Super User
آشنایی با منابع دست اول شیعه (15)
«ألألفین فی امامۀ أمیرالمؤمنینعلیهالسلام»
كتاب «الفین» تألیف جمال الدین، حسن بن یوسف بن مطهر، (علامه حلّی) متوفای 726 هـ. ق از معروفترین و متقنترین متون كلامی شیعه، در رابطه با امامشناسی، بهویژه شناختن امامت و حقانیت امام علیعلیهالسلام است. علامه حلّی در این كتاب با هزار دلیل، ضرورت معصوم بودن امام و شایستگی امیر المؤمنینعلیهالسلام در مقام امامت را اثبات كرده و با هزار دلیلِ دیگر، شبهات و اشكالات مخالفین را در این زمینه پاسخ داده است. این یادگار ارزشمند دانشمند بزرگ شیعه، امروزه میتواند برای مبلغین دلسوز و مخلص، در مقابل سیل شبهات و هجمههای فرهنگی مخالفین شیعه، منبعی متقن و قابل اعتماد باشد كه از استدلالات محكم و وحیانی آن در اثبات اعتقادات شیعه بهره گیرند.
این اثر بیبدیل، منبع بسیاری از كتابهای كلامی و اعتقادی شیعه قرار گرفته و دانشمندان بزرگ با افتخار تمام از آن بهره جسته و از مؤلفش با تجلیل تمام یاد كردهاند. علامه مجلسی در «بحار الانوار»، دیلمی در «ارشاد القلوب»، علی بن یونس نباطی در «الصراط المستقیم» از این دستهاند.
مؤلف گرانقدر كتاب، جناب علامه حلّی این كتاب را به یك مقدمه، دو مقاله و یك خاتمه تقسیم نموده است. ایشان در مقدمه میفرماید: «امّا بعد، همانا ضعیفترین بندگان خدای بزرگ، حسن، پسر یوسف، پسر مطهّر حلّی میگوید: خواهش پسر عزیزم محمد را ـ كه خداوند امور دنیا و آخرتش را اصلاح فرماید - همانطوری كه او با پدر و مادرش خیرخواه و خوشرفتار است - و سعادت دنیا و آخرت را نصیب او گرداند همچنانكه از من در بهكار بردن قوای عقلانی و جسمانی خودش اطاعت كرده، امیدوارم كه پروردگار متعال او را در رسیدن به آرزوهایش یاری فرماید، و همانگونه كه با گفتار و رفتارش مرا راضی نمود، خداوند هم عزت دنیا و آخرت به او عطا فرماید، و همچنان كه به اندازة یك چشم به هم زدن با من مخالفتی نكرده است، در نوشتن این كتاب موسوم به كتاب «الفین» كه جدا كنندة میان حقیقت و راستی، و انحراف و غیرراستی است، پذیرفتم.
و در آن هزار دلیل یقینی و براهین عقلی و نقلی بر امامت سید اوصیاء، علی بن ابی طالبعلیهالسلام و هزار دلیل دیگر بر باطل بودن عقیده و شبهات منتقدین و مخالفین ذكر كردهام و نیز دلایل متقنی بر حقّانیت سایر ائمّهعلیهمالسلام به قدر كفایت برای مسترشدین و طالبین حق اقامه كردهام، و ثواب آن را برای فرزندم محمد ـ كه خداوند او را از هر خطری نگهداری نماید و كلّیه بدیها را از او دور فرماید و به تمام امیال و آرزوهایش برساند و او را در تفوّق بر دشمنان و رقیبانش كامیاب و بینیاز گرداند ـ قرار دادم. این كتاب را با یك مقدمه، دو مقاله و یك خاتمه سامان دادهام كه مقدمهاش شامل چندین بحث است.» (1)
تقدیم به فرزند صالح
همچنانكه از مقدمة كتاب معلوم شد، مؤلف كتاب را برای فرزند صالح خود، فخر المحققین تقدیم كرده است. اصل كتاب در دو بخش تألیف شده و پس از علامه، فرزندش، فخر المحققین آن را جمعآوری و مرتب نموده است. فخر المحققین در پایان نوشته است: «در سال 754 هـ. ق در نجف اشرف كتاب را جمعآوری نمودم.»
علامه در پایان كتاب فرموده است: «این آخرین مطلبی بود كه از ادله نقل كردم و مجموع آنها 1038 دلیل است، لكن ادله بر امامت امیر المؤمنین علیعلیهالسلام بسیار زیاد است و ما به همین مقدار اكتفا نمودیم.»
از ظاهر این نقل ـ با مقایسة آنچه در ابتدای كتاب ذكر نموده ـ چنین بر میآید كه یا علامه از قصد خود منصرف شده و به همین مقدار از ادله اكتفا كرده و یا اینكه فخر المحققین، هنگام تنظیم كتاب بقیه ادله را پیدا نكرده و حدود نهصد و شصت و دو دلیل مفقود شده است.
البته انتهای كتاب موجود است و احتمالاً قسمتهایی از اواسط كتاب از بین رفته است. گرچه علامه حلی در ابتدای كتاب مقدمة مبسوطی آورده و دو مقاله را هم ذكر كرده است؛ اما در نسخههای كتاب كه اكنون در دست ماست، اثری از خاتمهای كه در ابتدای كتاب وعده داده بود، دیده نمیشود.
از منظر اهل نظر
محدث پرتلاش، شیخ حسن دیلمی، صاحب «ارشاد القلوب» در مورد این كتاب میگوید: «دانشمندان شیعهرحمهالله، در فضیلت و دلایل امامت آن حضرت كتابها نوشتهاند و جمعآوری كردهاند كه بهدست آوردن آمار و شمارة آنها مشكل است؛ امّا در میان آنها كتاب بیمانندی كه از تصنیفات امام بزرگ، دریای بیكران علم، سرچشمة خوبیها و حكمتها، جمال اسلام و مسلمانان، حسن بن مطهر حلی (قدس الله روحه الزكیة) كه كتاب «الفین» نامیده شده و در آن هزار دلیل از قرآن ـ كه هیچگونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید؛ چرا كه از سوی خداوند حكیم و شایستة نازل شده است! ـ و هزار دلیل از سنت رسول خداصلیاللهعلیهوآله بر امامت علی بن ابی طالبعلیهالسلام آورده، جایگاه ویژهای برای خود باز كرده است.» (2)
محقق پرتلاش و كتابشناس نامدار جهان تشیع شیخ آقا بزرگ تهرانی، در مورد این اثر میفرماید: «كتاب الألفین الفارق بین الصدق والمین تألیف آیت الله علامه شیخ جمال الدین حسن بن یوسف بن مطهر (م 726. هـ) كه با این جمله آغاز میشود: «الحمد لله مظهر الحق بنصب الأدلة الواضحة والبراهین» در سال 709 در شهر «دینور» از تألیف بخش اول و در سال 712 از بخش دوم كتاب فارغ شد و بعد فرزندش ـ فخر المحققین ـ در سال 754 آن را مرتب نموده است؛ البته امروزه از بخش دوم كتاب فقط مقدار اندكی در دست ماست. این اثر در سال 1296 در ایران به طبع رسیده است.» (3)
آقا محمد باقر خوانساری، صاحب «روضات الجنات» در مورد شخصیت بینظیر مؤلف كتاب، علامه حلیرحمهالله میگوید: «چشم زمان به مثل و مانند او زینت نیافته است و بالهای امكان به سطح بیان فضایلِ بسیارش نمیرسد، در میان علمای قبل و بعد او، هیچكس شبیه او نبوده و تاكنون كسی ثنای لایق به حال او را نگفته است؛ اگر چه تمام ثناهایی كه برای دیگران گفته شده، از لقبهای زیبا وعلوم شریف، همه را برای او گفتهاند، پس سزاوار است كه از توصیف او چشم بپوشیم.» (4)
مطالب كتاب
علامه در این كتاب هفت بحث مهم را به این ترتیب مطرح كرده است:
بحث اول: امام كیست؟
بحث دوم: امامت لطف عامّ است؛ ولی نبوّت لطف خاص.
بحث سوم: ضرورت موضوع و محمول داشتن هر مسئله.
بحث چهارم: لطف بودن نصب امام از طرف خداوند بزرگ.
بحث پنجم: غیر از امام معصوم كسی نمیتواند جانشین امام شود.
بحث ششم: وجوب نصب امام و كیفیت آن و طریق و محلّ نصب.
بحث هفتم: ادله بر وجوب عصمت امام و پاسخ به ادلة مخالفین.
شیوة علامه در كتاب
علامة بزرگوار، از بحث هفتم كتاب، بحث مبسوط خود را پیرامون ادلة امامت حضرت علیعلیهالسلام آغاز نموده است. به جهت سهولت دسترسی به مطالب كتاب، هر صد دلیل یك جا ذكر شده و پس از رسیدن به عدد صد دوباره شمارهها از یك آغاز شده و در آغاز آنها، عنوان «المئة الثانیة، المئة الثالثة و...» را آورده است. مؤلف در سرتاسر كتاب، از ادلة نقلی و عقلی به طور همزمان استفاده كرده و ترتیب و تمایز خاصی بین ادله دیده نمیشود.
چون طرف بحث علامه مخالفین مذهب تشیع هستند، نه غیر مسلمانان، علامه از آیات قرآن در استدلالهای خود بسیار بهره برده و به همان دلیل، هیچ استدلالی به احادیث و روایات ائمة معصومینعلیهمالسلام از طریق امامیه ندارد. با توجه به احاطة علامه به علوم مختلف، استدلالهای علامه بسیار متنوع بوده و از استحكام بالایی برخوردار است. علامه از انواع قضایا و قیاسهای منطقی مانند: ضروریه، ممكنه بالامكان العام و بالامكان الخاص، دائمه و... در ادلة خود یاری جسته و بسیار موفق بوده است. بیشتر حجم كتاب شریف «الألفین» را ادلة اثبات احقیت و اولویت امیر المؤمنین علیعلیهالسلام فرا گرفته و كمتر به رد صلاحیت غیر پرداخته است؛ زیرا زمانی كه اولویت وتعین سید الوصیینعلیهالسلام اثبات شود، جایی برای توهم غیر برای تصدی امامت وجود نخواهد داشت.
برخی از نسخهها و ترجمهها
این كتاب شریف به جهت اهمیت موضوع، اتقان مطالب، فضل و علم مؤلف بسیار مورد توجه قرار گرفته، به طوری كه بارها تجدید چاپ شده است، از جمله:
در سال 1296 هجری در ایران؛
در سال 1298 هجری در ایران، كه در حاشیة آن كتاب «منهاج الكرامه» علامه هم آمده است؛
در سال 1372 هجری در ایران، همراه با مقدمهای از شیخ احمد وائلی؛
در سال 1405 ـ 1985 م توسط نشر:مكتبة الألفین در كویت؛
در سال 1409 هجری توسط انتشارات دار الهجرة قم.
ترجمة فارسی جعفر وجدانی، كه نشر سعدی در تهران، چاپ اول آن را در یك جلد منتشر كرده است.
در ابتدای كتاب با چاپ انتشارات هجرت، مقدمهای در شرح حال مؤلف و كتاب، توسط «حسین اعلمی» نگاشته شده است. گرچه این چاپ دارای فهرستهای متنوع پایان كتاب نیست؛ اما در حواشی كتاب تعلیقات فراوانی اضافه شده و در بسیاری از آنها نكات پیچیدة متن كتاب به زیبایی توضیح داده شده و بعضی استدلالهای كتاب مفصلاً تبیین شده است.
یك نمونه از هزار دلیل
چهاردهم:از یكصد دلیل اول از ادله كه بر وجوب عصمت امامعلیهالسلام دلالت میكند:
علامه حلی در صفحه 64 كتاب الفین، در بیان صد دلیل اول بر وجوب عصمت امامعلیهالسلام در چهاردهمین دلیل استدلال كرده است و میفرماید: «الرابع عشر أنّه لو لم یكن الإمام معصوماً، فبتقدیر وقوعه فی العصمة، إما أن یجب الإنكار علیه أو لا یجب، فإن وجب الإنكار علیه، لزم الدور من جهة توقف زجر الإمام علی زجر الرعیة وزجر الرعیة علی زجر الإمام ولوقوع الهرج المحذور منه وإن لم یجب الإنكار علیه فهو ممتنع، لقولهصلیاللهعلیهوآله: من رأی منكراً فلینكره ولوجوب إنكار المنكر بالإجماع؛ اگر امام معصوم نباشد، ممكن است مرتكب گناه و معصیت بشود. در این صورت اعتراض و نهی از معصیت بر او واجب است یا نه؟ اگر نهی و اعتراض توسط مردم، بر گناه او واجب باشد دور لازم میآید؛ زیرا از سویی لازم است كه امام مردم را از گناه كردن باز دارد و به آنان اعتراض كند و از سویی دیگر مردم او را از معصیت باز داشته و به گناهش اعتراض كنند؛ یعنی نهی مردم موقوف به نهی امام و نهی و اعتراض مردم هم موقوف به نهی امام خواهد بود، آن وقت هرج و مرج خواهد شد؛ در حالی كه فلسفة نصب امام، برای جلوگیری از هرج و مرج است.
امّا اگر انكارِ امت بر امام واجب نباشد و مردم او را از خطا آگاه و نهی نكنند، به دو دلیل ممتنع است:اولاً به دلیل گفتار پیغمبرصلیاللهعلیهوآله:«مَنْ رَأی مُنْكَراً فَلْینْكِرُهُ؛ هر كسی كار زشتی را ببیند باید كننده آن را نهی و اعتراض نماید.» ثانیاً انكار منكَر و گناه، به دلیل اجماع مسلمین واجب است.»
زندگینامة علامه حلّی
حسن بن یوسف بن مطهر حلّی ملقب به «علامه حلّی» در 29 رمضان سال 647 هـ. ق به دنیا آمد و در 21 محرم سال 726 هـ. ق در حلّه وفات نمود و در كنار منارة شمالی روضة امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام در نجف اشرف دفن گردید. (5)
علامه، دوران كودكی خویش را تحت تربیت پدر و مادر دلسوز و نظارت دایی بزرگوارش، محقق حلّی كه همچون پدری مهربان برای او زحمت میكشید، گذراند.
علامه ادبیات عرب، فقه و اصول، حدیث، كلام و قواعد آن را نزد پدرش «شیخ سدید الدین حلّی» و دایی گرامیش «محقق حلّی» كه در تمام علوم مخصوصاً فقه و اصول و كلام شأن والایی داشتند، خواند. از دیگر اساتید وی «خواجه نصیر الدین طوسی» است كه كتاب «شفا»ی ابن سینا در فلسفه و هیئت و ریاضیات را از او آموخته است. از سایر اساتید علامه در فقه میتوان از:ابن میثم بحرانی، شارح نهج البلاغه، علی بن طاووس و احمد بن طاووس را نام برد. در علم حدیث نیز علاوه بر پدر و داییاش، علی بن عیسی اربلی، صاحب «كشف الغمة»، نجم الدین جعفر بن محمد بن جعفر، معروف به ابن نمای حلّی، مؤلف مقتل جامع و معتبر «شیر الاخوان»، عبد الحمید بن ابی الحدید معتزلی، شارح نهج البلاغه بیشترین تأثیر را در پیشرفت وی داشتهاند.
استاد مطهریرحمهالله مینویسد: «علامه حلّی، یكی از اعجوبههای روزگار است. در فقه و اصول و كلام و منطق و فلسفه و رجال و غیره كتاب نوشته است. در حدود صد كتاب از آثار خطی یا چاپی او شناخته شده كه بعضی از آنها به تنهایی (مانند تذكرة الفقهاء) كافی است كه نبوغ او را نشان دهد. او فقه تسنن را نزد علمای اهل تسنن تحصیل كرده است.» (6)
علامه در خاطرات خود، از هوش و نبوغ سرشارش در دوران تحصیل یاد كرده است و میگوید: «هنگامی كه نزد شیخ شمس الدین كیشی بعضی از كتابهای او را میخواندم، ایراداتی بر استاد میگرفتم كه او در بعضی موارد جواب را به بعد موكول میكرد و گاهی نیز در روزهای بعد، از جواب اظهار عجز مینمود.» (7)
علامه از معدود افرادی است كه برای تحصیل علم، هیچ فرصتی را از دست نمیداد. هنگامی كه خواجه نصیر الدین طوسی از حلّه بازگشت، علامه نیز همراه او به بغداد آمد. در مسیر حركت، دوازده مشكل علمی خویش را با خواجه در میان گذاشت و آنها را حل نمود و بعد نیز به آموزش علوم مختلف در نزد او مشغول شد.
او اولین عالمی است كه به لقب آیت الله علی الاطلاق ملقب شده است و تا آن زمان، هیچ كس به این لقب مفتخر نشده بود؛ با اینكه در زمان او در حلّه چهارصد مجتهد مسلم بوده است.
ایشان شاگردان زیادی تربیت كرده است. بنابر نقلی نزدیك به پانصد مجتهد از درس او فارغ التحصیل شدهاند؛ فخر المحققین (فرزند علامه)، قطب الدین رازی، شارح شمسیه، مهنّا بن سنان حسینی اعرجی مدنی از جمله شاگردان وی محسوب میشوند.
علامه حلّی در محضر امام زمانعلیهالسلام
«علامه در شب جمعه تنها به زیارت حضرت سید الشهداءعلیهالسلام میرفت. او در حالی كه بر درازگوشی سوار و تازیانهای در دست داشت، در اثنای راه با شخصی عرب كه پیاده بود همراه شد و با هم به مكالمه مشغول شدند. چون قدری سخن گفتند، بر علامه معلوم شد كه این شخص مرد بسیار فاضلی است، پس علامه مشكلاتی را كه برای او در علوم لا ینحل مانده بود، یك به یك از آن شخص سؤال میكرد و پاسخ وافی و كافی میشنید تا اینكه مسئلهای خاص مطرح شد و آن شخص فتوایی گفت كه علامه منكر آن شد و گفت كه این فتوا مدرك ندارد و حدیثی بر طبق این فتوا نداریم. آن مرد ناشناس گفت: چرا، در این باب شیخ طوسی در «تهذیب» حدیثی ذكر كرده است و شما از آن كتاب از اوّل فلان قدر ورق بشمارید، پس در فلان صفحه و در فلان سطر این حدیث را خواهید یافت. علامه یك لحظه به فكر فرو رفت كه این عالم ناشناس كیست؟ پس از آن مرد پرسید: آیا در این زمان كه غیبت كبرا است، میتوان حضرت صاحب الامرعلیهالسلام را دید یا نه؟
در این هنگام تازیانه از دست علامه افتاد، پس آن شخص ناشناس خم شد و تازیانه را از زمین برداشت و در میان دست علامه گذاشت و فرمود: چگونه صاحب الزمانعلیهالسلام را نمیتوان دید و حال اینكه دست او در میان دست تو است. پس علامه بیاختیار خود را از مركب به زیر انداخت كه پای آن حضرت را ببوسد، پس غش نمود و به هوش آمد، كسی را ندید، بعد از اینكه با هزار آه و افسوس به خانه برگشت، به كتاب تهذیب رجوع نمود، آن حدیث را طبق همان آدرس كه آن حضرت نشان داده بود یافت. علامه به خط خود در حاشیة كتاب تهذیب نوشت: این حدیث را حضرت صاحب الامرعلیهالسلام با شماره و سطر نشان داده است. آخوند ملا صفر علی، راوی ماجرا میگوید: استادم مرحوم آقا سید محمد میگفت: من همان كتاب و حدیث را دیدم و در حاشیه آن حدیث، خطّ علامه را هم مشاهده كردم كه به مضمون سابق بود.» (8)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). الألفین، علامه حلّی، نشر هجرت، 1409 ق، ص 12، خطبه كتاب.
(2). ارشاد القلوب الی الصواب، حسن دیلمی، نشر شریف رضی، قم، 1412 ق، ج 2، ص 251.
(3). الذریعة الی تصانیف الشیعة، شیخ آقا بزرگ تهرانی، نشر اسماعیلیان، ق، قم، ج 2، ص299.
(4). روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، نشر اسماعیلیان، قم، ج 2، ص 270.
(5). أعیان الشیعة، سید محسن امین، نشر دار التعارف، بیروت، 1406 ق، ج 5، ص 396.
(6). مجموعه آثار استاد شهید مطهری، نشر صدرا، ج 14، ص 428.
(7). اجازهنامه بنی زهره، آدرس و مشخصات آن ناقص است.
(8). قصص العلماء، میرزا محمد تنكابنی، نشر علمیه اسلامیه، طهران، ص 359.
آشنایی با منابع دست اول شیعه (16)
مقتل مثیر الأحزان و منیر سبل الأشجان
كتاب مثیر الأحزان (برانگیزاننده غمها) و منیر سبل الأشجان (و چراغ راههاى گریهها) ، اثر جعفر بن ابى ابراهیم، معروف به ابن نما حلى، استاد علامة حلّی متوفاى 680 هجرى مىباشد.
این اثر گرانسنگ كه از افتخارات میراث مكتوب شیعه محسوب میشود، یكی از مقاتل مطرح در موضوع تاریخ حماسة كربلا و عاشوراشناسی میباشد؛ به طوری كه محققین و مبلغین در عرصة عاشوراپژوهی و تمام كسانی كه مشتاق فرهنگ اهلبیتعلیهمالسلام میباشند، از این منبع معتبر بینیاز نیستند. مثیر الاحزان مقتلی معتبر و شایستة مطالعه برای اهل مقتل است كه كمتر جایگزینی برایش میتوان ارائه داد؛ چرا كه مؤلف آن یكی از فقهای شیعه، و نظریهپرداز فقه و حدیث و تاریخ و از همه مهمتر، استادِ فخر البشر، جناب علامة حلّی است.
علامه محمد باقر مجلسی در بحار الانوار و شیخ تقی الدین ابراهیم كفعمی در مصباح، از این منبع معتبر شیعه و نظرات نویسندهاش بهرهمند شده و آن را ستودهاند.
سابقه مقتل نویسى
اولین كسى كه در زمینه مقتل، كتاب مستقلى به رشته تحریر درآورد، أصبغ بن نباتة مجاشعی، از اصحاب خاص امیرالمؤمنینعلیهالسلام بود كه تا بعد از سال 100 هجرى در قید حیات بود. او كتابى با عنوان «مقتل أبی عبداللهعلیهالسلام» نوشت.
پس از او نیز كسانى مانند جابر جعفى، ابو مخنف أزدى از راویان امام صادقعلیهالسلام در قرن دوم هجرى، و ابن واضح یعقوبی بغدادی مؤلف تاریخ یعقوبى، (متوفى 294 هجرى)، و أبو عبد اللَّه محمّد بن زكریا بن دینار (متوفی 298 هـ. ق) صاحب كتاب «مقتل الحسینعلیهالسلام»، هر یك كتابى در این موضوع از خود به یادگار گذاردند. تا اینكه در قرن ششم و هفتم ابن نمای حلی، مثیر الاحزان را با امتیازات خاص خودش به مشتاقان فرهنگ اهلبیتعلیهمالسلام تقدیم نمود. پس از آن نیز، رقم كتب مقتل و آثار عاشورایی در قرنهاى متأخر به صدها جلد مىرسد كه حكایت از اهتمام خاص علماى بزرگوار در تمام قرون، به این موضوع مهم دارد.
هدف از نگارش
ابن نما در توضیح انگیزهاش از تألیف اثر میگوید: «آنچه مرا به نگارش این كتاب برانگیخت كه با وجود مقتلهاى متعدد در مورد شهادت حضرت حسینعلیهالسلام و یاران فداكارش، دست به نوشتن این «مقتل» بزنم، آن بود كه وقتى كتابها را در این باره نگریستم، پارهاى از آنها دستخوش تكرار و طولانى نمودن این رویداد شدهاند و پارهاى دیگر به آفت خلاصهگویى و اختصار دچار شدهاند و حقیقت موضوع را آنگونه كه مىباید، ترسیم ننمودهاند؛ از اینرو بر آن شدم تا به خواست خدا مقتلی معتدل و روشنگر در این مورد بنگارم كه نه طولانى و خستهكننده شود و نه آنقدر خلاصه گردد كه داراى ابهام باشد. شهادتنامهای كه نكات پیچیده در آن اندك، و از واژههاى ناآشنا تهى باشد و بهصورت روان و گویا، رویداد عاشورا را به روشنى ترسیم نماید.
با این انگیزه بود كه این «مقتل» را در حدّ اعتدال به قلم آوردم، تا در همهجا، در دسترس علاقهمندان قرار گیرد و به همراه داشتن آن كارى آسان باشد و كار بدین وسیله در این مورد به بیهودهگرایى نكشیده، و به كمبود و نقصان و ابهام نیز نینجامد. بر آن بودم كه كار نگارش این كتاب به گونهاى انجام شود كه دلنشینى واژهها، دلها را آرامش بخشد، و هر غفلت زدهاى را از خواب غفلت بیدار نموده و او را از چشم پوشى از حقیقت باز دارد.
مقتلی باشد كه هر بینندهاى را در بوستان پر گل و لالهاش به مطالعه و گردش برانگیزد و كسانى را كه در مورد این حادثه، دستخوش غفلت شده و عزادارى در این فاجعه بزرگ را به فراموشى سپردهاند، از خواب غفلت بیدار ساخته و آنان را با فداكارى آشنا ساخته و به هوش آورد.» (1)
«در این كتاب ارزشمند نكات و مطالبى به ودیعت نهادهام كه بسیارى از نویسندگان آنها را واگذارده و بسیارى از گویندگان و صاحبان قلم، در اندیشه آنها نبوده و آنها را از یاد بردهاند.» (2)
روش این مقتل
نویسنده در این كتاب از روش تاریخ روایى بهره جسته و هیچ تحلیلى نسبت به مطالب كتاب از خود ندارد. این روش، روش معمول در تاریخنگارى متقدمان است. البته بسیارى از حجم كتاب، شامل منقولات ابن نما است كه به صورت ذكر یك جریان منسجم، تنها جمعبندى روایات را آورده؛ ولى در طول كتاب، اسناد روایات را به طور كامل ذكر نكرده؛ چرا كه هدفش مقتلنویسى بوده نه كتاب روایى صرف.
عناوین كتاب
ابن نما كتاب خود را به یك مقدمه و سه مقصد تقسیم كرده كه عبارتاند از:
1. در مقدمه، هدف از نگارش كتاب و فضیلت اهلبیتعلیهمالسلام و ثواب ذكر مصائب آن بزرگواران را بیان میكند؛ از جمله با یكی از اشعارش به عظمت اهلبیتعلیهمالسلام اشاره كرده است:
ان كنت فی آل الرّسول مشكّكا فاقرأ هداك الله فی القرآن
فهو الدلیل على علوّ محلّهم و عظیم علمهم و عظم الشأن
و هو الودایع للرسول محمّد بوصیة نزلت من الرحمن (3)
اگر درباره خاندان پیامبر [و شكوه و عظمت آنان] تردید داری، پس آیات قرآن را بخوان! كه تو را به سوى حق هدایت نماید.
این كتاب دلیل موقعیت رفیع و مقام والاى آنان است، و نیز از دانش گستردة آنان، و عظمت مقامشان پرده بر مىدارد.
آنان امانتهاى [گرانبهاى] پیامبر خدا، حضرت محمّدصلیاللهعلیهوآله هستند كه حرمت آنان را سفارش فرمود.
2. در مقصد اول، از تولد امام حسینعلیهالسلام و تحولات تاریخى در بوجود آمدن حادثة عاشورا تا ورود به كربلا سخن میگوید.
3. در مقصد دوم، وقایع روز عاشورا، جانفشانیهای اصحاب، شهادت امامعلیهالسلام و آغاز اسارت اهلبیتعلیهمالسلام حضرتعلیهالسلام و در پایان روایاتى در پیشگویى واقعه عاشورا آمده است.
4. مقصد سوم هم، بخش پایانی مقتل، اسارت اهلبیتعلیهمالسلام در روز عاشورا و رسالت پیام آوران حماسة كربلا، خطابه حضرت سجادعلیهالسلام و حضرت زینبسلاماللهعلیها و سایر وقایع كوفه و مسیر حركت تا بازگشت به مدینه و روضههای اجنه و مطالبی در مورد مصایب اهلبیتعلیهمالسلام را در بر دارد.
نمونهای از روضههای مثیر الأحزان
ابن نما در مقصد سوم مقتل، در ضمن گزارشی از وقایع ساعات آخر روز عاشورا آورده است: «ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ أَقَامَ بَقِیةَ یوْمِ عَاشُورَاءَ وَ الثَّانِی إِلَى الزَّوَالِ ثُمَّ أَمَرَ حَمِیدَ بْنَ بُكَیرِ الْأَحْمَرِی فَنَادَى فِی النَّاسِ بِالرَّحِیلِ إِلَى الْكُوفَةِ وَ حُمِلَ مَعَهُ بَنَاتُ الحُسَینِ وَ أَخَوَاتُهُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنَ الصِّبْیانِ وَ عَلِی بْنِ الحَسَینِعلیهالسلام مَرِیضٌ بِالدَّرْبِ. قَالَ قُرَّةُ بْنُ قَیسِ التَّمِیمِی نَظَرْتُ إِلَى النِّسْوَةِ لَمَّا مَرَرْنَ بِالْحَسَینِعلیهالسلام صَحَنَّ وَ لَطَمْنَ خُدُودَهُنَّ؛ پس از شهادت حسینعلیهالسلام و یارانش، عمر بن سعد، [فرماندة سپاه اموى،] بعد از ظهر عاشورا و فرداى آن روز را در كربلا ماند و آنگاه به «حمید بن بکیر احمرى» دستور داد تا در میان لشكر، نداى حركت به سوى كوفه را سر دهد؛ بدینسان بازماندگان سالار شایستگانسلاماللهعلیها به همراه علی بن الحسینعلیهالسلام - كه سخت بیمار بود- به وسیله «حمید» در قالب كاروان اسیران، كوچ داده شدند.
«قرۀ بن قیس تمیمى» مىگوید: نگاه میکردم هنگامى كه بانوان [حرم پیامبرصلیاللهعلیهوآله] بر پیكر غرق در خون حسینعلیهالسلام [و یارانش] گذر كردند، فریاد و شیون نمودند و بر چهرههای خود لطمه میزدند.»
شكایت زینبسلاماللهعلیها به پیامبر خداصلیاللهعلیهوآله
ابن نما در گزارش دیگری، از عبور خاندان عصمتعلیهمالسلام از كنار قتلگاه خبر داده و میگوید: «قَالَ قُرَّةُ بْنُ قَیسٍ فَلَمْ اَنْسِ قَوْلَ زَینَبِ ابْنَةِ عَلِیعلیهالسلام حِینَ مَرَّتْ بِأَخِیهَا صَرِیعاً وَ هِی تَقُولُ یا مُحَمَّدَاه صَلَّى عَلَیكَ مَلِیكُ السَّمَاءِ هَذَا حَسَینٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ یا مُحَمَّدَاه وَ بَنَاتُكَ سَبَایا وَ ذُرِّیتُكَ قَتْلَى تَسْفَی عَلَیهِمُ الصَّبَا. فَأَبْكَتْ كُلَّ صَدِیقٍ وَ عَدُوٍّ؛ (4) «قرۀ بن قیس تمیمى» مىگوید: من هرگز سخنان جانسوز دخت امیر مؤمنانعلیهالسلام، «زینبسلاماللهعلیها»، به هنگامه عبور از كنار پیكر به خون خفته برادرش، حسین را فراموش نكردهام كه چنین مىگفت: هان اى محمّد! درود فرمانرواى آسمانها بر تو باد! این حسین تو است كه در این بیابان خشك و سوزان، به خون خویش غوطهور گردیده پیکرش قطعهقطعه شده است. (5)
هان اى محمّد! [اى دادرس ما!] و اینان دختران تو هستند كه به بند اسارت كشیده شده و این فرزندان و نسل تواند كه کشته شدهاند و باد صبا بر این بدنها مىوزد! زینب كبریسلاماللهعلیها [با این سخنان جانسوز] دوست و دشمن را به گریه در آورد.»
ترجمة این كتاب با نام «در سوگ امیر آزادى» توسط على كرمى، نشر حاذق، قم، 1380 ش، چاپ شده است. و ترجمة مثیر الأحزان، به زبان اُردو را سید مظاهر حسین نوكانوی ترجمه كرده و در هند به چاپ رسیده است. (6)
آشنایی با مؤلف كتاب
نجم الدین، جعفر بن محمد بن جعفر بن هبة الله بن نما حلى، در یكى از ممتازترین خاندانهاى قرن ششم هجرى و در شهر عالمپرور حلّه، از شهرهاى عراق كه در كنار رود فرات واقع شده، به دنیا آمد.
پدر او، نجیب الدین محمد بن جعفر بن هبة الله (567-636) از فقهای بزرگ امامیه و از اساتید محقق حلى است. اندیشههای این فقیه والا مقام در متون فقهی شیعه مورد استفادة فقهای بزرگ است. شهید اول، محمد بن مكى عاملی در كتاب الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، محقق كركى معروف به محقق ثانى در كتاب جامع المقاصد فی شرح القواعد، و شهید ثانی در شرح لمعه، از فقیهانی هستند كه از افكار محمد بن نمای حلی (پدر صاحب مثیر الاحزان) بهره بردهاند.
جد بزرگش، هبة الله بن نما نیز مورد احترام مردم بود و از بزرگان شیعه به شمار مىرفت. برادر او، احمد بن محمد و برادر زادهاش، حسن بن احمد نیز از جمله علماى تشیع بودند. حسن بن احمد را از اساتید شهید اول شمردهاند.
محدث قمی در بارة ایشان مینویسد: «جعفر بن محمد بن نمای حلی، استادِ دانشور، فقیه جلیل القدر، از فضلاء اجله و از بزرگان دین و ملت، نویسندة كتاب ارزشمند مثیر الاحزان، معروف به مقتل ابن نما، و نویسندة كتاب الثار فی احوال المختار است. آن جناب و پدر و جد و جدِّ جدَّش، تمامی از علما و فضلا میباشند و خود او از اساتید آیت الله علامة (حلی) رفع الله مقامه میباشد.» (7)
استاد جعفر سبحانی هم، جعفر بن نما را اینگونه میستاید: «نجم الدین جعفر فرزند فقیه بزرگ، محمد بن جعفر بن نما ربعی حلّی، مانند پدر ارجمندش معروف به ابن نما است، و آل نما از خاندان معروف حله است كه شماری از علما و فقهای بزرگ را پرورش داده است. نجم الدین جعفر از دانشمندان بزرگ امامیه در عرصة فقه و تاریخ بوده و عَلَمی فصیح میباشد.» (8)
ناگفته نماند كه اگر در متون فقهی، ابن نما مطلق بیاید، منظور پدرش نجیب الدین محمد بن نما است كه اندیشههایش در میان فقها معروف است.
اساتید
ابن نما، از اساتید مبرزی بهره برده است كه از میان آنها میتوان به بزرگان ذیل اشاره كرد:
1. نجم الدین جعفر بن حسن محقق حلی، صاحب شرایع الاسلام (متوفای 676 هـ. ق). (9)
2. محمد بن جعفر بن نما، پدر بزرگوار او.
شاگردان
چند نفر از شاگردان ابن نما عبارتاند:
1. علامه حلى، كه آوازهاش تمام دنیا را گرفته و آثار گرانبهایش در تمام ممالك اسلامى راه یافته از شاگردان ابن نما حلی است.
2. كمال الدین علی بن حسین بن حمّاد لّیثی واسطی.
3. عبد الرزاق بن أحمد معروف بابن الفُوطی. (10)
تألیفات
جعفر بن نما، علاوه بر نظراتی كه در متون فقهی دارد، آثار دیگری هم از خود به یادگار گذاشته است كه عبارتند از:
1. مثیر الأحزان و منیر سبل الاشجان.
2. أخذ الثار فی أحوال المختار.
3. ذوب النضار فی شرح أخذ الثار، معروف به شرح الثار. این كتاب در پایان جلد 45 بحار الأنوار از صفحه 346 به بعد به طور كامل آمده است.
4. منهج الشیعة فی فضائل وصی خاتم الشریعة. (11)
وفات
نجم الدین جعفر بن محمد بن جعفر بن هبة الله بن نما حلى، بعد از عمری تلاش و كوشش در راه اعتلای فرهنگ اهلبیتعلیهمالسلام در حدود سال 680 هـ. ق وفات یافت. (12)
كرامت ابن نما
علامه حلی، خاطرهای را از كرامت استاد خود ابن نما، اینگونه نقل میكند: «امیر شهر حلّه، روزى به قصد شكار به صحرا رفت و بر قبّه «مشهد الشمس» پرندهاى را دید و یك باز شكارى، به تعقیب آن فرستاد، پرنده در حال فرار بود و باز او را تعقیب مىكرد؛ پرندة بیچاره به مقبرة ابن نما، دانشمند معروف در مشهد الشمس پناه برد؛ اما باز شكارى او را دنبال كرد و در چنگال خویش گرفت و لیكن دیرى نگذشت كه باز شكارى از حركت باز ایستاد و پر و بال او لرزید و پایش در جا خشك شد! همراهان امیر كه این منظره را به چشم دیدند به وى گزارش نمودند، او دانست كه صاحب این مشهد نزد خداوند عظمت بالایى دارد! این جریان را بزرگ شمرده و به تعمیر آن قبّه همّت گماشت.» (13)
محدث قمی میفرماید: «این واقعه مقام با عظمت ابن نما را میرساند.» (14)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). مثیر الأحزان، جعفر ابن نما حلی، نشر مدرسه امام مهدى، قم، 1406 هـ. ق، ص15.
(2). همان؛ گویاترین تاریخ كربلا ترجمه مثیر الاحزان، با ترجمه علی كرمی، نشر حاذق، قم، 1380 هـ. ش، ص 68.
(3). همان، ص 13؛ أعیانالشیعة، سید محسن امین، نشر دار التعارف، بیروت، 1406 هـ. ق، ج 4، ص 157.
(4). مثیر الأحزان، ص 84.
(5). پس با زبان پر گله آن بضعة البتول رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پازده در خون حسین توست
این خشک لب فتاده ممنوع از فرات کز خون او زمین شده گلگون حسین توست
پس روی به بقیع کرده به مادر خطاب کرد مرغ هوا و ماهی دریا کباب کرد
ای مونس شکسته دلان حال ما ببین ما را غریب و بیکس و بیآشنا ببین
(6). الذریعة إلىتصانیف الشیعة، شیخ آقا بزرگ تهرانى، نشر اسماعیلیان، قم، 1408 هـ. ق، ج4، ص 133.
(7). فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، بیتا، بینا و... نسخه قدیمی، ص 81.
(8). موسوعة طبقات الفقهاء، شیخ جعفر سبحانى، نشر مؤسسه امام صادقعلیهالسلام، قم، 1418 هـ. ق، ج7، ص 60.
(9). نكت النهایة، محقق اول نجم الدین جعفر بن حسن حلّى، نشر دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1412 هـ. ق، ج1، ص 157.
(10). موسوعة طبقات الفقهاء، ج7، ص 60.
(11). همان.
(12). أعیان الشیعة، ج 4، ص 156؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 60؛ البته در برخی منابع (مثل الذریعه، ج19، ص 350) تاریخ وفات وی اشتباهاً 645 هـ. ق آمده كه آن تاریخ وفات پدرش نجیب الدین محمد میباشد.
(13). كشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنینعلیهالسلام، علامه حلى، نشر وزارت ارشاد، تهران، 1411هـ. ق، ص 485.
(14). فوائد الرضویه، ص81.
آشنایی با منابع دست اول شیعه (8)
(الغارات)
این كتاب یكى از بهترین منابع در زمینه حكومت و سیره كشوردارى علىعلیهالسلام است كه مىتواند در این مورد، پاسخگوى نیاز مبلغان، محقّقان و مؤلفان باشد.
سیرة سیاسى، اخلاقى، اجتماعى و سطح زندگى حاكم اسلامى، نامههاى حكومتى، رفتار كارگزاران حكومت اسلامى، ریزشها و رویشها در حكومت علوى، تحلیل و بررسى بازتاب رفتارهاى مثبت و منفى كارگزاران و... در این كتاب، در دسترس خواننده قرار گرفته است.
هدف مؤلّف در این اثر، نمایاندن ستمها و غارتهایى است كه معاویه و عوامل وى در سرزمینهاى تحت قلمرو حكومت امیرمؤمنان علىعلیهالسلام انجام دادهاند. او مىخواسته غارتهاى معاویه را ـ بهویژه بعد از جنگ نهروان ـ به مناطق تحت نفوذ كارگزاران علىعلیهالسلام بنگارد و به این وسیله، مظلومیت آن امام همام و یارانش را نمایان سازد. به همین سبب، نام كتاب خود را با الهام از مقتداى خویش، «الغارات» برگزیده است؛ آنجا كه علىعلیهالسلام نافرمانى كوفیان را نكوهش كرده و مىفرماید:
«فَتَواكَلْتُمْ و تَخاذَلْتُم حَتّىٰ شُنَّتْ عَلَیكُمُ الغَارَاتُ، و مُلِكَتْ عَلَیكُمُ الْاَوْطان؛ (1) پس [وظیفه خود را] به یكدیگر حواله کردید و همدیگر را خوار ساختید تا اینكه [دشمن غلبه کرد و از هر طرف،] اموالتان غارت شد و دیار شما از تصرّفتان بیرون رفت.»
این كتاب در برخى منابع به نام «الاستنفار و الغارات» و در بعضى دیگر، به نام «الاسفار و الغارات» ثبت شده است؛ ولی در میان علما و محافل علمى به «الغارات» معروف است. (2)
غرض اصلى نگارنده از تألیف این كتاب، تشریح غارتهای معاویه بوده است؛ ولی اطلاعات گستردة علمى و تواناییهاى وى در فنّ تألیف و نگارش، موجب شده تا در لابهلاى مطالب كتاب، گفتارهاى بسیار ارزندهاى گنجانیده شود؛ به گونهای كه خوانندة مشتاق دانش، از مطالب فرعى آن بیشتر بهرهمند مىشود.
مؤلف، به عنوان پیشگفتار، مقدمه و زمینهسازى براى ورود در موضوع اصلى، این شیوه را برگزیده و در معرض دید مخاطب قرار داده است كه علاوه بر نكات فوق، درسهایى آموزنده، عبرتانگیز و حتى مسائل تربیتى را به مخاطب خویش القا كند.
مهمترین عناوین
مهمترین عناوین این كتاب عبارتاند از: سخنرانیهاى علیعلیهالسلام بعد از جنگ نهروان، روش آن حضرت در استفاده از بیت المال، شیوة ارتباط با كارگزاران و عوامل حكومتى، ولایت سعد بن قیس بر مصر، ولایت محمّد بن ابىبكر و مالك بر مصر و شهادت آن دو بزرگوار، آمدن عقیل در كوفه به حضور امام علىعلیهالسلام، خوراك، پوشاك و مسكن آن حضرت در ایام زمامدارى، اصول آن حضرت دربارة امر به معروف و نهى از منكر، مكاتبات با معاویه و دهها عنوان دیگر كه در دوران حكومت ایشان رخ داده است.
جایگاه علمی الغارات
نوشتهها و روایات ابراهیم بن هلال ثقفى، اعتماد برجستهترین عالمان و محدّثان شیعه قرار گرفته است وشخصیتهای بی نظیری همانند: احمد بن خالد برقى در كتاب «المحاسن»، محمّد بن حسن صفّار در «بصائر الدرجات»، كلینى در «الكافى»، صدوق در «من لایحضره الفقیه»، مفید در «امالى»، شیخ طوسى در «تهذیب»، سید مرتضى در «الشّافى»، على بن ابراهیم قمى در «تفسیر قمى»، ابن قولویه در «كامل الزیارات»، ابنشهرآشوب در «المناقب»، طبرسى در «اعلام الورى»، سید على بن طاووس در «الیقین» و «اقبال الاعمال»، سید عبدالكریم بن طاووس در «فرحة الغرى»، ابى جعفر طبرسى در «بشارة المصطفى»، قطب راوندى در «الخرائج و الجرائح»، مجلسى در «بحارالانوار»، حرّ عاملى در «وسائل الشیعة» و «اثبات الهداة»، محدّث نورى در «مستدرك الوسائل»، محدّث قمى در «سفینة البحار» و... در كتابهاى خود، به طور گسترده از نوشتهها و روایات وى استفاده كردهاند. این امر، جایگاه والای کتاب حاضر را در محافل علمی و فرهنگی به خوبی آشکار میسازد.
علامه مجلسیرحمهالله تمام مطالب الغارات را در مجلدات مختلف بحارالانوار نقل كرده و هیچگونه تغییرى در عبارات نداده است؛ مگر در مواردى كه تلخیص كرده و به آن تصریح کرده و در موارد مقتضى نیز به شرح آنها پرداخته است.
با توجه به دقت علامه در استفاده از کتابهایی که به آنها اعتماد داشت، آشکار میشود که ایشان به کل کتاب، نهایتِ اعتماد را داشته است.
مولف الغارات
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفى اصفهانى، تاریخ نگار، راوى، مفسّر و داناى به فقه و احكام، از علماى نامآور شیعى در قرن سوم هجرى و دوران غیبت صغرى است. علاّمة رجالشناس سید محمّدباقرموسوى خوانسارى در معرفی صاحب الغارات میگوید:
استاد حدیث نگار، مروّجِ با صلاحیت شیعه، عالمِ راست كردار، ابواسحاق ابراهیم بن هلال ثقفى، پدیدآورندة كتاب «الغارات» ـ كه در بحارالانوار از آن بسیار یاد شده است ـ در اصل، اهل كوفه و از عموزادگان مختار ثقفى است. او كه در زمان غیبت صغری مىزیسته، متجاوز از پنجاه كتاب در موضوعات: حكمت، آداب و رسوم، تفسیر، تاریخ، خطبهها، اخبار و مطالب نو، تألیف كرده است. شخصیتنگاران اسلامى، آثار وى را در كتابهاى رجال، به طور مشروح یاد كردهاند. (3)
تألیفات فراوان و آثار متعددى كه از ابراهیم بن هلال به جاى مانده است، نشانگر روحیه قوى، اطلاعات گستردة روایى و تاریخى و ارادة خللناپذیرش در راه احیاى معارف شیعى و سیرة علوى است.
در اكثر منابع شیعه وسنّى، بیش از 50 مورد از كتابهاى وى یاد شده است. در زمان ما به غیر از كتاب «الغارات»، آثار دیگر وى در دسترس نیست و بر اثر حوادث روزگار، تلاش دشمنان و سایر عوامل، بقیة تألیفات ایشان مفقود شده است؛ ولى برخى از مطالب كتابهاى او در لابهلاى آثار دانشمندان یافت مىشود كه بعداً اشاره خواهد شد.
مؤلف از منظر اهل نظر
1. حاج میرزا حسین نورى، صاحب مستدرك الوسائل: «ابراهیم بن محمّد ثقفى، مؤلف كتاب الغارات، و از بزرگترین راویان ومؤلفان شیعه است. اصحاب به كتاب الغاراتِ وى مورد اعتماد دارند و این اثر، یكى از منابع تاریخى و حدیثى ما است.
مطالعة شرح حال وى، حقیقت این ادعا را اثبات مىكند؛ همچنان كه اعتماد محدّثین برجستة شیعه، مانند: صفّار، سعد بن عبداللَّه و احمد بن ابى عبداللَّه، دلیل دیگرى بر این مدّعاست.» (4)
2. علامة بزرگ، مولى محمّدباقر بن محمّد اكمل، مشهور به «وحید بهبهانى: «ابراهیم بن محمّد بن سعید، داراى امتیازاتى است كه موقعیت والاى او را در میان علماى امامیه نشان مىدهد: الف. تشرف بزرگان قم به محضر او؛ ب. درخواست علماى قم از وى براى هجرت به آن دیار؛ ج. اصرار علماى كوفه به پنهان كردن كتاب «المعرفة» و منتشر نساختن آن؛ د. تألیفات فراوان در موضوعات مختلف كه نشانگر احاطة وى در علوم اسلامى بهویژه تاریخ و سیرة علىعلیهالسلام است؛ هـ. تجلیل شیخ طوسى از وى؛ و. ابن طاووس او را فردى قابل اعتماد مىداند.» (5)
3. شخصیتنگار پرتلاش، شیخ عبداللَّه مامقانى: «رجوع این مرد از مذهب زیدیه به سوى امامیه، دلیل بر قوّت ایمان اوست؛ زیرا ایشان از ابتدا در پی حقیقت و هدایت بوده و همین كه آن را یافت، به سوى آن روى آورد. سفر او به اصفهان براى نشر فضائل اهلبیتعلیهمالسلام و افشاى جنایات و ستمهاى دشمنان آنان، نشانگر صلابت و پایدارىاش در مذهب تشیع است. شتافتن علماى قم به محضر وى و اصرار آنان بر انتقال به آنجا، كاشف از بالاترین درجه اطمینانى است كه اصحاب ما به این دانشمند داشتهاند؛ چنان كه عادت علماى قم بر سختگیرى اصحاب حدیث، بر شخص مطلع پوشیده نیست. زیرا آنان، روایت و حدیث را از هر كسى نمىپذیرفتند؛ بلكه در عدالت راوى، نهایت دقت را به عمل مىآوردند و سرانجام، كثرت كتابهاى وى در زمینههاى مختلف علوم اسلامى، دلیل دیگرى بر عظمت و جلالت این عالم شیعى است.» (6)
از منظر متفكّران اهل سنّت
ابن هلال ثقفى به سبب احاطه بر تاریخ اسلامی و داشتن اطلاعات وسیع كه در این زمینه، مورد توجه دانشمندان اهل سنّت نیز قرار گرفته است؛ ولی به علّت شیعه بودن، برخى از آنان به او بىمهرى کردند و کوشیدند با انتساب اتهاماتى، از نقل احادیث وى خوددارى کنند.
در اینجا به اظهار نظر دو تن از دانشمندان اهلسنّت مىپردازیم:
1. ابن حجر عسقلانى: «ابراهیم بن محمّد ثقفى، از اسماعیل بن ابان و غیر او روایت مىكند. به گفتة ابونعیم در تاریخ اصفهان، حدیث او به سبب شیعة افراطى بودن، ترك شده است.»
ابنحجر در ادامة گفتار خویش، عبارت شیخ طوسى را در شرح احوال و ستایش از ایشان به طور مفصّل نقل میکند و آنگاه اكثر تألیفات وی را نام مىبرد. (7)
2. عمر رضا كحّاله: ابراهیم ثقفى (در گذشته در سال 283 ق / 896 م) حدیث شناس، تاریخ نگار، فقیه و مؤلف كتابهاى بسیارى است كه از جملة آنها، كتاب المغازى، الجامع الكبیر فى الفقه، فضل الكوفه و من نزلها من الصحابة و الامامة مىباشد. (8)
نسخههای چاپی
کتاب الغارات در دو نسخه به چاپ رسیده است که هر دو نسخه برای مبلّغان گرامی قابل استفاده و مفید میباشد.
الف. چاپ انتشارات انجمن آثار ملی در سال 1395 هـ. ق و مشتمل بر دو جلد، جمعاّ 1120 صفحه همراه با پاورقیها، مقدمه، تعلیقات، تصحیح و تخریج توسط سید جلال الدین محدث اُموی.
ب. چاپ دار الکتاب اسلامی در قطع وزیری و مشتمل بر 500 صفحه به تاریخ 1370 هـ. ش، همراه با تحقیقات عبدالزهرا الحسینی الخطیب.
رحلت
این عالم پرتلاش، نویسندة مجاهد و احیاگر معارف اهلبیتعلیهمالسلام در قرن سوم هجرى و عصر خفقان، بعد از پرورش عدهاى از دانشمندان و حدیثشناسان ممتاز، تعلیم دین، نشر احكام شریعت ناب محمّدىصلیاللهعلیهوآله و پس از به جاى گذاردن دهها اثر نفیس همانند کتاب گرانسنگ الغارات، در سال 283 ق در شهر اصفهان رحلت کرد. (9)
پینوشـــــــــــــتها:
(1) نهج البلاغه، خطبه 27.
(2) الذريعة إلى تصانيف الشيعة، شيخ آقا بزرگ تهراني، بیروت، دار الاضواء، 1403 ق، ج2، ص35.
(3) روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، قم، اسماعیلیان، 1390ق، ج1، ص4 .
(4) خاتمة المستدرك، محدث نوری، قم، آل البیت، 1415 ق، ج 4، ص 24.
(5) تعليقات منهج المقال، وحید یهبهانی، 1239 ق، ص 26.
(6) تنقيح المقال، مولا عبدالله مامقانی، ذيل عنوان ابراهيم بن محمّد بن سعيد ثقفى.
(7) لسان الميزان، احمد بن حجر عسقلانی، بیروت، موسسه اعلمی، 1390 ق، ج 1، ص 102 و 103.
(8) معجم المؤلّفين، عمر رضا کحاله، بیروت، مکتبه المثنی، ج 1، ص 95.
(9) الشيعة و فنون الاسلام، سید حسن صدر با مقدمه دکتر سلیمان نیا، ص 108.
كتاب برای مبلغان (3)
آذرخشی دیگر از آسمان كربلا
مؤلف: استاد محمدتقی مصباح یزدی
ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله
چاپ اول: بهار 1379
شمارگان: 5000
قیمت: 8000 ریال
در كتاب آذرخشی دیگر از آسمان كربلا به تبیین مطالبی همچون شبهاتی پیرامون عاشورا و بزرگداشت آن در دو فصل، زمینههای قیام عاشورا در چهار فصل، هدف قیام عاشورا در دو فصل، امر به معروف و نهی از منكر در دو فصل، وظایف حكومت و مردم در شرایط حاضر در یك فصل پرداخته شده است.
ناشر در ابتدای كتاب آورده است: «مجموعه حاضر بیانات حكمت آمیز و عبرت آموز استاد بزرگوار حضرت آیت الله مصباح یزدی - دام ظله - میباشد كه در ماه محرم 1421 ایراد گردید. گفتار علامه مصباح در عین برخورداری از صلابت و متانت، بی پیرایگی خاص خود را دارد، و همه از بركات وجود شخصیت گرانقدری نشأت مییابد كه زبانش بیان قرآنی، دلش مالامال از عشق الهی، و جانش لبریز از محبت و ارادت به حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است.»
رسالت خواص و عبرتهای عاشورا
نویسنده: سید احمد خاتمی
ناشر: دفتر تبلیغات اسلامی
نوبت چاپ: پنجم/ پاییز 1377
شمارگان: 5000
بها: 900 تومان
این كتاب در 8 فصل تنظیم شده است. فصل اول به بررسی موضوع عبرت آموزی در قرآن و روایات میپردازد. در فصل دوم موضوع «ارتجاع، خطر بزرگ» مورد بحث قرار گرفته است.
نویسنده محترم در فصل سوم، چهارم، پنجم و ششم این كتاب، عوامل زمینه ساز حادثه عاشورا را مطرح كرده و سعی میكند عملكرد خواص و نقش آنها در به وجود آمدن حادثه عاشورا مورد بررسی قرار گیرد.
در فصل هفتم عوامل چرخش از موضوع حق تبیین گردیده است و در آخرین فصل از كتاب، سه سخنرانی از مقام معظم رهبری كه بر محور عبرتهای عاشورا و رسالت خواص ایراد گردیده به عنوان ضمیمه آورده شده است.
فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام
مؤلف: محمد دشتی
ناشر: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام
نوبت چاپ: اول/ زمستان 1377
شمارگان: 3000
قیمت: 2500 تومان
در این كتاب ارزشمند، 440 سخن از سخنان امام حسین علیه السلام براساس نظم الفبایی تنظیم گردیده است. از آنجا كه هدف از تدوین این مجموعه، ارائه الگو و ارزشهای اصیل اسلامی به نسل معاصر بوده است، برای سهولت در مراجعه و فراگیری، احادیث این مجموعه در قالب عناوین و فهرستهای گویا مطرح شده و احادیث ضمن اعراب گذاری ترجمه شده اند. قبل از آوردن هر حدیث در چند خط علت صدور حدیث و هدف امام علیه السلام بیان شده و در بسیاری از موارد پس از احادیث نتیجه گیری شده است.
برای سهولت در یافتن احادیث دلخواه، در پایان كتاب فهرست موضوعی مطالب ارائه گردیده است.
ارائه فهرست منابع كتاب براساس حروف الفبا كه به 176 منبع میرسد از دیگر ویژگیهای این كتاب است.
در مقدمه این كتاب آمده است: «پیامبر گرامی اسلام ترجمان قرآن، و زبانهای گویای وحی الهی را در روایت معروف «ثِقْلَین» شناسانده است، و به همه انسانها پیام خود را ابلاغ فرموده كه: اسلام ناب و دین كامل الهی در تداوم خط ثِقْلَین (قرآن و عترت) امكان پذیر است.
از این رو شیعیان و پیروان عترت پیامبرصلی الله علیه وآله برای فهم و تفسیر و ارزیابی قرآن كریم از هزاران روایت و حدیث و رهنمودهای گسترده و متنوّع اهل بیت علیهم السلام استفاده میكنند و در جمع آوری و ضبط و حفظ احادیث، تلاشی مستمر دارند. آنان، سنّت و حدیث و رهنمودهای پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت را یكی از پایههای استوار اجتهاد و استنباط احكام الهی میشناسند.»
الامام علی علیهالسلام فی آراء الخلفاء
الامام علی علیه السلام فی آراء الخلفاء، العلامه الشیخ مهدی فقیه ایمانی، تعریب الشیخ یحیی کمالی البحرانی، موسسه المعارف الاسلامیه، الاولی 1420 ه. ق، 224ص.
علی علیه السلام بزرگترین آیت اللهی ویژگیهای عجیبی دارد. از جمله، اعترافهای دیگران و حتی دشمنان او به فضایل و مناقبش شگفت آور است، با این که دشمنان از روی بغض و دوستانش از روی ترس، در دوران حاکمیت طاغوتهای اموی و عباسی فضایل او را کتمان میکردند ولی باز هم شمس فضایلش از پس ابرهای متراکم سانسور درخشیده و دلهای قابل و لایق عالم را روشن کرده است.
برای شناخت امام علیه السلام راههای گوناگونی وجود دارد، مثلاً علی علیه السلام از زبان وحی و قرآن، علی در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، علی در کلام خود و از دید صحابه، یاران، کارگزاران، دوستان و دشمنان.
مولف کتاب الامام علی علیه السلام فی آراء الخلفاء، اعترافهای خلفای نخستین را درباره علی علیه السلام از کتابهای معتبر اهل سنت گردآورده است. شاکله کتابت، طبق سیر تاریخی عصر خلفا ترسیم شده، بدین ترتیب: ابتدا، خلیفه اول، سپس خلیفه دوم، آنگاه خلیفه سوم، در مرحله بعد معاویه و سایر امویان به نقل روایاتی که عمر بن عبدالعزیز روایت کرده است.
و از عباسیان 5 موضوع (حدیث سرالابواب، منزلت، غدیر، طیر مشوی و احتجاج مامون) را آورده است.
مولف محترم، کتاب دیگری هم در حدیث«الحق مع علی علیه السلام» با استفاده از منابع اهل تسنن به زبان فارسی به نام «حق با علی است» نوشته، که دفتر تبلیغات اسلامی قم آن را چاپ کرده است.
پیشتاز این راه شخصیتهایی نظیر میرحامد حسین هندی در عبقات الانوار، شهید قاضی نورالله شوشتری در احقاق الحق، بحرانی در غایه المرام، علامه امینی در الغدیر، فیروزآبادی در فضائل الخمسه من الصحاح السته و... هستند.
اهل سنت هیچ دلیلی بر حقانیت خلیفههایی که آنها را مصداق «اولوالامر» میشمارد، ندارد. خلیفههای دیروزی بهتر از امروزیها نبوده اند و امروزه ناچارند یا بگویند این خلیفهها، مساوی با طاغوت و بدترین طاغوتهای حاکم بر جهان اسلام هستند، یا اسلام منحصر به چند سال صدر اسلام بود و بعداً قرآن و اسلام تعطیل شد.
کتاب حاضر با استفاده از حدود دویست و بیست ماخذ اهل سنت فراهم شده است این شیوه یکی از بهترین شیوههای ترویج حق است، بالاخص اگر نام و نشان تشیع بر روی جلد ومقدمه نباشد در کشورهای عربی با اصول فنی و عالی منتشر و توزیع میشود.
از لحن و تصریحات این اثر، به دست میآید که برای اهل سنت نوشته شده است و اگر بدین منظور باشد، شیوه فعلی خصوصاً مقدمهها نامناسب به نظر میرسد. در برخورد جذاب نباید دافعه طرف تحریک شود و به موضوع مخاصمه کشانده شود ـ چنان که علامه امینی نام خلفا را هم با احترام و رضی الله عنه نقل کرده است.
در این اثر سخنان اولین خلیفه را از ص 33 آغاز میکنیم و پیش از آن چنین عناوینی است که نباشد باشد:
ص10 الی 28 در عنوان «تحذیر من الله و رسوله صلی الله علیه و آله و سلم به ظهور خلفاء مختلقین» است و ضمناً حدیث: الائمه من بعدی اثنی عشر، کلهم من قریش [1] در پاورقی مفصلاً بررسی شده است.
گلگشتی در این اثر
چون گفتار، نوشتار و مطالعه درباره علی علیه السلام عبادت است، این نوع تلاش شیرین است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«النظر الی اخی علی عباده، و ذکره عباده، و لا یقبل الله ایمان عبد الا بولایته و البراءه من اعدائه؛ [2]
نگاه به برادرم علی و یاد او عبادت است و خدا ایمان هیچ بندهای را جز با ولایت اوو برائت از دشمنانش، نمیپذیرد.»
چه میتوان گفت در فضل شخصیتی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارهاش میگوید: «ان الله جعل لاخی علی فضائل لا تحصی کثره فمن ذکر فضیله من فضائله مقراً بها غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر و من کتب فضیله من فضائله لم تزل الملائکه تستغفر له ما بقی لتلک الکتابه رسم، ومن استمع الی فضیله من فضائله غفرالله له الذنوب التی اکتسبها بالاستماع، و من نظر الی کتاب من فضائله غفرالله له الذنوب التی اکتسبها بالنظر؛ [3]
به راستی خدا برای برادرم علی فضائلی مقرر داشت که از فرط فراوانی قابل شمارش نیست.
پس هر که فضیلتی را از فضائل او یاد کند و به آن اقرار کند، خداوند گناهان حال و گذشته او را بیامرزد و هرکه یک فضیلت از فضائلش را بنویسد تا آن نوشته هست، دائماً ملائکه برایش استغفار میکنند و هرکه به فضیلتی از فضایلش گوش جان بسپارد، خدا گناهانی را که از راه شنیدن مرتکب شده، بیامرزد.
و هرکه نگاهی به نوشتهای از فضائلش بیندازد، خدا گناهانی را که از راه نگاه مرتکب شده، بیامرزد.»
ابوبکر گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: «خداوند واقعاً از نور روی علی بن ابیطالب ملائکهای آفرید که خدای را تسبیح گویند و تقدیس میکنند و ثوابش را برای دوستان علی و دوستداران فرزندانش مینویسند.» (ص38) .
ابوبکر گفت: هنگامی که آوازی از درخت خرما شنیده شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: «آیا دانستید این نخل چه گفت؟ گفتیم: «خدا و رسولش بهتر میدانند.» حضرت فرمود: «صاحت: هذا محمد رسول الله ووصیه علی بن ابی طالب: این محمد پیامبر خداست و وصی او علی بن ابیطالب علیه السلام است.» (ص39)
سالم گوید: «با علی علیه السلام در زمینی کار میکردیم که ابوبکر وعمر نزد علی علیه السلام آمدند و گفتند: «السلام علیک یا امیرالمومنین، به آن دو نفر گفته شد: آیا شما در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم هم با عنوان «امیرالمومنین» سلام میکردید؟» عمر گفت: «پیامبر این چنین به ما دستور داده است.» (ص49ـ50) .
عمر گفت در گذشته من به علی جفا میکردم، پس روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من برخورد کرد و فرمود: «ای عمر! مرا آزردی.»
پرسیدم: «به چه کاری؟» فرمود: «تجفو علیاً، من آذی علیاً فقد آزانی؛ به علی ستم میکنی، هرکه علی را بیازارد، مرا آزرده است.» (ص65) .
وصیت و وصایت
عمر به نقل از سلمان گوید: «هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالت احتضار بود، به خانهاش رفتم و گفتم: «آیا وصیت کرده ای؟» فرمود: «ای سلمان آیامی دانی اوصیا چه کسانی هستند؟» گفتم: «خدا و رسولش داناترند». فرمود: «وصی حضرت آدم علیه السلام «شیث» بود و از بهترین فرزندان باز ماندهاش بود و وصی نوح علیه السلام سام بود که برترین کسی بود که پس از او مانده بود، و وصی حضرت موسی علیه السلام یوشع بهترین بازمانده او بود و وصی سلیمان علیه السلام، آصف بن برخیا بهترین بازماندهاش بود. و وصی عیسی علیه السلام شمعون برخیا بود.
و حتماً من علی علیه السلام را وصی قرار میدهم که او برترین کسی است که پس از خود به جا میگذارم.» (ص85) .
عثمان، در پی قضاوتهای علی علیه السلام گفت: «لولا علی لهلک عثمان» [4] (ص145) .
- پاورقــــــــــــــــــــی
[1] ـ در این موضوع یک کتاب مخصوص از نشر مشعر منتشر شده است. یاقوت حموینی در فوائد السمطین نام ائمه علیهم السلام را نیز ذکر کرده است. عجالتاً ر. ک، صحیح بخاری، ج9، ص101، کتاب الاحکام باب الاستخلاف» صحیح مسلم، ص3، ح1452، کتاب الاماره باب 1، ح1821ـ1822.
[2] ـ الامام علی فی آراء خلفاء ایمانی، ص8؛ نقل از: المناقب خوارزمی، ص32؛ ح2، کفایه الطالب، گنجی، ص252، باب 62؛ فوائد السمطین، ج1، ص19.
[3] ـ همان، ص8.
[4] ـ نقل از الغدیر، ج8، ص214؛ زین الفتی فی تفسیر سوره هل اتی، ج1، ص318، ح225.
تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النبى وآله صلى الله علیهم
تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبى و آله صلّى اللّه علیهم، محمد بن العبّاس بن على بن مروان بن الماهیار البزّاز المعروف بابن الجُحام، با تحقیق و مقدمه فارس تبریزیان، الهادى، الاولى، 1420 ه. ق - 1378 ه. ش، 525 ص.
چهره تابناك پیامبر عظیم الشأن اسلام و خاندان پاك و معصوم آن حضرت را از راه هاى مختلفى مى توان شناسایى و معرفى كرد. از جمله مى توان با بیان سیره و روش عملى آن انسان هاى برگزیده الهى، كلمات و بیانات بلند علمى، معنوى، اخلاقى و... آنان، سخنان شخصیت هاى بزرگ جهان در طول تاریخ درباره آنان، دریاى بى كران فضایل خاندان عصمت و طهارت را معرفى نمود.
یكى از راه هاى معرفى اهلبیت علیهم السلام، ترسیم فضایل و مناقب آنان در آینه آیات قرآن كریم است. در قرآن كریم آیات زیادى وجود دارد كه یا در شأن اهلبیت علیهم السلام نازل شده و یا این خانواده مصداق بارز و نمود خارجى آن بوده اند.
كتاب مورد بررسى یكى از بهترین كتابها براى معرفى اهلبیت علیهم السلام از راه اخیر است.
در این كتاب با نقل 565 حدیث از پیامبر اكرم، ائمه اطهار و صحابه در ذیل 590 آیه از قرآن كریم كه به ترتیبِ سوره هاى قرآن از حمد تا اخلاص ترتیب یافته، سیماى درخشان اهلبیت در قرآن كریم ترسیم گریده است. مطالعه این اثر براى مبلّغان دینى و استفاده از آن در تبلیغات اسلامى مخصوصاً در سال امیرالمؤمنین علیه السلام مغتنم است.
این كتاب از جهاتى حائز اهمّیت است:
الف: این اثر به خاطر سندهاى عالى كه مؤلف براى روایات ذكر كرده است، در میان كتاب هایى كه در این موضوع تألیف شده، از اهمیت بیشترى برخوردار است.
ب: در این كتاب از شیعه و سنى، روایت نقل شده است و از این نظر براى احتجاج مناسب است.
ج: مؤلف كتاب از بزرگان امامیه، در قرن چهارم هجرى است و با واسطه اندكى از منبع صدور روایت، حدیث نقل مى كند. (ابن الجُحام رحمه الله معاصر كلینى رحمه الله بوده است.)
ابن الجُحام مورد توثیق علماى امامیه است، و شخصیت هایى چون نجاشى (1) ، علامه حلّى (2) وابن داود حلّى (3) در كتاب هاى رجال خود و نیز ابن طاووس در كتاب الیقین (4) و مرحوم مجلسى در بحارالانوار (5) از او به بزرگى یاد كرده و او را از بزرگان امامیه دانسته اند.
كتاب هایى چون: الاصول، الاوائل، تأویل ما نزل من اعدائهم، تأویل ما نزل فى شیعتهم، التفسیر الكبیر، الدواجن، قراءة امیرالمؤمنین علیه السلام، قراءة اهل البیت علیهم السلام، المقنع فى الفقه، الناسخ و النسوخ را به ابن الحجام نسبت داده اند كه هیچ یك از این آثار در حال حاضر در دست نیست. تنها كتاب باقى مانده از این مؤلف، كتاب «تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبىّ و آله صلّى اللّه علیهم» است.
چند فراز از این اثر
براى معرفى بهتر این كتاب چند فراز از مطالب مطرح شده در آن را تقدیم مى داریم:
1 - مقام فاطمه علیها السلام
«كلّما دخل علیها زكریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انّى لك هذا قالت هو من عنداللّه انّ اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب (6) »؛ «هر زمان زكریا وارد محراب او (مریم) مى شد، غذایى [مخصوص] در آن جا مى دید. گفت: اى مریم! این غذا را از كجا آورده اى؟! پاسخ داد: از سوى خداوند است و خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مى دهد.»
ابوسعید خدرى مى گوید: جامه اى كه با طلا بافته شده بود، به پیامبر اكرم هدیه شد. آن جامه را پادشاه حبشه هدیه كرده بود. پیامبر خداصلى الله علیه وآله فرمود: «لاعطینّها رجلا یحبّ اللّه و رسوله و یحبّه اللّه و رسوله؛ این جامه را به مردى خواهم بخشید كه خدا و رسول او را دوست دارد. و خدا و رسول نیز او را دوست دارند.» پس اصحاب محمد؛ رسول خداصلى الله علیه وآله گردن هاى خود را كشیدند. [تا بدانند آن فرد كیست.] رسول خداصلى الله علیه وآله فرمودند: «این على؟؛ على كجاست؟»
عمار یاسر گفت: وقتى آن [سخن] را شنیدم، [از جاى خود] جستم تا به نزد على علیه السلام آمدم [و ماجرا را] به او خبر دادم. او آمد و رسول خداصلى الله علیه وآله جامه را به او داد و فرمود: این جامه مال توست. [على علیه السلام] آن را به بازار شهر برد، آن را رشته رشته باز كرد و در میان مهاجرین و انصار تقسیم نمود. آنگاه به منزلش برگشت در حالى كه دینارى از آن با او نبود.
فرداى آن روز پیامبر اكرم او را دید و فرمود: «یا ابا الحسن اخذت امس ثلاثة آلاف مثال من ذهب، فانا و المهاجرون و الانصار نتغذّى عندك غداً؛ اى اباالحسن! دیروز به اندازه سه هزار دینار طلا گرفتى، پس من و مهاجرین و انصار فردا [میهمان تو خواهیم بود و] نزد تو غذا خواهیم خورد.»
على علیه السلام قبول كرد. چون فرداى آن روز فرا رسید، پیامبر در میان مهاجرین و انصار [به سوى خانه على علیه السلام] روى آورد تا این كه در را زدند. [على علیه السلام] به سوى آنها [از خانه] خارج شد در حالى كه از حیا عرق كرده بود، چون در خانهاش كم یا زیاد [؛ هیچ خوردنى] نبود. رسول خدا و مهاجرین و انصار داخل شده، نشستند و على علیه السلام بر فاطمه علیها السلام داخل شد. یكباره كاسه بزرگى پر از غذا (ترید) مشاهده كرد كه استخوان با گوشت روى آن بود و بوى مشكِ بسیار خوش بو، از آن بر مى خاست. على علیه السلام [براى برداشتن ظرف غذا] دست خود را بر آن زد ولى قدرت حمل آن را نداشت. فاطمه او را براى حمل ظرف كمك كرد تا آن را بیرون برده و در مقابل رسول خداصلى الله علیه وآله گذاشت.
پیامبرصلى الله علیه وآله بر فاطمه علیها السلام وارد شد و فرمود: «اَى بنیة انّى لك هذا؟؛ دخترم این را از كجا آوردى؟»
فاطمه علیها السلام عرض كرد: «یا ابت هو من عنداللّه انّ اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب؛ بابا! این [غذا] از جانب خداست. خدا به هر كه بخواهد بى حساب روزى مى دهد.»
رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «الحمد للّه الّذى لم یخرجنى من الدّنیا حتّى رأیت فى ابنتى ما رأى زكریا فى مریم بنت عمران؛ سپاس خدایى را كه مرا از دنیا خارج نكرد، تا در مورد دخترم چیزى را دیدم كه زكریا در مورد مریم دختر عمران دید.»
سپس فاطمه علیها السلام عرض كرد: «یا ابت انا خیرام مریم؟؛ بابا! آیا من بهترم یا مریم؟» رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «انت فى قومك و مریم فى قومها؛ تو در قوم خودت و مریم در قوم خودش.» (7)
2 - فضیلت على علیه السلام
«انّما ولیكم اللّه و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّكاة و هم راكعون» (8) ؛ «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آورده اند؛ همانها كه نماز را برپا مى دارند، و در حال ركوع، زكات مى دهند.»
ابو رافع مى گوید: بر رسول خداصلى الله علیه وآله وارد شدم در حالى كه خواب بود یا به او وحى مى شد. ناگهان دیدم مارى در كنار خانه است. نپسندیدم كه مار را بكشم و او را بیدار كنم. گمان مى كردم كه به پیامبر وحى مى شود. خود را بین پیامبر و مار قرار دادم تا اگر از ناحیه آن مار بدى برسد به من برسد نه به او.
پیامبرصلى الله علیه وآله بیدار شد در حالى كه این آیه را تلاوت مى كرد: «انّما ولیكم اللّه و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزّكاة و هم راكعون». و سپس فرمود: «الحمد للّه الّذى اكمل لعلىّ نعمه و هنیئا لعلىّ بتفضیل اللّه ایاه؛ سپاس خداى را كه نعمت هایش را براى على كامل كرد و گوارا باد براى على به خاطر فضیلت دادن خدا به او.»
سپس به من رو كرد و فرمود: «ما یضجعك هاهنا؟؛ چه باعث شد كه این جا قرار بگیرى؟» او را از ماجرا خب ر دادم. به من فرمود: به سویش برد و آن را بكُش، من آن را كشتم. سپس رسول خدا دستم را گرفت و فرمود: «... انّه سیقاتله قوم یكون حقّا فى اللّه جهادهم، فمن لم یستطع جهادهم بیده فجاهدهم بلسانه، فان لم یستطع بلسانه فجاهدهم بقلبه، لیس وراء ذلك شیى ء، و هو على الحقّ و هم على الباطل...؛ به زودى گروهى با او (على علیه السلام) مى جنگند كه جهاد با آنها در راه خداوند حق است. پس هر كه نمى تواند با دستش با آنها مبارزه كند، باید با زبانش با آنها بجنگد.
پس اگر با زبانش نتوانست، باید با قلبش با آنها مبارزه كند. غیر از این چیزى نیست. او بر حق و آنها بر باطلند....»
عمر بن خطاب مى گوید: «اخرجت من مالى صدقة یتصدّق بها عنى و انا راكع اربعاً و عشرین مرّة على ان ینزّل فىّ ما نزل فى علىّ، فما نزل!!؛ 24 مرتبه از مال خود صدقه اى را جدا كردم، تا از طرف من در حالى كه ركوع كنندهام صدقه داده شود، براى این كه آنچه درباره على نازل شد در مورد من نیز نازل شود، ولى نازل نشد.» (9)
3 - امتحان الهى
«احسب النّاس ان یتركوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون» (10) ؛ آیا مردم گمان كرده اند كه همین كه بگویند ایمان آوردیم، رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟»
امام حسین علیه السلام از پدر بزرگوارش امام على علیه السلام نقل مى كند كه فرمود: «لمّا نزلت «الم احسب النّاس ان یتركوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون»، قلت: یا رسول اللّه ما هذه الفتنة؟ قال: یا علىّ انّك مبتلى بك و انّك مخاصم فاعدّ للخصومة؛ وقتى آیه «احسب النّاس...» نازل شد، عرض كردم اى رسول خدا این فتنه و آزمایش چیست؟ فرمود: اى على! تو مبتلا مى شوى و مورد خصومت قرار مى گیرى، پس آماده خصومت باش.»
سماعة بن مهران مى گوید: شبى رسول خداصلى الله علیه وآله در مسجد بود. همین كه نزدیك صبح شد، امیرالمؤمنین على علیه السلام داخل [مسجد] شد. رسول خدا او را صدا زد: اى على! پاسخ داد: بله. فرمود: «هلمّ الىّ؛ به سوى من بیا.» وقتى به او نزدیك شد فرمود: «یا علىّ بتّ اللّیلة حیث
ترانى، و قد سألت ربّى الف حاجة فقضاها لى، و سألت لك مثلها فقضاها لك، و سألت لك ربّى ان یجمع لك امّتى من بعدى فابى علىّ ربّى فقال: «الم احسب النّاس ان یتركوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون»؛ اى على! همان گونه كه مرا مى بینى، شب را بیتوته كردم و از خداى خود هزار حاجت خواستم كه برایم اجابت كرد و براى تو مثل آن [حاجت ها] را درخواست كردم، كه براى تو اجابت كرد. و براى تو از خداى خود درخواست كردم كه بعد از من امتم را برایت جمع [و متحد] كند ولى پروردگارم از من امتناع كرد، و فرمود: آیا مردم گمان كرده اند كه همینكه بگویند ایمان آوردیم رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟» (11)
پىنوشـــــــــــــــــتها:
1) رجال نجاشى، ص 379، رقم 1030.
2) رجال علامه، ص 161، القسم الاول.
3) الرجال، ص 175، رقم 1415، الباب الاول.
4) الیقین، ص 279.
5) بحارالانوار، ج 1، ص 13.
6) آل عمران/ 37.
7) تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبىّ وآله صلى اللّه علیهم، صص 85 و 86.
8) مائده/ 55.
9) تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبىّ و آله صص 98 - 100.
10) عنكبوت/ 2.
11) تأویل ما نزل... ، صص 227 و 228.
سرمایه سخن (1)
مطلع
مقالههای «سرمایه سخن» میکوشد تا دوستان را با منابع منبر و کلاس، آشنا کند. منابع و مآخذی که کارآمد و باعث تسهیل در دستیابی به موادّ اولیه در ساخت و ساز محتوای ساختمان سخنرانی و کلاسداری است. گسترده این بحث، شامل هر چیزی است که به نحوی کارساز و مفید باشد و از هم اکنون از شما همکار گرامی استمداد میشود که اگر کتاب یا منابعی را سراغ دارید که در برنامهها، دستمایه شما و حلّال برخی مشکلات بوده و به نحوی برای مبلّغان مفید است، به ما معرفی کنید تا در این بخش به اطلاع دیگر عزیزان برسد.
معجمهای قرآنی
در این فصل منابع قرآنی کوتاه و گویا معرفی میشود.
الف: فرهنگ قرآن؛ کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم؛
تهیه کنندگان: اکبر هاشمی رفسنجانی و محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، چاپ اول، 1379 ش، رحلی، 424 صفحه، شامل 387 مدخل.
شروع این اثر در دی ماه 1354 هـ. ش و در زندان اوین بوده است و شرح و تفصیلش در مقدمه آمده است.
عنوانهای این اثر به صورت الفبایی موضوعی، رده بندی شده و همه اطلاعات یک موضوع در ذیل مدخل آن به صورت الفبایی ترتیب یافته است. بنابراین برای دست یافتن به موضوع مورد علاقه در ذیل هر مدخل، کافی است به اطلاعات همان مدخل مراجعه شود. در پایان هر مدخل، چند نوع ارجاع صورت گرفته است: ارجاع لفظهای مترادف و هم ارز؛ ارجاع مدخلهای مرتبط و ارجاع مدخلهای فرعی به کلی.
نمونه
اگر موضوع سخن شما «آبرو» باشد، میتوانید از این کلید بهره ببرید و ذیل همین مدخل، ضمن 8 صفحه با چهار عنوان اصلی و... آیاتِ این نکات را به دست بیاورید: آبرومندی اصحاب صفّه، خانوادۀ مریم، آبرومندی در قیامت، آبرومندی صالح علیه السلام، آبرومندی عیسی علیه السلام، آبروی مؤمنان، آبروی محسنان، آبرومندی حضرت محمد صلی الله علیه وآله، آبرومندی مریم علیه السلام، آبرومندی موسی علیه السلام، آبرومندی یوسف علیه السلام، آبروی فقیران، ارزش آبرو، حفظ آبرو، عوامل آبرو ریزی ـ که شامل 28 عامل است نظیر تهمت، افشاگری، دشمنی با انبیا ـ و در پایان هتک آبرو، حرمت هتک آبرو، کیف هتک آبرو، هتک مجاز آبرو.
مثال دیگر: اگر لازم شد درباره «آزادی سیاسی» سخنرانی کنید، به آسانی میتوانید ذیل همین عنوان، با ده¬ها آیه دسته بندی شده آشنا شوید، و قبل و بعد از آن، سایر مباحث آزادی مثل حدود آزادی، آزاد اندیشی، منشأ آزادی، در بیش از بیست صفحه پیش روی شما قرار میگیرد.
ب: تفسیر راهنما؛ اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققان، ج 12، 1378.
این تفسیر نه به سبک ترتیبی خالص است و نه موضوعی، در عین اینکه تا اندازهای فایده هر دو شیوه را دارد. به عبارتی، روشی نو در ارائه مفاهیم و موضوعات قرآن کریم است. تاکنون 12 مجلد منتشر شده و تا آیه 77 سوره فرقان، چاپ شده است. سایر جلدها نیز به سرعت در دست تهیه و نشر است.
این تفسیر که در سال 1372 به عنوان کتاب برگزیده سال جمهوری اسلامی ایران شناخته شد، تاکنون بارها در جراید و... معرفی شده و در مقدمه 90 صفحهای جلد اول به تفصیل، مراحل کار و فوایدش مطرح شده است.
در این اثر پیامها و نکتههای تفسیری آیه، به صورتی دقیق استخراج و دسته بندی شده و کار گوینده و مفسّر را آسان میکند.
نمونه
ذیل آیه «والّذین یقولون ربّنا هب لنا من ازواجنا و ذرّیاتنا قرّۀ اعین واجعلنا للمتّقین اماما» (1) ابتدا آیه ترجمه شده و سپس 22 نکته استنباط شده و شواهد هر نکته از آیه، ذکر شده است. در پایان به 23 عنوان دیگر با فروعات مختلف که با آن نکات مرتبط و به نوعی مترادف است ارجاع شده است.
پایان هر جلد نمایهای بسیار کارآمد به صورت فهرست موضوعی وجود دارد و ان شاء ا... قرار است در آخر تفسیر، تمامی نمایهها یک جا منتشر گردد، که خود یک موسوعه گسترده منابع تفسیر موضوعی خواهد شد. «نمایه» آدرس آیات یک موضوع را در اختیار شما قرار میدهد. مثلاً در جلد 12، آیههای مربوط به «مبلّغان» و «متقین» همه، با شماره صفحه، مشخص شده است.
ج: اعلام القرآن؛ عبدالحسین الشبستری، عربی، 1128 صفحه
هر سه کتاب یاد شده چاپ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم است.
این اثر حدود 400 تن از اعلام و شخصیتهای قرآنی را با ذکر منابع فراوانی به صورت مختصر معرفی میکند. همچنین آیههایی که با آنان مرتبط است نقل شده است. حتی گروههایی مثل «اصحاب الأیکه» نیز در ردیف اعلام قرار میگیرند. در این اثر گذشته از شرح حال شخصیتها، با منابع شرح حال و ضبط دقیق و تلفظ درست نامها، آشنا میشویم. امتیاز دیگر این اثر استفاده از بیش از 400 منبع معتبر است و ذیل هر عنوان بسیاری از منابع با شماره صفحه مشخص شده است.
مثلا ضمن معرفی مختصر حضرت علی علیه السلام، آیهها و روایاتی که درباره آن حضرت است، ذکر شده است.
نمونه
در تفسیر ملافتح الله کاشانی و خلاصه آن، «امّ کجّه» به چند صورتِام کلمه،ام کحّه،ام کجّه و... نقل شده بود. برای به دست آوردن تلفّظ درست این نام به چندین تفسیر و تاریخ مراجعه کردم و با بررسی حدود 20 منبع مهم، باز به علّت اختلاف روایات اوّلیه، ابهامهایی به جا ماند. این کتاب هم وجه صحیح و هم نقل قولهای دیگر را در نیم صفحه توضیح داده است. بدیهی است این کتاب زحمت بسیاری از تفحص و بررسیها را از دوش مبلّغان عزیز، بر میدارد.
د: المعجم المفهرس لمعانی القرآن العظیم؛ 2 جلد، عربی، محمد بسّام رشدی الزّین، با اشراف محمد عدنان سالم، دار الفکر المعاصر، بیروت و دارالفکر دمشق، رحلی، 1376 ص.
این اثر به سه صورت 2 جلدی، یک جلدی همران با قرآن و CD کامپیوتری، در اختیار است. آسانترین و بهترینش برای ره توشه سفر، دو جلدی است که سهولت در دستیابی به شاهد آیه به زحمت سنگینی وزن آن میارزد.
همان گونه که المعجم المفهرس لالفاظ القرآن فؤاد عبدالباقی یک لفظ مثلا صلاۀ را در تمامی آیات به ترتیب سوره هایش پیش رو قرار میدهد، این معجم بر محور معنا، آیات یک موضوع را تجزیه و تحلیل و دسته بندی شده میآورد.
مثلاً در ذیل مدخل «شرک»، هر آنچه لفظ شرک یا معنای مرتبط به شرک و انواع آن دارد را یک جا با ذکر آیه و با برجسته کردن شاهد، در آیه نشان میدهد.
گرچه این اثر نواقصی دارد ولی بسیار سودمند و یکی از بهترین ابزار کار اهل منبر است.
پىنوشــــــــــــــــتها:
1. فرقان/ 74.
سرمایه سخن (2)
در این فصل كتابهایی معرفی اجمالی میشود كه ماخذ و منبع مناسب و پرباری برای مواد اولیه سخنرانی باشد. هر كدام از جهتی به كار میآید و زحمت تتبع فراوان را كم میكند.
در این شماره نیز با شما در محضر منابع قرآنی هستیم.
1- فرهنگ موضوعی تفاسیر
این هفتمین اثر از مجموعه تلاشهای «مركز فرهنگ و معارف قرآن كریم.» و در حال حاضر در دست چاپ است. ویژگیهای كتاب و نظام اطلاعات این اثر، به تفصیل كار در مقدمهاش بیان شده است. اطلاعات این اثر از 3000 سرعنوان موضوعی و 34000 موضوع فرعی كه 16000 نمایه تركیبی - كه نمایانگر موضوعات ریز و فرعی است - تشكیل شده است. سرعنوانهای موضوعی خاص كه با عنوان عامه شناخته شده و مورد مراجعه قرار میگیرند، در سر عنوان عام آمده است، مثلا، اطلاعات عنوانهای احرام، سعی، طواف و... در سرعنوان عام حج آمده است.
در این اثر با آدرس بیان موضوعهای مطرح شده در 20 تفسیر با شماره جلد و صفحه آشنا میشویم و تفاوت این كتاب با كتاب مفتاح التفاسیر كه چند سال پیش، منتشر شده، در این است كه مفتاح آدرس آیه و این اثر، آدرس موضوع را در جای جای تفسیر، نشان میدهد.
نام رایانهای این برنامه «صراط.» است.
معجمهای موضوعی قرآن فراوان است. تعدادی را بطور اجمالی معرفی میكنیم.
2- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی
به كوشش بهاءالدین خرمشاهی و به قلم جمعی از نویسندگان، چاپ اول، 1377، دو جلد، 2382 صفحه. این مجموعه فارسی، شامل مقالاتی در 19 رشته است و بیشتر به كار كسانی میآید كه با علوم قرآن و تفسیر سر و كار دارند، برخی از این رشتهها به اختصار چنین است:
الف: اعلام قرآن، اعم از آنچه در قرآن كریم آمده مثل بعضی از پیامبران یا نیامده مثل ابوطالب، حمزه، آسیه، هاجر.
ب: احكام قرآن و مبحث آیات الاحكام
ج: معرفی سورهها
د: آیههای نامدار مثل آیه تطهیر، نور، سیف، نجوی
ه: اقوام و طوایف مانند مهاجران، بنی اسرائیل، عاد و ثمود، بنی نضیر
و: ادیان و مذاهب و فرقهها و مكتبها مانند خوارج، شیخیه، مكتب تفكیك
ز: علوم قرآنی مثل محكم و متشابه، تواشیح، قراآت
ح: فرهنگ آفرینی قرآن مثل قرآن و ادب فارسی، حافظ و قرآن
ط: قرآن پژوهی، معرفی آثار قرآنی شامل 300 تفسیر، معرفی ترجمهها كه 130 صفحه از این كتاب را در برگرفته است، نزدیك به 600 عنوان پایان نامههای قرآنی، كتاب شناسیهای قرآنی، كه بالغ بر 108 اثر را معرفی مینماید.
قرآن پژوهان، نزدیك به یك هزار زندگی نامه از قرآن پژوهان قدیم و معاصر - برخی را بسیار مختصر و برخی مفصل - در این دانشنامه آمده است. كه حدود دویست فقره آن، زندگی نامه خود نوشت است. و...
3- الكشاف الموضوعی للقرآن الكریم
مؤسسه دارالقرآن الكریم، از مرحوم آیة الله العظمی گلپایگانی، قم، 1419 قمری. این مجموعه هفت جلدی، با هفت محور اصلی شامل 953 موضوع اصلی و 4148 عنوان فرعی و 15981 آیه شریفه است، هر جلدی به یك محور به این ترتیب اختصاص دارد. 1- مبدا 2- معاد 3- اسماء و اوصاف خدا 4- نبوت و انبیا 5- معرفت انسان 6- منجیات انسان 7- مهلكات انسان.
در هر محور موضوعهای اصلی و سپس فرعی در پی هم با ذكر محل شاهد، از متن آیه و شماره سوره و آیه در پیش روی خواننده قرار میگیرد. مثلا در آغاز «اثبات صانع.» و «التوحید فی الذات.» سپس شاخههای توحید كه عبارت است از التوحید فی العبادة، فی الخالقیة، فی المالكیة، فی الحاكمیة، فی الولایة، فی الربوبیة، فی الرازقیة، فی الشفاعة. و...
حجم این اثر در حد سه جلد كتاب است كه میتوان همه را در یك جلد فشرده منتشر كرد.
4- مفصل آیات القرآن
عبدالصبور شاهین، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1414 قمری، 10 جلد، در این اثر به ترتیب الفبا نظیر معجم المفهرس الفاظ تنظیم شده است، در هر واژهای، تمام آیه و نه تنها محل شاهد بیان شده است و زحمت مراجعه دوباره به قرآن، برای تكمیل آیه، لازم نیست، این اثر برای كسانی مفیدتر است كه تفسیر قرآن كریم را بدانند.
5- المعجم المفهرس لآیات القرآن الكریم
به كوشش عكاشه عبدالمنان الطیبی - اشرف محمد الوحش، دار الفضیلة، قاهرة، یك مجلد رحلی.
در این اثر آیات شریفه، بر حسب الفبا، ردیف شده و آدرس تفسیر آنها از دوازده تفسیر سنی ارائه شده است. گویا در تنظیم آن از رایانه استفاده شده است. مثلا هر جای قرآن من یا من بوده در حرف «المیم مع النون.» در پی هم همراه بخشی از آیه است. مثل من جاء بالحسنة... من الجنة والناس. سالها پیش شبیه همین اثر به نام مفتاح التفاسیر در قم منتشر شد.
پیشنهاد نویسنده مقاله این است كه اگر به جای استفاده از این معجم، با خود تفسیرها مانوس شویم بهتر است و معرفی این اثر صرفا برای كسانی است كه تاكنون به تفسیر مراجعه نكرده اند و نیز برای آگاهی از وجود چنین آثاری است.
6- مرشد الحیران الی بحوث القرآن،
شیخ محمد مرشد عابدین، دار دمشق.
این دانش نامه، به صورت موضوعی و به ترتیب الفبایی و مصدر را عنوان قرار داده است. و آیات مربوطه را در صدر و اندكی شرح و تفسیر ذیل هر عنوانی آورده است.
چنین آثاری برای تسهیل در یافتن موضوع، آیات و تفسیر مختصر بسیار مفید است. امید آن كه نویسندگان پیرو مكتب اهل بیت علیهم السلام نیز بیشتر به ارائه چنین آثاری بپردازند.
كتاب حاضر تا حرف فا در دو جلد یك و دو 1190 صفحه را در برگرفته و تنها از منابع اهل سنت بهره برده است. لازم به ذكر است كه روشمند و فنی نیست؛ مثلا، آغازش با «ابن.» است. برخی موضوعهای متناسب و مرتبط با عنوان را هم یك جا مطرح میكند؛ مثلا در پی عنوان «حجاب.» «مصافحة النساء» و «خروج المراة من بیتها» نیز ذكر شده است.
7- فهرست موضوعی تفسیر نمونه،
ناشر مدرسة الامام علی بن ابی طالب علیه السلام، چاپ 15.
امروز برای بسیاری از تفاسیر - به ویژه تفاسیر اهل سنت - راهنمای موضوعات تهیه شده است: یكی از آنها همین اثر است كه آقای احمد علی بابایی و رضا محمدی تهیه كرده اند. البته تصحیح و اصلاح و بازنگری این اثر را روحانی جانباز شهید شهرابی بر عهده داشت كه متاسفانه نامی از ایشان نیست.
این فهرست، برای بیست و هفت جلد تفسیر نمونه تهیه شده است. با نواقصی كه دارد، باز كلیدی برای راه یافتن به موضوعهای تفسیر نمونه است.
این اثر شامل ده سرفصل كلی است: 1- شناخت و جهان بینی 2- جهان بینی اسلامی 3- انسان در قرآن و هدف آفرینش 4- آشنایی با منابع اسلام 5- رفتار یك مسلمان 6- تاریخ تمدن 7- بررسی ادیان و مكاتب 9- علوم اجتماعی 10- ادبیات و هنرها.
در آغاز كتاب ص 7 تا ص 31 فهرست الفبایی عناوین كلی است كه فهرست همین جلد شمرده میشود و به كمك آن میتوان به فروعات رسید؛ مثلا «قرب الهی.» «قرض الحسنه.» «قضا و قدر» را در ذیل حرف قاف مییابیم و به كمك همین فهرست در ص 380 به 35 مورد از تفسیر نمونه در باب تقرب، پی میبریم.
برای تفسیر شریف المیزان، كلیدهای متعددی تهیه شده كه با اختصار از آنها یاد میشود:
8- مفتاح المیزان
علیرضا میرزامحمد، با همكاری جمعی از پژوهندگان، مركز نشر فرهنگی رجا.
در 3 جلد: ج 1 فهرست آیات، فهرست موضوعات، ج 2 فهرست اعلام و اشخاص، اماكن و بلاد و ج 3 فهرست قبایل و امم، كتب و رسالات، اصطلاحات و لغات، اسامی جانوران و گیاهان و كانیها، اصنام، اشعار است.
9- فهارس المیزان
عادل عبدالجبار ثامر الشاطی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات در یك جلد.
نویسنده در آغاز از احادیث چهارده معصوم علیهم السلام به ترتیب فهرستی آورده، سپس به ارائه این فهرستها پرداخته است: فهرس الآثار والاقوال - اللغة، المعصومین، الاعلام، الكنی، الالقاب، اعلام النساء، الاماكن والبقاع، الملل والنحل والجماعات، الوقائع والاحداث، الامثال، انصاف الابیات، الاشعار والكتب والمصادر.
10- فهارس المیزان
الیاس كلانتری، عباس ترجمان، یك جلد، اسماعیلیان.
این كتاب شبیه فهرست موضوعی تفسیر نمونه در آغاز فهرست عناوین كلی را به ترتیب الفبا و سپس به تفصیل آنها را مطرح كرده است. و طبق دو چاپ ایران، اسماعیلیان و بیروت، تنظیم شده است.
11- فهرست راهنمای موضوعی المیزان
دفتر انتشارات اسلامی، یك جلد، 1376 شمسی.
این فهرست، راهنمای موضوعات تفسیر المیزان - و ترجمه فارسی آن است كه مطابق چاپ همین انتشارات تنظیم شده است و در ترتیب موضوعها بر اساس ترتیب موضوعات كتاب شریف بحارالانوار تنظیم شده است.
1- عقل 2- علم و حكمت 3- توحید 4- عدل 5- معاد 6- نبوت 7- امامت 8- موجودات 9- ایمان و فضائل 10- كفر و رذائل 11- حقوق و آداب معاشرت 12- قرآن و كتابهای آسمانی 13- ذكر و دعا 14- احكام.
در پایان نیز فهرستی از همین مجلد در 12 صفحه آمده است.
12- تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبایی، دكتر خضیر جعفر
این اثر در ردیف فهرستها نیست و به معرفی منهج، سبك و شیوه علامه پرداخته است ولی چون برای اهل نظر بسیار مفید و شامل تجزیه و تحلیل چندین موضوع علوم قرآنی و تفسیری است، معرفی شد.
چاپ اول این اثر به اهتمام دارالقرآن و چاپ جدیدش در مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی در دست انجام است.
سرمایه سخن (3)
چنان كه پیشتر نیز یادآور شدیم، در مقالات سرمایه سخن كتابهایی به صورت اجمالی معرفی میشود كه منبع مناسب و پرباری برای مواد اولیه سخنرانی است.
در دو بخش پیشین از مجموعه سرمایه سخن به معرفی آثاری چون فرهنگ قرآن، تفسیر راهنما، اعلام القرآن، المعجم المفهرس لمعانی القرآن العظیم، فرهنگ موضوعی تفاسیر، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، الكشاف الموضوعی للقرآن الكریم، مفصل آیات القرآن، المعجم المفهرس لآیات القرآن الكریم، مرشد الحیران الی بحوث القرآن، فهرست موضوعی تفسیر نمونه، مفتاح المیزان، فهارس المیزان، فهرست راهنمای موضوعی المیزان و تفسیر القرآن بالقرآن عندالعلامة الطباطبایی پرداختیم.
در این بخش از «سرمایه سخن» ، نیز برخی از منابع قرآنی به اختصار معرفی میشود.
الف - كتابهای مختصر
این آثار دارای محتوای غنی و حجم كم هستند و در سفر نیز میتوان از محضرشان بهره برد.
امروزه چكیده نویسی به یك سیستم عمومی اشاعه اطلاعات تبدیل شده و حلقه پربار ارتباطی است. نخستین نشریه ادواری چكیده - برای اشاعه اطلاعات در سطح عموم - در سال (1665 م) در پاریس چاپ شد و از آن پس چكیده نامههای متعددی منتشر گردید.
گزیده نویسی در فرهنگ ما سنتی كهن و موفق است. چه بسیارند كتابهایی كه به دست نویسندگان آنها یا دیگران، به صورت چكیده درآمده و با عناوینی چون خلاصه... ، تلخیص... ، زبدة... ، لباب و حتی گاه خلاصة الخلاصه و لب اللباب، عرضه شده است. بی تردید دهههای آینده از آن چكیده نویسی و چكیده خوانی است. از هم اكنون در عصری پا نهاده ایم كه آن را عصر «انفجار انتشارات» خوانده اند و این گزاف نیست، زیرا هر سال بیش از نیم میلیون عنوان كتاب و چهارمیلیون مقاله در جهان منتشر میشود. بنابراین همان گونه كه مینگریم، دست ما كوتاه است و خرما بر نخیل و مجالی برای مطالعه آثار مورد نظر نیست و چاره كار در چكیده خوانی است.
گزیدهها، مطالب كوتاه و گویایی است برای آنان كه وقت كمتر، پول كمتر، حوصله و توان مطالعه كمتری دارند. پس كارآمد و سودمندند. اینك به نمونههایی از این نوع اشاره میشود:
برگزیده تفسیر نمونه
چاپ چهارم، 1377، دارالكتب الاسلامیه تهران.
حجم مفصل تفسیر نمونه حدود پانزده هزار صفحه و برگزیده، یك پنجم آن، یعنی، حدود سه هزار صفحه است. استقبال فراوان از تفسیر نمونه، مرهون نثر روان، اشتمال بر مسائل روز و نیازهای زمان، مطالب سودمند و قابل استفاده برای عامه مردم است و نشان از كمبود محسوس در همین زمینه است. متاسفانه به دلیل همین كمبودها تفاسیر وهابیان به فارسی ترجمه شده و در تهران و... با استقبال روبه رو شده است.
مختصر المیزان فی تفسیر القرآن
الیاس كلانتری، 6 جلد، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1421 ق، قیمت دوره 000/150 ریال.
پیش از این نیز برخی مثل مصطفی شاكر و سلیم الحسنی گزیدهای از المیزان را به عنوان «خلاصه المیزان» عرضه كردند ولی مجموعه حاضر دارای برتریها و امتیازاتی است. آقای كلانتری در مقدمه، شیوه كارش را در تلخیص این كتاب چنین توضیح میدهد:
1- حتی یك كلمه بر نوشتههای مؤلف افزوده نشده است.
2- آرای مولف به صورت ریشهای گزینش شد.
3- مقدمه المیزان حذف نشد.
4- موضوعهایی كه به كلی حذف شد عبارت است از: مباحث مستقل علمی، كلامی، فلسفی، اجتماعی، تاریخی، روایی و... كه ذیل برخی آیات بود.
5- در برخی موارد خلاصهای از بحث روایی آورده شده است.
6- هر جا مؤلف پس از بیان رای خویش آرای دیگران را نیز آورده، به رای مؤلف بسنده كردیم و هر جا مخلوط بود، همه را آوردیم. (1)
ارزیابی همه جانبه این اثر مجال و مقال گستردهتر میطلبد ولیای كاش! نام علامه طباطبایی رحمه الله روی جلد تفسیرش باقی بود، گرچه او در فكر نام و نان نبود.
تفسیر شبر
از محقق بزرگوار مرحوم سید عبدالله شبر (م 1242 ق) . مرحوم شبر بیش از 60 اثر (2) ارزنده به جا نهاده و علاوه بر ربیت شاگردان و تالیف، به تبلغ، امور مردمی و اجتماعی اهمیت میداد و ضمن مجالس انس و الفت، تبلیغ و قضاوت برای مردم، با قلم و كاغذ و كتابت مانوس بود و انصافا تفسیرش بسیار پربار است و مكرر در ایران و... منتشر شده است.
تفسیر المعین للواعظین و المتعظین
شیخ محمد هویدی، المؤسسة العالمیه لعلوم القرآن، یك جلد.
چنان كه از نام این اثر پیداست، كار مایه واعظ است. در هر صفحه از قرآن كریم، برخی از واژههای دشوار، به عربی معنا و تشریح شده و تقریبا 10 سطر ذیل صفحه به احادیثی در یكی از موضوعات مربوط به همان صفحه مزین است. در واقع ستون فقرات یك منبر را در یك صفحه پیش رو مینهد. این اثر شامل شرح بیش از 7000 واژه قرآنی، 5000 حدیث در 500 موضوع، معجم موضوعات برای سهولت دستیابی به سوژه مورد نظر همراه متن قرآن كریم و ثواب قرائت است.
التفسیر المبین
محمد جواد مغنیه، موسسه دارالكتاب الاسلامی، یك جلد.
مؤلف محترم دارای ذوق و قریحهای سرشار، قلمی روان، درك زمانه، غیرت و همت و جبران كمبودها بود. انجام وظیفه و ساده نویسی را بر بسیاری از عناوین موهوم، مقدم میدانست و دارای تالیفات كارآمد، به روز و مفیدی است. این تفسیر نیز از ویژگیها و امتیازات فراوانی برخوردار است.
ترجمه و تفسیر قرآن عظیم
مرحوم حاج سید علی نقی فیض الاسلام، سه جلد، انتشارات فیضیه، تهران، چاپ اول 1378.
مرحوم فیض الاسلام پس از نائل شدن به درجه اجتهاد و تالیف «الافاضات الغرویة فی الاصول الفقهیة» در 1352 ق. در نجف اشرف، به تهران بازگشت. در سال 1365 ه. ق به ترجمه فارسی و شرح نهج البلاغه و پس از آن به ترجمه صحیفه سجادیه و شرح و تفسیر قرآن پرداخت و پس از چهارده سال تلاش در سال 1388 ه. ق. پایان یافت. (3) در این اثر ترجمه با حروف سیاهتر و متمایز از شرح است.
الاصفی فی تفسیر القرآن
دو جلد، مولی محمد محسن فیض كاشانی رحمه الله، مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول 1376.
مرحوم فیض كاشانی آثار گرانبهای فراوان دارد. اصفی كه گزیده تفسیر شریف صافی است دو سال پس از صافی نوشته شده و به جهت ایجاز، اسناد روایات را حذف كرده است.
این تفاسیر همه از مفسران شیعه بود و از مفسران اهل سنت تفاسیر مختصر زیادی در دست است و حتی آنچه امروزه وهابیان در مسجد النبی صلی الله علیه و آله میگویند، به فارسی ترجمه و در تهران و... به وفور منتشر میشود.
به هر حال دو اثر نیز از مفسران اهل سنت معرفی میشود.
التفسیر الوجیز و معجم معانی القرآن العزیز
دكتر وهبه الزحیلی، دمشق، دارالفكر.
دكتر زحیلی تفسیر 30 جلدی به نام المنیر و چندین كتاب فقهی دارد و مكرر به ایران سفر كرده اس ت. اثر حاضر سه بخش است:
الف - متن قرآن كریم،
ب - مختصر تفسیر و اسباب نزول آیات،
ج - خلاصه معجم المفهرس لمعانی القرآن، هر سه بخش در یك جلد، گفتنی است كه بخش اخیر در مقالههای پیشین معرفی شد. در این كتاب متن آیه حذف و موضوع با آدرس آمده است.
تفسیر الجلالین
از جلال الدین محمد بن احمد و جلال الدین سیوطی است.
«جلالین» تفسیر جلیل القدر، موجز، مزجی، معتبر و مشهور از دو نویسنده است و چاپهای گوناگونی دارد، در یك مجلد، همراه متن قرآن و معمولا ذیل آن اسباب النزول سیوطی نیز منتشر میشود.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) ر. ك: مقدمه، با اندكی اختصار.
2) مقدمههای همین تفسیر، چاپ مجلس شورای اسلامی.
3) ر. ك: مقدمه، صص 7- 11.
كتابخانه مبلغان
روشهای تبلیغ و سخنرانی (ویرایش دوم)
نویسنده: احمد صادقی اردستانی
ناشر: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
نوبت چاپ: سوم / 1380
قیمت: 14000 ریال
تعداد صفحات: 325 صفحه
كتاب روشهای تبلیغ و سخنرانی شامل یك پیش گفتار و 16 فصل میباشد.
در پیش گفتار كه به عنوان «وضع تبلیغ در جهان امروز و مسؤولیت الهی ما» آمده است، نویسنده محترم ضمن بیان حساسیت استكبار جهانی در مورد تبلیغ برای سلطه بر جهان، برای روشن شدن وضع تبلیغ در دنیا، به بررسی تبلیغات مسیحی و كمونیستی و نیز وضعیت تبلیغی جهان اسلام پرداخته است.
فصل اول تا یازدهم كتاب به سلسله مطالبی در زمینه روشهای تبلیغات اسلامی و عمدتا شیوههای اخلاقی و عملی «امر به معروف و نهی از منكر» اختصاص دارد.
فصل دوازدهم با عنوان «شیوهها كتابخانه مبلغان (1)
و هنرهای سخنرانی» مطرح شده، روشها و قواعد آموزنده خطابی را با استفاده از قرآن كریم، احادیث اهل بیت علیهم السلام و تجارب اهل فن در اختیار خواننده محترم قرار میدهد.
در فصلهای سیزدهم تا شانزدهم موضوعاتی مثل خطابه و پیشینه آن، فصاحت، بلاغت، عوامل نفوذ و تصرف سخنور، روش مطالعه، یادداشت برداری و كتاب شناسی به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تقویم الواعظین یا روزهای غم و شادی
مؤلف: سید حسن میر حافظ (موسوی)
ناشر: نشر الف
نوبت چاپ: اول
تعداد صفحات: 384 صفحه
قیمت: 9000 ریال
این كتاب در 18 بخش تنظیم شده است.
بخش اول، شامل آشنایی با كتاب، هجرت و سخن مؤلف میباشد.
در بخش دوم تا سیزدهم به مناسبتهای ماههای قمری پرداخته شده و اعمال وارده در هر ماه بیان شده است.
در بخش چهاردهم، نویسنده محترم به اموری كه باید با بسم الله الرحمن الرحیم نوشته یا گفته شوند پرداخته و ضمن انتقاد دینی از بعضی نویسندگان، دو نشانه از نشانههای شیعه را بیان فرموده اند. در ادامه بخش چهاردهم خلاصهای از تاریخ زندگی چهارده معصوم علیهم السلام و حضرت زینب علیها السلام و 15 حدیث و 22 رباعی آورده شده است.
در بخش پانزدهم، خواننده محترم میتواند با 34 وظیفه از وظایف شیعیان در زمان غیبت امام زمان علیه السلام آشنایی پیدا كند.
بخش شانزدهم حاوی پنجاه و پنج خصیصه و امتیاز وجود مقدس امام زمان علیه السلام میباشد.
بخش هفدهم شامل روزهای سعد و نحس در هر ماه و اشعار فارسی و عربی درباره آنها و موجبات رفع نحوست ایام و ساعات میباشد.
در بخش هیجدهم كتاب، خواننده محترم با فهرست اعلام و اماكنی كه در این كتاب آمده است آشنا میشود.
تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی
مولف: محسن خندان
ناشر: مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی
نوبت چاپ: اول / بهار 74
قیمت: 4500 ریال
تعداد صفحات: 303 صفحه
این كتاب شامل دو مقدمه و شش فصل میباشد. مقدمه اول از دكتر مهدی محسنیان راد میباشد. وی در جهت تبیین ارزش و اهمیت تبلیغ و ارتباطات مینویسند: «ما ساكنان زمین، در آستانه رویاروئی با تحول مهمی هستیم كه بسیاری، هنوز آن را باور نداریم. اما تردید نكنیم كه «دهكده جهانی» در پیش است. تردید نكنیم كه به زودی نه تنها همه چیز را میتوانیم بشنویم، بلكه اگر بخواهیم همه چیز را میتوانیم ببینیم. اما اینكه در این دهكده ناقلان خبرها از كدام جماعتند، ارزشهای خبری از كدام سو گزینش میشود، چه رویدادی را از چشم ساكنان دهكده میپوشانند و كدام را بزرگ میكنند و... همه پرسشهایی است كه تاریخ آینده جواب آن را روشن خواهد كرد.»
در ادامه كتاب مؤلف محترم در قالب سه فصل به بررسی واژه تبلیغ و سؤالهای آن در زبان عربی، تعریف تبلیغ در متون جامعه شناسی، روان شناسی و... و تاریخچه تبلیغ پرداخته و در فصل چهارم كتاب، واژه ارتباطات و مدل منبع معنی را تبیین نموده است.
در فصل پنجم اجزاء و عناصر تبلیغ به عنوان یك نوع ارتباط، با استفاده از مدل منبع دینی و با بهره گیری از آیات، روایات و متون اسلام شناسی مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل ششم به جمع بندی از كل مطالب كتاب پرداخته و خواننده را در فهم بهتر مطالب یاری میرساند.