(الغارات)
این كتاب یكى از بهترین منابع در زمینه حكومت و سیره كشوردارى علىعلیهالسلام است كه مىتواند در این مورد، پاسخگوى نیاز مبلغان، محقّقان و مؤلفان باشد.
سیرة سیاسى، اخلاقى، اجتماعى و سطح زندگى حاكم اسلامى، نامههاى حكومتى، رفتار كارگزاران حكومت اسلامى، ریزشها و رویشها در حكومت علوى، تحلیل و بررسى بازتاب رفتارهاى مثبت و منفى كارگزاران و... در این كتاب، در دسترس خواننده قرار گرفته است.
هدف مؤلّف در این اثر، نمایاندن ستمها و غارتهایى است كه معاویه و عوامل وى در سرزمینهاى تحت قلمرو حكومت امیرمؤمنان علىعلیهالسلام انجام دادهاند. او مىخواسته غارتهاى معاویه را ـ بهویژه بعد از جنگ نهروان ـ به مناطق تحت نفوذ كارگزاران علىعلیهالسلام بنگارد و به این وسیله، مظلومیت آن امام همام و یارانش را نمایان سازد. به همین سبب، نام كتاب خود را با الهام از مقتداى خویش، «الغارات» برگزیده است؛ آنجا كه علىعلیهالسلام نافرمانى كوفیان را نكوهش كرده و مىفرماید:
«فَتَواكَلْتُمْ و تَخاذَلْتُم حَتّىٰ شُنَّتْ عَلَیكُمُ الغَارَاتُ، و مُلِكَتْ عَلَیكُمُ الْاَوْطان؛ (1) پس [وظیفه خود را] به یكدیگر حواله کردید و همدیگر را خوار ساختید تا اینكه [دشمن غلبه کرد و از هر طرف،] اموالتان غارت شد و دیار شما از تصرّفتان بیرون رفت.»
این كتاب در برخى منابع به نام «الاستنفار و الغارات» و در بعضى دیگر، به نام «الاسفار و الغارات» ثبت شده است؛ ولی در میان علما و محافل علمى به «الغارات» معروف است. (2)
غرض اصلى نگارنده از تألیف این كتاب، تشریح غارتهای معاویه بوده است؛ ولی اطلاعات گستردة علمى و تواناییهاى وى در فنّ تألیف و نگارش، موجب شده تا در لابهلاى مطالب كتاب، گفتارهاى بسیار ارزندهاى گنجانیده شود؛ به گونهای كه خوانندة مشتاق دانش، از مطالب فرعى آن بیشتر بهرهمند مىشود.
مؤلف، به عنوان پیشگفتار، مقدمه و زمینهسازى براى ورود در موضوع اصلى، این شیوه را برگزیده و در معرض دید مخاطب قرار داده است كه علاوه بر نكات فوق، درسهایى آموزنده، عبرتانگیز و حتى مسائل تربیتى را به مخاطب خویش القا كند.
مهمترین عناوین
مهمترین عناوین این كتاب عبارتاند از: سخنرانیهاى علیعلیهالسلام بعد از جنگ نهروان، روش آن حضرت در استفاده از بیت المال، شیوة ارتباط با كارگزاران و عوامل حكومتى، ولایت سعد بن قیس بر مصر، ولایت محمّد بن ابىبكر و مالك بر مصر و شهادت آن دو بزرگوار، آمدن عقیل در كوفه به حضور امام علىعلیهالسلام، خوراك، پوشاك و مسكن آن حضرت در ایام زمامدارى، اصول آن حضرت دربارة امر به معروف و نهى از منكر، مكاتبات با معاویه و دهها عنوان دیگر كه در دوران حكومت ایشان رخ داده است.
جایگاه علمی الغارات
نوشتهها و روایات ابراهیم بن هلال ثقفى، اعتماد برجستهترین عالمان و محدّثان شیعه قرار گرفته است وشخصیتهای بی نظیری همانند: احمد بن خالد برقى در كتاب «المحاسن»، محمّد بن حسن صفّار در «بصائر الدرجات»، كلینى در «الكافى»، صدوق در «من لایحضره الفقیه»، مفید در «امالى»، شیخ طوسى در «تهذیب»، سید مرتضى در «الشّافى»، على بن ابراهیم قمى در «تفسیر قمى»، ابن قولویه در «كامل الزیارات»، ابنشهرآشوب در «المناقب»، طبرسى در «اعلام الورى»، سید على بن طاووس در «الیقین» و «اقبال الاعمال»، سید عبدالكریم بن طاووس در «فرحة الغرى»، ابى جعفر طبرسى در «بشارة المصطفى»، قطب راوندى در «الخرائج و الجرائح»، مجلسى در «بحارالانوار»، حرّ عاملى در «وسائل الشیعة» و «اثبات الهداة»، محدّث نورى در «مستدرك الوسائل»، محدّث قمى در «سفینة البحار» و... در كتابهاى خود، به طور گسترده از نوشتهها و روایات وى استفاده كردهاند. این امر، جایگاه والای کتاب حاضر را در محافل علمی و فرهنگی به خوبی آشکار میسازد.
علامه مجلسیرحمهالله تمام مطالب الغارات را در مجلدات مختلف بحارالانوار نقل كرده و هیچگونه تغییرى در عبارات نداده است؛ مگر در مواردى كه تلخیص كرده و به آن تصریح کرده و در موارد مقتضى نیز به شرح آنها پرداخته است.
با توجه به دقت علامه در استفاده از کتابهایی که به آنها اعتماد داشت، آشکار میشود که ایشان به کل کتاب، نهایتِ اعتماد را داشته است.
مولف الغارات
ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفى اصفهانى، تاریخ نگار، راوى، مفسّر و داناى به فقه و احكام، از علماى نامآور شیعى در قرن سوم هجرى و دوران غیبت صغرى است. علاّمة رجالشناس سید محمّدباقرموسوى خوانسارى در معرفی صاحب الغارات میگوید:
استاد حدیث نگار، مروّجِ با صلاحیت شیعه، عالمِ راست كردار، ابواسحاق ابراهیم بن هلال ثقفى، پدیدآورندة كتاب «الغارات» ـ كه در بحارالانوار از آن بسیار یاد شده است ـ در اصل، اهل كوفه و از عموزادگان مختار ثقفى است. او كه در زمان غیبت صغری مىزیسته، متجاوز از پنجاه كتاب در موضوعات: حكمت، آداب و رسوم، تفسیر، تاریخ، خطبهها، اخبار و مطالب نو، تألیف كرده است. شخصیتنگاران اسلامى، آثار وى را در كتابهاى رجال، به طور مشروح یاد كردهاند. (3)
تألیفات فراوان و آثار متعددى كه از ابراهیم بن هلال به جاى مانده است، نشانگر روحیه قوى، اطلاعات گستردة روایى و تاریخى و ارادة خللناپذیرش در راه احیاى معارف شیعى و سیرة علوى است.
در اكثر منابع شیعه وسنّى، بیش از 50 مورد از كتابهاى وى یاد شده است. در زمان ما به غیر از كتاب «الغارات»، آثار دیگر وى در دسترس نیست و بر اثر حوادث روزگار، تلاش دشمنان و سایر عوامل، بقیة تألیفات ایشان مفقود شده است؛ ولى برخى از مطالب كتابهاى او در لابهلاى آثار دانشمندان یافت مىشود كه بعداً اشاره خواهد شد.
مؤلف از منظر اهل نظر
1. حاج میرزا حسین نورى، صاحب مستدرك الوسائل: «ابراهیم بن محمّد ثقفى، مؤلف كتاب الغارات، و از بزرگترین راویان ومؤلفان شیعه است. اصحاب به كتاب الغاراتِ وى مورد اعتماد دارند و این اثر، یكى از منابع تاریخى و حدیثى ما است.
مطالعة شرح حال وى، حقیقت این ادعا را اثبات مىكند؛ همچنان كه اعتماد محدّثین برجستة شیعه، مانند: صفّار، سعد بن عبداللَّه و احمد بن ابى عبداللَّه، دلیل دیگرى بر این مدّعاست.» (4)
2. علامة بزرگ، مولى محمّدباقر بن محمّد اكمل، مشهور به «وحید بهبهانى: «ابراهیم بن محمّد بن سعید، داراى امتیازاتى است كه موقعیت والاى او را در میان علماى امامیه نشان مىدهد: الف. تشرف بزرگان قم به محضر او؛ ب. درخواست علماى قم از وى براى هجرت به آن دیار؛ ج. اصرار علماى كوفه به پنهان كردن كتاب «المعرفة» و منتشر نساختن آن؛ د. تألیفات فراوان در موضوعات مختلف كه نشانگر احاطة وى در علوم اسلامى بهویژه تاریخ و سیرة علىعلیهالسلام است؛ هـ. تجلیل شیخ طوسى از وى؛ و. ابن طاووس او را فردى قابل اعتماد مىداند.» (5)
3. شخصیتنگار پرتلاش، شیخ عبداللَّه مامقانى: «رجوع این مرد از مذهب زیدیه به سوى امامیه، دلیل بر قوّت ایمان اوست؛ زیرا ایشان از ابتدا در پی حقیقت و هدایت بوده و همین كه آن را یافت، به سوى آن روى آورد. سفر او به اصفهان براى نشر فضائل اهلبیتعلیهمالسلام و افشاى جنایات و ستمهاى دشمنان آنان، نشانگر صلابت و پایدارىاش در مذهب تشیع است. شتافتن علماى قم به محضر وى و اصرار آنان بر انتقال به آنجا، كاشف از بالاترین درجه اطمینانى است كه اصحاب ما به این دانشمند داشتهاند؛ چنان كه عادت علماى قم بر سختگیرى اصحاب حدیث، بر شخص مطلع پوشیده نیست. زیرا آنان، روایت و حدیث را از هر كسى نمىپذیرفتند؛ بلكه در عدالت راوى، نهایت دقت را به عمل مىآوردند و سرانجام، كثرت كتابهاى وى در زمینههاى مختلف علوم اسلامى، دلیل دیگرى بر عظمت و جلالت این عالم شیعى است.» (6)
از منظر متفكّران اهل سنّت
ابن هلال ثقفى به سبب احاطه بر تاریخ اسلامی و داشتن اطلاعات وسیع كه در این زمینه، مورد توجه دانشمندان اهل سنّت نیز قرار گرفته است؛ ولی به علّت شیعه بودن، برخى از آنان به او بىمهرى کردند و کوشیدند با انتساب اتهاماتى، از نقل احادیث وى خوددارى کنند.
در اینجا به اظهار نظر دو تن از دانشمندان اهلسنّت مىپردازیم:
1. ابن حجر عسقلانى: «ابراهیم بن محمّد ثقفى، از اسماعیل بن ابان و غیر او روایت مىكند. به گفتة ابونعیم در تاریخ اصفهان، حدیث او به سبب شیعة افراطى بودن، ترك شده است.»
ابنحجر در ادامة گفتار خویش، عبارت شیخ طوسى را در شرح احوال و ستایش از ایشان به طور مفصّل نقل میکند و آنگاه اكثر تألیفات وی را نام مىبرد. (7)
2. عمر رضا كحّاله: ابراهیم ثقفى (در گذشته در سال 283 ق / 896 م) حدیث شناس، تاریخ نگار، فقیه و مؤلف كتابهاى بسیارى است كه از جملة آنها، كتاب المغازى، الجامع الكبیر فى الفقه، فضل الكوفه و من نزلها من الصحابة و الامامة مىباشد. (8)
نسخههای چاپی
کتاب الغارات در دو نسخه به چاپ رسیده است که هر دو نسخه برای مبلّغان گرامی قابل استفاده و مفید میباشد.
الف. چاپ انتشارات انجمن آثار ملی در سال 1395 هـ. ق و مشتمل بر دو جلد، جمعاّ 1120 صفحه همراه با پاورقیها، مقدمه، تعلیقات، تصحیح و تخریج توسط سید جلال الدین محدث اُموی.
ب. چاپ دار الکتاب اسلامی در قطع وزیری و مشتمل بر 500 صفحه به تاریخ 1370 هـ. ش، همراه با تحقیقات عبدالزهرا الحسینی الخطیب.
رحلت
این عالم پرتلاش، نویسندة مجاهد و احیاگر معارف اهلبیتعلیهمالسلام در قرن سوم هجرى و عصر خفقان، بعد از پرورش عدهاى از دانشمندان و حدیثشناسان ممتاز، تعلیم دین، نشر احكام شریعت ناب محمّدىصلیاللهعلیهوآله و پس از به جاى گذاردن دهها اثر نفیس همانند کتاب گرانسنگ الغارات، در سال 283 ق در شهر اصفهان رحلت کرد. (9)
پینوشـــــــــــــتها:
(1) نهج البلاغه، خطبه 27.
(2) الذريعة إلى تصانيف الشيعة، شيخ آقا بزرگ تهراني، بیروت، دار الاضواء، 1403 ق، ج2، ص35.
(3) روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، قم، اسماعیلیان، 1390ق، ج1، ص4 .
(4) خاتمة المستدرك، محدث نوری، قم، آل البیت، 1415 ق، ج 4، ص 24.
(5) تعليقات منهج المقال، وحید یهبهانی، 1239 ق، ص 26.
(6) تنقيح المقال، مولا عبدالله مامقانی، ذيل عنوان ابراهيم بن محمّد بن سعيد ثقفى.
(7) لسان الميزان، احمد بن حجر عسقلانی، بیروت، موسسه اعلمی، 1390 ق، ج 1، ص 102 و 103.
(8) معجم المؤلّفين، عمر رضا کحاله، بیروت، مکتبه المثنی، ج 1، ص 95.
(9) الشيعة و فنون الاسلام، سید حسن صدر با مقدمه دکتر سلیمان نیا، ص 108.