یكی از سنتهای حسنه كه در قرآن كریم نیز مشاهده میشود، وصیت و پند به فرزندان و همة آن كسانی است كه امید میرود هدایت یابند و مسیر سلوك و تعالی را درست پیمایند؛ مانند وصایای حكیمانة لقمان حكیم (1) كه نمونه و سرمشقی برای رسول گرامی اسلام در وصیت و سفارش به عبدالله بن مسعود و ابوذر غفاری شد.
اهل بیتعلیهمالسلام نیز با تأسی به این سیرة نورانی، برای فرزندان و صحابة خویش وصایایی بیان فرمودهاند كه در جای جای كتب حدیثی ما به یادگار مانده است. (2) به سبب اهمیت این روش تربیتی، علمای بزرگ اسلام نیز، این روش و منش را ارج نهاده و خود نیز در این مسیر گام نهادهاند. وصایای سید بن طاووسرحمهالله، آیت الله مرعشی نجفیرحمهالله و حضرت امام خمینیرحمهالله از این گونهاند.
در این مقال گذری هر چند كوتاه به یكی از وصایای نورانی امام باقرعلیهالسلام به یكی از اصحابش، جابر بن یزید جعفی، خواهیم كرد.
الف. آسیب شناسی رفتار مردم
امام باقرعلیهالسلام وصایای خویش را با نگاهی آسیب شناسانه و نقادانه به اجتماع عصر خویش و همه اعصار بیان میدارد. آن حضرت با برشمردن سوء رفتارهای موجود در میان مردم، دل نگرانیها و نارضایتیاش را از اجتماع موجود بیان میدارد. با كمی دقت درمییابیم كه این عیوب در اكثر جوامع، حتی عصر ما نیز موجود است كه باید اصلاح شود.
امام باقرعلیهالسلام به جابر فرمود:
«یا جَابِرُ اغْتَنِمْ مِنْ أَهْلِ زَمَانِكَ خَمْساً إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشَاوَرْ وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ یقْبَلْ قَوْلُكَ وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّج؛ (3) ای جابر! از مردم دورانت، پنج چیز را غنیمت شمار:
1. اگر حاضر باشی، تو را نشناسند؛
2. اگر ناپیدا شوی سراغ تو را نگیرند؛
3. اگر در انجمن باشی، [از تو رأی نخواهند و] با تو مشورت نكنند؛
4. اگر سخنی بگویی، گفتهات را نپذیرند؛
5. اگر زنی را خواستگاری كنی به تو ندهند.»
امام در این قسمت از گفتارشان با برشمردن عیوب اجتماع و رفتارهای عمومی مردم، خواست تا بدین طریق جامعة الگو و پویا را معرفی كند؛ جامعهای كه دارای عیوب فوق نباشد.
البته این گفتار امامعلیهالسلام از جهتی دیگر، بسیار دردناك است، و آن، مظلومیت و غریب بودن امامعلیهالسلام را در اجتماع عصرش میرساند. به عبارت دیگر امام باقرعلیهالسلام به غربت خویش در آن روز مدینه میپردازد كه بهتر است انسان بر این همه دردی كه در گفتار امامعلیهالسلام نهفته است، سرشك خون ببارد.
ب. سفارش پنجگانه در برخورد با مردم
امام باقرعلیهالسلام، برای چگونگی برخورد با رفتارهای گوناگون مردم، یك الگوی پنج وجهی ارائه میفرماید كه باعث استواری و پایداری فرد در برابر اجتماع است. آن حضرتعلیهالسلام میفرماید:
«وَ أُوصِیكَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ وَ إِنْ كُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَع؛ (4) [ای جابر!] تو را [در برخورد با مردم] به پنج چیز وصیت میكنم:
1. اگر بر تو ظلم و ستمی شد، تو ستم مكن؛
2. اگر به تو خیانت كردند، تو خیانت نكن؛
3. اگر تكذیب شدی، غضب مكن؛
4. اگر مدح شدی، شاد مشو؛
5. اگر نكوهش شدی، بیتابی مكن.»
ج. چگونگی برخورد با شایعات
یكی از معضلاتی كه در اجتماع میتواند خطر آفرین باشد، رواج شایعات و سخنان بیپایه است كه كاركردی بس خطرناك دارد. امام باقرعلیهالسلام نسخهای را برای نحوه مواجهه با شایعات در اجتماع مورد نظر ارائه میدهد كه دستور العملی بسیار كارگشاست. آن حضرت فرموده است:
«وَ فَكِّرْ فِیمَا قِیلَ فِیكَ فَإِنْ عَرَفْتَ مِنْ نَفْسِكَ مَا قِیلَ فِیكَ فَسُقُوطُكَ مِنْ عَینِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عِنْدَ غَضَبِكَ مِنَ الْحَقِّ أَعْظَمُ عَلَیكَ مُصِیبَةً مِمَّا خِفْتَ مِنْ سُقُوطِكَ مِنْ أَعْینِ النَّاسِ وَ إِنْ كُنْتَ عَلَى خِلَافِ مَا قِیلَ فِیكَ فَثَوَابٌ اكْتَسَبْتَهُ مِنْ غَیرِ أَنْ یتْعَبَ بَدَنُك؛ (5) در آنچه درباره تو گفته میشود، اندیشه كن! اگر آنچه دربارهات گفته شده، در خود دیدی، (یعنی سخن مردم صحت داشت)، بدانكه سقوط تو از چشم بینای خدای عزوجل در هنگامی كه از حق خشمگین شدی مصیبتی بزرگتر است برایت، در مقایسه با اینكه [بیم داری] از چشم مردم بیفتی و اگر بر خلاف آنچه درباره تو گفتهاند، بودی، این (كار مردم و اهل شایعه) خود ثوابی است كه بیرنج و زحمت به دست آوردهای.»
نكتههایی كه میتوان از این بخش از گفتار نورانی امام آموخت:
1. برخورد متفكرانه و اندیشمندانه در گفتار و رفتار مردم؛
2. سقوط از چشم بینای الهی، مصیبتبارتر و سختتر از سقوط از چشم مردم است؛
3. بیتوجهی مردان الهی به گفتههای نادرست مردم، كه رهآوردی جز ثواب ندارد؛
4. معیار سنجش باید خداوند باشد، نه مردم؛
5. در جوامع خدا محور و معنویت مدار، شایعات انسان را از پای در نیاورده و ناامید نمیكند.
د. دوستی اهل بیتعلیهمالسلام بر محور قرآن
امامعلیهالسلام به واسطه اهمیت تأثیرگذاری اجتماع بر افراد جامعه و لزوم تصحیح این گونه تأثیرگذاریها، معیار دیگری را نیز مطرح میفرماید كه بسیار دارای اهمیت است. امام باقرعلیهالسلام، در این بخش از گفتار نورانی خویش، ابتدا به لزوم پایداری در مقابل دشمنان اهلبیتعلیهمالسلام اشاره كرده، سپس معیار و میزان قرار دادن قرآن را برای سنجش رفتار مردم، از نشانههای دوستی اهلبیتعلیهمالسلام شمرده است. آن حضرت میفرماید:
«وَ اعْلَمْ بِأَنَّكَ لَا تَكُونُ لَنَا وَلِیاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیكَ أَهْلُ مِصْرِكَ وَ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ یحْزُنْكَ ذَلِكَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یسُرَّكَ ذَلِك؛ (6) بدان كه دوست ما شمرده نشوی تا چنان (محكم) شوی كه، اگر همة همشهریانت گرد آیند و گویند تو مرد بدی هستی، مایة اندوه تو نشود، و اگر همه گویند تو مرد خوبی هستی، شادت نكند.»
امامعلیهالسلام در ادامه میفرماید:
«وَ لَكِنِ اعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَى مَا فِی كِتَابِ اللَّهِ، فَإِنْ كُنْتَ سَالِكاً سَبِیلَهُ زَاهِداً فِی تَزْهِیدِهِ، رَاغِباً فِی تَرْغِیبِهِ خَائِفاً مِنْ تَخْوِیفِهِ، فَاثْبُتْ وَ أَبْشِرْ فَإِنَّهُ لَا یضُرُّكَ مَا قِیلَ فِیكَ، وَ إِنْ كُنْتَ مُبَایناً لِلْقُرْآنِ فَمَا ذَا الَّذِی یغُرُّكَ مِنْ نَفْسِك؛ (7) ولی خود را به قرآن عرضه كن، اگر به راه قرآن میروی و آنچه را كه قرآن نخواسته، نمیخواهی، و آنچه را كه قرآن خواسته است، میخواهی، و از آنچه كه بیم داده است، میترسی، برجا و پایدار باش و مژدهات باد كه هر چه دربارة تو گویند، به تو زیانی نمیرساند؛ ولی اگر از قرآن جدایی (و به راه قرآن نمیروی پس چه چیزی سبب میشود كه به خودت مغرور شوی؟»
بر اساس این روایت نورانی، معیار راستی و ناراستی رفتار انسان، قرآن است. و بر پایة همین گفتار، آن حضرت، معیار دوستی اهلبیتعلیهمالسلام را نیز به میزان همراهی و همگرایی با قرآن معرفی میكند.
هـ. جهاد با نفس، نشانة مؤمن
امام باقرعلیهالسلام در ادامه وصایای خود یكی از نشانههای هر فرد مؤمن را جهاد با نفس میداند و میفرماید:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَعْنِی بِمُجَاهَدَةِ نَفْسِه، لِیغْلِبَهَا عَلَى هَوَاهَا فَمَرَّةً یقِیمُ أَوَدَهَا وَ یخَالِفُ هَوَاهَا فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ مَرَّةً تَصْرَعُهُ نَفْسُه فَیتَّبِعُ هَوَاهَا فَینْعَشُهُ اللَّهُ فَینْتَعِشُ وَ یقِیلُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ فَیتَذَكَّرُ وَ یفْزَعُ إِلَى التَّوْبَةِ وَ الْمَخَافَةِ، فَیزْدَادُ بَصِیرَةً وَ مَعْرِفَةً لِمَا زِیدَ فِیهِ مِنَ الْخَوْفِ، وَ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ یقُولُ: إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون؛ (8)و (9) به راستی، مؤمن، سخت متوجه جهاد با خود است تا بر هوای نفس خود غلبه كند. یك بار نفس را از كجی به راستی آرد و با خواهش او، برای خدا مخالفت كند، و بار دیگر، هم نفس او را به زمین زند و پیرو هوس او شود و خدایش دست او را بگیرد و از جا بلند كند و از لغزش او بگذرد و متذكر شود و به توبه كردن و ترسیدن از خدا گراید و معرفت و بیناییاش را بیفزاید، برای اینكه ترسش افزوده است. این گونه است كه خداوند در قرآن كریم میفرماید: به راستی، كسانی كه تقوا دارند، هنگامی كه گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و كیفر او) میافتد، و ناگهان بینا میگردند.»
نكتهها
در این بخش از وصایای امام باقرعلیهالسلام، نكات گوهرباری نهفته است كه برای علاقهمندان به سلوك الی الله بسیار مغتنم است:
1. مؤمن، كسی است كه اهتمام تامّ بر مجاهدة با نفس دارد؛
2. هدف مجاهده، آن است كه سالك بتواند با پیروزی بر نفس خویش خداگرا شود؛
3. در تمام مراحل سلوك، خداوند با سالك همراه است و در صورت لزوم از وی دستگیری میكند؛
4. سالك نباید در مسیر مجاهده، ترس از شكست داشته باشد؛ بلكه شكست، مقدمة پیروزیهای بعدی است. سالك در سایة شكست و تذكر است كه میتواند، در وادی توبه قدم بنهد؛
5. توبه باید با خوف الهی همراه شود؛
6. رمز پیروزی باتقوایان و سالكان در مصاف با شیاطین، حضور و تذكر است و رهآورد این مجاهده، بصیرت و توجه تامّ است؛
9. امام باقرعلیهالسلام در این بخش از روایت، مراحلی را برای سالك الی الله در سیر و سلوك بیان میفرماید كه آن را برای استفادة بیشتر میتوان در هفت مرحلة ذیل جای داد:
1. یقظه و بیداری؛
یعنی سالك بداند و بخواهد كه باید سیر الی الله و مجاهده كند.
2. مجاهده؛
3. تذكر (یا حضور) و توجه؛
4. توبه؛
5. خوف؛
6. بصیرت؛ (10)
7. معرفت.
سالك، ناگزیر است كه با طی مراحل فوق، مقیم مقام ایمان و متصف به اسم مؤمن شود.
پینوشـــــــــــــتها:
(1). لقمان/13 به بعد.
(2). مانند وصاياي حضرت اميرعلیهالسلام به امام حسنعلیهالسلام. ر.ك: نهج البلاغه، ترجمه دشتي، نامه 31، ص519 و وصاياي امام باقرعلیهالسلام به جابر جعفي.
(3). تحف العقول، حسين بن شعبة الحراني، تصحيح علي اكبر غفاري، ترجمه آيت الله كمرهاي، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ سوم، 1366ش، ص291 ـ292.
(4). تحف العقول، ص292.
(5). بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسي، بيروت، دار احياء التراث، 1403 ق، ج75، ص162.
(6). تحف العقول، ص292.
(7). بحار الانوار، ج75، ص162.
(8). مستدرك الوسائل، حاج ميرزا حسين نوري، مؤسسه آل البيت، چاپ سوم، 1411 ق، ج11، ص142.
(9). اعراف/20.
(10). براي آشنايي بيشتر درباره اين اصطلاحات و مقامات در سير و سلوك ميتوان به آثاري چون منازل السائرين و قوت القلوب ابوطالب مكي و مقامات معنوي استاد محسن بينا و ... رجوع كرد؛ مثلاً درباره يقظه و بيداري به منازل السائرين، ص34، تذكر، ص69، توبه، ص41، خوف، ص106 و بصيرت، ص336 رجوع كرد. ر.ك: منازل السائرين، ملا عبدالرزاق قاساني، تصحيح محسن بيدارفر، قم، انتشارات بيدار، چاپ اول، 1372 ش.