الامام علی علیه السلام فی آراء الخلفاء، العلامه الشیخ مهدی فقیه ایمانی، تعریب الشیخ یحیی کمالی البحرانی، موسسه المعارف الاسلامیه، الاولی 1420 ه. ق، 224ص.
علی علیه السلام بزرگترین آیت اللهی ویژگیهای عجیبی دارد. از جمله، اعترافهای دیگران و حتی دشمنان او به فضایل و مناقبش شگفت آور است، با این که دشمنان از روی بغض و دوستانش از روی ترس، در دوران حاکمیت طاغوتهای اموی و عباسی فضایل او را کتمان میکردند ولی باز هم شمس فضایلش از پس ابرهای متراکم سانسور درخشیده و دلهای قابل و لایق عالم را روشن کرده است.
برای شناخت امام علیه السلام راههای گوناگونی وجود دارد، مثلاً علی علیه السلام از زبان وحی و قرآن، علی در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، علی در کلام خود و از دید صحابه، یاران، کارگزاران، دوستان و دشمنان.
مولف کتاب الامام علی علیه السلام فی آراء الخلفاء، اعترافهای خلفای نخستین را درباره علی علیه السلام از کتابهای معتبر اهل سنت گردآورده است. شاکله کتابت، طبق سیر تاریخی عصر خلفا ترسیم شده، بدین ترتیب: ابتدا، خلیفه اول، سپس خلیفه دوم، آنگاه خلیفه سوم، در مرحله بعد معاویه و سایر امویان به نقل روایاتی که عمر بن عبدالعزیز روایت کرده است.
و از عباسیان 5 موضوع (حدیث سرالابواب، منزلت، غدیر، طیر مشوی و احتجاج مامون) را آورده است.
مولف محترم، کتاب دیگری هم در حدیث«الحق مع علی علیه السلام» با استفاده از منابع اهل تسنن به زبان فارسی به نام «حق با علی است» نوشته، که دفتر تبلیغات اسلامی قم آن را چاپ کرده است.
پیشتاز این راه شخصیتهایی نظیر میرحامد حسین هندی در عبقات الانوار، شهید قاضی نورالله شوشتری در احقاق الحق، بحرانی در غایه المرام، علامه امینی در الغدیر، فیروزآبادی در فضائل الخمسه من الصحاح السته و... هستند.
اهل سنت هیچ دلیلی بر حقانیت خلیفههایی که آنها را مصداق «اولوالامر» میشمارد، ندارد. خلیفههای دیروزی بهتر از امروزیها نبوده اند و امروزه ناچارند یا بگویند این خلیفهها، مساوی با طاغوت و بدترین طاغوتهای حاکم بر جهان اسلام هستند، یا اسلام منحصر به چند سال صدر اسلام بود و بعداً قرآن و اسلام تعطیل شد.
کتاب حاضر با استفاده از حدود دویست و بیست ماخذ اهل سنت فراهم شده است این شیوه یکی از بهترین شیوههای ترویج حق است، بالاخص اگر نام و نشان تشیع بر روی جلد ومقدمه نباشد در کشورهای عربی با اصول فنی و عالی منتشر و توزیع میشود.
از لحن و تصریحات این اثر، به دست میآید که برای اهل سنت نوشته شده است و اگر بدین منظور باشد، شیوه فعلی خصوصاً مقدمهها نامناسب به نظر میرسد. در برخورد جذاب نباید دافعه طرف تحریک شود و به موضوع مخاصمه کشانده شود ـ چنان که علامه امینی نام خلفا را هم با احترام و رضی الله عنه نقل کرده است.
در این اثر سخنان اولین خلیفه را از ص 33 آغاز میکنیم و پیش از آن چنین عناوینی است که نباشد باشد:
ص10 الی 28 در عنوان «تحذیر من الله و رسوله صلی الله علیه و آله و سلم به ظهور خلفاء مختلقین» است و ضمناً حدیث: الائمه من بعدی اثنی عشر، کلهم من قریش [1] در پاورقی مفصلاً بررسی شده است.
گلگشتی در این اثر
چون گفتار، نوشتار و مطالعه درباره علی علیه السلام عبادت است، این نوع تلاش شیرین است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«النظر الی اخی علی عباده، و ذکره عباده، و لا یقبل الله ایمان عبد الا بولایته و البراءه من اعدائه؛ [2]
نگاه به برادرم علی و یاد او عبادت است و خدا ایمان هیچ بندهای را جز با ولایت اوو برائت از دشمنانش، نمیپذیرد.»
چه میتوان گفت در فضل شخصیتی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارهاش میگوید: «ان الله جعل لاخی علی فضائل لا تحصی کثره فمن ذکر فضیله من فضائله مقراً بها غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر و من کتب فضیله من فضائله لم تزل الملائکه تستغفر له ما بقی لتلک الکتابه رسم، ومن استمع الی فضیله من فضائله غفرالله له الذنوب التی اکتسبها بالاستماع، و من نظر الی کتاب من فضائله غفرالله له الذنوب التی اکتسبها بالنظر؛ [3]
به راستی خدا برای برادرم علی فضائلی مقرر داشت که از فرط فراوانی قابل شمارش نیست.
پس هر که فضیلتی را از فضائل او یاد کند و به آن اقرار کند، خداوند گناهان حال و گذشته او را بیامرزد و هرکه یک فضیلت از فضائلش را بنویسد تا آن نوشته هست، دائماً ملائکه برایش استغفار میکنند و هرکه به فضیلتی از فضایلش گوش جان بسپارد، خدا گناهانی را که از راه شنیدن مرتکب شده، بیامرزد.
و هرکه نگاهی به نوشتهای از فضائلش بیندازد، خدا گناهانی را که از راه نگاه مرتکب شده، بیامرزد.»
ابوبکر گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: «خداوند واقعاً از نور روی علی بن ابیطالب ملائکهای آفرید که خدای را تسبیح گویند و تقدیس میکنند و ثوابش را برای دوستان علی و دوستداران فرزندانش مینویسند.» (ص38) .
ابوبکر گفت: هنگامی که آوازی از درخت خرما شنیده شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: «آیا دانستید این نخل چه گفت؟ گفتیم: «خدا و رسولش بهتر میدانند.» حضرت فرمود: «صاحت: هذا محمد رسول الله ووصیه علی بن ابی طالب: این محمد پیامبر خداست و وصی او علی بن ابیطالب علیه السلام است.» (ص39)
سالم گوید: «با علی علیه السلام در زمینی کار میکردیم که ابوبکر وعمر نزد علی علیه السلام آمدند و گفتند: «السلام علیک یا امیرالمومنین، به آن دو نفر گفته شد: آیا شما در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم هم با عنوان «امیرالمومنین» سلام میکردید؟» عمر گفت: «پیامبر این چنین به ما دستور داده است.» (ص49ـ50) .
عمر گفت در گذشته من به علی جفا میکردم، پس روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من برخورد کرد و فرمود: «ای عمر! مرا آزردی.»
پرسیدم: «به چه کاری؟» فرمود: «تجفو علیاً، من آذی علیاً فقد آزانی؛ به علی ستم میکنی، هرکه علی را بیازارد، مرا آزرده است.» (ص65) .
وصیت و وصایت
عمر به نقل از سلمان گوید: «هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالت احتضار بود، به خانهاش رفتم و گفتم: «آیا وصیت کرده ای؟» فرمود: «ای سلمان آیامی دانی اوصیا چه کسانی هستند؟» گفتم: «خدا و رسولش داناترند». فرمود: «وصی حضرت آدم علیه السلام «شیث» بود و از بهترین فرزندان باز ماندهاش بود و وصی نوح علیه السلام سام بود که برترین کسی بود که پس از او مانده بود، و وصی حضرت موسی علیه السلام یوشع بهترین بازمانده او بود و وصی سلیمان علیه السلام، آصف بن برخیا بهترین بازماندهاش بود. و وصی عیسی علیه السلام شمعون برخیا بود.
و حتماً من علی علیه السلام را وصی قرار میدهم که او برترین کسی است که پس از خود به جا میگذارم.» (ص85) .
عثمان، در پی قضاوتهای علی علیه السلام گفت: «لولا علی لهلک عثمان» [4] (ص145) .
- پاورقــــــــــــــــــــی
[1] ـ در این موضوع یک کتاب مخصوص از نشر مشعر منتشر شده است. یاقوت حموینی در فوائد السمطین نام ائمه علیهم السلام را نیز ذکر کرده است. عجالتاً ر. ک، صحیح بخاری، ج9، ص101، کتاب الاحکام باب الاستخلاف» صحیح مسلم، ص3، ح1452، کتاب الاماره باب 1، ح1821ـ1822.
[2] ـ الامام علی فی آراء خلفاء ایمانی، ص8؛ نقل از: المناقب خوارزمی، ص32؛ ح2، کفایه الطالب، گنجی، ص252، باب 62؛ فوائد السمطین، ج1، ص19.
[3] ـ همان، ص8.
[4] ـ نقل از الغدیر، ج8، ص214؛ زین الفتی فی تفسیر سوره هل اتی، ج1، ص318، ح225.