Super User
عوامل كاهش روزى
اسلام و فقر
پیامبر اسلامصلىاللهعلیهوآله فرمود: «اَللَّهُمَّ احْشُرْنِى فِى زُمْرَةِ الْمَساكِین یوْمَ الْقِیامَةِ؛ (1) خداوندا! روز قیامت مرا با مستمندان محشور فرما» و نیز آن حضرت درباره گرامىداشتن فقرا مىفرماید: «مَنْ اَكْرَمَ فَقِیراً مُسْلِماً لَقَى اللَّهَ یوْمَ الْقِیامَةِ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ؛ (2) هر كس، فقیر مسلمانى را گرامى دارد، روز قیامت، خداوند را ملاقات كند، در حالى كه از وى راضى است.»
چه بسا آنان كه از حكمت تعالیم انبیا و وصایاى آنان، آگاه نیستند، با دیدن موارد مذكور، شتابزده قضاوت كرده، ادیان آسمانى را به اعراض از دنیا و ترغیب افراد به فقر، متهم كنند؛ در حالى كه پیامبر اكرمصلىاللهعلیهوآله در موارد زیادى، فقر را همسان كفر دانسته، از آن به خدا پناهنده مىشود: «اَللَّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ، فَقالَ رَجُلٌ: اَ یعْدِلانِ؟ قالَ: نَعَمْ؛ (3) خدایا از كفر و فقر به تو پناه مىبرم، مردى گفت: آیا این دو در كنار هم هستند؟ پیامبرصلىاللهعلیهوآله فرمود: بله.» و در روایتى، علت آن را چنین بیان مىكند: «لَولا رَحْمَةُ رَبِّى عَلى فُقَراءِ اُمَّتِى كادَ الْفَقْرُ اَنْ یكُونَ كُفْراً؛ (4) اگر رحمت [و شفقت] پروردگارم شامل فقیران امتم نبود، نزدیك بود كه فقر، [باعث] كفر شود.»
و در دعاى دیگرى فرموده است: «اللَّهُمَّ بارِكْ لَنا فِى الْخُبْزِ وَلا تُفَرِّقْ بَینَنا وَبَینَهُ، فَلَولَا الْخُبْزُ ما صَلَّینا وَلا صُمْنا وَلا اَدَّینا فَرائِضَ رَبِّنا عَزَّ وَجَلَّ؛ (5) خداوندا در نان براى ما با بركت قرار ده، و میان ما و نان جدایى مینداز كه اگر نان نبود، نماز نمىگزاردیم و روزه نمىگرفتیم و دیگر واجبات پروردگار عزیز و جلیل را انجام نمىدادیم.»
چگونه فقر مىتواند محبوب پیامبرصلىاللهعلیهوآله باشد؛ در حالى كه آن حضرت از جناب ابراهیم خلیلعلیهالسلام چنین نقل مىكند: «یا رَبِّ! الْفَقْرُ اَشَدُّ مِنْ نارِ نَمْرُود؛ (6) پروردگارا! فقر از آتش نمرود، سختتر است.»
همچنین خود آن بزرگوار مىفرمود: اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛ (7) فقر، سختتر از مرگ است.»
بنابراین اگر روایاتى در ظاهر با مطلب مذكور تفاوت دارند، باید با توجه به این روایاتى كه فقر را مذموم مىدانند، معنا شوند.
مطالعه تاریخ زندگى پیامبران، امامان و اولیاى خدا نیز نشان مىدهد كه آنان براى تسكین آلام و كاهش پریشانى تهیدستان، زندگى شخصى خود را در سطح ایشان، قرار مىدادند؛ ولى در صدد بودند با فكر و تدبیر، نیازمندى را محو، و زندگى شرافتمندانه را براى همه پدید بیاورند.
فقر، پدیدهاى تحمیلى
از دیر زمان، صاحبان قدرت و ثروت به اشكال مختلف، با تراشیدن فلسفههاى گوناگون كوشیدهاند تا این باور را رواج دهند كه امكانات و منابع جامعه، محدود و نیازهاى بشر نامحدود است. بنابراین بهطور طبیعى، عدهاى از دسترسى به نیازمندیهاى زندگى، محروم خواهند بود؛ پس پسندیده آن است كه هر كس به هر آنچه طبیعت به او عطا كرده است، راضى باشد و بپذیرد كه گرسنه ماندن عدهاى، بهتر از فقر عمومى است.
سرانجام، اینگونه افراد چنین نتیجه مىگیرند كه نه فقرا به دیده ظلم و خیانت به اغنیا بنگرند و نه اغنیا از حضور تهیدستان و محرومان، آزرده خاطر شوند؛ چون در مسابقهاى كه یك جایزه بیشتر ندارد، تنها یك نفر كامیاب خواهد داشت. (8)
خداوند متعال، طى آیات متعددى، تفكر «فقر طبیعت» را باطل دانسته، ریشه همه بدبختیها را، نه در كمبود امكانات و محدود بودن طبیعت، بلكه در اعمال زشت و ظالمانه انسانها مىداند. این آیات را در پنج مرحله، مىتوان تقسیم كرد:
مرحله اوّل: خداوند بىهمانند، وعده داده است كه روزى هر جنبندهاى را فراهم مىكند: «وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِى الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِى كِتَبٍ مُّبِینٍ»؛ (9) «هیچ جنبندهاى در زمین نیست؛ مگر اینكه روزى او بر خداست. او قرارگاه و محل رفت و آمدش را مىداند، همه اینها در كتاب آشكارى ثبت است.»
مرحله دوم: خداوند به عنوان یك سنت همیشگى اعلام كرده است كه به هیچوجه از وعده خود تخلف نمىكند: «إِنَّ اللَّهَ لَا یخْلِفُ الْمِیعَادَ»؛ (10) «به یقین خداوند در وعده خود تخلف نمىكند.»
مرحله سوم: خداوند، راه كسب روزى را نمایانده و به انسانها پیام داده است كه خزاین رزق، همه به دست خداست و او اندازه روزى همگان را مىداند: «وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَهَا وَأَلْقَینَا فِیهَا رَوَ سِىَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن كُلِّ شَىْءٍ مَّوْزُونٍ * وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِیهَا مَعَیشَ وَ مَن لَّسْتُمْ لَهُو بِرَازِقِینَ * وَ إِن مِّن شَىْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآلِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»؛ (11) «و زمین را گستردیم و در آن كوههاى ثابتى افكندیم و از هر گیاه موزون در آن رویانیدیم، و براى شما انواع وسایل زندگى در آن قرار دادیم؛ همچنین براى كسانى كه شما نمىتوانید به آنها روزى دهید. هیچ چیزى نیست مگر اینكه خزاین آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معین، نازل نمىكنیم.»
مرحله چهارم: به انسانها خبر داده است، هر آنچه براى زندگى لازم دارید، به اندازه فراوان آماده است: «اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِى مِنَ الثَّمَرَ تِ رِزْقًا لَّكُمْ... * وَآتاكُمْ مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَآ»؛ (12) «خداوند، همان كسى است كه آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان، آبى فرستاد و با آن میوهها [ى مختلف را براى روزى شما [از زمین] بیرون آورد... و از هر چیزى كه از او خواستید (نیازمند بودید) به شما داد و اگر [بخواهید] نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید كرد.»
مرحله پنجم: در این مرحله، پروردگار عالمیان، روشن ساخت كه اگر فساد و بدبختى به وجود مىآید، نتیجه اعمال ناشایست خود انسانهاست: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیدِى النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»؛ (13) «فساد در خشكى و دریا به سبب كارهایى كه مردم انجام دادهاند، آشكار شده است. خدا مىخواهد نتیجه بعضى اعمالشان را به آنها بچشاند، شاید (به سوى حق) بازگردند.»
نتیجه اینكه، خداوند، طبق تعالیم اسلام و قرآن، وعده كرده است روزى همه موجودات را برساند و این كار را انجام داده است و هرگونه كاستى و كمبود، ناشى از اعمال و رفتار انسانهاست. بنابراین تنگدستى گروهى از انسانها، نه به خِسَّت طبیعت، بلكه به رفتار خود آنان یا گروهى دیگر از بنىآدم مرتبط است و پدیده تهیدستى، نه حقیقتى ذاتى و حتمى، بلكه پدیدهاى عارضى و تحمیلى است.
بر همین اساس است كه امام علىعلیهالسلام فرمود: «ما جاعَ فَقِیرٌ اِلَّا بِما مَنَعَ غَنِىّ؛ (14) هیچ فقیرى گرسنه نماند؛ مگر آنكه توانگرى از دادن حق او ممانعت كرد» و همچنین فرمود: «اِنَّ النَّاسَ ما افْتَقَرُوا وَلا احْتاجُوا وَلا جاعُوا وَلَاعَرُوا اِلَّا بِذُنُوبِ الْاَغْنِیاء؛ (15) همانا مردم جز به اثر گناه ثروتمندان، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمىشوند.»
عوامل فقر
از قرآن و روایات استفاده مىشود، عوامل متعددى در پدید آمدن فقر نقش دارد. برخى از این عوامل، اختیارى و برخى غیراختیارى است؛ چنانكه برخى مربوط به جامعه و برخى مربوط به فرد است.
مهمترین عامل نیازمندى، ساختار ناسالم نظام اقتصادى حاكم بر جوامع و وجود روابط ظالمانه بین افراد است. برخى عوامل به وجود آمدن نظامهاى اقتصادى ناسالم عبارتاند از: مالكیت خصوصى نامحدود، آزادى اقتصادى نامحدود، توزیع ناعادلانه درآمد، رواج گناه و اعمال ناشایست و بىاعتنایى به نیازمندان.
شرح این عوامل و بیان راه حلهایى كه سیستم اقتصادى اسلام براى هر یك از آنها دارد، از حوصله این نوشته خارج است. هدف این نوشتار، بیان عوامل فردى كاهش نعمت است.
عوامل فردى كاهش روزى
با مراجعه به آیات و روایات، مشاهده مىكنیم كه عواملى، همچون: بیكارى، تنبلى، بىتدبیرى، اخلاق بد، گناه و... از عوامل كاستى رزق هستند.
نكته جالب توجه آن است كه با مقایسه عوامل افزایشدهنده و كاهشدهنده روزى، بسیارى از آنها در نقطه مقابل و متناظر با یكدیگر قرار دارند؛ براى مثال، كار و تلاش، سبب افزایش و بیكارى و تنبلى سبب كاهش آن قلمداد شده است. همچنین است عوامل متقابلى، چون: ازدواج و زنا، توكل بر خدا و بر مردم، اخلاق خوب و بد، امانتدارى و خیانت در امانت و... .
پیشتر طى مقالاتى درباره هر یك از عوامل فزاینده روزى در مجله مبلغان به تفصیل سخن گفتهایم، در این بخش براى رعایت اختصار و با تكیه بر توضیحات پیشگفته، عوامل كاهنده رزق، بهطور گذرا بیان مىشود.
1. بیكارى و تنبلى
همچنانكه كار و تلاش، عامل افزایش نعمت است؛ تنبلى، كسالت و تنپرورى، عامل تنگدستى است. بنا به فرموده امام صادقعلیهالسلام: «مَنْ كَسَلَ عَنْ طَهُورِهِ وَصَلاتِهِ فَلَیسَ فِیهِ خَیرٌ لِاَمْرِ آخِرَتِهِ وَمَنْ كَسِلَ عَمَّا یصْلَح بِهِ اَمْرُ مَعِیشَتِهِ فَلَیسَ فِیهِ خَیرٌ لِاَمْرِ دُنْیاهُ؛ (16) كسى كه نسبت به پاكیزگى و نماز خود، تنبلى و كسالت ورزد، در او خیرى براى آخرتش نیست، و كسى كه نسبت به انجام امورى كه معاشش را اصلاح مىكند تنبلى ورزد، در او خیرى براى دنیایش نیست.»
همچنین آن حضرت، یاران و پیروان خود را از این امر برحذر داشتند كه در تأمین معاش خود وابسته و سربار دیگران باشند و آنان را به جنبش و فعالیت براى تأمین رزق خود دعوت كردند: «وَلا تَكْسِلْ عَنْ مَعِیشَتِكَ فَتَكُونُ كَلّاً عَلى غَیرِك؛ (17) در معیشت خود، كسالت و تنبلى پیشه مكن، در غیر این صورت، سربار دیگران خواهى شد.»
امام علىعلیهالسلام در تشبیه لطیفى، فقر را محصول ازدواج بىحوصلگى و ناتوانى برشمردند: «اِنَّ الْاَشْیاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ اِزْدَوَجَ الْكَسِلُ وَالْعَجْزُ فَنَتَجا بَینَهُما الْفَقْر؛ (18) هنگامى كه اشیا با یكدیگر ازدواج كردند، كسالت و ناتوانى با هم ازدواج كردند و از آنان فقر متولد شد.»
یكى از مصادیق كسالت، خواب بینالطلوعین است كه افزون بر آثار منفى بر جسم، سبب كاهش نعمت نیز مىشود: «نَوْمُ الْغَداةِ مَشْؤُمَةٌ تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَتَصْفَرُ اللَّوْنَ وَتُقَبِّحُهُ وَتُغَیرُهُ... اِنَّ اللَّهَ تَعالى یقَسِّمُ الْاَرْزاقَ ما بَینَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَاِیاكُمْ وَتِلْكَ النَّوْمَةَ؛ (19) خواب صبح (بین طلوع فجر تا طلوع خورشید) شوم است و باعث طرد رزق، زشتى و زردى چهره و تغییر آن مىشود... . خداوند، ارزاق را بین طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم مىكند. از خوابیدن در این هنگام پرهیز كنید.»
در تأمین معاش خود نه تنها نباید زحمت خود را بر دوش مردم انداخت؛ بلكه نباید تنبلى و كسالت در امر كسب معاش ورزى، فرد را وادار كند تا دعا را جایگزین فعالیت در این زمینه سازد؛ زیرا چنین دعایى هرگز مستجاب نخواهد شد:
امام صادقعلیهالسلام فرموده است: «ثَلاثَةٌ تَرُدُّ عَلَیهِمْ دَعْوَتُهُمْ... وَرَجُلٌ جَلَسَ فِى بَیتِهِ وَقالَ یا رَبِّ ارْزُقْنِى فَیقالُ لَهُ: اَلَمْ اَجْعَلْ لَكَ السَّبِیلَ اِلى طَلَبِ الرِّزْقِ؛ (20) دعاى سه گروه مستجاب نخواهد شد:... و دعاى مردى كه در خانه خود بنشیند و بگوید: خدایا! روزى مرا برسان. پس به او خطاب شود: آیا راهى براى تأمین رزقت، قرار ندادهام؟»
2. بىبرنامگى
همچنانكه تدبیر و برنامهریزى در زندگى، نشان كمال شخصیت آدمى و از اسباب فزونى روزى است، در نقطه مقابل آن، بىتدبیرى و بىبرنامگى در زندگى، باعث تهیدستى مىشود.
امام علىعلیهالسلام همین نكته را از جمله عوامل فقرآور دانستهاند. «وَتَرْكُ التَّقْدِیرِ فِى الْمَعیشَةِ یورِثُ الْفَقْرَ؛ (21) « [برنامهریزى نكردن و] عدم اندازهگیرى در معاش، موجب فقر مىشود.»
همچنین آن امام همام مىفرماید: «حُسْنُ التَّدْبِیرِ ینْمِى قَلِیلَ الْمالِ وَسُوءُ التَّدْبِیرِ یفْنِى كَثیرَهُ؛ (22) برنامهریزى نیكو در امور [اقتصادى]، مال اندك را افزایش مىدهد و برنامهریزى بد، مال فراوان را نابود مىكند.»
3. توكل بر غیر خدا
رزق همه مخلوقات به دست خالق رازق است. افرادى كه نیازهاى خود را از سرچشمه و مبدأ آن جویا شوند، به آن مىرسند؛ امّا آنان كه آن را نزد مخلوقات بجویند، به جاى آب به سراب مىرسند و گمشده خود را نخواهند یافت. از همینرو، توكل بر خدا باعث افزایش روزى و توكل بر خلق خدا، سبب كاهش آن خواهد شد. امام علىعلیهالسلام به نقل از پیامبر گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله فرمود: «یقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: مامِنْ مَخْلُوقٍ یعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِى اِلَّا قَطَعْتُ اَسْبابَ السَّموات وَاَسْبابَ الْاَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَاِنْ سَاَلَنِى لَمْ اَعْطِهِ وَاِنْ دَعانِى لَمْ اَجِبْهُ وَما مِنْ مَخْلُوقٍ یعْتَصِمُ بِى دُونَ خَلْقِى، اِلَّا ضَمِنْتُ اَسْبابَ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ رِزْقَهُ، فَاِنْ دَعانِى اَجِبْتُهُ وِاِنْ سَاَلَنِى اَعْطَیتُهُ وَاِنْ اِسْتَغْفَرَ غَفَرتُ لَهُ؛ (23) خداوند عزّ و جل مىفرماید: هر كس كه نه بر من، بلكه بر مخلوق من تكیه كند، اسباب آسمانها و زمین را براى او قطع مىكنم. پس اگر از من چیزى بخواهد به او نمىبخشم و اگر مرا بخواند پاسخش را نمىدهم و هر كس كه نه بر بنده من، بلكه بر خود من تكیه كند، اسباب آسمانها و زمین را پشتوانه رزق او قرار مىدهم. پس اگر مرا بخواند پاسخش مىدهم واگر از من چیزى بخواهد، به او عطا مىكنم و اگر از من پوزش بخواهد، از او درگذرم.»
خداوند، سببساز و سببسوز است. اگر فردى در انجام كارهایش بر او توكل كند، علل و اسباب كارهاى او را فراهم مىكند؛ اما اگر شخصى به جاى خالق اسباب، به خود اسباب چنگ زند، از كارآیى كامل اسباب و وسایل نیز محروم خواهد شد.
درخواست از خداوند، كلید خزاین رحمت الهى است كه با آن مىتوان گنجینههاى نعمت خداوند را گشود و از مواهب آن برخوردار شد. در نقطه مقابل؛ خواهش و درخواست از مردم، باعث بستهماندن گنجینههاى رحمت بر روى انسان و برخوردار نشدن او از نعمتهاى خداوند است. كسى كه درهاى رحمت الهى را با دعا نگشاید، تنگدستى و رنج روزگار او را به كوبیدن درهاى خلق خدا و خواهش و التماس از این و آن وا مىدارد.
امام صادقعلیهالسلام مىفرماید: «مَنْ لَمْ یسْاَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ اِفْتَقَرَ؛ (24) فردى كه از فضل خدا درخواست نكند، به فقر دچار مىشود» و امام علىعلیهالسلام مىفرماید: «مَنْ فَتَحَ عَلى نَفْسِهِ باباً مِنَ الْمَسْأَلَةِ فَتَحَ اللَّهُ عَلَیهِ باباً مِنَ الْفَقْرِ؛ (25) شخصى كه بر روى خود درِ خواهش از مردم را بگشاید، خداوند بر روى او، درى از فقر خواهد گشود.»
4. گناه و نافرمانى
نافرمانى خداوند، رابطه خالق و مخلوق را تیره مىكند و تغییر رفتار مخلوق، باعث تغییر نعمتهاى الهى مىشود و از آن مواهب مىكاهد. شاید با این كیفر، بنده از تقصیر خود آگاه شود و عذر به درگاه خدا آورد.
امام علىعلیهالسلام فرمودند: «تَوَقُّوا الذُّنُوبَ فَمَا بَلِیةٌ اَشَدُّ وَأفْظَعُ مِنْهَا وَلاَ یحْرُمُ الرِّزْقُ اِلاَّ بِذَنْبٍ حَتَّى الْخَدْشِ وَالنَّكْبَةِ وَالْمُصِیبَةِ. قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَمَا أصَابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أیدِیكُمْ وَیعْفُوا عَنْ كَثِیر؛ (26) از گناهان دورى كنید كه هیچ بلایى شدیدتر و زشتتر از آن نیست و رزق باز داشته نمىشود، مگر به دلیل انجام گناهى، حتى در حدّ ایجاد خراش و جراحت و ناراحتى [در دیگران]؛ چرا كه خداوند فرمود: هر مصیبتى كه به شما رسد، به سبب اعمالى است كه انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىكند.»
از همین رو است كه تنگى در رزق و روزى، یكى از كفّارههاى گناهان و شرط ورود به بهشت دانسته شده است. رسول حقصلىاللهعلیهوآله چنین نقل مىفرماید: «قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: مَا مِنْ عَبْدٍ اُرِیدُ أنْ أُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ إلاَّ ابْتَلَیتُهُ فِى جَسَدِهِ. فَإنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَإلاَّ ضَیقْتُ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَإنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَإلاَّ شَدَدْتُ عَلَیهِ الْمَوْتَ حَتَّى یأتِینى وَلاَ ذَنْبَ لَهُ ثُمَّ أُدْخِلُهُ الْجَنَّة؛ (27) خداوند فرمود: هر بنده [گنهكارى] را كه بخواهم به بهشت وارد كنم، او را به مشكلات جسمانى دچار مىكنم. اگر این مشكلات، كفاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت كنم] وگرنه، رزق او را تنگ مىسازم. اگر این تنگى و سختى در روزى، كفّاره گناهان او شدند [او را داخل بهشت مىكنم] وگرنه، مرگ را بر او سخت مىگیرم تا او بدون گناه، نزد من آید و سپس او را به بهشت داخل كنم.»
گناهان بسیارى را مىتوان برشمرد كه موجب كاهش روزى انسان هستند. به عنوان نمونه به گناه بسیار زشت زنا اشارهاى مىكنیم. همچنانكه ازدواج و برقرارى رابطه سالم و مشروع، باعث افزایش رزق و رفع تهیدستى مىشود، عمل نامشروع و ناسالم زنا نیز باعث محروم شدن از نعمتها و الطاف الهى مىشود. در روایتى از رسول خداصلىاللهعلیهوآله شش پیامد منفى در دنیا و آخرت براى عمل پلید زنا، شمارش شده است:
«إیاكُمْ وَالزِّنَا فَإنَّ فِیهِ سِتَّ خِصَال: ثَلاَثَ فِى الدُّنْیا وَثَلاَثَ فِى الْآخِرَة، فَاَمَّا اللَّوَاتِى فِى الدُّنْیا: فَإنَّهُ یذْهَبُ بِالْبَهَاء وَیقْطَعُ الرِّزْقَ مِنَ السَّمَاءِ وَیعْجِلُ الْقَضَاءَ وَاَمَّا اللَّوَاتِى فِى الْآخِرَةِ: فَسُوءُ الْحِسَابِ وَسَخَطُ الرَّبِّ وَخُلُودُ النَّارِ؛ (28) از زنا برحذر باشید كه شش ویژگى [منفى] دارد: سه مورد در دنیا و سه مورد در آخرت؛ امّا پیامدهاى دنیایى آن: آبروى انسان را مىبرد، رزق را از آسمان قطع و مرگ را نزدیك مىكند؛ امّا پیامدهاى اُخروى آن: سختى حساب، خشم خداوند و خلود در آتش (عذاب طولانى) است.»
عبارت «بریده شدن رزق از آسمان» حاكى از آن است كه مطابق اصل اولیه و رحمت عام خداوند، روزى فرد زانى نیز مانند همه موجودات دیگر از آسمان رحمت خداوند بر او مىبارد؛ امّا این عمل ناشایست اوست كه از رحمت خداوند جلوگیرى كرده، باعث قطع شدن نعمت او مىشود.
مؤید این برداشت، آیه شریفه «ذَلِكَ بِاَنَّ اللَّهَ لَمْ یكُ مُغَیراً نِعَمَهُ اَنْعَمَها عَلى قَومٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (29) است كه بر اساس این اصل مستحكم قرآنى، تا وقتى انسانها خود باعث سلب نعمتى از خود نشوند، خداوند آنان را از نعمتِ پیوسته و مداوم خویش، محروم نخواهد كرد.
در روایت دیگرى از امام صادقعلیهالسلام، عمل شنیع زنا باعث «محبوس شدن رزق» (30) است. «وَالذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا؛ [از] گناهانى كه باعث محبوس شدن روزى مىشود، زنا است.» بر اساس این روایت نیز روزى افراد بر اثر بدكردارى، نابود نمىشود؛ بلكه محبوس و زندانى مىگردد. كلید این زندان نیز به دست انسان است تا با تجدید نظر در رفتار خویشتن، و برداشتن موانع، جُوى روزى خویش را به جریان اندازد و درخت زندگىاش را از آن سیراب كند.
گناه دیگرى كه موجب كاهش ورزى است، خیانت در امانت مىباشد.
همچنانكه امانتدارى و حفظ حرمت مال مردم، سبب افزایش رزق است، خیانت در امانت و بىحرمتى به مال مردم، باعث كاهش نعمت خواهد شد. پیامبر مكرّم اسلامصلىاللهعلیهوآله در این باره فرمود: «ألْاَمَانَةُ تَجْلِبُ الْغِنَاءَ وَالْخِیانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛ (31) امانتدارى باعث بىنیازى و خیانت [در امانت،] سبب فقر مىشود.»
5. اخلاق بد
همچنانكه اخلاق خوب، باعث جلب رحمت و محبت خداوند، محبوبیت بین مردم، افزایش رزق و بركت در زندگى خواهد شد، اخلاق بد نیز سبب ناخشنودى خداوند، ناخرسندى مردم و بىبركتى در زندگى مىشود. امام علىعلیهالسلام در این باره مىفرماید: «مَنْ سَاءَ خُلْقُهُ ضَاقَ رِزْقُهُ؛ (32) هركس بد اخلاق باشد، رزقش تنگ مىشود.»
و بنا بر روایتى دیگر: «مَنْ فَحَشَ عَلَى اَخِیهِ الْمُسْلِمِ نَزَعَ اللّهُ مِنْهُ بَرَكَة رِزْقِهِ وَوَكَّلَهُ اِلَى نَفْسِهِ وَأَفْسَدَ عَلَیهِ مَعِیشَتَهُ؛ (33) هركس به برادر مسلمانش فحاشى كند، خداوند بركت روزیش را از او بر مىدارد و او را به خودش وامىگذارد و زندگیش را تباه مىكند.»
6. اسراف در مصرف و انفاق
میانهروى و مشى معتدل در تمام ابعاد زندگى، از جمله ویژگیهاى مؤمنان خردمند است. در نقطه مقابل تندروى یا كندروى، افراط یا تفریط و اسراف یا بخل ورزیدن از ویژگیهاى نابخردان به شمار مىرود.
اسراف و تندروى در هر زمینهاى، حتى در صفات پسندیده، ناپسند است. انفاق و بخشش مال نیز از این قاعده، مستثنى نیست. قرآن كریم ضمن آنكه مؤمنان را به انفاق مالشان توصیه مىكند، آنان را از این برحذر داشته است كه خود را بر اثر زیادهروى در بخشش مال به گرفتارى بیندازند: «وَلاَ تَجْعَلْ یدَكَ مَغْلُولَةً إلَى عُنَقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛ (34) «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مكن [و ترك انفاق و بخشش منما] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشاى تا سرزنش شوى و از كار فرو مانى.»
چناچه فردى به سبب افراط و اسراف، ثروت خود را از دست دهد و دچار مشكل شود، چارهاى ندارد و ثروت از دسترفته را با «دعا و نیایش» نمىتوان باز گرداند؛ چرا كه خودكرده را تدبیر نیست:
«ثَلاَثَةٌ تَرِدُ عَلَیهِمْ دَعْوَتُهُم: رَجُلٌ رَزَقَهُ اللّهُ مَالاً فَاَنْفَقَهُ فِى غَیرِ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ: یا رَبِّ ارْزُقْنِى. فَیقَالُ لَهُ: ألَمْ أرْزُقْكَ...؛ (35) دعاى سه گروه مستجاب نمىشود: كسى كه خداوند به او ثروتى روزى كرده است؛ امّا آن را در غیر جاى خود انفاق مىكند. سپس دعا مىكند: خدایا! رزق مرا برسان. پس به او خطاب شود: آیا به تو روزى ندادم؟!... .»
روایتى مشابه، دعاى گروهى را مردود مىداند كه بر اثر میانهروى نكردن در مصرف، مال خود را تباه كرده و سپس جبران آن را خواهاناند. (36)
7. شرم ناروا
لازمه كار تجارى و اقتصادى، قدرت چانهزنى و صراحت لهجه است. فروشنده یا خریدارى كه چنین نباشد یا به دلیل كمرویى و یا احترام گذاشتن بیش از حد، از بیان قیمت مطلوب خویش، خوددارى كند، و یا به نسیهفروشى روى آورد و یا اینكه كالا را به هر قیمتى - ولو گزاف - ارائه كردند، بخرد، رفته رفته از درآمدش كاسته خواهد شد و مخارج او بر درآمدهایش غلبه خواهد كرد. این همه، در شرمهاى نابجا و قرار گرفتن در محظورات اخلاقى، ریشه دارد.
راه چاره، آن است كه در تبعیت از سیره پیامبر اسلامصلىاللهعلیهوآله كه گفتار و رفتار خود را بدون تكلّف و مشقّت انجام مىداد، مسلمانان نیز در بازار كار، ضمن برخوردارى از ارزشهاى دینى و اخلاقى، از افراط در نگهداشتن حرمتهاى اخلاقى بپرهیزند و به صورت صریح و شفّاف، مطالبات اقتصادى خود را بیان كنند.
از همین رو است كه در فرهنگ دینى ما، حیاى بىجا یكى از عوامل كاهش رزق معرفى شده است. امام علىعلیهالسلام مىفرمودند: «اَلْحَیاءُ یمْنَعُ الرِّزْقَ؛ (37) حیاى [نابجا] از رزق جلوگیرى مىكند.»
8. سایر عوامل
در پایان این بحث، به ذكر دو روایت جامع در این زمینه مىپردازیم كه شمارى از عوامل كاهش رزق را بیان كردهاند. شمارى از این عوامل، در ضمن مباحث گذشته بیان شده است؛ امّا شمار دیگرى از آنها ناگفته مانده است.
1. امام علىعلیهالسلام چنین فرموده است: «تَرِكُ نَسْجِ الْعَنْكَبُوتِ فِى الْبُیوتِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَالْبُولُ فِى الْحَمَّامِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَالْاَكْلُ عَلَى الْجِنَابَةِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَالتَّخَلُّلُ بِالطَّرْفَاءِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَالتَّمَشُّطُ مِنْ قِیامٍ یورِثُ الْفَقْرَ، وَتَرْكُ الْقَمَامَةِ فِى الْبَیتِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَالْیمِینُ الْفَاجِرَةُ تُورِثُ الْفَقْرَ، وَالزِّنَا یورِثُ الْفَقْرَ، وَإظْهَارُ الْحِرْصِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَالنَّوْمُ بَینَ الْعِشَاءَینِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَالنَّوْمُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَتَرْكُ التَّقْدِیرِ فِى الْمَعِیشَةِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَقَطِیعَةُ الرَّحِمِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَإعْتِیادُ الْكِذْبِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَكَثْرَةُ الْاِسْتِمَاعِ إلَى الْغِنَاءِ یورِثُ الْفَقْرَ، وَرَدُّ السَّائِلِ الذَّكَرِ بِاللَّیلِ یورِثُ الْفَقْرَ؛ (38) رها كردن تار عنكبوت در منزل، بول كردن در حمام، خوردن در حال جنابت، خلال كردن دندان با شاخه درخت گز، شانهزدن در حالت ایستاده، باقىگذاشتن خاكروبه در خانه، قسم دروغ، زنا، اظهار حرص، خوابیدن بین دو نماز مغرب و عشا و قبل از طلوع خورشید، نداشتن برنامهریزى در زندگى، قطع ارتباط با خویشاوندان، عادت به دروغگویى، زیاد گوش دادن به غنا و رد كردن مرد فقیر در شب، باعث فقر است.»
2. خاتم انبیاصلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «عِشْرُونَ خَصْلَةً تُورِثُ الْفَقْرَ أوَّلُهَا الْقِیامُ مِنَ الْفِرَاشِ لِلْبُولِ عُرْیاناً، وَالْاَكْلُ جُنُباً، وَتَرْكُ غَسْلِ الْیدَینِ عِنْدَ الْاَكْلِ، وَإهَانَةُ الْكَسْرَةِ مِنَ الْخُبْزِ، وَإحْرَاقُ الثَّوْمَ وَالْبَصَلِ، وَالْقُعُودُ عَلَى أسْكِفَةِ الْبَیتِ، وَكَنْسُ الْبَیتِ بِاللَّیلِ وَبِالثَّوْبِ، وَغَسْلُ الْاَعْضَاءِ فِى مَوْضِعِ الْاِسْتِنْجَاءِ، وَمَسْحُ الْاَعْضَاءِ الْمَغْسُولَةِ بِالْمِنْدِیلِ وَالْكُم، وَوَضْعُ الْقِصَاعِ وَالْاَوَانِى غَیرُ مَغْسُولَةٍ، وَوَضْعُ أَوَانِى الْمَاءِ غَیرُ مَغْطاةِ الرُّؤُوسِ، وَتَرْكُ بُیوتِ الْعَنْكَبُوتِ فِى الْمَنْزِلِ، وَالْاِسْتِخْفَافُ بِالصَّلاَةِ، وَتَعْجِیلُ الْخُرُوج مِن َالْمَسْجِدِ، وَالْبكُورُ إلَى السُّوْقِ، وَتَأخِیرُ الرُّجُوع عَنْهُ إلَى الْعِشَاءِ، وَشِرَاءُ الْخُبْزِ مِنَ الْفُقَرَاءِ، وَاللَّعْنُ عَلَى الْاَوْلاَد، وَالْكِذْبُ، وَخِیاطَةُ الثَّوْبِ عَلَى الْبَدَنِ، وَإطْفَاءُالسِّرَاجِ بِالنَّفْسِ؛ (39) بیست خصلت، باعث تنگدستى مىشود: عریان برخاستن از رختخواب براى رفتن به دستشویى، خوردن در حال جنابت، نَشُستن دستها هنگام خوردن، بىاعتنایى به نان ریزه، سوزاندن سیر و پیاز، نِشستن در آستانه در، جاروب كردن منزل در شب و به وسیله لباس، شستن بدن در توالت، كشیدن حوله و آستین جامه بر اعضاى شسته شده، نَشُسته ماندن ظروف، رو باز بودن ظروف آب، رها كردن تار عنكبوت در منزل، سبك شمردن نماز، زود خارج شدن از مسجد، صبح زود به بازار رفتن و دیر باز گشتن از آن تا هنگام نماز عشا، خریدن نان از فقرا، نفرین بر فرزندان، دروغگویى، دوختن لباس در حال بر تن داشتن آن، و خاموش كردن چراغ با فوت.»
پینوشــــــــــــــتها:
1) میزان الحكمة، (4 جلدى)، محمّد محمدى رىشهرى، قم، دار الحدیث، اوّل، بىتا، ج 3، ص2442.
2) همان، ص 2446.
3) همان، 2438.
4) همان.
5) الحیاة، محمدرضا، محمّد و على حكیمى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، اوّل، 1380، ج 3، ص 291 و 292.
6) میزان الحكمة، ج 3، ص 2442.
7) همان، ص 2441.
8) براى بررسى این قبیل نظریات ر. ك: ظهور و سقوط لیبرالیسم، آنتونى آربلاستر، ترجمه عباس مخبر، بىجا، بىنا، بىتا، ص 374 - 390.
9) هود/6.
10) رعد/31.
11) حجر/19 - 21.
12) ]. ابراهیم/32 - 34.
13) روم/41.
14) نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، حكمت 320.
15) الحیاة، محمدرضا حكیمى - على حكیمى، ترجمه احمد آرام، نشر دلیل ما، بىجا، 1384، ج 4، ص 329.
16) وسائل الشیعه (30 جلدى)، حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، دوم، 1414 ق، ج 17، ص 59.
17) همان.
18) همان، ص 60.
19) مكارم الاخلاق، طبرسى، بىجا، منشورات الشریف الرضى، ششم، 1392 ق، ص 305.
20) كافى (8 جلدى)، محمّد بن یعقوب كلینى، تحقیق على اكبر غفارى، بىجا، دار الكتب الاسلامیة، سوم، 1388 ق، ج 2، ص 511.
21) خصال، شیخ صدوق، تحقیق علىاكبر غفارى، قم، جامعه مدرسین، بىتا، ص 504.
22) الحیاة، ج 4، ص 488.
23) اعلام الدین فى صفات المؤمنین، حسن بن ابى حسن دیلمى، قم، مؤسسة آل البیت، بىتا، ص213.
24) بحار الانوار، علامه مجلسى، بیروت، مؤسسة الوفاء، دوم، 1403 ق، ج 76، ص 316.
25) همان، ج103، ص20.
26) مكارم الاخلاق، ص 147.
27) معارج الیقین فى اصول الدین، محمد بن محمد سبزوارى، تحقیق علاء آل جعفر، بىجا، مؤسسة آل البیت، اوّل، 1413 ق، ص 311.
28) همان، ص 408.
29) انفال/53: این براى آن است كه خداوند، هیچ نعمتى را كه به گروهى داده، تغییر نمىدهد، جز آنكه آنها خودشان را تغییر دهند.
30) اختصاص، شیخ مفید، تحقیق على اكبر غفارى، قم، جامعه مدرّسین، بىتا، ص 238.
31) بحار الانوار، ج 75، ص 114.
32) همان، ص.
33) كافى، ج 2، ص 326.
34) اسراء/29.
35) كافى، ج 2، ص 511.
36) همان، ج 4، ص 56: امام صادقعلیهالسلام مىفرماید: «أرْبَعَةٌ لاَ یسْتَجَابُ لَهُمْ: أحَدُهُمْ كَانَ لَهُ مَالٌ فَاَفْسَدَهُ فَیقُولُ: یا رَبِّ ارْزُقْنِى. فَیقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: ألَمْ آمُرْكَ بِالْاِقْتِصَادِ...؛ چهار گروه هستند كه دعایشان استجابت نمىشود: یكى از آنها كسى است كه ثروتى دارد و آن را [در اثر اسراف و تبذیر] تباه مىكند و سپس مىگوید: خدایا! روزى مرا برسان. پس خداوند عزیز و جلیل مىفرماید: آیا تو را امر به میانهروى [در معیشت] نكردم؟!... .»
37) غرر الحكم و دررالكلم، آمدى، ترجمه محمدعلى انصارى، قم، تهران، بىتا، هشتم، بىتا،.
38) خصال، ص 504.
39) معارج الیقین فى اصول الدین، ص 343.
آداب نیایش
نیایش با پروردگار عالم، آداب و شرایطی دارد كه با مراعات آنها، امكان اجابت دعا زودتر فراهم خواهد شد. این آداب به سه بخش تقسیم میشوند:
اول: آدابی كه میبایست قبل از نیایش مورد توجه قرار گیرند.
دوم: آدابی كه همزمان با نیایش رعایت میشوند.
سوم: آنهایی كه پس از دعا و نیایش مراعات میشوند.
آداب قبل از نیایش
عمده این آداب عبارتند از اموری كه آمادگی انسان را برای قرار گرفتن در برابر خداوند افزایش داده، قلب انسان را متوجه عظمت پروردگار مینمایند. برخی از آنها عبارتند از:
1 - پاكیزگی و طهارت روحی و جسمی؛
2 - استفاده از بوی خوش و توجه به آراستگی ظاهری؛ (1)
3 - توجه به قبله و خداوند قبله؛
4 - گمان به این كه اگر دعا كند خداوند اجابت خواهد فرمود؛
در این باره از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است كه فرمودند:
«به طوری دعا كنید كه یقین به اجابت پروردگار داشته باشید.»
5 - صدقه دادن؛
امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه پدرم آداب نیایش
حاجتی داشت به هنگام زوال خورشید (یعنی هنگام ظهر) طلب میكرد؛ و هنگامی كه اراده درخواست حاجت خود میكرد قبل از آن صدقه میداد، عطر استعمال میكرد، به مسجد میرفت و آنچه از خدا میخواست در تحصیل جاجت خود دعا میكرد.» (2)
آداب همراه نیایش
1 - به زبان آوردن حاجت
از امام صادق علیه السلام نقل است كه فرمودند: «ان الله تبارك و تعالی یعلم ما یرید العبد اذا دعاه ولكن یحب ان یبث الیه الحوائج (3) ؛ همانا خداوند تبارك و تعالی هر آنچه عبد در هنگام نیایش میخواهد را میداند، ولی دوست دارد كه حاجتها را به درگاهش شرح دهد.»
2 - توسل به پیامبر و اهل بیت او
از آیات قرآن به خوبی استفاده میشود كه وسیله قرار دادن مقام انسانی صالح در پیشگاه خدا، و طلب چیزی از خداوند به خاطر او به هیچ وجه ممنوع نیست و منافاتی با توحید ندارد. در آیه 64 سوره نساء میخوانیم:
«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما»؛ «اگر آنها هنگامی كه به خویش ستم كردند (و مرتكب گناهی شدند) به سراغ تو میآمدند، و از خدا طلب عفو و بخشش میكردند و رسول نیز برای آنها طلب عفو میكرد، خدا را توبه پذیر و رحیم مییافتند.»
نیز در آیه 97 سوره یوسف میخوانیم:
«برادران یوسف، از پدر تقاضا كردند كه در پیشگاه خداوند برای آنها استغفار كند، و یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت.»
در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار حضرت ابراهیم علیه السلام در مورد پدرش (عمویش) آمده كه تاثیر دعای پیامبران را درباره دیگران تاكید میكند؛ و همچنین در آیات متعدد دیگر قرآن، این موضوع منعكس است. از روایات متعددی كه از طرق شیعه و اهل تسنن در دست داریم نیز به خوبی استفاده میشود كه توسل - به آن معنی كه ذكر شد - هیچگونه اشكالی ندارد، بلكه كار خوبی محسوب میشود. (4)
در اینجا لازم است به چند نكته اشاره شود:
الف - منظور از توسل این نیست كه كسی حاجت را از پیامبر یا امام بخواهد، بلكه منظور این است كه به مقام او در پیشگاه خدا متوسل شود، و این در حقیقت توجه به خداست، زیرا احترام پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به خاطر این است كه فرستاده او بوده و در راه او گام برداشته است.
ب - بعضی اصرار دارند كه میان حیات و وفات پیامبر و امامان علیهم السلام فرق بگذارند، در حالی كه از نظر یك مسلمان، پیامبر و صالحان، پس از مرگ زندگی برزخی دارند؛ زندگانی وسیعتر از عالم دنیا، همانطور كه قرآن، درباره شهیدان به آن تصریح فرموده است.
ج - بعضی نیز اصرار دارند كه میان تقاضای دعا از پیامبر، و سوگند دادن خدا به مقام او فرق بگذارند؛ تقاضای دعا را مجاز و غیر آن را ممنوع بشمارند. در حالی كه هیچگونه فرقی میان این دو دیده نمیشود.
د - بعضی از نویسندگان و دانشمندان اهل تسنن - به خصوص وهابیان - با لجاجت خاصی كوشش میكنند تمام احادیثی كه در زمینه توسل وارد شده است را تضعیف كنند و یا با اشكالات واهی و بی اساس، آنها را به دست فراموشی بسپارند؛ آنها در این زمینه چنان بحث میكنند كه هر نگرنده بی طرفی احساس میكند پیش از این، اینان عقیدهای برای خود انتخاب كرده و اینك میخواهند عقیده خود را بر روایات اسلامی تحمیل كنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعی از سر راه خود كنار بزنند؛ در حالی كه یك محقق هرگز نمیتواند چنین بحثهای غیر منطقی و تعصب آمیزی را بپذیرد.
ه - روایات در مورد توسل به حد تواتر رسیده است؛ یعنی به قدری زیاد است كه ما را از بررسی اسناد آن بی نیاز میسازد؛ علاوه بر این، در میان آنها، روایتهایی كه همگان صحیح میشمارند نیز فراوان است. با این حال، جایی برای خرده گیری در پارهای از اسناد آنها باقی نمیماند. (5)
امام حسن عسكری علیه السلام از اجدادش از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میكند كه: «خداوند سبحان به مومنان میفرماید، اگر بنده من از شما حاجتی داشته باشد، شما را به كسی كه دوست دارید درخواست میكند. و مگر نمیدانید بهترین و با كرامتترین بندگان نزد من، محمد و علی؛ حبیب و ولی من هستند؟ پس هر كس حاجتی دارد به وسیله آن دو به من متوسل شود، به راستی دعای حاجتمندی كه مرا به آنها - كه از پاكان درگاهم هستند - بخواند، رد نمیكنم. پس هر كس مرا به آنها بخواند، دعایش را مستجاب میكنم و چگونه رد كنم دعای كسی را كه مرا به حبیب و برگزیدهام، و ولی و حجتم و روح و نور و آیت و باب رحمت و وجه و نعمتم میخواند رد كنم؟
مگر نمیدانید كه آنها را از نور عظمتم آفریدم و آنها را اهل كرامت و ولایت خود قرار دادم؟ پس كسی كه مرا به آنها بخواند - در حالی كه آگاه و عارف به حق و مقام آنها باشد - اجابت دعایش بر من واجب است و این حق او بر من است كه دعایش را مستجاب كنم.» (6)
در روایاتی نیز وارد شده است كه حتی خود امامان علیهم السلام به پدران خود متوسل میشده اند. داود رقی میگوید:
«بسیار میشنیدم كه امام صادق علیه السلام در دعاهای خود خداوند را به حق پنج تن قسم میداد.» (7)
همچنین در روایاتی توسل پیامبران گذشته به انوار مقدس اهل بیت و پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نقل شده است. سعید بن جبیر از ابن عباس نقل میكند كه گفت: از رسول گرامی اسلام درباره كلماتی كه حضرت آدم از پروردگار فرا گرفت، تا توبه او پذیرفته شد، سؤال كردم، آن حضرت فرمود:
«ساله بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و...» (8)
3 - اصرار در نیایش
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در این باره فرموده اند:
«ان الله یحب السائل اللجوج؛ خداوند نیایشگری كه بر دعای خود پافشاری میكند را دوست دارد.» (9)
و از امیرمؤمنان علی علیه السلام روایت شده است كه فرمود:
«الدعاء ترس المؤمن، و متی تكثر قرع الباب یفتح لك؛ دعا سپر مؤمن است و هرگاه دری را بسیار بكوبی بر روی تو باز میشود.»
از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است:
«و الله لا یلح عبد مؤمن علی الله فی حاجته الا قضاها الله له؛ به خداوند سوگند هیچ بنده مؤمنی در دعا پافشاری و اصرار به درگاه خدا نمیكند جز این كه خداوند حاجتش را برایش برمی آورد.» (10)
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند:
«ان الله كره الحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسالة و احب ذلك لنفسه، ان الله یحب ان یسال و یطلب ما عنده؛ خداوند خوش ندارد كه مردم در حاجتهای خود به یكدیگر اصرار كنند، ولی پافشاری و اصرار در خواهش از خود را دوست دارد، خداوند دوست میدارد از آنچه نزد او است سؤال و درخواست شود.» (11)
دست از طلب ندارم تا كام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید
* * * * *
البته فراموش نشود كه اصرار در دعا و نیایش، با اصرار بر اجابت آن از طرف پروردگار متفاوت است، زیرا گاهی اجابت دعا به مصلحت انسان نیست.
4 - پنهان داشتن نیایش
در دعاهای پنهانی، ریا و خودنمایی كمتر راه پیدا كرده، به اجابت پروردگار نزدیكتر است. خداوند در این باره میفرماید: «ادعوا ربكم تضرعا و خفیة.» ؛ «پروردگار خود را با زاری و در پنهانی بخوانید.» (12)
در روایت از امام رضا علیه السلام است كه فرمود:
«دعوة العبد سرا دعوة واحدة تعدل سبعین دعوة علانیة؛ یك نیایش بنده به پنهانی و آهستگی با هفتاد دعای ظاهر و آشكار برابری میكند.» (13)
مخفی بودن نیایش - آن هم در سكوت و آرامش شب - تاثیر شگرفی در روح انسان دارد.
5 - توجه به دیگران (دعا برای دیگران)
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«اذا دعا احدكم فلیعم فانه اوجب للدعاء؛ هرگاه یكی از شما دعا میكند باید به طور عمومی دعا كند، به درستی كه آن برای دعا واجبتر است.» (14)
چه، دعا كردن برای دیگران در هنگام دعای برای خود، دارای ارزش زیادی است، ولی از آن بالاتر این است كه انسان دیگران را بر خود مقدم داشته و ابتدا برای آنها دعا كند. امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید:
«در شب جمعه، مادرم را دیدم كه تا صبح در حال ركوع و سجود بود، به او گفتم:ای مادر! چرا همانطوری كه برای دیگران دعا كردی برای خود دعا نكردی؟ فرمود: «الجار ثم الدار؛ اول همسایه، سپس خانه خود.» (15)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است:
«من قدم اربعین رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه استجیب له فیهم و فی نفسه؛ كسی كه پیش از دعای برای خود، چهل نفر از برادران - مومن - خود را دعا كند، دعایش هم در حق آنان و هم در حق خودش مستجاب خواهد شد.» (16)
بهر این فرمود با موسی خدا وقت حاجت خواستن اندر دعا
كای كلیم الله ز من میجو پناه با دهانی كه نكردی تو گناه
گفت موسی: من ندارم آن دهان گفت ما را از دهان غیر خوان
از دهان غیر كی كردی گناه؟ از دهان غیر بر خوان كای اله (17)
در دعاهایی كه به دست ما رسیده، دعای برای دیگران به صورتهای زیر میباشد:
* دعا برای اولیا، نیكان و بزرگان دین
یكی از برترین دعاهای ممكن، دعا در حق قطب دایره امكان؛ حجت ابن الحسن العسكری علیهما السلام است، چه از جهت سلامتی آن وجود شریف و چه از جهت تعجیل در فرج ایشان، كه او را حق بسیار بزرگی بر گردن ماست. از حق وجود و هستی گرفته كه او سبب متصل بین زمین و آسمان است (18) تا حق بقاء در دنیا. (19)
علاوه بر این دو، حق قرابت و خویشاوندی با پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله لازم میكند در حق او دعا كنیم؛ چون دعا كردن نیز نشانهای از مودت و دوستی است. و بالاخره امام واسطه نعمت و فیوضات الهی است. در بخشی از زیارت جامعه میخوانیم:
«به بركت ما، درختها بارور گردیده و میوهها رسیده و نهرها جاری شده و باران از آسمان بارید، و گیاه از زمین روئیده است.»
* دعا برای پدر و مادر و كسانی كه بر گردن انسان حق دارند
«ربنا اغفر لی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب» ؛ «ای پروردگار ما! مرا و پدر و مادرم را و مؤمنان را در روزی كه حساب برپا میگردد بیامرز.» (20)
* دعا برای برادران دینی
«ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان» ؛ «ای پروردگار ما! ما را بیامرز و برادران ما را كه در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز.» (21)
* دعا برای فرزندان و نسلهای آینده
«رب هب لی من لدنك ذریة طیبة انك سمیع الدعاء»؛ «پروردگارا! از رحمت خود بر من نسلی پاكیزه ببخش، همانا كه تو شنوای دعایی.» (22)
«رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء»؛ «پروردگارا! مرا و فرزندانم را بر پای دارنده نماز قرار ده و دعایم را بپذیر.» (23)
* دعا برای مرزداران
«بار الها! درود تو بر محمد و خاندان او باد و سوگند به عزتت كه مرزهای مسلمانان را از بد نگهدار و به نیروی خود، پاسداران آن مرزها را تایید فرمای و عطاهای آنان را از عطیه خود كامل و سرشار ساز....» (24)
6 - نیایش همگانی
یكی دیگر از آداب نیایش، همگانی و همراه با جمعیت دعا كردن است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود:
«ما اجتمع اربعة قط علی امر واحد فدعوا الا تفرقوا عن اجابة؛ هیچگاه چهار نفر با هم دست به دعا برنمی دارند، جز آن كه وقتی پراكنده شوند دعای آنان به اجابت رسیده باشد.» (25)
7 - اظهار فروتنی
هر چه انسان نسبت به خود شناخت بیشتری پیدا كند، در برابر پروردگار تواضع بیشتری خواهد داشت؛ چرا كه به نیازهای خود آگاه میشود و نسبت به این كه در تمام هستی خود به خداوند متعال نیازمند است بیشتر توجه پیدا میكند.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمود:
«ان الله تبارك و تعالی اوحی الی موسی: اذا وقفت بین یدی فقف وقف الذلیل الفقیر؛ خداوند تعالی به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود: هرگاه در پیشگاه من ایستادی، همانند شخص ذلیل نیازمند بایست.» (26)
خداوند در قرآن مجید میفرماید: «ادعوا ربكم تضرعا»؛ (27) «پروردگار خود را با حالت زاری بخوانید.»
ما درون را بنگریم و حال را نی برون را بنگریم و قال را
ناظر قلبیم اگر خاشع بود گر چه گفت لفظ ناخاضع بود
8 - شروع دعا با نام پروردگار
بهترین نیایش آن است كه در ابتدا با نام و یاد پروردگار آغاز شود. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «لا یرد دعاء اوله بسم الله الرحمن الرحیم؛ دعایی كه با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز شود، رد نمیشود.» (28)
9 - مدح و ثنای خداوند متعال
امام صادق علیه السلام فرمود:
«هرگاه اراده دارید كه از حق سبحانه و تعالی چیزی از حوایج دنیا را سؤال كنید، باید به ستایش پروردگار و مدح او و صلوات بر پیغمبر و آل او علیهم السلام ابتدا كنید، بعد از آن از خداوند حاجات خود را بخواهید.» (29)
بهترین نمونه این مدح و ثنای پیش از دعا در سوره حمد دیده میشود كه ابتدا خداوند را به رحمانیت و رحیمیت مدح میكنیم و سپس دعا میكنیم.
این مساله را در بیشتر ادعیه امامان معصوم علیهم السلام به خوبی میتوان مشاهده كرد. از آن جمله روایتی از امیرمؤمنان علیه السلام درباره تمجید پروردگار متعال با این عبارت:
«یا من هو اقرب الی من حبل الورید! یا فعالا لما یرید! یا من یحول بین المرء و قلبه! یا من هو بالمنظر الاعلی! یا من هو لیس كمثله شی ء؛ای آن كه از رگ گردن به من نزدیك تری!ای آنكه هر چه بخواهی انجام میدهی!ای آنكه میان انسان و دلش حایل میشوی!ای آن كه در بلندترین دیدگاهی!ای آن كه همانندش هیچ نیست!» (30)
10 - درود فرستادن بر پیامبر و آل او
یكی از آدابی كه اجابت دعا را تضمین میكند، درود فرستادن بر پیامبر و اهل بیت او علیهم السلام است. از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمودند:
«لا یزال الدعاء محجوبا حتی یصلی علی محمد و آل محمد؛
همواره دعا و نیایش در پرده است تا آنگاه كه بر محمد و آل او درود فرستاده شود.» (31)
11 - گریه كردن هنگام نیایش
این برترین ادب نزد پروردگار است، چرا كه اوج هیجان و احساسات و عشق و علاقه در این هنگام بروز پیدا میكند و خبر از نرمی دل و خشوع قلب میدهد و آن هم دلیل اخلاص است. در روایت است كه:
«اگر نتوانستید گریه كنید، خود را به حالت گریه كنندگان درآورید.» (32)
آب كم جو، تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
تا نگرید طفلك نازك گلو كی روان گردد ز پستان شیر او؟
البته باید توجه داشت كه تنها گریه كردن ظاهری مقصود اصلی نیست، بلكه میبایست آداب دیگری نیز مورد توجه قرار گیرد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«حضرت موسی از كنار یكی از یارانش گذر كرد در حالی كه آن شخص در سجده بود، آن حضرت به دنبال انجام كارش رفته و در بازگشت نیز آن شخص را در همان حال دید، سپس فرمود: اگر حاجت تو به دست من میبود هر آینه برآورده میكردم - در این هنگام از پروردگار ندایی رسید كه -ای موسی! اگر آنقدر سجده كند كه گردنش قطع شود، دعایش را اجابت نخواهم كرد تا آن زمان كه از آنچه دوست ندارم به آنچه دوست دارم باز گردد.» (33)
تا به حاصل برسد كشت امیدی كه تو راست چاره كار بجز دیده بارانی نیست
12 - اعتراف به گناهان
اعتراف به تقصیرات و گناهان باعث میشود انسان به خدا نزدیكتر شده، قلبش خاشع شود. علاوه بر این، یادآوری گناه انسان را به حالت گریه نزدیكتر میكند.
امام صادق علیه السلام میفرماید: «هرگاه خواستید حاجتهای دنیا و آخرت خود را با خدا در میان بگذارید، با ثنا و ستایش الهی آغاز كنید و سپس بر محمد و آل او صلوات بفرستید و بعد از آن به تقصیرات و گناهان خود اعتراف كنید و بعد از این از خدا «حاجت» خود را بخواهید.» (34)
13 - حضور قلب
اولین پیشوای شیعیان؛ امیرمؤمنان علیه السلام در این باره میفرماید:
لا یقبل الله دعاء قلب لاه؛ خداوند دعای دلی كه غافل و سرگرم باشد را نمیپذیرد.» (35)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است كه فرمود:
«اذا دعوت الله فاقبل بقلبك؛ هرگاه خواستی دعا كنی توجه قلبی داشته باش.» (36)
14 - بالا بردن دستها
بلند كردن دستها به طرف آسمان در هنگام دعا نیز از آداب نیایش بوده، در ایجاد حالت معنوی و روحی بسیار مؤثر است. امام حسین علیه السلام فرمود: وقتی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله دعا میكردند، دست هایشان را بلند میكردند همانند مسكینی كه چیزی طلب میكند.» (37)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «فما استكانوا لربهم و ما یتضرعون» (38) فرمودند: «التضرع رفع الیدین بالدعاء؛ تضرع، یعنی دستها را هنگام دعا بلند كردن.» (39)
15 - گفتن ماشاءالله در پایان دعا
از امام صادق علیه السلام روایت است كه فرمود:
«ما من رجل دعا فختم دعائه بقول ماشاء الله لا قوة الا بالله الا اجیب صاحبه؛ كسی نیست كه دعای خود را با جمله ماشاء الله لا قوة الا بالله ختم كند، مگر آن كه دعایش مستجاب شود.» (40)
آداب بعد از نیایش
1 - تكرار دعا و نیایش
دعا چه اجابت شود و چه نشود، شایسته است انسان همواره بر آن مداومت داشته باشد. آنهایی كه تنها هنگام مشكلات رو به خدا آورده و در هنگام آسایش و راحتی به فكر سخن گفتن با خدا نیستند، از اجابت پروردگار دور خواهند بود.
خداوند از انسانهایی كه تنها هنگام سختیها خدا را میخوانند و هنگام رفع گرفتاری او را فراموش میكنند، مذمت كرده و میفرماید:
«و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منیبا الیه ثم اذا خوله نعمة منه نسی ما كان یدعوا الیه من قبل» ؛ (41) « و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را - در حالی كه به سوی او بازگشت كننده است - میخواند؛ سپس چون او را از جانب خود نعمتی عطا كند، آن [مصیبتی] را كه در رفع آن پیشتر به درگاه او دعا میكرد، فراموش مینماید.»
در آیهای دیگر، آنها را این گونه سرزنش میكند:
«و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما كشفنا عنه ضره مر كان لم یدعنا الی ضر مسه» ؛ (42) «و چون انسان را آسیبی رسد، ما را - در همه حال - در حال به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده - میخواند و چون گرفتاریش را برطرف كنیم چنان میرود كه گویی ما را برای گرفتاریی كه به او رسیده نخوانده است.»
2 - كشیدن دستها به صورت
یكی از آداب پس از دعا، كشیدن دستها به سر و صورت است. امام صادق علیه السلام فرمودند:
«ما ابرز عبد یده الی الله العزیز الجبار الا استحیی الله - عز و جل - ان یردها صفرا فاذا دعا احدكم فلا یرد یده حتی یمسح علی وجهه و راسه؛ هیچ بندهای دستش را به سوی خدا نگشاید مگر این كه خدا را شرم آید كه آن را تهی برگرداند، پس هنگامی كه یكی از شما دعا میكند دست خود را بر نگرداند مگر اینكه بر سر و روی خود بكشد.» (43)
3 - گفتن آمین
امام صادق علیه السلام فرمود:
«الداعی و المؤمن فی الاجر شریكان؛ (44) دعاكننده و آمین گو در اجر و ثواب شریك هستند.»
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) خذوا زینتكم عند كل مسجد.) اعراف/103.
2) اصول كافی، ج 4، كتاب الدعاء، ص 227، ح 7.
3) بحارالانوار، مجلسی، ج 93، ص 296.
4) بر گرفته از تفسیر نمونه، ج 4، ص 366.
5) اقتباس از تفسیر نمونه، ج 4، صص 370 و 371.
6) وسایل الشیعه، باب استحباب توسل در دعا به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله.
7) كافی، كلینی، ج 2، ص 422.
8) وسائل الشیعه، كتاب الصلاة، باب 37، ح 8843.
9) بحارالانوار، ج 93، ص 374.
10) همان، ج 93، ص 375.
11) همان، ج 78، ص 173.
12) اعراف/ 53.
13) عدة الداعی، احمد بن محمد بن فهد حلی، ص 117.
14) همان، ص 118.
15) بحارالانوار، ج 43، ص 81، روایت 3.
16) همان، ج 93، ص 383، روایت 2.
17) مثنوی معنوی، جلال الدین محمد بلخی.
18) در دعای شریف ندبه میخوانیم: این السبب المتصل بین الارض و السماء.
19) امام صادق علیه السلام فرمود: اگر زمین بدون امام بماند از هم میپاشد. كافی، ج 1، ص 179.
20) ابراهیم/ 41.
21) حشر/ 10.
22) آل عمران/ 38.
23) ابراهیم/ 40.
24) ر. ك: صحیفه سجادیه.
25) ثواب الاعمال، صدوق، ص 357.
26) بحارالانوار، ج 93، ص 313.
27) اعراف/ 55.
28) عدة الداعی، ص 120.
29) همان.
30) اصول كافی، ج 2، ص 484، روایت 2.
31) بحارالانوار، ج 93، ص 316، روایت 21.
32) ر. ك: اصول كافی، كلینی، ج 4، ص 233.
33) بحارالانوار، ج 78، ص 225، روایت 95.
34) مرآت العقول، ج 12، ص 99.
35) بحارالانوار، ج 93، ص 314.
36) همان.
37) كان رسول الله صلی الله علیه و آله یرفع یدیه اذا ابتهل و دعاكما یستطعم المسكین» بحارالانوار، ج 93، ص 294، روایت 23.
38) مؤمنون/ 76.
39) الاربعون حدیثا، شهید اول، حدیث 30؛ بحارالانوار، ج 85، ص 204.
40) وسائل الشیعه، كتاب الصلوة، ابواب دعا، باب 35، حدیث 2.
41) زمر/ 8.
42) یونس/ 12.
43) عدة الداعی، ص 159.
44) اصول كافی، ج 4، ص 242حدیث 4.
دعا در فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام
«دعا» فقط یك درخواست خشك و بی روح نیست بلكه باید گفت: «دعا» باطن قرآن است، چنانكه حضرت امام خمینی رحمه الله به نقل از استاد خود میفرمود: «دعا قرآن صاعد است. (1)» علامه طباطبائی رحمه الله در تفسیر شریف المیزان میفرماید: «هر عبادتی دعا است. (2)» و با توجه به كلام نورانی خداوند كه فرمود: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (3)» باید گفت: «دعا» هدف خلقت است.
علامه امینی رحمه الله میگوید: «اسلام برای مسلمانان مدرسهای تاسیس كرده است كه درب این مدرسه دو لنگه دارد و هیچ لنگه آن در عالم لنگه ندارد، یكی «دعا» و یكی «زیارت».»
دعا كننده كسی است كه چون فاصله بین آنچه را كه «هست» با آنچه را كه «باید باشد» او را دچار هراس و بی تابی كرده است، ست به دامن «دعا» میزند تا خود را به اوج قله كمال برساند. دعا كننده واقعی حركتش به سوی مخلوق نیست تا محدود باشد، او طالب خالق است. پس دعا وسیع ترین، كاملترین و ضروریترین نوع حركت است.
الكسیس كارل میگوید: دعا كردن دعا در فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام
تنها یك عبادت معمولی نیست، بلكه همچون تشعشعی است كه از روح شخص دعا كننده برمی خیزد و نیرومندترین شكل انرژی است كه شخص میتواند تولید كند. تاثیر دعا بر روح و جسم آدمی به آن اندازه قابل اثبات است كه تاثیر غدد ترشح كننده بدن، و نتایج آن را میتوان از راه افزایش كار آمدی بدن، بزرگتر شدن نیروی فكری، زیادتر شدن طاقت اخلاقی، عمیقتر شدن فهم آدمی از واقعیتهایی كه با روابط بشری همراه است، اندازه گرفت. (4) به قول شهید مطهری: «دعا هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم غایت. (5)»
معانی دعا در قرآن
1 - خواندن
«هنالك دعا زكریا ربه قال هب لی من لدنك ذریة طیبة انك سمیع الدعاء» (6) ؛ «در آن هنگام زكریا پروردگار خویش را خواند و عرض كرد: [خداوندا] از ناحیه خود فرزند پاكیزهای به من عطا فرما كه تو شنونده دعایی.»
2 - پرسش كردن
«قالوا ادع لنا ربك یبین لنا ما هی» (7) ؛ « [بنی اسرائیل به حضرت موسی علیه السلام گفتند:] برای ما از پروردگارت بپرس، این گاو چگونه گاوی باشد، برای ما روشن كند.»
3 - فریادرسی خواستن
«قل ارایتم ان اتاكم عذاب الله او اتتكم الساعة اغیر الله تدعون ان كنتم صادقین بل ایاه تدعون» (8) ؛ «بگو اگر راست میگویید به من خبر دهید، اگر عذاب خدا به شما رو آورد، یا قیامت فرا رسد، آیا غیر خدا كسی را به فریادرسی خود میخوانید؟ [قطعا نه] بلكه تنها خدا را به فریاد رسی میخوانید.»
4 - تشویق و ترغیب كردن
«والله یدعو الی دارالسلام» (9) ؛ «خدا به خانه امن و سلامت تشویق میكند.»
«یا قوم مالی ادعوكم الی النجاة و تدعوننی الی النار» (10) ؛ « [مؤمن آل فرعون گفت:] ای قوم! چرا من شما را به نجات تشویق میكنم و شما مرا به آتش تشویق میكنید.»
5 - كمك خواستن
«فاتوا بسورة من مثله وادعوا شهداءكم من دون الله ان كنتم صادقین» (11) ؛ «سورهای مثل قرآن بیاورید و از نخبگانتان غیر از خدا كمك بخواهید، اگر راست میگوئید.»
6 - نام گذاری كردن
«لا تجعلوا دعاء الرسول بینكم كدعاء بعضكم بعضا» (12) ؛ « [خطاب به مبتكران میفرماید:] نام گذاری پیامبرصلی الله علیه وآله را مانند نامگذاری یكدیگر [و آنچه بین خودتان رایج است] قرار ندهید.»
مدعو كیست؟
مدعو در دعا خداوند است، آن هم خداوندی كه:
1 - بی نیاز مطلق است.
«الم تعلم ان الله له ملك السموات و الارض» (13) ؛ «و آیا نمیدانی كه خداوند مالك زمین و آسمانها است؟»
«و لله ملك السموات والارض و ما بینهما» (14) ؛ «آسمان و زمین وآنچه در بین آندو است ملك خداوند است.»
یا رب مكن از لطف پریشان ما را هرچند كه هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج به غیر خود مگردان ما را
2 - از آنچه میبخشد چیزی كم نمیشود.
«ان هذا لرزقنا ما له من نفاد» (15) ؛ «به درستی كه این روزی را ما میدهیم و پایان پذیر نیست.»
در دعای ایام ماه رجب میخوانیم: «فانه غیر منقوص ما اعطیت؛ به درستی كه هرچه میبخشی چیزی كم نمیشود.»
و در دعای افتتاح میخوانیم: «لا تزیده كثرة العطاء الا جودا و كرما؛ هرچه خداوند بیشتر میبخشد، جود و كرمش افزون میشود.»
3 - برخواسته همه واقف است.
«محیط بكل شی ء»؛ «خداوند بر همه چیز احاطه دارد.»
الهی بی پناهان را پناهی به سوی خسته حالان كن نگاهی
مرا شرح پریشانی چه حاجت كه بر حال پریشانم، گواهی
* * *
ای آنكه تو حال دل نالان دانی احوال دل شكسته بالان دانی
گر خوانمت از سینه سوزان شنوی ور دم نزنم، زبان لالان دانی
در دعای ماه رجب میخوانیم: «لكل مسئلة منك سمع حاضر و جواب عتید؛ برای هر خواستهای از تو، گوشی و پاسخی مهیا كرده ای.»
4 - بر افراد نالایق هم لطف میكند.
در دعای شب جمعه میخوانیم: «یا دائم الفضل علی البریة، یا باسط الیدین بالعطیة؛ای خدایی كه فضل و كرمت برخلق دائم است و دو دست عطا و بخششت [به جانب بندگان] دراز است.»
در ایام ماه رجب میخوانیم: «عادتك الاحسان الی المسیئین؛ عادت تو احسان به گناهكاران است.»
«یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه؛ای خدایی كه به كسی كه از او درخواست نمیكند و به او معرفتی ندارد عطا میكند.»
غرق گنه، ناامید مشو ز دربار ما كه عفو كردن بود در همه دم كار ما
بنده شرمنده تو، خالق بخشنده ما بیا بهشتت دهم، مرو تو در نار ما
خواهم اگر بگذرم، از همه عاصیان كیست كه چون و چرا كند ز كردار ما؟!
اگر وجودت شود غرق معاصی، بیا دست توسل بزن به آل اطهار ما
داعی كیست؟
دعا كننده بنده محتاجی است كه حتی برای اظهار احتیاجش هم محتاج لطف خداوند است.
«یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» (16) ؛ «ای انسان ها! شما به خداوند نیازمندید و بی نیاز [واقعی] خداوند حمید است.»
هر قدر كه انسان بیشتر به فقر خود واقف شود، به خداوند نزدیكتر شده است و هرقدر انسان خود را بی نیاز تصور كند، از خدا دور شده و به شیطان و طاغوت نزدیك میشود. از این رو در قرآن كریم میخوانیم: «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی؛ انسان همین كه خود را بی نیاز ببیند، طغیان میكند. (17)»
نقش و اهمیت دعا
- مورد توجه خدا: «و قال ربكم ادعونی استجب لكم؛ «و خدای شما فرمود: بخوانید مرا تا اجابت كنم شما را. (18)»
- ستون دین: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «الدعاء عمود الدین؛ دعا ستون دین است. (19)»
- نور آسمانها و زمین: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «الدعاء نور السموات والارض (20) ؛ دعا نور آسمانها و زمین است.»
- برترین عبادات: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «افضل العبادة الدعاء (21) ؛ برترین عبادت، دعاست.»
- برتر از قرائت قرآن: قال علی بن موسی الرضاعلیه السلام: «الدعاء افضل من قراءة القرآن (22) ؛ دعا از قرائت قرآن برتر است.»
اشكال
1 - بعضی میگویند: دعا كردن نوعی جسارت به درگاه پروردگار است، مگر خداوند مصلحت ما را نمیداند كه ما باید به خداوند تذكر بدهیم؟ مگر خداوند را عادل نمیدانیم كه برای او وظیفه تعیین میكنیم؟
پاسخ:
اولا: خداوند به ما دستور داده است كه دعا كنیم. «ادعونی استجب لكم» (23)
ثانیا: دعا منحصر به درخواست حاجت نیست بلكه نوعی ارتباط و آشنایی با خالق است.
ثالثا: همانطور كه دنبال رزق رفتن و كار و تلاش معیشتی منافاتی با رازقیت خداوند ندارد، دعا هم همینطور است.
2- آیا دعا موجب نوعی تخدیر و ترك تلاش و كوشش نیست؟
پاسخ:
با رجوع به آیات و روایات و توجه به نقش تربیتی متون ادعیه، به خوبی متوجه میشویم كه لازمه دعا تلاش و كوشش و فعالیت است و دعای بدون عمل ارزشی ندارد.
قرآن كریم میفرماید: «و ان لیس للانسان الا ما سعی» (24) ؛ «و اینكه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست.»
و نیز میفرماید: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» ؛ «همانا خداوند وضع قومی را تغییر نمیدهد مگر آنكه وضع خود را تغییر دهند. (25)»
تقسیم دعا برطبق خواستگاه
1 - دعاهایی كه حاوی تقویت روحیه با یادآوری و تلقین عقاید هستند مانند:
«لا اله الا الله الها واحدا و نحن له مخلصون، لا اله الا الله ولا نعبد الا ایاه» (26) ؛ خدایی جز خدای واحد نیست و برای او اخلاص داریم. خدایی جز خدای واحد نیست و غیر او را نمیپرستیم.»
«حسبنا الله و نعم الوكیل، نعم المولا و نعم النصیر (27) ؛ خداوند ما را بس است و بهترین وكیل است. بهترین مولی و بهترین یاور است.»
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم جز یاد خدا هیچ دگر كار نداریم
ما شاخ درختیم، پر از میوه توحید هر رهگذری سنگ زند، عار نداریم
گر یار وفادار نداریم ولیكن ما یار بجز حضرت غفار نداریم
«رضیت بالله ربا و بالاسلام دینا و بمحمدصلی الله علیه وآله نبیا و بعلی اماما و بالحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و الحسن و الخلف الصالح علیهم السلام ائمة و سادة و قادة بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء؛ راضی هستم به پروردگاری خدا و به مسلمان بودن و پیامبری حضرت محمدصلی الله علیه وآله و امامت حضرت علی علیه السلام و امام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام محمد باقر و امام جعفرصادق و امام موسی كاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام حسن عسكری و امام زمان علیهم السلام به عنوان امام و آقا و رهبر. آنها را دوست دارم و از دشمنانشان برائت میجویم. (28)»
دعاهای مذكور مشتمل بر عقاید انسان از جهات مختلفی مانند ایمان به خدا، پذیرش اسلام، اعتقاد به نبوت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و اقرار به امامت حضرات ائمه علیهم السلام میباشد.
دل چو بستم به خدا، حسبی الله و كفی نروم سوی سوا، حسبی الله و كفی
تن من خاك رهش، دل من جلوه گهش سرو جانم به فدا، حسبی الله و كفی
او چو دردی دهدم، یا كه داغی نهدم نبرم نام دوا، حسبی الله وكفی
* * *
ز مهر اولیاء الله مقامی كردهام پیدا برای خویش عیش جاودانی كردهام پیدا
رساگر نیست دست من به قرب دوست یكتا ز مهر دوستانش نردبانی كردهام پیدا
ولای آل پیغمبر بود معراج روح من بجز این آسمانها آسمانی كردهام پیدا
به حبل الله مهر اهل بیت است اعتصام من برای نظم ایمان ریسمانی كردهام پیدا
به خاك درگه آل نبی پی بردهام چون (فیض) برای خود ز جنت آستانی كردهام پیدا
* * *
سالك راه حق بیا همت از اولیا طلب همت خود بكن بلند، سوی حق ارتقا طلب
فاش ببین گه دعا، روی خدا،در اولیا بهر جمال كبریا آینه صفا طلب
گفت خدا كه اولیا روی من و ره منند هرچه بخواهی از خدا، از در اولیا طلب
سرور اولیا نبی است، و از پس مصطفی علی است خدمت مصطفی كن و همت مرتضی طلب
پیروی رسول حق، دوستی حق آورد پیروی رسول كن، دوستی خدا طلب
چشم بصیرتت به خود، نورپذیر كی شود نور بصیرت دل از صاحب انما طلب
شرع، سفینه نجات، آل رسول، ناخدات ساكن این سفینه شو، دامن ناخدا طلب
مفلس بینوا بیا از در ما بجو نوا صاحب مدعی بیا، از دم ما دعاطلب
2 - دعاهایی كه متذكر توحید، نبوت و معاد شده اند مانند دعای جوشن كبیر و دعای افتتاح. در دعای افتتاح میخوانیم: «الحمد لله الذی لم یتخذ صاحبة و لاولدا و لم یكن له شریك فی الملك؛ سپاس سزاوار خدایی است كه همسر نگیرد و فرزند نپذیرد و در ملك خود شریك ندارد.» و در دعای جوشن كبیر میخوانیم: «سبحانك یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب؛ منزهی توای آنكه جز تو معبود برحقی نیست. به فریاد رس. به فریاد رس. ما را از آتش خلاص كن.ای پروردگار.»
جز خدا را بندگی، حیف است حیف بی غم او زندگی حیف است حیف
جز بدرگاه رفیعش سر منه بهر غیر افكندگی حیف است حیف
* * *
سكینه دل و جان، لا اله الا الله نتیجه دو جهان، لا اله الا الله
ز شوق دوست به بانگ بلند میگوی همه زمین و زمان، لا اله الا الله
3 - دعای توام با استغفار، عذر خواهی و درخواست از خداوند جهت حفظ از شر شیطان و نفس مانند:
- «استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم (29) ؛ پوزش و آمرزش از خدایی میخواهم كه جز او خدایی نیست، [همان خدایی كه] زنده استوار بخشنده مهربان است.»
- «اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتك العصم؛ خدایا بیامرز گناهانی را كه پرده عصمت را میدرد. (30)»
چنانكه اشاره شد، دعای شریف كمیل بهترین نمونه برای این دسته از دعاهاست.
- «اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم؛ خدایا بیامرز گناهانی را كه نعمتها را تغییر میدهد. (31)»
زهر چه غیر یار استغفر الله ز بود مستعار استغفرالله
دمی كان بگذرد، بی یاد رویش از آن دم بیشمار، استغفرالله
سرآمد عمر و یكساعت ز غفلت نگشتیم هوشیار، استغفرالله
نكردیم یك سجودی در همه عمر كه آید آن به كار استغفرالله
ز كردار بدم صد بار توبه ز گفتارم، هزار، استغفرالله
4 - دعاهای تربیتی:
- در دعای ششم صحیفه سجادیه از خداوند میخواهیم: «خدایا ما را بر شكر گذاری از نعمتها و پیروی از سنتهای شرع و دوری جستن از بدعتها و ترویج و حفظ آئین اسلام و كمك به ناتوانان موفق بدار.»
- در دعای بیستم صحیفه سجادیه از خداوند درخواست میكنیم: «خدایا مرا به كاری كه در قیامت از من سؤال میكنی مشغول دار، مرا به زیور صالحان بیارای.»
- در دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه از خداوند میخواهیم: «خدایا فرزندان مرا صالح گردان و آنها را بینای در دین و شنوای حق و مطیع فرمان خود و دوستدار خیر گردان و مرا در تربیت آنها و احسان در حقشان یاری فرما.»
- در دعای بیست و ششم از خداوند میخواهیم كه ما را در همسایه داری و رعایت حق ایشان موفق بدارد.
- در دعای بیست و هفتم صحیفه، تربیت مرزداران و نیروهای مسلح و مدافعین اسلام را از خداوند درخواست میكنیم.
آری تربیت و هدایت را باید از خدا خواست. كه اگر اراده او به چیزی تعلق نگیرد، آن كار از مخلوقات ساخته نیست.
خدا كند كه جوانان زحق جدا نشوند به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند
ز درس ومدرسه، تعلیم و تربیت گیرند هواپرست و طمعكار و خودستا نشوند
به جان و مال و به ناموس كس طمع نكنند در این معامله هم كیش اشقیا نشوند
خداكند كه جوانان عقیدهمند شوند سبك عیار و تهی مغز و خودنما نشوند
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) صحیفه نور، 20 / 157.
2) ذاریات/ 56.
3) المیزان، ذیل آیه 56 از سوره ذاریات.
4) پاسدار اسلام، ش 136، ص 27.
5) انسان كامل، ص 240.
6) آل عمران/ 38.
7) بقره/ 61.
8) انعام/ 41 و 40.
9) یونس/ 25.
10) مؤمن/ 41.
11) بقره/ 23.
12) نور/ 63.
13) بقره / 107.
14) مائده/ 17.
15) ص / 53.
16) فاطر/ 15.
17) علق/ 6 و 7.
18) غافر/ 60.
19) كافی، ج 2، ص 468.
20) همان.
21) تنبیه الخواطر، ص 463.
22) بحارالانوار، ج 93، ص 292.
23) غافر/ 60.
24) نجم/ 39.
25) رعد/ 12.
26) مفاتیح الجنان، تعقیبات مشتركه.
27) همان، تعقیب نماز صبح.
28) همان، تعقیبات مشتركه.
29) همان، تعقیب نماز عصر.
30) دعای شریف كمیل.
31) همان.
شرایط دعا و نیایش
در آیات قرآن كریم و روایات اهل بیت علیهم السلام شرایطی برای دعا بیان شده است. بعضی از این شرایط باید قبل از انجام دعا بوجود آمده باشد و برخی از آنها باید در هنگام دعا و مناجات با پروردگار رعایت شود. در این مقاله به صورت مختصر این دو گونه شرایط را بیان خواهیم كرد.
شرایط پیش از دعا
1- شناخت خدا
شناخت خداوند متعال یكی از شرایط پذیرش دعاست و بدون شناخت، دعا مستجاب نمیشود.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لو عرفتم الله حق معرفته لزالت لدعائكم الجبال (1) ؛
اگر معرفت شما به خداوند كامل باشد، با دعای شما كوهها از بین میروند.»
به امام صادق علیه السلام گفته شد: «فما بالنا ندعوا فلا یستجاب لنا؟؛ چرا دعا میكنیم ولی دعای ما مستجاب نمیشود؟»
آن حضرت فرمودند: «لانكم تدعون من لاتعرفونه (2) ؛ چون كسی را میخوانید كه او را نمیشناسید.»
2- یقین به اجابت
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «ادعوا الله وانتم موقنون بالاجابة (3) ؛ خدا را با یقین به اجابت دعا، بخوانید.»
دلیل این شرط این است كه اجابت دارای مراتبی است و ما به تمام مصالح و مفاسد امور آشنایی نداریم، و نفس خواستن از خداوند نوعی عبادت و اظهار خضوع در مقابل خداوند است كه خداوند این حالت تواضع و اظهار نیاز را بر طبق رحمت واسعهاش بدون پاداش نمیگذارد.
پس در هر حال هیچ دعایی بدون پاداش نخواهد بود، لذا دعا كننده همواره یقین به اجابت دارد.
امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه میگوید: «اللهم انی اجد سبل المطالب الیك مشرعة ومناهل الرجاء لدیك مترعة، والاستعانة بفضلك لمن املك مباحة وابواب الدعاء الیك للصارخین مفتوحة واعلم انك للراجین بموضع اجابة (4) ؛
خدایا راههای درخواست از تو را هموار میبینم و چشمههای امید به سوی تو را سرشار و یاری جستن به فضل تو را برای هر كه امیدوار باشد روا و درهای دعا به آستانت را برای فریادكنندگان باز میبینم و میدانم كه تو برای امیدواران اجابت كننده ای.»
و نیز در همین دعا میخوانیم: «ولیس من صفاتك ان تامر بالسؤال وتمنع العطیة (5) ؛ در شان تو نیست كه به سؤال امر كنی و از اجابت منع كنی.»
و خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: «انا عند ظن عبدی بی فلا یظن بی الا خیرا (6) ؛ من طبق گمان بندهام با او عمل میكنم، پس باید همواره به من خوش گمان باشد.»
3- ترك محرمات
كسی كه از آقای خود چیزی میخواهد و محتاج اوست، سعی میكند كاری را كه مورد رضایت مولایش نیست انجام ندهد. مخالفت با مولی زمینه ساز غضب و خشم اوست و عطا و بخشش در حال خشم امكان ندارد، اگر از خدا چیزی میخواهیم و انتظار اجابت داریم، باید به عهد خود نسبت به خداوند وفادار باشیم و اوامر و نواهی او را رعایت كنیم.
خداوند متعال میفرماید: «اوفوا بعهدی اوف بعهدكم» ؛ (7)
«شما به پیمانی كه با من بسته اید وفادار باشید تا من هم به پیمان خود عمل كنم.»
لازم به ذكر است كه در پیشگاه خداوند متعال ترك گناه از انجام نیكیها بیشتر اهمیت دارد.
امام علی علیه السلام میفرماید: «اجتناب السیئات اولی من اكتساب الحسنات (8) ؛
ترك گناهان بر انجام نیكیها ترجیح دارد.»
از جمله گناهانی كه مانع اجابت دعا میشود، خوردن مال حرام است. امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «ان الله لایرفع الیه دعاء عبد وفی بطنه حرام (9) ؛ «خداوند دعای كسی را كه حرام خورده باشد به سوی خود بالا نمیبرد.»
نكردیم كاری در این بندگیها ندیدیم خیری از این زندگیها
از این زندگیها نشد كام حاصل در این بندگی هاست شرمندگیها
بیا تا تلافی كنیم آنچه بگذشت كه داریم از عمر شرمندگیها
4- صدقه، مسجد، عطر
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «كان ابی اذا طلب الحاجة طلبها عند زوال الشمس فاذا اراد ذلك قدم شیئا فتصدق به وشم شیئا من طیب وراح الی المسجد ودعا فی حاجته بما شاء الله (10) ؛
پدرم گاهی كه حاجتی داشت، آن را وقت زوال شمس طلب میكرد. پس وقتی كه آن را اراده میكرد، چیزی را مقدم داشته و صدقه میداد و عطر میزد و به مسجد میرفت و حاجت خود را از خدا میخواست.»
5- تختم به فیروزه و عقیق
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «قال الله سبحانه: انی لاستحیی من عبد یرفع یده وفیها خاتم فیروزج فاردها خائبة (11) ؛
خداوند میفرماید: من شرم دارم دعای بندهای را كه دست خود را بلند میكند و فیروزه در آن است رد كنم، در حالی كه به آرزو نرسیده باشد.»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «مارفعت كف الی الله عزوجل احب الیه من كف فیه خاتم عقیق؛
هیچ دستی به سوی خدا بالا نرفته است كه نزد خدا محبوبتر از دستی باشد كه انگشتر عقیق در آن است.»
6- رد مظالم:
امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا اراد احدكم ان یستجاب له فلیطلب كسبه ولیخرج من مظالم الناس وان الله لا یرفع الیه دعاء من عنده مظلمة لاحد من خلقه (12) ؛
هر كس میخواهد دعایش مستجاب شود، باید حق الناس را از سرمایهاش جدا كند. بدرستی كه كسی كه حق الناس به عهدهاش باشد دعایش به سوی خدا بالا نمیرود.»
7- دعاكنندگان 40 نفر باشند یا...
امام صادق علیه السلام فرمود: «ما من رهط اربعین رجلا اجتمعوا فدعواالله عزوجل فی امر الا استجاب الله لهم فان لم یكونوا اربعین فاربعة یدعون الله عزوجل عشر مرآت، فان لم یكونوا اربعة فواحد یدعواالله سبحانه اربعین مرة یستجیب الله العزیز الجبار (13) ؛
هیچ گروه چهل نفری خداوند را در كاری نمیخوانند مگر اینكه دعای آنها را مستجاب میكند. پس اگر چهل نفر نباشند، چهار نفر هر كدام ده مرتبه دعا كنند و اگر چهار نفر [هم] نباشد، یك نفر چهل مرتبه دعا كند، خداوند عزیز و جبار دعا را مستجاب میكند.»
شرایط حین دعا
1- شروع با «بسم الله»
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «لا یرد دعاء اوله «بسم الله الرحمن الرحیم» (14) ؛
دعائی كه اولش بسم الله الرحمن الرحیم گفته شود، رد نمیشود.»
ز شر دیو به درگاه ما بیار پناه به آب مغفرت ما بشوی لوح گناه
كمر به خدمت ما بند روز و شباز جان به هر چه امر كنیمت، بگوی «بسم الله»
2- حمد و ثنای خداوند، 3- صلوات، 4- اقرار به گناه
امام صادق علیه السلام فرمود: «ایاكم ان یسال احد منكم ربه شیئا من حوائج الدنیا والآخرة حتی یبدا بالثناء علی ا لله (15) ؛
بپرهیزید از اینكه یكی از شما بدون مدح و ثنای پروردگارش از او چیزی از حاجتهای دنیا و آخرت بخواهد، مگر اینكه با ستایش خداوند شروع كند.»
از آن حضرت سؤال شد: چگونه خداوند را مدح كنیم؟ فرمود: بگو: «یا من هو اقرب الی من حبل الورید، یا من یحول بین المرء وقلبه، یا من هو بالمنظر الاعلی، یا من لیس كمثله شی ء (16) ؛
ای كسی كه از رگ گردن به من نزدیك تری،ای كسی كه بین انسان و قلب او حائل میشوی،ای كسی كه در جایگاه بلندی،ای كسی كه چیزی مانند او وجود ندارد.»
امام صادق علیه السلام فرمود: «ایاكم اذا اراد احدكم ان یسال شیئا من حوائج الدنیا والآخرة حتی یبدا بالثناء علی الله عزوجل والمدح له والصلواة علی النبی (17) ؛
هرگاه یكی از شما خواست از پروردگار خود حاجتی در مورد دنیا و آخرت درخواست كند مبادا بدان مبادرت كند مگر اینكه ابتدا ستایش و مدح خدا نموده و درود بر پیغمبر صلی الله علیه و آله فرستد.»
بین خدا و بندگانش حلقاتی از مودت و محبت وجود دارد كه مهمترین این حلقات مودت و محبت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و آل طاهرین حضرتش هستند. خداوند درود و صلوات بر پیامبر اكرم و اهل بیت او را اجابت میكند و اگر حاجت دیگری در كنار این صلوات مطرح شود نیز به اجابت میرساند.
امام علی علیه السلام میفرماید: «اذا كان لك الی الله سبحانه حاجة فابدا بمسئلة الصلاة علی رسول الله ثم سل حاجتك فان الله اكرم من ان یسال حاجتین فیقضی احداهما ویمنع الاخری (18) ؛
هرگاه از خداوند چیزی خواستی با صلوات بر پیامبر شروع كن و سپس حاجت خود را بخواه، به درستی كه خداوند شانش بالاتر از این است كه از دو چیزی كه از او خواسته میشود یكی را اجابت كند و دیگری را اجابت نكند.»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «لا یزال الدعاء محجوبا حتی یصلی علی محمد وآل محمد (19) ؛
دعا پیوسته در پرده است تا بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود.»
و نیز آن حضرت فرمود: «انما هی المدحة، ثم الثناء ثم الاقرار بالذنب ثم المسئلة (20) ؛
همانا [هنگام دعا] اول مدح (بیان صفات خداوند) ، بعد ستایش خداوند (اعتراف به نعمت و شكر او) و بعد اعتراف به گناه و سپس درخواست حاجت است.»
جان مرا جان تویی، لعل مرا كان تویی در دل ویران تویی، گنج نهانی مرا
یك نفس از پیش تو، گر بروم گم شوم چون به تو آرم پناه، امن و امانی مرا
* * *
ای دوای درد بی درمان ما وی شفای علت و نقصان ما
ای به ما آثار صنع تو پدید وی تو پنهان در درون جان ما
ای تو هم آغاز و هم انجام خلق وی تو هم پیدا و هم پنهان ما
عاجزیم از شكر نعمتهای تو عجز ما بین، بگذر از كفران ما
ای بدی از ما و نیكویی ز تو آن خود كن، پرده پوش آن ما
5- نام بردن حاجت
قال الصادق علیه السلام: «ان الله تبارك وتعالی یعلم مایرید العبد اذا دعاه ولكنه یحب ان تبث الیه الحوائج فاذا دعوت فسم حاجتك؛ (21)
خداوند تبارك و تعالی خواسته بنده را - آنگاه كه او را میخواند - میداند، اما دوست دارد خواستهها به درگاهش شرح داده شود، پس هرگاه دعا كردی حاجت خود را ذكر كن.»
6- دعای پنهانی
خداوند متعال میفرماید:
«ادعوا ربكم تضرعا وخفیة» (22) ؛ «پروردگارتان را از روی تضرع و در پنهانی بخوانید.»
و امام رضا علیه السلام میفرماید:
«دعوة العبد سرا دعوة واحدة تعدل سبعین دعوة علانیة؛ یك دعای بنده در نهانی برابر است با هفتاد دعای آشكار. (23).»
7- رقت قلب و گریه
قال الصادق علیه السلام: «اذا رق احدكم فلیدع (24) ؛ هرگاه رقت قلب پیدا كردید، دعا كنید.»
رقت قلب اغلب موجب میشود كه اولا غیر خدا از دل محو شود، و ثانیا قلب به كلی متوجه خداوند گردد. تا زمانی كه دل نشكند و كاملا متوجه خدا نشود مانند ظرفی است كه پشتش به طرف آسمان است و هر چه باران رحمت الهی ببارد قطرهای به داخل این ظرف نفوذ نخواهد كرد. قلب غیر رقیق هیچ بهرهای از رحمت دائم الفضل خداوند نخواهد داشت.
حافظ! ز دیده دانه اشكی همی فشان شاید كه مرغ وصل كند قصد دام ما
مرا در این ظلمات آنكه رهنمایی كرد دعای نیمه شبی بود و گریه سحری
8- دعا برای همه
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اذا دعا احدكم فلیعم فانه اوجب للدعاء (25) ؛
هرگاه یكی از شما خواست دعا كند باید عمومی دعا كند، زیرا كه آن برای دعا واجبتر است.»
عمومیت دعا به دو معنی است:
الف: دسته جمعی دعا كردن؛ به همین خاطر، شرط اصلی نماز استسقاء به جماعت نماز خواندن است.
ب: برای عموم مردم دعا كردن؛ به همین جهت است كه در نماز شب بهتر است چهل مؤمن را دعا كنند و یا به طور كلی بگویند: «اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات.»
9- واسطه كردن پیامبر و اهل بیت علیهم السلام
از داوود برقی نقل شده است كه میگفت: «انی كنت اسمع ابا عبدالله علیه السلام اكثرما یلح فی الدعاء علی الله بحق الخمسة یعنی رسول الله وامیرالمؤمنین وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام (26) ؛ من همواره از امام صادق علیه السلام میشنیدم كه بیشترین چیزی كه امام صادق علیه السلام در دعا بر خداوند اسرار داشت، [دعا كردن] به حق اصحاب خمسه یعنی پیامبر، امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بود.»
10- داشتن حالت خوف و رجا
در حین دعا باید به فضل پروردگار امیدوار و از نتیجه اعمال خود نگران و خوفناك باشیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به خداوند عرض میكند: «واجعلنی ممن یسارع فی الخیرات ویدعوك رغبا ورهبا (27) ؛ [خدایا] مرا از كسانی قرار بده كه در كارهای نیك شتابانند و تو را در حال بیم و امید میخوانند.»
و خداوند متعال میفرماید: «وادعوه خوفا وطمعا» (28) ؛ «خدا را در حال بیم و امید بخوانید.»
وجود مقدس امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی به خداوند عرض میكند: «خیرك الینا نازل وشرنا الیك صاعد (29) ؛ [خدایا] خیر تو بر ما فرود میآید و شر ما به سویت بالا میآید.
و نیز میگوید: «اذا رایت مولای ذنوبی فزعت واذا رایت كرمك طمعت (30) ؛ای مولای من! چون به گناهانم مینگرم نالهام بلند میشود و چون به گذشت تو نظر میكنم امیدوار میشوم.»
11- اصرار در دعا
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان الله یحب السائل اللحوح (31) ؛ خداوند دعا كننده اصرار كننده را دوست دارد.»
گرم برانی از این در، درآیم از در دیگر من آن گدا سمج مخلص، كنایه نفهمم
* * *
دكان عاشقی را بسیار مایه باید دلهای همچو آذر چشمان رودباری
12- ختم دعا به قول «ما شاءالله لاقوة الا بالله»
امام صادق علیه السلام فرمود: «ما من رجل دعا فختم دعاءه بقول ماشاء الله لاقوة الا بالله الا اجیب حاجته (32) ؛ هیچكس دعایش را به قول «ماشاء الله لا قوة الا بالله» ختم نمیكند مگر اینكه حاجتش برآورده میشود.»
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) جامع الصغیر، ج 2، ص 432، ح 7448.
2) بحرالمعارف، ج 1، ص 21.
3) عدة الداعی، ص 105.
4) مفاتیح الجنان، دعای ابو حمزه ثمالی.
5) همان.
6) المیزان، ج 2، ص 37.
7) بقره/40.
8) غررالحكم، ص 57.
9) بحارالانوار، ج 93، ص 321.
10) وسائل الشیعه، ج 4، ص 1116.
11) بحارالانوار، ج 93، ص 321.
12) همان.
13) سفینة البحار، ج 3، ص 51.
14) بحارالانوار، ج 93، ص 314.
15) همان.
16) سفینة البحار، ج 3، ص 50.
17) كافی، ج 4، ص 253.
18) نهج البلاغه، حكمت 361.
19) اصول كافی، ج 2، ص 491، ح 1.
20) همان.
21) اصول كافی، ج 2، ص 476، ح 1.
22) اعراف/55.
23) اصول كافی، ج 2، ص 476.
24) همان.
25) كافی، ج 1، ص 255.
26) اصول كافی، ج 2، ص 580، ح 11.
27) بحارالانوار، ج 87، ص 93.
28) اعراف/56.
29) مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی.
30) همان.
31) سفینة البحار، ج 3، ص 57.
32) همان، ص 306.
موانع پذیرش دعا
یكی از عوامل روشنایی جوامع اسلامی، دعا و نیایش است كه همواره باعث طراوت، شادابی و امیدواری این جوامع بوده است.
شناخت شرایط اجابت دعا از سویی و معرفت نسبت به موانع اجابت از سوی دیگر، در حیات این سنت ارزشمند مؤثر است.
اگر چه «نیایش» در هر شرایطی دارای نتیجهای است، ولی اگر خواسته باشیم در حد كمال، دارای نتایج مورد نظر باشد، میبایست علاوه بر در نظر داشتن شرایط و آداب آن، به موانع و اموری كه ممكن است دعا را از اثر بخشی حقیقی دور كند توجه كافی داشته، در حد امكان در رفع آنها كوشش كنیم.
در این نوشته كوتاه به بخش دوم، یعنی موانع اجابت دعا اشارهای گذرا خواهیم نمود. قبل از شمردن موانع اجابت دعا مناسب است سخنی ارزشمند از كتاب شریف المیزان را نقل كنیم كه فرموده است:
«در خواست حقیقی - با زبان فطرت - همیشه با اجابت همراه بوده و از آن تخطی و تخلف نمیكند؛ و دعاهایی كه به اجابت نمیرسد فاقد یكی از این دو امر است:
1- یا در خواست حقیقی در آنها نیست، بلكه به واسطه روشن نبودن مطلب برای دعا كننده - به اشتباه - امری را خواستار میشود و یا چیزی را میخواهد كه اگر بر حقیقت امر مطلع میشد نمیخواست؛ برای مثال، دعا كننده كسی را مریض پنداشته و شفای او را از خدا میخواهد، در صورتی كه عمرش تمام شده و شفای مرض در آنجا مورد ندارد، بلكه باید زنده كردن او را از خدا خواست؛ و او چون از زنده شدن مرده به واسطه دعا مایوس است، به طور حقیقی آن را خواستار نمیشود؛ و البته اگر كسی مانند پیامبران چنین امیدی داشته باشد و دعا كند، مستجاب خواهد شد.
2- و یا اینكه سؤال و درخواست هست، ولی - به طور واقعی - سؤال و درخواست از خدا نیست؛ مثل اینكه كسی حاجتی را از خدا بخواهد ولی به سببهای عادی - یا امور وهمی كه گمان دارد كفایت امرش را میكند - دل بسته باشد. در این صورت خواستن به حسب حقیقت از خدا نیست؛ زیرا خدایی كه دعاها را مستجاب میكند، كاری را با شركت اسباب و اوهام انجام نمیدهد. پس، این دو دسته از دعا كنندگان، گرچه با زبان، دعای خالص میكنند ولی در دلشان چنین نیست. (1)»
موانع اجابت دعا
1- امید به غیر خدا
بزرگترین مانع پذیرش دعا این است كه به كسی یا چیزی غیر از خدا امید بسته و یا او را به صورت مستقل مورد نیایش قرار دهیم.
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود:
«اذا اراد احدكم ان لا یسال ربه شیئا الا اعطاه فلییاس من الناس كلهم، ولا یكون له رجاء الا عند الله، فاذا علم الله عزوجل ذلك من قلبه لم یسال الله شیئا الا اعطاه (2)؛
هرگاه یكی از شما بخواهد كه هر چه از خداوند درخواست كند به او بدهد؛ باید از همه مردم چشم امید قطع كرده و جز به امید خدا امید نبندد. پس، چون خدای عزوجل دانست كه او به راستی چنین است، هر چه از خدا بخواهد به او عطا كند.
2- گناه و معصیت
یكی دیگر از موانع مهم پذیرش دعا، نافرمانی و سرپیچی از دستورات خداوند است. بندگان خدا با هر قدمی كه به سوی گناه برمی دارند یك قدم از خداوند فاصله میگیرند و موجبات محرومیت خویش از اجابت الهی را فراهم میآورند.
امام باقر علیه السلام در این باره فرموده است:
«ان العبد یسال الله الحاجة فیكون من شانه قضاؤها الی اجل قریب او الی وقت بطی ء فیذنب العبد ذنبا فیقول الله تبارك وتعالی للملك: لا تقض حاجته واحرمه ایاها، فانه تعرض لسخطی واستوجب الحرمان منی (3)؛
بنده از خداوند حاجتی را میخواهد و از شان خداست كه آن را در آیندهای نزدیك یا با تاخیر برآورده سازد؛ اما بنده مرتكب گناهی میشود، پس، خداوند تبارك و تعالی به فرشته میگوید: حاجت او را برمیاور و او را از آن محروم گردان؛ زیرا كه او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محرومیت از سوی من شد.»
در روایات به برخی از گناهانی كه از پذیرش دعا جلوگیری میكنند اشاره شده است. به عنوان نمونه یك مورد از این روایات بیان میشود.
امام سجاد علیه السلام فرموده است:
«الذنوب التی ترد الدعاء، سوء النیة وخبث السریرة والنفاق مع الاخوان وترك التصدیق بالاجابة وتاخیر الصلوات المفروضات حتی تذهب اوقاتها وترك التقرب الی الله عزوجل بالبر والصدقة واستعمال البذاء والفحش فی القول (4)؛
گناهانی كه موجب رد شدن دعا میشوند عبارتند از: نیت بد، پلیدی باطن، دو رویی با برادران دینی، باور نداشتن اجابت دعا، به تاخیر انداختن نمازهای واجب تا آن زمان كه وقتش بگذرد، دوری جستن از نزدیك شدن به خدای بزرگ با كار خیر و دادن صدقه، و به كارگیری كلمات زشت و ناسزا در گفتار.»
امیرمؤمنان علیه السلام تاثیر گناه در عدم اجابت دعا را این گونه بیان میفرماید:
«لا تستبطی اجابة دعاؤك وقد سددت طریقه بالذنوب (5)؛ اجابت دعایت را كند نخوان در حالی كه راهش را با گناهان بسته ای.»
3- ترك امر به معروف و نهی از منكر
كسانی كه این دو فریضه الهی را ترك میكنند دعایشان مستجاب نخواهد شد. چنانكه پیامبر گرامی اسلام در این باره فرموده است: «لتامرن بالمعروف ولتنهن عن المنكر او لیسلطن الله شراركم علی خیاركم ویدعوا خیاركم فلا یستجاب لهم (6)؛ [یا] امر به معروف و نهی از منكر كنید، و یا [این نتیجه پش میآید كه] خداوند، بدترین شما را بر بهترین شما مسلط میكند، و خوبترین شما دعا میكنند، ولی مستجاب نمیشود.»
4- ستم و تجاوز به حقوق دیگران
یكی دیگر از موانع پذیرش دعا، تجاوز به حقوق دیگران است كه در روایات فراوانی بر این مطلب تاكید شده است.
علی علیه السلام فرمودند: «ان الله عزوجل اوحی الی عیسی بن مریم علیه السلام: قل للملاء من بنی اسرائیل... انی غیر مستجیب لاحد منكم دعوة - ولاحد من خلقی - قبله مظلمة (7)؛
خداوند به عیسی بن مریم وحی فرمود: به اشراف [و بزرگان] بنی اسرائیل بگو:... من هرگز دعای كسی از شما یا دیگر آفریدگانم را كه بر گردنش حقی از دیگران است، اجابت نخواهم كرد.»
5- كسب حرام
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
«ان العبد لیرفع یده الی الله ومطعمه حرام، فكیف یستجاب له وهذا حاله (8)؛ همانا بنده دستش را [برای دعا] به درگاه خدا بالا میبرد در حالی كه خوراكش حرام است. با چنین حالی، چگونه دعایش مستجاب میشود؟»
همچنین در حدیث قدسی خداوند فرمود:
«فمنك الدعاء وعلی الاجابة فلا تحجب عنی دعوة الا دعوة آكل الحرام (9)؛ از تو دعا كردن و از من اجابت نمودن، پس هیچ دعایی از من محجوب نماند مگر دعای حرامخوار.»
6- غفلت و بی خبری
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
«اعلموا ان الله لا یستجیب دعاء من قلب غافل لاه (10)؛ بدانید كه خداوند دعایی را كه از دلی غافل و بی خبر باشد اجابت نمیكند.»
7- مخالفت با حكمت الهی
در برخی از موارد، انسان به خاطر نداشتن آگاهی، چیزی را از خدا میخواهد كه با حكمت الهی سازگاری ندارد و به مصلحت او نیست، از این رو دعایش مستجاب نمیشود.
امام علی علیه السلام در این باره میفرماید:
«ان كرم الله لا ینقض حكمته؛ فلذلك لا تقع الاجابة فی كل دعوة (11)؛ به راستی كه كرم [و بزرگواری] خدای سبحان، حكمت او را نقض نكند؛ و از این رو هر دعایی اجابت نشود.»
خداوند متعال این مصلحت اندیشی و حكمت خود را این گونه یادآوری میفرماید: «عسی ان تكرهوا شیئا وهو خیر لكم وعسی ان تحبوا شیئا وهو شر لكم والله یعلم وانتم لا تعلمون» (12)؛ «بسا چیزی را خوش نمیدارید در حالی آن برای شما خوب است؛ و بسا چیزی را دوست میدارید در حالی كه آن برای شما بد است؛ و خدا میداند و شما نمیدانید.»
8- انجام ندادن فرامین الهی
احادیث و روایاتی در این زمینه وارد شده است كه به برخی از آنها اشاره میكنیم:
در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم:
«اربعة لا یستجاب لهم دعاء: رجل جالس فی بیته یقول: یا رب ارزقنی فیقول له: الم آمرك بالطلب؟! ورجل كانت له امراة فدعا علیها؛ فیقول: الم اجعل امرها بیدك؟! ورجل كان له مال فافسده فیقول یا رب ارزقنی، فیقول له: الم آمرك بالاقتصاد؟! ورجل كان له مال فادانه بغیر بینة؛... فیقول: الم آمرك بالشهادة؟ (13)؛
چهار گروهند كه دعایی از آنها مستجاب نمیشود:
كسی كه در خانه خود نشسته و میگوید: خداوندا! مرا روزی ده، [خداوند] به او میفرماید: آیا به تو دستور تلاش و كوشش ندادم؟ و كسی كه زنی دارد و آن زن نفرین میكند؛ [خداوند] میفرماید: مگر امر او را به دست تو قرار ندادم؟ و كسی كه مالی داشته و آن را بیهوده تلف كرده و میگوید: خداوندا! به من روزی مرحمت كن [. خدا] به او میفرماید: مگر دستور میانه روی به تو ندادم؟! و كسی كه مالی داشته و بدون شاهد و گواه به دیگری وام داده [اما وام گیرنده منكر شده است، خدا به او] میفرماید: مگر به تو دستور ندادم كه [به هنگام وام دادن] شاهد و گواه بگیری؟»
9- خیانت دل
فردی از امام علی علیه السلام سؤال كرد: با اینكه خداوند فرموده است: «ادعونی استجب لكم» چرا دعای ما مستجاب نمیشود؟
آن حضرت فرمود: «به خاطر این كه دلهای شما در هشت مورد خیانت كرد:
اول: شما خدا را شناختید ولی حق او را به جا نیاوردید، پس این شناخت سودی به حال شما نداشت.
دوم: شما ایمان به پیامبر او آوردید، سپس با سنت او به مخالفت برخاستید و شریعت او را نادیده گرفتید، پس چه شد ثمره ایمان شما؟!
سوم: شما كتابی را كه نازل شد خواندید، ولی به آن عمل نكردید. گفتید: «سمعنا واطعنا»، سپس مخالفت ورزیدید.
چهارم: شما گفتید كه از آتش میترسید، در حالی كه همواره با گناهان خود به آن نزدیك میشوید، پس چه شد ترس شما؟!
پنجم: شما گفتید كه علاقمند به بهشت هستید، در حالی كه همواره با كارهایتان از آن دور میشوید، این چه علاقهای است كه دارید؟!
ششم: شما نعمتهای پروردگار را استفاده كردید ولی سپاسگزاری نكردید.
هفتم: خداوند شما را به دشمنی با شیطان فرا خواند و فرمود: «ان الشیطان لكم عدو فاتخذوه عدوا» (14) در حالی كه شما در حرف با او مخالفت و دشمنی كردید ولی در عمل با او طرح دوستی ریختید.
هشتم: شما همواره عیبهای دیگران را در نظر آوردید و عیبهای خود را پشت سر انداخته و فراموش كردید، آنها را ملامت كردید، در حالی كه خود به ملامت سزاوارتر بودید.
پس با این وضع كدام دعا از شما مستجاب شود، در حالی كه با این كارها درهای اجابت پروردگار را بر روی خود بسته اید. (15)»
عدم اجابت دعای صالحان
گاهی دعای انسانهای خوب نیز به اجابت نمیرسد در حالی كه هیچ یك از موانع مذكور نیز وجود ندارد. این دعاها به عنوان اندوختهای گرانقدر در قیامت به آنها میرسد.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است كه فرمود:
«یدخل الجنة رجلان كانا یعملان عملا واحدا فیری احدهما صاحبه فوقه فیقول: یا رب! بما اعطیته - وكان عملنا واحدا - فیقول الله تبارك وتعالی: سالنی ولم تسالنی! (16)؛
دو نفر در بهشت وارد میشوند كه هر دوی آنها یكسان عمل كرده اند، ولی یكی از آن دو، دیگری رامی بیند كه جایگاهش از او بالاتر است؛ پس میگوید: پروردگارا! به خاطر چه این جایگاه را به او دادی، با اینكه عمل ما یكسان بود؟ خدای متعال پاسخ میدهد: [به این سبب كه] او از من درخواست كرد و تو درخواست نكردی.»
در روایت دیگری، از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «ان المؤمن لیدعوا الله عزوجل فی حاجته فیقول الله عزوجل اخروا اجابته، شوقا الی صوته ودعائه (17)؛ مؤمن، خدای عزوجل را در مورد حاجت خود میخواند، پس خداوند عزوجل [به ملائكه] میگوید: اجابتش را به تاخیر اندازید؛ به خاطر اشتیاق به [شنیدن] صدا و دعای او.»
* * *
ای بسا مخلص كه نالد در دعا تا رود دود خلوصش بر سما
پس ملائك با خدا نالند زار كای مجیب هر دعای مستجار
بنده مؤمن تضرع میكند او نمیداند به جز تو مستند
تو عطا بیگانگان را میدهی از تو دارد آرزو هر مشتهی
حق بفرماید: نه از خواری اوست عین تاخیر عطا یاری اوست
خوش همی آید مرا آواز او وان خدایا گفتن و آن راز او (18)
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) المیزان، ج 2، ص 43، با تصرف.
2) كافی، ج 2، ص 148.
3) بحار الانوار، ج 73، ص 329، ح 11.
4) همان، ص 376.
5) غررالحكم، ج 6، ص 302.
6) بحار الانوار، ج 75، ص 311.
7) الخصال، ص 337، ح 40.
8) ارشاد القلوب، ص 149.
9) بحار الانوار، ج 93، ص 373، ح 16.
10) همان، ص 321، ح 31.
11) غررالحكم، ح 3478.
12) بقره/216.
13) اصول كافی، ج 2، ص 511.
14) فاطر/35.
15) سفینة البحار، دعا.
16) بحار الانوار، ج 93، ص 302.
17) اصول كافی، ج 3، ص 479.
18) مثنوی معنوی.
نیایش در قرآن (1)
مروری بر آیات قرآن نشان میدهد كه بخش عظیمی از پیامهای كلام وحی در مورد ارتباط انسان با خداست. این رابطه خالق و مخلوق زیباترین جلوه هستی است كه انسان تشنه را، از زلال رحمت و بركات حضرت حق سیراب میسازد. قرآن، كتاب خدا، با كلمه «اللّه» آغاز شده و با واژه «ناس» خاتمه مییابد و این بیانگر اهمیت رابطه خدا و مردم است. در آیه 186 سوره بقره خداوند هفت مرتبه به ذات مقدس خود و هفت بار به بندگان اشاره كرده و این اوج ارتباط و پیوند خداوند متعال با بندگان است.
البته انسان فطرتاً به سوی ارتباط با مبدأ كمال متمایل است؛ چرا كه كشش فطری در درون انسان او را به سوی بی نهایت سوق میدهد. این تمایل نامحدود به غیر از ارتباط با كمال مطلق و نیروی بی انتهای خالق هستی اقناع نمیشود. عبادت و دعا و نیایش بهترین راه شكوفایی این تمایل فطری و استعداد درونی انسان است، به همین علت خداوند متعال ارزش و جایگاه واقعی انسان را در بارگاه خویش بوسیله دعا و نیایش او تعیین میكند و میفرماید: «قُلْ ما یعْبَؤُا بِكُمْ رَبّی لَوْلا دُعاؤُكُمْ»؛ (1) بگو: پروردگارم برای شما ارزشی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد.»
طبق این پیام قرآنی، ارزش واقعی انسان در بارگاه الهی و معیار ارزش معنوی افراد، براساس بندگی، خضوع و خشوع در مقابل خداوند متعال و الحاح و التماس و درخواست او از آفریدگار جهان هستی است.
افرادی كه از دعا و گفتگوی همراه با خواهش و تمنا و ندبه با حضرت حق سرباز میزنند و در مقابل خداوند متعال روحیه مستكبرانهای دارند، نه تنها از رحمت الهی بدورند؛ بلكه مستوجب آتش جهنم و قهر الهی خواهند بود! خداوند متعال در سوره غافر به این نكته پرداخته، میفرماید: «وَ قالَ رَبُّكُمْ اُدْعُونی اَسْتَجَبْ لَكُمْ اِنَّ الَّذینَ یسْتَكْبِروُنَ عَنْ عِبادَتی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّم داخِرینَ»؛ (2) «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم، كسانی كه از پرستش من كبر میورزند، به زودی خوار در دوزخ در میآیند.»
حافظ در تفسیر این آیه میگوید:
در كوی عشق شوكت شاهی نمیخرند اقرار بندگی كن و اظهار چاكری
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله میفرماید: «اِنَّ اللَّهَ لَیمْسِكُ الْخَیرَ الْكَثیرَ عَنْ عَبْدِهِ فَیقُولُ لااُعْطیهِ حَتّی یسْأَلَنی؛ (3) خداوند متعال عطای بسیاری [از نعمتها و بركاتش] را به بندگان منوط به سؤال و دعای آنان كرده و میفرماید: تا بندهام از من نخواهد و سؤال نكند، به او عطا نمیكنم.»
با توجه به اهمیت و ارزش دعا نزد پروردگار متعال، شایسته است شرایط دعا، مقدمات و انواع استجابت آن را در كلام وحی بررسی كنیم. شخصیت معنوی انسان در گرو دعا و ارتباط خاضعانه و عاشقانه او با خداوند عالمیان است، انسان نیازمند، هر چقدر در محضر خداوند متعال پر سوزتر، خاشعتر و ذلیلانهتر نجوا كند، به همان مقدار، ارزش و اهمیتش در درگاه خداوند بالا خواهد رفت. خوشا به حال آنان كه بر چشمه دعا و مناجاتهای شبانه نشسته و از كوثر زلال ادعیه نوربخش، روح تشنه خود را سیراب میسازند! آنان بر این باورند كه:
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
و:
دعای صبح و آه شب كلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو كه با دلدار پیوندی
در همین راستا خداوند متعال مردم را به ارتباط و دعا فراخوانده و مژده اجابت میدهد.
«وِ اِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنّی فاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ فَلْیسْتَجیبوُا لی وَلْیؤمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یرْشُدوُنَ»؛ (4) «و هر گاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزدیكم و دعای دعا كننده را - به هنگامی كه مرا بخواند - اجابت میكنم؛ پس آنان باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد كه راه یابند.»
شرایط و زمینههای دعا
نیاز به خداوند
انسان نیایشگر با انتخاب نزدیكترین و شایستهترین راه ارتباطی با آفریدگار هستی، خود را در معرض رحمتها و بركات حضرت حق قرار میدهد. او با عبور از مقدمات و شرایط پر پیچ و خم زندگی مادی، دست به دعا بلند كرده و در هر شرایط و زمانی خود را به قدرت لایزال جهان آفرینش عرضه میكند و به راحتی با معبود خود به گفتگو میپردازد، چرا كه خداوند فرموده است «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، اِنَّ اللَّهَ واسعٌ عَلیمٌ»؛ (5) «و مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو كنید، آنجا روی [به] خداست. آری، خدا گشایشگر داناست.»
بنده محتاج در هر لحظه و در هر مكان كه بخواهد، میتواند دست به دعا برداشته و رفع حوائجش را از او بخواهد. احساس نیاز، بهترین نعمت الهی است كه انسان نیازمند را به سوی خدا میكشاند و هر قدر وی نیازمندتر باشد، بیشتر به خداوند نزدیك است. در آستانه حضرت دوست عشق و شور لازم است و این بالاترین سرمایه یك انسان خداجو و كمال خواه است. اگر درد، آه و نیاز نباشد دعا چه اثری خواهد داشت. بالاترین سرمایه یك نیایشگر راستین، توجه عمیق همراه با ارادت قلبی است كه از نیاز و عشق واقعی او بر میخیزد و در قالب عباراتی سوزناك و دلربا بیان میگردد.
حافظ میگوید:
دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند دعای نیم شبی دفع صد بلا بكند
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیك چو درد در تو نبیند كه را دوا بكند
تو با خدای خود انداز كار و دل خوش دار كه رحم اگر نكند مدعی خدا بكند
احساس نیاز موجب میشود كه دعا كننده با تمام وجود دعا كند و قلبش با زبانش یكی باشد و دعای حقیقی محقق شود. به همین جهت در سوره فاطر به انسانهای نیازمند یادآوری میشود كه:
«یا اَیها النَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنی الْحَمیدُ»؛ (6) «ای مردم، شما به خدا نیازمندید و خداست كه بی نیاز ستوده است.»
مولوی گفته است:
هر چه رویید از پی محتاج رُست تا بیابد طالبی چیزی كه جست
حق تعالی گر سماوات آفرید از برای دفع حاجات آفرید
هر كجا دردی دوا آنجا رود هر كجا فقری نوا آنجا رود
هر كجا مشكل جواب آنجا رود هر كجا كشتی (7) است آب آنجا رود
آب كم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست (8)
فقر ذاتی انسان، او را ب ه سوی خدا میكشاند و او خداوند را میخواند. امّا اگر احساس نیاز، نباشد و انسان، خدا را نخواند، خداوند متعال هم به او توجهی نخواهد كرد، مانند بیماری كه احساس درد و رنج نكند و به پزشك مراجعه ننماید، بنابراین بیماری نیز درمان نخواهد شد. انسان اگر بخواهد به كمال برسد، لازمهاش تلاش و كوشش و انگیزهای قوی در وجود اوست، بنابراین در دعا، علاوه بر شناختن مقام ربوبی و باور یقینی به توحید، باید احساس نیاز كرد و تلاش نمود وگرنه انسان گمراه، بدون اینكه از مبدأ قدرت مطلق الهی یاری بگیرد، راه به جایی نخواهد برد. چنین انسانی روی آرامش واقعی را نخواهد دید و از همه بركات روانی، اجتماعی، تربیتی و معنوی دعا محروم خواهد ماند. نیایشگر محتاج، همواره از عمق وجودش مینالد كه:
الهی بی پناهان را پناهی به سوی خسته حالان كن نگاهی
مرا شرح پریشانی چه حاجت كه بر حال پریشانم گواهی
از آنجا كه نیاز انسان به خداوند بهترین وسیله ارتباط و نزدیكی او به درگاه حضرت پروردگار است، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «اَلْفَقْرُ فَخْری وَ بِهِ اَفْتَخِرُ»؛ (9) نیاز من [به خداوند] مایه افتخار من است و به آن میبالم.»
حضرت رسول صلی الله علیه وآله در دعاهای خود از خداوند متعال درخواست مینمود كه: «اَللَّهُمَّ اَحْینی مِسْكیناً وَ اَمِتْنی مِسْكیناً وَاحْشُرنی فی زُمْرَةِ الْمَساكینِ؛ (10) پروردگارا! مرا همواره نیازمند [به خود] زنده دار و این گونه بمیران و در روز قیامت در زمره نیازمندان محشور گردان!»
آن بنده صالح پروردگار به همین علت، ساده زیستی، دلبسته نبودن به مظاهر دنیوی و نیازمندی به درگاه حق را انتخاب كرد. امام صادق علیه السلام در این زمینه میفرماید:
«روزی فرشتهای از سوی خداوند متعال به نزد رسول خداصلی الله علیه وآله آمد و گفت:ای محمد! پروردگارت سلام میرساند و میگوید: اگر دوست داری، سنگریزههای بیابان مكه را برایت به طلا و جواهرات تبدیل كنم! آن گرامی سرش را بلند كرد و گفت: «یا رَبِّ لا، وَ لكِنْ اَشْبَعُ یوماً وَ اَجُوعُ یوماً، فَاِذا شَبَعْتُ حَمِدْتُكَ وَ شَكَرْتُكَ وَ اِذا جُعْتُ دَعَوْتُكَ وَ ذَكَرْتُكَ؛ (11) خداوندا! نه؛ [بی نیازی از تو را در دنیا نمیخواهم] ولی روزی سیرم و روز بعد گرسنهام، هنگام سیری، حمد و ثنای تو گویم و در هنگام گرسنگی، تو را یاد میكنم.»
فقر
از آفاتی كه در زندگیهای مرفه وجود دارد و برای انسانهای كمال جو توجه به آنها لازم است، تنزل درجات و فاصله گرفتن انسانهای تشریفاتی از درگاه الهی است. این گونه اشخاص در اثر آلوده شدن به دنیا و گرایش به سوی آن، بین خود و خدایشان فاصلهها و موانع ایجاد میكنند و روحیه احساس نیاز به خداوند در وجودشان كم رنگ و ضعیف میشود، چرا كه به سببهای ظاهری دلبسته و از سبب ساز واقعی غافل میشوند و گاهی تصور بی نیازی به آنان دست میدهد؛ چرا كه «انَّ الْاِنْسانَ لَیطْغی اَنْ رَاهُ اسْتَغْنی»؛ (12) «البته كه انسان اگر خود را بی نیاز احساس كند طغیان خواهد كرد.»
آنان به همین علت به راحتی نمیتوانند به مقامات عالیه معنوی دسترسی پیدا كنند. خداوند متعال این حقیقت روشن را در قرآن كریم این چنین توضیح میدهد: «مَنْ كانَ یریدُ حَرْثَ الدُنیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مالَهُ فی الْاخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ» (13) ؛ «كسی كه كشت این دنیا را بخواهد به او از آن میدهیم و [لی] در آخرت او را نصیبی نیست.»
از شاخصترین خصلتهای رسولان الهی اجتناب از تجمل و زندگی اشرافی است. آنان بر این باور الهی تأكید میورزیدند كه خداوند متعال ساده زیستی و بی تكلف بودن را دوست دارد و تشریفات و امتیازات طبقاتی را خوش نمیدارد. آنان با اینكه میتوانستند در رفاه كامل زندگی كنند؛ هیچ گاه خود را به تجملات نیالودند. آنان به زندگی ساده كه در آن احساس نیاز به خداوند تقویت شده و فاصله میان بنده و خدا به حداقل رسد؛ تأكید میورزیدند. در روایت آمده است كه: روزی پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله روی حصیری خوابید و نشانههای زبری حصیر بر بدن مباركش ماند. عایشه از روی دلسوزی به حضرت عرض كرد یا رسول اللّه! «كسری» و «قیصر: (پادشاهان ایران و روم) كشورهای وسیعی را تحت سلطه خود دارند و از همه گونه نعمت دنیوی برخوردارند؛ ولی شما كه پیامبر الهی هستید، از متاع دنیوی چیزی در اختیار ندارید؛ روی حصیر میخوابید و لباس ارزان قیمت میپوشید! پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: عایشه! چه خیال میكنی! هر گاه من بخواهم، كوهها طلا میشوند و در اختیار من قرار میگیرند! روزی جبرئیل علیه السلام بر من نازل شد و كلید گنجینههای جهان را در اختیار من گذاشت؛ امّا من نپذیرفتم! حضرت آنگاه فرمود:ای عایشه! حصیر را بلند كن! او نیز سخن پیامبر را اطاعت كرد و با كمال شگفتی مشاهده نمود كه در هر گوشه آن مقدار زیادی طلا است كه یك مرد به تنهایی قدرت حمل آن را ندارد. سپس به عایشه فرمود: نگاه كن! و طلاها را از نزدیك مشاهده نما، امّا بدان كه دنیا و تمام زیباییهای فریبنده و ظاهری آن از نظر خدای تعالی به اندازه بال پشهای ارزش و اعتبار ندارد. (14)
خداوند دوست دارد بندگانش به زندگی دنیا دل نبندند و به این دنیا و مظاهر مادی آن به عنوان وسیلهای برای رسیدن به كمال و قرب الهی بنگرند.
در همین راستا امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «مَنْ اَحَبَّنا اَهْلَ الْبَیتِ فَلْیسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جُلْباباً؛ (15) هر كس ما اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله را دوست دارد، باید برای فقر [و محرومیت] لباسی تهیه كند.»
البته فقر و نیازمندی اولیای الهی، حاكی از كمال روحانی است كه با ترك دنیا و لذائذ زودگذر آن آغاز میشود و با فنا شدن در ذات احدیت ادامه مییابد. پس انسان برای رسیدن به مقام فقر حقیقی باید از هر چه غیر خداست دل بكند و همه چیز را از آن حق تعالی بداند و حتی برای خودش موجودیت قائل نباشد. یعنی انسان خود را در برابر آفریدگار جهان، نیازمند مطلق بداند.
این احساس نیازمندی در پیشگاه الهی كه علامت كمال و رشد انسان است، بارها در قرآن مطرح شده و خداوند متعال اولیاء خود و پیامبران را به این خصلت میستاید. در سوره قصص از زبان حضرت موسی علیه السلام میفرماید: «رَبِّ اِنّی لِما اَنْزَلْتَ اِلی مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ»؛ (16) «پروردگارا، من به هر خیری كه به سویم بفرستی سخت نیازمندم.» (17)
البته ناگفته نماند كه فقر منفی كه مورد نكوهش پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله واقع شده و فرموده: «كادَ الْفَقْرُ اَنْ یكُونَ كُفراً؛ (18) فقر و نیازمندی انسان را به مرز كفر و بی دینی میكشاند» ضد كمال بوده و هرگز مورد پسند نیست.
این گونه فقر و نیازمندی كه در جوامع عقب مانده و یا در میان سایر جوامع وجود دارد و حاكی از سیطره ظلم و ستم و بیدادگری مستكبران در روابط اجتماعی است، هیچ گونه حسنی ندارد؛ بلكه عین نقص و زشتی است.
یعنی در حقیقت، احساس نیاز در مقابل خداوند متعال عین كمال است و احساس نیازمندی در مقابل ارباب زر و زور و تزویر امری ناپسند و زشت تلقی میشود. اولیاء الهی و رهبران آسمانی، مأموریت داشتند تا چهره كریه این گونه فقر و ناعدالتی را از چهره جامعه بزدایند و زمینه را برای گسترش عدالت و معنویت آماده سازند. رسول گرامی اسلام از این گونه فقر و فلاكت همواره به خدا پناه برده و در دعای روز عرفه به خداوند عرضه میداشت:
«اَللَّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِكَ مِنْ الْفَقْرِ؛ (19) خدایا! من از فقر به تو پناه میبرم!»
آن حضرت در دعای دیگری در همین رابطه این گونه راز و نیاز میكند:
«اَللَّهُمَّ وَارْزُقْنی یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ یا قریبَ الرَّحْمَةِ مِنْ فَضْلِكَ الْواسِعِ رِزْقاً هَنیئاً وَ لاتُفْقِرْنی بَعْدَهُ اَبَداً رِزْقاً اَصُونُ بِهِ ماءَ وَجْهی ما اَحْییتَنی اَبَداً؛ (20) پروردگارا!ای كه غفران [و آمرزش] او فراگیر و رحمت [و لطفش به بندگان] نزدیك است! مرا از بخششهای بی منتهایت روزی گوارا عنایت كن و بعد از آن هرگز مرا نیازمند نساز، آن چنان روزی كه آبرویم را با آن حفظ كنم تا زمانی كه مرا زنده میداری.»
در هر صورت نیازمندی به خداوند متعال، عزت و افتخار و بالاترین درجه كمال معنوی است. امّا محتاج بودن به خلق بدون اینكه صبر و شكیبایی باشد و دست ذلت به سوی مخلوق دراز كردن، بدترین و پستترین حالات انسانی است. صائب تبریزی میگوید:
دست نیاز چو پیش كسان میكنی دراز پل بستهای كه بگذری از آبروی خویش
غنای واقعی، فقر و ذلت در مقابل خداوند است و فقر و محرومیت حقیقی بی نیازی از محضر ربوبی است. از رسول خداصلی الله علیه وآله دعای دیگری در این رابطه نقل شده كه: «اَللَّهُمَّ اَغْنِنی بِالاِْفْتِقارِ اِلَیكَ وَ لاتُفْقِرْنی بِالاِْسْتِغْناءِ عَنْكَ؛ (21) خدایا! مرا با محتاج نمودن به خودت، غنی و بی نیاز گردان و با استغنا از خودت محروم و فقیر مساز.»
حضور قلب و اخلاص
از دیگر شرایط و زمینههای دعای مطلوب، داشتن حضور قلب و خلوص نیت در راز و نیاز با آفریدگار جهان است. دعا اگر بدون توجه به مبدأ هستی و از روی غفلت و جهل باشد، هرگز به اجابت نمیرسد.
امام صادق علیه السلام با اشاره به این نكته مهم فرمود:
«اِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لایسْتَجیبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قاسٍ؛ (22) بدون تردید خداوند عزیز و جلیل دعای انسانهای سنگدل را به اجابت نخواهد رساند!»
امیر مؤمنان علی علیه السلام به این شرط مهم دعا توجه كرده و فرمود: «وَ بِالْاِخْلاصِ یكُونُ الْخَلاصُ فَاِذا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَاِلَی اللَّهِ الْمَفْزَعُ؛ (23) و با اخلاص انسان از گرفتاریها خلاص میشود و هر گاه فشارهای زندگی بر شما سخت شد به خدا پناه ببرید.»
در آیات وحیانی، اخلاص، شرط اساسی دعا قلمداد شده است. خداوند در سوره اعراف میفرماید:.».. وَ اَقیمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ اَدْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ...»؛ (24) «و [اینكه] در هر مسجدی روی خود را مستقیم [به سوی قبله] كنید و در حالی كه دین خود را برای او خالص گردانیده اید، وی را بخوانید.»
خداوند متعال كسانی را كه فقط در هنگام نزول بلا و سختی خلوص نیت پیدا میكنند و دست به دعا بر میدارند مورد سرزنش قرار داده و میفرماید: «وَ اذا غَشِیهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ اِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما یجْهَدُ بِآیاتِنا اِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ»؛ (25) «و چون موجی كوه آسا آنان را فراگیرد، خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را برای او خالص گردانند، و [لی] چون نجاتشان داد و به خشكی رساند، برخی از آنان میانه رو هستند، و نشانههای ما را جز هر خائن ناسپاسگزاری انكار نمیكند.»
قرآن كریم در سوره غافر پس از توصیف اسماء حسنای خداوند متعال و شمارش برخی نعمتهای آفریدگار هستی، به ارتباط مخلصانه با خداوند فرمان داده و یادآور میشود كه: «هُوَ الْحَی لا اِلهَ اِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ» (26) ؛ «زنده واقعی خداست. معبودی جز او نیست، پس در حالی كه دین خود را برای او خالص كرده اید او را بخوانید.»
به راستی اگر انسان با خلوص نیت و حضور قلب، دعاهای وارده از اهل بیت علیهم السلام را با آن مضامین عالیه بخواند و روح و روان خود را با كوثر زلال ادعیه شستشو دهد، به چه مقامات عالیهای دست پیدا خواهد كرد!
در مناجات شعبانیه كه از امیرمؤمنان علی علیه السلام به ما رسیده، جملات عارفانه بسیار ظریف و با عظمتی وجود دارد كه اگر با خلوص و عشق خوانده شود مسلماً انسان را به مراحل و مقامات عالیهای خواهد رساند. معروفترین فراز این دعا چنین است: «اِلهی هَبْ لی كَمالَ الْاِنْقِطاعِ اِلَیكَ وَ اَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلیكَ حَتَّی تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ؛ (27) خدایا! به من انقطاع كامل به درگاهت عنایت فرما و دیدههای باطنی دلهایمان را با تابش نور خودت روشن فرما تا اینكه دیدههای حقیقت بین و روشن ما حجابهای نور را شكافته به سرچشمه عظمت [و شكوه درگاهت] برسد و ارواح ما به مقام عزیز و مقدست تعلق داشته باشد.»
همچنین در دعای عرفه كه از وجود مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام صادر شده عبارات بلند و باشكوهی بیان میشود كه سالكان مخلص با آن جملات توحیدی، استوار، مصمم و مشتاق در بوستان با صفای حقیقت گام بر میدارند و دل به دلدار میسپارند. در آن دعا خطاب به پروردگار آمده است: «اَیكُونُ لِغَیرِكَ مِنَ الظُهُورِ ما لَیسَ لَكَ حَتَّی یكُونَ هُوَ الْمُظْهِر لَكَ مَتی غِبْتَ، حَتَّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ یدُلُّ عَلَیكَ وَ مَتی بَعُدْتَ حَتَّی تَكُونَ الآثارُ هِی الَّتی تُوصِلُ اِلَیكَ؛ (28) [معبودا!] آیا برای غیر تو ظهوری هست كه برای تو نیست، تا او تو را آشكار و ظاهر سازد؟ تو كی غائب بودهای كه نیاز به راهنما و دلیلی داشته باشی كه به سوی تو رهنمون گردد؟ كی دور بودهای تا نشانهها و آثار، [بندگان را] به سوی تو رسانند؟»
كی رفتهای ز دل كه تمنا كنم تو را كی گشتهای نهفته كه پیدا كنم تو را
غایب نگشتهای كه شوم طالب حضور پنهان نبودهای كه هویدا كنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی كه من با صد هزار دیده تماشا كنم تو را
امام حسین علیه السلام با این جمله دلنشین خویش، معرفت و رسیدن به خدا را بوسیله ذات مقدسش بیان میكند و این همان از خدا به خدا رسیدن است.
امام سجادعلیه السلام نیز در دعای ابوحمزه ثمالی به این نكته عمیق عرفانی اشاره دارد؛ آنجا كه میفرماید: «وَ اَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلَّا اَنْ تَحْجُبَهُمُ الْاَعْمالُ دُونَكَ؛ (29) [خدایا!] تو از مردم پنهان نیستی؛ بلكه اعمال [ناشایست و آرزوهای طولانی] آنان را از تو جدا كرده است.»
اگر انسان بتواند با خشوع و آمادگی كامل این دعاها را زمزمه كند، بدون تردید در خودسازی و صفای باطن پیشرفت غیر قابل تصوری خواهد كرد. به همین علت حضرت امام خمینی، آن عارف به خدا پیوسته بر این باور بود كه این دعاها انسان را از بتكده خودخواهیها خلاص میكند و از ظلمتكده دنیا به عالم نور و معنویت میرساند.
آن بزرگوار به نقل از استادان خود میفرمود:
«قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پایین و دعا از پایین به بالا میرود، این قرآن صاعد است. این ادعیه با یك زبان خاصی كه در دعاها هست، اینها این انسان را دستش را میگیرد و میبردش به بالا، آن بالایی كه من و شما نمیتوانیم بفهمیم. این دعاهایی كه در ماهها هست خصوصاً در ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحی میكند، اگر كسی اهلش باشد - ماها كه نیستیم - نورافكن است برای اینكه این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بكند كه معجزه آساست. به این دعاها عنایت بكنید. سبكبار میكند انسان را و از این ظلمتكده میكشد او را بیرون. و نفس را از آن گرفتاریها و سرگشتگیهایی كه دارد خارج میكند، این ادعیهای است كه از ائمه ما وارد شده اند.» (30)
تزكیه نفس، تعلیم مبارزه، شیوه حكومت داری، آموزشهای اخلاقی، اعتماد به نفس، ایجاد تعادل و آرامش، رهایی از وابستگیها و علائق دنیوی، از جمله ره آورد دعاهای مخلصانه است.
ناگفته نماند كه گریه در حال دعا نشانه رقت قلب است و رقت قلب هم نشانه خلوص نیت و برقراری ارتباط معنوی با حضرت باری تعالی است.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) فرقان / 77.
2) غافر / 60.
3) مستدرك الوسائل، محدث نوری، مؤسسه آل البیت قم، ج 5، ص 175.
4) بقره / 186.
5) بقره / 115.
6) فاطر / 15.
7) كشتزار و زراعت.
8) مثنوی، دفتر سوم، جلال الدین محمد بلخی، به اهتمام رینولدالین نیكلسون، ص 183.
9) جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، انتشارات رضی، ص 111.
10) عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسائی، چاپ سید الشهداء، قم، ج 1، ص 39.
11) امالی، شیخ محمد بن حسن طوسی، مؤسسه البعثه، ص 693.
12) علق / 6 و 7.
13) شوری / 20.
14) حلیه الاولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج 8، ص 138.
15) نهج البلاغه، نشر ائمه علیهم السلام، حكمت 112.
16) قصص / 24.
17) همان.
18) خصال، شیخ صدوق، نشر اسلامی، ج 1، ص 12.
19) من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرسین، ج 2، ص 542.
20) بلد الامین، ابراهیم كفعمی، چاپ سنگی، ص 422.
21) میزان الحكمه، ج 3، ص 2438.
22) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت، ج 7، ص 72 و 73.
23) همان.
24) اعراف / 29.
25) لقمان / 32.
26) غافر / 65.
27) مفاتیح الجنان، اعمال ماه شعبان.
28) اقبال الاعمال، سید ابن طاووس، دار الكتب الاسلامیة، ج 2، ص 74.
29) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، ص 583.
30) صحیفه نور، حضرت امام خمینی رحمه الله، سازمان انتشارات انقلاب اسلامی، 1376 ش، ج 13، ص 34.
نیایش در قرآن (2)
مداومت در دعا
یكی از شرائط مهم دعا كه میتواند آثار سازنده و مفیدی داشته باشد، مداومت در دعاست؛ یعنی فرد نیایشگر همواره به یاد خدا باشد؛ اعم از اینكه حالات خوش و آرام بخشی داشته باشد یا در گرفتاریها و سختیها غوطه ور شود. حق باوران پیوسته دعا را نه تنها وسیله رسیدن به كمالات و خواستههای مشروع تلقی میكنند، بلكه آن را نوعی هدف میدانند؛ زیرا دعا نوعی عبادت است؛ آن هم عبادت كبری و خداوند متعال هم هدف از خلقت انسان را رسیدن به مقام عبودیت اعلام كرده و فرموده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُون»؛ (1) «و جن و انس را نیافریدم، جز برای آنكه مرا عبادت كنند.»
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله دعا را خالصترین و برگزیدهترین عبادت مطرح كرده، میفرماید: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ؛ (2) دعا مغز [و خالص] عبادت است.» و امام باقرعلیه السلام فرمود: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الدُّعَاءُ؛ (3) برترین عبادت دعاست.»
بنابراین، برای رسیدن به مقامات عالیه كمال و قرب درگاه الهی، باید همواره انسان دعا و نیایش به درگاه الهی داشته باشد و از این عبادت سازنده، هرگز غفلت نورزد.
حافظا در كنج خلوت در دل شبهای تار تا بود وردت دعا و ذكر قرآن غم مخور
خداوند متعال بارها در قرآن از عدم تداوم دعای مردم سخن گفته است؛ چنان كه میفرماید: «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ»؛ (4) «و هرگاه به انسان نعمت دهیم، از ما روی بر میگرداند و با حال تكبر و غرور از حق دور میشود و هرگاه اندكی ناراحتی و گرفتاری به او برسد، به دعاهای فراوان و مستمر روی میآورد [و بر طرف شدن آن را طلب میكند] .»
و در سوره یونس از غفلت و بی خبری انسانهای كم تحمل و ضعیف الایمان خبر میدهد و آنها را در مورد سودجویی و تداوم نیافتن ارتباط معنویشان با آفریدگار هستی به شدت نكوهش میكند و میفرماید: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ یدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُینَ لِلْمُسْرِفینَ ما كانُوا یعْمَلُونَ»؛ (5) «هنگامی كه به انسان [غافل و خود پرست] زیان و ناراحتی برسد، ما را [به طور مداوم و شبانه روزی] در حال خوابیده، نشسته و ایستاده صدا میكند [و برای حلّ گرفتاریاش دعا میكند] و زمانی كه ناراحتی او را بر طرف سازیم، چنان [از ما فاصله میگیرد و میگذرد و] میرود كه گویا اصلاً ما را برای رفع گرفتاریاش فرا نخوانده بود و این گونه است كه اعمال بد اسرافكاران برایشان زینت داده شده است [و آنان از رفتار ناخوشایند خود خوشحال اند و زشتی عمل خود را نمیتوانند بفهمند] .»
به خط و خال گدایان مده خزانه دل به دست شاه وشی ده كه محترم دارد
نه هر درخت تحمل كند جفای خزان غلام همت سروم كه این قدم دارد
ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست كه ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد
برید بن معاویه از امام باقرعلیه السلام پرسید: آیا قرائت قرآن را بیشتر بخوانیم یا دعا به درگاه ربوبی را؟ امام فرمود: «كَثْرَةُ الدُّعَاءِ أَفْضَلُ ثُمَّ قَرَأَ قُلْ ما یعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُمْ؛ (6) زیاد دعا كردن بهتر است و این آیه را تلاوت كرد كه: بگو: اگر دعایتان نبود، پروردگارم توجه و اعتناء به شما نمیكرد.»
امام صادق علیه السلام در توضیح سیره علی علیه السلام میفرماید: «كَانَ اَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَجُلاً دَعّاءً؛ (7) امیرمؤمنان علیه السلام مردی بود كه بسیار دعا میكرد.»
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند برای هر كسی توفیق دعا كردن بدهد، باب اجابت را نیز به رویش باز خواهد كرد. هر گاه باب دعا به رویتان باز بود، بسیار تلاش و فراوان دعا كنید؛ زیرا خداوند متعال از دعای فراوان شما خسته نمیشود و توجهش را از شما سلب نمیكند، مگر اینكه خودتان خسته شوید.»
آن حضرت در ضمن گفتار راهگشایی به مسلمانان فرمود: «تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ؛ (8) شب و روز به درگاه پروردگارتان دعا كنید؛ چرا كه سلاح اهل ایمان دعاست.» یعنی مؤمن باید همواره در مقابل خطرات و گرفتاریها و دشمنان، مسلّح به سلاح دعا باشد.
با توجه به نكات یاد شده، شایسته است كه یك شخص مسلمان در هر زمان و مكان و در هر حالی از دعا كردن غافل نباشد؛ یعنی نه تنها در گرفتاریها، بلكه در حال خوشی و آسایش نیز باید دست به دعا بود.
دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
پیشوای ششم علیه السلام به نقل از جدّ بزرگوارش فرمود: «همواره در دعا كردن پیش قدم شوید؛ چرا كه اگر بندهای نیایش پیشه باشد، و برایش گرفتاری و سختی پیش آید و به درگاه خداوند دعا كند، در آسمانها میگویند: این صدا آشناست؛ ولی اگر فقط هنگام سختی دعا كند، به او گفته میشود: تا حالا كجا بودی؟» (9)
دست تضرع چه سود بنده محتاج را وقت دعا بر خدای، وقت كرم در بغل
تنها وقت گرفتاری دعا كردن، چندان ارزشی ندارد و خداوند متعال هم به آن وقعی نمیگذارد و میفرماید: «فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یشْرِكُونَ»؛ (10) «هنگامی كه سوار بر كشتی شوند، خدا را با اخلاص میخوانند؛ امّا هنگامی كه خدا آنان را به خشكی رساند و نجات دهد، باز به شرك و كفر میگرایند.»
رفع موانع
در موضوع دعا لازم است قبل از ارتباط با آفریدگار هستی موانع استجابت را بر طرف كرد. اگر فردی بخواهد به همراه اعمال زشت و گناهان فراوان به آستان حضرت قدس پناهنده شود، بی گمان نتیجهای نخواهد داشت و دعای او بی بهره خواهد بود؛ زیرا این، جمع بین زشتی و زیبایی و ظلمت و نور است و جمع متضادین عقلاً امری محال میباشد.
حضرت ابراهیم علیه السلام در مقابل مشركان این شرط دعا را مد نظر قرار داده، میفرماید: «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلاَّ أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیا»؛ (11) «من از شما و از آنچه غیر از خدا میخوانید، كناره گیری میكنم و به پیشگاه پروردگارم دعا میكنم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی پاسخ نمانم.»
مرا غرض ز دعا آن بود كه پنهانی حدیث درد فراق تو با تو بگزارم
و گرنه این چه دعایی بود كه من بی تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم
در یك روایتی از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آمده است: «هیچ مسلمانی نیست كه به درگاه خداوند دعا كند و از بارگاه حضرت حق خواهش و تمنایی داشته باشد - در حالی كه قطع رحم نكرده و در رفتارش گناهی مرتكب نشده باشد - مگر اینكه خداوند یكی از سه عطیه را در پاسخ دعای او عنایت خواهد كرد: یا خواستهاش به زودی بر آورده میشود، یا برای آیندهاش ذخیره میگردد و یا اینكه گرفتاری و حادثه بدی از وی بر طرف میشود.» (12)
موانع استجابت دعا دایره وسیعی دارد كه انسان باید به فراخور حالش آنها را رفع كند. دل به غیر خدا بستن، كوشش و تلاش نكردن، آلوده بودن به صفات زشت اخلاقی، مخالفت كردن با سنتهای الهی، عدم پرداخت حقوق دیگران، عدم شایستگی و نداشتن قابلیت، و نپیمودن راههای طبیعی و قانونی، از جمله موانع استجابت دعاست كه باید قبلاً رفع شود تا زمینه اجابت فراهم آید.
مولای متقیان علی علیه السلام در دعای كمیل بعد از ثناء الهی، رفع موانع دعا را از درگاه حضرت حق خواستار شده، میفرماید:«اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ؛ (13) پروردگارا! بر من ببخش گناهانی را كه دعا را حبس میكند [و مانع اجابت آن میشود].»
برای رفع موانع دعا لازم است كه انسان نیایشگر استغفار و توبه را قبل از برنامه نیایش خود قرار دهد. خداوند متعال بارها به این نكته تأكید كرده است. در سوره هود میفرماید: «وَ أَنِ اسْتَغْفِروُا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیهِ یمَتِّعُكُمْ مَتاعاً حَسَناً»؛ (14) «از پروردگارتان طلب آمرزش كنید! سپس به سوی او توبه كنید تا [از مواهب عالیه خود] شما را به خوبی بهره مند سازد.» و پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله میفرماید: «مَنْ أَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضِیقٍ مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ؛ (15) هر كس زیاد استغفار كند، خداوند برای او از هر اندوهی، گشایشی و از هر تنگنایی، راه خروجی قرار میدهد و روزی میدهد از آنجایی كه گمان نمیبرد.»
علامه مجلسی مینویسد: «مردی در میان بنی اسرائیل سی و سه سال تمام دعا میكرد كه خداوند به او فرزندی كرامت كند؛ امّا دعایش به اجابت نمیرسید تا اینكه به خداوند عرضه داشت:
پروردگارا! آیا من از تو دورم و صدای من به تو نمیرسد یا نزدیكم، امّا دعای مرا مستجاب نمیكنی؟ در عالم رؤیا به او گفتند: تو خدا را میخوانی بازبانی فحاش و دلی دنیا دوست و ناپاك و نیتی دروغ و بدون خلوص. اگر میخواهی دعایت به اجابت برسد، فحش و ناسزا گفتن را ترك كن و دل و نیت خود را برای خدا پاك و خالص گردان! آن گاه دعا كن و به انتظار اجابت باش! او چنین كرد و خداوند متعال در پاسخ دعایش پسری به او عنایت فرمود.» (16)
بنابراین، در آستان حضرت دوست باید خود را از صفات زشت پیراسته و به فضائل آراسته كرد تا بتوان بهرهای برد و به مقصود رسید.
نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله نیز در مورد رفع موانع دعا فرمود: «مَنْ اَحَبَّ اَنْ یسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیطَیبْ مَطْعَمَهُ وَ كَسْبَهُ؛ (17) هر كس دوست دارد كه دعایش مستجاب شود، باید محل غذا و درآمد خود را حلال و پاكیزه كند.»
خداوند متعال انسانهای كسل و تنبل را دوست ندارد و از افراد فعال و خدوم و پرتلاش راضی است و آنان را میستاید. بنابراین، كسانی كه بدون كار و تلاش میخواهند به دعا متوسل شوند و گرههای زندگی شان را باز كنند، كاری عبث و بیهوده انجام میدهند.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «برخی افراد هرگز دعایشان مستجاب نخواهد شد.» و از جمله فرمود: «رَجُلٌ جَالِسٌ فِی بَیتِهِ یقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ؛ (18) مردی كه در خانهاش نشسته و مدام میگوید: خدایا! به من روزی عطا كن! به او گفته میشود: آیا تو را به طلب روزی فرمان نداده ام!»
امید به اجابت و مأیوس نشدن
انسان نیایشگر باور عمیق دارد كه پناهگاه او قدرتی لایزال است كه سخن او را میشنود و از دل پر دردش آگاه و به راه و روش نجات وی كاملاً دانا و قادر است و در كلام نورانی خود فرموده است: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»؛ (19) « [ای رسول ما!] هرگاه بندگان من از تو در مورد من سؤال كنند، بگو: من [به آنان] نزدیكم و دعای دعاكننده را هرگاه مرا بخواند، پاسخ میگویم.»
و در جای دیگر، خداوند متعال بندگان را از یأس و نا امیدی بر حذر داشته و آن را مساوی با كفر دانسته، میفرماید: « لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»؛ (20) «از رحمت [و الطاف خداوند مأیوس نشوید كه فقط كافران از رحمت خدا مأیوس میشوند.»
امام باقرعلیه السلام فرمود: «پدرم در دعا اصرار و پافشاری میكرد و آن قدر یا رب یا رب میگفت كه نفسش بند میآمد و دوباره دعا را از سر میگرفت.» (21)
طبق این اعتقاد وحیانی، دعایی كه از دل دردمند مشتاق میتراود، بدون تردید مورد توجه حضرت باری تعالی قرار میگیرد و انسان دعا كننده هرگز نباید از نتیجه آن ناامید و مأیوس باشد و بر آورده نشدن حاجات هم نشانه بی اثر بودن دعا نیست، بلكه بهرههای معنوی و مادّی متعددی را برای فرد دعا كننده به ارمغان میآورد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «انسان مؤمن گاهی دعا میكند و رفع نیازهایش را از خداوند میطلبد، امّا خداوند به فرشتگانش میفرماید: پاسخ او را به تأخیر اندازید؛ زیرا من صدای عاشقانه و دعای خالصانهاش را دوست دارم. در روز قیامت خداوند خطاب به این بندهاش میگوید: بنده من! مرا خواندی و من پاسخ تو را دیر دادم و امروز پاداش آن دعای تو این قدر است.»
امام صادق علیه السلام در ادامه افزود: «آن بنده مؤمن وقتی عنایات بی كران الهی را ببیند، از ته دل آرزو میكند كهای كاش در دنیا دعاهایش مستجاب نمیشد و خواسته هایش برآورده نمیگردید!» (22)
و امام باقرعلیه السلام نیز بر اینكه در مقام دعا نباید مأیوس شد و باید آن قدر اصرار و الحاح كرد تا نتیجه گرفت، تأكید ورزیده، میفرماید: «وَ اللَّهِ لَا یلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ؛ (23) به خدا سوگند! هرگز بنده مؤمن در دعایش به درگاه خداوند بزرگ اصرار و پافشاری نمیكند، مگر اینكه خداوند خواستهاش را بر آورده میسازد.»
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند رحمت كند آن بندهای را كه از خداوند متعال حاجت بخواهد و در خواستهاش اصرار و پافشاری كند؛ چه دعایش مستجاب شود و چه مستجاب نشود.» و آن گاه این آیه را تلاوت كرد: « وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلاَّ أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیا»؛ (24) «پروردگارم را میخوانم و امیدوارم كه در خواندن پروردگارم بی پاسخ و مأیوس نباشم.» (25)
گاهی میشود كه خداوند ناله و دعای بنده مؤمن خود را دوست دارد و میخواهد صدایش را همچنان بشنود و با او ارتباط داشته باشد. به همین جهت، اصرار و الحاح و پافشاری در دعا پسندیده و مفید است و از نظر اولیاء الهی امری بسیار مطلوب شمرده میشود. بنده پاكدل چه بسا در اثناء دعا ناله و تضرع میكند و چنانچه اخلاصش بر قدسیان ثابت شود و عرشیان آثار و امواج اتصال روحی او را با مبدأ هستی در یابند، امّا دعایش به اجابت نرسد، در آن حال فرشتگان آسمان به حال او گریسته، به خداوند عرضه میدارند: خدایا! پاسخ این نیایشگر نالان را كه این همه اصرار دارد، چرا نمیدهی!
پس ملایك با خدا نالند زار كای مجیب هر دعا، وی مستجار
بنده مؤمن تضرع میكند او نمیداند بجز تو مستند (26)
تو عطا بیگانگان را میدهی از تو دارد آرزو هر مشتهی (27)
حق بفرماید نه از خواری اوست عین تأخیر عطا، یاری اوست
یعنی نیاز او به من، او را از غفلت باز داشته و به محضر من كشانده است. اگر من حاجتش را بر آورم، او از شوق آن دوباره دچار غفلت میشود. اگر چه او با دلی شكسته و سینهای خسته با خلوص تمام مینالد و دائماً خدا را پناهگاه خود خطاب میكند، امّا بگذارید با همین حالت به تضرع و نیایش خود ادامه دهد كه حالتی كمیاب است و من آن نالهها و یا رب یا رب هایش را خوش میدارم.
گر بر آرم حاجتش او وا رود هم در آن بازیچه مستغرق شود
گرچه مینالد به جان یا مستجار دل شكسته، سینه خسته، گو: بزار
خوش همی آید مرا آواز او و آن خدایا گفتن و آن راز او
بی مرادی مؤمنان از نیك و بد تو یقین میدان كه بهر این بود
پیشوای ششم علیه السلام در این باره میفرماید: «بنده [مخلص] دعا میكند و خداوند به دو فرشته فرمان میدهد كه دعایش را به اجابت رساندم، امّا حاجتش را به او ندهید؛ زیرا شنیدن آواز روحانی او را خوش میدارم، و بنده [غیر صالح] دعا میكند و خداوند متعال به فرشتگان میفرماید: در بر آوردن حاجتش عجله كنید كه بانگ او را خوش نمیدارم.» (28)
در اینجا مولوی برای توضیح معنای حدیث مثال میزند كه:
معمولاً مردم طوطی و بلبل را در قفس میكنند و رها نمیسازند؛ چون صدا و حركات و رفتارشان را دوست میدارند؛ امّا آیا تا به حال كسی شنیده است كه زاغ و جغد و كلاغ را هم در قفس نگه دارند؟
طوطیان و بلبلان را از پسند از خوش آوازی قفس در میكنند
زاغ را و جغد را اندر قفس كی كنند؟ این خود نیامد در قصص (29)
بر این اساس، خداوند متعال اصرار و التماس بندگان صالح خود را دوست دارد و میخواهد آنان به واسطه نیازی كه دارند بیشتر به حضورش بار یابند و دعا كنند.
مولوی در داستان دیگری مینویسد: شخصی همواره دعا میكرد و با ذكر نام الله دهانش را شیرین میساخت. شیطان به صورت فردی ناصح به او گفت: این همه دعا و ذكر میكنی و نام الله بر زبان جاری میسازی، آیا تا به حال پاسخ نیز شنیده ای؟ حتی یك جواب از بارگاه الهی به تو نرسیده است. چرا این قدر سماجت و پر رویی در برابر خداوند از خود نشان میدهی!
او نیز دلشكسته شد و راز و نیاز و نیایش خود را تعطیل كرد و دعای شبانه را به خواب تبدیل ساخت. در عالم خواب حضرت خضرعلیه السلام را در یك بوستانی سبز دید. حضرت خضرعلیه السلام به او گفت: فلانی! چرا از ذكر حق فرومانده و از گذشته خود پشیمان شده ای؟ او پاسخ داد: من چون پاسخ و لبیكی از سوی حضرت حق در نیافتم، بیم آن دارم كه از رانده شده گان درگاه الهی باشم.
گفت لبیكم نمیآید جواب زآن همی ترسم كه باشم ردّ باب
حضرت خضرعلیه السلام از سوی حق تعالی به او پیام داد كه: آن همه الله گفتن و سوز و دردت، همان لبیك ماست. بالاترین لطف ما به تو همان جذبه و كشش به سوی حق است كه در درگاه ما بمانی.
گفت آن الله تو لبیك ماست و آن نیاز و سوز و دردت پیك ماست
ترس و عشق تو، كمند لطف ماست زیر هر یا ربّ تو لبیك هاست
سپس حضرت خضرعلیه السلام به او توضیح داد كه خداوند به همه از این لطفها ندارد؛ فقط بندگان خاص خود را این گونه مینوازد؛ چنان كه به فرعون حتی یكبار هم سر درد مسلّط نكرد تا مبادا به درگاه الهی بنالد؛ چون خداوند صدای نحس او را كه ادّعای خدایی میكرد، خوش نداشت.
داد مر فرعون را صد ملك و مال تا بكرد او دعوی عز و جلال
در همه عمرش ندید او درد سر تا ننالد سوی حق آن بد گهر
داد او را جمله ملك این جهان حق ندادش درد و رنج و اندهان (30)
درد آمد بهتر از ملك جهان تا بخوانی مر خدا را در نهان (31)
به همین خاطر است كه در دعا باید اصرار و پافشاری كرد، مثل بچهای كه گریان و نالان پاهایش را به زمین میزند و از پدر و مادرش انجام خواسته هایش را طلب میكند.
رعایت آداب دعا
آنچه از آموزههای اهل بیت علیهم السلام در مورد دعا معلوم میشود، این است كه قبل از آغاز و انجام اظهار حاجت و نیایش، لازم است آدابی را مراعات نمود و به مطالب ذیل توجه كرد:
1. هنگامی باشد كه انسان رقت قلب و آمادگی روحی دارد.
2. دعا در شب به ویژه شب جمعه و همچنین روز جمعه باشد.
3. داشتن عمل صالح، در آمد حلال و پاكیزه، انجام صله رحم، نیكی به دیگران و خسته نشدن از دعا.
4. به فرموده امام صادق علیه السلام: «هركس قبل از دعا ده بار «یا الله» بگوید، خداوند میفرماید: لبیك! چه میخواهی؟» (32)
5. 7 بار «یا ارحم الراحمین» و ده بار «یا رب» گفتن قبل از دعا.
6. بعد از اتمام دعا با جمله « مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» سخن را به پایان بردن.
7. در اول و وسط و آخر دعا صلوات فرستادن كه تأثیر فراوانی در اجابت دارد.
علی علیه السلام فرمود: هرگاه به درگاه حق نیازی داشتی، اول صلوات بر پیامبر و آلش بفرست! آن گاه خواسته ات را بر زبان آور؛ زیرا خداوند متعال بزرگوارتر از آن است كه از او دو چیز خواسته شود (درود بر پیامبرصلی الله علیه وآله و حاجت شخص) یكی را پذیرفته و دیگری را رد كند.» (33)
8. در یك جمع حداقل چهل نفره دعا كنند و اگر ممكن نشد، چهار نفر ده بار و اگر نشد، یك نفر چهل بار دعا كند. (34)
9. آمین گفتن اطرافیان به دعای مؤمن. امام باقرعلیه السلام وقتی برای حلّ مشكل و رفع گرفتاری دعا میكرد، زنان و فرزندان را دعوت میكرد و آنان به دعای حضرت آمین میگفتند. (35)
10. كف دستها را به سوی آسمان باز كردن و همانند مسكین وسائل تضرع نمودن. ابن فهد حلی میگوید: «رسول خداصلی الله علیه وآله هنگام تضرع و نیایش كف دستها را به سوی آسمان بلند میكرد و همانند سائلی كه غذا میخواهد، دعا میكرد.» (36)
11. بعد از اتمام دعا دستها را به سر و صورت و سینه كشیدن.
12. اكتفا نكردن به دعا برای خود و شریك ساختن تمام حاضرین.
13. در غیاب برادران مؤمن دعا كردن و متقابلاً نیز از آنان التماس دعا نمودن.
14. اگر شخصی برای برادر مؤمن خود دعا كند، ملائكه بر دعای او آمین میگویند و از سوی خداوند به او مژده میدهند كه دو برابر آنچه مسئلت كردی، بر تو باد!
15. تمام مردان و زنان مؤمن را دعا كردن و سعادت زنان و مردان مسلمان را از خدا خواستن.
16. دعای هشت گروه از همه بیشتر مورد توجه درگاه احدیت قرار میگیرد: دعای پیشوای عادل، دعای مظلوم، دعای فرزند صالح برای والدین خود، دعای پدر و مادر صالح برای فرزند و بر علیه فرزند، دعای مؤمن در غیاب برادر مؤمن، (37) دعای زائر خانه خدا، دعای مجاهد در راه حق و دعای مریض.
17. كسی كه چهل نفر مؤمن را قبل از دعای خود، دعا كند، خواستهاش رد نخواهد شد.
18. با نامهای نیك خداوند، او را صدا بزند كه خود فرمود: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها»؛ (38) «برای خداوند نامهای زیبایی است كه با آن اسماء او را صدا بزنید!»
19. میتوان در حق كسی كه اهل ایمان را میآزارد، نفرین كرد. در این مورد، یونس بن عمّار داستانی دارد؛ او میگوید: «من به حضرت صادق علیه السلام از دست همسایهای كه با زبان و رفتارش مرا میآزرد و آبرو و حیثیت مرا از میان میبرد و جانم را به لبم رسانده بود، شكایت كردم. امام فرمود: در آخرین سجده ركعت دوم نماز شب او را نفرین كن و دعا كن تا خدا شرّش را از سر تو كم كند.
قبل از دعا، حمد و ثناء الهی به جای آور و بگو: خدایا! فلانی مرا شهره مردم كرده و اسرارم را فاش نموده و مرا به شدت ناراحت كرده و در معرض انواع خطرها و تهدیدها قرار داده. خداوندا! او را با تیر غیبی به این زودی ادب كن و شرّش را از من كوتاه گردان!
من طبق رهنمود حضرت بر علیه او دعا كردم و در كوتاهترین زمان از شرّ او راحت شدم.» (39)
20. دعا در این زمانها به اجابت نزدیك است: هنگام قرائت قرآن، وقت اذان، در هنگام نزول باران، وقتی كه دو صف از لشكر حق و باطل مقابل هم ایستاده اند، وقت رقّت دل و حال روحانی داشتن، هنگام سحر، وقت وزیدن بادها، هنگامی كه اولین قطره خون مؤمن در هنگام شهادت به زمین میریزد، در نماز وتر و بعد از سپیده دم. (40)
21. شمردن یكایك خواستهها در دعا، مورد رضایت الهی است. امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند تمام خواستههای بندهاش را میداند؛ امّا دوست دارد كه او نیازهایش را یكایك بشمارد. پس هرگاه دعا كردی خواسته ات را نام ببر!» (41)
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) الذاریات / 56.
2) ارشاد القلوب، حسن بن ابی الحسن دیلمی، نشر شریف رضی، قم، 1412 ق؛ ج 1، ص 148.
3) وسائل الشیعة، ج 7، ص 30.
4) فصلت / 51.
5) یونس / 12.
6) وسائل الشیعة، ج 7، ص 31.
7) همان، ص 26.
8) همان، ص 39.
9) همان، ص 41.
10) عنكبوت / 65.
11) مریم / 48.
12) وسائل الشیعة، ج 7، ص 27.
13) مصباح الكفعمی، ص 555.
14) هود / 3.
15) وسائل الشیعة، ج 7، ص 177.
16) حیوة القلوب، علامه محمد باقر مجلسی، انتشارات اسلامیة، ج 1، ص 484.
17) عدةالداعی، احمدبن فهدحلّی، موسسه حكمت، قم، ص 128.
18) اصول كافی، باب من لاتُسْتَجاب دعوته، ح 2.
19) بقره / 186.
20) ] . یوسف / 87.
21) بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، 1403 ق. ، ج 90، ص 235.
22) وسائل الشیعة، ج 7، ص 62.
23) عدة الداعی، ص 202.
24) مریم / 48.
25) وسائل الشیعة، ج 7، ص 58.
26) پناهگاه.
27) حاجت خواه.
28) إِنَّ الْعَبْدَ لَیدْعُو فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَكَینِ قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ وَلكِنِ احْبِسُوهُ بِحَاجَتِهِ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَیدْعُو فَیقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی عَجِّلُوا لَهُ حَاجَتَهُ فَإِنِّی أُبْغِضُ صَوْتَهُ.» (الكافی، ج 2، ص 489.)
29) شرح جامع مثنوی معنوی، كریم زمانی، انتشارات اطلاعات، تهران، 1382 ش. ، دفتر ششم، ص 1092.
30) غم و اندوه.
31) شرح جامع مثنوی، دفتر سوم، ص 70.
32) مكارم الاخلاق، رضی الدین حسن طبرسی، نشر شریف رضی، قم، 1412 ق. ، ص 286.
33) الدعوات، قطب الدین راوندی، مدرسه امام مهدی (عج) ، قم، 1407 ق. ، ص 22.
34) عدةالداعی، ص 157.
35) وسائل الشیعة، ج 7، ص 105.
36) همان، ص 46.
37) همان، ص 116 و 128.
38) اعراف / 180.
39) الكافی، باب الدعاء علی العدو، ح 3.
40) همان، باب الاوقات التی ترجی فیها الاجابة. برای اطلاعات تفصیلی در مورد آداب دعا به كتابهای الكافی و وسائل الشیعة، باب دعا رجوع شود.
41) وسائل الشیعة، ج 7، ص 33.
تاثیر دعا در کاهش فشارهای روانی
یكی از مسائلی كه تمامی انسانها با آن دست به گریبان اند و پیوسته با آن مواجه میباشند، مسئله رنج و سختی حاصل از مشكلات زندگی است كه به تصریح آیه شریفه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی كَبَدٍ» (1) خلقت انسان با آن عجین شده است و هیچ روزی بر آدمی نمیگذرد، مگر آنكه قبل و یا بعد از آن با ابتلائات و امتحاناتی رو به رو گردیده است؛ چرا كه اساساً بنای این نشئه بر رنج و مشقت است و آدمی در این دنیا بدون بلا نمیتواند باشد و به فرموده امیر المؤمنین علیه السلام: «[الدُّنْیا] دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ؛ (2) دنیا سرایی است كه با بلا و سختی پیچیده شده است.» و كسی را یارای گریز از آن نیست. بنابراین، گرفتاریها و مشكلات زندگی اموری هستند اجتناب ناپذیر كه باید با آن رو به رو شد؛ اما باید خردمندانه با آنها برخورد كرد. از این رو، پیشوایان دین كه برترین اسوههای زندگانی به شمار میروند، راهكارهایی را برای كنترل و مدیریت شرائط سخت و دشوار زندگی به ما آموخته اند.
مهمترین راهبردی كه دین برای مقابله با سختیها و فشارهای زندگی معرفی كرده، «صبر» است كه در میان متون دینی (قرآن و روایات) از جایگاه والایی برخوردار میباشد؛ لكن برای دست یافتن به این راهبرد و عَمَلی كردن آن، نیازمند مهارتها و راهكارهایی هستیم كه اهل بیت علیهم السلام این روشها را نیز به ما آموخته اند و سیره آنان در بردارنده مهارتها و روشهای مقابله با فشارهای روانی است.
یكی از این راهكارها، كمك گرفتن و استعانت جستن از منابع عظیم تقویت روح و روان است؛ چرا كه یكی از اثراتی كه شرائط سخت و موقعیتهای ناخوشایند در انسان میگذارد، كاهش توان تحمل انسان است كه نتیجه آن عدم صبوری شخص در برابر سختیهاست. از این رو، چنین فردی نیازمند قدرتی است كه ناتوانی او را جبران كند و توان بردباری وی را تقویت نماید. از جمله این عوامل، صبر و نماز میباشد كه قرآن كریم نیز به صراحت از این دو به عنوان دو منبع مهم استعانت یاد كرده است: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ»؛ (3) «ای افرادی كه ایمان آورده اید! از صبر و نماز كمك بگیرید! [زیرا خداوند با صابران است.»
اما یكی دیگر از این عوامل تقویت توان روحی، «دعام میباشد.
تعریف دعا
دعا در لغت به معنای خواندن و صدا زدن میباشد. «دَعَوتُ فلاناً»، یعنی او را صدا زدم. و در اصطلاح، طلب كردن فرد پایین و پست از فرد بالا و برتر با حالت خضوع را گویند. (4) و در فرهنگ اصطلاحات (نفایس الفنون) نیز چنین تعریف شده است: «دعا، طلب حاجت است از حضرت باری تعالی به تضرع و اخلاص.» (5)
همان گونه كه بیان شد، دعا و نیایش یكی از بزرگترین عواملی است كه در شرائط سخت و دشوار زندگی، توان روحی انسان را افزایش میدهد و او را برای بردباری و مقابله با فشارهای روانی آماده میسازد؛ لكن برای رسیدن به این باور و درك میزان كاركرد این عواملِ توانمندی، لازم است كه ابتدا با جایگاه آن آشنا شویم. برای این منظور، این مقوله را از سه منظر قرآن، روایات و سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام مورد بررسی قرار میدهیم.
دعا در قرآن
برخی از آیاتی كه مرتبط با موضوع مورد بحث میباشند، از این قرارند:
الف. «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیسْتَجیبُوا لی وَ لْیؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ»؛ (6) «هر گاه بندگانم از تو درباره من سؤال كردند، [بگو] من نزدیكم، دعای دعا كننده را به هنگامی كه مرا میخواند، پاسخ میگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا هدایت یابند [و به مقصود برسند].»
در روایتی در ذیل این آیه شریفه آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی... كَانَ إِذَا بَعَثَ نَبِیاً قَالَ لَهُ إِذَا أَحْزَنَكَ أَمْرٌ تَكْرَهُهُ فَادْعُنِی أَسْتَجِبْ لَكَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَعْطَی أُمَّتِی ذَلِكَ حَیثُ یقُولُ أُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ (7) خدای تبارك و تعالی... هر گاه پیامبری را میفرستاد، به او میفرمود: هر گاه امر ناخوشایندی تو را اندوهگین ساخت، مرا بخوان! پا سخت را میدهم. و خداوند متعال این موهبت را به امت من نیز داد كه فرمود: بخوانید مرا تا شما را اجابت كنم.»
بنا بر آنچه در این كلام نورانی به خوبی بیان شده است، زمان پیشامد امور ناخوشایند، از جمله مواقعی است كه دعا در آن نقشی اساسی دارد؛ زیرا این دعاست كه میتواند در آن شرائط ناگوار به انسان آرامش دهد و به او نیروی مقاومت و صبر در برابر ناملایمات ببخشد.
و از كلام حضرت استفاده میشود كه فضیلت دعا در گذشته مخصوص پیامبران بوده است؛ اما خداوند متعال از روی فضل و كرم خود آن را به امت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله نیز عنایت فرموده؛ چنان كه در روایت دیگری از رسول اكرم صلی الله علیه وآله به این نكته اشاره شده است كه فرمود: «از آنچه خداوند به امّت من عنایت فرمود و آنها را بدان سبب بر امّتهای دیگر برتری داد، این است كه به آنها سه خصلت بخشید كه فقط به پیامبران عطا فرموده بود:
1. خداوند هر گاه پیامبری را بر میانگیخت، میفرمود: «در دینت بكوش و حَرَجی بر تو نیست.» و این را به امّت من داده است كه میفرماید: «در دین بر شما حرجی نگذاشت.»
2. هر زمان پیامبری را بر میانگیخت، میفرمود: «هر گاه چیزی كه آن را نمیپسندی تو را غمگین كرد، مرا بخوان تا برای تو اجابت كنم.» و این را به امّت من داده كه میفرماید: «مرا بخوانید تا برای شما اجابت كنم.»
3. و هر گاه پیامبری را بر میانگیخت، او را گواه قوم خود قرار میداد و خداوند امّت مرا گواهان مردم قرار داد كه میفرماید: «تا پیامبر گواه شما باشد و شما گواهان مردم.» (8)
اما برخی از نكات دیگری كه در آیه شریفه فوق وجود دارد، از این قرار است:
اول: خداوند متعال در پاسخ نفرمود: بگو من نزدیكم (به مناسبت اینكه اول آیه خطاب به پیامبرصلی الله علیه وآله است) ، بلكه جهت تسریع در پاسخ بندگان كلمه بگو را حذف كرده، مستقیماً فرمود: «من نزدیكم.»
دوم: پروردگار سبحان خودش مستقیماً پاسخ داد و این نشانه منزلت و شرف دعا نزد ذات اقدس اوست.
سوم: بنا بر ظاهر، كلام وحی میبایست چنین باشد كه دعا كنید تا اجابت نمایم؛ در حالی كه خداوند متعال اجابت را بر دعا كردن مقدم داشته است: «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ»؛ «اجابت میكنم دعای دعا كننده را.» و این اشاره به حتمی بودن اجابت است.
چهارم: پروردگار متعال در این آیه با جمله «فَلْیسْتَجیبُوا لی»؛ «پس باید مرا اجابت كنند.» به دعا كردن بندگان امر كرده است.
پنجم: با ذكر جمله «لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ»؛ «باشد كه آنان هدایت یابند.» گویا به بندگان خود چنین بشارت میدهد كه دعایتان اجابت شد؛ چون «رشاد» به راه هدایتی گویند كه به مطلوب و مقصود میرسد.
ب. آیه دیگری كه میتوان از آن در موضوع مورد بحث استفاده كرد، آیه ذیل میباشد:
«ما یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها»؛ (9) «رحمتی را كه خدا بر مردم بگشاید، كسی نتواند كه بازش دارد.»
بنابر روایتی كه از امام صادق علیه السلام نقل شده است، مراد از رحمت در این آیه «دعا» میباشد. (10) به خوبی معلوم است كه وجه ارتباط دعا و رحمت چیست؛ زیرا در آن زمان كه انسان در كوران فشار و تنگنای مشكلات قرار میگیرد و هیچ یك از اسباب دنیا نمیتواند او را از آن شرائط سخت نجات دهد، تنها این دعا و ارتباط با خداست كه همچون نسیمی روح نواز غبار اندوه را از چهره جان او میزداید و به او آرامش خاطر میبخشد.
ج. همچنین اگر در برخی از دعاهایی كه قرآن كریم از لسان انبیا نقل كرده است، دقت كنیم، متوجه میشویم كه اصل استعانت از دعا در میان آنان نیز جاری بوده است و هر گاه كه رسولان الهی دچار ضعف و كاهش توان روحی میشدند، به وسیله دعا و اتصال به ملكوت در صدد جبران توان روحی خود بوده اند. خواه این ضعف و شكست ناشی از ناراحتیهایی بوده كه از اهل دنیا به آنها رسیده بود، همانند دعای حضرت ایوب، نوح و موسی علیهم السلام و خواه به خاطر اندوههای معنوی بوده كه بر اثر ترك اولی ایجاد شده بود، مانند دعای حضرت آدم و یونس علیهما السلام. نمونههایی از این دعاها عبارت است از:
- دعای حضرت ایوب علیه السلام: «وَ أَیوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْری لِلْعابِدینَ»؛ (11)
«و ایوب را [به یاد آور] آن زمان كه پروردگارش را خواند [و عرضه داشت] : بد حالی و مشكلات به من روی آورده و تو مهربانترین مهربانانی! ما دعای او را مستجاب كردیم و ناراحتیهایی را كه داشت، برطرف ساختیم و خاندانش را به او باز گرداندیم و همانندشان را بر آنها افزودیم تا رحمتی از سوی ما و تذكّری برای عبادت كنندگان باشد.»
- دعای حضرت نوح علیه السلام: «وَ نُوحاً إِذْ نادی مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّیناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظیمِ»؛ (12)
«و نوح را [به یاد آور] هنگامی كه پیش از آن [زمان پروردگار خود را] خواند! ما دعای او را مستجاب كردیم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم.»
- دعای حضرت موسی علیه السلام: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ»؛ (13) «پروردگارا! هر خیر و نیكی كه بر من فرستی، به آن نیازمندم.»
- دعای حضرت آدم و حوا علیهم السلام پس از تخلف از فرمان الهی: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ (14) «گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم كردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نكنی، از زیانكاران خواهیم بود.»
- دعای حضرت یونس علیه السلام: «فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ»؛ (15) «پس در آن ظلمتها [ی متراكم] صدا زد: [خداوندا!] جز تو معبودی نیست. منزّهی تو! من از ستمكاران بودم. پس ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم.»
نكته قابل توجهی كه در آیه آخر وجود دارد، این است كه خداوند متعال با عبارت «وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ» در واقع، یك اصل كاربردی را كه برای تمامی مؤمنین قابل اجرا میباشد، مطرح كرده است و آن اینكه هر آن كس كه دچار غم و اندوه گردد، اگر خدا را به یاد آورد و او را بخواند، خداوند او را از آن غم نجات میبخشد.
بنابراین، با مطالعه این آیات به خوبی در مییابیم كه انبیا و رسولان الهی نیز هنگامی كه در شرائط سخت و ناگوار قرا میگرفتند، از دعا و مناجات با خدا برای جبران ضعف توان خود كمك میگرفتند و اساساً از این طریق، یعنی ارتباط با منبع عظیم وحی بوده است كه میتوانستند وظیفه سنگین رسالت را به انجام رسانند.
دعا در روایات
همان طور كه بیان گردید، یكی از مهمترین تأثیرات دعا كه در هنگام بروز حوادث ناگوار برای شخص دعا كننده حاصل میگردد، افزایش توان روحی و جبران ضعف روانی است و این واقعیتی است كه در كلمات معصومین علیهم السلام نیز بدان اشاره شده و روایات بسیاری بر آن دلالت میكند كه به عنوان نمونه، به برخی از آنها اشاره میكنیم:
الف. یكی از تعبیراتی كه در روایات مربوط به دعا به كار رفته است و بر این مهم دلالت میكند، تعبیر «سلاح» میباشد:
1. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «أَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَی سِلَاحٍ ینْجیكُمْ مِنْ أَعْدائِكُمْ وَ یدِرُّ أَرْزَاقَكُمْ قَالُوا بَلَی یا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ؛ (16)
آیا سلاحی را به شما نشان دهم كه از دشمنان نجاتتان میدهد و روزیتان را زیاد میكند؟ عرض كردند: آری،ای رسول خدا! فرمود: شب و روز پروردگارتان را بخوانید؛ زیرا كه سلاح مؤمن دعاست.»
2. امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَّ الدُّعَاءَ أَنْفَذُ مِنْ سِلَاحِ الْحَدِیدِ؛ (17) همانا دعا از سلاحِ تیز كارگرتر است.»
3. و امام علی علیه السلام فرمود: «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ؛ (18) دعا سپر مؤمن است.»
به خوبی معلوم است كه كاربرد سلاح، مقابله با خطرات و دفاع در برابر حملات میباشد و كسی كه در موقعیت خطرناكی قرار گرفته است، با داشتن اسلحه احساس ایمنی بیشتری میكند و نسبت به حفظ جان و مال و عرض خود اطمینان خاطر فزون تری خواهد داشت. همین طور كسی كه به خاطر پیامدهای ناگوار زندگی در یك شرائط سخت و دشوار روحی قرار گرفته است، با داشتن اسلحه دعا و كمك گرفتن از امدادهای غیبی، اعتماد به نفس پیدا میكند و در جهت مدیریت و كنترل موقعیت پیش آمده، ثبات و ایستادگی بیشتری از خود نشان میدهد و در واقع، دعا ابزاری است كه او را از شكست و ناكامی در مقابل مشكلات حفظ میكند.
ب. موضوع دیگری كه در روایات مربوط به دعا بر آن تأكید شده است، مسئله «ایمنی از بلایا» میباشد:
1. حضرت علی علیه السلام فرمود: «اِنَّ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ سَطَواتٍ وَ نَقَمَاتٍ فَاِذَا نَزَلَتْ بِكُمْ فَادْفَعُوهَا بِالدُّعَاءِ فَاِنَّهُ لَا یدْفَعُ الْبَلَاءَ اِلَّا الدُّعَاءُ؛ (19) همانا خدای سبحان را خشمها و كیفرهایی است. پس هر گاه بر شما فرود آمدند، آنها را با دعا دور سازید؛ زیرا كه بلا را چیزی جز دعا دور نمیكند.»
2. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «إِدْفَعُوا أَبْوَابَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ؛ (20) درهای بلا را با دعا ببندید!»
3. همچنین آن حضرت فرمود: «لَا یرُدُّ الْقَضَاءَ إِلَّا الدُّعَاءُ؛ (21) قضاء (خواسته حتمی خدا) را چیزی جز دعا بر نمیگرداند.»
به خوبی آشكار است كه آدمی در این دنیا پیوسته با انواع بلاها و مصیبتها مواجه میباشد؛ چه بلاهای مادی و طبیعی و چه بلاهای معنوی كه معاصی و گناهان باشد. از سوی دیگر، انسان نیز موجودی است ضعیف و ناتوان كه قدرت تحمل و كنترل انبوه غم و فشارهای سخت را ندارد؛ لذا نیازمند قدرتی است كه او را در این موقعیتهای ناگوار یاری رساند و این قدرت و نیروی معنوی چیزی جز دعا نیست كه حتی توان دفع كردن سختترین و حتمیترین بلاها را نیز دارد و این تعبیرات به كار رفته در لسان روایات در حقیقت اشارهای است به نقش مؤثر و كاربردی دعا در زندگی انسان.
دعا در سیره پیشوایان علیهم السلام
مسئله دعا و نیایش یكی از مهمترین مسائلی است كه در مكتب تشیع جایگاه خاصی داشته است و اهل بیت عصمت و طهارت نیز پیوسته آن را در سیره عَمَلی خود تبلیغ و ترویج نموده اند. گواه و شاهد بر این امر، ادعیه بسیاری است كه از جانب ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است؛ دعاهایی چون: دعای كمیل، مناجات شعبانیه، دعا عرفه، ابو حمزه ثمالی، صحیفه سجادیه و دیگر ادعیه مأثوره.
الف. یكی از مواقعی كه اهل بیت علیهم السلام به دعا و استمداد از قدرت لا یزال الهی روی میآوردند، هنگام خطرات و پیشامدهای ناگوار و سخت بوده است كه «میدانهای نبرد و مبارزه» از جمله این مواقع است:
1. در ماجرای جنگ بدر - كه نخستین و سختترین جنگ بزرگ مسلمانان با مشركان بود - ابن عباس چنین نقل میكند: شبی كه در روز آن جنگ بدر رخ داد، پیامبرصلی الله علیه وآله به همراه مسلمین به مناجات و راز و نیاز به درگاه الهی پرداختند. (22) رسول خداصلی الله علیه وآله رو به قبله ایستاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند كرده بود و همچنان به نیایش و استغاثه ادامه میداد تا آنجا كه عبا از دوشش به زمین افتاد. ایشان در دعایش عرض میكرد: «خدایا! وعدهای را كه به من دادهای، تحقق بخش! پروردگارا! اگر این گروه مؤمنان نابود شوند، پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد.» (23)
2. درباره جنگ احد نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: زمانی كه مردم در روز جنگ احد پیامبرصلی الله علیه وآله را رها كردند و از اطراف ایشان متفرق شدند، رسول خداصلی الله علیه وآله دست به دعا برداشته، عرض كردند: «اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ وَ إِلَیكَ الْمُشْتَكَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ...؛ (24) بارخدایا! سپاس مخصوص توست. به سوی تو شكوه میآورم و از تو یاری میجویم.»
3. همچنین امام علی علیه السلام در مواقع حساسِ میدانهای جنگ، به وسیله دعا كردن از خداوند استمداد میجستند؛ از جمله در «یوم الهریر» كه سختترین روز نبرد صفین بود و جنگ بر دوستان امیر المؤمنین علیه السلام شدّت گرفته بود، دعای «كَرْب» را قرائت كردند و آن دعایی است كه اگر شخص گرفتار و غمگین بخواند، خداوند او را از آن غم نجات میبخشد: «دَعَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یوْمَ الْهَرِیرِ حِینَ اشْتَدَّ عَلَی أَوْلِیائِهِ الْأَمْرُ دُعَاءَ الْكَرْبِ مَنْ دَعَا بِهِ وَ هُوَ فِی أَمْرٍ قَدْ كَرَبَهُ وَ غَمَّهُ نَجَّاهُ اللَّهُ مِنْهُ.» (25)
4. نمونه بارز دیگر این أمر، حضرت سید الشهداءعلیه السلام میباشد؛ همان وجود نازنینی كه وقتی در كربلا و در سختترین شرائط قرار گرفت، تنها پروردگار خود را خواند و از او یاری خواست.
- از جمله وقتی در عصر تاسوعا، سپاهیان «عُمر سعد» قصد آغاز حمله را داشتند، امام علیه السلام خطاب به برادر خود، حضرت ابو الفضل علیه السلام فرمود: «إِرْجِعْ إِلَیهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی غَدٍ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یعْلَمُ أَنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ كِتَابِهِ وَ كَثْرَةَ الدُّعَاءِ وَ الاِْسْتِغْفَارِ؛ (26) به سوی آنان باز گرد و اگر توانستی، امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موكول كن تا ما امشب را به نماز، مناجات و استغفار با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا میداند كه من به نماز برای او و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار علاقه دارم.»
- در صبح روز عاشورا آن هنگام كه «عمر سعد» مشغول آرایش صفوف لشكر خویش بود، چون چشمان امام علیه السلام به انبوه لشكر دشمن افتاد و سیل عظیم صفوف دشمن را در مقابل خویش دیدند كه كمر به قتل وی بسته اند، دستها را به سوی آسمان بلند كرده، این دعا را خواندند:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی كُلِّ كَرْبٍ وَ رَجَائِی فِی كُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی؛ (27) بار خدایا! تو در هر غم و اندوهی، تكیه گاه و در هر پیشامد ناگواری، مایه امید من هستی.»
- و بنا بر نقل شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» و سید بن طاوس در «اقبال»، امام علیه السلام در آخرین دقایق حیات خود چشمان مبارك را باز كرده و به سوی آسمان متوجه گردیده، برای آخرین بار با پروردگار خویش چنین مناجات نمودند: «اللَّهُمَّ مُتَعَالِی الْمَكَانِ عَظِیمَ الْجَبَرُوتِ شَدِیدَ الْمِحَالِ غَنِی عَنِ الْخَلَائِقِ عَرِیضَ الْكِبْرِیاءِ...؛ (28) ای خدایی كه مقامت بس بلند، غضبت شدید و نیرویت بالاتر از هر نیرو است! از مخلوقات خویش بی نیاز هستی و در كبریا و عظمت خویش فراگیر.»
ب. همچنین از دیگر مواردی كه ائمه علیهم السلام متوجه بارگاه قدس ربوبی شده، به مناجات با خدا میپرداختند، لحظاتی بود كه از سوی دشمنان «تهدید به مرگ میشدند» و جان گرامیشان در معرض خطر قرار میگرفت:
1. از جمله این ادعیه، دعای امام صادق علیه السلام است. آن هنگام كه منصور (خلیفه عباسی) حضرت را فرا خوانده بود و قصد كشتن ایشان را داشت: «فَلَمَّا أَدْخَلْتُهُ إِلَیهِ رَأَیتُهُ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی سَرِیرِهِ وَ فِی یدِهِ عَمُودُ حَدِیدٍ یرِیدُ أَنْ یقْتُلَهُ بِهِ وَ نَظَرْتُ إِلَی جَعْفَرٍعلیه السلام وَ هُوَ یحَرِّكُ شَفَتَیهِ فَلَمْ أَشُكَّ أَنَّهُ قَاتِلُهُ وَ لَمْ أَفْهَمِ الْكَلَامَ الَّذِی كَانَ جَعْفَرٌعلیه السلام یحَرِّكُ بِهِ شَفَتَیهِ بِهِ...؛ (29) [راوی میگوید:] زمانی كه امام علیه السلام را نزد منصور بردم، او را دیدم كه بر روی تختش نشسته و در دستش عمود آهنینی است كه میخواهد با آن امام را به قتل برساند. در این بین، به جعفر [بن محمد] علیهما السلام نگاه كردم و دیدم كه دو لبانش حركت میكند؛ پس شك نكردم كه منصور او را میكشد، اما كلام جعفرعلیه السلام را نفهمیدم....»
2. همچنین در مرتبه دیگری كه امام صادق علیه السلام به دربار منصور احضار شده بودند، ولی با سلامت از نزد او بیرون آمدند، در پاسخ كسی كه از علت این امر شگفت سؤال كرده بود، فرمودند: «دعای جدم امام حسین علیه السلام را خواندم.» ربیع كه راوی این جریان است، میگوید: «به خدا سوگند! هیچ گاه در گرفتاریها این دعا را نخواندم، مگر آنكه مشكلم بر طرف شد.» (30)
3. و از این قسم است دعای امام كاظم علیه السلام آن هنگام كه آن حضرت را در گودال حیوانات درنده انداختند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ...؛ (31) به نام خداوند بخشاینده مهربان. خدایی جز او نیست، تنهای تنهاست، وعدهاش را تحقق بخشید و بندهاش را یاری كرد، به لشكریانش عزت عطا فرمود، تمام گروهها [ی كفر و شرك] را به تنهایی شكست داد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.»
در خاتمه، این نكته را یادآور میشویم كه اگر چه دعا در پیشامدهای ناگوار و مواقع نیاز مؤثر بوده و بدان سفارش شده است، لكن این گونه نیست كه تنها محدود به چنین موقعیتهای خاص باشد؛ چرا كه مسئله دعا و مناجات با پروردگار از امور فطری بشر است كه در همه انسانها - از هر دین و آیینی كه باشند - به نحوی بروز و ظهور دارد. از این رو، باید بكوشیم كه این حالت فطری را كه ممكن است در اعماق ضمیر انسان مدفون گشته و تنها در حالات اضطرار و نیاز رخ بنماید، به صورت عنصری فعال در صحنه زندگی خود آشكار سازیم و آن را یكی از ضروریات زندگی معنوی خود به شمار آوریم؛ چنان كه در فرهنگ قرآنی ما نیز «دعا» از امور ضروری در حیات ایمانی معرفی شده است كه دوری از آن پیامدِ تنزل شخصیت و مهجوریت انسان از رحمت الهی را خواهد داشت: «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَكُمْ اِنَّ الَّذِینَ یسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ»؛ (32) «پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم! كسانی كه از عبادت من تكبر میورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ میشوند.»
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) بلد / 4: «به تحقیق ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم.»
2) نهج البلاغة، خ 226.
3) ] . بقره / 153.
4) عدة الداعی، ابن فهد حلی، تحقیق: احمد موحدی قمی، قم، مكتبة الوجدانی، ص 9.
5) فرهنگ اصطلاحات و تعریفات (نفایس الفنون) ، بهروز ثروتیان، تبریز، انتشارات دانشگاه، چاپ اول، 1352 ش، ص 128.
6) بقره / 186.
7) میزان الحكمة، محمد محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ اول، 1377 ش، ج 4، ص 1654، ح 5574.
8) بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 90، ص 290.
9) فاطر / 2.
10) میزان الحكمة، ج 4، ص 1654، ح 5575.
11) انبیاء / 83 - 84.
12) همان / 76.
13) قصص / 24.
14) اعراف / 23.
15) انبیاء / 87 - 88.
16) میزان الحكمة، ص 1648، ح 5538.
17) همان، ح 5542.
18) همان، ح 5544.
19) همان، ص 1650، ح 5559.
20) همان، ح 5560.
21) همان، ص 1648، ح 5549.
22) چنان كه آیه 9 سوره انفال نیز به این مطلب اشاره دارد: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّی مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفینَ.»
23) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1415 ق، ج 4، ص 437، ذیل آیه 9 سوره انفال.
24) بحارالانوار، ج 88، ص 209.
25) همان، ص 238.
26) سخنان حسین بن علی از مدینه تا كربلا، محمد صادق نجمی، قم، جامعه مدرسین، حوزه علمیه، 1378 ش، ص 141.
27) همان، ص 160.
28) همان، ص 263.
29) بحارالأنوار، ج 88، ص 281.
30) مكارم الاخلاق، فضل بن حسن طبرسی، منشورات شریف رضی، چاپ ششم، 1392 ق، ص 350.
31) بحارالانوار، ج 88، ص 328.
32) غافر / 60.
شمیم استجابت
اشاره
عرفه روز دعاست و دعا در لغت به معنای «خواندن و صدا زدن» است كه همان ارتباط بنده با خدای خویش به دل و زبان، و روح عبودیت و اصل بندگی است. پس عرفه روز تجدید عهد بندگی با خداست.
به مناسبت روز عرفه، در این مقاله به اجمال نیایش را مورد بررسی قرار میدهیم.
نیایش در قرآن
به جرأت میتوان گفت: خود خداوند در قرآن كریم بهترین دستور العمل، آداب و شرایط رابرای نیایش ذكر كرده است كه از آن میتوان به برخی از موارد زیر اشاره كرد:
1. خواندن، مقدمه استجابت: «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ (1) «و پروردگارتان فرمود: بخوانید مرا تا اجابت كنم شما را.»
2. خواندن از روی زاری: «ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیةً إِنَّهُ و لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ «؛ (2) «پروردگار خود را به زاری و در نهان بخوانید كه او از حد گذرندگان را دوست نمیدارد.»
3. خواندن از روی اخلاص: «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «؛ (3) «و در حالی كه دین خویش را برای او خالص گردانیده اید، او را بخوانید و همان گونه كه شما را پدید آورد، [به سوی او] بر میگردید.»
4. خواندن با نامهای حسنی: «وَلِلَّهِ الأَْسْمَآءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»؛ (4) «و نامهای نیكو به خدا اختصاص دارد. پس او را با آنها بخوانید.»
دعا در آموزههای حدیثی
حضرات معصومین علیهم السلام نیز برای ترغیب هر چه بیشتر مؤمنان به دعا و نیایش به درگاه پروردگار، تعابیر گوناگونی دارند. حتی بررسی حالات ایشان در نحوه تقریر این موضوع اهمیت آن را نزد ایشان میرساند.
در اینجا به نمونههایی اشاره میشود:
1. سلاح مؤمن
قال رسول اللّه صلی الله علیه وآله: «اَلا اَدُلَّكُمْ عَلی سِلاحٍ ینْجِیكُمْ مِنْ اَعْداءِكُمْ وَیدِرُّ اُرْزاقَكُمْ قالُوا بَلی یا رَسُولَ اللَّهِ قالَ تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ فَاِنَّ سِلاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعاءَ؛ (5) آیا شما را راهنمایی نكنم به سلاحی كه شما را از دشمنانتان رهایی میبخشد و روزیهایتان را [به سوی شما] ریزان میكند؟ گفتند: بله،ای رسول خدا9! فرمود: پروردگارتان را در شب و روز بخوانید! پس به درستی كه سلاح مؤمن، دعاست.»
2. درجه بهشتیان
قال رسول اللّه صلی الله علیه وآله: «یدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلانِ كانا یعْمَلانِ عَمَلاً واحِداً فَیری اَحَدُهُما صاحِبَهُ فَوْقَهُ فَیقُولُ یا رَبِّ بِما اَعْطَیتَهُ وَكانَ عَمَلُنا واحِداً فَیقُولُ اللَّهُ تَبارَكَ وَتَعالی سَأَلَنی وَلَمْ تَسْأَلْنی؛ (6) دو نفر كه عمل یكسانی انجام داده اند، وارد بهشت میشوند و یكی از آنها دوست خود را [در درجهای] بالاتر از خودش میبیند. پس میگوید: بار خدایا! به موجب چه چیزی [این درجه را] به او عطا نمودی؟ در حالی كه عمل ما یكی بود. و خداوند پاك و بلند مرتبه میفرماید: او از من درخواست كرد؛ ولی تو درخواست نكردی.»
3. انس با اهل آسمانها
قال الصادق علیه السلام: «مَنْ تَقَدَّمَ فِی الدُّعاءِ اسْتُجِیبَ لَهُ اِذا نَزَلَ بِهِ الْبَلاءُ وَقالَتِ الْمَلائِكَةُ صَوْتٌ مَعْرُوفٌ وَلَمْ یحْجَبْ عَنِ السَّماءِ وَمَنْ لَمْ یتَقَدَّمْ فِی الدُّعاءِ لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ اِذا نَزَلَ بِهِ الْبَلاءُ وَقالَتِ الْمَلائِكَةُ اِنَّ ذا الصَّوْتَ لا نَعْرِفُهُ؛ (7) هر كس دعا را [قبل از آمدن بلا] مقدم بدارد، هنگامی كه بلایی بر او نازل شود، دعایش مستجاب میشود و ملائكه میگویند: [این] صدایی آشناست. و [از بالا رفتن] در آسمان ممنوع نمیشود و هر كس دعا را مقدّم ننماید، هنگامی كه بلایی بر او نازل گردد، دعایش مستجاب نمیشود و ملائكه میگویند: ما صاحب این صدا را نمیشناسیم.»
4. محبوبیت نزد خدا
قال الباقرعلیه السلام: «لا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِنْ حَوائِجِكُمْ فَاِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِینَ اِلَی اللَّهِ تَعالی اَسْأَلُهُمْ؛ (8) حاجتهای كوچك خود را حقیر مپندارید. پس به درستی كه محبوبترین مؤمنان در نزد خداوند بلندمرتبه درخواست كنندهترین آنهاست.»
5. درجه منزلت مؤمن
قال السجادعلیه السلام: «اَلْمُؤْمِنُ عَنْ دُعائِهِ عَلی ثَلاثٍ اِمَّا أَنْ یدَّخَرَ لَهُ وَاِمَّا أَنْ یعَجَّلَ لَهُ وَاِمَّا أَنْ یدْفَعَ عَنْهُ بَلاءٌ یرِیدُ أَنْ یصِیبَهُ؛ (9) مؤمن از نظر دعایش سه حالت دارد: یا اینكه آن دعا برای او ذخیره میشود، یا اینكه به سوی او شتابان میشود و یا اینكه بلایی را كه میخواست به او برسد، از او دور میشود.»
دعا در سیره عملی معصومین علیهم السلام
اهل بیت علیهم السلام به عنوان برترین آموزگاران راستی و صداقت، پیش از آنكه دستوری به مؤمنان و شیعیان بدهند، خود پیش قدم میشدند و با عمل نورانی و روشنگر خود، موضوع مورد سفارش را به بهترین و روشنترین شیوه، به كار میبستند تا عملاً آن را به دیگران بیاموزند، مانند موارد ذیل:
اصرار بر دعا
از جمله مهمترین شرایط استجابت دعا، اصرار ورزیدن بر آن است؛ چه آنكه این موضوع اهمیت خواسته را نزد فرد دعا كننده میرساند؛ اما اگر فرد در آنچه كه از خدا میخواهد، اصرار نورزد، پیداست كه خود نیز میل چندانی به برآورده شدن آن حاجت ندارد. نوشته اند:
قحطی و خشكسالی، سراسر شهر مدینه را فرا گرفته بود. مردم به حضور پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله آمدند و از ایشان خواستند تا برای ریزش باران رحمت الهی دعایی بكند. رسول خداصلی الله علیه وآله از خداوند خواست تا باران رحمتش را فرو فرستد. باران بسیاری بر مدینه بارید؛ به گونهای كه مردم از ترس سیل خدمت ایشان آمدند و گفتند: این بارندگی زیاد برای ما خطرساز است.
پیامبرصلی الله علیه وآله با دست اشاره كردند و فرمودند: «خداوندا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست!» به سرعت ابرها پراكنده شدند و باران قطع شد. جمعی از اصحاب رسول خداصلی الله علیه وآله از ایشان پرسیدند: شما یك بار از درگاه خداوند طلب باران كردید، اما باران نیامد؛ ولی بار دوم كه دعا فرمودید، باران بارید؛ چرا بار اوّل باران نبارید؟
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در پاسخ فرمودند: «اِنِّی دَعَوْتُ وَلَیسَ لِی فِی ذلِكَ نِیهٌ ثُمَّ دَعَوْتُ وَ لِی فِی ذلِكَ نِیةٌ؛ به درستی كه من [بار اوّل] دعا كردم، در حالی كه نیت [و تصمیم جدی] بر آن نداشتم؛ اما بار دوم دعا كردم، در حالی كه نیت آن را داشتم.» (10)
امیدواری در دعا
نوشته اند: روزی «احمد بن محمد» از نزدیكان امام رضاعلیه السلام نزد ایشان شرفیاب شد و عرض كرد: چند سالی است كه حاجتی دارم و آن را از خدا خواستهام، ولی دعایم مستجاب نمیشود؛ به گونهای كه دیگر در دلم شك و تردید از استجابت آن راه یافته است و به تنگ آمدهام.
امام رضاعلیه السلام نگاه تندی به او كرد و فرمود: «ای احمد! مراقب باش كه شیطان بر تو چیره نشود و تو را مأیوس و ناامید از رحمت پروردگار نسازد. بدان كه جدم امام باقرعلیه السلام فرمود: مؤمن نیاز خود را از خدا میخواهد، ولی خداوند برآوردن آن را به تأخیر میاندازد؛ به جهت اینكه ناله و زاری او را دوست دارد.»
سپس امام علیه السلام فرمود: «سوگند به خدا! تأخیر در برآوردن نیازهای دنیوی مؤمنان از سوی پروردگار، برای آنها بهتر از تعجیل در برآوردن نیاز آنان است. مگر دنیا چه ارزشی دارد! جدم امام باقرعلیه السلام فرمود: سزاوار است كه دعای مؤمن در حال آسایش مانند دعای او در حال سختی باشد و اگر دعایش به اجابت نرسید، سست نشود و باز هم دعا كند.
پسای احمد! هرگز از دعا كردن خسته نشو؛ زیرا دعا در پیشگاه خدا دارای منزلت والایی است. صبر را پیشه خود ساز و بدان كسی كه در این دنیا از نعمتهای الهی برخوردار است، اگر درخواستی از خدا بكند و دعایش مستجاب شود، بر اثر حرص باز هم درخواست دیگری میكند و در نتیجه، نعمتهای خدا در نظرش بی ارزش جلوه میكنند؛ چرا كه او سیر نمیشود و در صورتی كه نعمتهای او فراوان شود، وی در این راه به جهت حقوقی كه بر او واجب است، نمیتواند از عهده همه آنها برآید و در فتنه قرار میگیرد. اكنون بگو بدانم اگر من چیزی به تو بگویم، آیا به درستی آن اطمینان میكنی؟»
احمد سرش را بلند كرد و گفت: البته! اگر به شما اطمینان نكنم، پس به چه كسی اطمینان داشته باشم. شما حجّت خدا هستید و حتماً سخن شما درست است.
امام علیه السلام فرمود: «پس حال كه به سخن من اطمینان داری، باید به گفتار خداوند بیشتر اطمینان داشته باشی؛ چرا كه خداوند به وعده خود وفا میكند. مگر خود نفرموده: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»؛ (11) «هنگامی كه بندگان من از تو درباره من سؤال كردند، [بگو] من نزدیكم و دعای دعاكننده را به هنگامی كه مرا میخواند، پاسخ میگویم.» و نیز مگر نفرموده است: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»؛ (12) «از رحمت پروردگار ناامید مشوید.» و همچنین میفرماید: «وَاللَّهُ یعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً»؛ (13) «و خداوند شما را وعده آمرزش و فزونی میدهد.» بنابراین، باید اعتمادت به خدا بیشتر از دیگران باشد و درب خانه دل خود را به راه یافتن چیزی جز خوبی مگشای كه در این صورت، شما آمرزیده اید.» (14)
نیایش در سیره حضرت امام رحمه الله
آنچه از حضرت امام خمینی رحمه الله، اسطورهای بزرگ در قرن حاضر ساخت، ایمان خالص او به قدرت لایزال الهی و تكیه او بر خدا بود. حضرت امام بیش از آنكه شخصیتی سیاسی باشد، شخصیتی الهی بود و بنابه فرمایش معصومین علیهم السلام ارتباط خود و خدای خود را اصلاح نموده بود كه خداوند نیز رابطه او و خلق را صالح گردانید. به جاست نگاهی گذرا به این ویژگی در سیره حضرت امام رحمه الله نیز انداخته شود:
با هر لقمه، نیایش
مستخدم خانه امام میگوید: وقتی شام را میبردم و در اتاق میگذاشتم، گاهی قبل از اینكه آنجا را ترك كنم، از پشت در اتاق نگاه میكردم تا اگر چیزی را جا گذاشتهام، زود برگردم و بیاورم. در این حال، میدیدم امام مشغول غذا خوردن است و هر لقمهای را كه برمی دارند، آن را قدری نگاه میدارند، قدری دعا میخوانند و بعد میخورند و سپس لقمه دیگری برمی دارند. (15)
انس با مناجات
اواخر سال 67 روزی به اتاق آقا وارد شدم. دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است. من اوقات تلخی ایشان را كه دیدم، قدری ساكت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده!» بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستكش دست ایشان بود و ورق زدن برایشان سخت بود. یك ساعت به مغرب مانده بود، به من گفتند:
«من تا حالا خیال میكردم كه امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر رجب را انجام میدادم. حالا فهمیدهام كه اوّل شعبان شده و نمیدانم اصلاً باید چكار كنم.»
من تازه فهمیدم كه عصبانیت ایشان برای این است كه از صبح تا حالا دعاهای ماه رجب را میخوانده اند وحالا كه روزنامه آمده، متوجه شده اند
كه اوّل ماه شعبان است و ماه رجب بیست و نه روزه بوده است، نه سی روزه. بالاخره آقا آنچه را میخواستند، پیدا كردند و به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید! خیلی چیزهای عالی در آن هست.» و بعد آماده شدند كه آن دعا را بخوانند. (16)
انس با مفاتیح الجنان و صحیفه سجادیه
وقتی حضرت امام از ایران به تركیه تبعید شدند، در نخستین نامهای كه از تركیه به ایران نوشتند، كتاب مفاتیح و صحیفه را خواستند كه نشان دهنده روح عالی و عبادی ایشان در كنار توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی بود. امام از هر گونه یك سونگری، دوری میگزیدند. (17)
از جمله مواردی كه امام در درس اخلاقشان به آن توجه و تأكید داشتند، مسئله تقید طلاب به خواندن دعاها و زیارات بود. خود ایشان هم به مناجات با خدا خیلی علاقه داشتند و میشود گفت به آن عشق میورزیدند.
شاید بتوان گفت: حضرت امام تمام دعاهای مفاتیح را میخواندند. (18)
در ایامی كه امام در تركیه تبعید بودند، از فرزند ایشان مرحوم شهید حاج آقا مصطفی پرسیدم: آقا آنجا چه میكنند؟ ایشان گفت: امام تمام دعاهای مفاتیح را میخوانند و همیشه به نماز و دعا و زیارت عاشورا و زیارتهای مختلف مشغول هستند. (19)
توسل
فاطمه زهراعلیها السلام برترین الگوی دعاست؛ بانویی كه از مردم مدینه بسیار بی وفایی و جفا دید؛ اما همچنان آنان را دعا نمود و زمزمه دعای او برای همسایگان در نیمه شب قطع نشد و فرمود: «اَلْجارُ ثُمَّ الدَّارُ.» (20) اسماء بنت عمیس نقل میكند كه در روزهای پایانی عمر شریف فاطمه علیها السلام در محضر او بودم. او روزی غسل كرد و لباسهای تمیز بر تن نمود و مشغول راز و نیاز با خدای خود شد. جلوتر رفتم، دیدم كه رو به قبله نشسته و با آن حالت زار و بیمار دست به دعا برداشته و میگوید:
«اِلهِی وَسَیدِی اَسْئَلُكَ بِالَّذِینَ اصْطَفَیتَهُمْ وَبِبُكاءِ وَلَدَی فِی مُفارَقَتِی أَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شِیعَتِی وَشِیعَةِ ذُرِّیتِی؛ (21) پروردگارا و بزرگا! به حق آن كسانی كه آنان را برگزیدی و به حق گریههای دو فرزندم (حس و حسین علیهما السلام) به هنگام جدا شدن از من [از تو میخواهم كه] از گناهكاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من درگذری!»
او در آخرین لحظات دست به جانب پروردگار خویش بلند كرد و تنها برای خود یك دعا نمود كه خداوند او را ببخشاید. امام باقرعلیه السلام فرمود: «فاطمه دختر رسول خداصلی الله علیه وآله شصت روز پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله به شدت بیمار شد و چند روز بعد درگذشت.»
او در دعای خود عرضه داشت:
«یا حَی یا قَیومُ بِرَحْمَتِكَ اَسْتَغِیثُ فَأَغِثْنِی اللَّهُمَّ زَحْزِحْنِی عَنِ النَّارِ وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَأَلْحِقْنِی بِأَبِی مُحَمَّدٍ؛ای خدای زنده و توانا! پناه میآورم به رحمت تو؛ پس به من پناه ده. خدایا مرا از آتش دوزخ دور گردان و وارد بهشت نما و مرا به پدرم، محمدصلی الله علیه وآله ملحق گردان!»
امام علی علیه السلام خطاب به او میفرمود: «خداوند به تو عافیت میدهد و تو را زنده نگه میدارد.» اما فاطمه علیها السلام در پاسخ او میفرمود: «ای ابو الحسن! بسیار نزدیك است كه من با خدای خود ملاقات نمایم.» (22)
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) غافر/ 60.
2) اعراف/55.
3) همان/29.
4) همان/ 180.
5) مكارم الاخلاق، حسن بن الفضل الطبرسی، بیروت، مطبعة ثامن الحجج علیه السلام، 1426 ق، ج 2، ص 8.
6) بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ق، ج 93، ص 302.
7) الكافی، محمد بن یعقوب الكلینی، دار الكتب الاسلامیة، 1388 ق، ج 2، ص 472.
8) مكارم الاخلاق، ج 2، ص 96.
9) تحف العقول، ابن شعبة الحرانی، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق، ص 280.
10) الكافی، ج 2، ص 474.
11) بقره/186.
12) زمر/53.
13) بقره/268.
14) الكافی، ج 2، ص 243.
15) برداشتهایی از سیره حضرت امام خمینی رحمه الله، غلامعلی رجایی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1378 ش، ج 3، ص 101، به نقل از: ربابه بافقی.
16) همان، صص 104 - 105، به نقل از: حجة الاسلام مسیح بروجردی.
17) همان، ص 106، به نقل از حجة الاسلام سید حمید روحانی.
18) همان، ص 106، به نقل از: آیة اللّه امامی كاشانی.
19) همان.
20) كشف الغمة فی معرفة الائمّة، علی بن عیسی الاربلی، قم، دار الكتب الاسلامیة، 1410 ق، ج 2، ص 25.
21) نهج الحیاة، ص 148.
22) بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، قم، نشر ناصر، 1369 ش، ص 228.
مناجات
آن چه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 22/6/1386 ایراد فرمودند.
* * *
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
والصلاة و السلام علی سیدالانبیاء و المرسلین، حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد، و علی اله الطیبین الطاهرین المعصومین.
شاید در عرف ما مناجات، مراسمی باشد كه سحرهای ماه رمضان در بلندگوها یا در مأذنهها، كسانی با صدای بلند، اشعار و دعاهایی میخوانند؛ ولی این كیفیتها منظور نیست. كلمه مناجات كه با كلمه نجوا هم خانواده است، در اصل لغت به معنای در گوشی گفتن، راز گفتن و خصوصی صحبت كردن است. بعضی اصل مناجات را رازگویی قرار داده اند. بعضی روی خلوت بودنش تكیه كرده اند و گفته اند اصل معنا همان در خلوت بودن و خصوصی بودن صحبت است. اما وقتی در میان جمعی دونفر میخواهند خصوصی صحبت كنند كه دیگری نشنود، ناچار آرام صحبت میكنند؛ پس آرام صحبت كردن یا سرّی صحبت كردن، اصل مناجات نیست. اصلش این است كه گفتگو خصوصی باشد كه از یك طرف لازمهاش در خلوت بودن است، و از یك طرف آهسته صحبت كردن.
مناجات خواندن یا مناجات كردن؟
بنابراین مناجات با آهسته صحبت كردن بیشتر مناسبت دارد تا فریاد كشیدن و آواز خواندن. آنها خواندن مناجات است نه مناجات كردن. مثل اینكه دعاهایی كه میخوانیم دعا كردن نیست؛ بیشتر خواندن دعاست. یعنی دعایی است كه پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام و اولیاء خدا آن دعا را در یك موقعیت خاصی گفته اند و ما آن را میخوانیم و غالباً به صورت حكایت است و قصد انشاء در بسیاری از موارد نیست. بسیارند كسانی كه دعا میكنند یا اصلاً معنیاش را نمیدانند یا توجه به معنایش ندارند. یعنی دعا میخوانند؛ نمیشود گفت دعا میكنند. مناجاتها هم كه بلند خوانده میشود و گاهی به معنایش توجهی نیست، مناجات كردن نیست؛ این مناجات نامه خواندن است.
مناجات با...؟
مناجات میتواند بین دو انسان، بین انسان و خدا و میتواند بین خدا و انسان باشد. در قرآن شریف آیاتی داریم مربوط به در گوشی گفتن مردم با همدیگر. زمانی كسانی برای اینكه خودشان را نزدیك به پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نشان بدهند، برای خودشان یك تعینی قائل بودند، میآمدند نزدیك به پیغمبر مینشستند تا خصوصی با پیغمبر اكرم صحبت كنند. كسانی هم بودند كه ایمان واقعی نداشتند یا منافق بودند میخواستند حرفهایی بزنند كه سایر مؤمنین اطلاع نداشته باشند. گاهی هم علیه مؤمنین توطئههایی میكردند. آنها هم آرام صحبت میكردند تا دیگران نشنوند، مؤمنان هم از این در گوشی گفتنها ناراحت میشدند. در آن موردی كه میخواستند با پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله خصوصی صحبت كنند، آیهای نازل شد: كسانی كه میخواهند با پیغمبر در گوشی صحبت كنند، باید صدقهای بدهند. آن وقت اجازه داده میشود كه با پیغمبر صحبت كنند؛ «فَقَدِّمُوا بَینَ یدَی نَجْواكُمْ صَدَقَةً» (1) اما هیچ كس جز امیر المؤمنین علیه السلام به این آیه عمل نكرد.
در روایتی دارد كه ایشان یك دینار طلا داشتند، آن را تبدیل كردند به چند درهم نقره، و همه آنها را برای صحبتهای خصوصی با پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله به عنوان صدقه دادند؛ اما بعد از آن هیچ كس دیگر صحبت خصوصی با پیغمبر را درخواست نكرد، بعد آیه نسخ این حكم نازل شد. حالا كه ابا دارید از این كه صدقهای بپردازید، دیگر نمیخواهد صدقه بدهید؛ تكلیف از شما برداشته شد (2) .
در روایات شیعه و سنی وارد شده كه یكی از ویژگیهای امیرالمؤمنین علیه السلام این است كه تنها كسی است كه به این آیه شریفه عمل كردند، نه قبل از ایشان و نه بعد از ایشان كسی عمل نكرد و نخواهد كرد. در مورد آن در گوشیها و صحبتهای خصوصی هم كه افراد میكردند و موجب حزن مؤمنین میشد و گاهی میخواستند توطئه بكنند، آیهای نازل شد كه «فَلا تَتَناجَوْا بِالاِْثْمِ وَالْعُدْوانِ» (3) ؛ اگر صحبت خصوصی میكنید حتما در مورد كارهای خیر یا برای كار خیری باشد كه میخواهید دیگران متوجه نشوند. یعنی در گوشی گفتن فی حدّ نفسه در میان جمع، منفی است، خلاف ادب است، مگر ضرورتی باشد. اصل این است كه در میان جمع، كسی در گوشی صحبت نكند تا موجب توهّم نشود.
مناجات انسان با خدا
گاهی انسان یك حالی پیدا میكند كه میخواهد با خدا بلند صحبت كند، و گاهی نه، حالش جوری اقتضاء میكند كه آرام و خصوصی صحبت كند. مثلا آدم وقتی میخواهد به گناهان خودش اعتراف كند، به طور قاعده دوست ندارد دیگران متوجه شوند. گفتگوهای دیگری هم هست كه ناشی از شدت محبّت است، گفتگوهای محبّت آمیز هم طبعش این نیست كه بلند میان مردم داد كشیده بشود. این گفتگو، گفتگویی خصوصی است. «میان عاشق و معشوق رمزی است» اینجا هم جای مناجات است.
تفاوت نجوا با ندا
اما گاهی اقتضاء میكند كه آدم در یك گرفتاری و ناراحتی خدا را صدا بزند، كانّه از خدا دوریم! صدا میكنیم كه خدا یا كجایی به داد من برس؛ اینجا ندا میكند، جامع هر دویش دعاست، چه به صورت بلند باشد و چه به صورت آهسته، خصوصی باشد یا عمومی، همهاش دعا هست. اما در موردی كه آدم خودش را در حالت دوری تصور میكند آنجا ندا هست. در مناجات شعبانیه میگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُكَ»؛ وقتی نداء میكنم، فریاد میزنم، به فریاد من توجه كن. روایتی هم هست كه حضرت موسی علیه السلام از خدای متعال سؤال كرد: «أَ بَعِیدٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَادِیكَام قَرِیبٌ فَأُنَاجِیكَ فَأَوْحَی اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیهِ أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَكَرَنِی...» (4) ؛ خدایا نزدیك هستی تا در گوشی با تو صحبت كنم، یا دور تا فریاد بزنم. خطاب شد كه من از همه به تو نزدیك ترم.
سحر و مناجات
اصل مناجات در روایات مورد تأكید قرار گرفته است به خصوص در ماه رمضان. روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده كه خطاب به روزه دار فرمودند: «اَیهَا الصَّائِمُ فَاِنَّكَ فی شَهْرِ صِیامِكَ مَفْرُوضٌ...» تا فرمودند «وَ اَصْواتُكَ فیهِ مَسْمُوعَةٌ وَ مُناجاتُكَ فیهِ مَرْحُومَةٌ» (5) ؛ در این ماه صداهای تو شنیده میشود. گاهی افراد در حدّی هستند كه حرفشان قابل اعتنا نیست، فرض كنید در مجلسی بچهای یا سفیهی، حرفی یا دادی بزند، خُب كسی توجه نمیكند، اینجا میگویند این، صوت مسموعی ندارد، گوش به حرفش نمیدهند. پناه میبریم به زمانی كه انسان در مقابل خدای متعال به یك حالی بیفتد كه خدا به او اعتنا نكند، هر چه داد هم بزند، مورد توجه قرار نگیرد. ولی گاهی است كه خدای متعال در یك شرایط خاصی یك اذن عامی میدهد یا به خصوص مردم را دعوت میكند كه بیایید حرف بزنید، من میشنوم، توجه میكنم. این مضمون در دعاها زیاد وارد شده كه گاهی گناهان انسان موجب میشود صدایش شنیده نشود، خدا توجهی به حرفش نكند. آن وقت از خدا میخواهد كه این حجاب گناه را از میان بردارد. ماه رمضان، ماهی است كه صداها شنیده میشود، خدا به بندگانش توجه میكند، هر قدر هم شایستگی نداشته و آلوده باشند، در عین حال خدا از فضل و كرم خودش صدای آنها را مورد توجه قرار میدهد.»وَ مُناجاتُكَ فیهِ مَرْحُومَةٌ»؛ مناجاتی كه انسان میكند در این ماه با رحمت الهی مواجه میشود.
در اوقات دیگر هم غیر از ماه رمضان وقت سحر خیلی سفارش به مناجات شده است. در نیمه شب، موقعی كه چشمها خواب است و صداها خاموش، اگر به خدای متعال توجه پیدا كنیم و با او صحبت كنیم خدای متعال میفرماید: «لبیك.» كسی كه در نیمه شب با خدا مناجات كند، «أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِی قَلْبِهِ» (6) . خدا نور را در دلش ثابت میدارد. دلش ظلمانی نمیشود.
نجوای با محبوب
به طور طبیعی هر كسی دوست دارد با اشخاص بزرگ مخصوصاً اشخاصی كه دوستشان دارد صحبت خصوصی داشته باشد یا اگر رابطه عاطفی بین دو نفر باشد، خیلی دلش میخواهد كه تنهایی و خصوصی با او صحبت كند، هر چند چیزی هم از او نخواهد. همین صحبت كردن با او موضوعیت دارد. به طور طبیعی مؤمن و كسی كه عظمت خدا را درك میكند، نعمتهای خدا را میشناسد و میداند كه چقدر به او رأفت و رحمت دارد، باید دلش بخواهد با خدا صحبت كند. ولی متأسفانه بسیاری از اوقات ارادهای در آدم پیدا نمیشود و چندان علاقهای ندارد كه جای خلوتی برود و با خدا صحبت كند. در ماه مبارك رمضان كه بهار دعا و مناجات است - بنده خودم را عرض میكنم - اگر یك دعای افتتاحی، دعای ابوحمزهای میخوانیم برای خالی نبودن عریضه است تا ثوابی ببریم. اما اینكه آدم علاقه داشته باشد كه بنشیند با خدا درد دل كند و خصوصی صحبت كند، این حال همیشه پیدا نمیشود. اگر الان به شما بگویند كه هر كدام از آقایان، مایل هستند یك وقت خصوصی، پنج دقیقه، بروند تهران با مقام معظم رهبری خصوصی صحبت كنند، كیست كه داوطلب نشود؟ همه داوطلب میشوند، مسابقه میگذارند. چرا؟ او شخصیت عظیمی است، دوست داشتنی است. آدم كسی را كه دوست دارد دلش میخواهد با او صحبت كند، حالا ضمناً اگر یك درخواستی هم داشت عرض میكند؛ درخواستی هم نداشت، همین صحبت كردن برایش مطلوبیت دارد. چرا ما با خدا این گونه نیستیم؟ با اینكه خدا خودش دعوت میكند كه بیایید، با من خصوصی صحبت كنید، من فوری جوابتان را میدهم. وقتی نیمه شب بنده میگوید «یارب»، خدا میگوید «لَبَّیكَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِكَ وَ تَوَكَّلَ عَلَی أَكْفِك» (7) ؛ از من درخواست كن تا به تو بدهم، بر من توكل كن تا كفایتت كنم. خب انسان یك چنین خدایی داشته باشد، او هم دعوت میكند، آن وقت ما ناز بكنیم و نرویم، خواب را ترجیح بدهیم. چرا؟ مسلّماً آفتی در ما است، ایمان این را اقتضاء نمیكند.
چرا از مناجات لذت نمیبریم؟
چه چیز موجب میشود كه انسان دوست نداشته باشد با خدا مناجات كند؟ خدا خیلی جاها خودش فرموده كه اگر كسانی، بعضی از ویژگیها را داشته باشد، من شیرینی مناجاتم را از كام آنها برمی دارم، «لَا أُذِیقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِی» (8) ؛ روایتی از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله است كه میفرمایند: «قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِذَا عَلِمْتُ أَنَّ الْغَالِبَ عَلَی عَبْدِی الِاشْتِغَالَ بِی نَقَلْتُ شَهْوَتَهُ فِی مَسْأَلَتِی وَ مُنَاجَاتِی» (9) ؛ خدا میفرماید كه اگر دیدم كه بندهام اغلب اوقاتش را صرف من میكند، به فكر من است، یعنی به فكر این است كه چه تكلیفی دارد تا انجام بدهد، یا از چه نهی شده است كه اجتناب كند - ممكن است لحظات و ساعاتی رفتارهای نامناسبی هم داشته باشد - تمایلات او را سوق میدهم به طرف گفتگو و مناجات با خودم. به جای اینكه تمایل به امور پست وحیوانی داشته باشد، اصلا علاقهاش به این جهت میشود كه با خدا صحبت كند. این لطفی است كه خدا به او میكند. اگر كسانی باشند كه بیشتر اوقات یا خدای نكرده همه اوقاتشان، فكر لذائذ دنیا باشند، فكر این هستند كه چه غذایی لذیذتر است، چه جایی مناسبتر است، چه لباسی زیباتر، چه فیلمی لذتبخشتر است، مجالست با چه كسی شیرینتر است، چه پست و مقامی میتوانند به دست بیاورند، خدا هم اجازه نمیدهد كه با او مناجات كنند.
دوستان من را با دنیا چه كار؟!
خدای متعال به حضرت داودعلیه السلام وحی فرمود: «مَا لِأَوْلِیائِی وَ الْهَمَّ بِالدُّنْیا» (10) ؛ دوستان من را با فكر دنیا چه كار؟ چرا كسانی كه ادّعای دوستی من میكنند، همّ و غمّشان به امور دنیا تعلّق میگیرد؟ نیازهایشان را من برطرف میكنم، چرا آنها غصّهاش را میخورند؟ «إِنَّ الْهَمَّ یذْهِبُ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی مِنْ قُلُوبِهِم»؛ همّ و غمّ دنیا حلاوت مناجات من را از دل آنها سلب خواهد كرد. اگر گاهی هم موفق شوند با حال كسالت دعای ابوحمزهای بخوانند، حلاوتی درك نمیكنند، دعایی میخوانند برای اینكه ثوابی ببرند. حداكثر به امید اینكه گناهشان آمرزیده شود. امّا اینكه لذّت ببرند و دنبال این بگردند تا فرصت مناجات پیدا كنند موفق نخواهند شد. روایت دیگری هست كه برای ما كوبندهتر هست! از احادیث قدسیه است كه ناقلش حضرت صادق علیه السلام است. فرمود: «أَوْحَی اللَّهُ إِلَی دَاوُدَعلیه السلام لَا تَجْعَلْ بَینِی وَ بَینَكَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیا فَیصُدَّكَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِكَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِی الْمُرِیدِین» (11) ؛ خدای متعال به حضرت داود! وحی كرد: یا داود! میان من و خودت عالِم دنیازده را واسطه قرار نده. [كسی كه شیفته دنیاست، ولو عالِم باشد، مقامات علمی بالا هم داشته باشد،] تو را از راه مُحبتم باز میدارد؛ زیرا چنین عالمی راهزن [دلهای] بندگان مُرید من است. بندگانی كه میخواهند به طرف من بیایند، راهنما میخواهند. خیال میكنند چون این عالِم است میتواند راهنمایشان باشد، اما خبر ندارند كه این دزدی است كه با چراغ آمده. بعد میفرماید: عقوبتی كه برای اینها در نظر گرفتم، كم ترینش این است كه حلاوت مناجاتم را از دل آنها برمی دارم. عالِم دنیازده، شیرینی مناجات خدا را درك نمیكند و طبعاً نمیتواند دیگران را به سوی خدا راهنمایی كند. سخن آخر اینكه ما اگر خودمان لیاقتی نداریم، به گدایی درِ خانه اهل بیت و به بركت شفاعت آنها، مورد عنایت الهی قرار بگیریم تا حال مناجاتی، حال توبهای، حال عبادتی پیدا كنیم و آلودگیهایمان شسته شود، انشاءالله.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) مجادله/ 12.
2) ر. ك: بحار الانوار، ج 30، ص 376.
3) مجادله/ 9.
4) وسائل الشیعه، ج 1، ص 376.
5) فضائل الأشهر الثلاثه، ص 107.
6) مستدرك الوسائل، ج 5، ص 207.
7) مستدرك الوسائل، ج 5، ص 207، روایت 5708.
8) مستدرك الوسائل، ج 12، ص 36.
9) بحار الانوار، ج 90، ص 162.
10) بحار الانوار، ج 79، ص 143.
11) الكافی، ج 1، ص 46.