رفتار قرآنی با بدهكار
حضرت آیت الله خامنهای دامت بركاته در زمان ریاست جمهوری به یكی از كشورهای اسلامی رفتند و ما به عنوان همراه در خدمت ایشان بودیم. حضرت آیت الله خامنهای به رئیس جمهور آنجا فرمودند: بدهی ما را نمیدهید؟ او در جواب گفت: قرآن میفرماید: «فنظرة الی میسرة؛ به آدم بدهكار مهلت بدهید.» آقا با مزاح فرمودند: تا اینجا را قبول دارم ولی به شرط اینكه قسمت دوم آیه شریفه را نخوانید كه اگر بدهكار توانایی پرداخت ندارد به او ببخشید؛ «ان تصدقوا خیر لكم»
حجة الاسلام والمسلمین قرائتی (تهران)
رهبری آیت الله خامنهای از منظر امام رحمه الله
زمانی كه آیت الله خامنهای در سفر كره شمالی بسر میبردند، حضرت امام رحمه الله گزارشهای سفر را از تلویزیون میدیدند. دیدار ایشان از كره، استقبال مردم، سخنرانیها و مذاكرات سفر برای حضرت امام رحمه الله خیلی جالب بود و امام رحمه الله فرموده بودند: الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند.
حجة الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی رحمه الله
زمزمه عاشقانه با امام رئوف
در یكی از سفرهایی كه مقام معظم رهبری به مشهد داشتند، مستقیم به زیارت مشرف شدند. اتاق تاریكی در انتهای دفتر آقای طبسی است كه مشرف به حرم است و پنجره كوچكی دارد كه مقام معظم رهبری آنجا زیارت نامه میخوانند. وقت شام رفتم تا ایشان را برای شام دعوت كنم، دیدم معظم له در حال گریه و زاری است. بار دوم رفتم، باز دیدم ایشان غرق در توسل است. بار سوم رفتم، باز ایشان را در همان حال دیدم. ما و نیروهای حفاظت تصمیم گرفتیم، ایشان را از آن حال خارج كنیم؛ چرا كه ممكن بود - بعد از دو ساعت گریه و زاری - برای ایشان اتفاقی بیافتد. این بار جلوتر رفتم، در را زدم و عرض كردم: دوستان منتظرند تا شما تشریف بیاورید. آقا همانطور كه در گریه و توسل بودند، بلند شدند و زیارت امین الله را شروع كردند. بعد از زیارت و راز و نیاز عاشقانه، تشریف آوردند.
حجة الاسلام والمسلمین موسوی كاشانی (از اعضای بیت - تهران)
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
در دیداری كه مقام معظم رهبری از جانبازان شهر مقدس قم داشتند، از اولین نفری كه مقابل در مستقر بود شروع به معانقه و روبوسی نمودند. هر یك از آنان دست خلف صالح حضرت امام رحمه الله را میبوسیدند و بر صورت و چشمان خود میمالیدند. گاهی گریه میكردند و دست بر گردن معظم له میانداختند. از آنجا كه برخی از عزیزان جانباز روی چرخهای خود نشسته بودند، ایشان به حالت خمیده باقی میماندند و صحبتهای آنان را گوش میدادند.
یكی از جانبازان عرض كرد: آقا من تقاضا دارم كه انگشترتان را به عنوان یادگاری به من بدهید.
مقام معظم رهبری بلافاصله انگشتر خود را درآوردند و به ایشان دادند. جانباز دیگری عبای رهبر را برای تبرك درخواست كرد. معظم له عبای خود را برداشتند و به آن جانباز عطا كردند. جانباز ویلچری دیگری عرض كرد: آقا من میخواهم برای نجات از فشار قبر پیراهن شما را همراه كفنم داشته باشم. مقام معظم رهبری به حالت مزاح فرمودند: اینجا كه نمیشود پیراهن را از تن درآورد! وقتی به محل استقرار رفتم، آن را برای شما خواهم فرستاد. دیدار طولانی و صمیمانه جانبازان كه تمام شد، آقا به محل اقامت خود بازگشتند و پیراهن را توسط بنده برای آن جانباز فرستادند، این در حالی بود كه هنوز جمعیت جانبازان از مدرسه فیضیه متفرق نشده بودند.
حجة الاسلام والمسلمین ذوالنوری (فرمانده تیپ مستقل 83 امام صادق علیه السلام)
سادگی و صفای ازدواج
چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیت الله خامنهای از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. ایشان فرمودند: آقای دكتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند میشویم. عرض كردم: چطور؟ فرمودند: آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهرا یكدیگر را پسندیده اند و در گفتگو به نتیجه رسیده اند. حالا نظر شما چیست؟
عرض كردم: آقا اختیار ما هم دست شماست!
آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است. تمام زندگی ما غیر از كتابهایم، یك وانت لوازم كهنه است. خانه ما هم دو اطاق اندرونی دارد و یك اطاق بیرونی كه مسئولان میآیند و با من دیدار میكنند. من پولی برای خرید خانه ندارم. خانهای اجاره كرده ایم كه قرار است در یك طبقه آن آقا مصطفی و در طبقه دیگر آقا مجتبی زندگی كنند. ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نكرده اید. آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی كند؟!
زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال كرد.
غلامعلی حداد عادل (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی)
ساده زیستی
وظیفه خود میدانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم كه من از وضع منزل حضرت آیت الله خامنهای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یك نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موكت زندگی میكنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یك فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود كه من از زبری و خشنی آن فرش - كه ظاهرا جهیزیه همسر ایشان بود - اذیت میشدم، از آنجا برخاستم و به موكت پناه بردم.
حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله
ساده و بی تكلف با خانواده شهید
یك روز سه چهار نفر با یك ماشین آمدند و گفتند: حاج آقا! خودت را آماده كن كه مهمان عزیزی داری! از آنان پرسیدم: چه كسی قرار است بیاید؟ پاسخ شنیدم: رهبر معظم انقلاب. وقتی آقا داخل منزل شدند، شوق دیدار مرا بهت زده كرده بود. آقا مرا در آغوش كشیدند و صورتم را بوسیدند، بنده نیز دست ایشان را بوسیدم. آقا داخل اتاق شدند و روی زمین نشستند. ابتدا احوال پرسی كردند و از مشكلات سؤال نمودند. سپس فرمودند: «عكس شهدایتان را بیاورید.» عكسها را برای حضرت آقا آوردم. ایشان تك تك عكسها را بوسیدند و آنان را روبروی خود گذاشتند و فرمودند: «این شهدا اگر نبودند، ما هم نبودیم. ما هرچه داریم از این شهدا داریم»
حدود نیم ساعت در محضر آقا بودیم، وقتی خواستند تشریف ببرند رو به من كردند و فرمودند: «اجازه میخواهیم برویم»
من گفتم: آقا! اجازه ما هم دست شماست. ناگهان متوجه شدم از ایشان پذیرایی نكرده ایم! دیدار ایشان آنقدر ما را شوكه كرده بود كه یادمان رفته بود، آقا مهمان ما هستند. با خجالت از ایشان عذرخواهی كردم، اما ایشان پس از لبخندی زیبا فرمودند: «چه اشكالی دارد؟»
آقای مجید شجاعی پور (پدر سه شهید)
سبقت از اهل فن در كتاب خوانی
یكی از مسئولین فرهنگی كشور نقل میكرد:
یك روز محضر مقام معظم رهبری رسیدم. آقا یك كتاب رمان آوردند كه نام آن بچههای هاروارد بود و به من فرمودند:
این را خوانده ای؟
عرض كردم: نه! (در حالی كه بنده مدیر مسئول روزنامهای میباشم) . سپس فرمودند: این كتاب درباره فلان موضوع است. ببین اینها چقدر زیبا در قالب رمان انقلاب روسیه را به خورد جوانها میدهند.
حجة الاسلام پاینده (از اساتید دانشگاه)
سید علی محبوب سید روح الله
در زمان جنگ، آیت الله خامنهای به تیپ الغدیر تشریف بردند. من نیز در خدمت ایشان بودم. معظم له در جمع رزمندگان استان یزد، سخنرانی كردند، سپس به سنگر فرماندهی رفتیم.
ناهار را در آن سنگر صرف نمودیم. آیت الله سید روح الله خاتمی نیز حضور داشتند. ایشان با دستهای لرزان خود، كاسه بزرگی را برداشت، مقداری ماست داخل آن ریخت و بعد شروع به درست كردن دوغ نمود. دوغ آماده شد. كاسه دوغ را خدمت مقام معظم رهبری آورد و فرمود: آقا دوغ را برای شما درست كردهام.
آیت الله خامنهای فرمودند: شما خیلی به زحمت افتاده اید، خودتان میل بفرمایید.
آیت الله سید روح الله خاتمی گفت: اول شما تناول بفرمایید؛ چرا كه من آن را برای شما آماده كردهام. شما بفرمایید و سپس از باقیمانده آن به عنوان تبرك خواهم خورد.
مقام معظم رهبری خواستند كاسه را بگیرند كه آیت الله خاتمی فرمود: نه! میخواهم با دست خودم به شما دوغ بدهم! بعد با دستهای لرزان خود كاسه را نگه داشت و آقا از آن دوغ آشامیدند.
پس از آنكه مقام معظم رهبری از آن دوغ نوشیدند، آیت الله سید روح الله خاتمی كاسه را بر زمین گذاشت، آن را چرخاند و بعد لبهای خود را بر همان جایی كه آقا از آنجا دوغ میل كرده بودند گذاشت و دوغ را آشامید.
حجة الاسلام والمسلمین ذوالنوری (فرمانده تیپ مستقل 83 امام صادق علیه السلام)
شاعر توانا
مقام معظم رهبری سابقه طولانی در شعر و متون ادبی داشته اند و سخنرانی معظم له در مورد حافظ به عنوان متن برگزیده ادبی یونسكو شناخته شد. حتی قبل از انقلاب و خصوصا از زمان ریاست جمهوری تا كنون، جلسات مشاعره و نقد شعر با اساتید فن داشته اند.
یك نمونه از اشعار معظم له:
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز كم و بیش چو آینه خو كرده حیرانی خویشم
یك چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شكرخند لبش جان نسپردم شرمنده جانان ز گران جانی خویشم
بشكستهتر از خویش ندیدم به همه عمر افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هرچند «امین» بسته دنیا نیم اما دلبسته یاران خراسانی خویشم
شایستگی رهبری
من نسبت به حضرت امام خمینی رحمه الله روی بازتری داشتم و مسائل را بی پرده با ایشان مطرح میكردم. یك روز كه خصوصی خدمت معظم له رسیده بودم، بی پرده در مورد قائم مقامی رهبری و مشكلاتی كه احتمالا پیدا میشود، صحبت كردم.
حضرت امام رحمه الله در آن جلسه به من فرمود:
«شما در بن بست نخواهید بود، آقای خامنهای در میان شما هست؛ چرا خودتان نمیدانید؟!» این جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام رحمه الله است. در همان روزها امام برای مقام معظم رهبری، كلمه برادر را به كار میبردند. قطعا این تعبیر بی معنا نبود. ما آن روزها از این تعبیرات به موضوع رهبری آیت الله خامنهای منتقل نشدیم. اما گفتههای امام خمینی رحمه الله نشانگر این است كه معظم له، آیت الله خامنهای را شایسته این كار میدانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند.»
حجة الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام)