ستاره‏ مدینه

(به مناسبت ولادت حضرت زینب علیهاالسلام)

اشاره

بی گمان سخن گفتن از عقیله بنی هاشم، دختر آسمانی علی علیه السلام، بسیار سخت است. حال كه در آستانۀ تولد این ستارۀ علوی قرار گرفتیم، شمه‌ای از شخصیت و فرازهایی از زندگی آن حضرت تا عصر امام حسین علیه السلام را بیان می‌كنیم و بخش پایانی آن را كه با كربلا و عاشورا پیوند می‌خورد، به مناسبت رحلت این بانوی ارجمند، تقدیم خواهیم كرد.

از این روی در مقاله حاضر بیشتر به زندگی و شرح جلوه‌هایی از شخصیت حضرت زینب علیهاالسلام كه مربوط به قبل از قیام كربلاست پرداخته‌ایم و هر گونه توضیح مربوط با دورۀ دوم را به مبحث رحلت وی واگذاشته‌ایم.

زینت پدر

ستارۀ مدینه وقتی به دنیا آمد، امام حسین علیه السلام به سرعت خود را به پدر رساند و با اشتیاق خبر تولّد خواهرش را به او داد و منتظر لبخندی بر لب پدر شد، امّا در كمال شگفتی اشك پدر را دید كه بر گونه‌اش جاری شد. حسین سبب گریه پدر را پرسید.

امام فرمود: «فرزندم به زودی خواهی دانست.» (1)

در این ایام پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در مسافرت بود؛ لذا فاطمه علیهاالسلام رو به علی علیه السلام كرد و پرسید: پدرم در مسافرت است، نام این دختر را چه بگذاریم؟ علی علیه السلام فرمود: من در این كار بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیشی نمی‌گیرم. منتظر می‌شویم تا به زودی باز گردد. سرانجام پیامبر صلی الله علیه و آله از سفر برگشت. او طبق معمول قبل از ورود به خانه‌اش در خانۀ فاطمه علیهاالسلام را كوبید و چون داخل شد، سیمای كودك فاطمه علیهاالسلام را دید. علی علیه السلام پیش آمد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله را از تولد نوه‌اش مطلع كرد و از وی خواست نامی برای او انتخاب كند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «فرزندان فاطمه، فرزند من هستند، امّا منتظر وحی می‌مانم تا خداوند نامی برایش برگزیند در همان هنگام جبریل نازل شد و عرض كرد: خداوند سلام می‌رساند و می‌فرماید: نام این كودك را زینب بگذار؛ زیرا در لوح محفوظ این نام را برای او نوشته‌ایم. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله (زینب) را از مادرش خواست، بر گونه‌اش بوسه‌ای زد و فرمود: حاضرین و غایبین را وصیت می‌كنم كه حرمت این دختر را نگهدارند؛ كه او همانند خدیجه كبری علیهاالسلام است.» (2)

و به این ترتیب در پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری سومین فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام پای به این جهان گذاشت. (3)

تولّد حضرت زینب علیهاالسلام همراه با غم و اندوه اهل بیت علیهاالسلام بود و این به خاطر اخباری بود كه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از آینده و مصیبت‌هایی كه زینب علیهاالسلام بدان گرفتار خواهد شد؛ داده بود. از جمله وقتی جبرییل ناز شد و نام زینب را برای مولود مبارك فاطمه آورد، گریان شد. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله سبب گریه‌اش را سؤال كرد، گفت: «این دختر از آغاز تا پایان زندگی، رنج و بلاهای زیادی را به جان خواهد خرید به درد مصیبت تو، ماتم مادرش، مصیبت پدرش، فراق برادرش حسن و از همه فزون‌تر به مصائب كربلا گرفتار خواهد شد.» وقتی این خبر را رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید، گریان شد...

«فلما احضرتها اخذها رسول الله و ضمّها الی صدره الشریف و وضع خده المنیف علی خدّها فبكی بُكاءً عالیا و سال الدّمع علی محاسنه الشریف جاریا فقالت فاطمه: لماذا بكائك؟ لا ابكی الله عینیك یا ابتاه!، فقال صلی الله علیه و آله : یا بنیة فاطمةُ فاعلمی ان هذه البنت بعدك و بعدی تُبتلی بالبلایا تردّ علیها مصائب شتی و رزایا، فبكت فاطمه علیهاالسلام عند ذلك ثم قالت: یا اب فما ثواب من بكی علیها و علی مصائبها؟ فقال: یا بضعتی و قرّه عینی! ان من بكی علیها و علی مصائبها یكون ثواب بكائه كثواب من بَكی اخویها؛

وقتی زینب را حاضر كردند رسول خدا صلی الله علیه و آله او را گرفت و به سینۀ شریفش چسبانید و صورت مبارك خود را به صورتش نهاد و بلند گریست [چنان كه [اشك از محاسن شریف او روان شد، فاطمه علیهاالسلام پرسید: [ای پدر گرامی [گریه ات برای چیست؟ خدا نگریاند دو چشم شما را! فرمود:‌ای دختر من،‌ای فاطمه! بدان كه بعد از تو و بعد از من این دختر، گرفتار بلاها خواهد شد و مصیبت‌های گوناگون بر وی وارد خواهد شد.

در این لحظه فاطمه علیهاالسلام به شدت گریست و پرسید:‌ای پدر! ثواب كسی كه بر او و مصیبت هایش گریه كند، چیست؟، فرمود:‌ای پاره تن من و روشنی چشمم! هر كس بر او و مصیبت هایش گریه كند، ثواب گریه‌اش مانند ثواب كسی است كه بر دو برادر او [حسن و حسین] گریه كند...» (4)

سیمای زینب

بانویی بلند بالا با چهره‌ای نورانی، قوی اندام، دارای فصاحت و بلاغتی علی گونه و عصمت و حیائی فاطمی، حلم و بردباری حسنی و شجاعتی حسینی، از وی بانویی كم نظیر ساخته بود. (5)

دوران كودكی

1 ـ مقام وحدانیت

زینب علیهاالسلام از همان كودكی دارای كمالات معنوی و علمی بود چنان كه امیرمؤمنان را به شگفتی وامی داشت. آن گونه كه ملامحمد تقی، معروف به شهید ثالث، در مجالس المتقین و ابی سعید سبزواری در مصابیح القلوب می‌نویسند: «حضرت زینب علیهاالسلام همراه با ابوالفضل العباس علیهاالسلام در دوران كودكی، كنار امیرمؤمنان علیه السلام نشسته بودند، حضرت رو به ابوالفضل كرد و گفت: فرزندم بگو یك، او گفت یك. آن گاه از او خواست بگوید دو، ولی ابوالفضل علیه السلام پاسخ داد: پدر! با زبانی كه یك گفته‌ام دو نمی‌گویم، (منظورش وحدانیت خدا بود) امام علیه السلام از خوشحالی فرزندش را بوسید. آن گاه زینب علیهاالسلام پرسید: پدر! ما را دوست داری!، فرمود: چگونه شما را دوست نداشته باشم، شما میوه دل من هستید.

زینب علیهاالسلام عرض كرد: لایجتمع حبّان فی قلب مؤمن حب اللّه و حب الاولاد و ان كان ولابد فالحب لله تعالی و الشفقة للاولاد؛ دو محبت در قلب مؤمن جمع نمی‌شود [هم] حب خدا و [هم] حب اولاد اگر چاره‌ای نباشد پس دوستی مخصوص خداست و شفقت و مهربانی برای اولاد.» (6) آری زینب از همان كودكی صاحب علم و كمال بود.

2 ـ ایثار در كودكی

نمونه دیگر از اسناد تاریخی، حكایت از ایثار حضرت زینب علیهاالسلام در دوران كودكی دارد كه این نیز بیانگر رشد كمال انسانی وی در طفولیت است.

از جمله در ریاحین الشریعة می‌خوانیم: «روزی علی علیه السلام مهمانی به خانه آورد ولی در منزل غذایی نبود، حضرت از فاطمه علیهاالسلام سؤال كرد: آیا غذایی داریم. ، حضرت فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: فقط یك قرص نان داریم كه برای زینب نگه داشته‌ام. حضرت زینب علیهاالسلام كه در رختخواب ولی بیدار بود، گفت: مادر نان را برای مهمان ببرید، من صبر می‌كنم. ، (7)

3 ـ مهر برادر

از همان كودكی علاقه‌ای عجیب به برادرش امام حسین علیه السلام داشت چنان كه زینب كوچك هنگامی كه گریه می‌كرد، تنها در آغوش برادرش آرام می‌گرفت. این رفتار فاطمه زهرا علیهاالسلام را شگفت زده كرده بود. به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض كرد:پدر من از چنین رفتاری تعجب می‌كنم. این گونه محبت بیش از حدّ معمول است. زینب بدون دیدن حسین شكیبایی ندارد و اگر بوی حسین را نشود، جان از تنش بیرون می‌رود. ،

رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی این حكایت را شنید، آه از سینه بركشید و اشك بر چهره‌اش روان شد و فرمود:‌ای نور چشم من این دختر با حسین علیه السلام به سفر كربلا خواهد رفت و رنج‌ها خواهد دید...» (8)

محبت زینب نسبت به امام حسین علیه السلام البته اختصاص به دورۀ كودكی نداشت چنان كه وقتی ابن عباس به امام حسین علیه السلام گفت: «حال كه خود به این سفر می‌روی زینب را نبر.» در همان لحظه زینب علیهاالسلام برآشفت و گفت: «ای ابن عباس! می‌خواهی بین من و حسین جدایی بیاندازی!» (9)

القاب و كنیه‌های حضرت زینب علیهاالسلام

ام كلثوم،‌ام عبدالله،‌ام الحسن،‌ام المصائب،‌ام الرزایا،‌ام النوائب، و... كنیه‌های این بانوی بزرگوار است و القاب مباركش كه بیش از 60 مورد ذكر شده عبارتند از: عالمه غیر معلمه، فهیمه غیرمفهمه، كعبة الرزایا، نائبة الزهرا، نائبة الحسین، ملیكة النساء، عقیلة النساء، عدیلة الخامس من اهل الكساء، شریكة الشهداء، ناموس رواق العظمة كفیلة السجاد، سیدة العقایل، سرابیها، سلالة الولایة، سقیقة الحسن، عقیلة خدر الرسالة، ولیدة الفصاحة، رفیعة الولایة، البلیغة، الفصیحة، الكاملة، عابدة آل علی، صدیقة الصغری، موثقة، عقیلة الطالبین، فاضلة، شمسة قلادة جلالت، عقیلة الوحی، نجمة سماء نباله، معصومة الصغری، قرینة النوائب، محبوبة المصطفی، قرة عین مرتضی، صابرة محتسب، ربة خدر القدس، قبلة الرزایا، رفیعة الوحی، باب جعلة الخطایا، خضرة علی و فاطمة، ربیعة فضل، شریكة الحسین، بطلة كربلا، عظیمة بلواها، عقیلة قریش، باكیه، سلیلة الزهرا، امین الله، آیة من آیات الله، عارفة، اهل التقی، لبیبة جزلة عاقلة، عقیلة جلیلة، امرأة عاقله، محدثه، ناوس كبریا، راضیة بالقدر و القضاء وحیدة، شجاعة، زاهدة، عامله. (10)

ویژگی‌های شخصیتی زینب علیهاالسلام

هرچند برخی از القاب وی به ویژگی‌های مهمّی در این بانوی بزرگوار اشاره دارد لیكن جا دارد، به چند ویژگی بارز از آن حضرت اشاره شود.

1 ـ عبادت:

زینب علیهاالسلام در عبادت و بندگی خداوند، پیرو مادرش زهرا علیهاالسلام بود. اكثر شب‌ها ر ابه تهجد و تلاوت قرآن صبح می‌كرد و به گفته برخی از مورخان شب بیداری یادگار فاطمه علیهاالسلام در طول عمرش، هرگز ترك نشد. حتّی در شب یازدهم محرم با آن همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن همه آلام روحی نماز شب خود را خواند. همچنین از امام سجّاد علیه السلام نقل شده است كه: «ان عمتی زینب كانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الكوفة الی الشام و فی بعض المنازل كانت تصلی من جلوس لشدة الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها كانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم كانوا یدفعون لكل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة؛

عمه‌ام زینب، نمازهای واجب و مستحبی‌اش را در طول مسیر كوفه به شام می‌خواند و در بعضی از توقفگاه‌ها از شدت گرسنگی و ضعف در مدّت شبانه روز نمازش را نشسته خواند. چون آنچه از غذا سهم او بود، بین كودكان تقسیم می‌كرد. چون آن قوم به هر یك از ما یك گرده نان در شبانه روز می‌دادند.» (11)

2 ـ علم و دانش

بخشی از علم و دانش حضرت زینب علیهاالسلام از نوع اكتساب نیست، بلكه همچو سایر اهل بیت علیهم السلام از منبع علوم غیبی است. از این روست كه امام زین العابدین به وی «عالمه غیر معلمه» لقب می‌دهد. آری، این بانوی بزرگوار چنان مقام علمی والایی داشت كه یك سال پس از ورود امیرمؤمنان علیه السلام به كوفه زنان آن شهر از وی خواستند اجازه كسب فیض دهد و او در ایامی كه در كوفه بود، مجلسی تشكیل داد و در خانه خود به زنان تفسیر قرآن درس می‌داد. (12)

در یكی از روزها كه به تفسیر (كهیعص) رسیده بود، امیرمؤمنان علیه السلام وارد شد. و فرمود: «ای نور دیده شنیدم تفسیر (كهیعص) را برای بانوان می‌گفتی، گفت: بلی، امام فرمود:

ای نور دیده این رمز است در مصیبت وارده بر شما عترت پیامبر صلی الله علیه و آله آن گاه مصائب وارده را شرح داد و حضرت زینب علیهاالسلام گریست. (13)

3 ـ كرامت و استجابت دعا

هر چند هزاران كرامت از این بانوی بزرگوار بروز كرده امّا فقط نمونه‌ای را نقل می‌كنیم. مرحوم ثقة الاسلام نوری از سید محمدباقر سلطان آبادی نقل می‌كند: «به چشم درد شدیدی در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان كردم، اثری نداشت، به سلطان آباد آمدم و نزد پزشكان رفتم. آن جا هم فایده‌ای نكرد و بر عكس مریضی‌ام شدید شد. بعضی از دكترها می‌گفتند قابل علاج نیست. برخی هم قول شش ماه بعد می‌دادند و من هر روز از روز قبل نالان‌تر می‌شدم تا این كه سیاهی چشمم گرفته شد و دیگر نمی‌توانستم بخوابم. در آن اوقات یكی از دوستانم برای خداحافظی به دیدنم آمد. او می‌خواست به كربلا برود. من هم با او راهی شدم. در منزل اول درد چشم شدیدتر شدو همه، مرا شماتت می‌كردند مگر یك نفر. بالاخره، به منزل دوم رسیدیم درد شدیدتر از قبل شد و ورم چشمم افزونتر. تا این كه نزدیك سحر آرامش پیدا شد.

در عالم رؤیا عقیله بنی هاشم زینب كبری علیهاالسلام را دیدم كه گوشۀ مقنعه‌اش را به چشمم می‌كشید.

از خواب بیدار شدم و چشمم خوب شد. دوستانم باور نمی‌كردند، سوار شدیم در بین راه درد و ناراحتی احساس نمی‌كردم. من كه همیشه ناراحت و عاجز بودم، پیش خود گفتم: كاش بستۀ روی چشمم را باز می‌كردم. تا باز كردم، دیدم همه چیز را می‌بینم. صدا زدم كه رفقا بیایید، همه آمدند و گفتند: كدام چشمت درد می‌كرد؟، گفتم:

چشم چپم بود. ، هرچه نگاه كردند تفاوتی بین چشم چپ و راستم ندیدند.» (14)

در كتاب وقایع الایام تبریزی نیز می‌خوانیم:

«شیخ عبدالرحمن جمهوری مصری (از علمای اهل سنت) نویسندۀ كتاب مشارق الانوار، می‌گفت:

در گرفتاری سختی افتادم، با خود گفتم بر سر قبر حضرت زینب، دختر علی بروم، شاید گرفتاری رفع شود.

قصیده‌ای در مدح زینب علیهاالسلام گفتم كه اوّل آن چنین بود:

ال حله لكم علینا الولاء                                                     لا سواكم بما لكم الاء

زینب فضلها علینا عمیم                                                     و حمانا من السقام شفاء

من بر سر قبر رفتم و شعرم را خواندم و از حضرت به عنوان پاداش تقاضای رفع گرفتاریم را كردم.

در كمال ناباوری آن مشكل من حل شد. به خدا سوگند! از حرم بیرون نیامدم، مگر با حاجت روا شده.» (15)

4 ـ معصومه

از دیگر ویژگی‌های حضرت، مقام عصمت است؛ می‌دانیم كه عصمت درجاتی دارد. مرتبۀ عالی آن مخصوص اهل بیت علیهم السلام است «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهّركم تطهیرا» (16) اما چون حضرت زینب علیهاالسلام نیز از طینت محمدی و مجاهده نفس برخوردار بود، توانست به مرتبه‌ای از این عصمت دست یابد. لذا خود آن حضرت در برخی احتجاجات خود به این مقام اشاره می‌كند.

محقق ممقانی در تنقیح المقال می‌نویسد:

«در صورتی كه عقیده به عصمت زینب داشته باشیم، گزاف نگفته‌ایم. آنان كه بر حالات زینب در عاشورا و پس از آن واقف باشند، چگونه می‌توانند عصمت آن بزرگوار را انكار كنند. چون اگر زینب عصمت نداشت، در آن مدتی كه امام سجاد علیه السلام بیمار بود، امام حسین مقداری از سنگینی بار امامت را به آن حضرت نمی‌سپرد.» (17)

5 ـ موثقه و صدیقه و امینه

حضرت زینب علیهاالسلام مورد اطمینان همه، خصوصا حضرت سید الشهدا و امام سجاد علیهماالسلام بود. لذا امام حسین علیه السلام ودایع امامت را به وی سپرد و هر وقت امام سجاد علیه السلام به بیان اخبار و احادیث می‌پرداخت و می‌خواست در ذهن مردم جای بگیرد، آن را به عمه‌اش مستند می‌كرد. ابن عباس نیز همین طور به زینب علیهاالسلام استناد می‌كرد با این كه خود مقام والایی داشت ـ می‌گفت: «حدثتنا عقیلتنا.» (18) روایت حضرت زینب را به مناسبت در فصل‌های مختلف نقل خواهیم كرد.

از طرف دیگر حضرت، جزو صدیقین به شمار می‌رفت مقامی كه اشخاص محدودی بدان دست یافته اند. و پیامبران بدان مقام فخر می‌كردند «انه كان صدیقا نبیا» (19) ابراهیم صدیق پیامبر بود. والاترین مقام صدیقین متعلق به علی امیرمؤمنان است (20) و در زنان سابقه این مقام به حضرت مریم و در امت پیامبر به فاطمۀ زهرا علیهاالسلام (21) و آن گاه به حضرت زینب علیهاالسلام اختصاص دارد. لذا چون مادرش فاطمۀ زهرا به صدیقۀ كبری مشهور بود، به وی صدیقۀ صغری می‌گفتند.

همچنین حضرت زینب امانتدار الهی بود و به مقام «امینة الله» رسید. زیرا اگر دارای چنان مقامی نمی‌بود، هرگز امام حسین علیه السلام ودایع امامت را به وی نمی‌سپرد. آری او در سایه عبادت و بندگی به این مقام رسید.

در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله

چنانچه زینب علیهاالسلام در سال 5 هجری متولّد شده باشد، تنها 5 سال محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله را درك كرده است. البته 5 سالی كه آكنده از مهر و عطوفت و خاطراتی برای تمام عمر بود.

آخرین خاطرۀ وی از دورۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله مربوط به لحظه‌ای است كه هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین علیهماالسلام هر یك خوابی دیدند كه دلالت بر وفات رسول اكرم صلی الله علیه و آله داشت. لذا با ناله و تحیت به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله حركت كردند. در همین حال زینب علیهاالسلام نیز خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله، یا جداه! دیشب خواب هولناكی دیدم. كانی بریح عاصفة انبعثت و اسودت الدنیا و ما فیها و اظلمتها و حركتنی من جانب فرأیت شجرة عظیمة فتعلقت بها من شدة الریح قد قلعتها و القتها علی الارض ثم تعلقت علی غصن قوی من اغصان تلك الشجرة فقلعتها ایضا ثم تعلقت بضرع آخر فكسرته ایضا. فتعلقت علی فرعین متصلین من فروعها فكسرتهما ایضا فاستیقضت من نوهی هذه؛

گویا باد سختی وزیدن گرفت به صورتی كه دنیا و ما فیها را تاریك و ظلمانی كرد و من را [شدت باد] به سوئی می‌برد. بالاخره درخت بزرگی به نظرم آمد، خود را به آن چسباندم. باد از شدت وزش، درخت را از ریشه كند و برزمین انداخت. من خود را به شاخه‌ای محكم از شاخه‌های آن درخت آویختم. باد آن شاخه را نیز درهم شكست، به شاخه‌ای دیگر آویزان شدم، آن را هم شكست، در آن حال به دو شاخه كه به هم متصل بودند از فروع آن شاخه چسبیدم، اما آن دو را نیز شكست، و من وحشت زده از خواب برخاستم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله از شنیدن این خواب سیلاب اشك از دیده‌اش جاری شد و به شدت گریست. آن گاه فرمود:‌ای نور دیده! آن درخت جد تو است كه به زودی تندباد اجل او را از پای در خواهد آورد و آن شاخه نخست كه به آن پناه بردی، مادر توست و شاخه دیگر پدرت و آن دو شاخه دیگر برادر تو حسن و حسین هستند كه در مصیبت ایشان دنیا تاریك می‌شود و تو در مصیبت آن‌ها جامه سیاه می‌پوشی. » (22) آری و در پی این خواب، با فاصله‌ای اندك رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی جنان پر كشید و خاندان اهل بیت علیهم السلام را در دنیا با مردمان منافق و كینه توز تنها گذاشت.

با كوثر رسول صلی الله علیه و آله

بی گمان آنچه زینب علیهاالسلام از فضایل اخلاقی و كمالات نفسانی كسب كرد، مدیون پاكی و طهارت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امیرمؤمنان بود. آری فاطمه علیهاالسلام كه خود بانویی كمال یافته و تنها زن معصوم در حد رسول خدا و امامان علیهم السلام بود، تربیت زینب علیهاالسلام را عهده دار بود و تا حدود شش سالگی زینب این وظیفه را به انجام رساند. زینب علیهاالسلام نیز خاطرات وروایات فراوانی از این دوره، با خود دارد این خاطرات و روایات هرچند مربوط به دوران خردسالی اوست اما چون كیفیت رشد جسمی و روحی اهل بیت و حتی تولد آنان با دیگران متفاوت است، از این روی آنان قادرند از سنین كودكی احادیث و روایات را به طور دقیق ضبط و برای آیندگان نقل كنند. زینب علیهاالسلام نیز هر آنچه را از آن دوره دیده به خاطر سپرده و به عنوان مبلّغی توانا با نقل آن آیندگان را از مسیر حق و حقیقت مطلع كرده است. اوج این اطلاع رسانی تاریخی و سیاسی را می‌توان به خطبۀ فدكیه مربوط دانست كه زینب علیهاالسلام خطبه مادر را به طور كامل حفظ و برای آیندگان نقل كرد.

ما در این فرصت به برخی روایات وی از فاطمۀ زهرا علیهاالسلام اشاره می‌كنیم. روایاتی كه همه، رنگ و بویی ولایی دارند و از شدّت اهتمام حضرت به بیان سخن حق پیرامون ولایت حكایت دارند و قبل از آن برای یقین به استحكام روایت وی از مادرش فاطمۀ زهرا علیهاالسلام سخن چند تن از بزرگان را نقل می‌كنیم:

ابوالفرج اصفهانی: «زینب عقیله، دختر علی بن ابی طالب علیهماالسلام و مادرش فاطمه علیهاالسلام است. او همان كسی است كه ابن عباس از او، كلام حضرت فاطمه علیهاالسلام را در فدك نقل می‌كند و می‌گوید: حدیث كرد مرا عقیلۀ ما، زینب، دختر علی علیه السلام.»

در انساب الطالبین می‌خوانیم: «زینب كبری علیهاالسلام دختر امیرمؤمنان علیه السلام كه كنیه اش‌ام الحسن بود از مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام روایت می‌كند.» (23)

آیت الله خویی می‌نویسد: «از مادرش علیهاالسلام روایت می‌كند و جابر و عباد عامری از او روایت می‌كنند.» (24)

البته حضرت زینب از امام علی علیه السلام، (25) ‌ام ایمن و اسماء بنت عمیس نیز روایت می‌كند. در این مقام تنها روایاتی مطرح می‌شود كه آن حضرت از مادر گرامی خود نقل كرده اند. این روایات در چند بخش ذكر می‌شود:

1 ـ وسیلۀ ارتباط خلق و خالق

ابوبكر (از محمد بن زكریا، جعفر بن محمد بن عماره كندی از پدرش، حسین بن صالح بن حی از دو نفر از بنی هاشم) از زینب دختر علی علیه السلام نقل می‌كند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:

«و نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصّته و محل قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثة انبیائه؛ (26) ما (اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله) وسیلۀ ارتباط خدا با مخلوقات هستیم، ما برگزیدگان خدا و جایگاه پاكی او هستیم، ما دلیل‌های روشن خدا و وارث پیامبران الهی هستیم.»

2 ـ جایگاه شیعیان

ابن حجاف (از محمد بن عمر بن حسن) از زینب علیهاالسلام و اشجع بلید بن سلیمان (از ابی حجاج، محمد بن عمرو هاشمی) از زینب علیهاالسلام نقل كرد كه فاطمه علیهاالسلام فرمود: «ان رسول اللّه قال لعلی اما انك یابن ابی طالب و شیعتك فی الجنة و سیجی ء اقوام ینتحلون حبّك ثمّ یمرقون من الاسلام كما یمرق السهم من الرمیه؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود:‌ای پسر ابوطالب، تو و رهروان تو در بهشت هستید. به زودی اقوامی می‌آیند كه از دوستی تو سخن می‌گویند آن گاه از اسلام مانند پرت شدن تیر از كمان، فرار می‌كنند.» (27)

3 ـ دوستی آل محمد

عن فاطمة بنت السجاد، علی بن الحسین زین العابدین، عن زینب، بنت امیرالمؤمنین عن فاطمه، بنت رسول اللّه، صلی الله علیه و آله قالت:

«الا من مات علی حبّ آل محمد مات شهیدا؛ آگاه باشید هركس كه بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است.» (28)

4 ـ خطبه نور

طولانی‌ترین روایتی كه از حضرت زینب علیهاالسلام نقل شده و اعجاب همگان را كه چگونه وی در سن 5 سالگی توانسته این چنین سخنان نغزی را حفظ كند بر انگیخته، مربوط به حدیثی است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه حاضر می‌شود. و همراه آن حضرت جمعی از بانوان وارد می‌شوند. ابوبكر و عده‌ای از مهاجران و انصار نیز حاضر بودند، به احترام دختر رسول صلی الله علیه و آله پرده‌ای سفید می‌آویزند. فاطمه علیهاالسلام قبل از هر گونه سخنی آهی از دل بر می‌كشد كه بسیاری از حاضران می‌گریند. وقتی آرام می‌شوند، این گونه سخن می‌گوید:

اقرار به وحدانیت

... گواهی می‌دهم خدای جهان یكی است و جز او خدایی نیست. نشان این گواهی، درستی و بی آلایشی است. و پای بندان به این اعتقاد، دل‌های با بینش و راهنمای رسیدن به آن چراغ دانش است. خدایی كه چشم‌ها او را نمی‌بینند و گمان‌ها چگونگی او را نمی‌دانند.

فلسفه آفرینش

همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی نمونه‌ای انشا كرد؛ نه به آفرینش آن‌ها نیازی داشت و نه از آن خلقت سودی برداشت؛ جز آن كه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفریدگان را بنده وار بنوازد...

فلسفۀ بعثت پیامبر

محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت تا كار خود را به اتمام برساند و آنچه را كه مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر صلی الله علیه و آله دید هر فرقه‌ای دینی برگزیده و هر گروه در روشنایی شعله‌ای خزیده. هر دسته‌ای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را كه می‌شناسند، از خاطر ستوده اند. پس خدای بزرگ تاریكی‌ها را به نور محمد صلی الله علیه و آله روشن ساخت و دل‌ها را از تیرگی كفر بپراخت و پرده‌هایی را كه بر دیده‌ها افكنده بود، به یك سو انداخت. از روی گزینش و مهربانی جوار خویش را بدو ارزانی داشت و رنج این جهان كه خوش نمی‌داشت از دل او برداشت و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت.

عهد بندگان با خدا

«شما بندگان خدا! نگهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احكام وامانتداران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا بر عهده دارید و عهدی را كه با او بسته اید، پذیرفته اید.»

جایگاه اهل بیت علیهم السلام :

ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل كتاب الله را بر عهده ما گذاشت. حجت‌های آن آشكار و آنچه دربارۀ ماست پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكی گمان به كنار و آوای آن در گوش مایۀ آرام و قرار و پیرویش راهگشای روضۀ رحمت پروردگار است.

تفسیر احكام در پرتو اهل بیت علیهم السلام

حرام‌های خدا را بیان كننده است و حلال‌های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده و شریعت را راهگشاینده. ایمان را واجب فرمود و با آن زنگ شرك را از دل‌های شما زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان دهندۀ دوستی بی آمیغ ساخت و زكات را مایۀ افزایش روزی بی دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایۀ وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب بقای زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از كم فروشی و كاهش قرار داد.

تبعیت از نهی خدا:

فرمود می‌خواری نكنند تا تن و جان از پلیدی پاك سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع كرد تا راه عفت پویند و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یكتاپرستی جویند. پس چنان كه باید ترس از خدا پیشه گیرید و جز مسلمان نمیرید...

من فاطمه‌ام

مردم! چنان كه در آغاز سخن گفتم، من فاطمه‌ام و پدرم محمد صلی الله علیه و آله همانا پیغمبری از میان شما به سوی شما آمد كه رنج شما بر او دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مؤمنان مهربان و غمخوار. اگر او را بشناسید می‌بینید او پدر من است نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من است نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند. آنان را از عذاب الهی ترساند... صبح ایمان را دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو كشید...

بعثت صعود به اوج عزت

در آن هنگام شما مردم بر كنار خاكدانی از آتش بودید، خوار و در دیده همگان بی مقدار. لقمۀ هر خورنده و شكار هر درنده و لگدكوب هر رونده بودید. نوشیدنی تان آب گندیده و ناگوار، خوردنی تان پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و همجوار تا آن كه خدا با فرستادن پیغمبر خود شما را از خاك مذلّت برداشت و سرتان را به اوج رفعت برافراشت.

علی كیست؟

پس از آن همه رنج‌ها كه دید و خستگی كه تحمل كرد، رزم آوران ماجراجو و سركشان درنده خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت نالیوش از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت باختند.

هرگاه آتش كینه افروختند، آن را خاموش ساخت و گاهی كه گمراهی سربرداشت، یا مشركی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و كار آنان را با دم شمشیر، یكسره ساخت.

نفاق رخ نمود

اما شما در آن روزها در زندگی راحت، آسوده و در بستر امن وآسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای رسول خویش گزید، دو رویی آشكار شد و كالای دین بی خریدار. و گمراهی دعوی دار و هر گمنامی سالار و هر یاوه گویی در كوی و برزن و در پی گرمی بازار. شیطان از كمین گاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرد و دید چه زود سخنش را شنیدید و سبك در پی او دویدید و در دام فریبش خزیدید و به آواز او رقصیدید...» (29)

البته حضرت زینب علیهاالسلام احادیث دیگری نیز از فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل كرده است كه نشان از ارتباط مادر و دختر در آن سن خردسالی (5 سالگی) دارد. همچنین روایاتی از حضرت زینب در احوالات فاطمه زهرا علیهاالسلام وارد شده است مانند: آمدن غذای بهشتی برای فاطمه زهرا علیهاالسلام (نقل از ثاقب المناقب) ، چگونگی ولادت امام حسین علیه السلام (كفایة الاثر) و...

در روایتی دیگر عبدالله بن محض از پدرش حسن مثنی و از مادرش فاطمة بنت الحسین و او از عمه‌اش زینب كبری روایت كرد كه: «مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام در محراب به قیام و قعود و سجود می‌ایستاد تا آن كه آفتاب می‌زد و همواره برای مؤمنین و مؤمنات دعا می‌كرد و هیچ گاه برای خود دعا نمی‌كرد. روزی حسین علیه السلام پرسید:

مادر! چرا برای خود دعا نمی‌كنی؟، فرمود: فرزندم اول همسایه بعدا خانه. ،» (30)

شهادت مادر

و سرانجام زینب كبری علیهاالسلام شاهد شهادت مظلومانۀ مادرش علیهاالسلام نیز شد. آری آن گاه كه امیرمؤمنان علیه السلام فاطمه زهرا علیهاالسلام را كفن می‌كرد، به فرزندانش خطاب كرد:

یا زینب! یا‌ام كلثوم! یا فضه! یا حسن! یا حسین! عجله كنید و از مادر خود توشه‌ای بردارید. در همان حال زینب علیهاالسلام و‌ام كلثوم در پیش روی پدر گریه می‌كردند. زینب پرده‌ای بر صورت و پارچه‌ای بر تن خود انداخته و دامن كشان می‌آمد و می‌گفت:

«یا رسول الله! الان حقّا فقد ناك.» (31)

در سایه علی

ازدواج با عبدالله بن جعفر

پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام یگانه پناهگاه حضرت زینب علیهاالسلام، پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب علیهماالسلام بود و در همین دوره بود كه حضرت زینب علیهاالسلام ازدواج كرد. وقتی وی به سن بلوغ رسید، بزرگان قبایل برای ازدواج با این ستارۀ خاندان اهل بیت علیهم السلام اعلام آمادگی می‌كردند. در این میان اشعث بن قیس كندی، قدم پیش گذاشت و او در سال دهم هجری همراه جمعی از قبیلۀ خود مسلمان شده بود و بعد مرتد شد. وقتی ابوبكر به او دست یافت، به شرط این كه قبول كند با خواهر كور ابوبكر ازدواج كند، او را آزاد كرد. لذا حضرت علی علیه السلام نهیب زد كه‌ای پسر بافنده، پسر ابو قحافه تو را متضرر كرد كه خواهرش را به تو داد. اگر نام دختر مرا در میان نامحرمان ببری، جواب تو جز شمشیر نخواهد بود.

یكی از كسانی كه به منزل حضرت رفت و آمد می‌كرد، عبدالله بن جعفر بود كه حیا مانع او از ابراز كلامی در زمینه ازدواج می‌شد. بالاخره یك نفر از طرف او خدمت حضرت آمد و گفت:

«یا امیرالمؤمنین! شما می‌دانید كه رسول خدا صلی الله علیه و آله به اولاد جعفر چقدر علاقه داشت و روزی نظر به آن‌ها كرد و فرمود:

دخترانمان برای پسرانمان و پسرانمان از آن دخترانمان هستند. ، بنابراین مناسب است زینب را به ازدواج عبدا... بن جعفر در آورید. و صداق او را صداق مادرش فاطمه علیهاالسلام چهارصد و هشتاد درهم معین فرمایید. حضرت پذیرفت و ازدواج در سال هفدهم هجری سرگرفت و به زودی جعفر بر اثر دعای حضرت به مال زیادی دست یافت و به جواد بخشنده معروف شد.»

شرط ازدواج

حضرت زینب با عبدا... شرط كرد كه من به برادرم علاقه دارم و باید همه روزه به من اجازه دهی، حسین را زیارت كنم و حضرت علی علیه السلام نیز شرط كرد كه هرگاه حسین علیه السلام ارادۀ سفر كرد و زینب خواست همراهش باشد، عبدا... مانع نشود. (32)

پس از ازدواج

نتیجه این ازدواج چهار فرزند پسر (علی، عون اكبر، محمد، عباس) و یك دختر به نام‌ام كلثوم بود.

امیرمؤمنان هر روز به خانه دخترش سر می‌زد و هرگاه كه زینب علیهاالسلام قصد زیارت قبر پیامبر را می‌كرد، امام حسن علیه السلام از یك طرف و امام حسین علیه السلام از طرف دیگر او می‌رفتند و امیرمؤمنان كسی را می‌فرستاد كه چراغ‌های مسجد را خاموش كند تا كسی او را نبیند. (33)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1 ـ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 38، به نقل از ریاض المصائب. ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام، ج 1، ص 45.

2 ـ زینب الكبری، علامه جعفر نقدی، ص 16.

3 ـ درباره تولد حضرت زینب علیهاالسلام نظریه‌های مختلفی در كتب تاریخی نقل شده است، مانند: پنجم جمادی الاولی سال ششم، اوایل شعبان، ماه رمضان، دهه اخیر ربیع الثانی سال پنجم یا ششم یا هفتم هجری و ماه محرم سال پنجم، ولی دهه اخیر ربیع الثانی قول قوی‌تر است. خصائص الزینبیه، ص 55.

4 ـ طراز المذهب، ص 2، نقل از خصائص الزینبیه، ص 53.

5 ـ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 40.

6 ـ مناقب خوارزمی، ج 1، ص 122، در كتاب زینب كبری علامه نقدی این سؤال (بگو یك...) را به حضرت زینب علیهاالسلام نسبت داده است.

7 ـ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 64.

8 ـ خصائص زینبیه، ص 255.

9 ـ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 42.

10 ـ این القاب، یك سر فصلی برای یك ویژگی حضرت است كه به دلیل طولانی شدن از شرح و بسط خودداری و تنها به ارائه فهرست بسنده شد. برای مطالعه پیرامون هر لقب به خصائص زینبیه مراجعه كنید.

11 ـ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 61 و خصائص زینبیه، ص 120 نقل از كبریت احمر.

12 ـ اختیار معرفة الرجال، ص 12. نفس الرحمان، ص 311. امالی طوسی، ص 260 و بصائر الدرجات، ص 343.

13 ـ این مصیبت هاو رمزها توسط امام زمان در روایتی گشوده شد، بحارالانوار، ج 44، ص 223.

«اما پیرامون روایت امام سجاد علیه السلام : «یا عمه اسكتی ففی الباقی من الماضی اعتبار وانت بحمدالله عالمة غیر معلمه فَهِمة غیر مفهمه...» (سفینة البحار، ج 1، ص 558، بلاغات النساء ص 23.) سید نور الدین جزایری می‌نویسد:

«از این جا چند مطلب معلوم می‌شود: اول: مسلم است كه حضرت زینب علیهاالسلام دارای این مرتبه بوده كه حضرت این را بیان كرده است.

دوم: در این بیان، حضرت خواست شئونات آن مخدره را ظاهر سازد.

سوم: حضرت خواست تلافی نماید به عمه، چنان چه حضرت زینب علیهاالسلام در كربلا تسلی داد فرزند برادر را و... برخی ملك را نبیند آن را «محدث» گویند... و علیا حضرت به درجه الهام و محدثه نائل شده چنان چه حضرت سجاد می‌فرماید «عالمة غیرمعلمه» صریح در طریق الهام است و چون از القاب آن مخدره، محدثه و مخبره بوده، ظاهر این است كه دارای این درجه هم بوده و معلوم است كسی كه دارای مرتبه الهام باشد، محدث بودن چندان مرتبتی نباشد نسبت به مقام او. چه این كه خادم و خادمه اهل بیت رسالت علیهم السلام سلمان و فضّه [محدث و] محدثه بوده اند.» (خصائص

زینبیه، ص 79.)

14 ـ زندگانی زینب كبری، شهید دستغیب، ص 19.

15 ـ وقایع الایام، تبریزی، ص 302.

16 ـ احزاب/33.

17 ـ تنقیح المقال، ج 3، ص 79 و زینب كبری، علامه نقدی، ص 63.

18 ـ مقاتل الطالبین، ص 60، طراز المذهب، ص 294.

19 ـ مریم/41.

20 ـ تفسیر كنز الدقایق، ج 2، ص 524.

21 ـ وافی جرء 2، ج 3، ص 745 روی عن الامام موسی بن جعفر علیه السلام انه قال «ان فاطمه صدیقة الشهیدة...»

22 ـ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 50، نقل از بحرالمصائب.

23 ـ همان، ص 51.

24 ـ معجم رجال خویی، ج 23، ص 190.

25 ـ كامل الزیارات، باب 88، ص 260.

26 ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211.

27 ـ مجمع الزواید، ج 10، ص 21 و ج 9، ص 289، لالی الاخبار، ج 4، ص 325.

28 ـ دلایل الامامة طبری، ج 3. (مسند فاطمه زهرا سیدحسین شیخ الاسلامی، ص 387) .

29 ـ نقل از نهج الحیات، روایت فوق كه تنها به گزیده‌ای از آن اكتفا شد به طرق مختلف از حضرت زینب علیهاالسلام نقل شده است: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 210؛ وسایل الشیعه، ج 1، ص 13 و 14 و بحارالانوار، ج 6، ص 107.

30 ـ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 73.

31 ـ همان، ص 51 و بحارالانوار، ج 43، ص 179.

32 ـ ریاحین الشریعه، ج 13، ص 41

و ترجمه زینب كبری، ص 89 و 128.

33 ـ همان، ص 60.

444 دفعه
(0 رای‌ها)