رهنمودهای تبلیغی براساس ویژگیهای شخصیتی نوجوانان (5)

رضا آبیار ـ واحد کودک و نوجوان

پیش‌تر گفتیم که یکی از ویژگیهای نوجوانان، گرایش به فهم فلسفه گرفتاریها است.

آنچه در شماره‌های قبلی گذشت، بررسی سؤالات و شبهات مربوط به مصائب و دشواریها در حوزة رفتار و نگرش نوجوانان بود كه در این میان، فهم فلسفة مشكلات و راه‌های مقابله و رویارویی با آنها از اهمیت بیش‌تری برخوردار بود. در این نوشتار به مطلبی اشاره خواهیم نمود كه نوجوانان را در موضع پیشگیری قرار داده، آنها را با راه‌هایی آشنا می‌سازد كه در طول زندگی به فكر جلوگیری از وقوع بلایا و سختیها باشند، نه درمانشان.

یادآوری این نكته نیز برای مبلّغان ارجمند لازم است كه بیان رهنمودها و راه‌كارهای پیشگیری، مربوط به آن دسته از گرفتاریهایی است كه می‌توان آنها را دفع نمود؛ چرا كه پاره‌ای از آنها با مصلحت و خواست خداوند صورت می‌گیرد. (كه البته دلایل آنها در بخش اول همین گرایش ارائه گردید.)

پیشگیری بهتر از درمان

1. ... با صدقه

در روایات بسیاری، از صدقه به عنوان سدّی مستحكم در برابر امواج بلایا یاد شده است.

در حدیثی از رسول خدا آمده است كه فرمودند: «بَاكِرُوا بِالصَّدَقَةِ فَإِنَّ الْبَلَاء لَا یتَخَطَّی الصَّدَقَة؛ (1) بامداد خود را با صدقه آغاز كنید؛ زیرا بلا از صدقه عبور نمی‌كند.‌» و فرمود: «تدارَكوا الهُمومَ و الْغُمومَ بِالصَّدَقَاتِ یكشِفِ اللهُ تعالی ضَرَّكُم وَ ینصُرْكُم عَلی عَدُوِّكُم؛ (2) از رنجها و غمها بوسیلة صدقه جلوگیری كنید تا خداوند متعال رنجهایتان را برطرف كند و شما را بر دشمنان پیروزی دهد.‌»

صدقه‌دادن بهترین راه پیشگیری از وقوع حوادث و بلایاست، امری كه بیش‌تر مردم بارها آن را تجربه كرده‌اند؛ امّا نكتة قابل ذكر كه در كم‌تر نوشتاری به آن توجه شده است این است كه: براستی اگر نوجوانانی كه ما صدقه، را برایشان معرفی می‌كنیم و در صدد نهادینه كردن این امر در آنها هستیم، بخواهند هر روز با صدقه خود را در برابر بلا بیمه نمایند، چقدر باید برای این كار پول كنار بگذارند؟! مسلّماً اگر صدقه را با همین زاویة فعلی كه در ذهن اغلب مردم وجود دارد؛ یعنی پولی به صندوق انداختن، برای نوجوان معنا كنیم، نمی‌توانیم توقّع داشته باشیم كه آنها این عمل را هر روز انجام دهند؛ چرا كه یكی از موانع اصلی پیشِ رویشان، نبود یا كمبود هزینة كافی و نیازهای فراوان مادّی دیگر است.

برای اینكه مربّی بتوند صدقه را با زاویة دینی و با تأكید بر نكاتِ تربیتی اثرگذار و متناسب با فضای نوجوانی بیان نماید، مطرح كردن دو رویكرد، لازم به نظر می‌آید؛

ـ اول؛ موضوعیت نداشتن مقدار صدقه از نظر وجه نقد. آنچه باید متوجه باشد این است كه انجام این فعل برای خداوند ملاك است، او دوست دارد، ما اهل صدقه دادن باشیم. و در مورد هرکس، بیش از حد توانش انتظار ندارد.

ـ دوم؛ اینكه صدقه فقط شامل پول دادن یا خرما دادن و یا اموری از این قبیل نمی‌شود. روزی رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمودند: «إِنَّ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فِی كُلِّ یوْمٍ صَدَقَةً، قِیلَ: مَنْ یطِیقُ ذَلِكَ قَالَ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله إِمَاطَتُكَ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ وَ إِرْشَادُ‌ كَ الرَّجُلَ إِلَى الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ وَ عِیادَتُكَ الْمَرِیضَ صَدَقَةٌ وَ أَمْرُكَ بِالْمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ وَ نَهْیكَ عَنِ الْمُنْكَرِ صَدَقَةٌ وَ رَدُّكَ السَّلَامَ صَدَقَةٌ؛ (3) بر هر مسلمانی است كه هر روز صدقه بدهد. عرض شد: چه كسی توان این كار را دارد؟ حضرت فرمود: برداشتن چیزهای آسیب رسان از سر راه صدقه است؛ نشان دادن راه به كسی صدقه است؛ عیادت از بیمار صدقه است؛ امر به معروف صدقه است؛ نهی از منكر صدقه است و سلام را جواب دادن صدقه است.‌»

قبلاً او گمان می‌كرد برای دور كردن بلا از خود و خانواده‌اش باید هر روز مقداری از پول خود را به صندوق صدقات بیندازد و شاید همین تفكر مانع انجام این كار خیر می‌شد؛ اما اكنون یاد می‌گیرد كه اگر در راه رفتن یا برگشتن از مدرسه مانعی مثل سنگ را از سرِ راه مردم بردارد، خداوند متعال او را در برابر خطرات گوناگون محافظت می‌كند. اگر تا به حال اهمّیتی به سلام دوستانش نمی‌داد، از این پس می‌داند كه هر جواب سلامی سپری محكم در برابر مشكلات و وقوع گرفتاریهاست.

اگر چه ثواب و فضائل صدقه به تناسب نوع آن متفاوت است؛ لكن در مقام آموزشِ یك مفهوم دینی آن هم برای این گروه سنّی، تنوّع مصادیق می‌تواند منشأ بركات و آثار فراوانی باشد. تطبیق مصادیق صدقه كه در روایات به آن اشاره شده با رفتارهای روزمرّة نوجوانان می‌تواند سرعت نهادینه شدن این هنجار دینی اجتماعی را بالا ببرد.

بارها برای نوجوانان پیش آمده كه با پُرحرفی و یا بازی‌گوشی بی‌موقع، اسباب ناراحتی دیگران را فراهم آورده‌اند، بِطوری كه لحظه‌ای بعد خودشان نیز پشیمان شده‌اند. نوجوان كه در این سنّ و سال بدنبال راهی برای محبوب شدن در بین اطرافیان است، با فراگیری آموزه‌هایی كه می‌توانند گره‌های شخصیتی او را باز كنند، مسیری جدید را برای خود ترسیم می‌كند كه البته مربّی نقش بسزایی در این مرحله دارد.

بر طبق آنچه در روایات ما آمده است، صدقه مصادیق دیگری نیز دارد كه پاره‌ای از آنها عبارتند از: «لبخند زدن به روی برادر مؤمن، سخن نیكو و پاكیزه گفتن، گامی که به سوی نماز بر می‌داری، اصلاح میان مردم و حتی طلب روزی حلال، صدقه به حساب می‌آید.‌» (4)

2. دعا سپر بلای انسان

قبل از پرداختن به روایات و نكات مربوط به پیشگیری از وقوع گرفتاریها بوسیلة دعا، توجه مربّیان و مبلغان ارجمند را به چند نكته جلب می‌كنیم:

الف. مخاطب ما باید بداند كه دعا نیاز هر فردی است، نه راهكاری برای درمان یا فرار از بحرانها؛ به این معنا كه نباید خودمان را طوری پرورش دهیم كه فقط در وقت گرفتاری خدا را بخوانیم و در ایام خوشی، از دعا كردن غافل باشیم، چه بسا همین خصلت نامطلوب، یكی از موانع اجابت دعاهایمان باشد؛ چنانچه پیامبر اكرم‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمودند: «إِذَا ذَكَرَ الْعَبْدُ رَبَّهُ فِی الرَّخَاءِ أَنْجَاهُ اللهُ مِنَ الْبَلَاء؛ (5) هر گاه بنده‌ای در روزگار خوشی به یاد پروردگارش باشد، خداوند او را از بلا می‌رهاند.‌» و نیز فرمودند: «تَعَرَّفْ إِلَى اللَّهِ فِی الرَّخَاءِ یعْرِفْكَ فِی الشِّدَّةِ؛ (6) هنگام آسایش، خود را به خدا بشناسان، تا در هنگام گرفتاری و سختی، تو را بشناسد.‌»

ب. توجه دادن نوجوانان به این مسئله كه رفتار و گفتار ما در محضرخداوند است و در طول روز باید طوری باشد كه دائماً موجبات رضایت او فراهم شود و خطایی كه نافرمانی خداست از ما سر نزند.

این مثال معمولاً برای این قشر آشناست كه: هر وقت كاری با پدر یا مادر داریم، مثلاً می‌خواهیم برایمان چیزی بخرند یا اجازة حضور در اردو بدهند و یا به امر دلخواهمان جواب مثبت دهند، سعی می‌كنیم، حداقل از چند روز قبل مواظب اعمالمان باشیم تا مانعی برای موافقت آنان بوجود نیاید. هر چند این كار هم مطلوب نیست؛ امّا می‌تواند این نكته را تقویت كند كه: چون ما همیشه با پدر و مادر كار داریم، پس همیشه باید به آنها احترام بگذاریم. البته این قاعده صرف نظر از حكم خداست كه دستور به احترام و اطاعت آنان را داده است. در هر حال انجام واجبات و ترك محرمات الهی، زمینة اجابت دعا را در وقت گرفتاری فراهم می‌آورد. امام اوّل ما شیعیان حضرت علی‏علیه‏السلام می‌فرماید: « لاَ تَسْتَبْطِئْ إِجَابَةَ دُعَائِكَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَةً بِالذُّنُوبِ؛ (7) تأخیر در اجابت دعایت را دیر نشمار، وقتی كه با گناهان خود، راه را بر دعایت بسته‌ای!»

به قول لسان الغیب حافظ:

گَرَت هواست كه معشوق نگسلد پیوند                         نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد

ج. مهم‌تر اینكه بداند مخاطب او در دعایش خداوند است. او كه مالك و صاحب همة مخلوقات است و همه چیز را برای من و دیگران خلق كرده تا به ما بدهد و ما همة نعمتهایش را در راه بندگیش مصرف كنیم. عالَم تحت فرمان اوست و اگر بخواهد (8) می‌شود و اگر اراده نكند حركتی صورت نگرفته و دعایی مستجاب نمی‌گردد.

د. چقدر زیباست كه نوجوان را متوجه كسی كنیم که با همة هیبت و عظمتش ما را به دعا فرا می‌خواند.

در بین ما انسانها، هر چه افراد مهم‌تر باشند، دسترسی به آنها سخت‌تر است و این ما هستیم كه باید به‌طرف آنها برویم؛ امّا خالق ما نه تنها منتظر ماست تا خواسته‌هایمان را با او مطرح كنیم؛ بلكه اگر بنده‌ای اهل دعا نباشد، ناراحت می‌شود. پیامبر ما را متوجه این مسئله كرده است و می‌فرماید: «إِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ عَنِ الصَّلَاةِ وَ لَمْ یسْأَلِ اللَّهَ تَعَالَى حَاجَةً یقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی فَقَدْ أَدَّى فَرِیضَتِی وَ لَمْ یسْأَلْ عَنِّی حَاجَتَهُ كَأَنَّهُ غَنِیٌّ عَنِّی خُذُوا صَلَاتَهُ فَاضْرِبُوا بِهَا وَجْهَهُ؛ (9) زمانی كه بنده از نماز فارغ می‌شود و حاجتی از خدا طلب نمی‌كند (دعا نمی‌نماید)، خداوند به ملائكه‌اش می‌فرماید: به این بندة من بنگرید كه فریضة مرا بجا آورد؛ امّا از من حاجتش را نخواست، گویا از من بی‌نیاز گشته است، نماز او را بگیرید و بر صورتش بزنید.‌»

دعا كردن ثمرات فراوانی دارد كه روشن‌ترین آن، دفع بلایا و دور شدن از گزند حوادث ناگوار و تلخی‌های دنیاست.

دعا انسان را از تقدیر نجات می‌دهد و مانع نزول بلا می‌گردد. حضرت علی‏علیه‏السلام می‌فرماید: «ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ عَنْكُمْ بِالدُّعَاءِ قَبْلَ وُرُودِ الْبَلَاءِ؛ (10) موجهای بلا و گرفتاری را قبل از آنكه برسند با دعا از خود دور سازید.‌» و فرمود:

«إِنَّ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ سَطَوَاتٍ وَ نَقَماتٍ فَإِذَا نَزَلَتْ [أُنْزَلَتْ‏] بِكُمْ فَادْفَعُوا بِالدُّعَاءِ فَإِنَّهُ لاَ یدْفَعُ الْبَلاَءَ إلاَّ الدُّعَاءُ؛ (11) همانا خداوند سبحان را خشمها و كیفرهایی است؛ پس هرگاه بر شما فرود آمد، آنها را با دعا دور كنید؛ زیرا بلا را جز دعا چیزی دور نمی‌كند.‌»

محمد بن مسلم می‌گوید به امام باقر‏علیه‏السلام عرض كردم: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فِی هَذِهِ الْحَبَّةِ السَّوْدَاءِ [مِنْهَا] شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ؟ فَقَالَ: نَعَمْ. ثُمَّ قَالَ: أَلَا أُخْبِرُكَ بِمَا فِیهِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سَامٍ؟ قُلْتُ بَلَى. قَالَ: الدُّعَاءُ؛ (12) [آیا] پیامبر خدا فرموده است این سیاه دانه هر دردی را شفا می‌دهد بجز مرگ را؟ فرمود: آری؛ پس فرمود: آیا تو را خبر ندهم از چیزی كه در آن شفای هر دردی و مرگی است؟ عرض كردم: بفرمایید؛ فرمود: دعا.‌»

نكته دیگر كه در این بخش باید به آن اشاره شود، مسئلة بندگی و سرسپردگی همیشگی است،‌ به این معنا كه شخص دعا كننده باید خود را ملزم به انجام واجبات و ترك محرمات بداند و به كارهای نیك مبادرت ورزد. گاهی چندین ساعت در مراسم دعا و عزاداری شركت می‌كنیم، بطوری كه برای اقامة نماز صبح با مشكل مواجه شده و یا نمازمان قضا می‌شود. بسیار نوجوانان و جوانانی دیده شده كه مراسم دعا و زیارت هفتگی‌شان ترك نمی‌شود؛ امّا نسبت به مسئلة احترام به والدین بی‌توجّه هستند.

رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یكْفِی مِنَ الدُّعَاءِ مَعَ الْبِرِّ مَا یكْفِی الطَّعَامَ مِنَ الْمِلْح؛ (13) به مقداری كه نمك برای غذا لازم است، دعا كردن با كار نیك لازم است.‌»

عدم توجه به حدود الهی یكی از مهم‌ترین موانع اجابت دعا می‌باشد.

امام صادق‏علیه‏السلام در پاسخ به این سؤال كه خداوند فرموده است: «مرا بخوانید، اجابتتان می‌كنم» (14) پس چرا دعا می‌كنیم؛ ولی دعاهایمان مستجاب نمی‌شود؟ فرمودند: «لِأَنَّكُمْ لَا تَفُونَ لِلَّهِ بِعَهْدِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ یقُولُ: «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» وَ اللَّهِ لَوْ وَفَیتُمْ لِلَّهِ لَوَفَى اللَّهُ لَكُمْ؛ (15) زیرا شما به عهد و پیمان خدا وفا نمی‌كنید، خداوند می‌فرماید: «به عهد من وفا كنید، به عهد شما وفا می‌كنم.‌» به خدا قسم اگر به عهدتان با خدا وفا می‌كردید، خداوند به عهدش با شما وفا می‌كرد.‌»

و بالاخره مسئلة آخر كه در این قسمت مطرح كردنش موجبات دایمی شدن دعا را در فرهنگ افراد فراهم می‌آورد، تشویق و برنامه‌ریزی برای انجام و برگزاری دعاهای دسته‌جمعی و گروهی است كه ضمن سرعت بخشیدن به یادگیری این آموزة دینی، درصد اجابت دعا هم بالا می‌برد؛ چنانچه امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: «مَا اجْتَمَعَ أَرْبَعَةُ رَهْطٍ قَطُّ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ فَدَعَوُا اللَّهَ إِلَّا تَفَرَّقُوا عَنْ إِجَابَةٍ؛ (16) هیچگاه چهار نفر گِرد نیامدند و برای مطلبی دعا نكردند، مگر اینكه با اجابتِ آن دعا از هم جدا شدند.‌»

3. صله رحم

صله رحم از واجبات شرعی ما مسلمانهاست. این سنّت حَسَنه، آثار و بركات فراوانی دارد كه از جملة آن دفع آفت بلا و پیشگیری از وقوع حوادث ناگوار و مصائب دنیا و آخرت است.

در اینجا نیز به همان نكته‌ای كه در بیان صدقه و دعا گذشت باید اشاره شود كه: صله رحم تنها به معنای معاشرت و رفت و آمد با اقوام و آشنایان نیست. شاید همین معنای مشهور و غفلت از دیگر جنبه‌های صله رحم باعث شده مهمانی دادن و مهمانی رفتن در جامعة فعلی ما كمرنگ‌تر از گذشته شود. وقتی پای تجمّلات و پذیراییهای آنچنانی به میان می‌آید،‌ خلوص نیت جای خود را به چشم و هم‌چشمی و جلب رضایت مهمان می‌دهد و نتیجه‌اش آن است كه امكان عمل به این سنّت پُر خیر و بركت برای همة مردم فراهم نمی‌گردد. از اینرو اشاره به شاخه‌های متنوّع این درخت ثمربخش می‌تواند فرهنگ صلة رحم را ترمیم كند. از آن جمله امام رضا‏علیه‏السلام فرمود: «صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء؛ (17) صلة رحم كن، گرچه به نوشیدن آبی باشد.‌» و فرمود: «وَ أَفْضَلُ مَا یوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذَى عَنْهُمْ؛ (18) بهترین صلة رحم آن است كه به آنها آزار نرسانی.‌»

امام صادق‏علیه‏السلام نیز صلة رحم را تنها مهمانی دادن و مهمانی رفتن نمی‌دانند و می‌فرمایند: «عَظِّمُوا كِبَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ لَیسَ تَصِلُونَهُمْ بِشَی‏ءٍ أَفْضَلَ مِنْ كَفِّ الْأَذَى عَنْهُمْ؛ (19) بزرگ‌ترهایتان را احترام كنید و صلة رحم نمایید و بهترین صلة رحم [و نیكی]، اذیت نكردن و آزار نرساندن به آنان است.‌»

صلة رحم، سدّی محكم در برابر بلایا

بر طبق روایات، هر كس كه اهل صلة رحم باشد، خداوند عمرش را زیاد كرده و بلای فقر را از زندگی او می‌بَرَد. روزیش را زیاد كرده و بَد نمی‌میرد و حتی مرگش را به تأخیر می‌اندازد.‌» (20)

امام باقر‏علیه‏السلام فرمودند: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَكِّی الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُیسِّرُ الْحِسَابَ وَ تُنْسِئُ فِی الْأَجَلِ؛ (21) صله رحم، اعمال را پاك و داراییها را افزونی می‌بخشد، و بلا را می‌گرداند. كار حسابرسی را آسان می‌كند و مرگ را به تأخیر می‌اندازد.‌»

از جمله كارها و طرحهایی كه مربیان و مبلغان عزیز را در نهادینه كردن این امر یاری می‌كند، اجرایی نمودن دید و بازدیدهای برنامه‌ریزی شده در محل تبلیغی‌شان است.

یكی از دوستان مستقر در طرح هجرت نقل می‌كرد كه: «وقتی چند روزی از استقرارم در محل سپری شد، احساس كردم روابط بین اهالی كمرنگ است، تا جایی كه اگر كسی مریض احوال شود یا حتی مجلس شادی و جشنی بگیرد، افراد دیگر رغبتی به حضور در منزل او ندارند. برای همین با جمع كردن ده پانزده نفر از بچه‌های نوجوان اقدام به تأسیس یك هیأت قرآن هفتگی نمودم، به تعداد اعضا، قرآن از قم خریداری كردم و به محل تبلیغی‌ام آوردم. نامه‌ای با این مضمون كه قرار است هفته‌ای یكبار جلسة قرآن برگزار شود به هر كدام از بچه‌ها داده و قرار شد پدر خانواده رضایت خود را اعلام كند. همة اعضا با رضایت نامه آمدند و ابراز می‌كردند كه خانوادة ما تمایل زیادی دارد تا در منزلمان جلسة قرآن باشد. از همان جلسة اول 3 قانون مهم برای برگزاری جلسه گذاشتم: اول اینكه سرِ ساعت آغاز و سرِ ساعت به پایان برسد، دوم: اینكه مدّت زمان 45 دقیقه بیش‌تر در منزل افراد نباشیم و سوم پذیرایی فقط چای یا تنها كیك ساده باشد. برای تقویت جلسات و فرهنگ شدن آن، مقوایی در مسجد نصب شد و محل و قوانین جلسه را نیز بر روی آن نوشتیم. خلاصه بعد از چند هفته، هم تعداد متقاضیان زیاد شد و هم تعداد شركت كنندگان. از آثار این طرح این بود كه در یكی از جلسات آقایی به من مراجعه كرد و گفت: خدا خیرت دهد حاج آقا! امشب به بركت و به بهانة این قرآن، من و زن و بچه‌ام بعد از یك سال به خانة برادرم آمدیم.‌»

از دیگر ابتكارات جالب و جذاب برای به ثمر رساندن و عملی كردن صله رحم و مصادیق آن، تنظیم جدولی اخلاقی است كه عناوین آن همان خواسته‌های اهل بیت در تحقق صله رحم باشد. عناوینی چون سلام كردن، احترام به بزرگ‌ترها، كمك و یاری رساندن به افراد مُسِن، آزار و اذیت نكردن همكلاسی و دوستان و... از مصادیق صلة رحم به حساب می‌آیند كه ریشه در روایات ما دارند. (22)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). ترجمه نهج الفصاحه، تنكابني، مرتضي فريد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، سيزدهم، 1383، ص423.

(2). همان.

(3). ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، محمد، قم، دارالحديث، هفتم، 86، ج6، ص224، ح10531.

(4). همان، ص224 و 225 روايات باب صدقه.

(5). همان، ج4، ص22، ح5784.

(6). من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، جامعه مدرسین،‌ قم،‌ 1413 هـ . ق، ج 4، ص 413.

(7). غررالحکم،‌ آمدی، دفتر‌تبلیغات، قم،‌1366 هـ . ش، ص194.

(8). «... وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛ بقره/117.

(9). مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري طبرسي، قم، مؤسسة‌ آل البيت، اول، 1407، ج5، ص29.

(10). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت،‌ قم، 1409 هـ . ق،‌ج 9، ص403.

(11). غرر الحکم، ص 193.

(12). میزان الحکمة،، ص20، ح5774.

(13). همان، ص29، ح5814.

(14). «ادعوني استجب لكم.» غافر/60.

(15). بحار الانوار،‌ علامه مجلسی،‌ مؤسسه الوفاء،‌ البیروت، لبنان،‌1404 ق، ج 90،‌ ص368.

(16). الكافي، الکليني الرازي، محمد بن يعقوب، علي اكبر غفاري، بيروت، بي‌تا، بي‌جا، ج2، ص487.

(17). بحار الانوار، مجلسي،  محمد باقر بن محمد تقي، دار احياء التراث، بيروت، 1412، اول، ج71، ص88.

(18). همان.

(19). اصول كافي، ج3، ص241.

(20). اصول کافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیة،‌ تهران،‌ 1365، هـ . ش، ج 2،‌ ص165.

(21). همان، ص151.

(22). ر.ك: ميزان الحكمه، ج4، ص404.

373 دفعه
(0 رای‌ها)