شهید مدرس مبلغ مجاهد

دیباچه

سید حسن قمشه‌ای افسه‌ای، مشهور به «مدرّس‌» از علما، مبلّغان و نمایندگان برجسته و مبارز ضد استبدادی مجلس شورای ملی ایران در قرن چهاردهم هجری بود كه یاد مبارزات و پایمردیهای او در مقابل استبداد و استعمار خصوصاً رضاخان پهلوی جاودان مانده است.

زادگاه این عالم مجاهد و خستگی ناپذیر، یعنی روستای «سرابه‌» در 10 كیلومتری شرق اردستان واقع شده است. این روستا در منطقه‌ای كوهستانی است كه در آن همه اهالی به وجود شهید مدرّس افتخار می‌كنند. شهید آیة اللَّه سید حسن مدرّس در سال 1278 ه. ق در این روستا به دنیا آمد و با الهام از مكتب اسلام به ویژه سید الشهداءعلیه السلام به سیاستمداری مبارز تبدیل شد. وی سرسخت‌ترین مخالف جدایی دین از سیاست بود و بر همین اصل، در دوران مبارزه خود در مجلس با افكار و اندیشه‌های رضاخانی به مخالفت پرداخت.

شهید مدرّس كه چندین بار از ترور مخالفان جان سالم بدر برد، با خصومت رضاخان دستگیر و پس از چندین سال تبعید، در دهم آذر سال 1316 ه. ش به دست دژخیمان رژیم منفور پهلوی به شهادت رسید. پیكر پاك او در كاشمر از توابع خراسان محل تبعیدگاه وی به خاك سپرده شد.

مجلس شورای اسلامی در تاریخ 23 تیر ماه 1372 ه. ش با تصویب ماده واحده‌ای، دهم آذر ماه، سالروز شهادت مبلّغ وارسته، مجتهد مجاهد و سیاستمدار متعهد آیة اللَّه سید حسن مدرّس را به عنوان روز مجلس نامگذاری كرد.

این نوشتار، اشاره‌ای كوتاه به زندگی ابرمردی است كه بیرق مبارزه را به تنهایی در شرایطی بسیار سخت به دوش كشید و شجاعت تحسین برانگیزش بیگانگان را به تحیر واداشت. اگر ما به ذكر نامش می‌پردازیم و خاطره‌اش را ارج می‌نهیم، بدان علت است كه وی مبلّغی پایدار و مجاهدی ثابت قدم بود كه با تأسی به شریفه «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ اَجْراً عَظیماً»؛ (1) «خداوند، مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.‌» لحظه‌ای با استبداد و استعمار سازش نكرد و قیام را بر قعود رجحان داد تا تفضّل الهی شامل حالش گردد. ایشان، در تمامی مدت عمرش ساده زیستی، تواضع، قناعت و به دور بودن از هرگونه رفاه طلبی را شیوه زندگی خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، كمالات معنوی را كسب كرد و به همگان شیوه راستین تبلیغ عملی دین را آموخت.

مدرّس در میدان تحصیل

شهید سید حسن مدرّس رحمه الله پس از فراگرفتن علوم مقدماتی در زادگاه خویش، در سال 1298 ه. ق به منظور ادامه تحصیل در زمینه علوم دینی، رهسپار اصفهان گردید و به مدت سیزده سال در حوزه علمیه این شهر، محضر بیش از سی استاد را درك كرد. مقدمات ادبیات عرب و منطق و بیان را نزد اساتیدی چون میرزا عبدالعلی هرندی آموخت. در محضر آخوند ملا محمد كاشی كتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانین و فصول را در علم اصول تحصیل نمود. یكی از اساتید بزرگواری كه حكمت، فلسفه و عرفان به وی آموخت، حكیم نامدار میرزا جهانگیرخان قشقایی بود.

مدرّس در طول این مدت، در حضور آیات عظام: سید محمد باقر درچه‌ای و شیخ مرتضی ریزی و دیگر اساتید به درجه اجتهاد رسید و تقریرات مرحوم ریزی را كه حاوی ده هزار سطر بود، به نگارش در آورد.

شهید مدرّس، پس از اتمام تحصیلات در اصفهان، در شعبان 1311 ه. ق وارد نجف اشرف شد و پس از زیارت بارگاه مقدس نخستین فروغ امامت و تشرف به حضور آیة اللَّه میرزای شیرازی، در مدرسه منسوب به صدر سكونت اختیار نمود و با عارف نامدار حاج شیخ حسینعلی اصفهانی هم حجره گردید. مدرّس در این شهر از جلسه درس آیات عظام: سید محمد فشاركی و شریعت اصفهانی بهره برد و با سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمد صادق طباطبایی، شیخ عبدالكریم حائری، سید هبة الدین شهرستانی و سید مصطفی كاشانی ارتباط داشت و مباحثه‌های دروس خارج را با آیة اللَّه حاج سید ابوالحسن اصفهانی و آیة اللَّه حاج سید علی كازرونی انجام می‌داد.

وی پس از هفت سال اقامت در نجف و تایید مقام اجتهاد او از سوی علمای این شهر، در سال 1318 ه. ق در چهل سالگی از راه ناصریه به اهواز و از آنجا به منطقه چهارمحال و بختیاری رفت و سپس راهی اصفهان گردید. (2)

مدرّس در عرصه تدریس

شهید مدرّس در اصفهان، صبحها در مدرسه جده كوچك (شهید مدرّس فعلی) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه می‌گفت و در روزهای پنجشنبه طلاب را با چشمه‌های زلال حكمت نهج البلاغة آشنا می‌نمود. تسلط وی به هنگام تدریس در حدی بود كه از این زمان به «مدرّس‌» مشهور گشت. وی همراه با تدریس، با منطق و استدلال به مقابله با عوامل ظلم به مردم برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت كرد و بدین نحو وظیفه خویش را در تبلیغ عملی دین آغاز نمود.

شهید سید حسن مدرّس كه در سنین جوانی به مقام رفیع اجتهاد رسید، از لحاظ علمی و فقهی مجتهدی جامع الشرائط، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود و هر چند حاضر به چاپ رساله عملیه نشد؛ ولی در فقه و اصول و سایر علوم دینی آثاری مفصل و عمیق از خود به یادگار نهاد. در عظمت آثار قلمی ایشان همین بس كه آیة اللَّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله تألیفات فقهی او را ستوده است. (3)

چندی بعد، مدرّس با ورود به تهران در اولین فرصت، درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری كنونی) آغاز نمود. وی در 27 تیر ماه 1304 ه. ش كه عهده دار تولیت این مدرسه گشت، برای اینكه طلاب علوم دینی از اوقات خود استفاده بیش تری ببرند و با جدیت افزون تری به كار درس و مباحثه بپردازند، برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره این مدرسه، نظام نامه‌ای تدوین كرد و امور تحصیلی طلاب را مورد رسیدگی قرار داد. شخصیتهایی چون: آیة اللَّه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، آیة اللَّه سید مرتضی پسندیده (برادر بزرگ‌تر حضرت امام) و شیخ محمدعلی لواسانی در این مدرسه تربیت شدند. (4)

شهید مدرّس، اولین كسی بود كه تدریس نهج البلاغه را در حوزه‌های علمیه رسمی كرد و نخستین مجتهدی بود كه این كتاب را جزء متون درسی طلاب قرار داد. افرادی نظیر آیة اللَّه العظمی بروجردی و حاج میرزا آقا علی شیرازی (استاد شهید مطهری) ، نهج البلاغه را نزد او آموختند.

از كارهای مهم و درخور توجه این فقیه فرزانه، تلاش برای تدوین تفسیری جامع برای قرآن كریم بود كه علاوه بر جمع آوری تفاسیر خطی و چاپی، عده‌ای از دانشمندان را برای نیل بدین مقصود به همكاری دعوت كرد و در صورتی كه این طرح تفصیلی جامع به اجرا در می‌آمد، روشی بسیار عالی و سبكی تازه و عمیق بود. مدرّس مدتها فلسفه تدریس می‌كرد و در عرفان مهارت داشت. وی در زندان خواف برای عده‌ای از مأموران قلعه‌ای كه در آن به سر می‌برد، مثنوی را تفسیر می‌كرد. (5)

مدرّس و سیاست

در اصل دوم متمم قانون اساسی آن زمان ایران پیش بینی شده بود كه قوانین مصوبه مجلس شورای ملی باید زیر نظر هیئتی از علما و مجتهدان طراز اول باشد. به موجب این اصل، در هر دوره می‌بایست حداقل پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر قوانین مجلس ناظر باشند و مفاد آن را از نظر شرعی به تأیید برسانند و امضا نمایند.

در دوره دوم مجلس از سوی فقها و مراجع تقلید، شهید مدرّس به عنوان مجتهد طراز اول برگزیده شد تا به همراه چهار نفر از مجتهدان دیگر به مجلس رفته، بر قوانین مصوب آن نظارت داشته باشد. در دوره سوم مجلس شورای ملی، وی علاوه بر وظیفه نظارتی، سمت نمایندگی مردم تهران را نیز عهده دار شد. و در دوره چهارم، مدرّس ب ه عنوان نایب رئیس انتخاب شد و در همین دوره بود كه رویاروی حریف قلدری چون رضاخان قرار گرفت و با او به مخالفت برخاست و تا لحظه شهادت، ذره‌ای عقب نشینی نكرد.

البته شایان ذكر است مخالفتهایی را كه شهید مدرّس در مقابل نیرنگهای رضاخان از خود نشان می‌داد، حاصل بینشی عمیق بود كه تذكرات استاد برجسته اخلاق و عرفان، حضرت آیة اللَّه میرزا محمد علی شاه آبادی در آن بی تأثیر نبود. ایشان بارها به شهید مدرّس فرموده بود: «این مردك الآن كه به قدرت نرسیده است، این چنین به دست بوس علما و مراجع می‌رود و تظاهر به دینداری می‌كند و از محبت اهل بیت علیهم السلام دم می‌زند؛ لكن به محض آنكه به قدرت رسید، به همه علما پشت می‌كند و اول كسی را هم كه لگد می‌زند، خود شما هستید.» (6)

به راستی وقتی كه مدرّس قدم به ساحت مجلس گذاشت، بعضی فكر می‌كردند كه او یك روحانی معمولی است و باور نمی‌كردند كه به زودی تمام امور را به دست گیرد و در بحث و استدلال، كسی حریفش نشود. او با رهبری مبارزات در مجلس، بزرگ‌ترین قدرت استعماری زمان خود، یعنی انگلستان را به زانو درآورد؛ ولی با نهایت تواضع چنین افتخاری را به ملت ایران نسبت داد. (7)

مدرّس و تبلیغ عملی

یكی از مجاهدتهای شهید مدرّس در عرصه تبلیغ عملی، زحمات طاقت فرسایی بود كه برای احیا و آبادانی روستاها و مغازه‌های موقوفه و... تحمل كرد. ایشان، عصرهای پنجشنبه اغلب در گرمای شدید تابستان به روستاهای اطراف ورامین می‌رفت و قنات روستاهای این منطقه را مورد بازدید قرار می‌داد و گاه به داخل چاهها می‌رفت و در تعمیر آنها همكاری می‌كرد تا بدین نحو به شاگردان خویش بیاموزد كه تحصیل و تدریس علوم دینی باید همراه با مجاهدت و كار و توجه به زندگی اطرافیان باشد.

یكی از ویژگیهای بارز شهید مدرّس، ساده زیستی بود. ایشان همواره بیش‌تر از آنكه به ظاهر توجه نماید، مشغول باطن و توجه به پروردگار عالمیان می‌گشت.

نقل می‌كنند در آن هنگام كه ایشان به عنوان مجتهد طراز اول، برای نظارت بر قوانین دومین دوره مجلس شورای ملی عازم تهران بود، در قم توقف كوتاهی داشت و به منزل آقا سید عبدالله برقعی مجتهد - كه تولیت آستان مقدسه حضرت معصومه علیها السلام را بر عهده داشت و در ایام تحصیلات در نجف با مدرّس آشنا شده بود - رفت و چند روزی را در آنجا اقامت داشت. در طول این مدت كوتاه، جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم به دیدن مدرّس می‌رفتند. آیة اللَّه حاج سید محمد بهبهانی (فرزند آیة اللَّه سید عبداللَّه بهبهانی و شاگرد حكیم میرزا ابوالحسن جلوه زواره ای) از جمله شخصیتهایی بود كه به دیدار مدرّس رفت و او را با همان لباس ساده كرباس ملاقات نمود. مرحوم بهبهانی در حالی كه لبخندی بر لب داشت، به شوخی خطاب به مدرّس گفت: آقا! شما نماینده طراز اول در مجلس شورا می‌باشید؛ صلاح نمی‌دانید كه لباسها را عوض كنید؟ مدرّس در جواب وی گفت: «شخصیت انسان به لباس و ظاهر آدمی نیست، به فهم و درك و اندیشه اوست.» (8)

شهید سید حسن مدرّس، در تمام لحظات زندگی پربارش بر آن بود كه وظیفه خویش را در قبال مردم به انجام برساند و در مقابل این انجام وظیفه هیچ چشم داشتی نداشته باشد. برای همین، تمام مشكلات و مصائب را با آغوش باز پذیرا بود. وی در یكی از سفرهای خود، یك شب به همراه دوستانش ناگزیر شد كه شب را در بیابان بگذراند. آنها برای خوابیدن رختخواب نداشتند و ناچار بودند بر روی زمین بخوابند. به هنگام خوابیدن، یكی از دوستان مدرّس در حال شكوه به او گفت: الآن مردم ایران در رختخوابهای گرم و نرم خوابیده اند و نمی‌دانند كه ما به خاطر آنها چه می‌كشیم. مدرّس با شنیدن این حرف برافروخته شد و با پرخاش خطاب به دوستش گفت: «شما چه انتظار داشتید؟ مگر ما به خاطر آنها این كارها را می‌كنیم؟ ما وظیفه خودمان را انجام می‌دهیم.‌» (9)

مدرّس از زبان امام خمینی رحمه الله

آنچه عزت، عظمت و شخصیت والای شهید مدرّس را بیش از پیش نمایان می‌سازد، كلامی است كه حضرت امام خمینی رحمه الله در مورد ایشان فرمودند. ایشان طی پیامی به آقای واعظ طبسی، برای تعمیر و بازسازی آرامگاه شهید مدرّس بیان داشتند: «در عصر شكوفایی انقلاب اسلامی، بزرگداشت مجاهدی عظیم الشأن و متعهدی برومند و عالم بزرگواری كه در دوران سیاه اختناق رضاخانی می‌زیست، لازم می‌باشد؛ زیرا در زمانی كه قلمها شكسته و زبانها بسته و گلوها فشرده شده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی‌كرد. در آن روزگار، در حقیقت حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود و میدان تاخت و تاز قلدری هتاك در سطح كشور باز، و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق به خون عزیزان آزاده وطن و علمای اعلام و طبقات مختلف آغشته بود.

این عالم ضعیف الجثه، با جسمی نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان وصفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر حیدر كرّار، رویارویشان ایستاد و فریاد كشید و حق را گفت و جنایت را آشكار كرد و مجال را بر رضاخان كذایی تنگ و روزگارشان را سیاه كرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار كرد و به دست دژخیمان ستمشاهی در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست... . تا كسی آن زمان را درك نكرده باشد، ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی‌تواند درك كند. ملت ما مرهون خدمات و فداكاریهای اوست. و اینك كه با سربلندی از بین ما رفته است، بر ماست كه ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هر چه بیش‌تر بشناسیم و بشناسانیم... .‌» (10)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) نساء/ 95.

2) ر. ك: مدرّس مجاهدی شكست ناپذیر، عبدالعلی باقی، تهران، نشر تفكر، 1370 ش، صص 160 - 161.

3) تألیفات ایشان بالغ بر 16 اثر است كه هر یك در مقام خود ستودنی هستند. از آن میان، می‌توان به این آثار اشاره كرد: تعلیقه بر كفایة الاصول آخوند خراسانی، رسائل الفقهیه كه به كوشش استاد ابوالفضل شكوری به تازگی انتشار یافته است، شرح رسائل شیخ مرتضی انصاری، دوره تقریرات اصول میرزای شیرازی، شرح روان بر نهج البلاغة و زندگی نامه خودنوشت كه برای روزنامه اطلاعات فرستاده است.

4) ر. ك: مدرّس مجاهدی شكست ناپذیر، ص 33.

5) ر. ك: مدرّس، علی مدرسی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1366 ش، ج 1، ص 268.

6) عارف كامل (نكات و آموزه‌هایی از مرحوم آیة اللَّه العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی) ، تحقیق و تألیف: معاونت پژوهشی بنیاد فرهنگی شهید شاه آبادی، تهران، ستاد بزرگداشت مقام عرفان و شهادت، 1380 ش، ص 26.

7) برای مطالعه بیش‌تر در زمینه مبارزات شهید مدرّس در مجلس شورای ملی، ر. ك: مدرّس، ج 1.

8) داستانهای مدرّس، غلامرضا گلی زواره، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، 1373 ش، ص 117.

9) همان، ص 153.

10) صحیفه امام، ج 19، صص 73 - 74.

459 دفعه
(0 رای‌ها)