تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النبى وآله صلى الله علیهم

تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبى و آله صلّى اللّه علیهم، محمد بن العبّاس بن على بن مروان بن الماهیار البزّاز المعروف بابن الجُحام، با تحقیق و مقدمه فارس تبریزیان، الهادى، الاولى، 1420 ه. ق - 1378 ه. ش، 525 ص.

چهره تابناك پیامبر عظیم الشأن اسلام و خاندان پاك و معصوم آن حضرت را از راه هاى مختلفى مى توان شناسایى و معرفى كرد. از جمله مى توان با بیان سیره و روش عملى آن انسان هاى برگزیده الهى، كلمات و بیانات بلند علمى، معنوى، اخلاقى و... آنان، سخنان شخصیت هاى بزرگ جهان در طول تاریخ درباره آنان، دریاى بى كران فضایل خاندان عصمت و طهارت را معرفى نمود.

یكى از راه هاى معرفى اهلبیت علیهم السلام، ترسیم فضایل و مناقب آنان در آینه آیات قرآن كریم است. در قرآن كریم آیات زیادى وجود دارد كه یا در شأن اهلبیت علیهم السلام نازل شده و یا این خانواده مصداق بارز و نمود خارجى آن بوده اند.

كتاب مورد بررسى یكى از بهترین كتاب‌ها براى معرفى اهلبیت علیهم السلام از راه اخیر است.

در این كتاب با نقل 565 حدیث از پیامبر اكرم، ائمه اطهار و صحابه در ذیل 590 آیه از قرآن كریم كه به ترتیبِ سوره هاى قرآن از حمد تا اخلاص ترتیب یافته، سیماى درخشان اهلبیت در قرآن كریم ترسیم گریده است. مطالعه این اثر براى مبلّغان دینى و استفاده از آن در تبلیغات اسلامى مخصوصاً در سال امیرالمؤمنین علیه السلام مغتنم است.

این كتاب از جهاتى حائز اهمّیت است:

الف: این اثر به خاطر سندهاى عالى كه مؤلف براى روایات ذكر كرده است، در میان كتاب هایى كه در این موضوع تألیف شده، از اهمیت بیشترى برخوردار است.

ب: در این كتاب از شیعه و سنى، روایت نقل شده است و از این نظر براى احتجاج مناسب است.

ج: مؤلف كتاب از بزرگان امامیه، در قرن چهارم هجرى است و با واسطه اندكى از منبع صدور روایت، حدیث نقل مى كند. (ابن الجُحام رحمه الله معاصر كلینى رحمه الله بوده است.)

ابن الجُحام مورد توثیق علماى امامیه است، و شخصیت هایى چون نجاشى (1) ، علامه حلّى (2) وابن داود حلّى (3) در كتاب هاى رجال خود و نیز ابن طاووس در كتاب الیقین (4) و مرحوم مجلسى در بحارالانوار (5) از او به بزرگى یاد كرده و او را از بزرگان امامیه دانسته اند.

كتاب هایى چون: الاصول، الاوائل، تأویل ما نزل من اعدائهم، تأویل ما نزل فى شیعتهم، التفسیر الكبیر، الدواجن، قراءة امیرالمؤمنین علیه السلام، قراءة اهل البیت علیهم السلام، المقنع فى الفقه، الناسخ و النسوخ را به ابن الحجام نسبت داده اند كه هیچ یك از این آثار در حال حاضر در دست نیست. تنها كتاب باقى مانده از این مؤلف، كتاب «تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبىّ و آله صلّى اللّه علیهم» است.

چند فراز از این اثر

براى معرفى بهتر این كتاب چند فراز از مطالب مطرح شده در آن را تقدیم مى داریم:

1 - مقام فاطمه علیها السلام

«كلّما دخل علیها زكریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انّى لك هذا قالت هو من عنداللّه انّ اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب (6) »؛ «هر زمان زكریا وارد محراب او (مریم) مى شد، غذایى [مخصوص] در آن جا مى دید. گفت: اى مریم! این غذا را از كجا آورده اى؟! پاسخ داد: از سوى خداوند است و خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مى دهد.‌»

ابوسعید خدرى مى گوید: جامه اى كه با طلا بافته شده بود، به پیامبر اكرم هدیه شد. آن جامه را پادشاه حبشه هدیه كرده بود. پیامبر خداصلى الله علیه وآله فرمود: «لاعطینّها رجلا یحبّ اللّه و رسوله و یحبّه اللّه و رسوله؛ این جامه را به مردى خواهم بخشید كه خدا و رسول او را دوست دارد. و خدا و رسول نیز او را دوست دارند.‌» پس اصحاب محمد؛ رسول خداصلى الله علیه وآله گردن هاى خود را كشیدند. [تا بدانند آن فرد كیست.] رسول خداصلى الله علیه وآله فرمودند: «این على؟؛ على كجاست؟»

عمار یاسر گفت: وقتى آن [سخن] را شنیدم، [از جاى خود] جستم تا به نزد على علیه السلام آمدم [و ماجرا را] به او خبر دادم. او آمد و رسول خداصلى الله علیه وآله جامه را به او داد و فرمود: این جامه مال توست. [على علیه السلام] آن را به بازار شهر برد، آن را رشته رشته باز كرد و در میان مهاجرین و انصار تقسیم نمود. آنگاه به منزلش برگشت در حالى كه دینارى از آن با او نبود.

فرداى آن روز پیامبر اكرم او را دید و فرمود: «یا ابا الحسن اخذت امس ثلاثة آلاف مثال من ذهب، فانا و المهاجرون و الانصار نتغذّى عندك غداً؛ اى اباالحسن! دیروز به اندازه سه هزار دینار طلا گرفتى، پس من و مهاجرین و انصار فردا [میهمان تو خواهیم بود و] نزد تو غذا خواهیم خورد.‌»

على علیه السلام قبول كرد. چون فرداى آن روز فرا رسید، پیامبر در میان مهاجرین و انصار [به سوى خانه على علیه السلام] روى آورد تا این كه در را زدند. [على علیه السلام] به سوى آن‌ها [از خانه] خارج شد در حالى كه از حیا عرق كرده بود، چون در خانه‌اش كم یا زیاد [؛ هیچ خوردنى] نبود. رسول خدا و مهاجرین و انصار داخل شده، نشستند و على علیه السلام بر فاطمه علیها السلام داخل شد. یكباره كاسه بزرگى پر از غذا (ترید) مشاهده كرد كه استخوان با گوشت روى آن بود و بوى مشكِ بسیار خوش بو، از آن بر مى خاست. على علیه السلام [براى برداشتن ظرف غذا] دست خود را بر آن زد ولى قدرت حمل آن را نداشت. فاطمه او را براى حمل ظرف كمك كرد تا آن را بیرون برده و در مقابل رسول خداصلى الله علیه وآله گذاشت.

پیامبرصلى الله علیه وآله بر فاطمه علیها السلام وارد شد و فرمود: «اَى بنیة انّى لك هذا؟؛ دخترم این را از كجا آوردى؟»

فاطمه علیها السلام عرض كرد: «یا ابت هو من عنداللّه انّ اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب؛ بابا! این [غذا] از جانب خداست. خدا به هر كه بخواهد بى حساب روزى مى دهد.‌»

رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «الحمد للّه الّذى لم یخرجنى من الدّنیا حتّى رأیت فى ابنتى ما رأى زكریا فى مریم بنت عمران؛ سپاس خدایى را كه مرا از دنیا خارج نكرد، تا در مورد دخترم چیزى را دیدم كه زكریا در مورد مریم دختر عمران دید.‌»

سپس فاطمه علیها السلام عرض كرد: «یا ابت انا خیر‌ام مریم؟؛ بابا! آیا من بهترم یا مریم؟» رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: «انت فى قومك و مریم فى قومها؛ تو در قوم خودت و مریم در قوم خودش.‌» (7)

2 - فضیلت على علیه السلام

«انّما ولیكم اللّه و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّكاة و هم راكعون» (8) ؛ «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها كه ایمان آورده اند؛ همان‌ها كه نماز را برپا مى دارند، و در حال ركوع، زكات مى دهند.‌»

ابو رافع مى گوید: بر رسول خداصلى الله علیه وآله وارد شدم در حالى كه خواب بود یا به او وحى مى شد. ناگهان دیدم مارى در كنار خانه است. نپسندیدم كه مار را بكشم و او را بیدار كنم. گمان مى كردم كه به پیامبر وحى مى شود. خود را بین پیامبر و مار قرار دادم تا اگر از ناحیه آن مار بدى برسد به من برسد نه به او.

پیامبرصلى الله علیه وآله بیدار شد در حالى كه این آیه را تلاوت مى كرد: «انّما ولیكم اللّه و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزّكاة و هم راكعون». و سپس فرمود: «الحمد للّه الّذى اكمل لعلىّ نعمه و هنیئا لعلىّ بتفضیل اللّه ایاه؛ سپاس خداى را كه نعمت هایش را براى على كامل كرد و گوارا باد براى على به خاطر فضیلت دادن خدا به او.‌»

سپس به من رو كرد و فرمود: «ما یضجعك هاهنا؟؛ چه باعث شد كه این جا قرار بگیرى؟» او را از ماجرا خب ر دادم. به من فرمود: به سویش برد و آن را بكُش، من آن را كشتم. سپس رسول خدا دستم را گرفت و فرمود: «... انّه سیقاتله قوم یكون حقّا فى اللّه جهادهم، فمن لم یستطع جهادهم بیده فجاهدهم بلسانه، فان لم یستطع بلسانه فجاهدهم بقلبه، لیس وراء ذلك شیى ء، و هو على الحقّ و هم على الباطل...؛ به زودى گروهى با او (على علیه السلام) مى جنگند كه جهاد با آن‌ها در راه خداوند حق است. پس هر كه نمى تواند با دستش با آن‌ها مبارزه كند، باید با زبانش با آن‌ها بجنگد.

پس اگر با زبانش نتوانست، باید با قلبش با آن‌ها مبارزه كند. غیر از این چیزى نیست. او بر حق و آن‌ها بر باطلند....‌»

عمر بن خطاب مى گوید: «اخرجت من مالى صدقة یتصدّق بها عنى و انا راكع اربعاً و عشرین مرّة على ان ینزّل فىّ ما نزل فى علىّ، فما نزل!!؛ 24 مرتبه از مال خود صدقه اى را جدا كردم، تا از طرف من در حالى كه ركوع كننده‌ام صدقه داده شود، براى این كه آنچه درباره على نازل شد در مورد من نیز نازل شود، ولى نازل نشد.‌» (9)

3 - امتحان الهى

«احسب النّاس ان یتركوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون» (10) ؛ آیا مردم گمان كرده اند كه همین كه بگویند ایمان آوردیم، رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟»

امام حسین علیه السلام از پدر بزرگوارش امام على علیه السلام نقل مى كند كه فرمود: «لمّا نزلت «الم احسب النّاس ان یتركوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون»، قلت: یا رسول اللّه ما هذه الفتنة؟ قال: یا علىّ انّك مبتلى بك و انّك مخاصم فاعدّ للخصومة؛ وقتى آیه «احسب النّاس...‌» نازل شد، عرض كردم اى رسول خدا این فتنه و آزمایش چیست؟ فرمود: اى على! تو مبتلا مى شوى و مورد خصومت قرار مى گیرى، پس آماده خصومت باش.‌»

سماعة بن مهران مى گوید: شبى رسول خداصلى الله علیه وآله در مسجد بود. همین كه نزدیك صبح شد، امیرالمؤمنین على علیه السلام داخل [مسجد] شد. رسول خدا او را صدا زد: اى على! پاسخ داد: بله. فرمود: «هلمّ الىّ؛ به سوى من بیا.‌» وقتى به او نزدیك شد فرمود: «یا علىّ بتّ اللّیلة حیث

ترانى، و قد سألت ربّى الف حاجة فقضاها لى، و سألت لك مثلها فقضاها لك، و سألت لك ربّى ان یجمع لك امّتى من بعدى فابى علىّ ربّى فقال: «الم احسب النّاس ان یتركوا ان یقولوا آمنّا و هم لایفتنون»؛ اى على! همان گونه كه مرا مى بینى، شب را بیتوته كردم و از خداى خود هزار حاجت خواستم كه برایم اجابت كرد و براى تو مثل آن [حاجت ها] را درخواست كردم، كه براى تو اجابت كرد. و براى تو از خداى خود درخواست كردم كه بعد از من امتم را برایت جمع [و متحد] كند ولى پروردگارم از من امتناع كرد، و فرمود: آیا مردم گمان كرده اند كه همینكه بگویند ایمان آوردیم رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؟» (11)

 

پى‌نوشـــــــــــــــــت‌ها:

 

1) رجال نجاشى، ص 379، رقم 1030.

2) رجال علامه، ص 161، القسم الاول.

3) الرجال، ص 175، رقم 1415، الباب الاول.

4) الیقین، ص 279.

5) بحارالانوار، ج 1، ص 13.

6) آل عمران/ 37.

7) تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبىّ وآله صلى اللّه علیهم، صص 85 و 86.

8) مائده/ 55.

9) تأویل ما نزل من القرآن الكریم فى النّبىّ و آله صص 98 - 100.

10) عنكبوت/ 2.

11) تأویل ما نزل... ، صص 227 و 228.

425 دفعه
(0 رای‌ها)