آخرین تصاویر مذهبی

آخرین فیلم های مذهبی

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

در آموزشی نوشته شده در پنج شنبه, 23 آذر 1402
مجموعه تصویری احکام شامل آموزش مطهرات، نجاست و نجس شدن چیزهای پاک، تطهیر لباس، پارچه، فرش و دیگر اشیا، آموزش وضو، آموزش نماز، آموزش غسل، تیمم، احکام محتضر، آموزش کفن…
دانلود مجموعه سخنرانی های  تصویری از مرحوم دولابی

دانلود مجموعه سخنرانی های تصویری از مرحوم دولابی

در بزرگان و شخصیت ها نوشته شده در سه شنبه, 21 آذر 1402
دانلود مجموعه سخنرانی ها و نکات اخلاقی از مرحوم دولابی با موضوعات: رزق و روزی انسان، دوست داشتن، قلب مومن، گرفتاری بشر، رحمت الهی و ... شامل 10 فایل تصویری
دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

در انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه نماهنگ های جدید ویژه فلسطین و غزه
مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه مداحی های جدید ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه کلیپ های تصویری زیبا ویژه عید غدیر خم با کیفیت بالا

آخرین مطالب سایت

عباس‌ علیه‌ السلام میراث‌ دار پدر و نیاكان (1)

طلیعه سخن‏

با اندكى دقت در زندگى غرورآفرین حضرت عباس‏علیه‏السلام و به‏ویژه درخشندگى چشم‏گیر او در واقعه كربلا، میراث سترگى كه امام على‌‏علیه‏السلام و نیاكان حضرت عباس‌‏علیه‏السلام در او به ودیعه گذاشته بودند، به خوبى دیده مى‏شود. تلاشها، رشادتها و فداكاریهایى كه حضرت عباس علیه‏السلام در واقعه كربلا از خود نشان داد، یادآور شجاعتهاى حضرت علی‌علیه‏السلام و نیاكان مادرى حضرت عباس‏علیه‏السلام است‏؛ چرا كه‏ عباس‌علیه‏السلام ثمره پیوندى مقدس بود بین ابرمرد تاریخ و زنى كه شایسته‏ترین براى ازدواج با او به شمار مى‏رفت.

براى شناخت كامل عباس‏علیه‏السلام مى‏توان به شش صفت عمده و شاخص او بسنده كرد كه همگى در واقعه بزرگ عاشورا نمود یافت. این شش صفت، ریشه در نسب گرانسنگ او نخست از جهت پدرى و دوم در نیاكان مادرى‏اش داشت. براى اثبات جنبه مادرى آن مى‏توان به دستور امیر المؤمنین به عقیل پیش از خواستگارى ‏ام‌البنین‌‏علیهاالسلام اشاره كرد. حضرت، از برادر خویش، عقیل خواست كه براى او زنى از خانواده‏اى اصیل، شجاع و خداپرست برگزیند تا پسرى شجاع براى او به دنیا آورد.(1)

عقیل بن ابى طالب، یكى از چهار فردى بود كه در عصر خود به نسب‏شناسى شهرت داشت. چون عقیل از اصالت خاندان و فرهیختگى پدران و جنگاورى نیاكان حضرت‌ام البنین‏علیهاالسلام آگاهى داشت، (2) وى را به امیر مؤمنان على‏علیه‏السلام معرفى كرد.

نیكوست نیم‏نگاهى به تلاشهاى حضرت عباس‏علیه‏السلام در آیینه میراثى كه پدران ‏او برایش باقى گذاشته بودند، انداخته شود.

1. میراث پرچمدارى‏

از آنجا كه بارزترین ویژگى حضرت عباس‏علیه‏السلام در واقعه عاشورا، پرچمدارى اعتقادى، سیاسى و نظامى ایشان بوده و این ویژگى حضرت سبب تمایز و بلندى او نسبت به دیگر یاران امام حسین‌علیه‏السلام است، بجاست كه نگاه عمیق‏ترى به این ویژگى حضرت بشود و به این موضوع بیش‏تر پرداخته گردد تا اهمیت جایگاه و عملكرد‏ حضرت عباس‌علیه‏السلام نیز در قیام حسینى‏علیه‏السلام آشكارتر شود.

امام على‏علیه‏السلام بزرگ‏ترین پرچمدار صدر اسلام‏

حضرت على‏علیه‏السلام در بیش‏تر جنگها شركت داشت و در هر جنگى كه شركت مى‏كرد، پرچمدار بود. در جنگ بدر لشكر اسلام سه پرچم داشت‏: سفید، سیاه و یك پرچم دیگر كه از مرط عایشه (3) تهیه شده بود. این پرچم را پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله به امام على‏علیه‏السلام داد.

در غزوه احد نیز پرچمدارى گروه مهاجرین با على‏علیه‏السلام بود و حتى نگاشته‏اند كه پرچمداران كفار همگى به دست امیر المؤمنین علیه‏السلام كشته شدند و پرچم آنان بر زمین افتاد. در این هنگام، زنى به نام عمرة بن علقمة حارثیة - از جمله زنانى كه براى تقویت روحیه جنگجویان خود و ستاندن انتقام كشتگان بدر به میدان آمده بودند - پرچمى برافراشت و آن را به دست غلامى حبشى به نام - صؤاب - غلام فرزندان ابى طلحه - داد كه او نیز توسط مسلمانان هلاك شد. (4) این افتضاح بزرگ، شكستى غیرقابل جبران براى كفار به حساب مى‏آمد. اینكه یك زن و غلامى حبشى پرچم سپاه را بالا نگه دارند. حسان بن ثابت انصارى در توصیف آن چنین سرود:

فَلَولاَ لِوَاءُ الْحَارِثِیةِ اَصْبَحُوا                                        یبَاعَونَ فِى الْاَسْوَاقِ بَیعِ الْجَلاَئِبِ (5)

«اگر زن حارثیه بیرق را برنداشته بود، پرچم‏شان را در بازارها به فروش‏مى‏گذاشتند.‌»

در جنگ خیبر، درخششى چشمگیر از پرچمدارى امیر المؤمنین‏علیه‏السلام در خاطره تاریخ باقى ماند. در این جنگ، پیامبر اكرم‌صلى‏الله‏علیه‏وآله پرچمى سفید بست و به جنگ با خیبریان شتافت. در بین یهودیان، پهلوانى تنومند و درشت‏اندام به نام مرحب بود كه در درگیرى تن به تن، چند تن از پهلوانان لشكر اسلام را به شهادت رسانید و جنگ با یهودیان به حالت ركود رسید. (6)

پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله در مواجهه با دیوارهاى بلند دژ نفوذناپذیر یهودیان، پرچم را به دست ابوبكر داد. او تا شب به جنگ پرداخت‏؛ ولى هیچ فتحى به ارمغان نیاورد. روز دیگر پرچم را به دست عمر بن الخطاب داد و لشكرى را نیز با او همراه كرد. وى نیز از صبح آن روز تا شب جنگید؛ اما پیروز نشد. سپس پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود:

«لَاَدْفَعَنَّ الرَّایةَ غَدَاً اِلَى رَجُلٍ یحِبُّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لاَ ینْصَرِفُ حَتَّى یفْتَحَ اللّهُ عَلَى یدِهِ؛ فردا پرچم را به دست مردى خواهم داد كه خدا و رسولش‌صلى‏الله‏علیه‏وآله را دوست دارد و برنمى‏گردد تا خدا به دست او [ما را] پیروز گرداند.»

همگان منتظر بودند تا ببینند فردا پیامبر اکرم‌صلی‏الله‏علیه‏وآله پرچم را به دست چه كسى مى‏دهد؟ فردا صبح پیامبر‌‏صلى‏الله‏علیه‏وآله دنبال امام على‏علیه‏السلام فرستاد كه بیمار و در خیمه خوابیده بود. او در اثر چشم‏درد جایى را نمى‏دید. پیامبر اكرم‌‏صلى‏الله‏علیه‏وآله در چشمان او دمید و على علیه‏السلام چشمان خود را باز كرد؛ سپس پیامبر خداصلى‏الله‏علیه‏وآله پرچم را به او داد. او مقابل درب خیبر رفت. پهلوانان یهود، یكى پس از دیگرى بیرون مى‏آمدند و با امام على علیه‏السلام مبارزه كرده، به هلاكت مى‏رسیدند.

در این هنگام، پهلوانى از آنان بیرون آمد كه گرزى آهنین در دست داشت (و به نوشته برخى، او مرحب بوده است.‌) (7) او آن را محكم به سپر امام على‏علیه‏السلام زد. سپر او شكست‏؛ ولى امام به سمت دروازه دوید و درب قلعه را از جا كند و از آن به جاى سپر استفاده نمود؛ در حالى كه پس از جنگ وقتى هشت نفر از اصحاب خواستند آن درب را جابه‏جا كنند، نتوانستند. (8)

عباس‏علیه‏السلام پرچمدار امام حسین‏علیه‏السلام

این ویژگى، منصب بزرگى بود كه از امام على‏علیه‏السلام به حضرت عباس‏علیه‏السلام ارث رسیده بود. صبح روز عاشورا، امام حسین‌علیه‏السلام یاران خود را به دو دسته تقسیم كرد كه شامل سى نفر سواره‏نظام و چهل نفر پیاده‏نظام بودند. امام فرماندهى میمنه را به  زهیر بن قین، میسره را به حبیب بن مظاهر و پرچم را به برادر خود حضرت عباس‏علیه‏السلام كه از همه شجاع‏تر بود، سپرد. (9)

امام حسین‏علیه‏السلام به دلیل نقش حساس عباس‏علیه‏السلام در رویارویى با دشمنان، به ‏ایشان اجازه مبارزه و جنگ نمى‏دادند؛ زیرا چه بسا شهادت ایشان به دلیل دارا بودن نقش پرچمدارى مى‏توانست ضربه جبران‏ناپذیرى به روحیه سپاه وارد سازد؛ ولى ایشان با پرچم‏دارى‏اش، وظیفه خویش را به بهترین وجه به انجام رساند.

نگاشته‏اند هنگامى كه اسیران كربلا را به شهر شام بردند، در میان وسایل غارت شده از شهیدان كربلا، پرچمى بود كه در اثر ضربات شمشیر و نیزه، آسیب دیده بود. وسایل را پیش روى یزید نهادند. یزید پرچم مذكور را برداشت و به دقت بدان نگریست و پرسید: ‏«این پرچم در دست چه كسى بوده است؟» گفتند: ‏«عباس بن ‏علی‌علیهماالسلام‏». آن‏گاه با تعجب و شگفتى ایستاد و به حاضران گفت‏: «اَبَیتَ اللَّعْنُ مِنْكَ یا عَبَّاس‏علیه‏السلام...؛ (10) نفرین از نام تو دور باد اى عباس! به راستى كه این معناى كامل وفاى برادر نسبت به برادرش است. خوب به این پرچم بنگرید، ببینید كه بر اثر ضربه‏هاى پیكارگران جاى سالمى بر آن نمانده است؛ ولى جایى كه در دست پرچمدار قرار داشته، سالم است.‌» (11)

این سخن كنایه از این بود كه پرچمدار ضربه‏هایى كه بر دستش فرود مى‏آمده است، تحمل مى‏نموده، ولى پرچم را رها نمى‏كرده است.

او پس از اینكه هر سه برادرش به شهادت رسیدند، خود به میدان شتافت و به شهادت رسید. با شهادت عباس‌‏علیه‏السلام، نامه پرچمدارى در عصر حضور ائمه‏ نیز بسته شد و تاریخ، نام او را به عنوان واپسین پرچمدار جنگ‌هاى دوره حضور پیشوایان معصوم‌علیهم‌السلام در خود ثبت نمود.

2. میراث سقایت‏

سقایت از جمله منصبهاى برجسته قریش بوده كه به واسطه آن به اعراب فخرفروشى مى‏كردند. متولى این منصب در قریش بنى هاشم بوده و حضرت هاشم، نیاى سوم پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله عهده‏دار آن بود و پس از آن به حضرت عبد المطلب رسید. (12)

امام رضاعلیه‏السلام در این باره فرمود: «‏عبد المطلب پنج خصلت پسندیده داشت كه یكى از آنها سقایت حجاج بود.‌» (13)

پس از عبد المطلب و با ظهور اسلام، این منصب به عباس، عموى پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله واگذار شد. او از پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله درخواست نمود كه اجازه دهد وى به حجاج بیت اللّه الحرام كه در سرزمین منى‏ بیتوته مى‏كنند، آب بدهد. پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله پذیرفت كه این سنت حسنه تداوم یابد. (14)

در هر حال، این امر نیز جزء میراث اجداد حضرت عباس‏علیه‏السلام به شمار مى‏آید كه از حضرت هاشم و عبد المطلب به او رسیده و او تنها كسى بود كه پس از آنان لقب سقّا یافت و توانست این وظیفه را چه در واقعه كربلا و چه پیش از آن به بهترین وجه انجام دهد.

3. میراث شجاعت‏

شجاعت، مایه از نام على‏علیه‏السلام گرفته و در قاموس‏اش، نام او را بر صدر جاى داده‏است. تاریخ هرگز رشادتها و نام‏آوریهاى او را از یاد نمى‏برد.

روزى را كه در جنگ خندق، مشركان مكه با طرح و نقشه قبیله بنى نضیر، ده هزار نفر از قبایل گوناگون عرب را جمع و به مدینه حمله كرده بودند، پیامبراكرم ‏صلى‏الله‏علیه‏وآله با مشورت سلمان فارسى، دستور داد خندقى اطراف مدینه حفر نمایند تا ‏از پیشروى مشركان جلوگیرى كنند. كافران یك ماه پشت خندق زمین‏گیر شده بودند و جز عده اندكى موفق به گذشتن از آن نشدند. (15)

عمرو بن عبدود مسلمانان را به تیغ زهرآگین زبان خود ریشخند مى‏كرد و فریاد برمى‏آورد: «كجایند مدعیان بهشت؟ آیا در میان شما یك نفر نیست كه مرا به دوزخ روانه سازد یا من او را به بهشت بفرستم؟» نعره‏هاى او چونان پتكى بر سر مسلمانان فرود مى‏آمد. گوشها را ناشنوا، دلها را ترسان و زبانها را از پاسخ بسته بود. (16)

او پیوسته فریاد مى‏كشید و فقط على‏علیه‏السلام بود كه هر بار از پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله رخصت مبارزه با او را مى‏خواست‏؛ اما پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله او را امر به نشستن مى‏كرد. عمرو براى بار سوم نعره كشید و رجزهاى خود را تكرار نمود و افزود: «صدایم از فریاد زدن گرفت! آیا در میان شما كسى نیست كه گام به میدان نهد؟» على‌علیه‏السلام به التماس، از پیامبر‌صلى‏الله‏علیه‏وآله اذن پیكار خواست. این بار پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله عمامه‏اش را بر سر او گذاشت و براى او دعا كرد. (17) او به جنگ با عمرو شتافت و وى را به هلاكت رسانید. پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نیز در بزرگداشت این پیكار قهرمانانه او فرمود: «ضَرْبَةُ عَلِىٍّ یوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثِّقْلَینِ؛ (18) ضربه‌ [شمشیر] علی‌علیه‌السلام در روز [جنگ] خندق والاتر از عبادت جن و انس است.»

‏حمله‌های بی‌باکانه حضرت عباس‌علیه‌السلام نیز یادآور پیكار على‏علیه‏السلام در غزوات صدر اسلام است. آن‏گاه كه یك‏تنه، حلقه محاصره دشمن را شكست و همزمان خویش را رهایى بخشید. او حیدرى دیگر بود كه در هیئت عباس‌علیه‏السلام جلوه‏نمایى‏ مى‏كرد.

در رابطه با نبرد امام على‏علیه‏السلام با عمرو بن عبدود نوشته‏اند: وقتى على‏علیه‏السلام با عمر روبه‌روشد، به او فرمود: «تو نذر کرده‌ای که اگر فردی از قریش، دو تقاضا از تو بنماید، یکی را بپذیری، آیا درست است؟» عمرو پاسخ داد: «چنین است.» امام فرمود: «درخواست نخست من این است که اسلام بیاوری!» عمرو با پوزخندی گفت: «مرا به دین تو نیازی نیست!» امام دوباره فرمود: «[درخواست دوم من این است که] از جنگ صرف نظر کنی و به زادگاهت برگردی و کار رسول خدا‏صلى‏الله‏علیه‏وآله را به دیگران واگذارى!» عمرو گفت‏: «‏چگونه بازگردم؟ من پس از جنگ بدر نذر كرده‏ام تا انتقام خویش را از محمد‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نستانم، بر سرم روغن نمالم.‌»

گویا چاره‏اى جز جنگ نبود. عمرو از اسب خود پیاده شد و با على‏علیه‏السلام در افتاد. (19) او با شمشیر ضربه‏اى سنگین به سر امام زد كه سر او شكافت و شمشیر به جلوی پیشانى وى اصابت كرد. گرد و غبار آوردگاه نبرد، به انتظار چشم‌هاى نگران نیشتر مى‏زد كه ناگاه صداى تكبیر على‌علیه‏السلام بلند شد؛ اما مسلمانان دیدند كه او دست از عمرو كشیده و راه مى‏رود. گروهى از مسلمانان ساده‏انگار، پنداشتند على‌‏علیه‏السلام از كشتن عمرو مى‏ترسد. حذیفة به زمزمه معترضان ساده‏لوح دامن زد. پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله با عتاب به او فرمود: «‏بس كن حذیفة! على‏علیه‏السلام خود [دلیل این کارش را] خواهد گفت.‌» پس از درنگى كوتاه، امام عمرو را هلاك كرد.

پس از بازگشت وى، پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله پرسید: «چرا هنگامى كه بر او پیروز شدى، اورا نكشتى؟» على‌علیه‏السلام غرق خاك و خون پاسخ داد: «‏او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم انداخت. ترسیدم اگر او را بكشم، از روى خشم و هواى نفس باشد. او را واگذاشتم تا خشمم فروكش كند؛ سپس او را كشتم.‌» (20)

حضرت عباس‏علیه‏السلام نیز در رویارویى با دشمن خود، ابتدا او را به صلاح و بازگشت به حق دعوت مى‏نماید و ضمن یادآورى پیوند دوستى‏اى كه بین پدر عبد اللّه بن عقبة غنوى و پدرش، امیر المؤمنین‌علیه‏السلام بود، تلاش مى‏كند وى را ارشاد نماید و او را از كشته شدن نجات دهد. (21)

او نیز مانند امام على‏علیه‏السلام عجله‏اى در جنگ ندارد؛ بلكه تمام سعى خود را به هدایت آنها معطوف مى‏دارد تا آن‏گاه كه كار را بى‏نتیجه مى‏یابد، برق‏آسا و توفنده ‏یورش مى‏برد و پیكرهاى دشمنان را چون ساقه‏هاى آفتاب سوخته، درو مى‏نماید؛ به‏گونه‏اى كه تاریخ از شجاعت بى‏مثال و حیدروَش او بسیار نوشته است‏؛ آن‏سان كه مى‏غرّد و باران تیر و تیغ و نیزه برایش با بارشهاى بهارى تفاوتى نمى‏كند.

شجاعت در نیاكان مادرى عباس‏علیه‏السلام‏

در نیاكان مادرى حضرت عباس‏علیه‏السلام نیز نام پهلوانان بزرگى به چشم مى‏خوردكه آوازه بلندى در عرب داشتند. عقیل با آگاهى از نام و آوازه آنان حضرت‌ام البنین علیهاالسلام را براى ازدواج به امام على‏علیه‏السلام پیشنهاد كرد. امام با توجه به تأثیر عنصر مهم توارث در روحیات فرزند، اقدام به این ازدواج مى‏نماید. نام برخى از این نیاكان بدین‏شرح مى‏باشد:

1. ملاعب الاسنة: از جمله نیاكان مادرى حضرت عباس‏علیه‏السلام، عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب مشهور به ملاعب الاسنة است. این لقب را حسان بن ثابت انصارى، شاعر معروف به او مى‏دهد. اوس بن حجر درباره‏اش سروده است:

یلاَعِبُ اَطْرَافَ الاْسِنَّةِ عَامِرٌ                                        فَرَاحَ لَهُ حَظُّ الْكَتَائِبِ اَجْمَعِ (22)

«عامر سر نیزه‏ها را به بازى مى‏گیرد؛ پس او كارایى و توان یك لشكر را دارد.‌»

2. طفیل فارس قرزل: پهلوان دیگرى از این خاندان، طفیل فارس قرزل، برادر ملاعب الاسنة است. فارس قرزل به معناى «سواركار تنومند» مى‏باشد. (23)

نوشته‏اند: او روزى شنید كه ربیع بن زیاد عبسى، از ندیمان نعمان بن منذر، حكمران و فرمانرواى برخى از نواحى عربستان جاهلى، نزد فرمانروا سخن‏چینى او را كرده بود. او به همراه برادرانش ملاعب الاسنة، ربیعة، عبیدة و معاویه به دربار فرمانروا رفت و او را با ربیع بن زیاد مشغول غذاخوردن دید. در این مجلس، لبید بن ربیعه، برادرزاده طفیل، شروع به سرودن اشعارى در نام‏آورى و بى‏هماوردى عموهاى خود به صورت فى البداهه نمود. فرمانروا و ندیم سخن‏چینش، هر دو از، ترس و شرمندگى سر به زیر انداخته بودند. فرمانروا براى خشنود كردن آنها ربیع بن زیاد را از خود راند. (24)

3. عامر بن طفیل: ملاعب الاسنة برادرزاده‏اى به نام عامر بن طفیل داشت كه او نیز از پهلوانان عرب بود. وى با پهلوانى به نام علقمة بن علاثه قرار مى‏گذارد كه هر كدام حسب و نسب افتخارآمیزترى داشتند و به نفع هر كدام از آنها كه داورى شد، صد شتر از دیگرى بستاند.

عامر بن طفیل براى پیروزى در این مسابقه از عموى خود كمك گرفت.عموى او كفشى به وى داد و گفت: «براى تعیین شرافت خود از این كفش كمك بگیر؛ زیرا من با آن چهل مِرباع به دست آورده‏ام.‌» (25) مرباع به یك چهارم غنایم جنگى گفته مى‏شد كه در یك جنگ به دست مى‏آمد و مخصوص رییس قبیله بود و شكست‏خوردگان آن را تسلیم او مى‏ساختند.

عامر بن طفیل چندان بلندآوازه بود كه در دیگر امپراطوریها نیز فردى شناخته‏شده به شمار مى‏رفت. نوشته‏اند: وقتى یكى از اعراب بادیه‏نشین نزد قیصر روم رفت، قیصر از او پرسید: «تو با عامر بن طفیل چه نسبتى دارى؟» او قصد داشت اگر فرد عرب نسبتى با این پهلوان نام‏آور داشته باشد، به او تفقّد نماید و رفتار كریمانه‏ترى با او نشان دهد. (26)

4. عروة الرَّحّال: از دیگر نیاكان مادرى عباس‏علیه‏السلام عروة الرَّحّال بن عتبة بن جعفر بن كلاب است. او نیز جنگجویى شجاع بود و به دلیل سفرهاى زیاد جهانگردى و رفت و آمد با پادشاهان مناطق و سرزمینهاى گوناگون، لقب رَحّال (27) به او داده بودند.

ادامه دارد...

 

پی‌نوشــــــــــــــت‌ها:

 

1) ر. ك: سفینة البحار، شیخ عباس قمى، تهران، كتابخانه سنایى، بى‏تا، ج 2، ص 155.

2) ر. ك: عمدة الطالب فى أنساب آل ابى طالب، ابن عنبه الحسنى، نجف، المطبعة الحیدریه، چاپ دوم، 1380 ه. ق، ص 394؛ بطل العلقمى، ج 1، ص 97؛ معالى السبطین، محمدمهدى المازندرانى، قم، منشورات الشریف الرضى، چاپ دوم، 1363 ه. ش، ج 1، ص 430.

3) مرط، پارچه‏اى پشمى و یا خز مانند بوده است كه در تهیه لباس ازآن استفاده مى‏كردند.

4) ر. ك: السیرة النبویة، ابن هشام، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1355 ه. ق، ج 3، ص 83.

5) همان، ص 84.

6) ر. ك: السیرة الحلبیة، على بن برهان الدین الحلبى، مصر، مطبعة مصطفى البابى، 1349 ه. ق، ج 2، ص 156 - 159.

7) ر. ك: تاریخ الیعقوبى، احمد بن ابى یعقوب، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، چاپ سوم، 1356 ه. ش، ج 1، ص 415؛ السیرة الحلبیة، ج 2، ص 161.

8) ر. ك: سیرة رسول اللّه‏صلى‏الله‏علیه‏وآله، رفیع الدین اسحاق بن محمّد، تهران، نشر مركز، 1373 ه. ش، ص 418 - 419.

9) ر. ك: تاریخ الطبرى، ج 5، ص 213؛ مقتل الحسین‏علیه‏السلام، موفق بن احمد الخوارزمى، قم، منشورات مكتبة المفید، بى‏تا، ج 2، ص 4.

10) این جمله‏اى بود كه در جاهلیت، اعراب به جاى سلام به یكدیگر مى‏گفتند و پس از ظهور اسلام، پیامبر مسلمانان را از گفتن آن نهى فرمود. (شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 19، ص 270؛ بحار الانوار، ج 15، ص 191).

11) ر. ك: سوگنامه آل محمّد، محمّد محمدى اشتهاردى، قم، انتشارات ناصر، چاپ ششم، 1373 ه. ش، ص 299.

12) ر. ك: تاریخ الیعقوبى، احمد بن ابى یعقوب، بیروت، دار صادر، بى‏تا، ج 2، ص 76؛ سیرة ابن هشام، ج 1، ص 96.

13) ر. ك: وسائل الشیعة، حرّ العاملى، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بى‏تا، ج 9، ص 497.

14) ر. ك: همان، ج 14، ص 258.

15) ر. ك: سیرة ابن هشام، ج 2، ص 238.

16) ر. ك: كتاب المغازى، محمّدبن عمر بن الواقد، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1989 م، ج 2، ص 454.

17) ر. ك: تاریخ الخمیس، حسین بن محمّد بن الحسن الدیار بكرى، بى‏جا، بى‏نا، 1302 ه. ق، ج 1، ص 486.

18) بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ه. ق، ج 2، ص 216؛ مستدرك الحاكم النیشابورى، ج 3، ص 32.

19) ر. ك: سیرة ابن هشام، ج 3ص 225.

20) ر. ك: مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب السروى المازندرانى، ابو جعفر محمّد بن على، قم، مطبعة العلمیة، بى‏تا، ج 2، ص 115؛ بحار الانوار، ج 41، ص 50.

21) ر. ك: بحار الانوار، ج 45، ص 36.

22) الاغانى، ابو الفرج الاصبهانى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بى‏تا، ج 15، ص 50؛ بلوغ الارب فى معرفة احوال العرب، سید محمّد الشكرى الالوسى البغدادى، بیروت، دار الكتب العلمیة، بى‏تا، ج 1، ص 317.

23) المنجد، لوئیس معلوف، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1378 ش، ج 2، ص 1572.

24) ر. ك: العباس‏علیه‏السلام، عبد الرزاق المقرم، نجف، مطبعة الحیدریة، بى‏تا، ص 71.

25) ر. ك: الاغانى، ج 15، ص 35.

26) ر. ك: مجمع الامثال، ج 2، ص 23، به نقل از تناقضات الابانى الواضحات، حسن‏بن علی السقاف، بیروت، دار الامام النورى، 1412 ه. ق.

27) «جهانگرد و دنیادیده»؛ المنجد، ج 1، ص 658.

583 دفعه
(0 رای‌ها)