اشاره
یكی از وظایف مبلغان گرامی، پاسخگویی به پرسشهای مخاطبان است؛ بویژه سؤالهایی كه از سوی جوانان تحصیل كرده و پرسشگر مطرح میشود. در این بخش از مجله، تلاش خواهیم كرد برخی از پرسشهای مطرح شده را با پاسخهایی كوتاه ارائه دهیم. باشد تا خدمتی هرچند كوچك برای تامین این نوع نیازهای تبلیغی انجام دهیم.
شایسته است مبلغان محترم، مهمترین پرسشهایی را كه با آن روبرو هستند جهت پاسخگویی در مجله و استفاده دیگر مبلغان، برایمان بفرستند.
سؤال
قرآن كریم میفرماید: «لیس للانسان الا ما سعی» از طرفی گفته میشود: خیراتی كه برای مردگان انجام میشود باعث نجات و ترقی درجه آنان میشود. آیا این مطلب با آیه شریفه و با عدل الهی سازگار است؟
پاسخ
1. انجام دادن كارهای خیر باعث بالا رفتن مقام همه كسانی كه از دنیا رفته اند، نمیشود. آنان كه در برابر خدای توانا، طغیان كردند و حد و مرزهای او را رعایت نكردند و سرانجام، به مصداق آیه شریفه «ختم الله علی قلوبهم وعلی ابصارهم» مهر مردودی بر صفحه قلبشان زده شده، هرگز با انجام دادن كار نیك به دست دیگری به سعادت نمیرسند. این گروه همانند زمین كویری میمانند كه باران پروردگار بر آن میبارد؛ اما جز خار و خاشاك از آن نمیروید.
قرآن كریم از استغفار كردن برای چنین افرادی نهی میكند و میفرماید: «وما كان للنبی والذین امنوا ان یستغفروا للمشركین ولو كانوا اولی قربی من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم» ؛ (1) «برای پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان شایسته نبود كه برای مشركان طلب آمرزش كنند؛ هرچند از نزدیكانشان باشند؛ [آن هم] پس از آنكه برای آنها روشن شد كه این گروه، اهل دوزخند.»
یا اینكه میفرماید: «ولا تصل علی احد منهم مات ابدا ولا تقم علی قبره انهم كفروا بالله ورسوله وماتوا وهم فاسقون» ؛ (2) «هرگز بر مرده هیچ یك از آنان (تخلف كنندگان از دستور پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و فرمان الهی) نماز نخوان و در كنار قبرش [برای دعا و طلب آمرزش] نایست؛ چراكه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالی كه فاسق بودند از دنیا رفتند».
و نیز در آیه 80 همین سوره میفرماید: «چه برای آنها استغفار كنی و چه نكنی، حتی اگر هفتاد بار برای آنها استغفار كنی، هرگز خدا آنها را نمیآمرزد... و خدا فاسقان را هدایت نمیكند.»
بنابراین خیرات كردن برای كسانی كه عاقبت به شر شدند كار پسندیدهای نیست، و اگر هم خیراتی برایشان صورت گیرد همانند بارانی است كه بر شوره زار باریده باشد. از اینرو مرحوم علامه طباطبایی از آیات كریمه استفاده كرده و میفرماید: «استغفار جهت منافقان و نماز خواندن بر جنازه هایشان و ایستادن در كنار قبور ایشان و طلب مغفرت كردن، لغو و بی نتیجه است.» (3)
2. نوع برخورد با دو فردی كه در پرسش مطرح شدند كه یكی از خیرات دیگران برای او به مقامی بالاتر میرسد و دیگری چون از چنین هدایایی برخوردار نیست، همچنان در همان درجه باقی میماند، با آیه شریفه «لیس للانسان الا ما سعی» منافات ندارد و عدل الهی هم خدشه دار نمیشود؛ زیرا كسی كه درجهاش با عمل دیگری افزایش مییابد، به سبب سعی و كوشش خود اوست؛ چرا كه در دنیا با افراد شایستهای معاشرت داشته و با كسانی دوست بوده كه اهل نماز و مسجد و... بودند، و از چنین دوستانی جز فرستادن خیرات انتظار دیگری نیست. فردوسی میگوید:
به عنبر فروشان اگر بگذری شود جامه تو همه عنبری
اگر بگذری سوی انگشتگر (4) از او جز سیاهی نیابی دگر
چنین شخصی در دنیا با هوای نفس مبارزه كرده و با نا اهلان دوستی نكرده است. نتیجه جهاد با نفس و انتخاب دوستانی خداپسند، او را به مقامی عالیتر میرساند. گویا آن دعا و خیراتی كه بعد از فقدانش از سوی دوستانش صورت میگیرد، پیامد تلاش خود اوست. و با كریمه «لیس للانسان...» و عدل الهی هم سازگاری دارد. ولی آنكه در دنیا با اشخاصی در ارتباط بود كه حتی برای خودشان هم كارنیكی نمیكردند و دین را به مسخره میگرفتند، به یقین منتظر خیرات آنها ماندن كاری بیهوده است؛ زیرا از چنین افرادی به دیگران خیری نمیرسد. سعدی میگوید:
خرما نتوان خورد از این خار كه كشتیم دیبا نتوان بافت از این پشم كه رشتیم
مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید:
«... و اعمال صالح و خیراتی كه برایش میفرستند، آن نیز مربوط به سعی جمیل خود آدمی است، كه در زندگی، داخل زمره مؤمنان شد و سیاهی لشكر آنان گردید و ایمانشان را تایید كرد. و اثرش این شد كه هر چه عمل خیر كردند، او نیز به قدر دخالتش سهم گیرد. (5) »
3. مفاد آیه یاد شده آن است كه بیش از سعی و كوشش انسان، چیزی عایدش نمیشود؛ ولی این مهم مانع از آن نخواهد بود كه از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمتهایی به افراد لایق داده شود. «استحقاق» مطلبی است و «تفضل» مطلبی دیگر، همان گونه كه خداوند حسنات را ده برابر و گاه صدها یا هزاران برابر پاداش میدهد. (6) »
استاد شهید مطهری رحمه الله میفرمایند:
«برای رسیدن به سعادت، علاوه بر انجام دادن اعمال و گامهایی كه خود انسان برمی دارد، یك جریان دیگری نیز همیشه در جهان است، و آن رحمت همیشگی پروردگار است. در متون دینی ذكر شده است: «یا من سبقت رحمته غضبه؛ای كسی كه رحمت او بر غضبش تقدم دارد.»
«به هر حال، این واقعیتی است كه در نظام هستی، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگاری است، و كفرها و فسقها و... عارضی و غیراصیل است و همواره آنچه كه عارضی است، به سبب جاذبه رحمت تاحدی كه ممكن است، بر طرف میگردد... مغفرت پروردگار و زایل ساختن عوارض گناه یكی از شواهد غلبه رحمت برغضب است. در این زمینه به دو اصل كلی اشاره میكنیم:
اصل تطهیر: در نظام هستی، یكی از جلوههای رحمت الهی، نمود تطهیر است. دستگاه آفرینش، دارای خصیصه شستشو و تطهیر است... مغفرت و محو عوارض سوء گناهان از این قبیل است... البته بعضی از دلها قابلیت خود را برای پاكیزه شدن مطلوب، از دست میدهند. هنگامی كه كفر و شرك نسبت به خدا در دل استقرار پیدا كرد، دل را از قابلیت تطهیر خارج میسازد.
اصل مغفرت: این اصل یك پدیده استثنایی نیست؛ یك فرمول كلی است كه از غلبه رحمت عام خداوندی در نظام هستی سرچشمه گرفته است. قرآن كریم میفرماید: «من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه» (7) ؛ «هركس كه در آن روز از عذاب خدا نجات یابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است.» به این معنا كه اگر رحمت خداوند مهربان نباشد، عذاب از هیچ كس برداشته نمیشود.»
عمل و رحمت
مرحوم شهید مطهری رحمه الله در پایان سخنان خود درباره آیه شریفه «لیس للانسان الا ما سعی» میفرماید: «عمل به منزله علت قابلی و رحمت پروردگار به منزله علت فاعلی است.» (8) یعنی خیرات واصل شده بر طبق اصول رحمت، مغفرت و تطهیر انسانها از عوارض شوم گناه پذیرفته میشود و از این جهت با لیس للانسان تنافی ندارد؛ زیرا آیه مذكور در مقام بیان قانون است؛ نه رحمت الهی. (9)
پینوشـــــــــــــــــــتها:
1) توبه/113.
2) ت وبه/84.
3) محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 9، ص 565.
4) زغال فروش.
5) محمد حسین طباطبایی رحمه الله، تفسیر المیزان، ج 19، ص 89 - 90.
6) ناصر مكارم شیرازی و همكاران، ج 22 تفسیر نمونه، (با اندكی تصرف) .
7) انعام/16.
8) مجموع آثار شهید مطهری، ج 1، ص 254 - 257.
9) برای مطالعه بیشتر ر. ك: عدل الهی، شهید مطهری رحمه الله؛ تفسیر نمونه، مكارم شیرازی و همكاران، ج 22.