اشاره
در دو قسمت پیشین، معنای واژه آزادی و تعریف آن، پیشینه آزادی در اندیشههای غربی، شرقی و فرهنگ ایرانی، و انواع آزادی (تكوینی و تشریعی) مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در این شماره ویژگیهای انسان آزاد را از نگاه اسلام و حكما تبیین میكنیم.
انسان آزاد از نگاه اسلام و حكما
الف) صفات انسان آزاد از نگاه اسلام
در منابع دینی برای انسان آزاد صفات متعددی - مثل عفت، حیا، حسن خلق و گشاده رویی، بنده شاكر خداوند بودن، شكیبایی و شكست ناپذیری در برابر مشكلات زندگی و مصیبتهای وارده، سخاوت و بخشندگی، دوری از كینه توزی و نیرنگبازی و حیله گری، مخالفت با هواهای نفسانی، قناعت، دوری از طمعكاری و دنیاطلبی، كسب مال از راه حلال و... - بیان شده است. از نظر اسلام، انسان آزاد كسی است كه وجودش مالامال از صفات حسنه و فضائل اخلاقی و معنوی است. او كسی است كه سعی میكند هیچ وقت اعمال ناشایست و ناروا مرتكب نشود و از هر گونه اعمال خلاف اخلاق و كرامت نفسانی برحذر است. مردان آزاد، خدا را به خشم نمیآورند و پیوسته در راه رضای او قدم برمی دارند. آنان حصارها، دامها، قید و بندهای شیطانی و هواهای نفسانی را درهم شكسته و خویشتن را از بند شكم و شهوت (ریاست طلبی، دنیاطلبی، فحشا و فساد و..). رها میسازند. اینك درباره هركدام از صفات یاد شده در خصوص آزادمردان به چند نمونه از روایات بسنده میكنیم:
1. شكرگذاری و محبت به درگاه الهی
امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ان قوما عبدوا الله رغبة فتلك عبادة التجار، وان قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبید، وان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الاحرار (1) ؛ گروهی خدا را به امید [رفتن به بهشت] پرستش كردند، كه این پرستش تجار و بازرگانان است، و گروهی او را از روی ترس [از جهنم] عبادت كردند، كه این عبادت بردگان است، و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری پرستیدند و این پرستش آزادگان است.»
و امام باقر علیه السلام فرمود: «ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الاحرار (2) ؛ گروهی خداوند را از روی سپاسگزاری میپرستند و این پرستش آزادگان است.»
امام صادق علیه السلام فرمود: «ان العباد ثلاثة: قوم عبدوا الله عزوجل خوفا فتلك عبادة العبید و قوم عبدوا الله تبارك وتعالی طلب الثواب فتلك عبادة الاجراء وقوم عبدوا الله عزوجل حبا له فتلك عبادة الاحرار وهی افضل العبادة (3) ؛ عبادت كنندگان سه دسته اند: 1. گروهی از روی ترس خدا را عبادت میكنند؛ و این عبادت بردگان است. 2. و گروهی خدا را از روی طمع ثواب عبادت میكنند؛ و این عبادت مزدوران است. 3. و دستهای دیگر خدا را از روی دوستی و حب خداوند عبادت میكنند؛ و این عبادت آزادگان است و بهترین عبادت میباشد.»
2. عفت و حیا
امام امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «ان الحیاء والعفة من خلائق الایمان وانهما لسجیة الاحرار وشیمة الابرار (4) ؛ حیا و عفت از خصلتهاب ایمان است و این دو، سرشت آزادگان و خوی نیكان است.»
و امام صادق علیه السلام میفرماید: «خمس خصال من لم تكن فیه خصلة منها فلیس فیه كثیر مستمتع، اولها: الوفاء، والثانیة: التدبیر، والثالثة: الحیاء، والرابعة: حسن الخلق، والخامسة - وهی تجمع هذه الخصال - الحریة (5) ؛ پنج خصلت است كه در هر كس از آنها نباشد خیر و بهره زیادی در او نیست. اول: وفاداری، دوم: تدبیر، سوم: حیا، چهارم: خوش خویی و پنجم: - كه چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد - آزادگی است.»
طبق این حدیث، حریت و آزادگی جامع تمام صفات یاد شده است، با این وصف انسان آزاد یعنی انسان وفادار، مدبر، عفیف و اهل شرم و حیا، خوش خوی و خوش رفتار.
3. مخالفت با هواهای نفسانی و شیطانی
امام امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «الدنیا دار ممر، والناس فیها رجلان: رجل باع نفسه فاوبقها، ورجل ابتاع نفسه فاعتقها (6) ؛ دنیا سرای گذر است و مردم در آن دو دسته اند: كسی كه نفس خود را فروخت و آن را اسیر و برده كرد و كسی كه نفس خویش را خرید و آزادش ساخت.»
و در روایت دیگری میفرماید: «من ترك الشهوات كان حرا (7) ؛ هر كس كه خواهشهای نفسانی و شیطانی را ترك كند، آزاد است.»
و امام صادق علیه السلام میفرماید: «ان صاحب الدین من... رفض الشهوات فصار حرا (8) ؛ دین دار كسی است كه خواستههای نفسانی را كنار گذاشته و آزاد گردد.»
4. شكیبا و شكستناپذیر
امام امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «الحر حر وان مسه الضر (9) ؛ آزاد، آزاده است هر چند سختی و مرارت بیند.»
و در روایت دیگر میفرماید: «من صبر صبر الاحرار والا سلا سلو الاغمار (10) ؛ [در مصیبتها] یا چون آزادگان باید شكیبا بود، و یا چون ابلهان خود را به فراموشی زد.»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «ان الحر حر علی جمیع احواله: ان نابته نائبة صبر لها، وان تداكت علیه المصائب لم تكسره وان اسر وقهر واستبدل بالیسر عسرا، كما كان یوسف الصدیق الامین صلوات الله علیه، لم یضره حریته ان استعبد وقهر واسر (11) ؛ آزاده در همه حال آزاده است، اگر بلا و سختی به او رسد شكیبایی ورزد و اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزد او را نشكنند، هرچند به اسیری افتد و مقهور شود و آسایش را از دست بدهد و به سختی [و تنگدستی] افتد. چنان كه یوسف صدیق امین، صلوات الله علیه چنین بود و اینكه به بندگی گرفته شد و مقهور و اسیر گشت؛ به آزادگی او آسیب نرساند.»
5. قناعت و دوری از طمعكاری
امام امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «العبد حر ما قنع، الحر عبد ما طمع (12) ؛ بنده (انسان) قانع آزاد است و (انسان به اصطلاح) آزاد طمعكار، بنده است.»
و در روایت دیگر میفرماید: «الطمع رق مخلد (13) ؛ طمع كاری بندگی همیشگی است.»
و نیز در روایت دیگری میفرماید: «لا یسترقنك الطمع وقد جعلك الله حرا (14) ؛ مبادا طمع تو را بنده خویش سازد، و حال آنكه خداوند متعال تو را آزاد آفریده است.»
6. خوش رویی و گشاده رویی
امام امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «الطلاقة شیمة الحر (15) ؛ گشاده رویی خصلت انسان آزاد است.»
و در روایت دیگر میفرماید: «البشر شیمة الحر (16) ؛ گشاده رویی خصلت انسان آزاد است.»
و همچنین میفرماید: «حسن البشر شیمة كل حر (17) ؛ خوشرویی خوی هر آزادهای است.»
7. دوری از كینه توزی و حیله و نیرنگ
امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «الحریة منزهة من الغل والمكر (18) ؛ آزادگی از كینه توزی و حیله و نیرنگ مبرا است.» یعنی انسان آزاد هیچ وقت دغل باز، حقه باز و حیله گر و مكار نیست و كسانی كه با وجود این صفات احساس میكنند آزاد هستند سخت در اشتباه اند، بلكه در غل و زنجیر شیطان و هوای نفس گرفتارند، لكن خودشان از این مسئله در غفلت و جهالت به سر میبرند!
8 - سخاوت و بخشندگی
امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «من قضی ما اسلف من الاحسان فهو كامل الحریة (19) ؛ هر كس به [وعده] نیكی و احسانی كه در گذشته شده است عمل كند، آزادگی و حریت وی كامل است.»
و در روایت دیگری میفرماید: «ابذل مالك فی الحقوق، وواس به الصدیق؛ فان السخاء بالحر اخلق (20) ؛ اموال خویش رادر آنجا كه حق است ببخش و با آن دوست [خود] را یاری رسان كه بخشندگی برای انسان آ زاد اخلاقیتر است.»
9. زهد و دنیاطلبی
امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «من زهد فی الدنیا اعتق نفسه وارضی ربه (21) ؛ هر كه در دنیا زهد ورزد، نفس خویش را آزاد كرده و خدایش را خشنود ساخته است.»
10. كسب مال از راه حلال
امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «من توفیق الحر اكتسابه المال من حله (22) ؛ از توفیق انسان آزاده این است كه مال را از راه حلال به دست میآورد.»
11. دوری از مردم آزاری
امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ایاك وما یسخط ربك ویوحش الناس منك فمن اسخط ربه تعرض للمنیة ومن اوحش الناس تبرا من الحریة (23) ؛ از آنچه كه پروردگارت را به خشم میآورد، و مردم را از تو میترساند بپرهیز؛ زیرا هر كس خدایش را به خشم آورد خود را در معرض مرگ (همیشگی كه دوزخ است) درمی آورد و هر كس مردم را بترساند از آزادگی [و حریت] جدا میگردد.»
ب) انسان آزاد از نگاه حكما و دانشمندان
حكما با صفات متعددی انسانهای آزاده را توصیف نموده اند. از نظر آنان، انسان آزاد كسی است كه مقید به رعایت معنوی و اخلاقی است و بیش از دیگران ایمان به خدا و بندگی او، حقیقت جویی و دوری از تمنیات دنیوی در وجود و رفتارش متبلور است.
بندگی خالص خداوند، سرسپردگی كامل در برابر حق و حقیقت، نیكوكاری و دوری از كردارهای بد، تعقل و تفكر و تدبیر در امور مادی و معنوی، دوری از تقلیدهای كوركورانه (بدون تحقیق و بررسی) ، مخالفت با هواهای نفسانی و دوری از امیال حیوانی، وظیفه شناسی، زهد و تقوا و دوری از تمنیات دنیوی، حفظ اسرار، سعه صدر، سخاوت و بخشندگی، صداقت و درستكاری، عفت و پاكدامنی، قناعت و دوری از اصراف و دوری از ریاكاری، از جمله صفتهایی است كه حكما انسانهای آزاد را با آنها توصیف نموده اند. در ذیل نمونههایی از بیانات حكما در زمینه صفات یاد شده را متذكر میشویم:
بندگی خالص خداوند
از نظر حكما انسان آزاد كسی است كه جز پرستش خداوند و بندگی او، كسی دیگر را نمیپرستد و هیچ كس را به عنوان مولا و رئیس خود در رقیت و بندگی نمیپذیرد.
- «پروفسور دیوید دوسانتیلانا» استاد تاریخ سیاسی و مذهبی دانشگاه رم میگوید: «انسان آزاد، هیچ رئیسی (مولائی) جز خداوند ندارد، خداوندی كه خالق و حاكم تمام موجودات است. (24) »
- «محی الدین عربی» میگوید: «آزاد، كسی است كه تنها بنده خدا است. (25) »
- «عبدالكریم قشیری» میگوید: «حقیقت آزادی منوط به كمال و بندگی در ارتباط با خداوند است و خلاصی و رهایی یافتن از هرگونه رقیت و بندگی غیرخدا است. (26) »
نیكوكاری و دوری از كردار بد
از صفات دیگر انسان آزاد آنست كه، از نیكوكاری دریغ نمیكند و از كردار ناپسند برحذر میباشد.
از فیثاغورث سؤال شد: چه كسی آزاد است؟ در جواب گفت: «كسی كه كار نیك انجام میدهد. (27) »
و نیز ارسطو میگوید: «آزادی یعنی اینكه انسان در خدمت خیر باشد، پیوسته آن را بپروراند و درجه خدمتش، دامنه آزادیاش را تعیین میكند؛ زیرا كسی كه [كار] نیك انجام نمیدهد آزاد نیست. (28) »
و «فیثاغورث» در عبارت دیگری میگوید: «مشكل است انسان آزاد باشد، در حالی كه مطیع كردارهای بدی شود كه عادتا انجام میشود. (29) »
و «اپیكتتوس» فیلسوف رومی میگوید: «هیچ انسان بدكاری آزاد نیست. (30) »
مخالفت با هوای نفس و دوری از امیال حیوانی
از صفات بسیار برجسته و مورد تاكید حكما درباره انسان آزاد آن است كه چنین شخصی كارهای خود را بر اساس هوای نفس و امیال حیوانی انجام نمیدهد و خویشتن را از بردگی هواهای نفسانی و امیال شهوانی رهایی میبخشد؛ چرا كه هوا و هوس نشانه تمامی جاه طلبیهای دنیوی است.
«ارسطو» میگوید: «آزادی یعنی اینكه فرد از بردگی امیال حیوانی خویش كه از نظر عقل سزاوار سرزنش است، رهایی یابد. (31) »
«كارل یاسپرس» فیلسوف اروپایی و از بزرگترین متفكران مكتب «اگزیستانسیالیست» میگوید: «انسان آن گاه آزاد است كه چیزی را از روی خواهشهای نفسانی نخواهد. در واقع آزادی آنجاست كه انسان نه از سر هوا و هوس عمل كند و نه به سبب اطاعت كوركورانه، بلكه از روی علم و آگاهی عمل نماید. انسان به آسانی خود را فریب میدهد؛ هوا و هوسهای وی او را بر آن میدارند كه عقیده خود را حق بداند و از آن دفاع كند. (32) »
«ابن مسكویه» میگوید: «عفت از فضیلت احساسی است كه به حس شهوانی (امیال حیوانی) مربوط میشود؛ این فضیلت زمانی كه انسان امیال حیوانی (حس شهوانی) را مطابق با توانایی عقلانی خویش به كار میگیرد، در او ظاهر میگردد. یعنی انسان زمانی كه از روی بصیرت و تشخیص عمل كند؛ و مادامی كه مطیع امیال حیوانی نباشد، آزاد است. چنین انسانی دیگر برده هیچ یك از امیال حیوانیاش نیست. (33) »
«فیثاغورث» میگوید: «آزادی یعنی كنترل نفس؛ كسی كه قادر نیست خودش را - در برابر هوای نفس - كنترل كند، آزاد شمرده نمیشود؛ زیرا كنترل نفس شرط لازم كنترل كردن دیگران است. (34) »
و بالاخره «ابوالفتح بستی» میگوید: «در واقع، آزاد كسی است كه خود را از بردگی امیال حیوانی و عیوب خویش برهاند؛ آزاد كسی است كه چیزی را كه به دست میآورد، از او قابل سلب نباشد، مشتاقانه برای افزایش خیر - در كردارها و صفات - تلاش نماید. (35) »
پاسخ مثبت به كارهای خوب
معیارهای عالی اخلاق كه در انسان آزاد موجود است اقتضا میكند كه او پاسخگویی مثبت به خدمات تودههای مردم را وظیفه خود تلقی كند.
«افلاطون» میگوید: «اگر با یك انسان آزاد به خوبی رفتار كنید، او خود را ملزم به انجام كار نیكی در مقابل كار نیك شما میداند، اما اگر با یك انسان پست و فرومایه به خوبی رفتار كنید؛ او وسوسه شده، از شما خدمت بیش تری طلب مینماید.
زیرا مردمان پست فكر میكنند كه اعمال نیكی كه برای آنها انجام شده است، طلبی بوده كه آنها داشته اند؛ در حالی كه انسانهای آزاد فكر میكنند آن كارهای نیك، دینی به گردن خود ایشان بوده است. (36) »
زهد و دوری از تمنیات دنیوی
از صفات بسیار بااهمیت و ارزشمند انسان آزاد، زهد و دوری از تمنیات دنیوی است؛ چرا كه تمنیات و آرزوهای نشات گرفته از طبع حیوانی، بیش از هر آرزوی دیگری انسان را برده میسازد، و فرد را در معرض بردگیای قرار میدهد كه بسیار حقارت آمیزتر از بردگی جسمانی و حقوقی است. مبارزه با این آرزوها و غلبه نهایی بر آنها، انسان را آزاد میسازد.
بالاخره زهد و رهایی از تمنیات دنیوی، یكی از مراتب كمالات انسانی است كه وی را در دنیا و آخرت سعادتمند میگرداند (37).
«هومر» میگوید: «كسانی كه شیفته پول هستند، آزادی ندارند. (38) »
«عبدالله بن مقفع» میگوید: «یك انسان آزاد نمیتواند حریص باشد. (39) »
«هیپوكریت» میگوید: «كسی كه دوست دارد آزاد باشد؛ نباید خواهان چیزی باشد كه ممكن نیست در تصرف او باشد، بلكه باید از آن چیز فرار كند. در غیر این صورت برده آن چیز میگردد. (40) »
و «فیثاغورث» میگوید: «كسی كه میخواهد آزاد باشد نباید آرزوی به دست آوردن چیزی كند كه تنها از طریق رغبت و رضایت كسی دیگر به دست آمدنی است. (41) »
عقل و تدبیر
تعقل، تدبر و درایت از دیگر صفات انسانهای آزاد است كه حكما به آنها اشاره نموده اند.
«اسكندر افرودیسی» میگوید: «انسانهای آزاد در زمینه سیاست و تدبیر امور منزل خود به طور منظم و هدفمند عمل میكردند، در حالی كه بردگان بیشتر اوقات كوركورانه عمل میكنند.» این عبارت مورد تایید ابن سینا نیز قرار گرفته است (42).
«باروخ اسپینوزا» میگوید: «انسان آزاد، كسی است كه تنها به موجب حكم عقل، زیست میكند.»
و «ایمانوئل كانت» میگوید: «آزادی به این معنا نیست كه انسان بتواند راهی مخالف عقل قانونگذار خویش انتخاب كند. (43) »
صفات دیگر
حفظ اسرار، سعه صدر، سخاوت و بخشندگی، صداقت، عفت، قناعت و بی ریایی از جمله صفتهای دیگری است كه حكما انسانهای آزاد را به آنها توصیف نموده اند.
«بطلمیوس» میگوید: «قلبهای انسانهای آزاد، دژهای محكمی برای حفظ اسرار هستند. (44) »
«افلاطون» میگوید: «یكی از صفات ویژهای كه در انسان آزاد یافت میشود این است كه برای خشنود كردن كسانی كه پایینتر از او بوده، در تلاش هستند، سعه صدر بیش تری دارد. همچنین او میتواند انسانهای پایینتر از خود را بهتر از انسانهای مافوقش تحمل نماید. (45) »
و درباره صفت صداقت میگوید: «حمایت انسانهای آزاد از طریق احترام شدید (از روی صدق و صفا) به دست میآید. (46) »
«ارسطو» میگوید: «انسانهای آزاد طبیعتا بخشنده اند؛ بخشندهای كه فاقد آزادی است، تنها از روی عادت و حیله گری بخشنده است. (47) »
«رشید الدین ابن خلیفه» میگوید: «قناعت در ورودی آزادی است. (48) »
«ابن مقفع میگوید:
كسی كه او نظر عقل در زمانه كند چنان سزد كه همه كار عاقلانه كند
قناعت است و مروت نشان آزادی نخست خانه دل وقف این دوگانه كند. (49)
و «ابوالخیر حسن بن سوار خمار (از فیلسوفان قرن دهم بغداد) میگوید: «انسان آزاد باید محجوب و عفیف باشد و شیفته پول نباشد. باید سخاوتمند باشد؛ زیرا خست مساوی با ترجیح دادن پول بر انسانیت و حریت است. (50) »
و بالاخره «باروخ اسپینوزا» میگوید: «انسان آزاد هرگز ریاكارانه عمل نمیكند؛ حتی اگر عمل ریاكارانه تنها راه ممكن حفظ هستی او باشد، بلكه همواره صادقانه عمل میكند. (51) »
و در جای دیگر میگوید: «عمل انسان آزاد هرگز فریبكارانه نیست، بلكه همواره صادقانه است. (52) »
ادامه دارد...
پینوشــــــــــــــتها:
1) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حكمت 237.
2) علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، (طهران، انتشارات المكتبة الاسلامیة، 1395 ه. ق) ج 78، باب 22، ح 29.
3) ابی جعفر محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، (تهران، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، بی تا) ج 3، باب عبادت، ح 5.
4) عبدالواحد آمدی، غررالحكم و دررالكلم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، (قم، دارالكتاب، بی تا) ج 1، ص 245، فصل نهم، ح 229.
5) الشیخ ابی جعفر الصدوق، الخصال، ترجمه محمد باقر كمرهای، (تهران، انتشارات كتابخانه اسلامیة، چاپ چهارم، 1362 ه. ش) ج 1، ص 256، باب الخمسة، حدیث 29.
6) محمد، محمدی نیك، میزان الحكمة، مترجم، واژه الحریة، شماره 778، ح 3578.
7) ابوالفتح كراجكی، كنزالفوائد، (قم، انتشارات دارالذخائر، 1410 ه. ق) ، ج 1، ص 349.
8) محمد بن نعمان عكبری، الامالی، (قم، چاپ كنگره شیخ مفید، نوبت دوم، 1413 ه. ق) ، ص 43، مجلس ششم، ح 14.
9) غررالحكم و دررالكلم، ج 1، فصل اول، ح 1369.
10) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حكمت 413.
11) اصول كافی، مترجم، ج 3، ص 142، باب الصبر، ح 6.
12) غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 18، فصل اول، ح شماره 467 و 468.
13) همان، ص 33، ح 1026.
14) همان، ج 2، ص 811، فصل 85، ح 166.
15) همان، از چاپ یك جلدی، (قم، انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366 ه. ش) ج 1، ص 434، ح شماره 921.
16) همان، ج 1، ص 24، باب یك، ح 707.
17) همان، ج 1، ص 379، باب 27، ح 55.
18) همان، ج 1، ص 55، باب یك، ح 1522.
19) همان، چاپ یك جلدی، (قم: انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ اول) ، ج 1، ص 383، ح 8724.
20) همان، ج 1، ص 375، ح 8452.
21) همان، ج 2، ص 685، فصل 78، ح 1153.
22) همان، ص 354، ح 8100.
23) همان، ج 1، ص 157، فصل 5، ح 97.
24) میراث اسلام، سیزده نفر از استادان دانشگاههای انگلستان، زیر نظر سرتماس آرنولد و آلفرد گیدم، ترجمه مصطفی علم، (تهران، انتشارات كتابفروشی مهر، چاپ اول، 1326 ه. ش) ، ص 274.
25) من لا یسترقه كون الا الله فهو حر». محی الدین ابن عربی، الفتوحات المكیة، (بیروت: دارالصادر، بی تا) ، 5 جلدی، جلد2، ص 6327، باب 140.
26) عبدالكریم القشیری، الرسالة القشیریة، (بیروت: داالكتب العلمیة، الطبعة الاولی، 1418 ه. ق) ، ص 253.
27) همان، ص 156 - 158.
28) همان.
29) همان.
30) داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، (تهران، انتشارات سهروردی و مروارید، چاپ اول، 1366 ه. ش) ، ص 21.
31) مفهوم آزادی... ، ص 161.
32) عبدالله نصری، خدا و انسان در فلسفه یاسپرس، (تهران: انتشارات آذرخش، چاپ اول، 1375 ه. ش) ، ص 210 و 211.
33) ابی علی احمد بن محمد بن یعقوب الرازی «مسكویة» ، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، (قم، انتشارات بیدار، الطبعة الثانیه، 1410 ه. ق).
34) مفهوم آزادی... ، ص 156، 165.
35) همان.
36) همان.
37) همان، ص 157، 159، 160، 161، 194.
38) همان.
39) همان.
40) همان.
41) همان.
42) مفهوم آزادی... ، ص 169.
43) عبدالله نصری، خدا و انسان در فلسفه یاسپرس، (تهران، انتشارات آذرخش، چاپ اول، 1357 ه. ش) ، ص 357.
44) مفهوم آزادی... ، ص 169.
45) همان.
46) همان.
47) همان.
48) همان.
49) عبدالله بن المقفع، الادب الوجیز للولد الصغیر، ترجمه خواجه نصیرالدین طوسی، (اصفهان: چاپخانه افست مروی، نوبت دوم، 1344 ه. ش) ، ص 1.
50) مفهوم آزادی... ، ص 162.
51) جی. ایچ. آر. پاركینس، عقل و تجربه از نظر اسپینوزا، ترجمه محمد علی عبداللهی، (قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1381، ه. ش) ، ص 151 و 180.
52) همان.