یكی از عوامل اساسی عزت و افتخار انسان در اجتماع، قناعت است. چون قناعت موجب میشود انسان از حرص و طمع نسبت به دنیا پرهیز كند و حرص و طمع از عوامل ذلت و خواری انسان هستند. حرص، طمع، عشق و علاقه به دنیا و دنیازدگی موجب میشود كه آدمی برای به دست آوردن دنیا دست به هر كاری بزند و خود را در مقابل هر كسی كوچك و ذلیل كند، و در مقابل، قناعت موجب دوری از این امور و رسیدن به عزت و سربلندی است.
در این مقاله به مناسبت سال عزت و افتخار حسینی سعی خواهیم كرد بعضی از خواستگاههای قناعت و ثمرات آن را به صورت اختصار مورد بحث و بررسی قرار دهیم. باشد كه با شناخت عوامل بسترساز و ثمرات قناعت، این ویژگی مهم اخلاقی را در خود ایجاد كرده و به آن عمل كنیم و موجبات عزت خویش و جامعه اسلامیمان را فراهم آوریم.
معنای قناعت
قناعت در لغت به معنای بسنده كردن به مقدار كم، از كالای مورد نیاز، و رضایت به چیزی است كه نصیب شخص میشود. (2) در احادیث گاهی كلمه قناعت به معنای مطلق رضایت به كار رفته است. امام علی علیه السلام در نامهای به عثمان بن حنیف میفرماید:
«آیا قناعت كنم و راضی باشم كه بگویند او امیرالمؤمنین است و با آنها در سختیهای روزگار مشاركت نداشته باشم؟ (3)»
در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال میشود. صفت قناعت موجب میشود كه شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده كند و زاید بر آن را نطلبد. ولی حرص صفتی است كه موجب میشود انسان به گردآوری دارایی بیش از نیاز بپردازد. ریشه حرص حب دنیا میباشد و انسان را به جهت اشتغال به دنیا و گردآوری دارایی، از آخرت و عمل نیك باز میدارد. در مقابل، چون ناعت باعث اكتفا به مقدار كم و رضایت به آنچه هست میشود، انسان را در تحصیل آخرت و عزت نفس خود توانا میسازد. (4)
خاستگاههای قناعت
1- عقل و دانایی:
عقل عامل مهمی در گزینش قناعت است. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «من عقل قنع؛ (5) آنكه خردورزی كند، قناعت پیشه میكند.» عقل قناعت را به علت آثار ارزشمند آن، از جمله: بی نیازی انسان از غیر خود و قدرت یافتن آدمی برای تحمل كمبودها و صبر بر آنها، بر میگزیند و آن را به سود شخص میداند. گرچه انسان در ظاهر با قناعت، از امكانات ظاهری استفاده كمتری میكند، ولی به جهت عاقبت قناعت، این عمل مورد پذیرش عقل است. هر اندازه سطح دانش شخص نسبت به جهان و نفس خود بیشتر میشود و با عمق بیشتری به مسائل انسانی توجه میكند، در پذیرش صفات پسندیده انسانی، از جمله صفت قناعت، آمادگی بیشتری پیدا میكند. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «ینبغی لمن عرف نفسه ان یلزم القناعة والعفة؛ (6) آنكه خود را شناخت، سزاوار است با قناعت و عفت همراه باشد.»
درك عظمت نفس و تعلق آن به عالم ملكوت، بی نیازی و بی رغبتی به امور دنیا را در پی دارد.
2- عفت نفس:
عفت و پاكدامنی موجب میشود كه عقل برخواستههای نفس نظارت كرده و آن را در استفاده از خواستههای خویش متعادل سازد.
انسان عفیف گرچه بر انجام بسیاری از امور توانا است ولی خودداری میكند و افسار نفس را محكم نگه میدارد. یكی از ثمرات عفت در وجود انسان قناعت است. چه اینكه انسان عفیف زیاده خواه نیست و افراط نمیكند. امام علی علیه السلام فرمودند: «ثمرة العفة القناعة؛ (7) ثمره عفت قناعت است.»
3- فراوانی یاد مرگ و آخرت:
یاد مرگ حب دنیا را میزداید، آدمی را به كفاف و عفاف میخواند و از بهره برداری گزاف از نعمتها پرهیز میدهد و دلخوشیهای انسان را به غیر دنیا متوجه میسازد.
امام علی علیه السلام فرمودند: «من اكثر من ذكر الموت رضی من الدنیا بالیسیر؛ (8) هر كس فراوان به یاد مرگ باشد، به مقدار كم از دنیا راضی میشود.»
4- الگوگیری از رهبران شایسته:
رفتار قناعت آمیز رهبران و حاكمان صالح، در ایجاد و گسترش روحیه قناعت در جامعه نقش اساسی دارد. زیرا جامعه به رهبر خود مینگرد. جمله معروف «الناس علی دین ملوكهم؛ مردم بر روش و آئین حاكمان خود هستند.» بیانگر همین روحیه تقلید مردم از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری حاكمان آنان میباشد. چه نیكوست شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام به امام خویش اقتدا كنند و در عین تلاش و مجاهدت در راه خدا و خدمت به مسلمانان، خود به اندكی از دنیا اكتفا كنند. آن حضرت میفرماید: «الا و ان لكل ماموم اماما یقتدی به و یستضیئ بنور علمه؛ الا و ان امامكم قد اكتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه. الا و انكم لا تقدرون علی ذلك ولكن اعینونی بورع واجتهاد و عفة و سداد؛ (9) برای هر پیروی امامی است كه به او اقتدا میكند و با نور علم او روشن میشود. پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و از خوردنیش به دو قرص نان بسنده كرده است. شما بر آن توانا نیستید؛ ولی مرا به پارسایی و كوشش و پاكدامنی و درستی یاری كنید.»
آثار قناعت
1- عزت نفس:
طمع ذلت نفس را در پی دارد و آدمی را برده میكند، چنانكه امام علی علیه السلام فرمودند: «الطمع رق مؤبد؛ (10) طمع ورزی، بردگی همیشگی است.»
همچنین آن حضرت فرمودند: «ازری بنفسه من استشعر الطمع و رضی بالذل من كشف عن ضره و هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه؛ (11) آنكه جان خود را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست كرده است و آنكه راز سختیهای خود را آشكار سازد به خواری [خود] رضایت داده است و آنكه زبان خود را بر خود حاكم كند خود را بی ارزش كرده است.»
ولی شخص با برخورداری از قناعت و رضایت به آنچه دارد، از دیگران بی نیاز میشود و دست برای درخواست به سوی دیگری نمیگشاید. از این رو عزیز گشته، دچار ذلت نفس نخواهد شد.
2- برخورداری از حیات طیب:
حضرت علی علیه السلام در ذیل آیه شریفه «من عمل صالحا من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة» (12) ؛ «هر مرد و زن مؤمنی كه عمل صالح به جای آورد، او را به زندگی پاك و پاكیزه زنده میكنیم.» حیات طیبه را به قناعت تفسیر كرده (13) و فرموده اند: «القناعة اهنا عیش؛ (14) قناعت گواراترین نوع زندگی است.»
انسان قانع، شكرگزار آفریدگار متعال است و به روزی او بسنده میكند. از این رو هم عزت خود را در دنیا نگه میدارد و هم برای برخورداری از دنیا، دین خود را در معرض خطر كسب حرام قرار نمیدهد. و در نتیجه خدا نیز از عمل كم او راضی میشود و این سعادت آخرتی او است. (15)
3- توانایی بر انفاق مال:
انسان قانع از آنچه به دست میآورد، به حد نیاز استفاده میكند و از مازاد آن برای كمك به دیگران بهره مند میشود. مصرف گرایی مفرط موجب میشود كه انسان از میان درآمدهای خود محلی برای انفاق نداشته باشد، اما قناعت و بسنده كردن به اندك و ضروریات دنیا موجب میشود كه دست انسان برای بخشش به دیگران باز شود.
حضرت علی علیه السلام میفرماید: «ما احسن بالانسان ان یقنع بالقلیل و یجود بالجزیل (16) ؛ چقدر برای انسان نیكو است كه به كم قناعت كند و زیادی را ببخشد.»
بر این اساس، قناعت باعث بهبود وضع فقیران و نیازمندان میشود و ضمن پرهیز از مصرف بیش از حد لازم، به گسترش رفاه عمومی میانجامد. انفاق فقط با تمكن مالی تحقق نمییابد، بلكه مهم، قطع ع لاقه از مال است و این قطع علاقه، با ایجاد روحیه قناعت بدست میآید.
4- سلامت دین:
در پرتو طمع و حرص بر دنیا، نیازهای كاذب و زودگذر بر زندگی انسان چیره میشود و او را به خروج از مسیر اعتدال و دین مداری ترغیب میكند، قانون را زیر پا میگذارد و حق خدا و خلق خدا را مراعات نمیكند. اما انسان قانع دین خود را به متاع اندك دنیا نمیفروشد و خود را برای كسب مال و مقام و شهرت در مسیر حرام قرار نمیدهد.
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: «اقنعوا بالقلیل من دنیاكم لسلامة دینكم، فان المؤمن البلغة الیسیرة من الدنیا تقنعه (17) ؛ برای سلامت دین خود، به مقدار كم از دنیایتان قناعت كنید. به درستی كه بهره مندی از مقداری اندك از دنیا، مؤمن را قانع میكند.»
5- زیبایی در كسب و كار:
انسان قانع در انتخاب كسب و كار از مسیر درست دور نمیشود و كار او سبب نادیده گرفتن حقوق عمومی نمیگردد. چون به اندك از دنیا راضی است، كار خود را اگر در مسیر خدا باشد زیبا میداند، به آن علاقه دارد و از این رو با كسب حلال عزت خود را بدست آورده و از درخواست و سؤال از دیگران بیزار است. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «ثمرة القناعة الاجمال فی المكتسب والعزوف عن الطلب (18) ؛ ثمره قناعت، زیبایی در كسب و كار و بیزاری از درخواست است.»
6- صلاح نفس:
انسانهای مؤمن همواره صلاح و درستی نفس خویش را میخواهند و به فرموده امام علی علیه السلام بهترین چیزی كه انسان را برای صلاح و درستی نفس كمك میكند، قناعت است.
حضرت علی علیه السلام میفرماید: «اعون شی ء علی صلاح النفس القناعة (19) ؛ قناعت یاری كنندهترین چیز بر صلاح نفس است.»
آدمی بر اثر طمع و حرص، زیر بار هر ذلتی میرود و خود را میفروشد و حق را زیر پا میگذارد و بردگی هر متكبری را میپذیرد، ولی قناعت اراده او را تقویت میكند و با آن عزت نفس خود را باز مییابد.
7- آرامش و گشایش زندگی:
قناعت انسان را از اینكه خود را در بدست آوردن آنچه قسمت او نیست به سختی و رنج بیاندازد نجات میدهد، تشویش و نگرانی را از او دور میكند و از دعوا و كشمكش درباره متاع بی ارزش دنیا جلوگیری میكند، از این رو انسان در پرتو قناعت آسایش مییابد.
امام علی علیه السلام فرمودند: «من اقتصر علی بلغة الكفاف فقد انتظم الراحة و تبوا خفض الدعة. و الرغبة مفتاح النصب و مطیة التعب (20) ؛ آنكه به روزی كفاف بسنده كند، آسایش مییابد و در گشایش زندگی قرار میگیرد [. و طمع] و میل، كلید سختیها و مركب مرارتهاست.»
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) اقتباس از مجید رضایی، دانشنامه امام علی علیه السلام، مؤسسه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1380.
2) طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 384.
3) نهج البلاغه، نامه 45.
4) ر. ك: جامع السعادات، صص 101- 100.
5) آمدی، عبدالواحد، غررالحكم، شرح خوانساری، ج 5، ص 150.
6) همان، ج 6، ص 441.
7) همان، ج 3، ص 331.
8) نهج البلاغه، حكمت 349.
9) همان، نامه 45.
10) همان، حكمت 180.
11) همان، حكمت 2.
12) نحل/97.
13) نهج البلاغه، حكمت 229.
14) آمدی، عبدالواحد، غررالحكم، شرح خوانساری، ج 1، ص 232.
15) همان، ج 2، ص 259.
16) همان، ج 6، ص 97.
17) همان، ج 2، ص 259.
18) همان، ج 3، ص 330.
19) همان، ج 2، ص 436.
20) نهج البلاغه، حكمت 371.