راه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی

با پذیرش قطعنامه 598، عده‌ای در كشور ما احساس كردند كه دشمن دست از تهاجم برداشته است و به طرف رفاه و بی خیالی حركت كردند؛ غافل از اینكه تهاجم نظامی تمام شد، ولی دشمن، قسم خورده است كه دین و قرآن را از ما بگیرد و چون احساس كرد در تهاجم نظامی شكست خورده است، تهاجم فرهنگی را علیه ما آغاز كرد.

ای كه آسوده نشینی لب ساحل، برخیز                                      كه تو را كار به گرداب و نهنگ است هنوز

سالها است كه در كشور ما بحث تهاجم فرهنگی مطرح بوده ولی برای مقابله با آن، موفقیت چندانی كسب نشده است. در این نوشته ده راهكار جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی ارائه می‌شود. ان شاء اللّه مفید واقع شود.

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

1. باور همه مسئولین

در تهاجم نظامی، جنگ را همه باور كرده بودند. در تمام وزارتخانه‌ها ستاد جنگ تشكیل شده بود، اما متأسفانه تهاجم فرهنگی را هنوز بعضی از مسئولین باور نكرده‌اند.

اگر در تمام نهادها و ارگانها تهاجم فرهنگی را جدی بگیرند و حداقل در محدوده مسئولیت خود، مروج فرهنگ اسلامی باشند و با تهاجم فرهنگی مبارزه كنند، موفقیت خواهیم داشت.

2. استفاده صحیح از امكانات فرهنگی

در زمان جنگ، با وجود كمبود امكانات نظامی، همه استفاده صحیح از امكانات را سرلوحه برنامه خود قرار داده بودند، ولی در تهاجم فرهنگی با وجود امكانات بسیار خوب و مناسب، با سابقه فرهنگی درخشان و میراث فرهنگی غنی، نیروهای فرهنگی مجرب و متخصص مردمی، فرهنگ دوست و فرهنگمدار، متأسفانه بنحو مطلوب از امكانات و نیروهای فرهنگی استفاده نمی‌شود، و این یا به طور عمد است و یا به خاطر ناشی گری دست اندركاران مربوطه.

3. هماهنگی بین نیروها و دستگاههای فرهنگی

برای اجرای یك عملیات نظامی، نیروهای عمل كننده، بایگانهای مستقر در منطقه، هماهنگی انجام می‌دادند؛ اما در بحث تهاجم فرهنگی و مبارزه با آن، هر كدام از نهادهای فرهنگی، ساز خود را كوك كرده اند و طبل و دهل خود را می‌نوازند و به نحوی زحمات دیگری را خنثی می‌كنند.

4. احساس درد دین

در تهاجم نظامی، همه درد را حس كردند. درد دین، درد خاك و ناموس، درد میهن و همه گفتند: لبیك؛ اما در تهاجم فرهنگی، بعضی از افراد نه تنها درد را احساس نمی‌كنند، بلكه درد را استقبال می‌كنند و به جای تهاجم فرهنگی بحث تعامل فرهنگی، را مطرح می‌كنند.

5. ملی شدن برخورد با تهاجم

تهاجم نظامی، مسئله اول كشور و مسئله‌ای ملی بود و تمام مسائل دیگر، بعد از مسئله جنگ بود. اما در تهاجم فرهنگی، همه مسائل كشور در اولویت قرار دارد جز توسعه فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی كه در حاشیه قرار گرفته است.

6. به میدان آمدن مسئولین فرهنگی

در تهاجم نظامی، فرماندهان جنگ، جلوتر از نیروها در خط مقدم بودند؛ ولی در تهاجم فرهنگی، فقط فرمان صادر می‌شود و آمدن در صحنه و میدان مبارزه را برای خود، پایین آمدن شخصیت خود می‌دانند.

7. برخورد با مروّجان فرهنگ غرب

در تهاجم نظامی، اگر جاسوس دشمن دستگیر می‌شد، به عنوان جاسوس جنگی اعدام می‌شد؛ ولی كسانی كه مروّج فرهنگ غرب هستند متأسفانه در كشور ما به دست بعضی از مسئولین مدال هم می‌گیرند.

8. حساسیت رسانه ها

در تهاجم نظامی، رسانه ملی، مارش روحیه، آژیر خطر و... پخش می‌كرد؛ حتی بین برنامه‌های حساس. ولی متأسفانه الان بین برنامه‌های حساس، تبلیغ پفك نمكی و كوكاكولا و... پخش می‌شود. در مساجد، بحث حرمت موسیقی، غنا، بی حجابی و... مطرح می‌شود، ولی در تلویزیون اجرای این نوع برنامه‌ها مسئله‌ای عادی شده است.

9. ترویج فرهنگ اسلامی

با وجود اینكه ایران مهد تمدن و فرهنگ اسلامی است و اسلام از فرهنگی غنی برخوردار است، ولی متأسفانه نحوه تبلیغ و ترویج آن را یا نمی‌دانیم یا اشتباه تبلیغ می‌كنیم و اگر به طور صحیح تبلیغ شود، دیگر نیازی به فرهنگ مبتذل غرب نخواهد بود.

10. حاكمیت عشق

در تهاجم نظامی، نه صحبت از حق و حقوق بود، نه صحبت از اضافه كار، آنچه جنگ را پیروز كرد عشق بود، ولی در تهاجم فرهنگی تا اضافه كار و حقوق كلان نباشد، كمتر كسی وارد میدان می‌شود.

ان‌شاء اللّه با به كار بستن نكته‌های مذكور در مبارزه با تهاجم فرهنگی هم سربلند بیرون بیاییم.

399 دفعه
(1 رای)