و. لزوم حکومت اسلامی در دوران غیبت کبری
اکنون که دوران غیبت امامعلیهالسلام پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم میآید. عقل هم به ما حکم میکند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند، بتوانیم جلوگیری کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم. (1)
از غیبت صغری تا کنون که هزار و چند صد سال میگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد، و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند، در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟!
قوانینی که پیغمبر اسلامصلیاللهعلیهوآله در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا، اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟
اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتراز اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمیتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفری اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود. (2)
اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین کرده است؛ ولی تکلیف حکومتی نداریم؟
معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بی حالی، دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند؟ و ما اگر کارهای آنها را امضاء نکنیم، رد نمیکنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و اگر خدا، شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است؛ لکن آن اصلیّت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحبعلیهالسلام موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. (3)
نگویید بگذار تا امام زمانعلیهالسلام بیاید. شما نماز را هیچ وقت میگذارید تا وقتی که امام زمانعلیهالسلام آمد، بخوانید؟ حفظ اسلام واجبتر از نماز است. منطق حاکم خمین را نداشته باشید که میگفت: «باید معاصی را رواج داد تا امام زمانعلیهالسلام بیاید. اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمیکند!» این جا ننشینید فقط مباحثه کنید، بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید. حقایق را نشر دهید، جزوه بنویسید و منتشر کنید. البته، مؤثر خواهد بود. من تجربه کردهام که تأثیر دارد. (4)
از همه شکنندهتر، شعار گمراه کنندۀ «حکومت قبل از ظهور امام زمانعلیهالسلام باطل است» و هزاران «ان قلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایی بود که نمیشد با نصیحت و مبارزۀ منفی و تبلیغات، جلوی آنها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ایثار و خون بود که خداوند، وسیلهاش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد، سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک میشد، آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. (5)
این نویسندۀ جاهل باز در کتابچۀ پوسیده، حرفهایی نسنجیده به دین و دین داران نسبت میدهد و از آن، نتیجههای شگفت آور میگیرد. میگوید: (دین امروز ما میگوید: هر دولتی که پیش از قیام قائم برپا شود، باطل است - «كُلُّ رَایةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِعلیهالسلام فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ (6) هر پرچمی که قبل از قیام قائمعلیهالسلام بلند شود، صاحبش طاغوت است که غیر خدا را میپرستد.» - میگوید: کار سلطان و همراهی با آن، عدیل کفر است - «مَا تَقُولُ فِی أَعْمَالِ السُّلْطَانِ فَقَالَ یا سُلَیمَانُ الدُّخُولُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْی فِی حَوَائِجِهِمْ عَدِیلُ الْكُفْرِ وَ النَّظَرُ إِلَیهِمْ عَلَى الْعَمْدِ مِنَ الْكَبَائِرِ الَّتِی یسْتَحَقُّ بِهَا النَّارُ؛ (7) [سلیمان از معصومعلیهالسلام] در مورد اعمال سلطان پرسید. امام فرمود: داخل شدن در کارهای حُکّام و کمک آنها و تلاش در رفع حوائجشان، معادل کفر است و نگاه کردن به آنها به صورت عمدی از گناهان کبیرهای است که انسان بخاطر آنها مستحق آتش میشود.» - میگوید: قتال به همراهی غیر امام مانند خوردن گوشت خوک و خون است؛) بلکه در حدیث صحیح، آماده بودن برای جنگ با دشمن را هم نهی کرده.
این نویسنده، مطالب را درهم و برهم کرده و روی هم ریخته، بیخردانه به اعتراض برخاسته. این احادیث هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایی عادلانه که هر خردمند لازم میداند، نیست؛ بلکه در روایت اول، دو احتمال است. یکی آنکه راجع به خبرهای ظهور ولیعصرعلیهالسلام باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید علمهایی که به عنوان امامت قبل از قیام قائم برپا میشود، باطل است. چنانچه در ضمن همین روایت، علامتهای ظهور هم ذکر شده است. و احتمال دیگر آنکه از قبیل پیشگویی باشد از این حکومتهایی که در جهان تشکیل میشود تا زمان ظهور که هیچ کدام به وظیفۀ خود عمل نمیکنند و همین طور هم تاکنون بوده. شما چه حکومتی در جهان بعد از حکومت علی بن ابی طالبعلیهماالسلام سراغ دارید که حکومت عادلانه باشد و سلطانش، طاغی و برخلاف حق نباشد؟
اکنون اگر کسی تکذیب کند از وضع یک حکومتی که این حکومتها جائرانه است و کسی هم تا زمان دولت حق نمیتواند آنها را اصلاح کند، چه ربط دارد به این که حکومت عادلانه نباید تشکیل داد؟ بلکه اگر کسی جزیی اطلاع از اخبار ما داشته باشد، میبیند که همیشه امامان شیعه با آنکه حکومتهای زمان خود را حکومت ظالمانه میدانستند و با آنها آن طورها که میدانید سلوک میکردند، در راهنمایی برای حفظ کشور اسلامی و در کمکهای فکری و عملی، کوتاهی نمیکردند و در جنگهای اسلامی در زمان خلیفۀ جور باز شیعیان علیعلیهالسلام پیش قدم بودند. جنگهای مهم و فتحهای شایانی که نصیب لشکر اسلام شده، مطلعین میگویند و تاریخ نشان میدهد که، یا به دست شیعیان علیعلیهالسلام یا به کمکهای شایان تقدیر آنها بوده. شما همه میدانید که سلطنت بنی امیه در اسلام، بدترین و ظلمانهترین سلطنتها بوده و دشمنی و رفتارشان را با آل پیغمبرصلیاللهعلیهوآله و فرزندان علی بن ابی طالبعلیهمالسلام همه میدانید. و در میان همۀ بنی هاشم، بدسلوکی و ظلمشان نسبت به علی بن الحسین زینالعابدینعلیهالسلام بیشتر و بالاتر بود. به همین سلطنت وحشیانۀ جائرانه ببینید علی بن الحسینعلیهماالسلام چه قدر اظهار علاقه میکند... .
اما روایت دوم که میگفت: داخل شدن در عمل سلطان و معاونت کردن از او و رفع حاجت او را کردن، هم دوش کفر است. این ماجراجوی بیخرد چنان چه تاکنون دیدید و عادت دارد، در نقل روایات خیانت میکند وگرنه مطلب، روشنتر از آن است که در آن، خود را نیازمند به جواب بدانیم. این روایت و امثال آن که روایات بسیاری است، جلوگیری از داخل شدن در تشکیلات دولت است برای اعانت به ظالم و کمک کاری کردن بر ستم کاریها. این در تمام قوانین عالم ممنوع است... . ما میگوییم در همان تشکیلات خانمان سوز دیکتاتوری هم اگر کسی وارد شود برای جلوگیری از فسادها و برای اصلاح حال کشور و توده، خوب است؛ بلکه گاهی هم واجب میشود. خوب است آقایان رجوع کنند به کتب فقها در باب ولایت از قِبَل ظالم، ببینند آنها چه میگویند... .
این بیخردان ماجراجو فقط برای آنکه دولت و ملت را با دینداری و دین داران و خصوصا با ملاها بدبین کنند، در میان کتابها میگردند، یک حدیث پیدا میکنند. بی آنکه بگویند این حدیث در چه موضوعی وارد شده است، به چشم آنها میکشند. غافل از آنکه خوانندگان این اوراق، بسیاریشان دست کم با تاریخ اسلام سر و کار دارند. آنها میدانند از اصحاب خاص ائمه و دوستان خصوصی این خاندان، در شغل دولتی داخل بودند و ائمۀ دین آنها را تایید و تمجید میکردند؛ مثل: علی بن یقطین و محمد بن اسماعیل بن بزیع و عبدالله نجاشی؛ والی اهواز و دیگران و همین طور از بزرگان علمای ما در دربار سلاطین وارد بودند، چنان چه پیش از این، اسم آنها را بردیم.
و اما روایت سوم که میگوید: قتال به همراهی غیر امام، مانند خوردن گوشت خوک و خون است. این جاهل بیخرد، نسنجیده و کتابهای فقها را ندیده، این بیهوده را میگوید. در اسلام، دوگونه جنگ است که یکی را جهاد میگویند و آن کشورگیری است با شرطهایی که برای آن شده است و دیگری، جنگ برای استقلال کشور و دفع اجانب از آن است.
جهاد که عبارت از کشورگیری و فتح ممالک است، پس از آن است که، دولت اسلامی با وجود امام یا به امر امام تشکیل میشود و در این صورت، اسلام بر تمام مردان که به حد بلوغ رسیده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملوک که از افراد اجانب است، نباشند، واجب کرده است که برای کشورگیری حاضر شوند و قانون اسلام را در سرتاسر ممالک جهان منتشر کنند و باید همۀ جهانیان بدانند که کشورگیری اسلام با کشورگیری فرمان فرمایان جهان، فرقها دارد... .
و معلوم شد که جهاد اسلامی، کشورگیری مانند سایر کشورگیریها نیست. البته باید تشکیل حکومت اسلامی در تحت نظر امام عادل یا به امر او بشود تا به این امر اقدام شود وگرنه، مانند کشورگیری دیگر جهانیان شود که آن از حکم خرد، بیرون و از بیدادگریها و ستم کاریها به شمار میرود و اسلام و تمدن و عدالت اسلامی از آن دور و بری است.
و اما قسم دوم از جنگ اسلامی که به نام دفاع اسم برده شده و آن، جنگیدن برای حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است، به هیچ وجه مشروط به وجود امام یا نایب امام نیست و کسی از مجتهدین نگفته که دفاع را باید با امام یا جانشین آن کرد، بلکه بر تمام افراد توده واجب است به حکم اسلام، از کشور اسلامی محافظت کنند و استقلال آن را پابرجا نمایند. (8)
ز. انقلاب اسلامی، مقدمۀ نهضت جهانی حضرت ولی عصرعلیهالسلام
انقلاب مردم ایران، نقطۀ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم داری حضرت حجت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همۀ مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. (9)
ما امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش میبینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیۀ روشن است و وعدۀ خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر مینماید. گویی جهان مهیا میشود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه، و کعبۀ آمال محرومان و حکومت مستضعفان. (10)
این کشوری که کشور ائمۀ هدیعلیهمالسلام و کشور صاحب الزمانعلیهالسلام است، باید کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را ان شاءالله به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان میگذرد، جلوگیری کند. (11)
من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم، و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولی عصرعلیهالسلام است. (12)
ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همۀ ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلاب مان که در حقیقت، صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدیصلیاللهعلیهوآله است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا، راه را برای ظهور منجی، مصلح کل و امامت مطلق حق، امام زمان - ارواحنا فداه - هموار میکنیم. (13)
اگر این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آن چنان منزوی خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند. (14)
ح. مهیا شدن برای ظهور
ما باید در این طور روزها و در این طور ایام الله توجه کنیم که خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمیتوانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمیتوانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر و ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنان چه موفق شدیم ان شاءالله به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایی که الآن به کار گرفته شدهاند در کشور ما، امیدوارم که در سایر کشورها هم توسعه پیدا بکند. باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدیعلیهالسلام. (15)
ط. اصلاحات مصلح موعود
مکتب ولی امر را به آن توجه کنید که، برای تعلیم و تربیت این انسان است که از حد حیوانیت برساندش به حد انسانیت و رشد انسانی پیدا کند و تربیتهای انسانی پیدا کند و تعلیمات، تعلیمات صحیح باشد. (16)
دنیا علیل است. سران همه کشورها، الا انگشت شمار، نمیتوانم بگویم این یکی دوتا، سه تا، سران همۀ اینها، مردم را مسموم کردهاند و افکار ملتهای خودشان را مسموم کردهاند و علیل کردهاند ملتهای خودشان را. آن قدر تحقیر کردهاند از این ملتها، آن قدر اینها را در فشار اقتصادی قرار دادهاند و آن قدر این بیچارهها زحمت کشیدند و زحمتهایشان را دیگران به غارت بردند، که علیل شدند. افکارشان از بین رفته است. یکی میخواهد که بیاید احیاء کند این افکار را. و من امیدوارم که ان شاءالله حضرت بقیةاللهعلیهالسلام زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحایی خود، اصلاح کنند اینها را. (17)
آن کاری که لشکر امام زمانعلیهالسلام باید بکند، با آن کاری که لشکر طاغوت میکرد، فرق دارد. همان طوری که خود امام زمانعلیهالسلام با طاغوت فرق داشت. آن، حکومت جور بود و این، حکومت عدل. آن، حکومت طاغوت بود و این، حکومت خدا. (18)
ی. جامعۀ پس از ظهور
الف. زیباییها
به ما این وعده را دادهاند که، در یک وقتی که امام زمان علیهالسلام ظهور کند، این اختلافات از بین میرود و همه برادروار با هم هستند. دیگر زورمند و زورکشی در کار نمیماند. (19)
و لهذا میبینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود. بله، در زمان حضرت صاحب علیهالسلام حکومت، واحد میشود. قدرت حکومت... عدالت، یک عدالت اجتماعی در همۀ عالم میآید، اما نه اینکه انسانها بشوند یک انسان دیگر. انسانها همانها هستند که یک دستهشان خوبند، یک دستهشان بد. منتها آنهایی که بد هستند، دیگر نمیتوانند کارهای خلاف بکنند. (20)
آنچه غایت تعلیمات اسلامی است، هم زیستی مسالمتآمیز در سطح جهان است، که امید است با تعجیل در ظهور مهدی آخرالزمان - ارواحنا فداه - حاصل شود. و رسیدن انسانها به کمال و سعادت اخروی است که خداوند نصیب همگان فرماید. (21)
ب. زشتیها
در حکومت عدل بقیة اللهعلیهالسلام هم عدالت جاری میشود، لکن حبهای نفسانی در بسیاری از قشرها باقی است و همان حبهای نفسانی است که بعضی روایات هست که حضرت مهدیعلیهالسلام را تکفیر میکنند. (22)
ما نباید توقع داشته باشیم که، صبح کنیم در حالی که همه چیز سر جای خودش باشد. در زمان حضرت صاحبعلیهالسلام هم که ایشان با تمام قدرت میخواهند عدل را اجرا نمایند، با این ترتیب نمیشود که هیچ کس حتی خلاف پنهانی هم نکند. و بالاخره همانها هم که مخالف هستند، حضرت صاحبعلیهالسلام را شهید میکنند و در روایات قریب به این معنا دارد که بعضی فقهای عصر با ایشان مخالفت میکنند. (23)
شما بدانید که اگر امام زمانعلیهالسلام حالا بیاید، باز این قلمها مخالفند با او. (24)
شمس کامل
صف بیارایید رندان! رهبر دل آمده جان برای دیدنش، منزل به منزل آمده
بلبل از شوق لقایش، پرزنان بر شاخ گل گل ز هجر روی ماهش، پای در گل آمده
طور سینا را بگو: ایام «صعق» آخر رسید موسی حق در پی فرعون باطل آمده
بانگ زن بر جمع خفاشان پست کور دل از ورای کوهساران، شمس کامل آمده
باز گو اهریمنان را فصل عشرت بار بست زندگی بر کام تان، زهر هلاهل آمده
دلبر مشکل گشا از بام چرخ چارمین با دم عیسی برای حل مشکل آمده
غم مخور،ای غرق دریای مصیبت غم مخور در نجاتت، نوح کشتی بان به ساحل آمده (25)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). ولایت فقیه، امام خمینی رحمهالله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1373، چ هفتم، ص62.
(2). همان، ص30.
(3). همان، صص 62-63.
(4). همان، ص 87.
(5). صحیفه نور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمهالله، وزارت ارشاد، تهران، 1361ش، ج21، ص 88.
(6). بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج52، ص143.
(7). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 هـ. ق، ج17، ص191.
(8). کشف الاسرار، امام خمینی رحمهالله، بیجا، بینا، بیتا، صص 225- 231.
(9). صحیفه نور، ج 21، ص 108.
(10). همان، ج18، ص11.
(11). همان، ج14، ص195.
(12). همان، ج12، ص175.
(13). همان، ج20، ص132.
(14). همان، ج16، ص93.
(15). همان، ج12، صص 208-209.
(16). همان، ج8، ص94.
(17). همان، ج17، ص49.
(18). همان، ج11، ص135.
(19). همان، ج11، ص31.
(20). همان، ج20، ص79.
(21). همان، ج18، ص93.
(22). همان، ج16، ص105.
(23). صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام امام خمینیرحمهالله، تهران، 1378 ش، چ اوّل، ج19، ص303.
(24). صحیفه نور، ج10، ص27.
(25). دیوان امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینیرحمهالله، ص178.