دلدادگی به خوبان، انسان را در رسیدن به كمال مطلق و سرچشمه رستگاری، یاری میكند و امری پسندیده و لازم است؛ چرا كه انسان بدون محبت و علاقه هیچ گاه به مقصد دلخواه نخواهد رسید. به همین جهت، امام باقرعلیه السلام فرمود: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؛ (1) آیا دین به غیر از محبت است؟»
اساساً مهمترین رمز توفیق رهبران دینی به ویژه حضرت محمدصلی الله علیه وآله بهره گیری از بهترین راهكار تربیتی، یعنی ابزار محبت به دیگران بوده است. در حقیقت، مهرورزی در تمام مراتب خود در طول محبت به خداوند قرار دارد؛ یعنی همه محبتها به عشق الهی ختم میشود؛ دوست داشتن دیگران، خانواده و به خصوص عشق به اهل بیت علیهم السلام در همین راستاست. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر دوستیها و دشمنیها و بذل و بخششهای كسی برای خدا باشد، او به بالاترین درجات ایمان رسیده و ایمانش كامل شده است.» (2) ابراز محبت و اظهار مهر، آن چنان اهمیت دارد كه دلهای مشتاق را صید كرده، آتش كینهها و اختلافات را خاموش نموده، افسردگیها را معالجه میكند و سختترین شرائط زندگی را تحمل پذیر میسازد.
در این مقال، برآنیم كه گوشههایی از سیره حضرت فاطمه علیها السلام را در طول زندگی هجده سالهاش در عرصه مهرورزی بیان كنیم و زیباترین صحنههای ابراز محبت وی برای خدا و در راه او را به نظاره بنشینیم.
در دامن مهر و وفا
اگر با دیده حق بین بنگریم، تمام زوایای زندگی یگانه دخت رسالت میتواند برای تمام انسانهای سعادت طلب، درس آموز و راهگشا باشد؛ زیرا آن بانوی عالم در مهد وحی و رسالت پرورش یافته و از سینه وفا و نجابت تغذیه كرده است. آن حضرت تمام عوامل و زمینههای تربیتی را در راه رسیدن به كمال تجربه كرده و بهترین بهره را در این زمینه برده است.
امروزه محققان علوم تربیتی میكوشند تا عوامل پیدا و پنهان ساختار شخصیت انسان و شاكله وجودی وی را بررسی كنند و در تلاش اند كه به تمام زمینهها، عوامل و موانع تربیت دست یابند و در جهت پیشرفت علوم تربیتی آن را به كار گیرند. اگر از این زاویه، نگاهی به مراحل تكوین و رشد و بالندگی دوران زندگی حضرت زهراءعلیها السلام داشته باشیم، متوجه خواهیم شد كه هر اندازه علوم تربیتی پیشرفت كند و قدم به سوی تعالی بگذارد، شخصیت والای كوثر ولایت و مادر امامت را بیشتر خواهند شناخت و انوار زهراء مرضیه علیها السلام بهتر جلوه خواهد كرد. آنان در این مسیر، نمونهای شاخصتر از وجود آن حضرت نخواهند یافت. آری، حضرت فاطمه علیها السلام افزون بر دارا بودن تمام زمینهها و عوامل رشد و تربیت، در آغوش موفقترین مربّی دنیای بشریت؛ حضرت خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله پرورش یافته است.
فاطمه علیها السلام مهربانیها و گذشتها و بردباریهای مادر فداكار خویش را در سالهای نخستین عمر خود شاهد بود و رفتارهای مهرآمیز پیامبرصلی الله علیه وآله را نیز نسبت به همسر و فرزندانش به نظاره نشسته بود. و این چنین بود كه خاندان رسالت، بنیان مهر و وفا را در منطقهای كه به غیر خشونت و بربریت چیز دیگری حاكم نبود، به روابط عاطفی و احیاء آیین مهرورزی تبدیل ساخت.
حضرت زهراءعلیها السلام در اوج بی مهریهای انسانهای جاهل به دخترانشان، بیشترین محبت را از پدر بزرگوارش احساس كرد و تمام آن را در زندگی به دیگران بخشید. حضرت زهراءعلیها السلام را «حانیه» نامیدند؛ یعنی بانویی كه با شوهر و فرزندانش بسیار مهربان و دلسوز بود. «حبیبه» گفتند؛ یعنی دوستدار و محبوب رسول خداصلی الله علیه وآله بود. «امّ ابیها» لقب گرفت؛ چرا كه برای پدر گرامیاش نیز نه تنها یك دختر، بلكه چون مادر بود.
حضرت زهراءعلیها السلام بر این باور بود كه: «بِشْرٌ فِی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یوجِبُ لِصَاحِبِهِ الْجَنَّةَ؛ (3) خوشرویی مؤمن موجب میشود كه او به بهشت برود.»
همدم مادر
آن حضرت در مدت 5 سالی كه با مادر فداكار خویش زندگی كرد، همواره به آن بانوی بهشتی از عمق جان عشق میورزید. هنگامی كه احساس كرد زمان فراق فرا رسیده و حضرت خدیجه علیها السلام در فراق او و پدر ارجمندش شدیداً ناراحت است و نگران تنهایی و بی یاوری حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله میباشد، مادرش را دلداری داد و گفت: «یا اُمَّاهْ! لَا تَحْزَنِی وَ لَا تَرْهَبِی فَاِنَّ اللَّهَ مَعَ اَبِی؛ (4) مادر جان! اندوهگین و مضطرب نباش؛ زیرا خداوند متعال یار و یاور پدرم میباشد.»
او آن چنان با مادر گرامیاش ارتباط قلبی و عاطفی داشت كه پس از وفات حضرت خدیجه علیها السلام به پدر بزرگوارش میگفت: «یا اَبَتِ اَینَ اُمِّی؛ پدر جان! مادرم كجاست؟» جبرئیل نازل شد و فرمود: «یا رسول الله! خداوند میفرماید: سلام ما را به فاطمه علیها السلام برسان و به او اطلاع بده كه مادرش خدیجه علیها السلام در خانههای بهشتی با آسیه و مریم علیهما السلام زندگی میكند.» (5)
بعد از رحلت خدیجه علیها السلام، فاطمه علیها السلام دامان پر مهر مادری عزیز را از دست داد و از آن به بعد دختر 5 سالهای بود كه میبایست جای خالی مادر را در كانون خانواده پیامبرصلی الله علیه وآله پر كند. حضرت فاطمه علیها السلام خود در مورد مقام مادر فرموده است: «اِلْزَمْ رِجْلَهَا فَاِنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اَقْدَامِهَا؛ (6) همواره در كنار مادر باش! زیرا بهشت زیر پای مادر است.»
غمخوار پدر
دلدادگی حضرت فاطمه علیها السلام به حضرت رسول صلی الله علیه وآله از واضحترین صفحات زندگی آن بزرگوار است. زمانی كه مسلمانان از محاصره اقتصادی رهایی یافتند، یك روز پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله سر به سجده نهاده بود و با پروردگار خویش راز و نیاز میكرد كه در همین حال، افرادی از قریش به وی نزدیك شدند و شكمبه شتر را بر سر و روی مبارك حضرتش انداختند. فاطمه علیها السلام كه نظاره گر این صحنه دردناك بود، پیش آمد و سر و صورت پدر گرامیاش را پاك كرد، ولی اندوهی عمیق قلب فاطمه علیها السلام را فرا گرفت. به همین جهت، رسول خداصلی الله علیه وآله میفرمود: «فاطمه، انسانی فرشته خوست. هر گاه دلم میخواهد عطرهای بهشتی را ببویم، دخترم فاطمه را میبویم.» (7)
مرا بابا صدا كن!
حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: هنگامی كه آیه «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَینَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً»؛ (8) «پیامبر را به هنگام خطاب مانند خودتان صدا نكنید.» بلكه او را با عبارت یا رسول الله مخاطب قرار دهید! نازل شد، من نیز سعی كردم به این آیه عمل كنم و آن حضرت را به جایای پدر! «یا رسول الله!» خطاب كنم. رسول گرامی صلی الله علیه وآله دو سه بار چیزی نگفت تا اینكه یك بار به من فرمود: «یا فَاطِمَةُ إِنَّهَا لَمْ تَنْزِلْ فِیكِ وَ لَا فِی أَهْلِكِ وَ لَا فِی نَسْلِكِ أَنْتِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْكِ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَهْلِ الْجَفَاءِ وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَیشٍ أَصْحَابَ الْبَذَخِ وَ الْكِبْرِ قُولِی یا أَبَتِ فَإِنَّهَا أَحْیا لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَی لِلرَّبِّ؛ (9) ای فاطمه! آن آیه در مورد تو و در مورد خانواده و نسل تو نازل نشده؛ تو از منی و من از توام. آن آیه برای جفاكاران و درشتخویان قریش نازل شده است كه اهل گردنكشی و تكبرند. تو همچنان مرا بابا صدا كن كه این، دل را زندهتر و خدا را خشنودتر میسازد.»
این در حالی است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله را هر كس با لقب «یا رسول الله!» صدا میكرد، چهرهاش میشكفت و با اشتیاق تمام پاسخ میداد: «لَبَّیكَ وَ سَعْدَیكَ!» به خلاف كسانی كه پیامبرصلی الله علیه وآله را با نام یا كنیه صدا میكردند كه آن حضرت بی تفاوت بود.
حضرت فاطمه علیها السلام آن چنان به پدر بزرگوارش مهر میورزید كه حاضر نبود ذرّهای آثار ناراحتی در سیمای حضرتش مشاهده كند.
احمد بن حنبل مینویسد: «رسول خداصلی الله علیه وآله هر گاه به مسافرت میرفت، آخرین كسی را كه با او وداع میكرد، دخرتش فاطمه علیها السلام بود و چون از سفر بر میگشت، نخستین كسی را كه ملاقات میكرد، فاطمه علیها السلام بود. روزی پیامبرصلی الله علیه وآله از جنگی برگشت و طبق معمول به خانه فاطمه علیها السلام رفت. دید كه پردهای به در خانه آویخته اند و حضرت فاطمه علیها السلام در وضع ظ اهری منزل تغییراتی داده است. آن حضرت از همان جا بازگشت و قدم به خانه ننهاد. فاطمه علیها السلام همان لحظه از سیمای پدر، ناراحتی او را فهمید و سریعاً تمام لوازمی را كه تهیه كرده بود، به حضور پدر فرستاد.» (10)
شیفته رسول خداصلی الله علیه وآله
فاطمه علیها السلام چنان به پیامبر دل بسته بود كه جدایی از آن حضرت برایش غیر قابل تحمل بود. به همین جهت، بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله دیگر كسی شادی و لبخند فاطمه علیها السلام را مشاهده نكرد. آخرین لبخند آن گرامی زمانی بود كه پیامبرصلی الله علیه وآله در حال احتضار افتاده بود و اعضای خانوادهاش دور بسترش را گرفته بودند. از همه بیشتر، فاطمه علیها السلام بی تابی میكرد و فراق پیامبرصلی الله علیه وآله را نمیتوانست تصور و تحمل كند. روایت زیر، گوشههایی از ارتباط تنگاتنگ این فرزند و پدر را بیان میكند:
عایشه میگوید: من كسی را به پیامبر شبیهتر از فاطمه علیها السلام ندیدم؛ سخن گفتن و سایر حركاتش یادآور شخصیت پیامبرصلی الله علیه وآله بود. هر گاه فاطمه علیها السلام به حضور رسول خداصلی الله علیه وآله وارد میشد، پیامبرصلی الله علیه وآله به احترام او تمام قامت بلند میشد، برایش جا باز میكرد، با كمال خوشحالی به او خوشامد و مرحبا میگفت، دستش را میبوسید و در كنار خود مینشاند. در آستانه رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله، زهراءعلیها السلام به كنار بسترش آمد، پیامبرصلی الله علیه وآله به صورت خصوصی با او صحبت كرد و او گریه نمود. سپس دو باره با دخترش نجوا كرد و فاطمه علیها السلام چهرهاش باز و خندان گردید.
بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وآله از فاطمه علیها السلام علت گریه و خندهاش را پرسیدم و او گفت: پدرم بار اول فرمود: «فاطمه جان! من از میان شما خواهم رفت.» و من گریه كردم. سپس به من فرمود: «دخترم! ناراحت نباش! تو اولین كسی از خاندانم هستی كه به من خواهد پیوست.» لذا خوشحال شدم. (11)
معلم مهربان
حضرت فاطمه علیها السلام به عنوان مربی و معلم انسانهای ظلمت زده و غوطه ور در جهل و نادانی، با زیباترین شیوهها آنان را آموزش میداد. آن بانوی فرهیخته چنان مردم را جذب میكرد كه ساعات تعلیم و تعلم برای دانش طلبان لذت بخشترین لحظات به شمار میآمد. گزارش زیر، یكی از جلسات آموزشی حضرت فاطمه علیها السلام را نشان میدهد كه به نقل از امام حسن عسكری علیه السلام آمده است:
روزی زنی نزد حضرت صدیقه طاهره علیها السلام وارد شد و گفت: خانم! من مادری پیر و ناتوان دارم كه برخی از مسائل نماز را به درستی بلد نیست. مرا نزد شما فرستاده تا پرسشهای دینی وی را در نزد شما مطرح كنم و پاسخ صحیح آنها را به نزد او ببرم. حضرت زهراءعلیها السلام فرمود: بپرس! آن زن یك به یك سؤالات را میپرسید و پاسخ دریافت میكرد تا اینكه به ده پرسش و پاسخ رسید. او از كثرت سؤالات خجالت كشید و دیگر نپرسید و با كمال شرمندگی گفت:ای دختر رسول خدا! دیگر به شما زحمت نمیدهم. حضرت فاطمه علیها السلام با كمال خوش رویی فرمود: هر سؤالی داری، بپرس و خجالت نكش! اگر شخصی اجیر شود كه بار سنگینی را در یك روز از زمین به بالای پشت بام ببرد و در مقابل صد هزار دینار طلا بگیرد، آیا چنین شخصی از كار خود خسته میشود! آن بانوی پرسشگر گفت: نه. حضرت زهراءعلیها السلام فرمود: مثل من نیز همانند آن شخص اجیر است؛ من در نزد خداوند اجیر شدهام كه در مقابل هر سؤالی كه به تو پاسخ میدهم، مزد ارزشمندی را بگیرم. مزد من بیشتر از مرواریدهایی است كه فاصله زمین و آسمان را پر میكند. آیا با این مزد بسیار و ارزشمند، من از پاسخ خسته میشوم! پس من شایسته ترم تا در برابر پاسخ به پرسشهای تو احساس رنج و زحمت نكنم. از پدرم شنیدم كه فرمود: «إِنَّ عُلَمَاءَ شِیعَتِنَا یحْشَرُونَ فَیخْلَعُ عَلَیهِمْ مِنْ خِلَعِ الْكَرَامَاتِ عَلَی كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ وَ جِدِّهِمْ فِی إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ حَتَّی یخْلَعَ عَلَی الْوَاحِدِ مِنْهُمْ أَلْفُ أَلْفِ حُلَّةٍ مِنْ نُورٍ؛ دانشمندانی كه پیرو مكتب ما هستند، هنگامی كه در روز قیامت محشور میشوند، نسبت به زیادی علوم و معارفی كه كسب كرده اند و به اندازه كوششها و تلاشهایی كه در راه هدایت و ارشاد بندگان خدا به كار برده اند، بر ایشان لباسهای كرامت و پوششهای آسمانی پوشانیده میشود؛ به طوری كه وجود هر یك از آنان به وسیله یك میلیون لایه و پوشش نورانی آراسته شود.»
آن گاه از جانب خدای متعال در میان اهل محشر ندا داده میشود:ای گروهی كه سرپرستی یتیمان آل محمدصلی الله علیه وآله را پذیرفته اید (یتیمانی كه پدران روحانی و رهبران دینی خود را از دست داده اند و سایه پیشوایان معصوم علیهم السلام از بالای سرشان كوتاه شده است) ! اینان شاگردان شمایند در دنیا و همان یتیمانی هستند كه شما تكفّل كرده اید و وجود آنان را با دانش آراسته اید و آنان نیز به نوبه خود، شاگردان دیگری را پرورش داده و لباس علم به اندامشان پوشانده اند. آن گاه خداوند دستور میدهد كه بر پاداش چنین دانشمندانی بیفزایند و در حد كمال به آنان تكریم كنند. (12)
پناه شیعیان
از ویژگیهای حضرت زهراءعلیها السلام میتوان لطف و عنایت آن گرامی را به امت اسلام به ویژه شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام ذكر كرد. در هنگام ازدواج حضرت فاطمه علیها السلام وقتی مقدار مهریه معین شد و آن بزرگوار از مبلغ مورد نظر آگاهی یافت، خطاب به پیامبرصلی الله علیه وآله عرض كرد: «یا رَسُولَ اللَّهِ! اِنَّ بَنَاتَ النَّاسِ یتَزَوَّجْنَ بِالدَّرَاهِمِ فَمَا الْفَرْقُ بَینِی وَ بَینَهُنَّ؟ اَسْألُكَ اَنْ تَرُدَّهَا وَ تَدْعُوا اللَّهَ اَنْ یجْعَلَ مَهْرِی الشَّفَاعَةَ فِی عُصَاةِ اُمَّتِكَ؛ (13) ای رسول خدا! دختران مردم با درهمها ازدواج میكنند، پس چه فرقی بین من و آنها خواهد بود؟ تقاضا دارم مهریه مرا باز گردانی و از خداوند [متعال] بخواهی كه مهریه مرا «شفاعتِ» گناهكاران امت تو قرار دهد.»
در آن لحظه، حضرت جبرئیل علیه السلام نازل شد، در حالی كه در دستش پارچهای لطیف ابریشمین قرار داشت و روی آن نوشته شده بود: «جَعَلَ اللَّهُ مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء شَفَاعَةَ الْمُذْنِبینَ مِنْ اُمَّةِ اَبِیهَا؛ خداوند متعال مهریه فاطمه زهراءعلیها السلام را شفاعت از گناهكاران امت پدرش قرار داد.»
هنگامی كه فاطمه علیها السلام به حال احتضار رسید، وصیت كرد كه آن پارچه را روی سینه و زیر كفنش قرار دهند و فرمود: آن گاه كه در روز قیامت محشور شدم، این نوشته را با دستم بلند كرده، در مورد گناهكاران امت پدرم شفاعت میكنم. (14)
اسماء بنت عمیس میگوید: در آخرین لحظات زندگی حضرت فاطمه علیها السلام حضور داشتم. آن بانوی بانوان عالم، غسل كرده، لباسهایش را عوض كرد و در گوشه منزل به راز و نیاز مشغول شد. پیش رفتم تا از نجواهای آن بزرگوار با حضرت حق آگاه باشم. فاطمه علیها السلام را دیدم كه رو به قبله نشسته و دستها را به سوی آسمان برده و با كمال خلوص زمزمه میكند: «إِلَهِی وَ سَیدِی اَسْئَلُكَ بِالَّذینَ اصْطَفَیتَهُمْ وَ بِبُكاءِوَ لَدَی فی مُفارِقَتی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی وَ شِیعَةِ ذُرِّیتِی؛ (15) خداوندا!ای آقای من! تو را قسم میدهم به حق انسانهایی كه برگزیدهای و به نالههای دو فرزندم (حسن و حسین) در فراق من! از تو درخواست میكنم كه از گناه شیعیان من و پیروان فرزندانم درگذری [و آنان را مورد عفو و رحمت خود قرار دهی] !»
آن حضرت نه تنها در لحظات حساس و سرنوشت ساز زندگی خویش همچون هنگام ازدواج و در آستانه رحلت به فكر مردم مسلمان و شیعیان بود، بلكه در قیامت نیز عنایت خاصی به پیروان خود خواهد داشت.
جابر بن عبد الله انصاری از رسول خداصلی الله علیه وآله نقل میكند كه: در روز قیامت، دخترم فاطمه با تمام جلال و شكوه و عزت و احترام در میان خیل عظیم فرشتگان آسمان وارد عرصات محشر میشود، در آن لحظه، منادی خداوند با صدای رسایی ندا میدهد كه:ای اهل محشر! چشمان خود را ببندید كه فاطمه دختر محمد میخواهد عبور كند. در آن روز پیامبران، اولیاء الهی، صدّیقان، شهیدان و تمام خلائق چشمان خود را میبندند تا اینكه دخترم فاطمه در میان هالهای از نور از صفوف محشر رد میشود و به مقابل عرش الهی میرسد. در آنجا عرضه میدارد: «إِلَهِی وَ سَیدِی ذُرِّیتِی وَ شِیعَتِی وَ شِیعَةُ ذُرِّیتِی وَ مُحِبِّی وَ مُحِبِّی ذُرِّیتِی؛ بارالها!ای آقای من! فرزندانم و شیعیانم و پیروان فرزندانم و دوستانم و دوستان فرزندانم [را نجات بده] !» در آن لحظه، خداوند فرمان میدهد: «كجایند فرزندان، شیعیان و دوستان فاطمه و دوستان فرزندان فاطمه؟ آنان به پیش میآیند، در حالی كه فرشتگان الهی و ملائكه رحمت گرداگردشان را گرفته اند، فاطمه همه آنان را داخل بهشت میبرد. (16)
همچو مرغی كه دانه برچیند شیعیان را جدا كند زهراعلیها السلام
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) الكافی، ج 8، ص 79، ح 35.
2) همان، ج 2، ص 101.
3) فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، ص 26.
4) همان، ص 164.
5) امالی شیخ طوسی، ص 175.
6) صحیفة الزهراءعلیها السلام، ص 288.
7) بحارالانوار، ج 43، ص 4؛ ر. ك: صحیح مسلم، ج 3، ص 167.
8) نور / 63.
9) المناقب، ج 3، ص 320.
10) مسند احمد، ج 5، ص 275.
11) بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص 253.
12) تفسیر امام عسكری علیه السلام، ص 340.
13) فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، ص 240.
14) صحیفة الزهراءعلیها السلام، ص 274.
15) همان، ص 111.
16) بحارالانوار، ج 43، ص 220؛ امالی صدوق، ص 18.