آزادی و اسلام (7)

اشاره

در شش قسمت پیشین، معنا و تعریف آزادی، پیشینه آزادی در اندیشه‌های غربی، شرقی و فرهنگ ایرانی، انواع آزادی (تكوینی و تشریعی) ، ویژگیهای انسان آزاد از نگاه اسلام و حكما، و آزادی از نگاه قرآن و روایات مورد بحث و بررسی قرار گرفت. سپس بحث گونه‌های آزادی و قلمرو آن در اسلام مطرح شد و دو گونه آن یعنی؛ آزادی فلسفی و آزادی معنوی تبیین گردید. در این مقاله، «آزادی اندیشه‌» را مورد بحث قرار می‌دهیم.

3. آزادی اندیشه

اندیشه و تفكر یكی از مقدس‌ترین سرمایه‌های انسان، و از ویژگیهای بارز او است كه وی را از انواع حیوان ممتاز می‌سازد. انسان یك موجود عاقل و متفكری است كه قدرت دارد در مسائل مختلف بیاندیشد. عقل ابزاری است كه بواسطه آن می‌تواند آینده روشنی را برای خویش ترسیم نموده و سرنوشت خوب و درستی را برای خود بیافریند.

در حقیقت كمال و رشد انسان به میران تفكر او بستگی دارد. تعقل و تفكر ناشی از استعداد فطری و ذاتی بشر است، بنابراین انسان در راه استفاده از این ابزار ذاتی حتما باید آزاد باشد؛ چرا كه هیچ قدرتی نمی‌تواند جلوی امر ذاتی و درونی را بگیرد. هر چند می‌توان جلوی رشد آن را گرفت و حتی منحرفش كرد؛ ولی نمی‌توان به طور كلی انسان را از این نعمت بی بهره ساخت، و جلوی آزادی تفكر او را گرفت. در هر صورت انسان می‌تواند در هر مسئله‌ای كه استعداد آن را دارد فكر كند و از راه علمی و استدلال عقلی آن مسئله را بشناسد.

به قول شهید مطهری، آزادی تفكر ناشی از استعداد انسانی بشر است كه می‌تواند در مسائل بیندیشد. این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد. هر مكتبی كه به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد داشته باشد، به ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و تفكر باشد، و به عكس، هر مكتبی كه ایمان و اعتقادی به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه را می‌گیرد، این گونه مكاتب ناچارند مردم را در یك محدوده خاص فكری نگه دارند و از رشد افكارشان جلوگیری كنند. (1)

اسلام و آزادی تفكر

در تعالیم اسلامی، اندیشه به جهت اهمیتی كه دارد به عنوان حق مسلم و امر واجب تلقی، و از آن به بزرگ‌ترین و مهم‌ترین عبادتها یاد شده است. از نظر اسلام، ایمان كامل و حقیقی، ایمانی است كه بوسیله تدبر و تعقل صحیح، به دور از هر گونه تاثیرپذیری از عوامل خارجی نظیر عادات و رسوم و تقلیدها (2) بنا شده باشد. از این رو تقلید در اصول دین را جایز ندانسته، آن را یك مسئله علمی، فكری و عقلی توصیف می‌كند و می‌گوید برای هر مسلمانی واجب است آزادانه از راه تفكر، دلیلی برای پذیرش اصول دین خود داشته باشد.

حاصل سخن اینكه، با مراجعه به متون دینی (قرآن و روایات) ، بدست می‌آید كه اندیشیدن و تفكر از ارزش بالایی برخوردار است. در تایید این مطلب همین بس كه در قرآن كریم واژه تفكر با مشتقاتش 479 بار وارد شده و به موضوعات مختلفی چون، تفكر در آفرینش انسان، جهان و كیفیت خلقت آنها، تفكر در نفع و ضرر، تفكر در اهمیت علم و دانش و دوری از جهل و نادانی، اندیشه در تسخیر آسمان و زمین توسط انسان، تفكر درباره دنیا و آخرت، اندیشه در قدرت الهی، تفكر در فلسفه حرمت برخی چیزها، تاكید بر تفكر سازنده و صحیح، دوری از تفكر باطل و ویرانگر و آثار تفكر اشاره شده است. (3) در متون روایی نیز چنین مطالبی وجود دارد و در برخی روایات، از تفكر و اندیشه به عنوان بهترین و بی مانندترین عبادت یاد شده است.

چنانكه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در این باره می‌فرماید: «لا عبادة مثل التفكر؛ (4) عبادتی مانند اندیشیدن نیست.‌»

و امام صادق علیه السلام فرمودند: «افضل العبادة ادمان التفكر؛ (5) بهترین عبادت مداومت در تفكر است.‌»

و ا مام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «لا عبادة كالتفكر؛ (6) عبادتی مانند اندیشیدن نیست.‌»

و نیز می‌فرماید: «ركعتان خفیفتان فی التفكر خیر من قیام لیلة؛ (7) خواندن دو ركعت نماز كوتاه با فكر و اندیشه بهتر از شب زنده داری كردن است.‌»

و در روایت دیگر می‌فرماید: «تفكر ساعة قصیرة خیر من عبادة طویلة؛ (8) ساعتی كوتاه اندیشه كردن بهتر از عبادت طولانی است.‌»

در عده‌ای از روایات، از تفكر به عنوان حیات دل و بصیرت و بینایی یاد شده است. امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «افكر تستبصر؛ (9) فكر كن تا بصیرت و آگاهی یابی.‌»

و فرمود: «راس الاستبصار الفكرة؛ (10) منشا بینایی فكر و اندیشه است.‌»

همچنین علی علیه السلام می‌فرماید: «لا بصیرة لمن لا فكر له؛ (11) كسی كه اندیشه ندارد بصیرت و آگاهی ندارد.‌»

و فرمود: «التفكر حیاة قلب البصیر؛ (12) اندیشیدن مایه زندگی دل بینا است.‌»

و نیز فرمود: «نبه بالتفكر قلبك؛ (13) قلبت را با اندیشیدن بیدار كن.‌»

و در بعضی روایات از تفكر و اندیشه به عنوان آینه روشنی یاد شده كه كردار خوب و بد انسان را می‌نمایاند. امام امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: «الفكر مرآة صافیة؛ (14) اندیشه آئینه روشنی است.‌»

و نیز می‌فرماید: «فكر المرء مرآة تریه حسن عمله من قبحه؛ (15) اندیشیدن مرد آئینه‌ای است كه كارهای خوب و بد او را برایش نشان می‌دهد.‌»

در روایاتی اندیشیدن به عنوان عاملی برای هدایت و رشد و كمال انسان توصیف گشته است. امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «الفكر یهدی الی الرشاد؛ (16) اندیشه انسان را به سوی رشد و كمال هدایت می‌كند.‌»

و فرمود: «الفكر رشد؛ (17) اندیشیدن [موجب یافتن] راه تكامل است.‌»

و امام موسی كاظم علیه السلام می‌فرماید: «ان لكل شی ء دلیلا، ودلیل العقل التفكر؛ (18) برای هر چیزی راهنمایی است، و راهنمای عقل، اندیشیدن است.‌»

و بالاخره در برخی روایات از تفكر و اندیشه به عنوان یكی از صفات مؤمن یاد شده است.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «من صفات المؤمن ان یكون جوال الفكر؛ (19) فكر جوال [و اندیشه فعال] از صفات مؤمن است.‌»

و امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «المؤمن دائم الذكر كثیر الفكر علی النعماء؛ (20) مؤمن همیشه در حال ذكر و اندیشه در باره نعمتهای الهی است.‌»

و در روایتی می‌فرماید: «تفكر قبل ان تعزم؛ (21) قبل از اراده هر كاری اندیشه كن.‌»

و نیز در روایت دیگر می‌فرماید: «اذا لوحت الفكر فی افعالك، حسنت عواقبك فی كل امر؛ (22) وقتی فكر و اندیشه را سرلوحه تمام كارهایت قرار دادی، عاقبت و نتیجه كارهایت خوب خواهد بود.‌»

حدود آزادی اندیشه در اسلام

در جهان بینی اسلامی اندیشه و تفكر از نظر ارزش به تفكر مثبت و منفی تقسیم می‌گردد. تفكر برای شناخت خدا، قدرت الهی، معاد و جهان آخرت، ملكوت آسمانها و زمین و نعمتهای بی كران الهی، و... كه باعث رشد فكری و معنوی انسان می‌گردد، از اندیشه‌های مثبت و سازنده‌ای است كه اسلام بر آن تاكید فراوان دارد.

با مراجعه به متون اسلامی درمی یابیم كه در اسلام عزیز اندیشیدن و تفكر، در واقع ابزاری برای تعمیق باور به توحید و شناخت درست و عمیق نظام آفرینش و استفاده معقول و پسندیده از آن در راه خیر و سعادت و كمال مطلوب است. بنابراین، مرز آزادی اندیشه از نظر اسلام تا جایی است كه به كفر و الحاد و توطئه علیه دین و مذهب نگراید. در یك كلام هر اندیشه‌ای كه باعث دوری انسان از خداوند شود؛ اندیشه باطل و مطرود است.

امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «انعم الفكر فیما جاءك علی لسان النبی الامی صلی الله علیه و آله مما لا بد منه و لا محیص عنه؛ و خالف من خالف ذلك الی غیره؛ (23) در آنچه از زبان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از جانب حق به تو رسیده است؛ و از آن چاره و راه فراری نیست؛ خوب اندیشه كن و با آن كس كه از تفكر در سخنان پ یامبر اعراض می‌كند، و به غیر آن روی می‌آورد؛ مخالفت كن.‌»

در روایت دیگر می‌فرماید: «التفكر فی ملكوت السموات والارض عبادة المخلصین؛ (24) اندیشیدن در ملكوت آسمانها و زمین عبادت انسانهای مخلص است.‌»

و نیز می‌فرماید: «التفكر فی آلاء الله نعم العبادة؛ (25) اندیشیدن در نعمتهای الهی بهترین عبادت است.‌»

همچنین امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «افضل العبادة ادمان التفكر فی الله وفی قدرته؛ (26) برترین عبادت اندیشه مداوم در باره خداوند و قدرت او است.‌»

و امام رضا علیه السلام نیز می‌فرماید: «لیس العبادة كثرة الصیام والصلاة وانما العبادة الفكر فی الله تعالی؛ (27) عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، بلكه عبادت، تفكر در امر خداوند است.‌»

در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌خوانیم: «افضل التفكر ذكر الموت؛ (28) اندیشیدن درباره مرگ برترین اندیشه است.‌»

در واقع این نوع روایات، ما را به اندیشه‌های صحیح و جهت دار تشویق می‌كند.

در برابر این اندیشه‌های سازنده و سالم، اندیشه‌های باطل و ویرانگر قرار دارد. تفكر برای مقاصد نفسانی و شیطانی مانند تسلط بر انسانها و بهره كشی از آنان، ظلم و جور و بی عدالتی، شهوت رانی و ارضای تمایلات حیوانی، ایجاد و ترویج فحشا و فساد در جامعه، از بین بردن اصول و ارزشهای انسانی، ایجاد اختلاف و نزاع بین مسلمین، توطئه علیه دین، تفسیر ناصحیح از دین برای انحراف افكار (تحریف دین) ، از بین بردن حقوق مردم، جلوگیری از حق و عدالت و خلاصه هر آنچه كه باعث گمراهی انسان و دوری وی از خدا و دین و معنویت می‌شود، از اندیشه‌های باطل و ویرانگر است. از نظر اسلام این نوع تفكر باطل و گمراه كننده، محكوم و مردود است.

آثار و ثمرات آزاداندیشی

برای آزادی تفكر ثمرات فراوانی در روایات اسلامی بیان شده است كه به جهت اختصار به برخی از آنها اشاره می‌كنیم:

1. ایمنی از لغزش و خطا: یكی از ثمرات بسیار مهم اندیشه آن است كه، تدبر و عاقبت اندیشی قبل از انجام هر عملی باعث می‌شود كه انسان از لغزشها و خطاها محفوظ بماند. امام امیر المؤمنین علیه السلام در این باره می‌فرماید:

- «اصل السلامة من الزلل، الفكر قبل الفعل؛ (29) اصل و پایه در امان بودن از لغزشها، اندیشیدن پیش از انجام كار است.‌»

- «التروی فی القول یؤمن الزلل؛ (30) اندیشه كردن در هنگام گفتار، [شخص را] از خطا و لغزش حفظ می‌كند.‌»

- «علیك بالفكر، فانه رشد من الضلال ومصلح الاعمال؛ (31) بر تو باد اندیشیدن، زیرا اندیشه موجب نجات از گمراهی و اصلاح كننده اعمال است.‌»

2. هدایت و نجات: اندیشه و تفكر نقش راهنما و منجی را دارد، و انسان را به راه درست و پسندیده رهنمون می‌سازد و از گرفتاریها رهایی می‌بخشد. امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید:

- «الفكر یهدی الی الرشاد؛ (32) اندیشه [انسان را] به سوی رشد و كمال هدایت می‌كند.‌»

- «الفكر فی العواقب ینجی من المعاطب؛ (33) اندیشه در سرانجام كارها، [آدمی را] از گرفتاریها نجات می‌دهد.‌»

هر مكتبی كه به ایدئولوژی خود ایمان و اعتقاد داشته باشد، به ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه و تفكر باشد، و به عكس، هر مكتبی كه ایمان و اعتقادی به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه را می‌گیرد

3. درخشندگی عقول: از جمله آثار اندیشه آن است كه به خردها درخشندگی و روشنایی می‌بخشد. چنانكه امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «الفكر جلاء العقول؛ (34) اندیشه كردن سبب درخشندگی خردها است.‌»

و در روایت دیگر می‌فرماید: «الفكر ینیر اللب؛ (35) اندیشیدن، خرد را روشن می‌گرداند.‌»

4. سلامتی: یكی دیگر از ثمرات اندیشیدن، سلامتی انسان است. امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «اصل العقل الفكر وثمرته السلامة؛ (36) اساس عقل اندیشیدن است و ثمره آن سلامتی است.‌»

5. عاقبت نیكو: از دیگر ثمرات تفكر و اندیشه آن است كه عاقبت كار انسان نیكو می‌گردد. امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «اذا قدمت الفكر فی افعالك حسنت عواقبك وفعالك؛ (37) وقتی اندیشیدن را در كارهایت مقدم داشتی، عاقبت تو و كارهایت خوب خواهد بود.‌»

و نیز می‌فرماید: «من كثرت فكرته حسنت عاقبته؛ (38) هر كس اندیشه‌اش بیشتر باشد، عاقبت نیكویی خواهد داشت.‌»

 

پی‌نوشــــــــــــــــت‌ها:

 

1) شهید مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، تهران، 1372 ش، چ 9، ص 10.

2) به همین جهت تعداد زیادی از آیات قرآن مشركان و بت پرستان مكه را به خاطر پیروی كوركورانه از آبا و اجدادشان سرزنش كرده و می‌فرماید: «و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه آبائنا»؛ (لقمان/21) «هنگامی كه به آنان گفته شود كه از آنچه خدا نازل كرده پیروی كنید، می‌گویند: بلكه ما از چیزی پیروی می‌كنیم كه پدران خود را بر آن یافتیم.‌»

3) در این باره قبلا در بحث «آزادی در قرآن‌» آیات فراوانی را در موضوعات یاد شده آورده و مورد بحث قرار دادیم. در این بخش روایات «آزادی اندیشه‌» را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

4) ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن باویه (شیخ صدوق) ، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1413 ق، ج 4، ص 372.

5) اصول كافی: ج 2، ص 55، باب تفكر، ح 3.

6) غرر الحكم و درر الكلم: ص 56، ح 533، و در برخی روایات می‌فرماید: «الفكر عبادة؛ اندیشیدن عبادت است.‌» غرر الحكم و درر الكلم: ص 56، ص 531.

7) شیخ ابی جعفر الصدوق، ثواب الاعمال، انتشارات شریف رضی، 1364 ق، ص 44.

8) غرر الحكم، ص 57، ح 549.

9) همان، ص 57، ح 575.

10) همان، ص 57، ح 578.

11) همان، ص 57، ح 580.

12) محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، دار الكتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش، ج 1، ص 38، ح 34.

13) اصول كافی، ج 2، ص 54، باب التفكر، ح 1.

14) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 1، ص 159، باب 4، ح 76.

15) غرر الحكم، ص 57، ح 563.

16) همان، ص 58، ح 587.

17) همان، ص 58، ح 587.

18) وسائل الشیعة، ج 15، ص 207، باب 8، ح 20291.

19) بحار الانوار، ج 64، ص 310، باب 14، علامات المؤمن و صفاته، ح 45.

20) غرر الحكم، ص 90، ح 589.

21) همان، ص 56، ح 546.

22) مستدرك الوسائل، ج 11، ص 308، باب 33، ح 9.

23) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خ 153.

24) مستدرك الوسائل، ج 11، ص 185، باب 5، ح 8.

25) همان.

26) اصول كافی، ج 2، ص 255، باب التفكر، ح 3.

27) وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق، ج 15، ص 117، باب 5، ح 20265.

28) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 102، باب 17، ح 17.

29) مستدرك الوسائل، ج 11، ص 308، باب 33، ح 8، و در روایت مشابهی می‌فرماید: «الفكر فی الامر قبل ملابسته یؤمن الزلل؛ اندیشیدن در كار پیش از وارد شدن به آن [آدمی را] از لغزش ایمن می‌دارد.‌» غرر الحكم، ص 58، ح 588.

30) غرر الحكم، ص 211، ح 4072.

31) همان، ص 57، ح 561.

32) همان، ص 58، ح 587.

33) مستدرك الوسائل، ج 11، ص 307، باب 33، ح 8.

34) غرر الحكم، ص 56، ح 539.

35) همان، ص 56، ح 539.

36) همان، ص 52، ح 404، و در روایت مشابهی می‌فرماید: «ثمرة الفكر السلامة؛ نتیجه فكر، سلامتی است.‌» غرر الحكم، ص 58، ح 599.

37) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد آمدی، ترجمه: محمد علی انصاری، مؤسسه دار الكتاب، قم، ج 1، فصل 17، ح 131.

38) غرر الحكم، ص 57، ح 572.

420 دفعه
(0 رای‌ها)