مرزبان ارزشها

(آیت الله معراجی واعظ)

خطیبان بزرگوار در طول تاریخ شیعه با تشریح و تبیین حقایق نورانی شریعت محمدی و انتشار مكارم و سجایای والای اخلاق علوی به رشد جامعه بشری و پویایی و بالندگی انسانها كمك شایان توجهی كرده و به رغم همه سختیها و مشكلات و محرومیتهای فراوان، عمر با بركت خویش را در راه احیای ارزشهای مقدس مكتب حیات بخش جعفری صرف نموده اند. فقیه وارسته و گمنام، حاج شیخ ابراهیم معراجی لنگرودی از تبار چنین عالمان و خطیبان فرزانه و ارزشمندی بوده است كه مصداق كلام نورانی رئیس مذهب حقه جعفری، امام صادق علیه السلام هستند كه فرمود:

«رَحِمَ اللّهُ قَوْما كانُوا سِراجا وَ مَنارا، كانُوا دُعاةً اِلَینا بِاَعْمالِهِمْ وَ مَجْهُودِ طاقَتِهِم؛ (1) خداوند گروهی را مورد رحمت قرار دهد كه چراغ فروزان و روشنی بخش بودند و با اعمال خویش و به كار بردن تمامی توان خود [مردم] را به سوی ما دعوت كردند.‌»

تولد و زادگاه

خطیب خدمت گزار و با اخلاص حاج شیخ ابراهیم معراجی لنگرودی در 8 رجب سال 1313 قمری در شهرستان لنگرود و در بیت علم و فضیلت دیده به جهان گشود.

پدر بزرگوار این خطیب والامقام، آیة الله شیخ محمد مجتهد (م 1308 ش) (2) بوده است كه اصالتا متعلق به یكی از قرای اشكور رودسر به نام «كُجِدْ» یا «كُجیدْ» می‌باشد و از عالمان و فرزانگان گیلانی به شمار می‌آمده و سالیان متمادی در نجف اشرف از وجود بزرگانی، همانند: میرزای رشتی (م 1312 ق) بهره مند شده و خود نیز به تدریس علوم اسلامی اشتغال داشته است كه حكیم بزرگوار میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، (3) استاد امام راحل (م 1395 ق) یكی از دانش آموختگان مكتب علمی این عالم فرزانه به شمار می‌رود. وی بعد از مهاجرت به ایران به شهرستان لنگرود مهاجرت كرده و تا پایان عمر در این شهر رحل اقامت افكنده و نیز عمر گرانقدر خود را صرف تبلیغ، تدریس و تألیف علوم دینی كرده است.

در این دوران فقیهان و عالمان برجسته فراوانی در این شهر می‌زیستند و نیز حوزه‌های علمیه پر رونقی وجود داشت كه می‌توانست موقعیت تدریس و تألیف و رشد و بالندگی عالمان برجسته را غنا بخشد.

آیة الله مُمَجّد لنگرودی مدیر حوزه علمیه لنگرود ـ قدس سره ـ درباره موقعیت علمی لنگرود و جنایات رضاخان می‌گوید: «لنگرود مهد علم و عالم بود. فقیهان بی شماری از این خطه برخاسته اند كه متأسفانه پسوند اغلب آنان به مرور زمان در تاریخ تغییر پیدا كرده است. این فقیهان و عالمان بر دو دسته اند: نخست بسیاری از آنان در حوزه‌های علمیه مشغول تدریس سطوح عالی هستند كه در میان آنان سه نفر مرجعیت عامه پیدا كردند كه عبارت اند از: آیات عظام ملا عبدالله لنگرودی، معروف به مازندرانی از رهبران مشروطه و آقا شیخ شعبان گیلانی و آقا سید مرتضی لنگرودی، و امّا دسته دوّم، عالمان و فقیهان برجسته و ممتازی هستند كه در شهر لنگرود و حتی برخی از روستاهای آن زندگی می‌كردند. در همان اوائل طلبگی بنده در سال 1305 شمسی بیش از هفتاد ـ هشتاد عالم و فقیه در این شهر زندگی می‌كردند كه اكثر آنان مجتهد مسلم بودند و آیة الله شیخ علی اكبر فتیدهی لنگرودی اعلم علمای آن شهر به شمار می‌رفت.

سه حوزه علمیه پر رونق وجود داشت كه رضاخان وقتی مسئله متحد الشكل كردن لباس و رفع حجاب را مطرح كرد، علمای این شهر همانند بسیاری از شهرها به مخالفت با او برخاستند و لذا همه آنان مورد غضب رضاخان واقع شدند و بسیاری از آنان تبعید گردیدند و مدارس تخریب و به خانه روستا تبدیل شد و موقوفات مدارس نیز از بین رفت. امتیاز دیگر لنگرود علاوه بر مجمع علماء بودن، مهد پرورش خطبای فراوان بوده است. شاید هیچ شهری از شهرهای شمال به اندازه شهرستان لنگرود خطیب و واعظ نداشته و ندارد.‌» (4)

تحصیلات و استادان

واعظ جلیل القدر و عالم ربانی، آیة الله شیخ ابراهیم معراجی لنگرودی (5) اختر درخشانی بود كه در آسمان لنگرود پرتو افشانی كرد و لحظه‌ای از انجام خدمات علمی و اجتماعی باز نماند. او با دلسوزی و از راه خطابه‌های شیرین، علاقه مندان را به وظائف دینی و مسئولیتهای شرعی آشنا می‌ساخت و در تبیین اندیشه‌های اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام صادقانه تلاش می‌كرد.

مرحوم معراجی در زادگاهش لنگرود بعد از سپری ساختن دوران كودكی، خواندن و نوشتن و فراگیری قرآن و برخی از دروس مقدماتی را در نزد پدر بزرگوارش و نیز آیة الله شیخ علی اكبر فتیدهی لنگرودی آموخت و آن گاه به مدت دو سال در مشهد مقدس مشغول تحصیل گردید و سپس عازم قزوین كه در آن زمان دارای مركزیت خاص علمی بود، شد.

مهم‌ترین استاد وی در حوزه علمیه قزوین، عالم ربانی و عارف صمدانی آقا شیخ عبدالصمد بی بالانی رانكوهی رودسری كه از شاگردان عارف و فقیه والامقام آقا سید موسی زرآبادی است، می‌باشد. (6)

هجرت به شهر عشق

آقای معراجی برای تكمیل معارف و كسب مدارج عالیه علمی رهسپار شهر مقدس نجف اشرف گردید و در محضر عالمان جلیل القدر و فقیهان و مراجع عصر، آیات عظام: شیخ شعبان دیوشلی گیلانی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، و میرزا حسین نائینی زانوی علم و ادب بر زمین زد و از خرمن دانش بیكران آنان خوشه چینی نمود و خود نیز علاوه بر تحصیل، به تدریس سطوح اشتغال ورزید. وی به مدت 12 سال در نجف اشرف علی رغم مشكلات و تنگناهای اقتصادی و فقر شدید، به صورت شبانه روز و با تلاش و همّت والا و عزمی راسخ مشغول كسب علم و معرفت گردید.

وی با تلاش خستگی ناپذیر خویش توانست علوم رایج حوزه‌های علمیه، مانند: فقه، اصول، ادبیات، اخلاق، عرفان و... را از محضر اساتید نام آور نجف كسب نماید و موفق به اخذ اجازات كم نظیری در اجتهاد گردد.

مراجع عظام در اجازات خود از وی به عنوان «عالم، فاضل، كامل، عمادالاعلام، عمادالعلماء الاتقیاء و سنادالافاضل الازكیاء...‌» تعبیر كرده اند. (7)

مراجعت به وطن

مرحوم معراجی واعظ پس از كسب معارف و نیل به مقام شامخ فقاهت، جهت نشر و ترویج آموخته‌های خویش به زادگاهش لنگرود مراجعت و تا آخر عمر شریف خود یكسره مشغول تبلیغ و ارشاد و هدایت مردم گردید و از خویش نام و آثار نیكی به جای گذارد.

رایت تبلیغ

معراجی واعظ با پشتوانه محكم علمی و علی رغم مشكلات داخلی و اقتصادی، به علت ذوق و استعداد ذاتی خویش، بعد از اقامت در زادگاه، كار تبلیغ و وعظ و خطابه را سرلوحه امور خویش قرار داد و بعد از چندی منابر آموزنده و جذّاب وی مورد استقبال مردم منطقه قرار گرفت. خصوصا در دوران ستم شاهی كه همگان سعی داشتند مردم و جوانان را به گناه و معاصی بكشانند و برای منحرف كردن جوانان، انواع و اقسام برنامه‌های تفریحی و آلوده به گناه وجود داشت، با این حال، مواعظ سودمند، شیوا و تأثیرگذار معراجی واعظ جانهای خفته را بیدار می‌ساخت و به آنها شخصیت دینی، اخلاقی و كرامت انسانی می‌بخشید.

وی از نقش عاطفی و روانی واژه‌ها آگاهی داشت و كلماتی را به زبان می‌آورد كه شنوندگان را تحت تأثیر قرار می‌داد و به آنان تحرك می‌بخشید. وی مردم را با سیره معصومین علیهم السلام به خوبی آشنا ساخت و نقش خود را در رشد جامعه به طور احسن به انجام رساند. سخنان وی كه بیشتر در محور مواعظ دور می‌زد، بسیار شیرین و جذّاب بود و مواعظ و نصایح مشفقانه وی تا اعماق دلها نفوذ می‌كرد و توانست با همین مواعظ و سخنان حكمت آمیز خویش موجب هدایت دهها نفر از ضلالت و گمراهی و انحرافات اخلاقی و اعتقادی گردد. (8)

دوران ستم شاهی

یكی از مصیبتهای بزرگی كه علمای شیعه در دوران معاصر به آن گرفتار بودند، مصیبت كشف حجاب و برنامه‌های ضد دینی رضاخان قلدر و بعد از او پسرش بود. معراجی واعظ همانند همه علماء و بزرگان دینی از این گرفتاری بركنار نبود. عمال رضاخان در خلع لباس كردن مرحوم معراجی واعظ موفق نبودند؛ زیرا او مجتهد بود و مراتب علمی وی مورد تأیید مراجع عظام تقلید بود و گواهی اجازات اجتهاد وی مانع شد تا آنان بتوانند وی را از كسوت لباس روحانیت بیرون بیاورند. امّا در امر روضه خوانی از آنجایی كه به دستور رضاخان هرگونه تشكیل محافل روضه و روضه خوانی ممنوع بود، مشكلات فراوانی را این واعظ شیرین سخن متحمل شد و بارها توسط نظمیه (شهربانی) لنگرود احضار و مدتی به جرم منبر رفتن زندانی شد.

فرزند آن مرحوم می‌گوید: «مشكل دیگر پدرم، مواجه بودن با زمان رضاخان بود. مرحوم والد به دو جهت گرفتار شهربانی شد: یكی به جهت كسوت روحانیت و داشتن عمامه و دیگری هم به عنوان منبر رفتن و روضه خوانی كه برپایی مجالس روضه خوانی اكیدا از سوی رضاخان قدغن بود؛ امّا در مرحله اول آنان موفق به خلع لباس ابوی نشدند و حال آنكه جمع كثیری از علماء و اهل منبر خلع لباس شده بودند و شاید شخصیت فوق العاده ایشان و اجازات حضرات مراجع تقلید نجف بی اثر نبود.

و امّا درباره مرحله دوم نیز باز شهربانی موفق نشد؛ زیرا منبرهای دل نشین و نغز ایشان مورد استقبال فراوان مردم واقع شده بود. او به هر شكل ممكن منبر می‌رفت و از حضرت سیدالشهداء علیه السلام استمداد و طلب یاری می‌كرد و در این راه نیز موفق بود؛ ولی در عین حال، شهربانی ایشان را از لحاظ منبر رفتن دچار مشكلاتی كرد. بارها به شهربانی احضار شد و مدتی را در زندان شهربانی بود و حقیر چند روزی از منزل برای آقای والد به شهربانی غذا بردم.‌»

معراجی واعظ بیش از نیم قرن در لنگرود و اطراف و اكناف آن به وعظ و خطابه و ذكر مصائب اهل بیت علیهم السلام اشتغال داشت و با اینكه می‌توانست پیوسته در شهر و در یك مسجد امامت داشته باشد و همان جا منبر برود، ولی پیشنهادات مردم را در این باره قبول نكرد و فقط در ماه مبارك رمضان امامت و منبر را می‌پذیرفت. و نیز سی سال به صورت مداوم در قریه «لیالستان» واقع در جاده لنگرود ـ لاهیجان عهده دار اقامه جماعت و سخنرانی و ارشاد و هدایت و نیز حل و فصل امور مردم بود.

صفات و ویژگیها

این واعظ خوشنام دارای صفات و ویژگیهایی بود كه به چند مورد آن اشاره می‌شود:

1. قرائت حدیث كساء

این واعظ پارسا به قرائت حدیث كساء علاقه فوق العاده‌ای داشت. هم اكنون برنامه قرائت حدیث كساء در پایان عزاداری ماههای محرم و صفر در گیلان مرسوم است.

2. روضه خوانی

خواندن روضه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خصوصا سیدالشهداء علیه السلام با لحن مخصوص به خودش همگان را به شدت متأثر و منقلب می‌كرد و گاهی باعث بیهوش شدن چندین نفر از شنوندگان و مستمعان وی می‌شد.

مرحوم آیة الله ممجّد لنگرودی فرمود: «آقای معراجی با اینكه در اواخر عمرش نابینا شده بود، ولی منبرهای آموزنده و سازنده و شیرینی داشت. او طوری سخن می‌گفت كه همه شنوندگان مجذوب سخنان او بودند. سخنان او قیمتی بود و آن وقت كه روضه می‌خواند، كمتر كسی بود كه با شنیدن آن متأثر نشود. سوز و گداز عجیبی داشت.‌» (9)

3. عشق به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله

این واعظ نامدار، عشق و ارادت فوق العاده‌ای به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله داشت. او هر سال مقید بود با خانواده برای زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد مقدس مشرف شود. سالی از سوی برخی از ارادتمندان در ایام تشرف، از ایشان برای سخنرانی در مسجد گوهرشاد دعوت به عمل آمد. وی این دعوت را نپذیرفت و فرمود:

«بنده برای زیارت مولایم آمده‌ام، نه به عنوان كسب شهرت.‌»

4. بی اعتنایی به زخارف دنیوی

مرحوم معراجی مرد زاهد و قانعی بود و تنها راه تأمین زندگی‌اش همان درآمد ناچیزی بود كه از راه روضه خوانی به دست می‌آورد. منزل مسكونی بسیار ساده‌ای داشت كه قسمتی از بنّایی منزل را با دست خودش انجام داده بود؛ زیرا از لحاظ اقتصادی نمی‌توانست از بنّا و كارگر رسمی استفاده كند.

5. ارادتمند امام راحل

فرزندش می‌گوید: «سالی مرحوم والد برای زیارت كریمه اهل بیت علیهم السلام به قم مشرف شد. در این سفر به دیدن حضرت امام خمینی ـ سلام الله علیه ـ رفته بود. وقتی كه از محضرشان بیرون آمد، پرسیدند: آقا را چگونه دیدی؟ در جواب گفته بود: «اگر این آقا روزی پا در ركاب كند، دنیا را به هم خواهد زد.‌»

این دیدار وی با امام راحل باعث شد كه وی از ارادتمندان آن بزرگوار به شمار آید و نیز این جمله كوتاه را وقتی فرمود كه حضرت امام هنوز مرجع نبودند و بلكه از مدرسین مشهور قم به شمار می‌آمدند.‌»

افول ستاره

مرحوم معراجی پس از عمری خدمت به اسلام و مكتب جعفری در 25 آبان ماه 1357 شمسی در سن 83 سالگی درگذشت و پیكر پاكش در كنار قبور دوازده امام زادگان قریه ملاط واقع در 5 كیلومتری لنگرود و در كنار قبر پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد. (10) «عاش سعیدا و مات سعیدا.‌»

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1. الحیاة، محمد رضا حكیمی و محمد حكیمی، ج 1، ص 298.

2. سیمای لنگرود، عبدالحسین رفیعی لاهیجی، ص 189.

3. آسمان معرفت، حسن زاده آملی، ص 383.

4. مصاحبه نگارنده با آیة الله ممجّد لنگرودی ـ قدس سره ـ كه بخشهایی از آن در ستارگان حرم، دفتر 12 و مجله حوزه، شماره 87 به چاپ رسیده است.

5. خلاصه‌ای از شرح حال این خطیب ارجمند در گنجینه دانشمندان، ج 7 و سیمای لنگرود آمده است.

6. در این قسمت، از متن نوشتاری كه فرزند ارجمند آن مرحوم، جناب آقای ابوالحسن معراجی و داماد ارجمند آن مرحوم، حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی، مؤلف «گفتار وعّاظ» كه در اختیارم گذارده اند، استفاده شد.

7. متن اجازات آیات عظام اصفهانی، عراقی، نائینی به معظم له در نزد حقیر موجود است.

8. نمونه‌ای از سخنرانی سودمند آن مرحوم در «گفتار وعّاظ»، ج 2، صص 401 ـ 412 آمده است.

9. مصاحبه نگارنده با مرحوم آیة الله ممجّد لنگرودی ـ قدس سره ـ.

10. سیمای لنگرود، ص 188.

451 دفعه
(0 رای‌ها)