توقیع‏ روزنه اى به آفتاب

«توقیع» به معنی امضا كردن نامه و فرمان و نشان كردن برنامه و منشور می‌باشد، و نیز پاسخ‌هایی است كه بزرگان و دولتمردان، زیر سؤال‌ها و درخواست‌های كتبی كه از ایشان می‌شود، می‌نویسند. (1) .»

توقیع نویسی از زمان‌های دور، بین حاكمان و فرمانروایان رواج داشته، و موارد فراوانی از توقیعات آن‌ها در متون تاریخی ثبت و ضبط شده است كه امروزه قابل دسترسی است. همچنین در كتاب‌های روایی، فقهی و تاریخی شیعه، توقیع به قسمتی از نوشته‌های ائمه اطهار علیهم السلام اطلاق شده است و البته عمده آن‌ها - چه از لحاظ مقدار و حجم و چه از نظر تعداد توقیعاتی است كه از سوی قلب عالم امكان، ولی عصر، صاحب الزمان علیه السلام صادر گردیده است.

امروزه نیز وقتی سخن از توقیع به میان می‌آید، ذهن به توقیعات حضرت مهدی علیه السلام منصرف می‌گردد، گرچه از دیگر ائمه علیهم السلام نیز نوشته‌هایی تحت عنوان توقیع صادر شده است.

توقیعات ائمه علیهم السلام

چنانكه اشاره شد توقیعات فراوانی از سوی امامان صادر شده است كه برای نمونه ابتدا به برخی از توقیعات ائمه اطهار علیهم السلام قبل از حضرت مهدی علیه السلام و سپس به بعضی از توقیعات آن حضرت اشاره می‌كنیم:

توقیعات امامان قبل از حضرت مهدی علیه السلام

الف: امام موسی بن جعفر علیه السلام

در كتاب كشف الغمه آمده است كه: وشاء از حسن بن علی نقل می‌كند كه من به همراه دائی خودم اسماعیل بن الیاس به قصد مناسك حج حركت كردیم، پس او نامه‌ای به سوی موسی بن جعفر علیهما السلام به این مضمون نوشت كه: من دارای دخترانی هستم، در حالی كه هیچ فرزند پسر ندارم. از آن رو كه مردان ما نیز كشته شده اند، پس دعا كنید همسرم كه آبستن است پسر بیاورد و خودتان نیز نام او را معین فرمایید. پس توقیعی وارد شد كه «قد قضی الله حاجتك فسمه محمدا؛ خداوند حاجتت را برآورده ساخت. او را محمد بنام..»

چون ما به كوفه رسیدیم، فرزند پسری به دنیا آمده بود (2) .

ب: حضرت هادی علیه السلام

مرحوم كلینی با ذكر سند از ایوب بن نوح نقل می‌كند كه به ابوالحسن علیه السلام نوشت: آیا خدای عزوجل به هر چیزی پیش از آنكه آن‌ها را بیافریند و پدید آورد آگاه بود یا آنكه نمی‌دانست تا آن‌ها را اراده كرد و علم پیدا كرد به مخلوق هنگامی كه خلق كرد و به موجود هنگامی كه موجود كرد؟ پس آن حضرت به خط خود مرقوم فرمود: «لم یزل الله عالما بالاشیاء قبل ان یخلق الاشیاء كعلمه بالاشیاء بعد ما خلق الاشیاء (3) ؛

خدا همیشه پیش از خلقت اشیاء به آن‌ها علم دارد، مانند علم داشتنش به آن‌ها بعد از خلقشان..»

ج: امام عسكری علیه السلام

سهل گوید: درسال 255 به حضرت عسكری علیه السلام نوشتم كه اصحاب ما شیعیان در توحید اختلاف دارند؛ بعضی گویند كه او (خدا) جسم است و بعضی گویند او صورت است. اگر صلاح بدانید به چاكر خود لطف كنید و به من بیاموزید آنچه را كه بر آن بایستم و از آن تجاوز نكنم.

حضرت به خط خود مرقوم فرمودند:

«سالت عن التوحید و هذا عنكم معزول، الله واحد احد، لم یلد و لم یولد ولم یكن له كفوا احد، خالق ولیس بمخلوق، یخلق تبارك و تعالی ما یشاء من الاجسام و غیر ذلك ولیس بجسم ویصور ما یشاء ولیس بصورة، جل ثناؤه وتقدست اسماءه ان یكون له شبه هو لا غیره، لیس كمثله شی ء وهو السمیع البصیر (4) ؛

از توحید پرسیدی، در صورتی كه از شما بر كنار است [وظیفه شما نیست] ، خدا یگانه و یكتاست، نزاده و زاده نشده و چیزی همتای او نیست. او خالق است و مخلوق نیست. خدای تبارك و تعالی هر چه خواهد از جسم و غیر جسم بیافریند و خودش جسم نیست، آنچه خواهد صورتگری كند و خودش صورت نیست، سپاسش بزرگست و نام هایش مقدس‌تر از آنكه برایش مانندی جز خود او باشد، چیزی مانندش نیست و او شنوا و بیناست..»

توقیعات حضرت مهدی علیه السلام

همانطور كه اشاره شد، آنچه از توقیعات امروزه قصد می‌شود، نوشته‌هایی است كه از ناحیه مقدسه آخرین ذخیره الهی، وجود مقدس صاحب الامر علیه السلام صادر شده است، اگرچه اطلاق توقیع بر نوشته‌هایی كه تا كنون به آن‌ها اشاره شد به معنای عام بدون اشكال است.

آنچه می‌توان در مورد توقیعات حضرت مهدی علیه السلام به بحث نشست عبارتند از:

1- اعجاز در توقیعات

اگرچه چگونگی ارتباط نواب خاص امام زمان علیه السلام با مقام شامخ امامت و صدور توقیعات روشن نیست، اما بدون شك بسیاری از این توقیعات به گونه‌ای معجزه آسا صادر شده است، به نحوی كه به طور قطع می‌توان گفت صدور آن‌ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است.

مثلا نقل شده است كه «محمد بن فضل موصلی.» شیعه بود ولی نیابت «حسین بن روح.» را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یكی از دوستانش به نام «حسن بن علی وجنا» و بنا به پیشنهاد او، برای آزمودن نائب امام مطلبی را كاملا محرمانه با هم توافق كردند و «حسن بن علی وجنا» كاغذی از دفتر موصلی جدا كرد و قلمی تراشید و با آن بدون مركب مطالبی بر روی آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر كرد و توسط خدمتكار نزد حسین بن روح فرستاد.

ظهر همان روز در حالی كه محمد بن فضل مشغول غذا خوردن بود، جواب نامه وارد شد كه فصل به فصل در همان ورقه ارسالی آمده و با مركب نوشته شده بود. محمد بن فضل در حالی كه سخت تحت تاثیر قرار گرفته بود همراه حسن بن وجنا محضر حسین بن روح وارد شدند و از ایشان عذر خواهی كردند (5) .

این معجزه در مرحله صدور توقیع بود. در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از معجزات به چشم می‌خورد كه بیشتر به صورت اخبار غیبی از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‌باشد.

یك نمونه از این توقیعات زمانی صادر شد كه در مورد وكلا و نمایندگان حضرت، نزد خلیفه غاصب وقت سعایت شده بود. خلیفه برای شناسایی و دستگیری آنان دستور داد افراد ناشناسی را همراه با پول نزد آن‌ها به جاسوسی بفرستید و اگر كسی از آن‌ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر كنید.

حضرت ولی عصر علیه السلام در این توقیع شریف خود خطاب به كلیه وكلا فرمانی صادر فرمودند مبنی بر اینكه از هیچ كس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و از گرفتن هر گونه چیزی خودداری نمایند و خود را بی اطلاع نشان دهند. این واقعه را مرحوم كلینی در كتاب شریف كافی این گونه بیان كرده است:

حسن بن حسن علوی گوید: مردی از ندیمان روز حسنی و مرد دیگری كه همراه او بود به او گفتند: اینك او (یعنی صاحب الزمان علیه السلام) اموال مردم را (به عنوان سهم امام علیه السلام) جمع می‌كند و وكلایی دارد و وكلاء آن حضرت را كه در اطراف پراكنده بودند نام بردند. این خبر به گوش عبیدالله بن سلیمان وزیر رسید، وزیر همت گماشت كه وكلا را بگیرد. سلطان گفت: جست و جو كنید و ببینید خود این مرد كجاست، زیرا این كار سختی است.

عبیدالله بن سلیمان گفت: وكلا را می‌گیریم. سلیمان گفت: نه، بلكه اشخاصی را كه نمی‌شناسند به عنوان جاسوس با پول نزد آن‌ها می‌فرستیم، هر كس از آن‌ها پولی قبول كرد، او را می‌گیریم.

از حضرت نامه رسید كه به همه وكلا دستور داده شود: از هیچ كس چیزی نگیرند و از گرفتن سهم امام خودداری نمایند و خود رابه نادانی زنند. مردی ناشناس به عنوان جاسوس نزد محمد بن احمد آمد و در خلوت به او گفت: مالی همراه دارم كه می‌خواهم آن را برسانم. محمد گفت: اشتباه كردی، من از این موضوع خبری ندارم. او همواره مهربانی و حیله گری می‌كرد و محمد خود را به نادانی می‌زد (6) .

در ماجرای دیگری از سوی حضرت ولی عصر علیه السلام دستوری صادرشد كه در آن از زیارت كاظمین و كربلا نهی كرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع دستور داده بود كه هر كس به زیارت رود در كمینش باشند و او را دستگیر كنند (7) .

2- كتابت برخی از توقیعات به خط مبارك حضرت مهدی علیه السلام

به تصریح عده‌ای از راویان و ناقلان توقیعات، برخی از این نوشته‌ها به خط شریف آن حضرت به رشته تحریر در آمده است. در ذیل به نمونه‌هایی از این تصریح‌ها اشاره می‌شود:

الف) شیخ طوسی به نقل از راوی یك توقیع، این جمله را در كتاب خود نقل كرده است كه:

«فورد جواب كتابهم بخطه علیه وعلی آبائه السلام: بسم الله الرحمن الرحیم، عافانا الله وایاكم من الضلالة والفتن، ووهب لنا ولكم روح الیقین، واجارنا وایاكم من سوء المنقلب... (8) ؛

جواب نوشته آنان به خط امام زمان علیه السلام وارد شد كه: به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوند، ما و شما را از گمراهی و فتنه‌ها سلامت بخشد و به ما و شما روح یقین عطا كند و ما و شما را از عاقبت بد پناه دهد.....»

ب) در كمال الدین شیخ صدوق آمده است: «محمد بن عثمان العمری قدس الله روحه یقول: خرج توقیع بخط نعرفه: من سمانی فی مجمع من الناس باسمی فعلیه لعنة الله (9) ؛

محمد بن عثمان عمری قدس سره می‌گوید: توقیعی به خطی كه ما آن را می‌شناختیم خارج شد [و مشتمل بر این مساله بود كه] هر كس مرا در میان جمعی از مردم به اسم خودم نام ببرد، پس لعنت الهی بر او باد. (10) .»

ج) همچنین در كتاب كمال الدین شیخ صدوق آمده است:

«اسحق بن یعقوب قال سالت محمد بن عثمان العمری رحمه الله ان یوصل الی كتابا قد سالت فیه عن مسائل اشكلت علی، فورد فی التوقیع وبخط مولانا صاحب الزمان علیه السلام:

اما ما سالت عنه ارشدك الله وثبتك من امر المنكرین لی من اهل بیتنا وبنی عمنا فاعلم انه لیس بین الله عزوجل وبین احد قرابة ومن انكرنی فلیس منی وسبیله سبیل ابن نوح علیه السلام واما سبیل عمی جعفر وولده فسبیل اخوة یوسف علیه السلام... (11) ؛ اسحاق بن یعقوب گوید: از محمد بن عثمان عمری خواهش كردم نامه‌ای را كه در آن از مسائل مشكلی پرسش كرده بودم، به من برساند، پس در توقیع و به خط مولایمان صاحب الزمان علیه السلام وارد شده بود كه:

اما آنچه درباره آن پرسیدی - كه خدایت هدایت كند و پایدارت بدارد - راجع به امر منكران من از خاندان و عموزادگان خودم، بدان كه میان خدا و كسی خویشاوندی نیست و هر كس مرا منكر باشد از من نیست و راه او راه فرزند نوح علیه السلام است. و اما راه عمویم جعفر و فرزندانش، راه برادران یوسف علیه السلام است.....»

عبارات فوق گویای این مطلب است كه بزرگان محدثین اطمینان داشته اند كه توقیعات به خط خود حضرت حجت علیه السلام است.

با توجه به اینكه در طول مدت نیابت سفیران چهارگانه، این توقیعات به طور یكنواخت صادر می‌شد، شیوه‌ای كاملا مطمئن برای یقین به صدور آن‌ها از شخص امام علیه السلام بود و راه رابه كلی برای افراد فرصت طلب و مغرض می‌بست كه هرگز نتوانند نامه‌های جعلی به نام آن حضرت فراهم آورند و مردم را فریب دهند.

البته قابل ذكر است كه تنها افراد خاص و مورد اعتمادی توقیعات را به خط امام مشاهده می‌كردند، سپس از روی آن‌ها نسخه برداری و رونویسی كرده یا مضمون آن‌ها را به ذهن می‌سپردند. اگر چه برخی از این توقیعات نیز بنابر اقتضای مصلحت در بین عموم شیعیان منتشر می‌شد. همه توقیعات حضرت مهدی علیه السلام توسط نواب خاص آن حضرت در طول غیبت صغری برای افراد ظاهر می‌شد و ارتباط كتبی با حضرتش منحصرا از طریق ایشان انجام پذیر بود به صورتی كه حتی وكلای آن حضرت نامه‌های خود و دیگران را نزد نائب امام می‌فرستادند و از او پاسخ دریافت می‌كردند و اساسا فلسفه نیابت خاصه نیز همین است و گرنه اگر هر كسی بتواند به شرف گرفتن توقیع نائل آید، دیگر چه نیازی به نائب خاص بود؟

3- توقیعات در دوران غیبت كبری

برخی از علماء، توقیعات را منحصر به زمان غیبت صغری و نواب خاص ندانسته اند و نامه‌هایی را به آن حضرت نسبت داده اند كه قبول یا رد آن تامل بیشتری می‌طلبد. از جمله مرحوم طبرسی نامه‌هایی از حضرت مهدی علیه السلام به شیخ مفید رحمه الله را نقل كرده است. این نامه‌ها توسط شخص مورد اعتمادی به شیخ مفید رحمه الله رسیده، ولی نام آن شخص ذكر نشده است.

یكی از این نامه‌ها این گونه آغاز می‌شود:

«للاخ السدید، والولی الرشید، الشیخ المفید، ابی عبد الله محمد بن النعمان ادام الله اعزازه من مستودع العهد الماخوذ علی العباد. بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد سلام علیك ایها الولی المخلص فی الدین المخصوص فینا بالیقین، فانا نحمد الیك الله... (12) ؛ نامه‌ای به برادر با ایمان و دوست رشید، ابو عبد الله محمد بن نعمان - شیخ مفید - كه خداوند عزت وی را از محل ودیعه نهادن عهدی كه بر بندگان گرفته شده است، مستدام بدارد. به نام خداوند بخشنده مهربان، اما بعد، سلام بر تو‌ای دوستی كه در دین مخلص و در مورد ما به یقین مخصوص گشته ای. ما در مورد [نعمت وجود] تو، خداوند را سپاسگذاریم.....»

همچنین برخی از معاصرین، پیامی را كه از سوی آن حضرت برای مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی توسط مرحوم شیخ محمد كوفی شوشتری نقل شده است، در شمار توقیعات ذكر كرده اند. در این نامه چنین می‌خوانیم: «ارخص نفسك واجعل مجلسك فی الدهلیز واقض حوائج الناس، نحن ننصرك (13) ؛ خودت را در اختیار [مردم بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورودی خانه قرار بده [تامردم سریعتر بتوانند با تو ارتباط پیدا كنند] و حوایج مردم را برآور. ما تو را یاری می‌كنیم..»

4- چگونگی صدور توقیعات

در عصر غیبت صغری، سفیران حضرت مهدی علیه السلام سؤالات و درخواست‌های مراجعه كنندگان را در یك ورقه به نوبت می‌نوشتند، آنگاه جواب آن‌ها - كه حداكثر ظرف سه روز صادر می‌شد - یكجا می‌آمد (14) . گاهی نیز جواب پرسش‌ها به صورت شفاهی به نواب خاص گفته شده و ایشان به قلم خود آن را نگاشته و یا به صورت حضوری به سؤال كننده پاسخ می‌دادند. در پاره‌ای از موارد نیز - به جهت مصلحتی كه حضرت می‌دانستند - اصلا پاسخی صادر نمی‌شد. برخی از توقیعات نیز ابتداءا و بدون اینكه در جواب پرسشی باشد صادر شده است.

5- موضوعات توقیعات

موضوعات مندرج در توقیعات گستره وسیعی را در بر می‌گرفت؛ از معارف و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌های زندگی فردی و اجتماعی و موضوعات دیگر كه فهرست اجمالی آن‌ها بدین قرار است:

الف: مباحث عقیدتی؛ در زمینه‌های مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و امثال آن (15)

ب: مباحث اجتماعی؛ شامل مسائل اخلاقی، تربیتی، شؤون اقتصادی و مشكلات مالی (16)

ج: وظایف و تكالیف شیعیان در عصر غیبت؛ مانند توجه به خداوند متعال، ایجاد زمینه‌های خودسازی، ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام، پیروی از آن حضرت، آمادگی برای برپایی حكومت عدل و قسط توسط حضرت مهدی علیه السلام و... (17) .

د: احكام و مسائل فقهی؛ مانند نماز، روزه، حج، نذر، خمس، ازدواج و مانند آن (18)

ه: امور شخصی كسانی كه از آن حضرت درخواست پاسخ می‌كردند؛ از قبیل نامگذاری فرزند، انتخاب دوست، اجازه مسافرت و مانند آن (19)

و: نصب و تایید نواب و وكلا و امور مربوط به آن‌ها، افشا كردن تزویر مدعیان دروغین و طرد منحرفین و غلات.

در عصر غیبت صغری افرادی به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگونی به دروغ ادعاهایی می‌كردند و سعی داشتند دوستان و پیروان ائمه رابه سوی خود جلب كرده، فریب دهند و گمراه سازند. با توجه به اینكه این قبیل افراد كم و بیش در بین شیعیان آن زمان شهرت و احترامی داشتند و غالبا زیر پوشش ادعای نیابت و سفارت حضرت مهدی علیه السلام دام‌های خود را می‌گسترانیدند، خطر آن‌ها برای شیعیان و مسلمانان از خطر دیگر دشمنان اسلام كمتر نبود و افشای تزویر و برداشتن نقاب از چهره آن‌ها و طردشان از جوامع شیعی، ضرورت داشت. از این رو توقیعات مهمی درباره این افراد و بیزاری حضرت ولی عصر علیه السلام از آن‌ها از سوی آن جناب صادر شده و مایه رسوایی و انزوای مدعیان دروغگو را فراهم می‌نمود.

گاهی می‌شد كه توقیعات صادر شده از حضرت مهدی علیه السلام بر هیچ یك از موارد ذكر شده مشتمل نمی‌شد، بلكه تنها به خاطر دفع خطر از شیعیان صادر می‌گردید، بویژه در عصری كه حاكمان ستمگر، برای شناسایی، آزار و نابودی شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام كمر بسته، تمام همت خویش را به كار می‌گرفتند و چه بسا نقشه‌های زیركانه‌ای طرح می‌كردند تا بلكه بتوانند تمامی آن‌ها را از بین ببرند. تنها راه نجات از دام بدخواهان و كینه توزان، همین توقیعات بود كه آن حضرت به وسیله آن‌ها و با الهام‌های الهی شیعه را نجات می‌بخشید.

نمونه‌ای از این گونه توقیعات را در بحث «اعجاز در توقیعات.» مطالعه كردید.

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

 

1) لغتنامه دهخدا، ج 5، ص 7145.

2) كشف الغمه، ابوالحسن اربلی، ج 3، ص 36.

3) اصول كافی، كلینی، ج 1، ص 145، ح 4.

4) همان، ص 138، ح 10.

5) كتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص 315، ح 264.

6) كافی، ج 2، ص 467، ح 30.

7) همان، ص 467، ح 31.

8) همان، ص 285، ج 245.

9) كمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 160، ج 3.

10) برخی از علمای شیعه حرمت تسمیه حضرت مهدی علیه السلام با نام را مخصوص مواردی كه خوف خطر باشد می‌دانند.

11) كمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 160، ح 4.

12) الاحتجاج، ص 497.

13) - مجموعه فرمایشات حضرت بقیة الله، محمد خادمی شیرازی، ص 170.

14) ر. ك: كتاب الغیبة، ص 370 و الخرایج والجرایح، ج 1، ص 479.

15) ر. ك: الاحتجاج، ص 467 به بعد.

16) همان.

17) ر. ك: الخرایج و الجرائح، قطب راوندی، ح 2، ص 902؛ كتاب الغیبه، ص 285؛ كمال الدین، ج 2، ص 160.

18) ر. ك: الاحتجاج، ص 481، توقیع به محمد بن عبدالله حمیری.

19) ر. ك: كتاب الغیبه، ص 308، حدیث 261 و 266؛ كافی، ج 2، ص 457، ح 10، 11، 12.

288 دفعه
(0 رای‌ها)