خاطراتی از زندگی علامه شهید قاضی طباطبایی (ره)

اشاره

عالمان متعهد و وظیفه شناس در طول تاریخ بر اساس مقتضیات و زمینه‌های موجود در عصر خویش، مسؤولیت سنگین الهی و اجتماعی خود را به انجام می‌رسانند. آنان برای رهبری فكری جامعه اسلامی از هیچ كوششی دریغ نكرده و با روحیه‌ای سرشار از ایمان و عشق، به متحول كردن افكار مردم و سوق دادن آنان به سوی اهداف و ارزش‌های الهی می‌پردازند و به این وسیله از مرزهای عقیدتی و ایمانی مردم پاسداری كرده و از هجوم لشكر شیطان و خناسان وسوسه گر مراقبت می‌نمایند.

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «علماء شیعتنا مرابطون، (1) ؛ علمای شیعه ما مرزبان هستند.‌» آنان مراقب هجوم لشكر شیطان بر مرزهای ایمانند و آنان را از تسلط بر مستضعفان اعتقادی و فكری باز می‌دارند.‌ای شیعیان ما! بدانید كه اگر كسی از شما در كمین چنان اهریمن صفتان بنشیند [و از مرزهای اسلام و معنویت پاسداری كند] كوشش‌های علمی او هزار هزار مرتبه از جهاد با [كفار] روم و ترك و خزر پرارزشتر و گرانقیمت‌تر است، چرا كه اینان از عقاید و [انسانیت و معنویت] پیروان ما دفاع می‌كنند و آنان از پیكرها و اندام‌های جسمانی دوستان ما (2).

حضرت آیت الله قاضی طباطبایی تبریزی رحمه الله یكی از همین مرزبانان اعتقادی در سنگر علم و اجتهاد و فقاهت بود. این عالم پر تلاش و مجاهد شب زنده دار، در طول عمر بابركت خود خدمات شایان توجهی به دنیای اسلام به ویژه به فرهنگ اهل بیت علیهم السلام كرد و تا سر حد شهادت در دفاع از كیان تشیع و معارف ناب ائمه اطهار علیهم السلام پیش رفت.

به مناسبت شهادت این عالم ربانی، در این نوشتار نخست نگاهی كوتاه به زندگی آن بزرگوار خواهیم داشت و سپس به نقل خاطراتی آموزنده از آن عالم شهید می‌پردازیم.

نگاهی كوتاه به زندگی آیت الله قاضی طباطبایی رحمه الله

آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی فرزند آیت الله حاج میرزا باقر، در سال 1331  ه. ق (3) در تبریز و در یك خانواده اصیل دیده به جهان گشود. او تحصیلات مقدماتی علوم دینی را از پدر بزرگوار و عموی گرامی‌اش، آیت الله میرزا اسد الله در تبریز فرا گرفت و در سال 1347 ه. ق در هنگام قیام تبریز به اتفاق پدرش توسط رضا خان به تهران تبعید شد. بعد از انقضای مدت تبعید در تهران، ایشان را به همراه پدرش برای یكسال دیگر به مشهد تبعید كردند و در طول این مدت به دستور رضا خان پهلوی خانه ایشان را با خاك یكسان كردند و به خیابان تبدیل نمودند. آن انسان الهی پس از ماه‌ها دوری از وطن، به تبریز مراجعت نمود. در سال 1359 ه. ق به حوزه علمیه قم عزیمت نموده، مشغول ادامه تحصیلات دینی شد. او در قم از محضر مراجع عظام، آیت الله حجت، صدر، بروجردی، گلپایگانی و امام خمینی - رحمهم الله - كسب علم نمود. آیت الله قاضی طباطبایی پس از ده سال تحصیل علوم دینی در قم و كسب فیض از محضر مراجع و علمای بزرگ، راهی نجف اشرف شد و در آنجا به محضر علمای بزرگی چون آیت الله حكیم، آیت الله عبد الحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، آیت الله بجنوردی و علامه محمد حسین كاشف الغطاء شتافته و از كوثر زلال حوزه علمیه نجف جرعه‌ها نوشیده و ذخیره‌ها اندوخت و پس از رسیدن به مراتبی از علم و معنویت در سال 1372 ق به ایران بازگشت و در تبریز اقامت گزید.

با اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی رحمه الله در سال 1342، شهید قاضی طباطبایی با حضور فعال خویش در صحنه‌های مبارزه با رژیم پهلوی، در جهت تحقق اهداف متعالی رهبر انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله گام‌های مؤثری برداشت. همین فعالیت‌ها باعث شد كه رژیم شاه او را دستگیر كرده و در زندان قزل قلعه محبوس و سپس به شهرهای بافت كرمان و زنجان تبعید نماید. فشارهای روحی و جسمی رژیم بر ایشان باعث شد كه شدیدا بیمار شده و به مدت سه ماه در بیمارستان بستری گردد. او پس از بهبودی به عراق تبعید شد و پس از پایان دوران تبعید به ایران بازگشت و دوباره در تبریز سكونت اختیار كرد و هرگز دست از مبارزه و فعالیت نكشید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله قاضی طباطبایی در مقام نمایندگی امام خمینی رحمه الله در آذربایجان و امامت جمعه تبریز به خدمات ارزنده خویش ادامه داد و زحمات بسیاری را در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی متحمل شد. تا اینكه سر انجام در دهم آبان سال 1358 ش در روز عید قربان، قربانی اسلام و قرآن شد.

آن شهید بزرگوار، آن روز هنگامی كه نماز مغرب و عشاء را در مسجد شعبان به جا آورد و عازم منزل بود، به دست گروهك منحرف «فرقان‌» به شهادت رسید و با شهادت خود دنیایی افتخار نصیب اسلام و روحانیت كرد و یك جهان رسوایی برای دشمنان خویش به جای گذاشت.

در سنگر دانش

یكی از ویژگی‌های شخصیتی آیت الله قاضی، وجود علم وافر در ایشان بود. وی گذشته از آن كه مقالات مفید و محققانه‌ای در پاره‌ای از مجلات دینی عرب زبان از خود به یادگار گذاشته است، صاحب تالیفاتی نیز می‌باشد، كه تعدادی از آن‌ها هنوز به صورت خطی است و در مجموع بیش از چهل اثر مكتوب (مطبوع و غیر مطبوع) از آن بزرگوار در موضوعات مختلف به یادگار مانده است. تحقیق درباره اربعین، تعلیقات بر انوار نعمانیه، مقدمه بر كتاب جنة الماوی، تاریخ قضا در اسلام، تقریرات اصول آیت الله حجت كوه كمری، حاشیه بر كفایة الاصول آخوند خراسانی، از جمله تالیفات این دانشمند شهید می‌باشد (4).

اخلاص و توسل

بدون تردید یكی از علت‌های موفقیت عالمان دین و اولیاء الهی، مناجات شبانه و توسل به پیامبر و ائمه اطهار می‌باشد. انسان می‌تواند با توسلات حقیقی در تحصیل علم، كسب اخلاص و تهذیب نفس به مراتب عالی نائل آمده و مشكلات و موانع زندگی را از میان بردارد. خلوت‌های عارفانه، تهجد و شب زنده داری‌ها، انجام نوافل شبانه روزی و راز و نیازهای سحر گاهی، به سالك فی سبیل الله آرامش و امید می‌بخشد. آری:

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ                            از یمن دعای شب و ورد سحری بود

به همین جهت آیت الله قاضی در طول مدت زندگی خویش هیچ گاه از توسل و تعبد دست نكشید. دعا و توسل یكی از مهم‌ترین برنامه‌های شبانه روزی وی بود. او بسیاری از موفقیت‌های خود را مرهون همین خصلت دانسته و در یكی از خاطراتش می‌نویسد: «در ایام تحصیلات علمی خودم در حوزه علمیه قم؛ قبل از آنكه به حوزه علمیه نجف اشرف تشرف حاصل نمایم، ذوق و شوق سرشار و علاقه مخصوصی به تحصیل علم اصول دین داشتم و در این راه به اعتقادات اجمالی در اصول دین كه از قبیل واجبات مطلقه است، اكتفا نمی‌كردم و علاقه مخصوصی به تفاصیل و حقایق و فروعات اصول داشتم و از آن جمله در مساله علم پیغمبر و امام علیه السلام بسیار كوشش كردم كه اعتقاد خود را در این موضوع استوار نمایم و اكتفا به ظن و تخمین ننموده و از مرحله تقلید پا فراتر بگذارم و در راه وصول به این مطلب، دست توسل به دامن اهل بیت عصمت علیهم السلام زده و از آل اطهار علیهم السلام مطلب خود را می‌جستم. دیر زمانی در این راه قدم برمی داشتم و رفته رفته گامی فراتر می‌گذاشتم تا به سر منزل مقصود برسم. سالی سعادت یاری كرد و مدتی در جوار حرم مطهر و قبر انور و اطهر امام رضا علیه السلام گذرانیدم و چند روزی توسل به حضرت امام رضا علیه السلام نموده و در حرم مطهر در پشت سر مبارك می‌نشستم و منظورم این بود: می‌خواستم در موضوع علم امام علیه السلام توجهی از آن حضرت بشود و اعتقاد خودم را محكم نمایم و تفصیلا بفهمم و از خود قرآن مجید برایم كشف و روشن گردد. چند روزی بر این منوال گذشت و به توسل خود به ساحت اقدس امام علیه السلام ادامه دادم تا روزی در حرم مطهر در همین مكان مقدس در مقابل ضریح مبارك قرار گرفته و در تفكر بودم كه ناگهان گویا به قلب من الهام شد كه در موضوع علم پیغمبر و امام علیه السلام آیه شریفه تطهیر كافی است و به موجب مفاد آیه مباركه، جهل و نادانی به آن حضرات راه نمی‌یابد، زیرا خداوند می‌فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت ویطهركم تطهیرا» (5) ؛ «خداوند [بزرگ] ، اراده فرموده [تنها] از شما اهل بیت ریشه پلیدی را بر كند، و هر چه بیشتر پاكتان گرداند. (6) ‌»

تلاش برای وحدت مسلمانان

ضرورت ایجاد وحدت و همدلی در میان مسلمانان، نیاز به استدلال و برهان ندارد و جزء آرمان‌ها و آرزوهای مصلحان و پیشوایان دلسوز عالم اسلام بوده است؛ زیرا تفرقه و جدایی بین مسلمانان، اصلی‌ترین عامل ذلت، شكست و سرافكندگی مسلمانان می‌باشد. آیت الله قاضی نیز در این زمینه از فرصت‌های به دست آمده كمال استفاده را می‌برد و به این سخن استادش، علامه محمد حسین كاشف الغطاء كه گفته است «اسلام بر دو كلمه استوار است: كلمه توحید و توحید كلمه‌» ، اعتقاد راسخ داشت.

آیت الله قاضی می‌نویسد: یاد دارم در «رمادی‌» كه از سوریه برگشته و وارد عراق شدم و غروب نزدیك بود، توقف كردیم كه نماز مغرب را ادا كرده و حركت نماییم. وضو گرفته، در صحن خانه وسیعی حصیر انداخته، خواستم مشغول نماز باشم. دیدم عده‌ای از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند. فهمیدم كه می‌خواهند بدانند كه چه طور سجده خواهم كرد و من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیت كردند. بعد از فراغت از نماز چند نفر از آن‌ها جلو آمده و از حقیقت سجده بر تربت كربلا كه بعضی از همراهان در نماز گذاشته بودند، سؤال كردند. واقع امر را برای آن‌ها بیان كردم، بسیار قانع شده و امتنان به جا آوردند و اظهار نمودند كه به ما جور دیگر تلقین نموده بودند (7).

شهامت و صلابت

آیت الله قاضی طباطبایی رحمه الله در طول زندگی پرفراز و نشیب خویش با حوادث و بحران‌های زیادی روبرو گشته و تمامی این حوادث و وقایع گواهی می‌دهد كه او مردی با اراده، مصمم و نسبت به اصول و ارزش‌های اسلامی حساس و سازش ناپذیر بوده است.

آری، او یكی از مصادیق سخن امیر مؤمنان علی علیه السلام در مورد مردان الهی بود كه فرمود: «عظم الخالق فی انفسهم فصغر مادونه فی اعینهم (8) ؛ خداوند متعال در دل و جان آنان از همه چیز بزرگتر بوده و غیر خدا در مقابل چشم آنان كوچك و بی مقدار است.‌»

شهید قاضی طباطبایی رحمه الله یكی از روحانیون مبارزی بود كه در سال‌های قدرت رژیم پهلوی شجاعانه و به طور علنی با طاغوت مبارزه كرد، و با تكیه بر قدرت لایزال الهی آنان را تحقیر نمود، و لحظه‌ای از مبارزه دست نكشید. دو خاطره را در این زمینه می‌خوانیم:

1- در اوج نهضت اسلامی در واقعه 15 خرداد 1342، رژیم شاه جامعه روحانیت آذربایجان را برای مذاكره و به اصطلاح پیدا كردن راه حلی برای بحران سیاسی كشور به اتاق بازرگانی تبریز دعوت كرده بود، در این میان آیت الله قاضی طباطبایی تنها فردی بود كه با شهامت تمام و بدون كوچكترین هراسی از جای خود بلند شد و خطاب به عمال رژیم فریاد زد: «شما از جان ما چه می‌خواهید، ما از شما فقط احترام به قانون را می‌خواهیم.‌»

این حمله شدید آیت الله قاضی رحمه الله، فرمانده لشكر وقت را سخت برآشفت و منازعه لفظی شدیدی بین آنان در گرفت. بدین جهت عوامل رژیم، شجاع مرد آزاده روحانیت را كتف بسته سوار هواپیما كرده و به تبعیدگاه فرستادند. اما دو سال بعد كه پیروزمندانه به دیار خود باز می‌گشت، اهالی آذربایجان چنان از او تجلیل كردند كه تنها شایسته او بود.

رژیم از این استقبال عظیم مردم به وحشت افتاد و بدین ترتیب نطفه مبارزه با طاغوت همانجا بسته شد (9).

آیت الله قاضی طباطبایی رحمه الله در اوج قدرت رژیم هر وقت بالای منبر می‌رفت، با بیانات كوبنده خود لرزه بر جان ستمگران و عوامل آنان می‌انداخت و سخنان روشنگرانه وی به مبارزات مردم شتاب می‌بخشید. ایشان با اینكه در برابر ستمگران و زورگویان با قاطعیت تمام ایستادگی می‌كرد و فردی قاطع و سازش ناپذیر بود، اما در مقابل دوستان و مؤمنین حقیقی، همیشه مؤدب، خاضع و متواضع بود. این یكی دیگر از نشانه‌های دوستان خداست كه: «اذلة علی المؤمنین اعزة علی الكافرین‌» (10) ؛ «در برابر مؤمنان متواضع و در برابر كافران سرسخت و نیرومندند.‌»

2- او هنگامی كه در مقابل مامورین ستمگر ساواك قرار می‌گرفت، هیچ گاه از خود ضعف و زبونی نشان نمی‌داد، بلكه با روحیه‌ای مقاوم با آنان برخورد می‌كرد.

هنگامی كه آیت الله قاضی رحمه الله در بافت كرمان در تبعید به سر می‌برد، یك مامور ساواك هر روز جهت حضور و غیاب تبعیدی به محل سكونت او سر می‌كشید. مامور ساواك طبق تعلیماتی كه از طرف سازمان به او داده بودند، با گستاخی تمام به جای وارد شدن از در اتاق، با كفش از پنجره به وسط اتاق می‌پرید و با حالت غرور و خودخواهی با صدای خشن و ناهنجار خود دستور می‌داد: زود باش امضاء كن!....

چند روزی بدین ترتیب گذشت و آیت الله قاضی رحمه الله چند بار به ایشان تذكر دادند كه ادب را رعایت كند، ولی آن بی ادب مغرور به تذكرات سودمند آن عالم روشن ضمیر توجهی نكرد و دست از كار بی شرمانه خود برنداشت تا اینكه روزی هنگامی كه مرد ساواكی با همان شیوه همیشگی به وسط اتاق پرید، آیت الله قاضی رحمه الله بلافاصله یكی از كتاب‌های سنگین و ضخیم خود را برداشته و محكم به گردن مامور كوبید و فریاد زد: بی ادب! مگر نگفتم مؤدب باش (11) !....

آن فرد مغرور با زبونی و ترس تمام از اتاق بیرون رفت و دیگر آن عمل خود را تكرار نكرد.

عشق به كتاب و مطالعه

مطالعات و تتبع او كم نظیر بود و در مطالعه حوصله زیادی داشت. هر كتابی كه می‌گرفت قبل از اینكه مطالعه كند در قفسه قرار نمی‌داد. كتابخانه بسیار منظمی داشت و كتاب‌های خطی بسیار ارزنده‌ای كه از اجدادشان به ارث رسیده بود و یا خود خریده بودند، در آن وجود داشت. كتابخانه او با داشتن بالغ بر پانزده هزار جلد كتاب و بیش از هزار نسخه خطی و نایاب، یكی از كتابخانه‌های ارزشمند و از گنجینه‌های علمی تبریز بود.

هر كتابی كه تهیه می‌كرد، اول آن را صفحه شماری نموده و سپس در صورت امكان تمام یا بخشی از متن كتاب را مطالعه می‌كرد و تك تك موضوعاتش را مورد بررسی و دقت قرار می‌داد و هر كجا نیاز به رد یا توضیح داشت، علامت می‌گذاشت و در حاشیه همان صفحه نظرات اصلاحی و نقدهای خود را یادداشت می‌نمود.

توجه به نسل جوان

این شخصیت فرزانه با الهام از رهبر بزرگ مكتب جعفری علیه السلام كه فرمود: «بر شما باد تربیت جوانان، زیرا آنان زودتر از دیگران خوبی‌ها را می‌پذیرند. (12) ‌» در ترقی و تعالی نسل جوان كوشیده و در تحكیم مبانی مكتب جعفری در افكار و اندیشه‌های آنان نقش مهمی داشت. زمانی كه تمام درهای شهر تبریز به روی مردم انقلابی به ویژه جوانان بسته بود، این مرد عظیم الشان در خانه‌اش را باز كرده و به همه جوانان انقلابی پناه داده و در تربیت آنان كوشیده و راه و روش انقلاب و اسلام و چگونه زیستن را به آنان آموخت و نسلی تربیت یافته و مشتاق ایمان و معنویت به جامعه تحویل داد. نسل جوان آن دوران خاطرات زیبایی از آن شهید سعید در سینه دارند و رهنمودهای آن بزرگوار روشنی بخش زندگی آنان است.

رفتار كریمانه

یك روز به مناسبتی، یكی از مخالفین سرسخت وی به حضورش آمده و وارد منزل او شد. آیت الله قاضی طباطبایی، بدون درنگ تمام قد در مقابل او بلند شد و كمال احترام را به جای آورد. بعد از رفتن وی یكی از نزدیكان آقای قاضی گفت: آقا! این شخص دشمنی سرسختی با شما دارد، چرا این قدر احترامش كردید؟ آیت الله قاضی فرمودند: به دو دلیل: اولا ایشان مهمان ما بود و احترام مهمان واجب است، اگر چه با من مخالف باشد. ثانیا او لباس مقدس روحانیت به تن دارد و قداست این لباس راباید حفظ نمود (13).

خاری در چشم دشمنان

آیت الله قاضی از آنجا كه از كوشش در راه اهداف اسلام و پیشبرد انقلاب اسلامی ذره‌ای دریغ نمی‌كرد و پیوسته با عوامل فتنه جو و توطئه گر مبارزه می‌نمود، همیشه مورد بغض شدید دشمن قرار داشت تا جایی كه به آن شهید بزرگوار دروغ‌های زیادی می‌بستند و تهمت‌های فراوانی می‌زدند و ایشان را تهدید به قتل می‌نمودند. ایشان نیز با شجاعت تمام در برابر این تهدیدها ایستاده و می‌گفت: «مرا تهدید به قتل می‌كنند، من از شهادت نمی‌ترسم، آماده‌ام و از خدا می‌خواهم.‌» وی بااعتقادی راسخ به این كلام خدا «یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم‌» ؛ «[دوستان خدا] در راه خدا جهاد و تلاش می‌كنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی‌هراسند. (14) ‌» و با اراده‌ای استوار در برابر مخالفین دین و احكام الهی كاملا مقاومت می‌كرد.

این حقیقت را در گزارش‌های ساواك می‌توان مشاهده كرد. در یكی از گزارش‌های رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقی در مورد آیت الله قاضی چنین آمده است: «نامبرده كه یكی از روحانیون مخالف آذربایجان شرقی بوده و در راس آنان قرار دارد، از سال 42 فعالیت خود را تشدید، علنا در مقام مخالفت با دولت ولوایح ششگانه برآمده و شروع به اهانت به مقامات عالیه كشور، مامورین ساواك و ادارات دولتی نموده است. مشارالیه انتخابات سال 42 را تحریم و مطالب تندی پیرامون نحوه انتخابات بیان نموده و به استناد مدارك موجود تا آنجا كه توانسته در توهین به مقامات و لوائح اصلاحی كشور چیزی فرو گذار نكرده است و در بیانات خود از خمینی به بزرگی یاد نموده است. وی در عید فطر سال 1388 ق مطابق با 1347 شمسی در مسجد مقبره بالای منبر می‌رود و طی سخنرانی خویش در زمینه وضع دختران و ظاهر شدن آنان در قصبات، مطالبی اظهار و آن را منافی با حفظ حیثیت جامعه تشخیص داده و بیاناتی درباره اقلیت‌های مذهبی ایراد می‌كند، كه با توجه به این مطالب و گفته‌های تند دیگر وی در روز مذكور، كمیسیون امنیت اجتماعی استان به اتفاق آراء وی را به شش ماه اقامت اجباری در بافت محكوم و رای صادره نیز از طرف دادگاه شعبه 2 استان تایید می‌گردد.‌»

مبارزه با اسرائیل

ایشان در نامه‌ای كه در 15 شوال 1388 هجری قمری خطاب به آیت الله العظمی میلانی رحمه الله از بافت كرمان ارسال داشته اند، علت محكومیت خود را این چنین می‌نویسند: «شب كه از مسجد بعد از اداء فریضه بیرون آمدم، [مرا] به شهرستان بافت حركت دادند و فعلا در این جا به جرم اینكه روز عید فطر در بیانات خودم به یهود خذلهم الله تعالی واخزاهم نفرین كرده‌ام، باید مدتی باشم. هیچ جای نگرانی نیست، فقط یكه و تنهایی است، ولی مهر و محبت اهالی این شهرستان به تمام طبقاتهم آن آثار غربت را زایل می‌كند و دلشادم كه در این محل تبعید، دچار این پیشامدها می‌شوم. (15) ‌»

اشعار توحیدی

یكی از شیوه‌های عالمان و مبلغان دین در رساندن مضامین معنوی و عرفانی به مخاطبان خود بهره گیری از هنر شعر می‌باشد. علامه قاضی طباطبایی رحمه الله نیز در رساندن نغمه‌های توحیدی به گوش مشتاقان، از این قاعده مستثنی نبود. یكی از اشعار توحیدی وی چنین است:

چهل سال با خرد و هوش زیستم                                 آخر نیافتم به حقیقت كه چیستم

عاقل ز هست گوید و عارف ز نیستی                           من در میان آب و گل هست و نیستم

من صدر بزم انسم و مجلس نشین قدس                        لیكن تو چون به بزم نشینی بایستم

زان خنده آمدم به كمالات دیگران                               كاندر كمال خویش چو دیدم گریستم (16)

غیرت و حساسیت دینی

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «ان الله تبارك وتعالی غیور و یحب كل غیور (17) ؛ خداوند تبارك و تعالی غیرتمند است و غیرتمندان را دوست دارد.‌»

لازمه داشتن ایمان كامل، حساسیت و غیرت در دفاع از ارزش‌های دینی و اسلامی است. یك انسان مؤمن بدون توجه به سخن دیگران با هر انحرافی كه كیان اسلامی را به خطر اندازد مقابله می‌كند و با هر گونه خلاف و ناهنجاری‌های دینی و اجتماعی به مبارزه بر می‌خیزد.

عالمان دین باور این ویژگی را در مراتب عالی آن دارا هستند. آیت الله شهید قاضی طباطبایی رحمه الله در ردیف چنین دانشمندان عامل و غیرتمند بود و این ویژگی، او را به دفاع از اصول و ارزش‌های اسلامی در مقاطع مختلف وا می‌داشت. هنگامی كه یكی از نویسندگان، نوشته‌ای را بر علیه اصول ارزشمند شیعه منتشر نمود و با این كار به مرزهای عقیدتی جهان تشیع هجوم آورد، آیت الله قاضی طباطبایی رحمه الله به محض اطلاع از این هجمه فرهنگی سخت برآشفت و حال و روزش دگرگون شد. چند روز گذشت و در طی این مدت آیت الله قاضی رحمه الله در پی فراهم آوردن مقدماتی بود تا پاسخی مناسب و در خور شان نویسنده داده باشد. او در این سوز و گداز به سر می‌برد كه خبر آوردند، یكی از مرزبانان بیدار اسلام «حاج محمد علی انصاری‌» - كه دانشمندی توانمند بود - با قلمی شیوا كتابی به نام «پاسخ به بد اندیشان‌» در رد آن یاوه سرائی‌ها نوشته است. خبر مسرت بخش انتشار این كتاب بار دیگر موج شادی و سرور در وجود آیت الله قاضی جاری ساخت و ایشان ضمن ارج نهادن به تلاش به موقع و ارزشمند دوست صمیمی خود، چندین هزار جلد از كتاب «پاسخ به بد اندیشان‌» را تهیه نمود و در منطقه پخش كرد و بدینسان یكی دیگر از نقشه‌های شوم دشمنان اسلام را خنثی ساخت (18).

در نگاه بزرگان

1- علامه سید محمد حسین كاشف الغطاء:

ایشان در یكی از نامه‌های خود خطاب به آیت الله قاضی طباطبایی رحمه الله چنین می‌نویسد: «ای سید بزرگوار و ‌ای دانشمند والا مقام... ما از حالا می‌بینیم كه مردم آذربایجان عموما و اهالی تبریز خصوصا از راهنمایی‌ها و ارشادات شما بهره مند می‌شوند و چه زود است تاثیر خدمات ارزنده شما در نصرت حق و از بین رفتن باطل محسوس و ملموس باشد و در یاری و كمك از حق چه كسی بهتر و مقدم‌تر از شماست؟ (19) ‌»

2- حضرت امام خمینی رحمه الله رهبر كبیر انقلاب اسلامی ایران:

حضرت امام خمینی رحمه الله در یكی از سخنان خود درباره مرحوم قاضی رحمه الله می‌فرماید:

«آقای قاضی طباطبایی رحمه الله كه از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ایشان، ایشان حبس‌ها رفته است، مجاهدات كرده، تبعیدها شده است. آن‌ها اینطور اشخاص را یكی یكی ترور می‌كنند و منظور این است كه مایوس كنند شما را. (20) ‌»

و در جای دیگری با نهیب به سردمداران طاغوت می‌فرماید: «باید برای آشپزهای آمریكایی، برای مكانیك‌های آمریكایی، برای اداری‌های آمریكایی، مامورین، كارمندان فنی و برای خانواده هایشان مصونیت باشد، لكن آقای قاضی در حبس باشد. (21) ‌»

3- آیت الله العظمی گلپایگانی رحمه الله:

آیت الله العظمی گلپایگانی كه یكی از اساتید وی بود، در مورد شخصیت آن عالم شهید می‌نویسد: «او از افراد نخبه روحانیت و از فرزندان عزیز اسلام بود كه خدمات ارزنده و آثار علمی و قلمی او زیب افزای كتابخانه شیعه است و علاوه بر این كه از ذریه طاهره بود، از مدافعین ولایت اهل بیت علیهم السلام و دلباختگان مخلص مكتب حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. (22) ‌»

مراتب علمی و معنوی آیت الله قاضی رحمه الله از سوی شاخص‌ترین علمای شیعه مورد تایید قرار گرفته و آنان مقام علمی و زحمات این دانشمند فرزانه شیعه را مورد عنایت و تقدیر و تشویق قرار داده اند. اسامی برخی از مشاهیر آنان چنین است: علامه شیخ آغا بزرگ تهرانی؛ آیت الله سید محمد حجت كوه كمری؛ علامه مبارز سید شرف الدین عاملی؛ علامه مجاهد شیخ محمد حسین كاشف الغطاء؛ آیت الله حكیم؛ حضرت امام خمینی رحمه الله؛ آیت الله گلپایگانی؛ آیت الله خویی؛ آیت الله مرعشی نجفی؛ علامه طباطبایی؛ آیت الله شاهرودی (مرجع شیعیان در نجف) ؛ سرآمد بانوان معاصر علویه هاشمیه نصرت امین اصفهانی.

روحیه شهادت طلبی

آیت الله قاضی رحمه الله از شهادت به عنوان یك آرزوی بزرگ یاد می‌كرد و گاهی رسیدن به این آرزوی بزرگ را خاضعانه از خداوند طلب كرده و می‌گفت: «كاش من هم مثل آقای مطهری رحمه الله روزی شربت شهادت بنوشم.‌» سرانجام در دهم آبانماه 1358، 6 ماه پس از شهادت استاد مطهری رحمه الله ایشان نیز به آرزوی دیرینه خود نائل آمد. حضرت امام خمینی رحمه الله در بخشی از پیام تسلیت خود، در شهادت آیت الله قاضی فرمود: «شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملت هاست، ملت‌های مسلمان از فداكاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنند، به پیش به سوی آزادی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبایی خواستارم. (23)»

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) احتجاج، شیخ طبرسی، ج 1، ص 8 و منیة المرید، شهید ثانی، ص 117.

2) احتجاج طبرسی، ج 1، ص 8 و منیة المرید، ص 117.

3) در مفاخر آذربایجان تاریخ تولد ایشان 1333 ق ذكر شده است.

4) جمهوری اسلامی، شماره 4177؛ اطلاعات، 10/8/1367.

5) احزاب/33.

6) مقدمه آقای قاضی بر كتاب علم امام از علامه محمد حسین مظفر، ص 12- 16.

7) تحقیق درباره اربعین، ص 280.

8) نهج البلاغه، خطبه 193.

9) كیهان، 12/8/58.

10) مائده/54.

11) قاضی طباطبایی، ص 75.

12) الكافی، ج 8، ص 93.

13) قاضی طباطبایی، ص 103.

14) مائده/54.

15) مجلس نشین قدس، ص 36.

16) گنجینه دانشمندان، ج 3، ص 323.

17) مشكاة الانوار، ص 415.

18) قاضی طباطبایی، ص 111.

19) الفردوس الاعلی، پاورقی ص 64.

20) صحیفه امام، ج 10، ص 452.

21) همان، ج 1، ص 421.

22) كیهان، 12/8/58.

23) صحیفه امام، ج 10، ص 420.

1279 دفعه
(0 رای‌ها)