بیست ریزه كاری تبلیغی

طلیعه سخن

بس نكته با تو گویم شاید ندیده باشی                           تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی

یكی از استادان حوزه (حجة الاسلام محمد وحیدی) می‌فرمود: روزی به حضور یكی از دوستان صمیمی و قدیمی حضرت امام خمینی رحمه الله رسیدم و از او پرسیدم «شما كه آن همه مدت با حضرت امام بوده اید، رمز موفقیت ایشان را در چه چیزهایی می‌دانید؟‌» آن دوست دیرینه امام فرمودند: «یكی از رموز موفقیت حضرت امام رحمه الله در انجام دادن كوچكهای بزرگ بود؛ یعنی حضرت امام كارهای خوبی را كه نزد دیگران كوچك به نظر می‌آمد، بزرگ می‌دانستند و آنها را انجام می‌دادند و به كوچك بودنِ آنها توجهی نمی‌كردند، بلكه به خوب بودنِ آنها نظر داشتند.»

ما، مبلّغان، نیز باید از این سلوك اخلاقی - عرفانی حضرت امام - طاب ثراه - الگو بگیریم و از آن در برنامه‌ها و فعالیتهای تبلیغی خویش استفاده كنیم.

بدین منظور، 20 ریزه كاری تبلیغی را به قلم آورده ایم تا اگر خوب و مقبول به نظر آمدند، به ریز و كوچك بودنِ آنها نظر نكنیم و البته خود به نیكی از سروده لسان الغیب شیرازی نیز آگاهیم:

صالح و طالح متاع خویش نمودند                                         تا كه قبول افتد و كه در نظر آید

شایان توجه است كه اگر واقعیتی تلخ باشد، بیان آن واقعیت نیز به تلخی می‌گراید، ولی نیت و هدف این قلمزن، چیزی جز سخن مولوی نبوده است:

زان حدیثِ تلخ می‌گویم تو را                                             تا ز تلخی‌ها فرو شُویم تو را

البته این سخن فرازمند و گرانسنگ امام حسین علیه السلام را كه شاید كم‌تر به آن توجه داشته ایم، در سراسر این نوشتار، فراروی خویش قرار دهیم:

«مِن دَلائِلِ العالِمِ انتِقادُهُ لِحَدیثِهِ...؛ (1) از نشانه‌های انسان دانشور این است كه سخن خویش را به نقد كشد....‌» ما نیز در نقد رفتار تبلیغی خویش - اگر نقدی به قلم آورده ایم - به این سخن امام حسین علیه السلام اقتدا كرده ایم؛ كه «كُلُّ الخَیرِ فی بابِ الحُسَینِ.»

1. استاد قرائتی - حفظه الله - می‌فرمود: «هنگامی كه در ایام تبلیغ و یا جز آن امام جماعت می‌شوید، از مُهرهای چند ضلعی، مانند مربعی و مستطیلی شكل و نه گرد و دایره‌ای شكل استفاده كنید؛ زیرا یك بار امام جماعتی از مُهر گِرد و دایره‌ای شكل در نماز جماعت استفاده می‌كرده است. هنگام بلند شدن از سجده، مُهر به پیشانی او می‌چسبد و سپس بر زمین می‌افتد و به علت گِرد بودن، به حركت در می‌آید و از او فاصله می‌گیرد و در نتیجه، بدون مُهر می‌شود.»

2. همیشه پنج چیز كوچك را همراه خود داشته باشیم و به تناسب و در موارد نیاز به هر كدام، از آنها استفاده كنیم:

یك. عطر؛

دو. شانه؛

سه. آینه؛

چهار. دستمال (كاغذی یا غیر كاغذی) ؛

پنج. مُهر و تسبیح؛

این قلمزن، یكی از دفعاتی كه متأسفانه قبل از سخنرانی، در آینه نگاه نكرده و خود را ندیده و به سمت محل سخنرانی رفته بود، متوجه شد كه عمامه خویش را بر سر نگذاشته و با عبا و قبای بدون عمامه به طرف محل سخنرانی در حال حركت است. حال اگر وی بعد از سخنرانی،از این موضوع آگاه می‌شد، چه قدر جالب انگیز مَندناك (!) می‌شد.

3. دو تَن از مبلّغان روحانی در تلویزیون گفته اند كه تاكنون چندین نفر از بینندگانِ برنامه‌های ما نامه نوشته و به ما تذكر داده اند كه زیر بغلِ قبای شما پاره شده است، چرا آن را نمی‌دوزید؟ حتی یكی از بینندگان، نخ و سوزنی را در پاكت نامه گذاشته و برای ما فرستاده و گفته است كه با این نخ و سوزن، زیر بغلِ قبای خود را بدوزید.

با توجه به این نكته و آگاهی نداشتن برخی مردم از علت بهداشتی نادوخته گذاشتن این قسمت از قبای مبلّغان، پسندیده‌تر است كه یا به طور كلی و یا حداقل در هنگام تدریس و سخنرانی در تلویزیون، از قباهایی استفاده كنیم كه زیر بغلِ آنها دوخته شده باشد.

4. یكی از چیزهایی كه تمركز حواس مخاطب را از بین می‌برد، تكیه كلامهای مبلّغ، مانند «در واقع»، «عارضم به حضور شما‌» و «حقیقتاً‌» است.

فی المثل، به سخنِ در پی آمده بنگریم كه گوینده آن به چه مقدار تكیه كلامِ «در واقع‌» را در آن به كار برده است: «در واقع باید به شما عرض كنیم كه آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام در واقع بهترین و بیش‌ترین دعوت كننده به سوی عدالت گستری در جامعه هستند، ولی در واقع این خودِ ما هستیم كه گاه مانع عدالت گستری در جامعه می‌شویم و زمینه بی عدالتی در بین مردم، در واقع به دست خودِ ما فراهم می‌شود.»

بدین جهت، باید هر گونه تكیه كلامی را كه مانع تمركز حواس مخاطب می‌شود، از سخنان خویش حذف كنیم. برای این كار می‌توانیم به نوار و لوح فشرده سخنانمان گوش دهیم یا از كسی بخواهیم كه با شركت كردن در جلسات تدریس و سخنرانی هایمان تكیه كلامهای ما را یادداشت و به ما گوشزد كند.

5. اگر تلفن همراه داریم، صدای زنگ آن را به گونه‌ای انتخاب كنیم كه با شخصیت تبلیغی و موقعیت اجتماعی و صنفی ما متناسب باشد. گاه دیده می‌شود كه تلفن همراهِ برخی از مبلّغان به گونه‌ای زنگ می‌خورد كه صدای آن واقعاً در شأن آنان نیست و بلافاصله جلب توجه می‌كند و نگاه اطرافیان را به سوی خود خیره می‌نماید.

6. در هنگام تدریس و سخنرانی، به همه شاگردان و شنوندگان خود نگاه كنیم. مثلاً نگاه نكردن به نیمی از مخاطبان، می‌تواند به معنی آن باشد كه این عده را در تدریس و سخنرانی خویش در نظر نیاورده و به آنان توجه نكرده ایم و از نظرِ «روان شناسی شخصیت»، به شخصیت پنجاه درصد از مخاطبان خود احترام نگذاشته ایم.

فراموش نمی‌كنم كه در جلسات درس یكی از استادان شركت می‌كردم. در همان جلسات آغازینِ تدریس، متوجه شدم كه آن استاد فقط به شاگردانِ سمت راست خود نگاه می‌كند. همین امر باعث شد كه در جلسات بعدی، از نشستن در سمت چپِ استاد خود داری كنم و به سمت راست ایشان، نقل مكان نمایم.

شایان گفتن است كه در آغاز و برای این كه بتوانیم به همه مخاطبان و شنوندگان خویش نگاه كنیم، چه بسا كه ممكن است به تمرین و ممارست نیاز داشته باشیم.

7. در ایام میلاد، لباس روشن بپوشیم و چهره‌ای شاد و متبسم داشته باشیم و در ایام وفات و شهادت، لباس تیره بر تن كنیم و چهره‌ای اندوهناك داشته باشیم؛ زیرا همان گونه كه هر گُلی بویی دارد، هر رنگی نیز تأثیری دارد، به طوری كه امروزه موضوع و بحثی با عنوانِ «روان شناسی رنگها‌» مطرح و كتابها و مقالاتی در این زمینه نوشته شده است.

8. از نظر تُنِ صدا به صورت یكنواخت و كسل كننده سخن نگوییم؛ بلكه به تناسب موضوع و مطلب، گاه صدای خود را بالا بریم و به اوج رسانیم و گاه پایین آوریم و به فرود كشانیم؛ البته نه آنچنان فریاد برآوریم و گوش خراش سخن بگوییم كه شنوندگانمان را آزرده خاطر سازیم و نه آنچنان آهسته سخن بگوییم كه آنان را در شنیدن و فهمیدنِ سخنانمان به زحمت اندازیم.

9. در هنگام تبلیغ و تا آن جا كه می‌توانیم، آداب اجتماعی را رعایت كنیم، حتی اگر بسیار كوچك و جزئی به نظر آیند؛ زیرا گاه همین امور كوچك و جزئی هستند كه امور بزرگ و مهم را تحت الشعاع خود قرار می‌دهند و تأثیرات شگرفی بر آنها می‌گذارند. مثلاً انگشت كردن در بینی و نگرفتن دست در جلوی دهان به هنگام خمیازه كشیدن، از مصادیق رعایت نكردن آداب اجتماعی است كه انجام دادن مصداق اول از سوی مُدرّسی، یك بار باعث شده بود كه همه مخاطبان خود را از دست بدهد.

10. از انجام دادن حركات و كارهای یكنواخت و تكراری در هنگام تبلیغ خود داری كنیم؛ زیرا انجام دادن این گونه امور، موجب از دست دادن توجه مخاطب به ما می‌شود و حتی ممكن است موجب اعصاب خُردی وی گردد. بازی كردن دائم با تسبیح و محاسن خود، بالا و پایین كردن عینك و به جلو آوردن و به عقب بردن عمامه به طور مرتب، زدن انگشتها یا دستها بر هم و به شكلی خاص و به صورت مكرر، نمونه‌هایی از این امر است.

11. به مخاطبان خود كاملاً احترام بگذاریم و در گفتگو و مخاطبه و رویایی با آنان، تا آن جا كه می‌توانیم از كلمات و جملات محترمانه و مؤدبانه استفاده كنیم. فی المثل، به جای اینكه بگوییم: «از همه كسانی كه قدم رنجه كردند و به این مجلس آمدند، تشكر می‌كنم»، چنین بگوییم: «از همه كسانی كه قدم رنجه فرمودند و به این مجلس تشریف آوردند، تشكر می‌كنم.»

12. جز در مواردی كه ممكن است استفاده از بوی خوش برای خودِ ما یا اطرافیان ما زیان یا اشكال داشته باشد، حتماً در هنگام تبلیغ عطر بزنیم و خوشبو باشیم. خوشبویی از چیزهایی است كه بر مخاطب، تأثیری خوشایند می‌گذارد و شخصیت ما را در نگاه او ارتقا می‌دهد و فراتر می‌برد.

13. در هنگام تبلیغ و جز آن، كفشهای خود را واكس بزنیم و با كفشهای كثیف و خاكی به تبلیغ نپردازیم و تصویری منفی و نامطلوب در قاب دیدگان مخاطبانمان ننشانیم.

آیة اللَّه امامی كاشانی نقل می‌كند: «در نجف اشرف كه در خدمت حضرت امام بودیم، ایشان همیشه نعلینهای خود را واكس می‌زدند و آن قدر خوب واكس می‌زدند كه نعلینهای ایشان برق می‌زد.‌» (2)

14. به كارگیری بعضی از شوخیها و لطیفه‌ها و حتی برخی از كلمات و تعابیر در شأن ما، مبلّغان، نیست و شایسته است - اگر نگوییم كه بایسته است - آنها را در تبلیغ و تدریس و سخنرانی بر زبان نیاوریم. یكی از مبلّغان در سخنرانی خود و به مناسبتی، كلمه «خر‌» را بر زبان آورده بود. مقام معظّم رهبری - مدظله العالی - پس از شنیدن این كلمه در سخنرانی آن مبلّغ، به او تذكر داده بودند كه از این گونه كلمات در سخنرانیهایتان استفاده نكنید؛ البته «تو خود، حدیث مُفصّل بخوان از این مجمل.»

15. اگر تلفظ درست كلمه‌ای و به ویژه كلمات خارجی را نمی‌دانیم و در آن شك داریم، بهتر است كه روزه شكدار نگیریم و عطایش را به لقایش ببخشیم و از به كارگیری آن در تبلیغهای خویش خود داری ورزیم؛ زیرا ممكن است كه آن كلمه را به صورت درست تلفظ نكنیم و با این كار، شأن و آبروی علمی - تبلیغی خود را زیر سؤال ببریم و لكه‌ای سیاه رنگ را بر بوم نقاشی زیبای سخنرانی مان بریزیم. مثلاً یكی از سخنوران، بدون تحقیق و دقت و به اشتباه، كلمه «كِندی‌» را كه نام یكی از فیلسوفان بوده است، به صورت «كِنِدی‌» تلفظ كرده است كه نام یكی از رئیس جمهوریهای آمریكاست.

16. برخی از چیزها - خواسته و یا حتی ناخواسته - توجهِ مخاطبانمان را به خود جلب می‌كند و چه بسا كه ما را در دام ریا و خودنمایی و بزرگ نمایی گرفتار سازد. مثلاً گرفتن تسبیح دانه درشت به دست و گذاشتن چهار انگشتر رنگین درشت و از جنسهای گوناگون و به رنگهای مختلف و در دو انگشتِ دست راست و دو انگشتِ دست چپ، ممكن است كه توجه مخاطبانمان را كاملاً به خود جلب كند. بدین رو، بكوشیم كه از این بزرگ نماییها و خود نماییهای ناخواسته و یا (خدای ناكرده) خود خواسته جدّاً بپرهیزیم.

17. بسیار مواظب باشیم كه بدن و به ویژه زیر بغل و جورابهای ما - بر اثر عرق و جز آن - بدبو و رماننده نباشند و این گونه امور، بین ما و مخاطبانمان فاصله ایجاد نكنند.

18. همیشه ساعت خود را پنج دقیقه و یا حتی بیش تر، جلو نگه داریم تا به موقع در جلسات تدریس و تبلیغ و سخنرانیهای خویش حاضر شویم. یكی از مبلّغان، حدود پانزده سال است كه به این نكته عمل می‌كند و آثار و فواید خوبی برای خود به ارمغان آورده است. شما نیز می‌توانید همین الآن، ساعتتان را پنج دقیقه و یا بیش‌تر به جلو ببرید و اگر در آینده، اثر مذكور و مانند آن را مشاهده كردید، در حق گوینده آن نیز دعای خیری بفرمایید.

19. در هنگام سخنرانی و به ویژه در هنگام تدریس، تلفن همراه خویش را خاموش كنیم و از پاسخ دادن به تلفن كننده خودداری ورزیم، حتی به این مقدار هم كه بخواهیم به تلفن كننده بگوییم در حال سخنرانی یا تدریس هستیم، از پاسخ دادن بپرهیزیم؛ زیرا هنگامی كه بنا نداریم به تلفن كننده پاسخ دهیم، چه لزوم و فایده‌ای دارد كه رشته سخن را در برابر شركت كنندگان كه گاه تعدادشان نیز بسیار است، قطع كنیم و به تلفن كننده بگوییم كه در حال سخنرانی یا تدریس هستیم و از پاسخ دادن به وی معذوریم. گویند شخصی در حال خواندن نماز بود و زنگ تلفن همراه وی به صدا در آمد. گوشی را برداشت و به تلفن كننده پاسخ داد: «در حال خواندن نماز هستم. بی زحمت پنج دقیقه دیگر به من زنگ بزنید (!) «

20. در فروشگاه‌های لوازم التحریر، دفترچه‌های كوچكی برای یادداشت مطالب وجود دارد كه از قسمت افقی و نه عمودی آنها سیمی شده اند. یكی از این دفترچه‌ها و یك قلم را همواره به همراه خود داشته باشیم تا اگر زمانی - از جمله پیش از خواب كه گاهی نكته‌های جالبی به ذهن ما خطور می‌كند و معمولاً پس از بیدار شدن، فراموشمان می‌شود - به نكته یا مطلب جالبی برخورد كردیم، بلافاصله آن را یادداشت كنیم و سپس در تبلیغ، از آن استفاده نماییم. این قلمزن، یك بار در اطلاعیه‌ای بر دیوار، دو بیت زیرین درباره امام زمان - عجّل الله تعالی فرجه الشّریف - را مشاهده كرد و بلافاصله آن را نوشت و بارها و بارها در برنامه‌های تبلیغی خویش - از جمله در همین جا و همین الآن - از آن استفاده كرده است:

چه روزها كه یك به یك غروب شد، نیامدی                            چه اشكها كه در گلو رسوب شد، نیامدی

تمام طول هفته را در انتظار جمعه‌ام                                         دوباره صبح، ظهر، نه؛ غروب شد، نیامدی

در شبهای بارانی انتظار

التماس دعای بسیار

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) تحف العقول، ابن شُعبه حَرّانی، تصحیح علی اكبر غفاری، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363 ش، ص 248.

2) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله، ج 6، ص 30.

474 دفعه
(0 رای‌ها)