آخرین تصاویر مذهبی

آخرین فیلم های مذهبی

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

در آموزشی نوشته شده در پنج شنبه, 23 آذر 1402
مجموعه تصویری احکام شامل آموزش مطهرات، نجاست و نجس شدن چیزهای پاک، تطهیر لباس، پارچه، فرش و دیگر اشیا، آموزش وضو، آموزش نماز، آموزش غسل، تیمم، احکام محتضر، آموزش کفن…
دانلود مجموعه سخنرانی های  تصویری از مرحوم دولابی

دانلود مجموعه سخنرانی های تصویری از مرحوم دولابی

در بزرگان و شخصیت ها نوشته شده در سه شنبه, 21 آذر 1402
دانلود مجموعه سخنرانی ها و نکات اخلاقی از مرحوم دولابی با موضوعات: رزق و روزی انسان، دوست داشتن، قلب مومن، گرفتاری بشر، رحمت الهی و ... شامل 10 فایل تصویری
دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

در انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه نماهنگ های جدید ویژه فلسطین و غزه
مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه مداحی های جدید ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه کلیپ های تصویری زیبا ویژه عید غدیر خم با کیفیت بالا

آخرین مطالب سایت

بررسی قیام ها و شورش‌ های دوران امام هادی‌ علیه‌ السلام

اشاره

دوران امامت امام هادی‌علیه‌السلام با برخوردهای اعتقادی، مناقشه‌های علمی، تبعیض‌های قومی، فشارهای اقتصادی و سیاسی، و هرج و مرج‌گرایی دولتمردان عباسی مصادف بود، كه قلمرو حكومت آنان را به صحنة درگیری‌های مختلف گروهها، احزاب و جنبشها مبدل ساخت. این جنبشها را از حیث انگیزة دینی یا غیر دینی به دو دستة «آشوب» و «نهضت» می‌توان تقسیم كرد. آشوبها با اهداف قدرت طلبانه و فتنه جویانه و نهضتها كه از سوی علویان به وقوع می‌پیوست، با انگیزه‌های حق‌گرایانه صورت می‌پذیرفت. این نوشتار نگاهی گذرا به این حركتها دارد.

نمونه‌هایی از حركتها

الف. حركت كُوْلیها

آنان اقوامی بدوی بودند كه در عشیره‌هایی با هم زندگی می‌كردند و در دوران خلافت معتصم توانسته بودند بر راه بصره كه شریان اقتصادی خلافت به شمار می‌رفت، تسلط یابند و وابستگان حكومت را تهدید كنند. آنان جلوی كشتی‌های تجاری را می‌گرفتند و مانع رسیدن كمك به بغداد می‌شدند. معتصم، یكی از فرماندهانش به نام «عجیف بن عنبه» را در 219. هـ. ق در «بطیخه» (1) به جنگ آنان فرستاد. (2)

ب. حركت «بابك خرم دین»

بابكیه، فرقه‌ای بودند كه از بابك پیروی می‌كردند و تا اندازه‌ای حركت آنان نمود دینی و هدف سیاسی داشت، و خطرناكترین حركتی بود كه در این دوران رخ داد. آنان بر ضد سلطة سیاسی اعراب دست به شورش زدند. در واقع، حركت آنها حركتی نژاد پرستانه به شمار می‌رفت و بیان‌گر روحیة نارضایتی اقوام ایرانی از اعراب بود. بابك خودش را به «ابومسلم خراسانی» مرتبط می‌دانست و ادعا می‌كرد كه از نسل دختر اوست؛ چیزی كه آنان را به ریشة ایرانی قدیم هدایت می‌كرد. او سیاستی حكیمانه را در جذب پیروانش پیشه كرد و موفق شد تمام بخش‌های آذربایجان را به هم پیوند دهد و بنا به دعوت او بخش‌هایی چون: طبرستان، همدان، اصفهان، گرگان، ارمنستان، خراسان و دیگر سرزمین‌های غیر عرب نیز به او پیوستند. (3)

معتصم در سال 220هـ. ق به بزرگترین فرماندهش «افشین» دستور سركوبی او را داد. وی نیز با شیوه‌های جاسوسی پیشرفته، بابك را شكست داد و سرانجام او را دستگیر كرده و نزد معتصم برد و به طرز فجیعی به قتل رسانید؛ سپس بدنش را پس از مدتی آویختن در شهر، به خراسان فرستاد. (4)

ج. حركت «مازیار»

هنوز حكومت عباسی از خطرهایی كه حركت بابك در مناطق غربی دریای مازندران ایجاد كرده بود، رها نشده بود كه با حركت ایرانی دیگری رو به رو شد. مازیار اهل طبرستان بود. او موطن خود را عرصه فعالیت‌های انقلابی خصمانه با حكومت قرار داد. مازیار به اسلام گروید و «محمد» نام گرفت و در زمان مأمون به استانداری طبرستان و دماوند منصوب شد و به «سپهبد» شهرت یافت. او در سال 225هـ. ق دست به شورش جدایی طلبانه زد. (5) و از دشمنی میان «طاهریان» و «افشین» بهره جست و با افشین، مكاتبه و او را به سرپیچی از فرمان حكومت تشویق كرد تا خطر سركوب او را از خود دور كند. مازیار به او وعده داد كه در این صورت می‌تواند خراسان را - كه افشین به آن طمع فراوانی داشت - از چنگ حكومت بیرون آورد. مازیار اعتراف كرد كه افشین او را به شورش، نافرمانی و گرایش به مجوسیت تحریك كرده است. (6)

خلیفه كه از اهداف این شورش آگاه شده بود، به سركوبی آنها برخاست و مازیار را دستگیر كرد و او را آن قدر تازیانه زد كه مرد. بدن او را كنار بدن بابك - كه هنوز بر دار آویخته بود - آویزان كردند و از قتل افشین نیز - چون ترك بود - صرف نظر شد و او آن قدر در زندان ماند كه بدرود حیات گفت. (7)

د. حركت ناراضیان در بغداد

بغداد در سال 249هـ. ق مورد تهاجم ناراضیان حكومت قرار گرفت كه در اعتراض به سیاست‌های قوم گرایانه عباسی و فشارهای ناشی از حضور تركان در دربار عباسی دست به آشوب زدند و در سال 251 هـ. ق این شهر محل تاخت و تاز «معتز» و «مستعین بالله» بر سر قدرت گردید. این آشوبها، ماه‌ها به طول انجامید و گروه بسیاری از مردم كشته و خانه‌هایشان ویران شد. (8) در سال بعد، شورشی دیگر علیه «محمد بن عبدالله بن طاهر»، والی بغداد صورت گرفت و شهر به آتش كشیده شد. (9) بسیاری از حركتها و جنبش‌های مسلحانة دیگر در شهرهای اندلس و دمشق نیز صورت گرفت كه شرح كامل آن در تاریخ آمده است و از وضع نابسامان سیاسی در این دوره از خلافت عباسیان حكایت می‌كند. (10)

پیدایش و گسترش نهضت علویان

در نگاهی كلان، اعتقاد شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، عامل احیای حركت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاكمیت بود و در درجة دوم، این حركتها، بازتابی روشن از سیاستها و برنامه‌های سركوب گرایانة عباسیان بود. روحیة تسلیم ناپذیری علویان در برابر ستم از یك سو و فشار بیش از حد عباسیان بر شیعیان و نسل كشی آنها از سوی دیگر، چهره‌های برجسته و ممتاز علوی را بر آن داشت تا برای احقاق حق امامان خود و پایان دادن بر اعمال ننگین دستگاه، دست به قیام بزنند. سردمداران این قیامها، خود از فرزندان ائمة اطهار‌علیه‌السلام و نوادگان آنان بودند كه به انگیزة براندازی نظام ستم پیشة عباسی با شعار «الرضا من آل محمد‌صلی‌الله‌علیه‌وآله» با شخص برگزیده‌ای از خاندان پیامبر، قیام خود را آغاز كردند. علت انتخاب این شعار، ابتدا زیر سؤال بردن مشروعیت خلافت عباسیان و غاصبانه بودن حكومت آنها و در گام دوم، حفظ جان امامشان كه در آن زمان تحت مراقبت نظامی قرار داشت بود؛ زیرا اگر آنها نام شخص خاصی را بر نهضت خود می‌گذاشتند - كه بی‌شك، آن شخص امام هادی‌علیه‌السلام بود - دستگاه به آسانی با از بین بردن آن فرد، قیام را سركوب می‌كرد. مهمترین آن قیامها را می‌توان به طور خلاصه چنین گزارش كرد:

1. قیام «محمد بن قاسم»

نیای سوم او، امام سجاد‌علیه‌السلام بود. وی در دوران معتصم در سال 219. هـ. ق قیام خود را در طالقان آغاز كرد. او اهل فقه بود و در دینداری و دوری از دنیا شهرت داشت. به همین دلیل، عدة بسیاری به او گرویدند. «عبدالله بن طاهر»، یكی از فرماندهان نظامی خود به نام «ابراهیم بن غسّان» را فرا خواند و او را مأمور سركوبی محمد بن قاسم كرد. ابراهیم شبانه بر طبل نواخته و افرادش را آماده می‌كند و به سمت منطقة «نساء» به راه می‌افتد و با گرفتن نشانی محمد و اصحابش، به جستجوی خانه به خانه پرداخته و آنان را دستگیر می‌كند و در غل و زنجیر بسیار سنگینی می‌بندد و نزد عبدالله می‌آورد، وی با دیدن وضعیت رقت‌بار محمد فریاد می‌زند: «وای بر تو‌ای ابراهیم! از خدا نهراسیدی كه با بندة نیكوكاری چنین رفتاری انجام دادی و او را با چنین زنجیرهای سنگینی آزردی؟!» گویا ابراهیم از سخن امیر تعجب كرد كه چندی پیش از عصبانیت در آتش می‌سوخت؛ ولی اینك به حال دشمنش دل سوزی می‌كند! بنابراین پاسخ داد: «امیر! ترس از غضب تو، ترس از خدای را از خاطرم زدود و نیز وعده‌هایی كه داده بودی، هوش از سرم ربود.» امیر با بزرگوارنمایی و بزرگ‌منشی تعجبآوری، فرمان داد غل و زنجیر محمد را باز كنند و او را در زنجیری سبكتر به بند كشند. آن گاه او را به زندان افكندند و سه ماه او را مخفیانه نگه داشتند تا مردم از او آگاهی نیابند و دست به شورشی دوباره نزنند. او بعدها موفق شد از زندان بگریزد؛ اما پس از مدتی پنهان زیستی، دوباره در دوران متوكل دستگیر و به زندان ابد محكوم گردید. سرانجام و بنا به نقلی، مسموم شد و به شهادت رسید.

2. قیام «یحیی بن عمرو»

او نیز از نوادگان امام زین العابدین‌علیه‌السلام و فردی شجاع، قوی هیكل، با قلبی آكنده از ایمان و دور از ناپختگی‌های جوانی بود كه كسی نمی‌توانست عیبی در او بیابد. وی در پارسایی زبانزد همگان بود. برادرزاده‌اش، محمد بن حسین، درباره‌اش می‌گوید: «من مردی پارساتر از او ندیدم.» او در دوران خفقان خلافت متوكل قیام خود را در خراسان آغاز كرد. متوكل، عبدالله بن طاهر، را مأمور سركوب او كرد. او پس از مدتی دستگیر شد و پس از ضرب و جرح فراوان در زندان «فتح بن خاقان» زندانی گردید. سالیانی بعد، از زندان آزاد شد و به بغداد رفت و دوباره پرچم قیام را با شعار «الرضا من آل محمد‌صلی‌الله‌علیه‌وآله» برافراشت و مردم كوفه را نیز به یاری خود برانگیخت. امیر بغداد، «محمد بن عبدالله بن طاهر»، به رویارویی با او برخاست. سرانجام یحیی پس از مقاومت بسیار شكست خورد و به شهادت رسید و دسته‌ای از افراد او اسیر شدند. اسیران را با پای برهنه وارد بغداد كردند و هر كس را كه عقب می‌ماند، گردن می‌زدند. در میان اسیران، بزرگانی بودند كه از آن جمله «اسحاق بن جناح» را می‌توان نام برد. وقتی اسحاق در زندان درگذشت، محمد بن عبدالله بن طاهر نوشت كه او را بدون غسل و كفن و نماز در گورستان یهودیان دفن كنند. (11)

سر یحیی را از بدن جدا كردند؛ ولی از شدت ضرباتی كه بدان وارد شده بود، به سختی قابل شناسایی بود. مردم نخست قتل او را باور نمی‌كردند؛ ولی با آگاهی از شهادت او، به شدت گریستند. سر او را به بغداد فرستادند و سفاكان دولت عباسی برای تهنیت نزد امیر بغداد رفتند. شهادت یحیی موجی از اندوه و سوگ را در میان شیعیان ایجاد كرد و شاعران آزاده‌ای كه در آن دوران می‌زیستند، در رثای او اشعار بسیاری سرودند. (12)

3. قیام «حسن بن زید»

او از نوادگان امام حسن مجتبی‌علیه‌السلام بود و نسب او با پنج واسطه به ایشان می‌رسیـد. تاریـخ، قیـام وی را سال 250هـ. ق و در ناحیة طبـرستان ضبط كرده است كه شامل نواحیای چون: چالوس، دیلم و كلار می‌شد. او توانست در این مناطق افراد بسیاری را برای پیوستن به قیام خود دعوت كند. از ویژگی‌های فردی او، بخشندگی، فروتنی و فقاهت را می‌توان برشمرد. وی از تجلیل و تمجید دیگران نسبت به خود بسیار اكراه داشت. نوشته‌اند: روزی شاعری او را تمجید و تحسین كرد و گفت: «خدا یكی است و فرزند زید، یكی!» حسن بن زید بسیار خشمگین شد و گفت: «سنگ بر دهانت باد ‌ای دروغگو! چرا نگفتی كه خدا یكی است و پسر زید بنده او؟» آن گاه به سجده افتاد و از خدا آمرزش خواست و شاعر را نیز از بخشش محروم كرد. (13)

قیام او نزدیك به بیست سال طول كشید و توانست ناحیه طبرستان را در اختیار خود بگیرد و سرزمین‌های دیگری چون ری و همدان را نیز از سلطة عباسیان بیرون آورد. (14)

4. قیام «حسین بن محمد»

نسب او نیز با چهار واسطه به امام زین العابدین‌علیه‌السلام می‌رسد. او در سال 251هـ. ق در كوفه بر ضد حكومت ستم پیشة عباسی قیام كرد كه با دوران خلافت مستعین همزمان بود. خلیفه، «مزاحم بن خاقان ارطوج» را برای سركوبی وی گسیل داشت. حسین بن محمد را سیصد مرد علوی و سیصد نفر از جارودیه و زیدیه همراهی می‌كردند. جنگ بین آنها در گرفت و حسین شكست خورد و به سوی شهر عقب نشست. مردم در دفاع از این انقلابی ستم ستیز، به سوی مزاحم سنگ پرتاب كردند. او از این حركت مردم بسیار خشمگین شد و به افراد خود فرمان داد تا شهر را آتش زنند. آنها در ناحیه‌ای بزرگ شهر را به آتش كشیدند. هفت بازار و هزار خانه را به آتش كشیدند و نوامیس مردم را مورد هتك حرمت قرار دادند. زندانها را نیز از علویان آكندند و این گونه قیام حسین بن محمد را سركوب كردند. (15)

5. قیام «اسماعیل بن یوسف»

او با چهار پشت به امام مجتبی‌علیه‌السلام می‌رسد. وی در مكه و در همان سال دست به قیام زد و با امیر مكه «جعفر بن فضل» به مقابله برخاست. او توانست قدرت را در این شهر به دست بگیرد و به خزانه‌داری شهر و نیز آنچه در كعبه نگهداری می‌شد، دست یابد. او پس از قیام خود، حكمران مكه را همراه هوادارانش بیرون راند و بسیاری از آنان را كشت. پس از پنجاه روز به سوی مدینه لشکر كشید و آنجا را نیز بدون مقاومت «علی بن حسین»، حكمران مدینه، به تصرف خود درآورد و دوباره به مكه بازگشت. شهر مكه در محاصرة اقتصادی قرار گرفت، تا جایی كه مردم از تشنگی و گرسنگی تلف می‌شدند. لشکریان معتز با آنان وارد جنگ شدند كه جنگ آنها در روز عرفه بود. هزار و صد حاجی در خون خود غلطیدند و در آن سال، كسی در عرفات توقف نكرد. (16)

دلایل ناكامی نهضت علویان

اگر چه نهضت علویان پیروزی‌هایی نسبی به دست آورد؛ ولی به طور كلی و در سطح كلان به این دلایل ناكام ماند و شكست خورد:

1. سركوب‌گری شدید عباسیان

بهره‌گیری حكومت عباسی از شیوه‌های سركوب‌گرانه و بكارگیری فرماندهان با تجربه در امور نظامی، عامل مهمی در شكست قیام‌های علویان بود. آنان برای سركوب علویان از تاكتیك‌های پیشرفتة نظامی - اطلاعاتی بهره می‌بردند و علویان را كه تجربه و نیروی چندانی در برابر این شیوه‌ها نداشتند، وادار به شكست می‌كردند. فشار سنگین عباسیان سبب ترس بیش از اندازة مردم برای شركت در حركت‌های مخالف حاكمیت شده بود؛ به گونه‌ای كه دوران عباسی، به ویژه متوكل، با سخت‌گیری كلی بر مردم، به ویژه شیعه شناخته می‌شود. شیعه، عنصری خطرناك برای عباسیان به شمار می‌رفت و آن گونه كه گذشت، فشار دستگاه بر شیعیان تحمل ناپذیر بود. این وضع سبب شد تا بیشتر شیعیان راه تقیه را پیش گیرند و از ابراز اعتقاد خود دوری گزینند. در فضای ترور و اختناقی كه عباسیان ایجاد كرده بودند، كسی نمی‌توانست خود را دوستدار اهل‌بیت‌علیهم‌السلام معرفی كند. «صقر بن ابی دُلَفِ كرخی» در این زمینه می‌گوید: «وقتی متوكل، امام هادی‌علیه‌السلام را به سامرا تبعید كرد، من بدانجا رفتم تا از وضعیت پیشوای خود آگاهی یابم. هنگامی كه وارد شدم، «زرافی» دربان متوكل از من پرسید: چه خبر‌ای صقر؟ گفتم: خیر و سلامتی. گفت: بنشین و برایم از گذشته و آینده بگو. با خود گفتم: عجب اشتباهی كردم كه آمدم. پرسید: برای چه آمده‌ای؟ گفتم: برای امر خیری آمده‌ام. گفت: شاید برای جویا شدن از احوال مولایت آمده‌ای؟! گفتم: مولایم كیست؟ مولای من امیرالمؤمنین (متوكل) است. گفت: بس كن! مولای حقیقیات را می‌گویم. لازم نیست عقیدهات را از من مخفی داری؛ [زیرا من با تو هم عقیده‌ام]. گفتم: خدای را سپاس. گفت: آیا می‌خواهی او را ببینی؟ گفتم: بله، می‌خواهم. آن گاه پس از خارج شدن پیك حكومتی نزد امام رفتیم... .» (17)

خفقان شدید حاكم سبب می‌شد تا نیرو و دقت فراوانی برای شناسایی و گردآوری شیعیان زیر بیرق نهضت تلف شود و رهبران نهضت نتوانند از توان واقعی شیعه در رسیدن به اهداف خود بهره برداری كنند.

2. نبود همه جانبه‌نگری در عاملان قیام

یكی از مشكلات اصلی علویان در قیام، نداشتن تیزبینی و تحلیل دقیق از شرایط حاكم وقت بود. فشارهای بیش از حد دستگاه، آنان را به شدت برانگیخته بود كه در مقابل حاكمیت قد علم كنند و به فشارها پایان دهند. این عصبانیت و نارضایتی تا حد بسیاری ابتكار عمل را از آنان ستانده بود. آنان بدون رایزنی كافی و مشورت با امام، خود را آماده حركت نظامی بر ضد عباسیان می‌كردند. تنها توجیه آنان از مشاوره نكردن و انجام واكنش سریع، مقابله جدی با حكومت زورمدار وقت بود؛ در صورتی كه اگر مشاوره صورت می‌گرفت و همة جوانب سنجیده می‌شد، شاید قیام علویان پایان مطلوبتری می‌یافت.

3. كمبود نیروهای انقلابی

می‌توان گفت یكی از مهمترین عوامل ناكامی و شكست نهضت‌های اسلامی در طول تاریخ، نبود یا كمبود نیروهای پایبند به اصول و مبانی اسلامی و ارزش‌های آن است؛ زیرا وجود این افراد در برهه‌ای كه دفاع از كیان و حریم اسلام لازم است و عَلَم قیام برافراشته شده، بسیار ضروری می‌باشد، تا قیام به اهداف عالی خود دست یابد. در این دوره از تاریخ شیعه نیز این كمبود كه ضربة بزرگی به قیام و كامیابی در اهداف آن وارد ساخت، به چشم می‌خورد.

4. ناهماهنگی اعتقادی عناصر انقلابی

از مهمترین عوامل شكست هر قیامی می‌توان به پراكندگی اعتقادی عناصر آن اشاره كرد؛‌زیرا ناهماهنگی در باورهای شركت كنندگان در هر حركتی، سبب ایجاد شكاف، آشفتگی در عمل و انگیزه و ناهماهنگی در اهداف می‌شود و موجب هدر رفتن نیروها و نبود یكپارچگی در رسیدن به هدف واحد می‌گردد. در تاریخ، سخن از حضور عناصر فرقه‌های مختلفی چون زیدیه، جارودیه و نیز معتزله در این قیامها به میان آمده است. این فرقه‌ها در موضوع امامت و مسائل كلامی برداشت‌های متفاوتی نسبت به شیعیان داشتند. این برداشت‌های گوناگون در مسئلة امامت سبب می‌شد كه در اهداف نیز ناسازگاری به وجود آید و این ناسازگاری تا حدّی، ضعف آنان را در رویارویی با عباسیان تشدید می‌كرد.

موضع‌گیری امام هادی‌علیه‌السلام در برابر نهضت علویان

اگر چه امام در شرایط بسیار سختی به سر می‌برد و به شدت تحت مراقبت بود؛ ولی به عنوان پناهگاه شیعیان، حركت آنها را زیر نظر داشت؛ البته شرایط به ایشان اجازه نمی‌داد كه در جریانها حضور مستقیم داشته باشند. با این حال، از اخبار رسیده از اوضاع اقتصادی و سیاسی رقّتبار شیعیان، متأثر می‌شد و در فرصت‌های مناسب با دلجویی از آنان، در صورت امكان، آنان را مورد تفقد و رأفت قرار می‌داد. (18) اگر چه در آن خفقان شدید انقلابیون از رهبری كامل امام برخوردار نبودند؛ ولی از برخی روایات برمی‌آید كه پندهای روشن‌گرانه و راهنمایی‌های سودمند امام شامل حال آنها شده است.

عوامل عدم قیام توسط امام هادی‌علیه‌السلام

1. فراهم نبودن شرایط

امام به هیچ روی، اوضاع جامعه را برای برپا داشتن قیام مناسب نمی‌دید. چون انقلابیون امام را كانون توجهات خود می‌دیدند، همواره تلاش می‌كردند تا ایشان را به عنوان رهبر جریان خود معرفی كنند و از حمایت‌های بنی‌هاشم و افراد سرشناس و شیعیان حضرت بهره ببرند؛ اما امام به دلیل وجود فضای اختناق و فشار عباسیان برای حفظ جان مردم و شیعیان، قیام مسلحانه را به صلاح نمی‌دیدند. (19)

2. حفظ مصالح كلی و دراز مدت جامعة اسلامی

برجستهترین اهداف سیاسی پیشوایان اسلام در ادوار مختلف، حفظ جامعة اسلامی از خطر نابودی و نیز روشن نگه داشتن چراغ اسلام در كوران حوادث بوده است. آنان از رویارویی با ستمپیشگان و ضدیت با دستگاه ستم‌گر كوچكترین هراسی نداشتند؛ ولی با درایت و تیزبینی، به شكل دادن مبارزات بر اساس شرایط حاكم و در نظر داشتن كامل اوضاع می‌پرداختند. نبود درك و آگاهی لازم برای جان فشانی در حفظ اسلام و ارزشها از یك سو و نیز نبود شرایط لازم برای پذیرش بی‌چون و چرای رهبری امامان در تمامی شئون زندگی و مظاهر آن از سوی دیگر، امامان را در تنگنایی دشوار قرار می‌داد و موجب می‌شد كه آنها نتوانند آن گونه می‌خواهند به مبارزات شكل دهند. اگر چه شیعیان بسیاری اطراف امام هادی‌علیه‌السلام را گرفته بودند؛ ولی نسبت آنها به تودة مردم ناچیز و اندك بود. فضای عمومی جامعه را انسان‌هایی رفاه طلب و بی‌تفاوت نسبت به سرنوشت سیاسی تشكیل می‌داد و امام نمی‌توانست از بنیة مردمی، آن گونه كه می‌خواست بهره برداری كند. اندیشة جامعه را رعایت مصالح شخصی و رویكرد به زندگی مادی رقم زده و همین سبب شده بود كه با حكمرانان فاسق خود، آنان نیز به بی‌بندوباری روی آورند. چنین مردمی به محض همسو نبودن جریانی كه امیال و خواسته‌های آنان را به خطر می‌انداخت، در برابر آن جریان موضع‌گیری می‌كردند و اگر جریانی حق محور بود، مقابل آن نیز می‌ایستادند. به یقین، اگر امام هادی‌علیه‌السلام به برپایی چنین حركتی اقدام می‌كرد، با مخالفت تودة مردم مواجه می‌شد. بر این اساس، ایشان چونان نیاكان وارستة خود، صلاح امت را در صبر و سكوت یافت و به قیام دست نزد.

3. تلاش برای پی‌ریزی جامعة بیدار

از دیگر اهداف مهم و اساسی سكوت امام، تلاش برای پیریزی جامعه‌ای بیدار و آگاه بود كه در پرتو ایمان، به عنوان زمینه‌ای برای تحقق آرمان‌های ارزشمند خلافت اسلامی و حكومت خاندان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله عملی می‌شد. امام با پی‌گیری سیاست مبارزة منفی با حكام ستم‌گر و توجه به رشد و بالندگی امت اسلامی، به تودة مردم مهلت داد تا در این مدت، به بلوغ سیاسی لازم برسند و آرمان‌های اسلامی و اعتقادی خود را فدای لذت‌های زودگذر دنیایی نكنند و دریابند كه سازش‌گری با ستم، آتشی برخواهد افروخت كه به زودی دامان همة آنها را خواهد گرفت. در آن صورت، عرصه چنان بر آنان تنگ خواهد شد كه خود دست به اقدام اصلاح‌گرانه‌ای بزنند و برای رهایی از زیر سلطة حاكمیتی كه بانی فساد و تباهی در جامعه است، برخیزند؛ فساد و هلاكتی كه روزی گریبان‌گیر آنان خواهد شد. در چنین شرایطی، موضع‌گیری صریح امام در برابر حاكمیت نه تنها اهداف یاد شده را تضمین نمی‌كرد؛ بلكه به ناتوانی و فروپاشی جبهة حق می‌انجامید. بنابراین، امام در این مدت، مبارزه خود را در قالب غیر مسلحانه شكل داد و با نگارش نامه‌هایی به شیعیان خود در نقاط مختلف بلاد اسلامی، ایشان را به بصیرت در دین، دوری از افتادن در فتنه‌ها و جریان‌های ساخته و پرداختة عباسیان دعوت می‌نمود. از جملة آنها، نامه حضرت به یکی از شیعیاناش در بغداد بود كه در آن آمده است: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ عَصَمَنَا اللهُ وَ إِیاكَ مِنَ الْفِتْنَةِ فَإِنْ یفْعَلْ فَأَعْظَمَ بِهَا نِعْمَةً؛ به نام خداوند بخشای‌گر مهرورز. خداوند ما و شما را از [افتادن در] فتنه [ها] مصون دارد. پس اگر چنین كند، هر آینه نعمت [خود را بر ما] بدان بزرگ داشته است.» (20)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). منطقه‌ای در شام.

(2). تاریخ طبری، الطبری، اباجعفر محمد بن جریر بن رستم، بیروت، روائع التراث العربی، بی‌تا، ج 9، ص 8.

(3). تاریخ یعقوبی، ابن ابی یعقوب، احمد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، چاپ سوم، 1977 م، ج2، ص 502.

(4). مروج الذهب و معادن الجوهر، ابوالحسن علی بن الحسین، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، 1370 ش، ج 2، ص 471.

(5). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 502.

(6). مروج الذهب، ج 2، ص 474.

(7). همان، ص 475؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 504.

(8). تاریخ الخلفاء، سیوطی، جلال الدین، بیروت، دار‌القلم، چاپ اول، 1406 ق، ص 408.

(9). تاریخ طبری، ج 9، ص 356.

(10). الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن ابی الكرم، بیروت، دار صادر، 1385 ق، ج 7، صص 80 و 90 و 162 و 189.

(11). مقاتل الطالبیین، الاصفهانی، ابوالفرج، نجف، مكتبۀ الحیدریه، چاپ دوم، 1965 م، صص 387 - 392.

(12). همان، ص 424 - 430.

(13). الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن ابی الكرم، بیروت، دار صادر، 1385 ق، ج 7، ص 407.

(14). همان؛ تاریخ طبری، ج 9، ص 271.

(15). تاریخ طبری، ج 9، ص 328.

(16). همان، ص 346.

(17). بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 ق، ج 50، ص194.

(18). اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، فضل بن الحسن، بیروت، دارالمعرفه، 1399 هـ. ق، ص343.

(19). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 505.

(20). أئمتنا، محمد علی دخیل، قم، دارالكتاب الاسلامی، چاپ سوم، 1429 هـ. ق، ج 2، ص222.

534 دفعه
(0 رای‌ها)