آشنایی با منابع دست اول شیعه (12)

روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن

 

تفسیر «رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان فی تفسیر القرآن» مشهور به تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی، از شاخص‌ترین آثار تفسیری و مهم‌ترین منابع معتبر تفاسیر شیعه و سنی به شمار می‌آید. این تفسیر ارزشمند و قدیمی شیعی به زبان فارسی است كه موضوعات: اخلاقی، فقهی، تفسیری، ادبی و تاریخی را در توضیح و تفسیر آیات الهی مورد بحث قرار داده و به همین جهت، مورد استفادة فقها، محدّثان و مشتاقان علم و ادب قرار گرفته است.

این كتاب - كه معروف‌ترین اثر شیخ ابوالفتوح رازی است - از جهت فصاحت و پردازش عبارت، توجه به نكات مناسب تفسیری، ترجمة دقیق آیات، آزاد‌اندیشی در بهرهگیری از روایات مخالف و موافق، نقل اقوال مختلف و گزینش مناسب‌ترین آن‌ها و دفاع منطقی و بهجا از مذهب شیعه، بر تمامی تفاسیر فارسی تشیع برتری دارد. با اینكه مؤلّف اصالتاً از نژاد عرب می‌باشد؛ اما در اثر زندگی و سكونت دراز مدت در ایران، در زبان فارسی تبحّر كامل یافته و این یادگار جاویدان فارسی را آفریده است.

این اثر گرانسنگ و كهن شیعی، یكی از بزرگترین یادگار‌های نثر فصیح ادب فارسی نیز هست. این حقیقت را می‌توان در نگارش روان و شیرینی بیان ابوالفتوح به نظاره نشست. با اینكه بیش از 900 سال از زمان تألیف آن می‌گذرد؛ اما فارسی زبانان امروزی نیز به راحتی می‌توانند اكثر واژه‌ها و عبارت‌های آن را بفهمند.

شیوة تنظیم

اصولاً شیوة تنظیم تفسیر ابوالفتوح رازی، كلامی - روایی است؛ اما از آنجا كه بر جنبه‌های ادبی واژه‌های قرآنی مانند مباحث لغوی و زبانی، و استشهاد به اشعار عربی برای روشن شدن معانی كلمات و جنبه‌های صرف و نحوی نیز تأكید دارد، خصوصیت ادبی را نیز می‌توان بر آن افزود. روش كار مؤلف، پس از ذكر مقدمه‌ای كوتاه در معانی و اقسام قرآن و بحثی در معنای تفسیر، تأویل و استعاذه، این است كه آیه یا آیاتی از هر سوره را به ترتیب، از فاتحه تا ناس، آورده و به صورت زیرنویس و لفظ به لفظ به فارسی استوار و پاكیز‌ه‌ای ترجمه كرده است، آنگاه از ابتدا، پس از ذكر بخش‌های كوتاهی از آیات، به تفسیر و شرح لغوی، صرفی، نحوی، فقهی و كلامی آن پرداخته و در هر مورد، اقوال و آرای مفسران، نحویان، لغویان، فق‌ها و متكلمان را با استفاده از منابع متقدم ذكر كرده است. در این كتاب، اشاره‌های تاریخی، قصص، حكایات، تمثیلات و مباحث فقهی نیز آمده است. مباحث تكراری در آیات به موارد قبلی ارجاع شده است و خود مؤلف نیز به این نكته اشاره دارد. مباحث ذوقی، ادبی و عرفانی نیز بیش و كم در خلال بخش‌های تفسیری آن مطرح شده است.

برای آشنایی با سبك نگارش تفسیر ابوالفتوح رازی و متن آن، چند سطر از مقدمة كتاب را می‌خوانیم: «سپاس خدای را كه برآرندة این ایوان است، و آرایندة آن به ماه و آفتاب و ستارگان است، و دارندة دین به پیغمبران و امامان است. و درود بر رسول او كه ختم پیغمبران است و سید مرسلان است و بر اهل‌بیت او كه ستارگان زمین و پیشوایان دیناند، و بر یاران او، بزرگان و اخیار از مهاجر و انصار.

اما بعد، بدان كه قدیم، جلّ و جلاله، از غایت كرم او بر بندگان و حسن نظر و عنایت او به خلقان، در هر وقتی و حینی و عصری، ایشان را فرو نگذاشته از انواع الطاف. و از جملة الطاف، یكی بعث رُسُل است و یكی انزال كتب.» (1)

ابوالفتوح، مفسّری مطمئن و دانشمندی شیرین كلام است. دقّت بینظیر، نكات پربار و جامع بودن مطالب، از دیگر ویژگی‌های تفسیر اوست. این تفسیر را می‌توان به عنوان مأخذ و منبع سایر مفسّران در قرن‌های بعد از او دانست؛ چنان كه اگر كسی با دقت بررسی نماید، متوجه می‌شود كه شیخ طبرسی در «مجمع البیان» و فخر رازی در «تفسیر كبیر»، برخی از مطالب تفسیری خود را از رازی گرفته‌اند.

احیای زبان فارسی، طرح شبهات مخالفین و پاسخ آنان، توجه به نكات تاریخی، فقهی، اخلاقی، تفسیری و ادبی و ذكر فضائل اهل‌بیت‌علیهم‌السلام نشانگر نهایت تلاش رازی در این زمینه‌ها است. از روز تألیف این تفسیر - در قرن ششم هجری - تاكنون، هیچ قرآن پژوهی بینیاز از این تفسیر نبوده است.

ابوالفتوح انگیزة خود را از تألیف این تفسیر چنین ابراز می‌دارد:

«چون جماعتی از دوستان و بزرگان از اماثل و اهل علم و تدین، اقتراح (پیشنهاد) كردند كه در این باب جمعی باید كردن، چه اصحاب ما را تفسیری نیست مشتمل بر این انواع، واجب دیدم اجابت كردن ایشان و وعده دادن به دو تفسیر: یكی به پارسی و یكی به تازی (عربی). جز اینكه پارسی مقدم شد بر تازی، بر آنكه طالبان این بیشتر بودند و فایدة هر كسی بدو عام‌تر بود.» (2)

وی همچنین در مورد شیوه‌های تفسیری خود می‌گوید:

«این كتاب ان شاء الله از میانه اِطناب (3) و اختصار بود، اِطنابی كه مُمِلّ نباشد و اختصاری كه مُخِلّ نباشد، و شرط آن است كه هر آیتی كه بدو رسیم یا هر لفظی و هر قصه‌ای، آنچه شرط است در او گفته شود، و چون آن آیت یا آن لفظ در قرآن مكرر شود، حواله برگفته كرده شود، و از خدای تعالی توفیق می‌خواهم بر تمام كردن این كتاب و بر هر چه ما را به رضای او نزدیك گرداند.» (4)

«میرزا محمّد مشهدی» نویسندة تفسیر «كنز الدقائق»، در مورد تفسیر ابوالفتوح رازی می‌نویسد:

«پدید آوردندگان تفاسیر عقیله، مانند فخر رازی، محور كتاب خود را به تفسیر ابوالفتوح رازی نهاده و در تفسیر نكات مهم، به آن رجوع كرده‌اند، و معلوم می‌شود كه تا چه‌ اندازه تفاسیر اهل سنّت در منقول و معقول، از منابع تفسیری شیعه تأثیر پذیرفته‌اند.

بنابراین، چنان كه شیعة امامیه در سایر علوم اسلامی نقش رهبری مسلمانان را داشته‌اند، همین طور در علم تفسیر در طول قرن‌های متمادی از سایر فِرَق مسلمین پیشرو بوده‌اند.» (5)

«محدّث نوری» تفسیر ابوالفتوح را چنین ستوده است:

«تفسیر باشكوه و شگفت آوری است. این كتاب كه در یكصد و پنجاه هزار بیت تنظیم شده، گرچه به زبان فارسی نگارش یافته است؛ اما همانند چشم‌های گوارا، تشنگانِ علوم قرآنی را سیراب می‌كند. هر كس آن را بخواند و با «مجمع البیان» مقایسه كند، درمییابد كه مجمع البیان چكیدة اوست.

در یك كلام می‌توان گفت كه تفسیر ابوالفتوح، خواننده را خسته نمی‌كند و برای مطالعه كننده ملال آور نیست. این تفسیر مانند كوثر زلالی است كه جویندگانِ علم و معرفت از فقیه، مفسّر، ادیب، مورّخ، واعظ، دوستدار فضائل و مناقب اهل‌بیت‌علیهم‌السلام و سایر پژوهشگران گرفته تا مردم عادی را جوابگو است.» (6)

نسخه‌های قدیم

تفسیر ابوالفتوح تقریباً از زمان حیات مؤلف مورد توجه بوده و مرتب استنساخ و رونویسی شده است. تاكنون 53 نسخة ناقص و كامل از این تفسیر در كتابخانه‌های ایران و دیگر كشور‌ها شناسایی شده كه كهن‌ترین آن‌ها دستنویس شمارة 1336 آستان قدس رضوی، مورخ ربیع الاول 556 است.

این اثر سترگ تاكنون چهار بار به دست محقّقان و عالمان اهل فنّ، تحقیق و چاپ شده است؛ نخست در عهد قاجاریه توسط تنی چند از اهل فضل، كه سرانجام در سال 1315. ش در پنج جلد به چاپ رسید؛ دوم با تحقیق دانشمند بزرگوار، مرحوم مهدی الهی قمشه‌ای در ده جلد، 1320 ش؛ سوم با تحقیق و تصحیح علاّمه ابوالحسن شعرانی در دوازه جلد؛ 1342ش؛ و چهارم با تصحیح گروهی از محققان به سرپرستی آقایان: دكتر محمد جعفر یاحقی و دكتر محمد مهدی ناصح در بیست جلد، 1375 ش. (7)

گفتنی است كه در تفسیر ابوالفتوح گاهی روایات ضعیف و مبهم دیده می‌شود كه خوشبختانه در چاپ‌های جدیدی كه به قلم محقّقان ارجمند تصحیح شده، این مشكل تا حدودی برطرف شده است.

امتیاز ترجمة ابوالفتوح

اخیراً ترجمة قرآن ابوالفتوح رازی، به طور مستقل و با تصحیح آقای محمّد مهیار به علاقه‌مندان زبان فارسی و مطالعات قرآنی عرضه شده است. اگر‌اندكی دقت شود، معلوم می‌شود كه ترجمة آیات قرآنی توسط ابوالفتوح، در میان ترجمه‌های موجود فارسی همچنان پیشرو می‌باشند. با اینكه بیش از 8 قرن از قدمت آن می‌گذرد؛ اما یكی از ترجمه‌های متقنِ قرآن كریم محسوب می‌شود.

ترجمة فارسی آیات قرآن در این تفسیر كهن و شیرین، شایستة چاپ مستقل بوده كه اخیراً انجام شده است. زبان خاص ابوالفتوح رازی - كه فارسی منطقة ری در قرن ششم را برای ما بازگو می‌كند - در مقایسه با زبان فارسی امروز، نكات ادبی فراوانی را می‌آموزد. این ترجمه علاوه بر متن آیات و ترجمة فارسی آن، حاوی ویژگی‌های آواشناسی، خصوصیات املایی و رسم الخط، نمونه‌هایی از ترجمة تحت اللفظی، و لغات و تركیبات ترجمة ابوالفتوح رازی است.

در ذیل، سورة «تكاثر» را با ترجمة ابوالفتوح می‌خوانیم:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛ «به نام ایزد بخشایندة بخشایشگر.» «أَلْهَیكُمُ التَّكاثُرُ»؛ «مشغول بازی كرد شما را فخر به بسیاری». «حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»؛ «تا زیارت كردید گورستان‌ها را». «كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»؛ «حقا كه بدانید‌» «ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»؛ «پس حقا كه بدانید‌» «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقینِ»؛ «حقا كه اگر بدانید دانستن درست‌» «لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ»؛ «ببینید دوزخ را». «ثُمَّ لَتَرَوُنَّ‌ها عَینَ الْیقینِ»؛ «پس ببینید آن را به چشم دانش». «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ»؛ «پس بپرسند شما را آن روز از نعمت.»

فروغی از تفسیر ابوالفتوح

الف. توجه به تناسب واژه‌ها

ابوالفتوح در تفسیر خود، معانی واژه‌ها را از بین اقوال مختلف، با تناسب ویژ‌ه‌ای انتخاب كرده است؛ به گونه‌ای كه فهم آیات را برای مخاطب، آسان و دلپذیر می‌نماید و این، نشانگر تیزبینی و عمق‌اندیشة این مفسر در فهماندن معانی آیات می‌باشد. به عنوان نمونه، وی در تفسیر آیة اولِ سورة قلم «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ»؛ «نون، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند.» بعد از نقل اقوال مختلف، می‌گوید:

«حسن و ضحّاك گفته‌اند: نون دوات است و این روایت یمانی است از عبدالله بن عباس.» آنگاه این معنی را با یكی از اشعار عرب توضیح می‌دهد: «و قال الشاعر:

اذا ما الشوقُ بَرَّحَ بی الیهم                                         اَلَقْتُ النونَ بالدَّمع السجومِ

«وقتی شوق مرا سوی آنان كشاند، دوات خود را با اشك ریزان اصلاح می‌كنم» و این قول قریب است برای مناسبت.» (8)

طبق این تفسیر، ترجمة آیه چنین می‌شود: قسم به مُرَكَّب و قلم و آنچه از آن تراوش می‌كند.

ب. تببین جایگاه اهل‌بیت‌علیهم‌السلام

یكی دیگر از امتیازات ابوالفتوح در تفسیر خویش، توجه به آیاتی است كه در مورد اهل‌بیت‌علیهم‌السلام به‌ویژه امیرمؤمنان‌علیه‌السلام نازل شده است. وی در توضیح و تفسیر این آیات، به گونه‌ای زیبا از روایاتی بهره می‌گیرد كه معمولاً از سوی مخالفان نقل شده است.

1. مثلاً در تفسیر آیة «سَئَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع؛ درخواست كننده‌ای، وقوع عذاب را درخواست كرد.»، داستان «حارث بن نعمان فهری» را كه نمی‌توانست ولایت علی‌علیه‌السلام را تحمّل كند و از خداوند هلاكت خویش را تقاضا نموده و با عذاب آسمانی به هلاكت رسید، از «سفیان بن عیینه» یكی از راویان مورد قبول اهل سنّت، نقل می‌كند. (9)

2. وی همچنین در تفسیر «عمّ یتساءلون»؛ «از چه چیزی می‌پرسند؟» با نقل روایت از «اصبغ بن نباته»، جایگاه علی‌علیه‌السلام را در قرآن این گونه تبیین می‌كند:

«در كارزار بصره با امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام بودم. سواری از لشكر بصره بیرون آمد و این آیه بخواند، امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام پیش او رفت و گفت: شناسی آن خبر بزرگ را؟! گفت: نه. گفت: «من آن نَبَأ بزرگم كه در من خلاف كردید؛ لیكن آن گه بدانند كه من از میان بهشت و دوزخ بایستم و با دوزخ مقاسمه كنم: من می‌گویم: این تو را و این مرا. او را بگیر كه از دشمنان من است و این را دست بدار كه از دوستان من است. بدانند كه در كنار حوض بایستم و گروهی را از او باز می‌رانم؛ چنان كه در دنیا شتر غریب را از حوض می‌رانند. و آنگه تیغ برآورد و بزد او را كشت و به جای خود آمد.» (10)

3. تفسیر ابوالفتوح در آیة «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی»؛ (11) «بدانید كه هر آنچه كه غنیمت گرفتید، یك پنجم آن برای خدا و رسول خدا و صاحبان قرابت (ائمه) است.» می‌نویسد: «عبدالله بن عباس و مجاهد گفتند: ذو القربی بنو هاشم‌اند، و این مذهب ماست و روایت اهل‌البیت. حسن و قتاده گفتند: سهم خدای و رسول و ذوالقربی، امام‌علیه‌السلام را باشد، كه قایم مقام پیغامبر بود، و این در معنی مثل مذهب ماست.» (12)

4. در تفسیر آیة تطهیر می‌نویسد: «اخبار متواتر است كه مخالف و مؤالف، روایت كردند از طریق مختلف كه: مراد به آیت و اشارت در اهل‌البیت، به علی است و فاطمه و حسن و حسین. همچنین عطیه روایت كرد از ابوسعید الخدری كه: رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گفت: این در حقّ پنج كس آمد: من، و علی، و فاطمه، و حسن و حسین‌علیه‌السلام.

«عطاء بن ابی رباح» نیز روایت كند كه‌ام سلمه گفت: این آیت در خانة من فرود آمد، و آن، آن بود كه: رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در حجرة من بود، فاطمه‌علیها‌السلام آمد و دیگی آورد و در آنجا حریره بود. رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گفت: برو و علی را بخوان و حسن و حسین را. او برفت و ایشان را بخواند، و ایشان با رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از آن طعام بخوردند، و رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بر سر گلیمی خیبری نشسته بود. آن گلیم برگرفت و بر ایشان افكند و دست برداشت و گفت: «اللَّهُمَّ انّ لکلّ نبیّ أَهْلُ بَیتٍ و هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیتِی فَأَذْهِبْ الرِّجْسَ عَنْهُمْ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً؛ بار خدایا! هر پیامبری را اهل‌بیتی بوده‌اند، و اینان اهل‌البیت منند، رجس را از ایشان ببر و پاك كن ایشان را پاك كردنی.» در حال جبرئیل آمد و این آیت آورد: «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ‌الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً»؛ (13) «خداوند اراده می‌كند كه ناپاكی را از شمال اهل‌بیت ببرد و شما را پاك و طاهر گرداند.» ‌ام سلمه گفت: من گفتم: یا رسول الله! من نیز با شماام؟ گفت: «انّكِ علی خیر؛ تو بر خیری؛ و لكن اهل‌البیت من اینانند.» (14)

ج. بهرهگیریازاشعارفارسی

از ویژگی‌های این مفسّر ارجمند، استفاده از اشعار فارسی است كه در توضیح آیات قرآنی گاهی از آن‌ها بهره می‌برد. این شیوه علاوه بر جذّابیت خاصّی كه به تفسیر بخشیده، در حفظ زبان و ادب فارسی نقشی به‌سزا داشته است. او در تفسیر سورة یوسف، آیة «فَلَمَّا كَلَّمَهُ قالَ إِنَّكَ الْیوْمَ لَدَینا مَكِینٌ أَمِینٌ»؛ (15) «پس هنگامی كه با او صحبت كرد، ملك گفت كه امروز تو در نزد ما با منزلت و امانتدار هستی.» چنین می‌نویسد: «چون یوسف بیامد و مَلِك با او سخن گفت، از او مایة علم او بشناخت و پایة قدر او بدانست و از آنجا امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب‌علیه‌السلام گفت كه: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ؛ [شخصیت] مرد، زیر زبان او پنهان است». شاعر پارسیان:

مرد، زیر زبان بود پنهان                                            سایر است این مَثَل به گرد جهان» (16)

د. دفاع از مكتب كلامی و فقهی تشیع

ابوالفتوح در فرصت‌های مناسب،‌اندیشه‌های كلامی و فقهی تشیع را مطرح كرده و با دلایل عقلی و نقلی آن را اثبات می‌كند. از جمله موضوعات مورد بحث وی، «تقیه» می‌باشد. تقیه یكی از باور‌های كلامی و فقهی شیعه و برگرفته از معارف قرآن و اهل‌بیت‌علیهم‌السلام است. گرچه این رفتارِ احتیاط آمیز در تاریخ اسلام فقط منحصر به شیعه نبوده و طبق نوشتة طبری، در وقایع سال 218. ق و در ماجرای محنت (17) و طرح تفتیش عقایدی كه مأمون عبّاسی به راه‌انداخته بود، جز «احمد بن حنبل» و یكی دو تن دیگر، همة دانشمندان، رجال و علمای اهل سنت باور‌های خود را پنهان كرده و از روی تقیه تسلیم شدند؛ امّا با این حال این عملكرد را به شیعه نسبت داده و طعنه زده‌اند. ابوالفتوح در ذیل آیة‌».. إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً...»؛ (18) «... مگر اینكه از آن‌ها بترسید... .» می‌نویسد:

«خدای تعالی مؤمنان را نهی كرد از آنكه با كافران موالات و مصافات كنند؛ الّا در حالی كه كافران را قوّتی باشد و مسلمانان را ضعفی. آن گه اظهار مودّت و موافقت كنند و با ایشان بسازند برای دفع مضرّت، و این حدیث در عقل مقرر است و در شرع. قرآن مجید به آن ناطق است و در صحابه، جماعتی بر آن عمل كردند، چون عمّار یاسر‌رحمه‌الله.

و این از جملة آن است كه مخالفان بر ما عیب كنند و طعن زنند؛ اعنی تقیه، و فرمان خدای تعالی در این آیه بدو ناطق و در عقل واجب، پس طعن بر این طاعن است. تدبر عقل، شرع، قرآن، اخبار و صحابه رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله. و صادق‌علیه‌السلام را از تقیه پرسیدند: گفت: «إِنَّ التَّقِیةَ دِینِی وَ دَینُ آبَائِی؛ تقیه، دین من است و دین پدران من.» و از پدران او یكی پیغامبر است‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، مخالف دین ایشان همانا نكو نباشد.» (19)

مؤلف

«جمال الدین حسین بن علی نیشابوری»، معروف به ابوالفتوح رازی خزاعی، مفسر نامدار شیعه، در حدود سال 470. ق در شهر ری متولد شد. وی پس از گذراندن دوران كودكی و نوجوانی، به تحصیل علوم رایج عصر خویش پرداخته و در اثر ذوق و استعداد سرشار و كوشش مداوم در فراگیری دانش، در‌اندك زمانی سرآمد دانشمندان عصر خود در علم كلام، فقه، ادب، تفسیر، وعظ و خطابه گردید و به عنوان دانشوری بیبدیل مطرح شد.

تبار این مفسر

سلسلة نسب ابوالفتوح رازی به قبیلة «خزاعه» می‌رسد. در طول تاریخ، این خاندان از برجسته‌ترین دوستان اهل‌بیت‌علیهم‌السلام بوده‌اند؛ تا آنجا كه معاویه گفته است: «محبّت قبیله بنی خزاعه نسب به علی‌علیه‌السلام به حدّی است كه اگر زنانشان فرصت می‌یافتند، با ما می‌جنگیدند تا چه رسد به مردان ایشان!»

جدّ اعلای ابوالفتوح، «بُدَیل خزاعی» است. همچنین فرزند بدیل «نافع خزاعی»، از اصحاب معروف رسول الله‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است. و به عنوان معلّم قرآن از طرف پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در سال چهارم هجرت به منطقة نجد اعزام شده بود و در فاجعة «بئر معونه» (20) به شهادت رسید. (21) ابوالفتوح در تفسیر سورة فتح می‌گوید: «بدیل بن ورقاء خزاعی، از پدران ماست.» (22)

وی در تفسیر آیة «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً»؛ (23) «كسانی كه در راه خدا به قتل رسیده‌اند را مرده نپندارید.» با اشاره به شأن نزول آن - كه در مورد شهدای بئر معونه نازل شده است - نافع بن بدیل بن ورقاء خزاعی را در ردیف این شهدا نامبرده و تصریح می‌كند كه: «این مرد، از پدران ماست.»

همچنین فرزندان دیگر بدیل، به نام‌های «محمّد و عبدالرحمن و عبدالله» در جنگ صفین و در ركاب حضرت علی‌علیه‌السلام در سال 37. ق به شهادت رسیدند. (24)

جدّ ابوالفتوح، «محمّد بن احمد نیشابوری» صاحب كتاب «روضة الزهراء» و عموی پدرش «شیخ عبدالرحمن» صاحب كتاب «سفینة النجاة» از دانشمندان برجستة شیعی بوده‌اند. پسرش «شیخ تاج الدین محمّد» و خواهر زادة وی، «فخرالدین احمد» نیز از علمای عصر خود به شمار می‌آمدند. ملاحظه می‌شود، چهره‌های برجسته خاندان ابوالفتوح رازی از تاریخ صدر اسلام تاكنون، همانند ستارگان فروزان، در آسمان علم، تقوا و فضیلت پرتو افشانی می‌كنند. (25)

با توجه به عشق و علاقه‌ای كه رازی به تحصیل علوم و معارف اسلامی داشته، برای كسب فضایل علمی، در محضر اساتید متعددی زانوی ادب زده و بهره‌های فراوان برده است. برخی از اساتید وی عبارتند از:

1. علی بن محمد نیشابوری رازی (پدر بزرگوار ابوالفتوح رازی)؛ وی دارای تألیفاتی همچون «مسائل المعدوم» و «دقایق الحقایق» می‌باشد. شیخ علی رازی علاوه بر فرزندش، استاد سایر علمای عصر خویش نیز به شمار می‌آید. (26)

2. عبدالرحمن خزاعی نیشابوری؛ وی عموی بزرگ ابوالفتوح و پدید آوردندة آثاری همچون «سفینة النجاة»، «الرضویات» و «مختصرات فی الزواجر و المواعظ» است.

3. شیخ عبدالجبار بن مقری رازی، معروف به مفید رازی؛ وی در شهر ری مدرسه‌ای داشت و در سال 455. ق از استادش، شیخ طوسی، اجازة روایت كتاب «التبیان» را گرفت.

4. شیخ ابوعلی حسن بن محمّد طوسی (فرزند شیخ طوسی)؛ وی یكی از استادان مُبَرّز ابوالفتوح است. او را مفید ثانی نیز می‌گفتند. ابوالفتوح قبل از سال 500. ق در عراق به محضر وی رسیده است.

5. قاضی عماد الدین حسن بن محمّد استرآبادی؛ وی كه قاضی ری بود، از استادان «ابن شهر آشوب» و «شیخ منتجب الدین» نیز محسوب می‌شود.

6. ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری، معروف به جارالله (538 - 467. ق)؛ وی استاد غیر شیعی ابوالفتوح به شمار می‌آید و مؤلف تفسیر معروف «كشّاف» است و از مذهب حنفی معتزلی پیروی می‌كرده است. ابوالفتوح در تفسیر آیة «الَّذِی جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»؛ (27) «همان كسی كه از درخت سبز، آتش را برای شما قرار داد.» از زمخشری به عنوان استاد خود یاد كرده است؛ البته ابوالفتوح در تفسیر خود از تفسیر «كشّاف» زمخشری مطلبی نقل نكرده است؛ زیرا تفاسیر «ابوالفتوح»، «كشاف» و «مجمع البیان» تقریباً در یك زمان تألیف شده‌اند. (28)

این دانشمند گرانمایه بعد از تحصیل علوم مختلف،‌اندوخته‌های علمی خود را با اخلاص تمام به مشتاقان معارف عرضه نموده است؛ از جمله دانش‌اندوزان مكتب وی افراد زیر می‌باشند:

1. شیخ رشید الدین محمّد بن شهر آشوب مازندرانی (489 - 588. ق)؛ وی در علوم فقه، حدیث، تفسیر، ادب، شعر و رجال اطلاعات وسیعی داشته و جامع كمالات، هنرها، و فضیلتهاست؛ بدین جهت، حتی از سوی مخالفان و بیگانگان نیز مورد احترام و تعظیم بوده است. ابن شهر آشوب در سفر‌های علمی خویش، به شهر ری وارد شده و مدتی از ابوالفتوح رازی استفاده كرده است. وی در كتاب «معالم العلما» از استاد خود چنین یاد می‌كند:

«استاد من، شیخ ابوالفتوح بن علی رازی، دانشمند گرانمایه‌ای است كه كتاب «شرح شهاب» و «روح الجنان» در تفسیر قرآن را نوشته است. این تفسیر به زبان فارسی است؛ امّا بی‌نظیر و شگفت‌انگیز می‌‌باشد.» (29)

2. شیخ منتجب الدین علی بن بابویه رازی؛ وی از دانشمندان بلندپایه و از نویسندگان پرمایۀ قرن ششم هجری، و از نوادگان برادر شیخ صدوق می‌‌باشد. منتجب الدین با تألیف مشهورترین اثر خود به نام «فهرست علمای شیعه»، حقّ بزرگی را بر گردن پیروان این مذهب گذاشته و به این وسیله، نام نیک گروهی از برجستگان علمای شیعه و زعمای اسلام را در صفحۀ روزگار زنده نگه داشت، تا آنجایی که تمام شخصیت نگاران و تراجم نویسان ممتاز، بعد از قرن ششم هجری، از این کتاب کمال بهره را برده‌اند.

منتجب الدین در «فهرست» خود، بار‌ها از استادش تجلیل به عمل آورده است. وی در بخشی از کتاب خود استادش را چنین می‌‌ستاید: «استاد و پیشوای شیعیان، ابوالفتوح حسین بن علی بن محمّد خزاعی رازی، دانشمندی مفسّر و واعظی پارسا بود. وی دارای آثار متعددی است که از جملۀ آنها، تفسیر «روض الجنان» در تفسیر قرآن و «روح الاحباب در شرح شهاب» است. من هر دو کتاب را بر این استادم قرائت کرده‌ام.» (30)

3. شیخ عبدالله بن حمزه طوسی معروف به ابن حمزه فقیه؛ وی از شاگردان ممتاز ابوالفتوح به شمار می‌رود. کتاب «الوافی بکلام المثبت و النافی» از تألیفات این فقیه است.

لازم به ذکر است، این سه نفر از استاد خویش اجازۀ روایتی نیز داشته‌اند.

4. سیّد شریف عزّالدین شرفشاه افطسی نیشابوری؛ او دارای کتابی به نام «النظم و النثر الرائق» می‌باشد، و آرامگاهش در نجف است. (31)

5. تاج الدین محمّد بن حسین، فرزند ابوالفتوح.

آثار پر بار علمی رازی

وی علاوه بر تفسیر ارزشمند خویش، آثار گرانقدری را از خود بر جای گذاشته است که برخی از آنان عبارتند از:

1. مناظرۀ حُسنیّه؛ که مناظرۀ دختری تحصیلکرده به نام حسنیه، معاصر هارون الرشید است. این کتاب به زبان فارسی و در ردّ اهل سنّت نوشته شده و بار‌ها همراه «حلیه المتقین» علاّمه مجلسی و یا مستقل چاپ شده است.

2. روح الاحباب و روح الالباب فی شرح الشهاب؛ شرحی است بر «شهاب الاخبار» از قاضی قضاعی شافعی، و موضوع آن، در حِکَم و امثال است. این کتاب یکی از مدارک «بحار الانوار» است.

3. کتاب یوحنّا؛ که از زبان یک نفر مسیحی به نام یوحنّا و در مسئلۀ امامت و ردّ مذهب عامّه نوشته شده است.

4. منهاج المناهج؛ در تحقیق مذاهب اربعه و اثبات امامت.

5. رساله اجازه؛ که در تاریخ 552. ق نگارش یافته است.

6. تفسیر قرآن؛ به زبان عربی.

7. تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام؛ به زبان فارسی است و ابوالفتوح در بخشی از آن،‌اندیشه‌های حسین بن منصور حلّاج را نقد کرده و در باب‌های دیگر، از نسبت‌های ناروا به شیعه جواب داده و از تشیّع دفاع کرده است. علاّمه سیّد محسن امین این کتاب را در کتابخانۀ شهید شیخ فضلالله نوری در تهران دیده است.

رازی از منظر اهل نظر

1. علّامه شهید قاضی نورالله شوشتری در کتاب «مجالس المؤمنین» در مورد ابوالفتوح می‌‌نویسد: «نشانه‌های فضل و کمال و تلاش‌های نیکوی وی در تفسیر کتاب خداوند و باطل نمودن شبهات و تردید‌های مخالفین، از نکات بارزی است که در زندگی این مرد به چشم می‌خورد و هر که تفسیر مشهور وی را ملاحظه کند، به این حقیقت پی می‌برد.

از تفسیر وزین وی چنین برمیآید که او معاصر کشّاف بوده و بعضی از ابیات آن را دیده است؛ اما اصل کتاب کشّاف را بعد از تألیف، مشاهده نکرده است.» (32)

2. میرزا محمّد باقر خوانساری، شخصیت نگار معروف شیعی: «حسین بن علی خزاعی معروف به شیخ ابوالفتوح رازی، مؤلف تفسیر مشهور فارسی، از دانشمندان شناخته شدۀ تفسیر و علم کلام است. او از ماهرترین و بزرگ‌ترین علمای ادب و از راویان سرشناس علم حدیث می‌‌باشد.» (33)

3. میرزا حسین نوری، محدّث، فقیه، و رجال شناس متبحّر: «استاد و پیشوای مفسّرین، ترجمان کلام الهی، جمال الدین ابوالفتوح حسین بن علی خزاعی رازی، مشهور به ابوالفتوح رازی، دانشمندی فاضل، فقیهی مفسّر، و ادیبی مطّلع بوده و در کسب علم به درجات کمال نایل شده بود. نسب شریفِ او به «عبدالله بن بدیل بن ورقاء خزاعی»، فرزند یکی از اصحاب رسول الله‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌‌رسد.» (34)

4. «علاّمه سید محسن امین» در مورد خاندان ابوالفتوح، می‌نویسد: «وی (ابوالفتوح) و پسرش، تاج الدین محمّد و پدرش، علی بن محمّد و جدّش و جدّ اعلای وی، شیخ ابوبكر احمد، و عموی بزرگش، شیخ عبدالرحمن بن ابی بكر، همه از دانشمندان نامدار امامیه می‌باشند. و خلاصه، این سلسله معروف در میان علمای شیعه، جایگاه ویژ‌ه‌ای داشته‌اند و تألیفات پربار و كتاب‌های متعددی را از خود به یادگار گذاشته‌اند.» (35)

5. «قاضی نورالله شوشتری» نیز در مورد جلالت خاندان ابوالفتوح رازی می‌گوید: «او از خاندان جلالت و فضیلت است و از ذرّیه بدیل بن ورقاء خزاعی، كه از یاران خاص پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بوده است. اساساً قبیله خزاعه در طول تاریخ، از شیعیان خالص اهل بیت‌علیهم‌السلام بوده‌اند.» (36)

رحلت

بر اساس شواهد موجود، ابوالفتوح در سال 556. ق وفات یافته است و طبق وصیتش در شهر ری و در صحن حضرت امامزاده حمزة بن موسی بن جعفر‌علیه‌السلام، در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی‌علیه‌السلام و در زاویۀ شمالی آن مدفون شده است. (37)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). مقدمه تفسیر.

(2). همان.

(3). درازگویی، طولانی كردن سخن، مقابل ایجاز.

(4). تفسیر ابوالفتوح رازی، ص 2، طبع قدیم.

(5). تفسیر كنز الدقایق، محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1368 ش، ج 1، ص 9.

(6). خاتمه مستدرك، محدث نوری، مؤسسه آل البیت لإحیاء الثراث، قم، چ اول، ج 3، ص 72.

(7). نشریه ترجمان وحی، ش 10، ص 123.

(8). تفسیر ابوالفتوح، ابوالفتوح حسین بن علی رازی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1408 ق، ج 11، ص 224.

(9). همان، ص 261.

(10). همان، ص 370.

(11). انفال/ 41.

(12). تفسیر ابوالفتوح، ج 9، ص 120.

(13). احزاب/33.

(14). همان، ج 15، ص 418.

(15). یوسف/ 54.

(16). تفسیر ابوالفتوح، ذیل آیه 54، سوره یوسف.

(17). مأمون در سال 218 فرمانی برای «اسحاق بن ابراهیم» صادر كرد كه: باید قاضیان و گواهان و محدثان را به قرآن آزمایش كنند؛ هر كس قرآن را مخلوق داند ر‌ها سازند و هر كه جز آن گوید به وی گزارش دهد، تا رأی خود را درباره او بفرماید. گروهی از روی عقیده یا بیم و ترس به مخلوق بودن قرآن گواهی دادند و گروهی كه آن را مخلوق ندانستند یا سكوت كردند، گرفتار شكنجه‌‌ها شده یا به قتل رسیدند و این امر تا ایام متوكل ادامه داشت.

(18). آل عمران/ 28.

(19). تفسیر ابوالفتوح، ذیل همان آیه.

(20). فاجعه بئر معونه، طبق نوشته ابوالفتوح و مطابق سایر تواریخ اسلامی، چنین است كه: «هنگامی كه 70 نفر از بزرگان صحابه برای تبلیغ اهل نجد می‌‌رفتند، در اثر توطئه ناجوانمردانه‌ای در منطقه «بئر معونه» به طرز فجیعی به شهادت رسیدند و حادثه شهادت آن‌ها موجب تأثّر شدید پیغمبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گردید.»

(21). الغدیر، علامه عبدالحسین امینی، دارالكتب العربی، ج 2، ص 364؛ اسد الغابه، عز الدین علی بن عبدالواحد بن اثیر شیبانی، نشر اسماعیلیان، ج 5، ص 7.

(22). تفسیره سوره فتح/ 25.

(23). آل عمران/ 169.

(24). تهذیب الكمال، ابوالحجاج یوسف مزی، مؤسسة الرسالة، ج 24، ص 45؛ النص و الاجتهاد، سید شرف الدین عاملی، نشر ابومجتبی، قم، 1404 ق، ص 502؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، محمد بن احمد بن عثمان، دارالمعرفة، ج 2، ص 395.

(25). اعیان الشیعه، سید محسن امین، نشر دارالتعارف، ج 6، ص 125.

(26). الذریعة الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، اسماعیلیان، قم، 1408 ق، ج2، ص368 و ج8، ص234.

(27). یس/80.

(28). مقدمه تفسیر ابوالفتوح.

(29). معالم العلماء، محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، 1380 ق، ص 147.

(30). ر. ك: الفهرست، ص48.

(31). الذریعه، ج25، ص16؛ ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالكنیة واللقب، میرزا محمدعلی مدرس، كتابفروشی خیام، تهران، ج8، ص227.

(32). مجالس المؤمنین فی أحوال المشاهیر من شیعۀ أمیر‌المؤمنین‌علیه‌السلام، قاضی نورالله شوشتری، ص489.

(33). روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، نشر اسماعیلیان، قم، 1390 ق، ج 2، ص 314.

(34). خاتمه مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، طبع قدیم، ج 3، ص 72.

(35). اعیان الشیعه، ج6، ص125.

(36). همان.

(37). ریحانۀ الأدب، محمد علی مدرس، کتابفروشی خیام، تهران، ج 8، ص 229.

616 دفعه
(0 رای‌ها)