واژه توتالیتر در منابع علوم سیاسی، دست كم به سه صورت آمده است: توتالیتر (Totaliter) ؛ توتالیتاریسم (Totalitarisme) و توتالیتاریانیسم (Totalitarianism) . (1)
اصطلاح توتالیتر از ریشه لاتینی «Totus» به مفهوم «همه» مشتق شده است و در لغت به معنای «جامع، فراگیر، كل گرا، همه گیر، یكه تاز» است. (2)
در اصطلاح علوم سیاسی به رژیمها و حكومتهایی گفته میشود كه خواهان فراگیر شدن نقش حكومت در همه جنبههای زندگی جامعه هستند. (3) همچنین توتالیتر، ایدئولوژی یا جنبشی است كه طرفدار گسترش این نوع سیطره باشد. (4) در برخی از نوشتهها، توتالیتاریسم صفت نگرش و گرایش قرار گرفته و توتالیتر صفت حكومت و رژیمها. (5)
فهم دقیق این واژه در گرو مطالعه مهمترین ویژگیهای اندیشه توتالیتر است و به گفته «باربر» پژوهشگر آمریكایی، توتالیتاریسم برآیندی است كه پدر و مادرش معلوم نیست، به شخص خاصی تعلق ندارد و در خدمت همه كس است. (6)
واژه توتالیتر را نخستین بار «جووانی جنتیله» (7) كه بعدها فیلسوف رسمی فاشیسم شد، در سال 1925 م به كار برد. وی از یك «فرایافت همهگیر [توتال] زندگی» سخن گفت و پس از او موسولینی رهبر فاشیست ایتالیا در همان سال از «اراده سرسختانه توتالیتر» سخن گفت و از آن پس موسولینی اصطلاح «دولت توتالیتر» را وصف رژیم خود میدانست. مخالفان او، این واژه را به عنوانِ واژه سرزنش آمیز برای او به كار میبردند. «هیتلر» این واژه را به ندرت به كار میبرد و شاید نمیخواست چیزی از موسولینی عاریت گرفته باشد. در شوروی، از سال 1940 م به این سو توتالیتر وصف رژیمهای فاشیستی قلمداد میشد؛ چنان كه نویسندگان ناسازگار با دولتهای شوروی همین واژه را وصف دولتهای كمونیستی خود میدانند. (8)
ویژگیها
برخی از ویژگیهای رژیم و یا اندیشه توتالیتری چنین است:
1. نظارت و كنترل دولت بر همه بنیادهای اقتصادی، اجتماعی و حتی كنترل اخلاق خصوصی؛ (9)
2. انحصار قدرت سیاسی در دست یك حزب و حذف همه اشكال نظارتهای مردمی؛ (10)
3. تلاش برای شكل دادن به جامعه بر اساس ایدئولوژی حزبی و به كارگیری همه ابزارها برای تحقق این امر؛ (11) مثلاً ایدئولوژی نازیسم كه مصداق توتالیتر بود در راستای برتری نژاد و ناسیونالیسم تا سر حد نابودی تلاش كرد و نیز اندیشه فاشیسم برای احیای تمدن و افتخارات گذشته تلاش میكرد. (12)
4. هسته مركزی توتالیتاریسم، وجود رهبری است (13) كه هدفش سركوبی هر گونه نهادی است كه در برابر او قد برافرازد. از این رو هیچ گاه خود را به نهاد قانون وابسته نمیداند؛ یعنی اساس نظام توتالیتر بی قانونی است. (14)
توتالیتاریسم سوغات غرب به شمار میآید، چنان كه جایگاه پیدایش درخت این اندیشه و به بار نشستن آن نیز بیشتر، كشورهای غربی بوده است.
پژوهشگران از رژیمهای فاشیستی موسولینی در ایتالیا، هیتلری در آلمان و استالینی در شوروی از نمونههای بارز توتالیتر یاد كرده اند. (15)
این واژه در مورد چین مائو، كوبای كاسترو، اسپانیای فرانكو و بسیاری از رژیمهای دیگر نیز به كار رفته است. (16)
بستر پیدایش و خاستگاه
نظامهای توتالیتر بیشتر در جوامعی پدید آمده است كه دست خوش فروپاشی و از هم گسیختگی بوده اند و شرایط روانی به گونهای مساعد شده است كه مردم برای به دست آوردن امنیت، پذیرای حكومت قدرتمند و فراگیر باشند. (17)
به تعبیر مایكل اوكشان، آزادیگرایی و فردگرایی افراطی، گاه موجب تفریط و پیدایش اخلاق ضد فردی میشود و سرانجام افراد جامعه، به این نتیجه میرسند كه «امنیت» را بر «آزادی فردی» ترجیح دهند. (18)
دولتهای توتالیتر را بیشتر جنبشهای اجتماعی ضد دموكراتیكی به وجود میآورند كه در آغاز به صورت یك حزب دموكراتیك ظهور و پس از كسب قدرت، دموكراسی را بر میاندازند. (19)
رژیمهای توتالیتر، خاستگاه یا علت وجودی یكسانی ندارند؛ ولی میتوان از بررسی عوامل گوناگونی كه به برقراری حكومت توتالیتر انجامیده، به جنبههای اشتراكی این رژیمها دست یافت.
1. وجود باورهایی كه به سلطان مداری توصیه میكنند؛ چنین باورهایی در اروپا ـ كه میراث دار آیین تحریف شده مسیحی بود ـ كمابیش وجود داشت.
2. تأثیر نسبی افكار «نیچه»؛ چنانكه موسولینی و هیتلر آشكارا از زبان و سبك نیچه تقلید میكردند. (20) برخی اندیشههای نیچه در این زمینه عبارتند از: طرح مفهوم «اراده معطوف به قدرت»؛ «تحسین قهرمان گرایی» و «اخلاق اشرافی». (21)
3. روند نوسازی و صنعتی شدن (22) ؛ برخی جوامع كه بر اساس قوانین سنتی اداره میشوند، همین كه وارد جهان جدید میشوند سنتهای حاكم تحقیر و بی اعتبار میشود، در نتیجه نیازی به تثبیت هنجارهای اجتماعی دارند كه در برخی موارد حكومت توتالیتر این هدف را برآورده میكند.
استبداد، دیكتاتوری و توتالیتاریسم
وجود استبداد و دیكتاتوری در تار و پود اندیشه «توتالیتر» نمایان است و میتوان هر نظام توتالیتر را نظامی استبدادی و دیكتاتوری دانست؛ ولی عكس این گزاره همیشه صادق نیست؛ یعنی، استبداد مفهومی عامتر از دیكتاتوری و توتالیتر دارد. استبداد یك ساخت سیاسی است كه دامنه قدرتِ خودسرانه گستردهای دارد. این قدرت ممكن است از راه زور و یا از راه موروثی به دست آمده باشد. و دیكتاتوری نوعی استبداد است كه تنها از راه زور به دست آمده باشد، پس نسبت به استبداد خاص است. و از آنجا كه دیكتاتوری تنها مربوط به امور سیاسی و حكومتی میشود، نسبت به توتالیتر نیز خاص است؛ چون توتالیتر تمام شئون جامعه و فرد را در اختیار میگیرد و به همین جهت توتالیتر را دیكتاتوری فراگیر «Totaritarin Dictatorship» نیر میخوانند. (23)
بنابراین استبداد حكومت یك فرد خودسر است كه قدرتش را با زور و یا از شخص پیشین به ارث برده است و دیكتاتوری نوعی از استبداد است كه قدرت را از راه زور قبضه كرده است و توتالیتر حكومتی است كه در آن یك حزب به رهبری یك شخص با زور بر امور سیاسی، اجتماعی و... مردم حاكم شده است.
سخن آخر
توتالیتر كه از آبشخور استبداد و دیكتاتوری سیراب میشود، در اندیشه سیاسی اسلام جایگاهی ندارد. حكومت و اداره جامعه، پس از نبی اكرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام در عصر غیبت كبری، به نایبان عام حضرت مهدی علیه السلام واگذار شده است كه عادل، پرهیزكار و مخالف هوا و هوس اند؛ مبنای كارشان به جای استبداد مشورت است (24) ، از قانون الهی پیروی میكنند و نظر شخصی ندارند.
در جمهوری اسلامی ایران، رهبری حكومت اسلامی ـ كه همان ولایت فقیه باشد ـ به واسطه مجلس خبرگان كه برگزیده مردم هستند تعیین میشود. (25) رهبر حكومت اسلامی در پیشگاه قانون مانند رهروان است (26) و حكم و دستور ولی فقیه كه برگرفته از دین است، حالت استبدادی و ستم كارانه ندارد. در نگاه عمیق، حاكم خدا است و حكم رهبری شامل خود او نیز میشود.
همّت حكومت اسلامی، بسیج نیروها جهت رساندن جامعه به سعادت مادی و معنوی است، نه به سوی اهداف شخصی و گروهی كه كار حكومتهای توتالیتر میباشد.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1. ر. ك: فرهنگ علوم سیاسی، مینو افشاری راد، چاپ اول، نشر چاپار، تهران، 1379، ص592؛ فرهنگ سیاسی، علی بابایی، چاپ اول، آشتیان، تهران، 1382، ص203.
2. توتالیتاریسم، پژوهشگاه علوم انسانی، پائیز 1358، بی جا، ص9؛ فرهنگ سیاسی، داریوش آشوری، چاپ دوازدهم، مروارید، تهران، 1358، ص 65.
3. توتالیتاریسم؛ ص9.
4. فرهنگ واژگان، عبد الرسول بیات، چاپ اول، مؤسسه اندیشه، قم، 1381، ص229.
5. فرهنگ اصطلاحات، محمد آراسته خو، چاپ اول، سهامی خاص، ص 434.
6. توتالیتاریسم، ص 9.
7. Giovanni Gentile.
8. توتالیتاریسم، ص 10.
9. فرهنگ آشوری، ص 65؛ توتالیتاریسم، ص 47.
10. فرهنگ علوم سیاسی، ص 592؛ فرهنگ سیاسی، ص 203.
11. فرهنگ آشوری، ص66.
12. فرهنگ واژگان، ص 233.
13. مجله كیان، مسلسل 45، ص77.
14. توتالیتاریسم، ص40.
15. همان، ص15؛ فرهنگ سیاسی آشوری، ص66.
16. توتالیتاریسم، ص11؛ جهت توضیح بیشتر ر. ك: سلطه گرایی، منصور كلانتر، چاپ اول، هیرمند، تهران، 1377.
17. فرهنگ واژهها، ص230.
18. همان، ص 232.
19. فرهنگ سیاسی آشوری، ص 66.
20. توتالیتاریسم، ص 99 و ص101.
21. فرهنگ واژهها، ص231.
22. همان، ص 232.
23. فرهنگ علوم سیاسی، ص 159 و 591 تا 593؛ فرهنگ واژهها، ص 233؛ فرهنگ اصطلاحات علمی، محمد آراسته خو، ص434.
24. شوری/ 38: «وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ». در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده كه «رهبر باید با كارشناسان مشورت كند.» (اصل یكصد و دهم قانون اساسی، بند1.)
25. قانون اساسی، اصل 111.
26. همان، اصل107.