اصطلاح سوسیالیسم (Socialism) یعنى جامعهگرایى و جامعهباورى، از واژه فرانسوى «سوسیال» (Social) به معناى اجتماعى، اخذ شده است. ریشه لاتینى آن، واژه Socius به معناى شریك و همراه است.
اصطلاح سوسیالیسم در متون سیاسى بسیار به كار رفته است، اما مانند دموكراسى و آزادى تعریف جامع و مانعى ندارد؛ برخى سوسیالیسم را به معناى برابرى، دادگرى، پایان استثمار فقرا از سوى اغنیا مطرح مىكنند و بعضى مانند بسیارى از آمریكاییها، سوسیالیسم را به معناى مصادره اموال خصوصى و كنترل شدید زندگى خصوصى افراد از سوى دولت، و چیزهاى بد دیگر قلمداد مىكنند. (1)
فرهنگ انگلیسى آكسفورد سوسیالیسم را اینگونه تعریف كرده است: «نظریه یا سیاستى كه مالكیت یا نظرات كل اجتماع بر ابزار تولید - سرمایه، زمین، داریى و غیره - و اداره آنها در جهت تأمین منافع همگانى را هدف خود قرار مىدهد، یا از آن حمایت مىكند.» (2)
آستین رنى مىگوید: «سوسیالیسم نظامى است كه در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله كالا در مالكیت دولت است و از سوى دولت اداره مىشود. پس به معناى دقیق، نقطه مقابل سوسیالیسم، سرمایهدارى است؛ یعنى نظامى كه در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله كالا در جامعه، در مالكیت خصوصى است و توسط مالكان خصوصى اداره مىشود.» (3)
از میان تعاریف فراوانى كه براى سوسیالیسم مطرح شده است، مىتوان تعریف زیر را به عنوان جامعترین تعریف قلمداد كرد:
«سوسیالیسم به معناى ساده خود، نظامى سیاسى - اقتصادى است كه در آن دولت از راه برنامهریزى یا به شكلى مستقیمتر ابزارهاى اساسى تولید را كنترل مىكند یا مالك قانونى آن است. هدف از اعمال چنین كنترلى بر داراییهاى صنعتى و گاه كشاورزى، تولید كالاها و خدمات مورد نیاز جامعه است، نه تولید آنچه سودآور باشد.
در عین حال، همه اشكال سوسیالیسم امیدوارند كه جامعهاى مساوات طلب ایجاد كنند؛ جامعهاى كه همه اعضا را زیربال حمایت خود بگیرد و براى ریشه كن ساختن فقر یا كاهش آثار آن به مؤسسات خیریه خصوصى نیازى نباشد.» (4)
نگاهى كوتاه به تاریخچه سوسیالیسم
طبق تحقیق به عمل آمده، نشانههاى طرح نظام سوسیالیسم را مىتوان در آثار افلاطون (427 - 347 ق. م) ملاحظه كرد. وى مىگوید: «ثروت افراد متعلق به عموم است و باید به مصرف عمومى برسد و مشاغل افراد را دولت باید تعیین كند.» (5)
این همان تفكر اصلى نظام سوسیالیستى است كه در قرن چهارم قبل از میلاد از زبان افلاطون مطرح گشت.
این تفكر كم و بیش در قرون مختلف بین فلاسفه و علماى سیاسى و اجتماعى مطرح بوده است، و عاقبت در قرن 19 و 20 به اوج خود رسید. در قرن 18 «جان استوارت میل» از فیلسوفان بنام انگلیسى رسماً خود را سوسیالیست نامید؛ اما دیگران او را سوسیالیست ایدهآلیست (خیالپرست) مىشمردند، در برابر «كارل ماركس» كه او را سوسیالیست ماتریالیست (مادى) قلمداد مىكردند.
در قرن 19 «رابرت اون» (1771 - 1858 م) مؤسس سوسیالیسم نوین در انگلیس شناخته مىشود كه براى اولین بار واژه سوسیالیسم را در این كشور به كار برد و در سال 1841 م رسالهاى را تحت عنوان «سوسیالیسم چیست؟» منتشر ساخت و با انتشار این رساله، اصطلاح سوسیالیسم معروف و مشهور گردید.
در فرانسه نیز طرفداران «سن سیمون» (1760 - 1825 م) مانند «پیرى لارو» براى نخستین بار این اصطلاح را با تعریف دقیق به كار بردند. این مكتب سپس در آلمان و آمریكا نیز رواج یافت.
كارل ماركس (1818 - 1883 م) واضع فلسفه سوسیالیسم جدید كمونیسم است كه این فلسفه را متشكل نموده و به صورت یك ایدئولوژى مدون در آورد. و «لنین» پیشواى انقلاب روسیه در اكتبر 1917 م و پس از وى «استالین» از سوسیالیسم ماركسى حمایت كردند و آن را در اتحاد جماهیر شوروى سابق عملاً به اجرا در آوردند و یك نظام كاملاً سوسیالیسم مادىگرا به وجود آوردند. این تفكر همچنان ادامه دارد و برخى از كشورهاى جهان بر اساس همین نظام اداره مىشوند. (6)
اصول نظام سوسیالیستى
اصول و مؤلفههاى عمده نظام سوسیالیستى - كه آن را از دیگر نظامهاى غیر دینى متمایز مىسازد - عبارتند از:
1. جامعهگرایى (جامعهباورى): مهمترین اصل مشترك تمامى نظریههاى سوسیالیستى، اهتمام آنها به ترجیح جامعه بر فرد، و فراتر نهادن سود همگانى بر سود فردى است. از این رو، لبه تیز انتقاد سوسیالیستها به سوى «مالكیت خصوصى» (اساسىترین مؤلفه سرمایهدارى) بوده است. سوسیالیسم معاصر بسان سوسیالیسم سابق، فردگرایى اقتصادى، صنعتى و سرمایهسالارى مدرنیسم را رد مىكند. این مكتب با فردیت انسان و آزادیهاى اقتصادى لیبرالى و سرمایهدارى موافق نیست و فرد را عضوى از پیكره جامعه مىنگرد؛ البته این نگرش، با آزادیهاى فردى كه در برخى از نحلههاى سوسالیستى به ویژه در اروپاى غربى بر آن اهتمام مىشود، منافاتى ندارد.
سوسیالیسم در واقع، بر ضد لیبرالیسم اقتصادى و كاپیتالیسم است؛ زیرا از نظر لیبرالیسم و كاپیتالیسم دخالت دولت در اقتصاد موجب اخلال و عدم شكوفایى سیستم اقتصادى است؛ اما سوسیالیستها معتقدند مالكیت خصوصى، رژیم اقتصادى آزاد و مناسبات تولیدى ناشى از آن و اصل ارزش اضافى، عامل اساسى نابرابریها و ناهنجاریهاى اجتماعى و حتى فرهنگى بوده و هست، و اعتقاد دارند كه دخالت و نظارت دولت در مقام نماینده اجتماع یا اكثریت، مىتواند نفع عمومى را از دستبرد فرد در امان دارد.
2. برابرى: یكى دیگر از مؤلفههاى سوسیالیسم، اصل «برابرى» است. سوسیالیستها مالكیت خصوصى ابزار تولید را سرچشمه تمامى مفاسد و بیدادگریها و نابرابریهاى زیانخیز اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى مىدانند. به همین جهت، بر اصل برابرى تأكید دارند.
3. فراملیتى (انترناسیونالیستى = Internationalistic): از جمله اصول و عناصر سوسیالیسم، تفكرات فراملیتى و گونههایى از تمایلات انسانگرایانه و امانیستى بودن است (امانیسم جمعگرا) . سوسیالیستها داعیه كوشش و مبارزه براى آزاد ساختن كل بشریت را دارند. (7)
نظر اسلام
مالكیت خصوصى و اقتصاد آزاد و مبارزه با نابرابرى از مسائل بسیار مهم نظام اقتصادى و سیاسى اسلام است. (8)
اقتصاد اسلامى بر عمیقترین ابزار علمى استوار است: از جهتى، مالكیت خصوصى را مشروع شمرده، بر اقتصاد آزاد تأكید دارد و آن را موجب زیادى تولید و رقابت در میدانهاى كار و تجارت و باعث تشویق بر گسترش هر چه بیشتر كار و تولید (9) و ایجاد احساس مسئولیت در انجام كار مىداند. اسلام، كار را همچون جهاد در راه خدا و مایه شرف انسان قلمداد نموده، بیكارى و تنبلى را به شدت تقبیح و از آن نهى مىكند. (10) در مكتب اسلام، دولت موظف است امكانات كار و تجارت و امنیت لازم را براى مردم فراهم آورد تا مردم با خیالى راحت به كار اقتصادى خود بپردازند. (11)
و از طرف دیگر، اسلام قوانین ثابتى را وضع كرده كه زمینه تراكم ثروت و جمع شدن اموال در نزد گروهى خاص را از بین ببرد؛ مثلاً در اسلام ربا حرام شده (12) و نیز احتكار اموال (13) و بهرهكشى از افراد و غش در اموال و ضرر رساندن به اموال دیگران شدیداً نهى شده است.
از نظر اسلام، دولت موظف است كنترل بازار را به دست گیرد و جلوى گرانفروشى، اجحاف و غش در معاملات را بگیرد (14) و از تجار و صاحبان پول مالیات اخذ كند (15) و بر هر فرد مسلمان واجب است كه هنگامى كه اموالش از حد مقدار تعیین شده بالا برود و رشد داشته باشد، خمس و زكات آن را بپردازد (16) تا براى فقراى جامعه خرج شود. اینها از جمله قوانینى است كه تا حدودى باعث جلوگیرى از تراكم ثروت مىگردد.
بنابراین، اقتصاد اسلامى به هیچ وجه با نظامهاى اقتصادى مورد نظر سوسیالیسم كه با روح عدالت بیگانه است و مردم را به سوى فقر و بدبختى سوق مىدهد، هماهنگى و سازگارى ندارد.
پینوشــــــــــتها:
1) ر. ك: آشنایى با علم سیاست، آستین رنى، برگردان، لى لا سازگارى، دانشگاه تهران، 1374، ص 119؛ درآمدى بر مكاتب و اندیشههاى معاصر، جمعى از نویسندگان، ص347.
2) فرهنگ علوم اجتماعى، جولیوس گولد، ویلیام ل. كولب، برگردان: جمعى از مترجمان، تهران، انتشارات مازیار، چاپ اول، 1376 ه. ش، ص 527.
3) آشنایى با علم سیاست، همان، ص119.
4) فرهنگ سیاسى معاصر، دیوید رابرتسون، برگردان: عزیز كیاوند، ص 183.
5) ر. ك: مكتبهاى سیاسى، بهاء الدین پازرگاد، انتشارات اقبال، بى تا، بى جا، ص 116.
6) ر. ك: فرهنگ علوم سیاسى، غلامرضا على بابایى، ویسى، تهران، 1369، ج 1، صص 382 - 384؛ فرهنگ علوم اجتماعى، جولیوس گولد، ویلیام ل، كولب، برگردان؛ جمعى از مترجمان، انتشارات مازیار، تهران، 1376، ص 529؛ فرهنگ واژهها، صص 350 - 353؛ و مكتبهاى سیاسى، صص 117 - 118. لازم به یادآورى است مكتب سوسیالیسم در طول تاریخ در مدلهاى مختلفى چون: سوسیالیسم انقلابى، تخیلى، خزنده، صنفى، ماركسى، علمى، پارلمانى، تاریخى، بین المللى و مسیحى مطرح شده است. جهت مطالعه بیشتر در اینباره مىتوانید به كتابهاى زیر مراجعه كنید: فرهنگ سیاسى معاصر، صص 184 - 189؛ فرهنگ علوم سیاسى، ج 1، صص 385 - 389؛ نظام حكومتى و ادارى در اسلام، صص 173 - 183.
7) ر. ك: درآمدى بر مكاتب و اندیشههاى معاصر، جمعى از نویسندگان، صص 348 - 350.
8) ر. ك: اقتصاد ما، محمد باقر صدر، برگردان: ع. اسپهبدى، بىجا، بىتا، ج 2، صص 186 - 190.
9) ر. ك: نهج البلاغة، نامه 53؛ سیاستهاى فقر زدایى در كلام معصومینعلیهم السلام اكبر اسدعلیزاده، قم، مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما، چاپ اول، 1381 ش، صص 182 - 196.
10) ر. ك: همان، صص 94 - 99 و 133 - 149.
11) ر. ك: همان، صص 196 - 198 و 199 - 203.
12) ر. ك: بقره / 275 - 278.
13) ر. ك: نهج البلاغة، نامه 53.
14) ر. ك: سیاستهاى فقرزدایى، صص 199 - 214.
15) ر. ك: نهج البلاغة، نامه 53.
16) ر. ك: توبه / 60؛ انفال / 41؛ وسائل الشیعة، محمد بن حسن حرّ عاملى، مكتبة الاسلامیة، چاپ 6، ج 6، ص4، ح 6.