آخر الزمان در فرهنگ مهدويت

بدون ترديد هر آغازي را انجامي است و هر شروعي را پايان، مگر ذات اقدس پروردگار که آغاز و انجام ندارد. دنيا نيز از اين قاعده کلي و فراگير بيرون نيست، از اين رو زماني بر اين دنيا گذشته و زماني خواهد گذشت که زمان پايان خواهد بود و اين قسمت پاياني کتاب زمان را «آخر الزمان» نام نهاده‏اند.

«آخر الزمان» اصطلاحي است که در فرهنگ اغلب اديان بزرگ دنيا به چشم مي‏خورد و بويژه در اديان ابراهيمي از برجستگي و اهميت ويژه‏اي برخوردار است.

اين اصطلاح معمولاً به مدت زمان پايان دنيا و رويدادهايي که ممکن است در آن بخش از زندگي دنيوي به وقوع بپيوندد، گفته مي‏شود که اديان بزرگ درباره آن پيشگويي‏هايي کرده و مطالبي ذکر نموده‏اند.

از جمله صحيفه آسماني مسلمانان در مواردي فراوان به اين بخش از آينده اشاره کرده، پرده از برخي رخدادهاي آن زمان برداشته است.

بطور کلي در معارف ارزشمند اسلامي اين اصطلاح به دو معنا به کار رفته است:

1 - مدت زماني طولاني که با ولادت آخرين پيامبر الهي آغاز و با شروع قيامت پايان مي‏يابد. و از همين روست که از پيامبر اسلام به عنوان پيامبر آخرالزمان ياد شده است.

2 - معناي دوم که تا حدودي از معناي نخست محدودتر است به مدت زماني که با ولادت حضرت مهدي‏عليه السلام آغاز شده، زمان غيبت صغري و کبري‏ و همچنين ظهور حکومت جهاني آن حضرت را نيز شامل مي‏گردد.

از مجموع احاديثي که در کتاب‏هاي روايي، تفسير و تاريخ درباره دوران آخرالزمان ذکر شده، دو مطلب اساسي و قابل توجه به دست مي‏آيد که گوياي اين مطلب است که آخرالزمان به دو دوره کاملاً متفاوت تقسيم مي‏شود: دوران نخست زماني است که در آن فساد اخلاقي و ظلم و ستم همه جامعه‏هاي بشري را فرا خواهد گرفت و در دوران دوم - که با قيام مصلح جهاني آغاز مي‏شود - تمامي فسادها و ظلم‏ها ريشه کن شده، جاي خود را به عدالت خواهد داد و توحيد، عدل و رشد عقلي و علمي در سراسر زندگي انسان‏ها گسترش مي‏يابد.

کليات عقايد مربوط به آخرالزمان تقريباً در ميان فرقه‏هاي بزرگ اسلام پذيرفته شده است، ولي اينکه آيا اين تحولات آخرالزمان با ظهور مهدي موعودعليه السلام پديدار خواهد شد و نيز در اينکه مهدي موعود چه کسي است، اختلافاتي وجود دارد.

شيعيان دوازده امامي، حضرت مهدي‏عليه السلام و حکومت جهاني او را حسن ختام حياب بشري در دنيا دانسته، بر پايي قيامت صغري و حاکميت برخي از ائمه را تحت عنوان «رجعت» مهر پاياني طومار زندگي بر زمين ذکر کرده‏اند، که البته هر دو مجالي وسيع مي‏طلبد و فرصتي ديگر.

پيوند مهدويت با آخرالزمان‏

تعبيرهايي در روايات وجود دارد که پيوند ناگسستني مهدويت با آخرالزمان را به روشني بيان مي‏کند. در ذيل برخي از اين روايات را نقل مي‏کنيم:

1 - امام صادق‏عليه السلام از جد بزرگوارشان رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله روايت فرمود که آن حضرت رو به سوي علي‏عليه السلام نموده، چنين فرمودند: «اَلا اُبَشِّرُکَ اَلا اُخْبِرُکَ؟ قالَ: بَلي‏ يا رَسُولَ اللَّه. فَقالَ: کانَ جَبْرَئيلُ عِنْدي‏ آنِفاً وَاَخْبَرَني‏ اَنَّ الْقائِمَ الَّذي‏ يَخْرُجُ في‏ آخِرِالزَّمانِ يَمْلَأُ الْاَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً مِنْ ذُرّيَّتِکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ؛(1)

آيا تو را بشارت ندهم؟ آيا تو را خبر ندهم؟ عرض کرد: بله يا رسول‏اللَّه. پس آن حضرت فرمود: هم اينک جبرئيل نزد من بود و مرا خبر داد که آن قائمي که در آخرالزمان ظهور مي‏کند و زمين را پر از عدل و داد مي‏نمايد، همانگونه که از ظلم و جور آکنده شده باشد، هر آينه از ذريه تو و از فرزندان حسين‏عليه السلام است.»

2 - عبداللَّه بن مسعود از رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله نقل مي‏کند که آن حضرت فرمود: «لا تَذْهَبُ الدُّنْيا حَتّي‏ يَلي‏ اُمَّتي‏ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي‏ يُقالُ لَهُ الْمَهْدي‏؛(2)

دنيا به پايان نرسد مگر اينکه امت مرا مردي رهبري کند که از اهل بيت من است و به او مهدي گفته مي‏شود.»

3 - ابان مي‏گويد: «سَمِعْتُ اَبا عَبْدِ اللَّهِ‏عليه السلام يَقُولُ: «لا تَذْهَبُ الدُّنْيا حَتّي‏ يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنّي‏ يَحْکُمُ بِحُکُومَةِ آلِ داوُدَ وَلا يَسْأَلُ بَيِّنَةً، يُعْطي‏ کُلَ نَفْسٍ حَقَّها؛(3)

دنيا به سرانجام نخواهد رسيد تا اينکه مردي از تبار من قيام نمايد و به حکومت آل داود [که خود علم خواهد داشت ]حکم مي‏کند و از بيّنه سؤال نخواهد نمود و هر صاحب حقي را به حق خويش خواهد رساند.»

4 - در حديث شريف نبوي مي‏خوانيم: «وَلا تَنْقَضِي الْاَيَّامُ حَتي‏ يَمْلِکَ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي‏ يُواطِي‏ءُ اِسْمُهُ اِسْمي‏؛ (4)

روزهاي دنيا منقضي نگردد تا اينکه مردي از اهل بيت من [بر زمين ]حکومت کند که هم نام من باشد.»

5 - عبداللَّه بن مسعود مي‏گويد پيامبر خدا فرمود: «لَوْ لَمْ يَبْقِ مِنَ الدُّنْيا اِلاَّ يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ تَعالي‏ ذلِکَ الْيَوْمَ حَتّي‏ يَبْعَثَ رَجُلاً مِنّي‏؛ (5)

اگر از دنيا بيش از يک روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را طولاني خواهد کرد تا مردي از خاندان من را برانگيزد.»

6 - پيامبر گرامي‏صلي الله عليه وآله مي‏فرمايد: «يَکُونُ عِنْدَ اِنقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ وَظُهُورِ الْفِتَنِ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ الْمَهْديُّ عَطائُهُ هَنيئاً؛ (6)

هنگام پايان زمان و آشکار شدن فتنه‏ها، مردي هست که به او مهدي گفته مي‏شود و بخشش او فراوان است.»

در همه روايات فوق با تعبيرهاي مختلف بحث آخر الزمان، و ظهور امام زمان‏عليه السلام در اين دوران مطرح شده است.

علائم و نشانه‏هاي آخرالزمان‏

آخرالزمان داراي نشانه‏هايي است که در اصطلاح به آن‏ها «علائم آخرالزمان» گفته مي‏شود.

علاوه بر اصطلاح رايج «علائم آخرالزمان» در فرهنگ مسلمانان، اصطلاح مشابه ديگري است که از آن به «اشراط الساعة» ياد مي‏شود. اگر چه اين اصطلاح به علائم وقوع قيامت اختصاص دارد، ولي از بررسي رواياتي که زير اين عنوان در کتاب‏هاي حديثي ذکر شده است به دست مي‏آيد که محتواي سخنان، مطالب مشترک فراواني با روايات آخرالزمان دارد و بسياري از نشانه‏ها در هر دو دسته روايات ذکر شده است. البته اصطلاح دوم نزد اهل سنت و اصطلاح نخست نزد شيعيان شايع‏تر و رايجتر است.

همانگونه که اشاره شد، اين دوره داراي ويژگي‏هايي است که در روايات اسلامي از آن‏ها ياد شده است. برخي از آن خصوصيات که در آستانه ظهور به خوبي قابل مشاهده است عبارتند از:

1 - فراموش کردن دين:

پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله آنگاه که به توصيف زندگي مردم در دوران آخرالزمان مي‏پردازد اينگونه مي‏فرمايد: «يَأْتي‏ عَلَي النَّاسِ زَمانُ... دينُهُمْ دَراهِمُهُمْ وَهَمُّهُمْ بُطُونُهُمْ، وَقِبْلَتُهُمْ نِساؤُهُمْ وَيَرْکَعُونَ لِلرَّغيفِ وَيَسْجُدُونَ لِلدِّرْهَمِ حَياري‏ سُکاري‏، لا مُسْلِمينَ وَلا نَصاري‏؛ (7)

براي مردم روزگاري فرا مي‏رسد که... دين و آئين آن‏ها درهم‏هايشان است و همت آن‏ها شکم‏هايشان و قبله آن‏ها زنانشان مي‏باشد. رکوع و سجودشان براي مال دنياست، در حيرت و مستي خواهند بود و نه مسلمانند و نه نصراني.»

و درباره نشانه‏هاي فراموشي دين، به موارد ذيل اشاره شده است:

امام علي‏عليه السلام فرمودند: «فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِکَ اِذا اَماتَ النَّاسُ الصَّلاةَ وَاَضاعُوا الْاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْکِذْبَ وَاَکَلُوا الرِّبا وَاَخَذُوا الرِشي‏ وَشَيَّدُوا الْبُنْيانَ، وَباعُوا الدّينَ بِالدُّنْيا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَقَطَعُوا الاَْرْحامَ وَاتَّبَعُوا الْاَهْواءَ وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ وَظَهَرَتْ شَهاداتُ الزُّورِ وَاسْتُعْمِلَ الفُجُورُ وَقَولُ الْبُهْتانِ وَالْاِثْمُ وَالطُّغْيانُ؛ (8)

بدرستيکه نشانه آن هنگامي است که مردم نماز را بميرانند، امانت را ضايع گردانند، دروغ را جايز شمارند، رباخواري کنند، رشوه بگيرند، بناها را محکم و مرتفع بسازند و دين را به دنيا بفروشند، سفيهان را به کار گيرند، قطع رَحِم نمايند، از هواي نفس پيروي کنند، خون‏ها را سبک بشمارند، شهادت‏هاي دروغ آشکار شود، فحشاء معمول گردد و بهتان و گناه و مرزشکني رايج گردد.»

2 - دنياپرستي:

از ديگر ويژگي‏هاي آخرالزمان، غوطه‏ور شدن مردم در دنيا و دنياپرستي است. رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در اين‏باره فرموده‏اند: «سَيَأتي‏ عَلي‏ اُمَّتي‏ زَمانٌ تَخْبُثُ فيهِ سَرائِرُهُمْ وَتَحْسُنُ فيهِ عَلانِيَتُهُمْ طَمَعاً فِي الدُّنيا، لا يُريدُونَ بِهِ ما عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ رَبُّهُمْ يَکُونُ دينُهُمْ رياءً لا يُخالِطُهُمْ خَوْفٌ يَعُمُّهُمُ اللَّهُ بِعِقابٍ فَيَدْعُونَهُ دُعاءَ الْغَريقِ فَلا يَسَتَجيبُ لَهُمْ؛ (9)

به زودي زماني بر امت من مي‏آيد که در آن زمان درون آن‏ها پليد مي‏شود ولي ظاهر آن‏ها به طمع دنيا آراسته مي‏گردد. به آنچه در پيشگاه خداوند است دل نمي‏بندند، دين آن‏ها ريا  [و تظاهر]  است، خوف از خدا به دلشان راه نيابد  [و خداوند آن‏ها را به عذابي فراگير دچار سازد به اين صورت که] آن‏ها خداوند را همچون آدم غرق شده مي‏خوانند و خداوند دعايشان را مستجاب نمي‏کند.»

3 - فتنه‏هاي بزرگ:

از ديگر ويژگي‏هاي عصر آخرالزمان، ظهور و بروز امتحانات بزرگ الهي است که بسياري از انسان‏هاي سست ايمان در اين آزمايش‏هاي الهي مردود و عده‏اي که ايمان در تمام وجودشان رسوخ کرده، موفق بيرون مي‏آيند.

ابوخالد کابلي از امام سجادعليه السلام نقل مي‏کند که آن حضرت فرمود: «يا اَبا خالِدٍ! لَتأْتِيَنَّ فِتَنٌ کَقِطَعِ الَّيْلِ الْمُظْلِمِ لا يَنْجُوا اِلاَّ مَنْ اَخَذَ اللَّهُ ميثاقَهُ اُولئِکَ مَصابيحُ الْهُدي‏ وَيَنابيعِ الْعِلْمِ؛ (10)

اي ابا خالد! هر آينه فتنه‏هايي همچون قطعه‏هاي شب تار  [در راه است و]  فرا خواهد رسيد که هرگز کسي  [از آن] نجات نخواهد يافت مگر کسي که خداوند از او پيمان گرفته است و ايشان چراغ‏هاي هدايت و چشمه ساران دانشند.»

آري کسي که در بارِشِ فتنه، سر ايمان را به سلامت در برد، کاري کارستان کرده است که پيامبر اکرم از آن سوي اعصار و قرون از ديدن ايشان در شگفت آمده به علي‏عليه السلام چنين فرمود: «يا عَلِيُّ! اَعْجَبُ النَّاسِ ايماناً وَاَعْظَمُهُمْ يَقيناً قَوْمٌ يْکُونُونَ في‏ آخِرِ الزَّمانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وُحُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلي‏ بَياضٍ؛ (11)

اي علي! بدان که شگفت آورترين مردم در ايمان و بزرگترين آنان در يقين مردمي مي‏باشند که در آخرالزمان واقع شده‏اند، پيغمبر را ملاقات نکرده‏اند و از امام خود محجوبند و همانا به نوشته - که خط سياهي بر صفحه سفيد است - ايمان آورده‏اند.»

سيماي زندگي در آخرالزمان‏

با توجه به ويژگي‏هاي فوق مي‏توان سيماي زندگي در آخرالزمان را اينگونه ترسيم نمود:

1 - دين در آخرالزمان:

همانگونه که اشاره شد، عوامل فراواني دست به يکديگر داده، روز به روز حقيقت تابناک دين را در هاله‏اي از ابهام فرو مي‏برند. از اين رو همواره دين رو به کم رنگ شدن در جوامع مي‏رود و خرافات و انحرافات فراواني گريبان‏گير آن مي‏شود به نحوي که وقتي حضرت مهدي‏عليه السلام قيام نموده، غبار از چهره دين برمي‏گيرد، همگي گمان مي‏کنند اين دين جديدي است که آن حضرت ارائه مي‏فرمايد.

اميرمؤمنان علي‏عليه السلام اين حقيقت را اينگونه بيان فرموده است:

«اَيُّهَا النَّاسُ! سَيَأْتي‏ عَلَيْکُمْ زَمانٌ يُکْفَأُ فيهِ الْاِسْلامُ، کَما يَکْفَأُ الْاِناءُ بِما فيهِ؛ (12)

اي مردم! به زودي زماني بر شما خواهد رسيد که اسلام چونان ظرف واژگون شده آنچه در آن است ريخته مي‏شود.»

و همچنين رسول گرامي اسلام مي‏فرمايد:

«سَيَأْتي‏ عَلي‏ اُمَّتي‏ زَمانٌ لايَبْقي‏ مِنَ الْقُرآنِ اِلاَّ رَسْمُهُ وَلا مِنَ الْاِسْلامِ اِلاَّ اِسْمُهُ يُسَمُّونَ بِهِ وَهُمْ اَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مُساجِدُهُمْ عامِرَةٌ وَهِيَ خَرابٌ مِنَ الْهُدي‏؛ (13)

بر امت من زماني پيش مي‏آيد که از قرآن جز نقش آن و از اسلام جز نام آن باقي نماند، [به ظاهر] مسلمان ناميده مي‏شوند در حالي که بيش از همه مردمان از آن دورند، مساجدشان آباد است ولي از هدايت خالي است.»

2 - مردان آخرالزمان:

اگر چه امتحانات خداوند براي زن و مرد يکسان است ولي پاره‏اي روايات بخصوص درباره مردان آخرالزمان سخن گفته‏اند که به برخي از آن‏ها اشاره مي‏شود.

امام صادق‏عليه السلام فرمود: «... وَرَأَيْتَ الرَّجُلَ اِذا مَرَّ بِهِ يَوْمٌ وَلَمْ يَکْسِبْ فيهِ الذَّنْبَ الْعَظيمَ مِنْ فُجُورٍ، اَوْ بَخْسِ مِکْيالٍ اَوْ ميزانٍ اَوْ غَشَيانِ حَرامٍ اَوْ شُرْبِ مُسْکِرٍ کَئيباً حَزيناً؛ (14)

مردي را مي‏بيني هنگامي که يک روز بر او گذشته و گناه بزرگي انجام نداده است، از قبيل فحشا، کم فروشي، کلاهبرداري و يا شرب خمر، بسيار غمگين و اندوهگين مي‏شود.»

3 - زنان آخرالزمان:

خداوند متعال زن را همانند مرد گوهر گرانبهاي آفرينش قلمداد کرده است و اوگاه با اختيار و انتخاب خود تا اوج کمالات معنوي صعود مي‏کند و گاهي به پايين‏ترين درکات سقوط مي‏نمايد.

رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در وصف برخي از زنان آخرالزمان چنين مي‏فرمايد:

«کَيْفَ بِکُمْ اِذا فَسَدَ نِساؤُکُمْ وَفَسَقَ شُبَّانُکُمْ وَلَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَلَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ. فَقيلَ لَهُ: وَيَکُونُ ذلِکَ يا رَسُولَ اللَّهُ؟ فَقالَ: نَعَمْ وَشَرٌّ مِنْ ذلِکَ؛ (15)

چگونه مي‏شود حال شما هنگامي که زن‏هاي شما فاسد شوند و جوانانتان فاسق، و شما نه امر به معروف مي‏کنيد و نه نهي از منکر. به پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله گفته شد که آيا اين چنين خواهد شد؟! آن حضرت فرمود: بله و بدتر از آن [نيز خواهد شد] .»

و بالاخره سيماي زنان بد در آخرالزمان را با اين سخن از اميرمؤمنان علي‏عليه السلام به پايان مي‏بريم که فرمود: «يَظْهَرُ في‏ آخِرِ الزَّمانِ وَاِقْتِرابِ السَّاعَةِ وَهُوَ شَرُّ الْاَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ کاشِفاتٌ عارياتٌ مَتَبَرِّجاتٌ داخِلاتٌ فِي الْفِتَنِ، مائِلاتٌ اِلَي الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ اِلَي اللَّذَّاتِ، مُسْتَحِلاَّتٌ لِلْمُحَرَّماتِ في‏ جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛ (16)

در آخرالزمان و نزديک شدن قيامت - که بدترين زمان‏هاست - زن‏هايي ظاهر مي‏شوند که برهنه و لخت مي‏باشند، زينت‏هاي خود را آشکار مي‏سازند، به فتنه‏ها داخل مي‏شوند و به سوي شهوت‏ها مي‏گرايند و به سوي لذت‏ها مي‏شتابند، حرام‏هاي الهي را حلال مي‏شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.»

نجات يافتگان آخرالزمان‏

سخن را با کلامي از اميرمؤمنان‏عليه السلام درباره انسان‏هايي که در اين دوران سخت نجات مي‏يابند به پايان مي‏بريم که آن حضرت فرمود: «وَذلِکَ زَمانٌ لا يَنْجُو فيهِ اِلاَّ کُلُّ مُؤْمِنِ نُوَمَةٍ اِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ وَاِنْ غابَ لَمْ يُفْتَقَدْ، اُولئِکَ مَصابيحُ الْهُدي‏ وَاَعْلامُ السُّري‏ لَيْسُوا بِالْمَساييحِ وَلاَ الْمَذاييعِ الْبُذُرِ اُولئِکَ يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمْ اَبْوابَ رَحْمَتِهِ وَيَکْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ؛ (17) و آن زماني است که از فتنه‏ها نجات نمي‏يابد مگر مؤمناني که بي‏نام و نشانند، اگر در حضور باشند شناخته نشوند و اگر غايب گردند کسي سراغ آن‏ها را نمي‏گيرد. آن‏ها چراغ‏هاي هدايت و نشانه‏هاي روشنند. نه مفسده‏جو هستند و نه فتنه‏انگيز، نه در پي اشاعه [فحشايند] و نه مردمي سفيه و لغوگو! اينانند که خداوند درهاي رحمتش را به سويشان باز مي‏کند؛ و سختي‏ها و مشکلات را از آنان برطرف مي‏سازد.»

  • پاورقــــــــــــــــــــي

 

 

1) ابن ابي زينب، غيبت نعماني، کتابخانه صدوق، 1366، چاپ اول، ص‏357، ح‏1.

2) الطوسي، ابي جعفر محمد بن الحسن، کتاب الغيبة، مؤسّسه المعارف الاسلاميه، الطبعة الثاني، 1417، ص‏182، ح‏141.

3) الکليني، محمد بن يعقوب، الکافي، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1365، ج‏1، ص‏397.

4) الطبرسي الآملي، ابوجعفر، بشارة المصطفي لشيعة المرتضي، منشورات المطبعة الحيدريه، ص‏258.

5) الطوسي، ابوجعفر، کتاب الغيبة، ص‏46، روايت 30.

6) الاربلي، ابوالحسن، کشف الغمه في معرفة الائمّة، دارالاضواء، ج‏3، ص‏260، ح‏24.

7) محدث نوري، مستدرک الوسايل، مؤسّسه آل البيت، چاپ اول، ج‏11، ص‏379، ح‏22.

8) شيخ صدوق، کمال الدين، دارالکتب الاسلاميه، 1359، قم، ج‏2، ص‏525، ح‏47.

9) الکليني، محمد بن يعقوب، الکافي، دارالکتب الاسلامية، ج‏8، ص‏306.

10) شيخ مفيد، امالي، کنگره شيخ مفيد، 1413، قم، ص‏45.

11) شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين، 1413، ج‏4، ص‏366.

12) سيد رضي، نهج البلاغه، نشر امام علي‏عليه السلام، خطبه 103.

13) شيخ صدوق، ثواب الاعمال، انتشارات شريف رضي، 1364، ص‏253.

14) الکليني، محمد بن يعقوب، الکافي، ج‏8، ص‏40.

15) حرّاني، حسن بن شعبه، تحف العقول، انتشارات جامعه مدرسين، 1404، ص‏49.

16) شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، ج‏3، ص‏390؛ طبرسی، رضی الدین، مکارم الاخلاق، انتشارات شریف رضی، ص‏201.

17) سید رضی، نهج البلاغه، نشر امام علی‏علیه السلام، ترجمه محمد کاظم محمدی - محمد دشتی، خطبه 103.

406 دفعه
(0 رای‌ها)