گزیده‌ای از كتاب (غنا موسیقی)

اشاره

به یاری خداوند متعال، مباحثی با عنوان «گزیده‌» در اختیار شما قرار می‌گیرد. این نوع از مقاله‌ها - معمولا - فشرده یك كتا ب، مقاله، یا فصلی از یك اثر است. موضوع این شماره غنا و موسیقی می‌باشد كه از كتاب «غنا، موسیقی‌» استخراج شده است. این كتاب اولین نمونه از یك طرح تحقیقاتی فقهی است كه به كوشش رضا مختاری و محسن صادقی و جمعی از محققان فاضل حوزه علمیه قم، تهیه شده و بهترین و جامع‌ترین منبع موجود در این زمینه برای فقها و فضلاست. این اثر اكنون در سه مجلد (2778 صفحه) سامان یافته و بوستان كتاب قم، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی، پخش آن را به عهده دارد. (1)

جلد اول و دوم، پس از مقدمه طولانی، بیست و هفت رساله خطی را با تصحیح و تحقیق كامل به عنوان بخش اول در خود جای داده است و جلد سوم در 1600 صفحه؛ شامل پنج بخش ذیل است كه از بخش دوم مباحث شروع شده است.

دوم: گفتارهای پراكنده درباره غنا؛

سوم: آراء فقیهان درباره غنا؛

چهارم: كتابشناسی غنا؛

پنجم: احادیث غنا؛

ششم: اهل سنت و غنا.

گفتنی است كه جلد چهارم این كتاب نیز در دست تهیه می‌باشد.

مقاله حاضر گزیده‌ای است از بخش پنجم كتاب، كه در 119 صفحه، و دو فصل؛ متن و سند همه احادیث غنا و موضوعات مربوط به آن را با نظمی خاص آورده است تا برای فقه پژوهانی كه مایلند با همه احادیث غنا یكجا آشنا شوند، سودمند افتد.

سخنان فقها درباره احادیث غنا

پیشاپیش مناسب است سخنان چند تن از فقهای بنام را، در تفسیر احادیث غنا یادآور شویم:

شیخ انصاری رحمه الله گوید: «الغناء لا خلاف فی حرمته فی الجملة، والاخبار بها مستفیضة، وادعی فی الایضاح تواترها. » (2)

صاحب جواهررحمه الله نیز نوشته است: «والسنة متواترة فیه‌» (3)

امام خمینی رحمه الله گوید: «فقد وردت روایات مستفیضة او متواترة علی حرمته، وهی علی طوائف.» (4) ‌

آیة الله خوئی رحمه الله گوید: «والروایات الواردة فی حرمة الغناء وان كان اكثرها ضعیف السند، ولكن فی المعتبر منها غنی وكفایة.» (5)

منابع

همه احادیث كتب اربعه اوائل؛ یعنی كافی، فقیه، تهذیب و استبصار و كتب اربعه اواخر؛ یعنی وافی، وسائل، بحار و مستدرك، درباره غنا و مباحث مربوط به آن، در این بخش درج شده است و احادیث عامه در بخش ششم، ضمن دو رساله و ده گفتار از مشهورین آنان نقل می‌شود. مراجعه كننده به این بخش، نیازی ندارد تا به سایر منابع رجوع كند؛ چون همه احادیث با همه خصوصیات و اختلافات سندی و متنی با دقت تمام ثبت و ضبط شده است.

باب 1. احادیثی كه در تفسیر چهار آیه آمده است

آیه اول

ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام درباره «قول الزور» در آیه شریفه ذیل می‌پرسد. «فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور»؛ (6) «و از بتهای پلید و از سخن باطل بپرهیزید.‌»

حضرت می‌فرماید: «الغناء» (7) . همچنین آن حضرت در پاسخ به زید شحام و دیگران نیز می‌فرماید: «الرجس من الاوثان؛ الشطرنج، وقول الزور؛ الغناء؛ (8) منظور از بتهای پلید شطرنج است و منظور از قول زور غنا می‌باشد.‌»

یكی از شیعیان، از حضرت امام صادق علیه السلام پرسید: من كسی هستم كه با شكار و چوگان سرگرم می‌شوم و خود را به بازی شطرنج مشغول می‌دارم. امام علیه السلام فرمود: «... اما صید كه تلاشی بیهوده است و هر كه از روی بازیچه، هوسبازی، بیهوده گرایی و خوشگذرانی در پی صید باشد؛ تلاشش بی فایده و باطل است و نماز و روزه‌اش در سفر [معصیت] كامل است و براستی كه شخص مؤمن چنین فرصتهایی را ندارد؛ آخرت جویی او را از كارهای بیهوده و بازیچه بازداشته است.

و اما شطرنج، در همین مورد است كه خدای عزیز و جلیل می‌فرماید: «فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور»؛ فقول الزور: الغناء، وان المؤمن عن جمیع ذلك لفی شغل، ما له وللملاهی! فان الملاهی تورث قساوة القلب وتورث النفاق. واما ضربك بالصولج فان الشیطان معك یركض، والملائكة تنفر عنك، وان اصابك شی ء لم تؤجر، ومن عثر به دابته فمات دخل النار؛ (9)

پس منظور از «قول زور» غناست و واقعا یك مؤمن برای چنین اموری بیكار نیست، او را با رامشگری و نوازندگی چكار!؟ رامشگری و نوازندگی قساوت قلب و نفاق به بار می‌آورد. اما چوگان زدنت؛ [كار درستی نیست] زیرا شیطان به همراهت می‌دود و فرشتگان از كنار تو كوچ می‌كنند و اگر در این وادی به مصیبتی دچار شدی، پاداشی نداری و هر كه را چارپایش بر زمین زند و بمیرد، وارد آتش شود.» (10)

عبدالله بن ابوبكر بن محمد گوید: به دستشویی خانه‌ام رفتم، كنیز همسایه‌ام می‌زد و می‌خواند، من لحظه‌ای ماندم و گوش دادم و بیرون شدم. هنگامی كه شب فرا رسید، به محضر امام صادق علیه السلام [امام زمانم] شرفیاب شدم. آن گاه كه حضرت مقابل من قرار گرفت، فرمودند: «الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا «اجتنبوا قول الزور»؛ از غنا بپرهیزید، از غنا بپرهیزید، از غنا بپرهیزید. [خداوند می‌فرماید] از قول زور بپرهیزید.‌» وی گوید: امام علیه السلام همواره می‌فرمود: «الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا» تا آنجا كه آن مجلس برایم به تنگ آمد، در فشار روحی قرار گرفتم و دانستم كه منظورش من هستم. جلسه پایان یافت، وقتی بیرون رفتم به غلامش معتب گفتم: به خدا سوگند، جز من كسی در نظرش نبود. (11)

آیه دوم

روایاتی در تفسیر آیه شریفه «والذین لا یشهدون الزور»؛ (12) « [بندگان خاص خدای رحمان] كسانی هستند كه شاهد زور نمی‌شوند.‌» وارد شده و غنا را یكی از مصادیق زور معرفی كرده اند. مجمع البیان، ذیل آیه، می‌نویسد: یعنی در جلسات باطل حاضر نمی‌شوند و از این قبیل است مجالس غنا، فحش و.... گفته شده: منظور آیه همان غناست. این تفسیر از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده است. (13)

آیه سوم

محمد بن مسلم گوید: از امام باقرعلیه السلام شنیدم كه می‌فرمود: «غنا از چیزهایی است كه خدای عزوجل بر آن وعده آتش داده است و این آیه را تلاوت فرمود: «ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم ویتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهین‌» ؛ (14) «و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند، برای آنها عذابی خواركننده است.‌»

پنج روایت، دلالت دارد كه یكی از موارد «لهو الحدیث‌» غنا و موسیقی است. (15)

به عنوان نمونه؛ ابو امامه از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نقل می‌كند: «لا یحل تعلیم المغنیات ولا بیعهن، واثمانهن حرام وقد نزل تصدیق ذلك فی كتاب الله تعالی: «ومن الناس من یشتری...‌» والذی نفسی بیده ما رفع رجل عقیرته یتغنی الا ارتدفه شیطانان یضربان بارجلهما علی صدره وظهره حتی یسكت؛ (16) آموزش كنیزان رامشگر، حلال نیست، همچنین فروش آنان و قیمت گذاری آنها حرام است و تصدیق این مطلب در كتاب خداوند متعال نازل شده است كه «ومن الناس من یشتری...‌» ؛ سوگند به آن خدایی كه جانم در كف اختیار او است، هیچ كس صدایش را به غنا بلند نمی‌كند مگر این كه دو شیطان بر دوشش سوار می‌شوند و با پاشنه پا بر سینه و پشتش می‌زنند، تا هنگامی كه ساكت گردد.‌»

آیه چهارم

گروهی از شیعیان كوفه وارد مدینه شدند و به منزل شخصی كه اهل غنا و موسیقی بود، رفتند. ابو ایوب خراز - كه یكی از آنهاست - گوید: سپس نزد امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم، حضرت به ما فرمود: «این نزلتم؛ كجا منزل كردید!؟» گفتیم: نزد فلانی كه كنیز خواننده دارد. در روایت دیگری سخن امام علیه السلام چنین است: «كیف فعلتم هذا؟؛ چگونه این كار را انجام دادید؟» عرض كردیم: جز خانه او جایی دیگر پیدا نكردیم و تا آنجا نرفته بودیم، نمی‌دانستیم. حضرت فرمود: «فكونوا كراما؛ بزرگوار باشید.‌»

ما واقعا منظورش را درك نكردیم و گمان كردیم می‌فرماید: كرم كنید و پول بیشتری به او بدهید، از اینرو برگشتیم و پرسیدیم ما منظور حضرت عالی را از جمله «كونوا كراما» نمی‌دانیم. آن گاه امام علیه السلام فرمود: «آیا نشنیده اید سخن خدای عزیز و جلیل را كه در كتابش می‌فرماید: «واذا مروا بالغو مروا كراما» (17) ؛ (18) و هنگامی كه به لغو و بیهودگی برخورند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.

باب 2. مذمت و نهی از غنا

ریان بن صلت در خراسان از امام رضاعلیه السلام می‌پرسد: سرورم، هشام بن ابراهیم عباسی می‌گوید: شما به او اجازه داده اید موسیقی بشنود و برای او حلال كرده اید. حضرت می‌فرماید: «كذب الزندیق، انما سالنی عن ذلك فقلت له: ان رجلا سال ابا جعفرعلیه السلام عن ذلك، فقال ابوجعفر: اذا میز الله بین الحق والباطل فاین یكون الغناء؟، فقال: مع الباطل، فقال له ابوجعفر: قد قضیت‌» ؛ (19) این مرد ریاكار دروغ می‌گوید، در این باره از من پرسید، به او گفتم: شخصی از حضرت باقرعلیه السلام از این موضوع پرسید، و آن حضرت در پاسخش فرمود: «هنگامی كه خدا حق و باطل را جدا كند غنا در كدام صف قرار می‌گیرد؟ آن مرد پاسخ داد: غنا در صف باطل قرار می‌گیرد. آن گاه امام باقرعلیه السلام فرمود: « [خوب] داوری كردی.‌»

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «بیت الغناء لا تؤمن فیه الفجیعة، ولا تجاب فیه الدعوة، ولا یدخله الملك؛ (20) خانه غنا، خانه‌ای است كه نه از مرگ ناگهانی در امان است و نه دعا در آن مستجاب است و نه فرشته در آن وارد می‌شود.‌»

امام باقر و امام صادق علیهما السلام: «الغناء عش النفاق...؛ (21) غنا لانه نفاق است.‌»

حضرت باقرعلیه السلام: «مجلس الغناء مجلس لا ینظر الله (عزوجل) الی اهله، والغناء اخبث ما خلق الله (تعالی) والغناء یورث النفاق ویعقب الفقر؛ (22) جلسه غنا، نشستی است كه خدا به اهل آن، نظر [رحمت] ندارد و غنا خبیث‌ترین چیزی است كه خدای تعالی آفریده است و نفاق می‌آورد و فقر [و فلاكت] در پی دارد.‌»

حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اما یستحیی احدكم ان یغنی علی ظهر دابته وهی تسبح؛ (23) آیا یكی از شما حیا نمی‌كند كه سواره بر مركب غنا می‌خواند با این كه آن حیوان، تسبیح خدا را می‌گوید؟»

باب 3. نهی از غنا در قرائت قرآن كریم

رسول اكرم صلی الله علیه وآله: «اقرؤوا القرآن بالحان العرب واصواتها، وایاكم ولحون اهل الفسق واهل الكبائر فانه سیجیی ء من بعدی اقوام یرجعون القرآن ترجیع الغناء والنوح والرهبانیة، لا یجوز تراقیهم، قلوبهم مقلوبة وقلوب من یعجبه شانهم؛ (24)

قرآن را با لحنها و آوازهای عرب بخوانید و از لحنهای بدكاران و اهل گناهان كبیره دوری كنید؛ زیرا كه پس از من مردمانی آیند كه قرآن را چون خوانندگی غنا و نوحه خوانی و رهبان مآبی در حنجره بچرخانند، چنین قرائتی از گلوگاه آنان نگذرد، دلشان وارونه است، و دل هر كه از آنها خوشش آید [هم وارونه است] .‌»

باب 4. قیمت مغنیه و درآمدش

ابراهیم بن ابی البلاد گوید:

اسحاق بن عمر چند جاریه مغنیه داشت، در وقت مرگش سفارش كرد آنان را بفروشیم و پولش را نزد امام كاظم علیه السلام ببریم. من نیز - طبق وصیت - آنان را به سیصد هزار درهم فروختم و پولش را نزد امام علیه السلام بردم و عرض كردم: یكی از دوستان شما چنین سفارشی كرده است، انجام دادم و اینك پولش را تقدیم می‌كنم.

حضرت فرمودند: «لا حاجة لی فیه؛ ان هذا سحت، وتعلیمهن كفر والاستماع منهن نفاق وثمنهن سحت؛ (25) من نیازی به این پول ندارم، واقعا این پول، نامشروع است و آموزش آنان كفر است و شنیدن از آنان نفاق است و قیمتشان حرام است.‌»

در روایت دیگری چنین تعبیر شده است: «ان ثمن الكلب والمغنیة سحت؛ (26) به راستی قیمت سگ و كنیز مغنیه حرام است.‌»

در توقیعی كه از ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام توسط محمد بن عثمان عمری - نایب خاص حضرت - رسیده، چنین آمده است: «... واما ما وصلتنا به فلا قبول عندنا الا لما طاب وطهر، وثمن المغنیة حرام...؛ (27) و اما آن پولهایی كه آوردی، ما نمی‌پذیریم جز آنچه پاك و پاكیزه باشد و قیمت كنیز آوازه خوان حرام است.‌»

باب 5. آلات لهو و لعب

در این باب ضمن 18 صفحه، 36 روایت در تحریم آلات موسیقی آمده است:

1. مامون از امام علی بن موسی الرضاعلیه السلام خواست تا امام، ایمان را برایش توصیف نماید. آن حضرت نوشت: «... الایمان هو اداء الامانة و... واجتناب ا لكبائر، وهی قتل النفس... والمحاربة لاولیاء الله (تعالی) ، والاشتغال بالملاهی، والاصرار علی الذنوب و...؛ (28) ایمان؛ یعنی ادای امانت و... و دوری از گناهان كبیره كه عبارت است از خونریزی و... و جنگ با اولیای خدای تعالی و سرگرمی به آلات لهو و اصرار بر گناهان و....‌»

2. از امام صادق علیه السلام درباره خمر پرسیدند. حضرت فرمود: «قال رسول الله صلی الله علیه وآله،... ان الله تعالی بعثنی رحمة للعالمین، ولامحق المعازف والمزامیر وامور الجاهلیة واوثانها وازلامها و...؛ (29) پیامبر خدا9 فرمودند: خدای تعالی مرا جهت رحمت برای همه جهانیان برانگیخت و [مرا مبعوث كرد] تا [ابزار گناه مثل] تیرهای قمار، سازها و كارهای جاهلی و بتها و بدعتها و... را براندازم.‌»

3. قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «انهاكم عن الزفن والمزمار وعن الكربات والكبرات؛ (30) شما را از بازی دف، ساز و نی، نرد و دایره و طبل و تنبور باز می‌دارم.‌»

4. در چند روایت از حضرت صادق علیه السلام این مضمون رسیده است: «در منزلی كه چهل روز تار و تنبك (آلات موسیقی) به كار رود، خداوند شیطانی را به نام قفندر بر آن مسلط می‌كند و او به تمام اندام صاحب خانه می‌نشیند و در او می‌دمد، پس از آن، حیا و غیرت از او برداشته می‌شود، به گونه‌ای كه برایش مهم نیست هرچه درباره‌اش بگویند و هرچه با ناموسش انجام دهند. (31) ‌»

5. ابوصلب هروی از حضرت امام رضاعلیه السلام و او از پدران بزرگوارش از علی علیه السلام درباره علت عذاب اصحاب الرس چنین نقل می‌كند: «... یشربون الخمر، ویضربون بالمعازف ویاخذون الدستبند... ولا یتكلمون من الشرب والعزف...؛ (32)  [از جمله علل عذاب اصحاب رس این بود كه] شراب می‌خوردند، تار و تنبك می‌زدند و دستان می‌گرفتند و از اینها نهی نمی‌كردند.‌»

باب 6. استماع غنا و تار

ایجاد نفاق، فقر و گرفتاری

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «استماع الغناء واللهو ینبت النفاق فی القلب كما ینبت الماء الزرع؛ (33) شنیدن غنا و [اشعار] بیهوده، در دل نفاق می‌رویاند؛ همان گونه كه آب، زراعت را می‌رویاند.‌»

امام علی علیه السلام: «... كثرة الاستماع الی الغناء یورث الفقر؛ (34) پر شنیدن موسیقی فقرآور است.‌»

چند روایت از امام صادق علیه السلام بدین مضمون رسیده است: حضرت از یكی از یارانش می‌پرسد: «دیروز كجا بودی؟» آن مرد می‌گوید: دانستم كه امام علیه السلام با خبر شده است، از اینرو عرض كردم: فدایت شوم، در راه می‌رفتم، فلانی مرا دید، دستم را گرفت و با اصرار به منزل خود كشانید و به زور ما را نگهداشت؛ كنیز آوازه خوانی هم داشت، قدری خوانندگی و نوازندگی كرد و بنده تا عصر آنجا بودم.

امام علیه السلام با ناراحتی فرمود: «ویحك، اما خفت امر الله ان یاتیك وانت علی تلك الحال؟ انه مجلس لا ینظر الله الی اهله، الغناء اخبث ما خلق الله (عزوجل) ؛ (35) وای بر تو آیا نترسیدی كه در چنان وضعی امر خدا (مرگ) سراغت آید؟ به راستی آن مجلسی است كه خدا به اهل آن نگاه نمی‌كند؛ غنا خبیث‌ترین آفریده خدای عزوجل است.‌»

توبه

مسعدة بن زیاد گوید: در محضر حضرت صادق علیه السلام بودم، مردی عرض كرد: پدر و مادرم فدایت! صدای آواز كنیزان رامشگر همسایه، به دستشویی ما می‌رسد و هنگامی كه آنجا می‌روم، گاهی بیشتر می‌نشینم تا خوانندگی و نوازندگی آنها را بشنوم. حضرت فرمود: «چنین مكن.‌» آن مرد عرض كرد: به خدا قسم نزدشان نرفتم، تنها صدایی است كه می‌شنوم. آن گاه حضرت فرمودند: «لله انت! اما سمعت الله (عزوجل) یقول: «ان السمع والبصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسئولا»؛ (36) خدا به دادت برسد، آیا سخن خدای عزوجل را نشنیده‌ای كه می‌فرماید: «براستی از [تمامی] شنیدن و دیدن و دل بازخواست خواهد شد.‌» آن مرد عرض كرد: این چنین است، ولی گویا تا كنون این آیه قرآن كریم را از هیچ عرب و عجمی نشنیده بودم؛ بنابراین - به خواست خدا - دیگر تكرار نمی‌كنم و جدا از خدا آمرزش می‌طلبم. آن گاه امام علیه السلام فرمودند: «بلند شو و غسل كن و هر چه می‌توانی نماز بخوان، براستی كه تو برنامه بسیار بدی داشتی. چقدر حالت بد بود اگر بر همین حال و وضعیت مرده بودی. حمد و سپاس الهی را به جا آور و توبه كن. آمرزش بخواه از هرچه ناپسند بوده است؛ زیرا خدا جز كارهای قبیح و زشت را بد نمی‌شمارد و كار قبیح را برای اهلش واگذار؛ زیرا هر كاری اهلی دارد. (37) ‌»

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) ضرورت این مبحث پس از پایان محرم و صفر و شروع عروسیها، بیشتر احساس می‌شود، گرچه ترویج موسیقی در كشور ما بر صاحب نظران پوشیده نیست و به نام هنر، بودجه‌های كلانی هزینه می‌شود. بسیاری از رسانه‌ها، روزنامه‌ها و مجلات با نشر مقالات، اخبار یا صفحه ویژه و... در این زمینه فعالند. به آمار برخی كتابهایی كه در سال 80 منتشر شده است توجه كنیم:

در رشته هنر برای معماری، 20 كتاب تالیف، 12 كتاب ترجمه و 1 كتاب تصحیح شده است. (جمعا 22 مورد) ، ولی برای موسیقی، 41 تالیف و 14 ترجمه (جمعا 55) اثر ارائه شده است.

در علوم خاص برای هیات و نجوم، 2 تالیف، 3 ترجمه و 1 تصحیح و در علوم كاربردی برای مواد و معدن جمعا 33 و برای مهندسی شیمی و نساجی جمعا 18 و برای علوم نظامی جمعا 2 كتاب منتشر شده است*.

در رشته تاریخ و جغرافیا برای تاریخ اسلام و ملل اسلامی، جمعا 30 اثر و برای تاریخ ایران و ایران شناسی جمعا 351 اثر، منتشر شده است*.

در تهران، تنها یك ناشر؛ حدود هفتاد كتاب درباره موسیقی، ابزار و روش استفاده از آن منتشر و عرضه كرده كه عناوین برخی از آنها چنین است: «آموزش دف؛ آموزش تنبك؛ آموزش مقدماتی پیانو؛ دستور مقدماتی تار و سه تار؛ آهنگهای ساده برای گیتار. **»

* گزارش بیستمین دوره معرفی كتاب جمهوری اسلامی ایران، ص 14 - 15.

** غنا، موسیقی، ج 1، مقدمه، ص 70.

2) المكاسب، ج 1، ص 283، چاپ كنگره شیخ انصاری، نیز رك: ایضاح الفوائد، ج 1، ص 405.

3) جواهر الكلام، ج 23، ص 44.

4) المكاسب المحرمه، ج 1، ص 203.

5) مصباح الفقاهة، ج 1، ص 307.

6) حج/30.

7) الكافی، ج 6، ص 431.

8) همان، ص 435.

9) الاصول الستة عشر، صص 50 و 51، كتاب زید الزسی.

10) بحارالانوار، ج 76، ص 356؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 214 - 216.

11) امالی الطوسی، ص 720 - 721، المجلس 43، ج 3؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 309.

12) فرقان/72.

13) مجمع البیان، ج 7، ص 181، ذیل آیه؛ و ر. ك: الكافی، ج 6، صص 431 و 433؛ الوافی، ج 17، ص 209؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 304؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 208، ح 736؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 213.

14) لقمان/6.

15) غنا، موسیقی، صص 2181 - 2183.

16) مجمع البیان، ج 8، ص 313.

17) فرقان/72.

18) الكافی، ج 6، ص 432؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 209، ح 766؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 220.

19) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 672.

20) الكافی، ج 6، ص 433؛ الوافی، ج 17، ص 214؛ وسائل الشیعة، ج 17، ص 303.

21) ثواب الاعمال، ص 554؛ بحارالانوار، ج 79، ص 162.

22) دعائم الاسلام، ج 2، ص 207، ح 756.

23) المحاسن، ص 375، كتاب السفر، ح 144.

24) الكافی، ج 2، ص 450.

25) الكافی، ج 5، ص 120.

26) تهذیب الاحكام، ج 6، ص 357، ح 1021؛ الاستبصار، ج 3، ص 61، ح 204.

27) الغیبة للطوسی، صص 176 - 177؛ كمال الدین، صص 483 - 485؛ وسائل، ج 17، ص 123.

28) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 2، ص 261، 274، 278 و 289؛ تحف العقول، صص 422 - 423.

29) امالی الصدوق، ص 339، المجلس 65، ح 1.

30) الكافی، ج 6، ص 432؛ الوافی، ج 17، صص 210 - 211؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 313.

31) الكافی، ج 6، صص 433 - 434، ح 14 و 17.

32) علل الشرائع، ج 1، صص 40 - 42؛ عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 418، 422.

33) الكافی، ج 6، ص 434.

34) الخصال، ص 505.

35) الكافی، ج 6، ص 834؛ الوافی، ج 17، ص 216؛ دعائم الاسلام، ج 2، صص 207 - 208؛ مستدرك الوسائل، ج 13، صص 212 - 213.

36) اسراء/36.

37) الكافی، ج 6، ص 432؛ الفقیه، ج 1، صص 45 - 46، ح 177؛ تهذیب الاحكام، ج 1، ص 116، ح 304؛ الوافی، ج 17، صص 211 - 212.

480 دفعه
(0 رای‌ها)