از جمله اهداف تبلیغات و ارتباط انسانها، متقاعد ساختن و همراه نمودن گیرندگان پیام با اندیشههاى فرستنده است. آگهىهاى تجارى سعى در متمایل ساختن مصرف كنندگان به خرید كالاى خویش دارند، اخبار سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى با شیوههاى خاص و روان شناسانه طراحى مىشوند تا منافع صاحبان خبر تامین شود و افكار عمومى رابه آن سو كه مایلند و مىخواهند بكشانند و همه چیز آماده مىشود تا مخاطب پیام، پیام دهنده را محق بشناسد.
به عنوان نمونه زمانى كه سریال «شالوم سلام» توسط یك شبكه استكبارى تهیه مىشود، در صدد است تا ضمن یك داستان گیرا مخاطبان را با خود همراه سازد و آنچه را مىخواهد به آنان بقبولاند. در این سریال دخترى مسلمان در ارتباط با پسرى انگلیسى از اسلام روى گردانده و به انحراف و آلودگىهاى اخلاقى كشیده مىشود. همچنین در این فیلم رابطهاى منطقى بین موفقیتهاى درسى، علمى و دور شدن از اسلام به وسیله هنر پیشه دختر ترسیم مىشود. سناریو نویس این سریال، گارت جونز ادعا كرده است كه این سریال با رشد بنیادگرایى در غرب مقابله خواهد نمود. هنرپیشه اصلى سریال مامتا كاشى است كه هندى الاصل و تبعه انگلیس مىباشد و به خاطر بازى در این سریال برنده جایزه بهترین هنرپیشه زن از سوى جشنواره فیلم كن فرانسه شده است. اما آنچه بیش از همه جالب است اظهار نظر رئیس كل این شبكه خبرى است. او سریال مزبور را از پر اهمیتترین فیلمهاى سال 1989 دانسته است (1).
امروزه فن آورى پیچیده ارتباطات به كار گرفته مىشود تا هركس و هر ملت را بخواهند همراه ساخته، متقاعد نمایند و نگرشهاى خویش را به جاى نگرشهاى مخاطب جایگزین كنند. اگر مىبینیم شركتهاى آمریكایى سالانه 700 فیلم روانه بازارهاى خارجى مىكنند، از همین انگیزه نشات مىگیرد.
با توجه به آنچه گفته شد مىتوانیم دریابیم ژرف نگرى پیر جماران تا چه اندازه است كه فرمود:
«مساله تبلیغات یك امر مهمى است كه مىشود گفت در دنیا در راس همه امور قرار گرفته است و مىتوان گفت دنیا بر دوش تبلغات است. (2) » جالب آنجا است كه ژرف نگرى امام از اندیشه دهكده جهانى «مكیوهان» گذر كرده، به نظریهاى نو مىرسد: «برادران و خواهران من! ما امروز در یك عصرى واقع هستیم كه تمام دنیا، تمام كشورها از اقصى نقاط عالم تا این جا به منزله یك خانه شدهاند. (3) »
بنابراین باید پذیرفت كه عنصر متقاعد سازى و همراه ساختن، از مفاهیم اساسى در جهان امروز است كه در قالبهاى مختلف شكل مىگیرد. رژیم صهیونیستى نیز براى مشروعیتبخشیدن به خویش و متقاعد نمودن اندیشه جهانیان از ابزارهاى مختلفى سود مىبرد. «برخى آمارها نشان مىدهند كه بیش از 90% از مجموعه كسانى كه در امر تولید، كارگردانى، بازیگرى، فیلمبردارى و مونتاژ شبكههاى سینمایى آمریكا فعالیت مىكنند، یهودى هستند. (4) » صهیونیستها با استفاده از كشتار یهودیان به وسیله آلمان نازى «دهها فیلم ساختند و در ادعاى ستمى كه در این جریان بر یهود رفته است مبالغهها كردند تا مهر و عواطف جهانى را به سوى خود جلب كنند و افكار عمومى جهانیان، به ویژه آمریكایىها را برانگیخته و آنان را نسبتبه حقانیتخود قانع سازند. (5) »
متقاعدسازى
عنصر متقاعد سازى براى ارتباطهاى خرد مانند روابط شخصى تا ارتباطهاى كلان مانند شبكههاى جهانى رایانه و اینترنت و ماهوارهها از اهمیتى بسیار برخوردار است.
همه ما به گونهاى تلاش مىكنیم تا دیگران رابا اندیشه خویشتن همراه نماییم. این گفتار شامل ارتباطهاى دینى نیز مىشود و تبلیغات اسلامى را نیز در خود جاى مىدهد.
هرچند اصول متقاعد سازى بسیار بیشتر و پیچیدهتر از آن چه در این مقاله خواهد آمد مىباشد، اما تلاش مقاله این است كه كلیدىترین اصول را مطرح سازد تا در تركیبى سزاوار با اصول مشترك در ارتباطها (6) طرحى جامع، ساده و كاربردى ارائه دهد. از این رو مهمترین اصول را در پنج اصل به خوانندگان تقدیم مىنمائیم.
اصل اول: تكیه بر مشتركها
اگر مىخواهید گام اول را به سوى متقاعد نمودن دیگران بردارید بایستى از نكات چالشى كه مخاطبان را به موضعگیرى وا مىدارد پرهیز كنید. باید توجه داشت كه لزومى ندارد هر آنچه را مىدانیم، بگوییم. بلكه باید تلاش نماییم هر چه را كه مخاطب قبول دارد به كار گیریم و بستر مناسبى براى ارتباط بسازیم. امام علىعلیه السلام مىفرمایند: «لا تتكلم بكل ما تعلم فكفى بذلك جهلا (7) ؛ هر چه را مىدانى نگو، زیرا این عمل براى اثبات نادانى كافى است.»
از این رو مناسب است در گامهاى اولیه ارتباط، بر مشتركها تاكید نماییم و با موقعیتسنجى، راه رسیدن مخاطب به حق را هموار سازیم.
به تعبیرى دیگر متقاعد كننده هوشیار، شكارچى لحظات است. او مىداند چگونه شروع كند و در چه زمان عمل همراه سازى را تكامل بخشد.
گویى او همواره سخن امیر مؤمنان علىعلیه السلام را مد نظر دارد كه فرمودند: «لا تتكلمن اذا لم تجد للكلام موقعا (8) ؛ هر گاه مجال و جایگاه سخن را آماده ندیدى، از سخن گفتن پرهیز كن.»
بدیهى است كه این سخنان به معناى دستبرداشتن از گفتار حق نیست، بلكه استفادهاى زیركانه از مشتركات براى رسیدن به حق است.
همیشه باید این مساله را به خاطر داشت كه اكثر اشخاص نسبتبه نگرشها و اعتقادات خویش متعصب بوده، در مواجهه با خطر از آنها دفاع مىكنند و تلاش خود را بر اثبات اندیشه خویش متمركز مىسازند و این نقطه آغازین گسست ارتباط است. هیچ گاه تلاش نكنید با گفتارى صریح و بى پرده عقاید دیگران را زیر سؤال ببرید، چراكه با تكذیب آنان روبرو خواهید گشت و نه تنها به هدف خود نخواهید رسید بلكه زمینه لجبازىها و اصرار نابه جا بر سر عقاید را فراهم خواهید ساخت. شاید سخن امیر المؤمنینعلیه السلام گویاى این نكته باشد كه فرمودند: «لا تحدث بما تخاف تكذیبه (9) ؛ از گفتن آنچه كه مىترسى تكذیبش كنند پرهیز نما.»
شاید در اینجا این پرسش مطرح شود كه گاه ناگزیر از گفتن حق مىباشیم. در این گونه موارد چگونه باید عمل نمود؟ پاسخ روشن است. آنچه تا كنون از آن بر حذر داشته شد، شیوههاى مستقیم تخریب اندیشهها است و گرنه مىتوان با هنرمندى از روشهاى غیر مستقیم مانند پرسش، اشاره گویى و... سود برد. صراحت تنها راه مبارزه با باطل نیست، بلكه شیوههاى غیر مستقیم مىتواند از كارایى بیشترى برخوردار باشد. از همین رو است كه علىعلیه السلام به این نكته اشاره مىفرماید: «من اكتفى بالتلویح استغنى عن التصریح (10) ؛ هر كس به سخن گفتن با اشاره اكتفا كند، از گفتار صریح و بى پرده بى نیاز مىگردد.»
تا اینجا مىتوان به این نتیجه رسید كه بایستى از گفتارهایى كه موجب دورى مخاطب مىشود، دورى جست.
به همین خاطر لازم نیست آنچه را مىدانیم بدون موقعشناسى بگوییم. عملكرد زیبا و سنجیده چند مبلغ هنرمند در قضیه ذیل، گویى آیینه همین گفتار است. «بعضى از دوستان طلبه اهل سنت و برخى معلمان متعهد یكى از شهرهاى كردستان در ایام محرم - سال 1370 - بحثى داشتند كه: مراسمى در مورد عاشوراى حسینى برگزار كنند. با ارگانهاى مسؤول هماهنگى شده، دوستان اهل سنت كار را شروع كردند. آنها به كلیه ماموستاهاى شهر (روحانیون اهل تسنن كردستان) و حومه شهر و همچنین به كلیه مسؤولین شهر و ادارات دعوت نامه فرستادند، عموم مردم هم با اطلاعیهها و اعلامهاى عمومى از طریق بلندگو به شركت در مراسم دعوت شدند. قرار شد سخنران نیز از خودشان باشد تا جذابیتبیشترى براى اهل سنت داشته باشد. جالب این بود كه: ماموستایى كه براى سخنرانى دعوت شده بود اظهار مىكرد: مرا تهدید كردهاند كه چنانچه در مراسم حسینى سخنرانى كنى، به شدت اذیتت مىكنیم. من هم در جوابشان گفتم من به خاطر امام حسینعلیه السلام مىآیم و سخنرانى مىكنم. حسینعلیه السلام در راه دین كشته شد، اگر چه در این راه كشته شوم، مىروم. او به گفته خود عمل كرد و به مجلس آمد و سخنرانى خوبى كرد و در بخشى از سخنانش گفت: امام حسینعلیه السلام اختصاص به شیعه ندارد. او به خاطر اصلاح دین جدش قیام نمود و كشته شد. این اصلاح اختصاص به شیعه ندارد؛ زنده نگه داشتن یاد امام حسینعلیه السلام، زنده نگه داشتن یاد جدش است.
مداحى نیز دعوت شده بود كه از پیش به وى توصیه شد كه: در حد مشتركات نوحه سرایى كند، احساسات را تحریك نكند و متعرض معاویه و بعضى دیگر نشود.
مراسم در مسجد اهل سنت و در قسمتبازار شهر برگزار شد. هر كس به مجلس وارد مىشد مىفهمید همه كارها و اداره مسجد بر عهده اهل سنت است. مسجد پر شد، استقبال بسیار عالى بود و نشان مىداد كه مردم اهل تسنن آمادگى دارند، ولى متاسفانه بعضى تنشها در منطقه هست كه باید به مرور زمان و با برقرارى این گونه جلسات، بر طرف شود. جالب آن بود كه ماموستاها در ابتدا از شركت در جلسه بیمناك بودند كه پس از آمدن، آهسته، آهسته این بیم كاذب نیز از بین رفت و فضائى صمیمى بر جلسه حاكم شد. البته ارگانها، سازمانها و ادارات شهر هم در مراسم به عنوان شركت كننده حضور داشتند و اجراى برنامهها به دست اهل تسنن بود. همین حالت در صورت تداوم موجب مىشد امام حسینعلیه السلام از مهجوریت در آن ناحیه درآید تا نگویند «حسینیه شیعیان یا مراسم عاشوراى شیعیان».
روشن بود كه آنها سینه نمىزدند، چون بعضى از دانشمندان آنان سینه زدن را حرام مىدانستند، ولى مهم این بود كه: علماى اهل تسنن بلاد كردستان، اهداف اولاد رسول الله را در نهضت عاشورا بیان كنند و در سوگوارى حضرتش حضور به هم رسانند تا امام حسین و حركتش معرفى شود. (11) »
سخن خوب است ز اول، خاطر كس را نرنجاند
كه بعد از گفت و گو، سودى ندارد لب گزیدنها
اصل دوم: پیام دوستانه و خیر خواهانه
اگر علاقمند هستید دیگران را متقاعد سازید و محبتخود را در جان و دل آنها بكارید، از پیامهاى خصمانه و دشمن ساز استفاده ننمایید، زیرا چرخه ارتباطى را دچار قطع و وصل پى در پى نموده، زمینه گفت و گوى مثبت را از بین مىبرد. بنابر این بهتر است آغاز پیام، دوستانه شروع شود.
در این گونه موارد پیام الهى را زمزمه كنید كه فرموده است: «وجادلهم بالتى هى احسن» (12) ؛ «آن گونه كه [سزاوار و] بهتر استبا آنان [استدلال و] مناظره كن.»
نقل مىكنند مردى موحد در مباحثه با شخصى كه خدا را قبول نداشت، ساعتخود را به آرامى در آورد، قاب آن را برداشت و با لحنى آرام پرسید: اگر به شما بگویم كه این چرخ دندهها، اهرمها، عقربه و فنرها، خودشان به ساختن خود پرداختهاند، سپس به یكدیگر وصل شدهاند و به كار افتادهاند تا زمان را نشان بدهند به عقل من شك نمىكنید؟ بعد با كمال اطمینان جواب خود را داد و گفت: البته شك مىكنید.
اكنون نگاهى به ستارهها بیاندازید. هر یك از آنها با سرعتى معین و در مسیرى مشخص به گردش خود ادامه مىدهند. زمین و دیگر سیارهها با همین نظم به دور خورشید مىچرخند و این در حالى است كه این سیارات در هر روز بیش از یك میلیون و ششصد هزار كیلومتر راه را طى مىكنند. هر كدام از ستارههاى آسمان خورشیدى دیگر مىباشند كه منظومههاى خود را دارند. با وجود این همه منظومه و كهكشانهاى بى شمار، نه برخوردى پیش مىآید و نه سایشى ایجاد مىشود. همه چیز آرام، كارآمد و كنترل شده است. آیا شما تصور مىكنید تمام این مسائل اتفاقى روى داده است؟ آیا بهتر نیستبراى اینها سازندهاى دانا و توانا تصور كنیم؟
بى تردید، روشهاى آرام و مسالمت جویانه، راه را براى تفاهم هموار مىسازد و زمینههاى نزدیكى دیدگاهها را موجب مىشود. از این رو امیر مؤمنان فرمودند: «من لانت كلمته وجبت محبته (13) ؛ هر كس گفتارش نرم باشد، دوست داشتنش بایسته و حتمى است.»
این روش در سیره عملى امامان معصومعلیهم السلام و از جمله امام رضاعلیه السلام در مناظره با صاحبان اندیشه، و متدینین به ادیان دیگر به چشم مىخورد. امام با استفاده از شیوه جدل و بكار بردن آنچه مورد پذیرش طرف مقابل است، در برخورد با دانشمند مسیحى (جاثلیق) كه معتقد بود مسیح فرزند خدا است اظهار داشتند: حضرت عیسىعلیه السلام داراى صفات نیكوى بسیارى بود. اما یك نقص و عیب داشت و آن این كه به عبادت علاقهاى نداشت. دانشمند مسیحى كه از این گفتار امام جا خورده بود با ناراحتى گفت: من شما را شخصى دانشمند مىپنداشتم، این چه سخنى است كه مىگوئى، او روزها روزه بود و شبها در برابر پروردگار به عبادت برمىخاست.
امام كه به مطلوب خود رسیده بودند فرمودند: پس اگر عبادت مىنمود باید بنده خدا باشد نه فرزند خدا، زیرا عبادت یعنى بندگى.» (14)
هدف از متقاعد سازى، كوچك شمارى یا كوچك سازى مخاطب نیست، بلكه هدف نفوذ و تسلط بر اعماق اندیشههاى او است. از همین رو است كه خداوند متعال حتى در برخورد با طاغوتها در آغاز از روشى نرم و سراسر محبتبهره برده، پیامبران خویش را به آن توصیه مىكند: «اذهبا الى فرعون انه طغى فقولا له قولا لینا لعله یتذكر او یخشى» (15) ؛ «به سوى فرعون بروید كه او طغیان كرده است. پس با او به نرمى سخن بگوئید، امید است [به خود آید و] متذكر شود یا آن كه از خداوند بترسد.» هدف در این جا نفوذ در روح فرعون استبه گونهاى كه دل او نرم و آماده پذیرش حق شود، نه آنكه در اولین گام با گفتارى خشونتآمیز روزنههاى امید بسته شود.
البته ایجاد چنین روحیهاى در خود - یعنى روحیه آرامش و نرم خویى - نیازمند تمرین بردبارى و درخواست از خداوند متعال است. هر كس مىخواهد در متقاعد نمودن دیگران پیشگام باشد بایستى قبل از آن در تمرین صبر و بردبارى و خدا محورى گوى سبقت را از دیگران برباید.
اگر چه صبر تلخ و دشوار است، اما میوه آن بس شیرین و گوارا خواهد بود. شاید بر همین اساس حضرت موسىعلیه السلام به خداوند عرض كرد: «رب اشرح لى صدرى ویسر لى امرى» (16) ؛ «بار خدایا، سینهام را وسعتبخش [و بردبارم گردان] و كارم را آسان ساز.»
كسى كه بتواند به این مرحله برسد بى گمان در كردار ارتباطى خویش بسیار موفق عمل خواهد نمود. «در زمان آیت الله العظمى بروجردىرحمه الله نمایندهاى از سوى ایشان براى تبلیغ به یكى از شهرهاى ایران رفت. پس از مدتى به خاطر تلاشهاى چشمگیر او، دشمنان با تهمتها و شایعات بسیار، عرصه را بر او تنگ كردند، تا او را دلزده كرده فرارى دهند. آن روحانى اعلام كرد: فلان روز جلسهاى مهم خواهد داشت و حرف آخر را خواهد زد. دوستان و دشمنان به گمان اینكه جلسه خداحافظى است همه جمع شدند و او روى منبر رفت و گفت: اى مردم، اگر پشتسر من گفتند: فلانى با اربابها، خانها و سرمایه دارها رابطه دارد باور كنید. اگر گفتند فلانى اهل فساد و فحشاستباور كنید. اگر گفتند نماز نمىخواند باور كنید. اما اگر گفتند او مىخواهد از این شهر برود، هرگز باور نكنید كه من تا آخرین لحظه در سنگر خود خواهم ماند.» (17)
بنابراین اگر تلاش ارتباط گر بر این محور استوار شود كه از تنشهاى غیر دوستانه دورى نماید و سخن خود را بر اساس آرامش و نرمش بیان كند و با سخن مخاطب بردبارانه معامله نماید، امید موفقیت او چشم گیر و پیام او متقاعد كننده خواهد بود. بر همین اساس امام صادقعلیه السلام فرمودند: «من كان رفیقا فى امره نال ما یرید الناس (18) ؛ هر كه در كار خود نرمش [و مدارا] به خرج دهد به آنچه از مردم مىخواهد مىرسد.» پس اگر مىخواهید در ژرفاى جان مخاطب محبتخود را جاى دهید، دوستانه عمل نموده نرمش به خرج دهید. البته به میزانى كه این نرمش منجر به چرخش به سوى باطل نشود. همیشه این قول خداوند را به یاد داشته باشیم كه: «قولوا لهم قولا معروفا» (19) ؛ «با آنان به نیكى سخن بگویید.» و نیز به این سخن شاعر نظر كنیم كه:
درشتى ز كس نشنود نرم گوى سخن تا توانى به آزرم گوى
اصل سوم: راست گفتارى و حق مدارى
از دیگر نكاتى كه در ارتباط متقاعد كننده بایستى مورد توجه قرار گیرد، راست گفتارى و حق مدارى است.
اگر پیام از دو جزء صداقت و انصاف برخوردار باشد از قدرت بیشترى برخوردار است. اگر در تاریخ مىبینیم لوتر توانست فرقه پروتستان (معترض) را به وجود آورد به همین خاطر است، وى به عقاید فرقه كاتولیك پشت نمود و در حالى كه خود یك كشیش بود بر علیه بسیارى از رفتارهاى كلیساى كاتولیك شورش نمود. خرید گناه و فروش بهشت را نادرستخواند و فرقه خویش را به وجود آورد.
هم اینك برخى از یهودیان با اندیشه صهیونیسم و تشكیل دولتیهود در فلسطین مخالف مىباشند، بر همین مبنا تاریخ سازى دولت اشغالگر اسرائیل را زیر سؤال مىبرند و ادعاى صهیونیستها را خالى از وجاهت عقلى، عرفى و قانونى مىدانند. بدیهى است وقتى شما به عنوان یك مسلمان به این گفتارها توجه مىكنید علاقه بیشترى به متقاعد شدن دارید تا زمانى كه یك نفر مجاهد فلسطینى در رابطه با اشغال سرزمین خود صحبت مىكند، زیرا مىدانید یهودى سنتى در وراى سخنانش منافعى را نمىجوید. به صورت یك قاعده كلى باید دانست هرگاه مخاطب به روحیه منصفانه و حق مدارانه فرستنده پیام پى ببرد، دروازههاى اندیشه خود را براى او خواهد گشود. كلام نورانى خداوند شاهدى بر همین مدعا است: «یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو على انفسكم اوالوالدین والاقربین ان یكن غنیا او فقیرا فالله اولى بهما» (20) ؛ «اى اهل ایمان به دادگرى قیام كنید و براى خدا [و به حكم او] گواهى دهید، هر چند به ضرر خود، پدر و مادر و خویشان شما باشد. [براى هر كس شهادت مىدهید] چه فقیر و هیدستباشد یا بى نیاز باشد خداوند سزاوارتر است [تا از آنان حمایت كند].»
دورى از منافع شخصى و جانب دارانه، روح تفاهم را به وجود خواهد آورد و راه را بر هر گونه بدگمانى خواهد بست.
یكى از صریحترین آیات قرآنى كه به انصاف و حق مدارى در گفتار دعوت مىنماید این آیه است: «واذا قلتم فاعدلوا» (21) ؛ «در هنگامه سخن، عدالت را رعایت كنید.»
تلاش ارتباط گر نباید تنها صرف توجیه رفتار، گفتار و پندار خود و دیگران شود، بلكه بایستى با رفتارى برگزیده تنها در پى گفتن و پیروى از سخن حق باشد.
سیره عملى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله به عنوان یك نمونه جذاب بسیار آموزنده است. رفتار عدالت جویانه ایشان حتى در نگاه به اطرافیان نیز تجلى یافته بود: «كان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الى ذا وینظر الى ذا بالسویة (22) ؛ رسول خدا نگاه خود را بین اصحاب به طور مساوى تقسیم مىكردند. گاه به این نگاه مىكردند و گاه به آن.»
بدیهى است وقتى مخاطب تجلى حق را در گفتار و كردار فرستنده پیام ببیند، او را از هر گونه منفعت طلبى پیراسته مىداند و وجود خود را در اختیار او مىگذارد. بنابراین موفقیتبرقرار كننده ارتباط بستگى به میزان حق مدارى او دارد، هر چه در این زمینه بهتر عمل نماید، دستاوردهاى بهترى خواهد داشت و در جلب قلبها و تسخیر اندیشهها پیروز خواهد گشت. از سوى دیگر مورد تشویق خداوند قرار خواهد گرفت كه فرمود: «فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» (23) ؛ «به بندگانم مژده و بشارت ده، همانان كه سخن را مىشنوند و از بهترین آن پیروى مىكنند.»
حق مدارى همیشه ملازم با روحیه آزاد اندیشى است، دورى از پیش داورىها و تسلیم در برابر بهترینها از نقاط برجسته خصیتیك متقاعد كننده موفق است. مناسب است در همین رابطه به این خاطره توجه نماییم و ببینیم یك مخاطب در مقابل سخن حق مدارانه از سویى و سخن منفعت طلبانه از سوى دیگر، چگونه عكس العمل نشان مىدهد و كدام یك از این دو سخن در میدان ارتباط پیروز مىشوند.
«در جمع زیارت كنندگان مرقد پاك پیامبرصلى الله علیه وآله با لباس عربى، پاى منبر یكى از خطیبان مسجد النبى نشسته بودم. خطیب حدیثى خواند كه ثواب هر ركعت نماز در مسجد النبى هزار برابر و در مسجد الحرام ده هزار برابر نماز در مساجد دیگر است. یك زیارت كننده مصرى با ناراحتى رو به خطیب نمود و پرسید: اى شیخ! آیا این عدالت است كه شما تمامى نمازهایتان را در مسجد الحرام و مسجد النبى بجاى آورید؛ ولى ما در تمام عمر - آن هم اگر بتوانیم - تنها یك بار به حج مشرف شده، چند روزى در این مكانهاى مقدس نماز بگزاریم؟ اصلا جرم ما چیست كه در فلان روستاى قاهره به دنیا آمدهایم و شما چه فضلى بر ما داشتهاید كه در مهبط وحى الهى متولد شدهاید؟ شیخ كه غافلگیر شده بود پاسخ داد: وقتى خداوند شهرى را فضیلت دهد، اهل آن شهر را هم بر دیگران برترى مىبخشد. مرد مصرى با شنیدن این سخن بر ناراحتىاش افزوده شد و اعتراضش شدیدتر گشت. خطیب كه به دست و پا افتاده بود گفت: اعتراض به كار خدا جایز نیست. من كه تا آن لحظه شاهد این گفت و گو بودم، از سخنران اجازه خواستم تا جوابى را كه به ذهنم مىرسد، بیان كنم. شیخ با حالتبى اعتنایى و غرور مانع صحبت من شد و وقتى با اصرار حاضران روبرو شد، پرسید: اهل كجا هستى؟ من كه در آن سفر، از لبنان به حج مشرف شده بودم، گفتم: از لبنان آمدهام. (اگر مىفهمید ایرانى هستم حتما اجازه نمىداد) بى درنگ سخنم را شروع كرده، گفتم: این جواب تنها پاسخ این برادر مصرى نیست؛ بلكه جواب دیگرى نیز هست كه به منزله كلیدى است كه قفلهاى بسیارى را باز مىكند، این جواب از من نیست، بلكه از سید و مولایم امام جعفر صادقعلیه السلام فرزند پیامبر است: وقتى همه تشنه شنیدن جواب شدند، حدیث «انما الاعمال بالنیات ولكل امرىء ما نوى» را خوانده، پس از توضیح، خطاب به سوال كننده گفتم: طبق این حدیث، اگر در مسجد روستاى خود نماز بخوانى، ولى آرزو داشته باشى كه در مسجد الحرام و مسجد النبى نماز بخوانى، خداوند همان ثواب را براى تو منظور مىكند، سپس رو به سخنران كرده، گفتم: اما تو اى شیخ! اگر در عتبات مقدس، قدر و منزلت و موقعیتخود را ندانى و حق آنها را ادا نكنى، از این ثوابها محروم خواهى ماند.
مرد مصرى در حالى كه آثار شادمانى در چهرهاش آشكار بود، از جاى خود برخاست و در كنار من نشست و شیخ در حالى كه در میان همهمه مردم نمىتوانست جلسه را كنترل كند برخاست و از مسجد بیرون رفت. او بعد از دقایقى با چند نفر مامور وارد مسجد شد، من بلافاصله جاى خود را عوض كرده از دستشان گریختم. بعدا فهمیدم كه آن شخص، شیخ ابوبكر الجزائرى، امام جماعت و خطیب مسجد النبى است كه تنها در ایام برگزارى حج از ویلاى خود در فرانسه به عربستان مىآید و از آئین وهابیت تبلیغ مىكند. (24) »
از این رو مناسب است در همراه سازى دیگران، روحیه حق مدارى را در خود و دیگران به وجود آوریم. البته مقدمه حق مدارى، راست گفتارى است؛ یعنى برقرار كننده ارتباط بایستى بتواند در بافتار و ساختار سخن خود صداقت و راستى را در معرض نمایش قرار دهد. سخن راست از هر گونه منفعت جویى به دور است و به همین خاطر مىتواند بر جان مخاطب مؤثر افتد. زمانى به اوج خواهیم رسید كه گفتار خود را در چارچوب واقعیتها قرار دهیم. خداوند متعال به پیامبرش مىفرماید: «قل لا اقول لكم عندى خزائن الله ولا اعلم الغیب ولا اقول لكم انى ملك» (25) ؛ «بگو من به شما نمىگویم گنجهاى خداوند نزد من است و نه آن كه از غیب آگاهم و نمىگویم كه من فرشتهام.»
دستور خداوند به پیامبرانش در مورد ابراز واقعیتها و دورى از سخنان نادرست، گویاى یك نكته اساسى است و آن این كه لازم نیستبراى متقاعد سازى دیگران به سخنان نادرست و دور از واقعیت تمسك شود، زیرا در دراز مدت نادرستى آنها آشكار شده، چیزى جز زیان به دنبال نخواهد داشت.
دو عنصر مهم حق مدارى و راست گفتارى اگر چه ممكن است گاهى در آغاز مشكلاتى را به همراه آورد ولى مىتوان این گونه مشكلات را با راه حلهاى خلاق و نوآورانه كاهش داد. در پایان این قسمتسخن پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله را مصداقى تایید كننده بر گفتار خود قرار مىدهیم كه فرمودند: «یا معاذ... اوصیك بتقوى الله وصدق الحدیث (26) ؛ اى معاذ!... تو را [در این سفر كه راهى یمن هستى] به پرهیزكارى در برابر خداوند و راست گفتارى سفارش مىكنم.»
اصل چهارم: تكیه بر عواطف
از اصول بسیار مهم در متقاعد سازى، تكیه بر عواطف است. البته در به كارگیرى این اصل نباید از اصول ترغیب و هیجان سازى غافل شد. بى تردید علتبسیارى از انقلابها، جریانهاى تاریخى و به راه افتادن امواج انسانى، منقلب شدن عواطف و غلیان هیجان در انسانها بوده است. شكلگیرى ادیان، مبارزه با ظلم و ستم، مبارزه با پى آمدهاى نوگرایى در قالبهاى انحرافى مانند گروههاى رقص، آواز و... ، اعتقاد به اندیشه برترى نژادى مانند نازیسم و فاشیسم كه واكنشهایى متفاوت در برابر اندیشه نوگرایى (مدرنیته) در غرب بودند، همگى در همین چارچوب ارزیابى مىشود.
این هیجان انسانها است كه وقتى به جنبش در مىآید همه چیز را در برابر خود نابود مىسازد و این هیجان انسانها است كه دستبه كارهاى بزرگ و فرا اندیشهاى مىزند. قدرت هیجان، ایمان و عشق مردم ایران به اسلام بود كه توانست انقلاب را پدید آورد و در ادامه از آن به شایستگى دفاع كند. در طول تاریخ و در شرایط گوناگون، خبرگان و كاردانان تاثیر گذار بر هیجانها توانستهاند مهار این اسب سركش را در دستان اراده خود گرفته، آن را به هر طرف كه خواستهاند برانند. این گفتار آنچنان مهم است كه از گذشتههاى دور اندیشه اندیشمندان را به خود مشغول داشته است، به عنوان مثال «ارسطو بخش مهمى از كتاب خطابه خود را به تشریح انفعالات نفسانى اختصاص داده است. (27) »
اجازه دهید براى نزدیك شدن به زندگى واقعى خود و تاثیر هیجان در متقاعد سازى، به نمونهاى عملى اشاره كنیم: الیوت ارونسون در كتاب روانشناسى اجتماعى خویش به موضوع هیجان پرداخته، این نكته را به اثبات مىرساند كه توسل به هیجان از توسل و دستیازیدن به منطق كاراتر است. وى در دنباله بحثخود به جریانى كه برایش پیش آمده اشاره مىكند و اظهار مىدارد: «چندین سال پیش در محلى سكونت داشتم، در آن زمان مىخواستند براى افزودن فلوراید به منبع آب آشامیدنى در جهت مبارزه با پوسیدگى دندان راىگیرى كنند. پیكار اطلاع رسانى از دو طرف مخالف و موافق به راه افتاد و هر كدام از گروهها تلاش مىكردند دیگران را با خود همراه ساخته، متقاعد نمایند.
موافقان طرح شامل دندانپزشكان مشهور و پزشكان صاحب نظرى مىشدند كه با حضور در اجتماعات، فواید این كار را بر مىشمردند و اظهار مىداشتند فلوراید دار كردن آب هیچ خطر جانبى براى سلامتى انسان ندارد، بلكه موجب مقاومت دندانها مىشود. آنها به روش منطقى و مستدل خود ادامه دادند، اما مخالفان این طرح به جاى منطق و برپایى اجتماعات، به تحریك عواطف و انگشت گذاشتن بر روى هیجان مردم روى آوردند. آنها اعلامیهاى تصویرى تهیه كردند كه عكس بزرگى از یك موش صحرایى زشت همراه با این نوشته آن را تشكیل مىداد: اجازه ندهید در آب آشامیدنى شما سم موش (28) بریزند. نتیجه راىگیرى شكستسخت موافقان فلوراید دار كردن آب آشامیدنى بود. (29) »
بنابراین در صورتى كه مخاطبان از طبقات عادى باشند، بهتر استبراى معتقد ساختن آنان به سخن حق، از چاشنى هیجان به گونهاى معقول استفاده نمود.
البته توجه داشته باشید كه افراط در ایجاد هیجان یك سویه براى افراد داراى اعتماد به نفس پایین نه تنها سودمند نیستبلكه موجب فرار آنها نیز خواهد شد. به عنوان مثال اگر شما براى نوجوانى كه مرتكب گناهى شده است تنها از آتش و عذاب و جهنم و قیافه ناراحت كننده و خشمناك فرشتگان عذاب بگوئید و سخنى از رحمت الهى و توبه و بخشش او به میان نیاورید، نباید انتظار مثبتى از این ارتباط داشته باشید. بیسارى از مداحان و سخنرانان سیاسى و اجتماعى از راه ایجاد هیجان براى تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان سود مىبرند، اما سخن آنجاست كه آیا رد پاى سخنان و ارتباط متقاعد كننده هیجان برانگیز در سیره و سخن معصومان و در اندیشه اسلامى نیز دیده مىشود یا خیر؟ پاسخ این پرسش مثبت است و براى نمونه تنها به یك مورد اكتفا مىكنیم. در جنگ صفین وقتى لشكریان معاویه آب را بر یاران امام علىعلیه السلام بستند، امام به پا خاست و خطبهاى كوتاه و شور آفرین ایراد فرمود. این خطبه آن چنان كالبد بى جان و افسرده سربازان را جان تازه بخشید كه با حملهاى جانانه و یورشى تار و مار كننده، شریعه از دست رفته را باز پس گرفتند.
ایشان در این خطبه مىفرماید: «قد استطعموكم القتال، فاقروا على مذلة وتاخیر محلة، اورووا السیوف من الدماء ترووا من الماء، فالموت فى حیاتكم مقهورین والحیاة فى موتكم قاهرین (30) ؛ لشكر دشمن خواستار كارزار و جنگ با شمایند. بنابراین یا برخوارى و پستى [خویش] اقرار كنید و شرافت را بر جاى گذارید؛ یا آنكه شمشیرها را [از خون آنان] سیراب سازید تا از آب سیراب شوید. پس [بدانید] زندگى همراه با شكست و سرشكستگى جز مرگ معنایى ندارد و مرگ پیروزمندانه عین زندگانى است.»
در قرآن كریم نیز پیام هیجان ساز و عاطفه برانگیز مشاهده مىشود. به عنوان نمونه خداوند متعال در سوره حجرات براى نهى از غیبتبا تشبیهى زیبا و بسیار پر معنا، آن را نوعى خوردن گوشتبرادر مرده مىداند (31).
یا آن كه حضرت ابراهیمعلیه السلام در برخورد با عموى بتساز خود با واژهاى عاطفى برخورد مىكند و پس از آن كه چهار بار واژه پدرم را در مورد او استفاده مىكند، با لحنى ملایم مىفرماید: «سلام علیك ساستغفر لك ربى انه كان بى حفیا» (32) ؛ «سلام بر تو باد، من به زودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو و بخشایش خواهم نمود، چرا كه او همواره نسبتبه من مهربان بوده است.»
استفاده از واژههاى ملایم و هیجان ساز در پیامها مىتواند موجب ایجاد ارتباطى تنگاتنگ با مخاطب شود و زمینههاى پذیرش را در او ایجاد نماید.
اصل پنجم: توجه به اندیشه مخالف در ابلاغ پیامها
یكى از مشكلات امروزین ما روش برخورد با مخالفان است كه چگونه باید پیام تهیه شود به گونهاى كه مخالفان را نیز متقاعد سازد، یا مخالفت آنها را تعدیل نموده و كاهش دهد.
مخالفان در ارتباط، كسانى هستند كه حاضر به شنیدن سخنان ما نیستند و علاقهاى به گفتار ما ندارند چرا كه خود از الگوهاى دیگرى پیروى مىكنند. فرض كنید در برخورد با خانمى كه حجاب خود را رعایت نمىكند و اصولا پایبند به سخنان شما یستبخواهید از دیدگاه خود صحبت كنید؛ یا با نوجوانى كه دل در گرو فیلمهاى هالیوودى و هنر پیشگان آن دارد بخواهید به بحثبنشینید، بدیهى است اگر در این میان بدون توجه به اندیشه مخاطب - كه مخالف اندیشه شماست - به ذكر دلایل خود بسنده كنید نتیجهاى خوشایند در بر نخواهد داشت، بلكه ممكن است مخاطبان خود را نیز از دستبدهید.
یكى از مبلغان محترم مىگوید: یكى از روحانیون به یكى از كشورهاى مستقل مشترك المنافع اعزام شده، در مسجدى سخنرانى كرده بود و در خلال سخنرانى گفته بود: فرهنگ برهنگى، فرهنگ حیوانى است و... ، پس از پایان سخنرانى و در روزهاى بعد، افرادى به سفارت ایران نامه نوشتند و اعتراض نمودند. من كه تا اندازهاى با فرهنگ مردم شوروى سابق آشنا بودم، مىدانستم كه سخن این برادر ایرانى حق و درست است، اما نمىتوان آن را در فضایى كه برهنگى عادى استبه راحتى مطرح كرد (33).
هیچ گاه نباید در متقاعد سازى از دریچه نگاه خود به اندیشه مخالف نظر انداختبلكه باید بر اساس نگاه او به مساله نگریست و سستى اندیشه او را از زوایاى نگرش خودش به دست آورد. بنابراین در برخورد با مخالفان باید تلاش نمود و نوع نگاه آنان به هیچ گاه نباید در متقاعد سازى از دریچه نگاه خود به اندیشه مخالف نظر انداختبلكه باید بر اساس نگاه او به مساله نگریست و سستى اندیشه او را از زوایاى نگرش خودش به دست آورد.
مساله را شناخت و سپس بر پایه آن شناخت، به طراحى استدلالى دوسویه اقدام نمود، به این صورت كه گفتار او را به صورت كامل تشریح نموده، به گونهاى منصفانه نقاط قوت آن رابر مىشمریم و با پاسخ هایى روشنگرانه اركان آن را تخریب مىكنیم و زوایاى پنهان آن را آشكار مىسازیم. بعد از این مرحله نوبتبه اثبات نظریه مورد پذیرش مىرسد.
طرح استدلالهاى یك طرفه به تناسب درجه هوشمندى و آگاهى مخاطبان، آنان را از شما دور خواهد ساخت و دستیابى به متقاعد ساختن آنها را براى شما دشوار خواهد نمود. به هر میزان كه مخاطب آگاه باشد، ضریب مقاومت او در برابر صحبتهاى شما بالا خواهد رفت و به راحتى سخنان و استدلالهاى یكسویه را نمىپذیرد، زیرا مخاطبان آگاه و مخالفان هوشمند از استدلالهاى گوناگون و نظرات حاشیهاى با خبرند و دورى شما از ذكر آنها را به عنوان عدم آگاهى یا ترس تلقى كرده، از همراه شدن و هم عقیده گشتن با شما خوددارى خواهند كرد.
از این رو مناسب است در برخورد با مخالفان از استدلالهاى دو جانبه استفاده نمایید و در برابر موافقان از استدلالهاى یك جانبه - البته با چاشنى كم رنگى از استدلالهاى مخالف - (34) سود جویید. زیرا موافقان - به ویژه از طبقات عادى - علاقهاى به شنیدن گفتارهاى مخالف ندارند و با استدلالهاى موافق اندیشه خویش همراهى بیشترى نشان مىدهند (35).
پاورقــــــــــــــــــــی
1) بررسى شیوههاى تبلیغاتى مسیحیت علیه اسلام، ص264.
2) صحیفه نور، ج14، ص41؛ ج17، ص157؛ ج18، ص247.
3) همان، ج13، ص23.
4) نفوذ صهیونیسم بر رسانههاى خبرى، ص44.
5) همان، ص45.
6) مجله مبلغان، ش18، ص28 به بعد «ده اصل كارا در تبلیغى پویا».
7) معجم الفاظ غررالحكم و دررالكلم، دفتر تبلیغات اسلامى، ص994.
8) همان، ص994.
9) همان، ص197.
10) همان، ص1032.
11) تجارب مبلغان هنرمند، ص25.
12) نحل/125.
13) معجم الفاظ غرر و درر، دفتر تبلیغات اسلامى، ص994.
14) منتهى الآمال، ج2، ص519، با تغییر و تصرف.
15) طه/43 و 44.
16) طه/25.
17) قرآن و تبلیغ، ص99، با تصرف.
18) كافى، ج2، ص82.
19) نساء/8.
20) نساء/135.
21) انعام/152.
22) بحار الانوار، چ بیروت (مؤسسة الوفا) ، ج16، ص260.
23) زمر/18 - 17.
24) خاطرات خواندنى از مبلغان دینى، حسین دهنوى، ص61، با كمى تغییر.
25) انعام/50.
26) ترجمه تحف العقول، ص26.
27) مبادى سخنورى، شریعتى سبزوارى، ص291.
28) فلوراید در سم موش نیز استفاده مىشود.
29) روانشناسى اجتماعى، الیوت ارونسون، مترجم شكركن، ص74.
30) نهج البلاغه، خطبه51.
31) حجرات/12.
32) مریم/41 - 47.
33) تجارب مبلغان هنرمند، مهدى چراغى، ص50، با تغییر و تصرف.
34) این چاشنى كم رنگ موجب واكسینه شدن ذهن مخاطب موافق مىشود و او را در برابر شبههها بیمه مىنماید.
35) برداشتى آزاد از روانشناسى اجتماعى، الیوت ارونسون، مترجم شكركن، ص79.