كلیدی‌ترین اصول همراه سازی اندیشه ‏ها

از جمله اهداف تبلیغات و ارتباط انسان‏ها، متقاعد ساختن و همراه نمودن گیرندگان پیام با اندیشه‏هاى فرستنده است. آگهى‏هاى تجارى سعى در متمایل ساختن مصرف كنندگان به خرید كالاى خویش دارند، اخبار سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى با شیوه‏هاى خاص و روان شناسانه طراحى مى‏شوند تا منافع صاحبان خبر تامین شود و افكار عمومى رابه آن سو كه مایلند و مى‏خواهند بكشانند و همه چیز آماده مى‏شود تا مخاطب پیام، پیام دهنده را محق بشناسد.

به عنوان نمونه زمانى كه سریال «شالوم سلام‏» توسط یك شبكه استكبارى تهیه مى‏شود، در صدد است تا ضمن یك داستان گیرا مخاطبان را با خود همراه سازد و آنچه را مى‏خواهد به آنان بقبولاند. در این سریال دخترى مسلمان در ارتباط با پسرى انگلیسى از اسلام روى گردانده و به انحراف و آلودگى‏هاى اخلاقى كشیده مى‏شود. همچنین در این فیلم رابطه‏اى منطقى بین موفقیت‏هاى درسى، علمى و دور شدن از اسلام به وسیله هنر پیشه دختر ترسیم مى‏شود. سناریو نویس این سریال، گارت جونز ادعا كرده است كه این سریال با رشد بنیادگرایى در غرب مقابله خواهد نمود. هنرپیشه اصلى سریال مامتا كاشى است كه هندى الاصل و تبعه انگلیس مى‏باشد و به خاطر بازى در این سریال برنده جایزه بهترین هنرپیشه زن از سوى جشنواره فیلم كن فرانسه شده است. اما آنچه بیش از همه جالب است اظهار نظر رئیس كل این شبكه خبرى است. او سریال مزبور را از پر اهمیت‏ترین فیلم‏هاى سال 1989 دانسته است (1).

امروزه فن آورى پیچیده ارتباطات به كار گرفته مى‏شود تا هركس و هر ملت را بخواهند همراه ساخته، متقاعد نمایند و نگرش‏هاى خویش را به جاى نگرش‏هاى مخاطب جایگزین كنند. اگر مى‏بینیم شركت‏هاى آمریكایى سالانه 700 فیلم روانه بازارهاى خارجى مى‏كنند، از همین انگیزه نشات مى‏گیرد.

با توجه به آنچه گفته شد مى‏توانیم دریابیم ژرف نگرى پیر جماران تا چه اندازه است كه فرمود:

«مساله تبلیغات یك امر مهمى است كه مى‏شود گفت در دنیا در راس همه امور قرار گرفته است و مى‏توان گفت دنیا بر دوش تبلغات است. (2) ‌» جالب آنجا است كه ژرف نگرى امام از اندیشه دهكده جهانى «مك‏یوهان‏» گذر كرده، به نظریه‏اى نو مى‏رسد: «برادران و خواهران من! ما امروز در یك عصرى واقع هستیم كه تمام دنیا، تمام كشورها از اقصى نقاط عالم تا این جا به منزله یك خانه شده‏اند. (3) ‌»

بنابراین باید پذیرفت كه عنصر متقاعد سازى و همراه ساختن، از مفاهیم اساسى در جهان امروز است كه در قالب‏هاى مختلف شكل مى‏گیرد. رژیم صهیونیستى نیز براى مشروعیت‏بخشیدن به خویش و متقاعد نمودن اندیشه جهانیان از ابزارهاى مختلفى سود مى‏برد. «برخى آمارها نشان مى‏دهند كه بیش از 90% از مجموعه كسانى كه در امر تولید، كارگردانى، بازیگرى، فیلم‏بردارى و مونتاژ شبكه‏هاى سینمایى آمریكا فعالیت مى‏كنند، یهودى هستند. (4) ‌» صهیونیست‏ها با استفاده از كشتار یهودیان به وسیله آلمان نازى «ده‏ها فیلم ساختند و در ادعاى ستمى كه در این جریان بر یهود رفته است مبالغه‏ها كردند تا مهر و عواطف جهانى را به سوى خود جلب كنند و افكار عمومى جهانیان، به ویژه آمریكایى‏ها را برانگیخته و آنان را نسبت‏به حقانیت‏خود قانع سازند. (5) ‌»

متقاعدسازى

عنصر متقاعد سازى براى ارتباطهاى خرد مانند روابط شخصى تا ارتباطهاى كلان مانند شبكه‏هاى جهانى رایانه و اینترنت و ماهواره‏ها از اهمیتى بسیار برخوردار است.

همه ما به گونه‏اى تلاش مى‏كنیم تا دیگران رابا اندیشه خویشتن همراه نماییم. این گفتار شامل ارتباطهاى دینى نیز مى‏شود و تبلیغات اسلامى را نیز در خود جاى مى‏دهد.

هرچند اصول متقاعد سازى بسیار بیشتر و پیچیده‏تر از آن چه در این مقاله خواهد آمد مى‏باشد، اما تلاش مقاله این است كه كلیدى‏ترین اصول را مطرح سازد تا در تركیبى سزاوار با اصول مشترك در ارتباطها (6) طرحى جامع، ساده و كاربردى ارائه دهد. از این رو مهمترین اصول را در پنج اصل به خوانندگان تقدیم مى‏نمائیم.

اصل اول: تكیه بر مشترك‏ها

اگر مى‏خواهید گام اول را به سوى متقاعد نمودن دیگران بردارید بایستى از نكات چالشى كه مخاطبان را به موضع‏گیرى وا مى‏دارد پرهیز كنید. باید توجه داشت كه لزومى ندارد هر آنچه را مى‏دانیم، بگوییم. بلكه باید تلاش نماییم هر چه را كه مخاطب قبول دارد به كار گیریم و بستر مناسبى براى ارتباط بسازیم. امام على‏علیه السلام مى‏فرمایند: «لا تتكلم بكل ما تعلم فكفى بذلك جهلا (7) ؛ هر چه را مى‏دانى نگو، زیرا این عمل براى اثبات نادانى كافى است.‌»

از این رو مناسب است در گام‏هاى اولیه ارتباط، بر مشترك‏ها تاكید نماییم و با موقعیت‏سنجى، راه رسیدن مخاطب به حق را هموار سازیم.

به تعبیرى دیگر متقاعد كننده هوشیار، شكارچى لحظات است. او مى‏داند چگونه شروع كند و در چه زمان عمل همراه سازى را تكامل بخشد.

گویى او همواره سخن امیر مؤمنان على‏علیه السلام را مد نظر دارد كه فرمودند: «لا تتكلمن اذا لم تجد للكلام موقعا (8) ؛ هر گاه مجال و جایگاه سخن را آماده ندیدى، از سخن گفتن پرهیز كن.‌»

بدیهى است كه این سخنان به معناى دست‏برداشتن از گفتار حق نیست، بلكه استفاده‏اى زیركانه از مشتركات براى رسیدن به حق است.

همیشه باید این مساله را به خاطر داشت كه اكثر اشخاص نسبت‏به نگرش‏ها و اعتقادات خویش متعصب بوده، در مواجهه با خطر از آن‏ها دفاع مى‏كنند و تلاش خود را بر اثبات اندیشه خویش متمركز مى‏سازند و این نقطه آغازین گسست ارتباط است. هیچ گاه تلاش نكنید با گفتارى صریح و بى پرده عقاید دیگران را زیر سؤال ببرید، چراكه با تكذیب آنان روبرو خواهید گشت و نه تنها به هدف خود نخواهید رسید بلكه زمینه لجبازى‏ها و اصرار نابه جا بر سر عقاید را فراهم خواهید ساخت. شاید سخن امیر المؤمنین‏علیه السلام گویاى این نكته باشد كه فرمودند: «لا تحدث بما تخاف تكذیبه (9) ؛ از گفتن آنچه كه مى‏ترسى تكذیبش كنند پرهیز نما.‌»

شاید در اینجا این پرسش مطرح شود كه گاه ناگزیر از گفتن حق مى‏باشیم. در این گونه موارد چگونه باید عمل نمود؟ پاسخ روشن است. آنچه تا كنون از آن بر حذر داشته شد، شیوه‏هاى مستقیم تخریب اندیشه‏ها است و گرنه مى‏توان با هنرمندى از روش‏هاى غیر مستقیم مانند پرسش، اشاره گویى و... سود برد. صراحت تنها راه مبارزه با باطل نیست، بلكه شیوه‏هاى غیر مستقیم مى‏تواند از كارایى بیشترى برخوردار باشد. از همین رو است كه على‏علیه السلام به این نكته اشاره مى‏فرماید: «من اكتفى بالتلویح استغنى عن التصریح (10) ؛ هر كس به سخن گفتن با اشاره اكتفا كند، از گفتار صریح و بى پرده بى نیاز مى‏گردد.‌»

تا اینجا مى‏توان به این نتیجه رسید كه بایستى از گفتارهایى كه موجب دورى مخاطب مى‏شود، دورى جست.

به همین خاطر لازم نیست آنچه را مى‏دانیم بدون موقع‏شناسى بگوییم. عملكرد زیبا و سنجیده چند مبلغ هنرمند در قضیه ذیل، گویى آیینه همین گفتار است. «بعضى از دوستان طلبه اهل سنت و برخى معلمان متعهد یكى از شهرهاى كردستان در ایام محرم - سال 1370 - بحثى داشتند كه: مراسمى در مورد عاشوراى حسینى برگزار كنند. با ارگان‏هاى مسؤول هماهنگى شده، دوستان اهل سنت كار را شروع كردند. آن‏ها به كلیه ماموستاهاى شهر (روحانیون اهل تسنن كردستان) و حومه شهر و همچنین به كلیه مسؤولین شهر و ادارات دعوت نامه فرستادند، عموم مردم هم با اطلاعیه‏ها و اعلام‏هاى عمومى از طریق بلندگو به شركت در مراسم دعوت شدند. قرار شد سخنران نیز از خودشان باشد تا جذابیت‏بیشترى براى اهل سنت داشته باشد. جالب این بود كه: ماموستایى كه براى سخنرانى دعوت شده بود اظهار مى‏كرد: مرا تهدید كرده‏اند كه چنانچه در مراسم حسینى سخنرانى كنى، به شدت اذیتت مى‏كنیم. من هم در جوابشان گفتم من به خاطر امام حسین‏علیه السلام مى‏آیم و سخنرانى مى‏كنم. حسین‏علیه السلام در راه دین كشته شد، اگر چه در این راه كشته شوم، مى‏روم. او به گفته خود عمل كرد و به مجلس آمد و سخنرانى خوبى كرد و در بخشى از سخنانش گفت: امام حسین‏علیه السلام اختصاص به شیعه ندارد. او به خاطر اصلاح دین جدش قیام نمود و كشته شد. این اصلاح اختصاص به شیعه ندارد؛ زنده نگه داشتن یاد امام حسین‏علیه السلام، زنده نگه داشتن یاد جدش است.

مداحى نیز دعوت شده بود كه از پیش به وى توصیه شد كه: در حد مشتركات نوحه سرایى كند، احساسات را تحریك نكند و متعرض معاویه و بعضى دیگر نشود.

مراسم در مسجد اهل سنت و در قسمت‏بازار شهر برگزار شد. هر كس به مجلس وارد مى‏شد مى‏فهمید همه كارها و اداره مسجد بر عهده اهل سنت است. مسجد پر شد، استقبال بسیار عالى بود و نشان مى‏داد كه مردم اهل تسنن آمادگى دارند، ولى متاسفانه بعضى تنش‏ها در منطقه هست كه باید به مرور زمان و با برقرارى این گونه جلسات، بر طرف شود. جالب آن بود كه ماموستاها در ابتدا از شركت در جلسه بیمناك بودند كه پس از آمدن، آهسته، آهسته این بیم كاذب نیز از بین رفت و فضائى صمیمى بر جلسه حاكم شد. البته ارگان‏ها، سازمان‏ها و ادارات شهر هم در مراسم به عنوان شركت كننده حضور داشتند و اجراى برنامه‏ها به دست اهل تسنن بود. همین حالت در صورت تداوم موجب مى‏شد امام حسین‏علیه السلام از مهجوریت در آن ناحیه درآید تا نگویند «حسینیه شیعیان یا مراسم عاشوراى شیعیان‏».

روشن بود كه آن‏ها سینه نمى‏زدند، چون بعضى از دانشمندان آنان سینه زدن را حرام مى‏دانستند، ولى مهم این بود كه: علماى اهل تسنن بلاد كردستان، اهداف اولاد رسول الله را در نهضت عاشورا بیان كنند و در سوگوارى حضرتش حضور به هم رسانند تا امام حسین و حركتش معرفى شود. (11) ‌»

سخن خوب است ز اول، خاطر كس را نرنجاند

كه بعد از گفت و گو، سودى ندارد لب گزیدن‏ها

اصل دوم: پیام دوستانه و خیر خواهانه

اگر علاقمند هستید دیگران را متقاعد سازید و محبت‏خود را در جان و دل آن‏ها بكارید، از پیام‏هاى خصمانه و دشمن ساز استفاده ننمایید، زیرا چرخه ارتباطى را دچار قطع و وصل پى در پى نموده، زمینه گفت و گوى مثبت را از بین مى‏برد. بنابر این بهتر است آغاز پیام، دوستانه شروع شود.

در این گونه موارد پیام الهى را زمزمه كنید كه فرموده است: «وجادلهم بالتى هى احسن‏» (12) ؛ «آن گونه كه [سزاوار و] بهتر است‏با آنان [استدلال و] مناظره كن.‌»

نقل مى‏كنند مردى موحد در مباحثه با شخصى كه خدا را قبول نداشت، ساعت‏خود را به آرامى در آورد، قاب آن را برداشت و با لحنى آرام پرسید: اگر به شما بگویم كه این چرخ دنده‏ها، اهرم‏ها، عقربه و فنرها، خودشان به ساختن خود پرداخته‏اند، سپس به یكدیگر وصل شده‏اند و به كار افتاده‏اند تا زمان را نشان بدهند به عقل من شك نمى‏كنید؟ بعد با كمال اطمینان جواب خود را داد و گفت: البته شك مى‏كنید.

اكنون نگاهى به ستاره‏ها بیاندازید. هر یك از آن‏ها با سرعتى معین و در مسیرى مشخص به گردش خود ادامه مى‏دهند. زمین و دیگر سیاره‏ها با همین نظم به دور خورشید مى‏چرخند و این در حالى است كه این سیارات در هر روز بیش از یك میلیون و ششصد هزار كیلومتر راه را طى مى‏كنند. هر كدام از ستاره‏هاى آسمان خورشیدى دیگر مى‏باشند كه منظومه‏هاى خود را دارند. با وجود این همه منظومه و كهكشان‏هاى بى شمار، نه برخوردى پیش مى‏آید و نه سایشى ایجاد مى‏شود. همه چیز آرام، كارآمد و كنترل شده است. آیا شما تصور مى‏كنید تمام این مسائل اتفاقى روى داده است؟ آیا بهتر نیست‏براى این‏ها سازنده‏اى دانا و توانا تصور كنیم؟

بى تردید، روش‏هاى آرام و مسالمت جویانه، راه را براى تفاهم هموار مى‏سازد و زمینه‏هاى نزدیكى دیدگاه‏ها را موجب مى‏شود. از این رو امیر مؤمنان فرمودند: «من لانت كلمته وجبت محبته (13) ؛ هر كس گفتارش نرم باشد، دوست داشتنش بایسته و حتمى است.‌»

این روش در سیره عملى امامان معصوم‏علیهم السلام و از جمله امام رضاعلیه السلام در مناظره با صاحبان اندیشه، و متدینین به ادیان دیگر به چشم مى‏خورد. امام با استفاده از شیوه جدل و بكار بردن آنچه مورد پذیرش طرف مقابل است، در برخورد با دانشمند مسیحى (جاثلیق) كه معتقد بود مسیح فرزند خدا است اظهار داشتند: حضرت عیسى‏علیه السلام داراى صفات نیكوى بسیارى بود. اما یك نقص و عیب داشت و آن این كه به عبادت علاقه‏اى نداشت. دانشمند مسیحى كه از این گفتار امام جا خورده بود با ناراحتى گفت: من شما را شخصى دانشمند مى‏پنداشتم، این چه سخنى است كه مى‏گوئى، او روزها روزه بود و شب‏ها در برابر پروردگار به عبادت برمى‏خاست.

امام كه به مطلوب خود رسیده بودند فرمودند: پس اگر عبادت مى‏نمود باید بنده خدا باشد نه فرزند خدا، زیرا عبادت یعنى بندگى.‌» (14)

هدف از متقاعد سازى، كوچك شمارى یا كوچك سازى مخاطب نیست، بلكه هدف نفوذ و تسلط بر اعماق اندیشه‏هاى او است. از همین رو است كه خداوند متعال حتى در برخورد با طاغوت‏ها در آغاز از روشى نرم و سراسر محبت‏بهره برده، پیامبران خویش را به آن توصیه مى‏كند: «اذهبا الى فرعون انه طغى فقولا له قولا لینا لعله یتذكر او یخشى‏» (15) ؛ «به سوى فرعون بروید كه او طغیان كرده است. پس با او به نرمى سخن بگوئید، امید است [به خود آید و] متذكر شود یا آن كه از خداوند بترسد.‌» هدف در این جا نفوذ در روح فرعون است‏به گونه‏اى كه دل او نرم و آماده پذیرش حق شود، نه آنكه در اولین گام با گفتارى خشونت‏آمیز روزنه‏هاى امید بسته شود.

البته ایجاد چنین روحیه‏اى در خود - یعنى روحیه آرامش و نرم خویى - نیازمند تمرین بردبارى و درخواست از خداوند متعال است. هر كس مى‏خواهد در متقاعد نمودن دیگران پیشگام باشد بایستى قبل از آن در تمرین صبر و بردبارى و خدا محورى گوى سبقت را از دیگران برباید.

اگر چه صبر تلخ و دشوار است، اما میوه آن بس شیرین و گوارا خواهد بود. شاید بر همین اساس حضرت موسى‏علیه السلام به خداوند عرض كرد: «رب اشرح لى صدرى ویسر لى امرى‏» (16) ؛ «بار خدایا، سینه‏ام را وسعت‏بخش [و بردبارم گردان] و كارم را آسان ساز.‌»

كسى كه بتواند به این مرحله برسد بى گمان در كردار ارتباطى خویش بسیار موفق عمل خواهد نمود. «در زمان آیت الله العظمى بروجردى‏رحمه الله نماینده‏اى از سوى ایشان براى تبلیغ به یكى از شهرهاى ایران رفت. پس از مدتى به خاطر تلاش‏هاى چشمگیر او، دشمنان با تهمت‏ها و شایعات بسیار، عرصه را بر او تنگ كردند، تا او را دلزده كرده فرارى دهند. آن روحانى اعلام كرد: فلان روز جلسه‏اى مهم خواهد داشت و حرف آخر را خواهد زد. دوستان و دشمنان به گمان اینكه جلسه خداحافظى است همه جمع شدند و او روى منبر رفت و گفت: اى مردم، اگر پشت‏سر من گفتند: فلانى با ارباب‏ها، خان‏ها و سرمایه دارها رابطه دارد باور كنید. اگر گفتند فلانى اهل فساد و فحشاست‏باور كنید. اگر گفتند نماز نمى‏خواند باور كنید. اما اگر گفتند او مى‏خواهد از این شهر برود، هرگز باور نكنید كه من تا آخرین لحظه در سنگر خود خواهم ماند.‌» (17)

بنابراین اگر تلاش ارتباط گر بر این محور استوار شود كه از تنش‏هاى غیر دوستانه دورى نماید و سخن خود را بر اساس آرامش و نرمش بیان كند و با سخن مخاطب بردبارانه معامله نماید، امید موفقیت او چشم گیر و پیام او متقاعد كننده خواهد بود. بر همین اساس امام صادق‏علیه السلام فرمودند: «من كان رفیقا فى امره نال ما یرید الناس (18) ؛ هر كه در كار خود نرمش [و مدارا] به خرج دهد به آنچه از مردم مى‏خواهد مى‏رسد.‌» پس اگر مى‏خواهید در ژرفاى جان مخاطب محبت‏خود را جاى دهید، دوستانه عمل نموده نرمش به خرج دهید. البته به میزانى كه این نرمش منجر به چرخش به سوى باطل نشود. همیشه این قول خداوند را به یاد داشته باشیم كه: «قولوا لهم قولا معروفا» (19) ؛ «با آنان به نیكى سخن بگویید.‌» و نیز به این سخن شاعر نظر كنیم كه:

درشتى ز كس نشنود نرم گوى                                             سخن تا توانى به آزرم گوى

اصل سوم: راست گفتارى و حق مدارى

از دیگر نكاتى كه در ارتباط متقاعد كننده بایستى مورد توجه قرار گیرد، راست گفتارى و حق مدارى است.

اگر پیام از دو جزء صداقت و انصاف برخوردار باشد از قدرت بیشترى برخوردار است. اگر در تاریخ مى‏بینیم لوتر توانست فرقه پروتستان (معترض) را به وجود آورد به همین خاطر است، وى به عقاید فرقه كاتولیك پشت نمود و در حالى كه خود یك كشیش بود بر علیه بسیارى از رفتارهاى كلیساى كاتولیك شورش نمود. خرید گناه و فروش بهشت را نادرست‏خواند و فرقه خویش را به وجود آورد.

هم اینك برخى از یهودیان با اندیشه صهیونیسم و تشكیل دولت‏یهود در فلسطین مخالف مى‏باشند، بر همین مبنا تاریخ سازى دولت اشغالگر اسرائیل را زیر سؤال مى‏برند و ادعاى صهیونیست‏ها را خالى از وجاهت عقلى، عرفى و قانونى مى‏دانند. بدیهى است وقتى شما به عنوان یك مسلمان به این گفتارها توجه مى‏كنید علاقه بیشترى به متقاعد شدن دارید تا زمانى كه یك نفر مجاهد فلسطینى در رابطه با اشغال سرزمین خود صحبت مى‏كند، زیرا مى‏دانید یهودى سنتى در وراى سخنانش منافعى را نمى‏جوید. به صورت یك قاعده كلى باید دانست هرگاه مخاطب به روحیه منصفانه و حق مدارانه فرستنده پیام پى ببرد، دروازه‏هاى اندیشه خود را براى او خواهد گشود. كلام نورانى خداوند شاهدى بر همین مدعا است: «یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو على انفسكم اوالوالدین والاقربین ان یكن غنیا او فقیرا فالله اولى بهما» (20) ؛ «اى اهل ایمان به دادگرى قیام كنید و براى خدا [و به حكم او] گواهى دهید، هر چند به ضرر خود، پدر و مادر و خویشان شما باشد. [براى هر كس شهادت مى‏دهید] چه فقیر و هیدست‏باشد یا بى نیاز باشد خداوند سزاوارتر است [تا از آنان حمایت كند].‌»

دورى از منافع شخصى و جانب دارانه، روح تفاهم را به وجود خواهد آورد و راه را بر هر گونه بدگمانى خواهد بست.

یكى از صریح‏ترین آیات قرآنى كه به انصاف و حق مدارى در گفتار دعوت مى‏نماید این آیه است: «واذا قلتم فاعدلوا» (21) ؛ «در هنگامه سخن، عدالت را رعایت كنید.‌»

تلاش ارتباط گر نباید تنها صرف توجیه رفتار، گفتار و پندار خود و دیگران شود، بلكه بایستى با رفتارى برگزیده تنها در پى گفتن و پیروى از سخن حق باشد.

سیره عملى پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله به عنوان یك نمونه جذاب بسیار آموزنده است. رفتار عدالت جویانه ایشان حتى در نگاه به اطرافیان نیز تجلى یافته بود: «كان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الى ذا وینظر الى ذا بالسویة (22) ؛ رسول خدا نگاه خود را بین اصحاب به طور مساوى تقسیم مى‏كردند. گاه به این نگاه مى‏كردند و گاه به آن.‌»

بدیهى است وقتى مخاطب تجلى حق را در گفتار و كردار فرستنده پیام ببیند، او را از هر گونه منفعت طلبى پیراسته مى‏داند و وجود خود را در اختیار او مى‏گذارد. بنابراین موفقیت‏برقرار كننده ارتباط بستگى به میزان حق مدارى او دارد، هر چه در این زمینه بهتر عمل نماید، دستاوردهاى بهترى خواهد داشت و در جلب قلب‏ها و تسخیر اندیشه‏ها پیروز خواهد گشت. از سوى دیگر مورد تشویق خداوند قرار خواهد گرفت كه فرمود: «فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه‏» (23) ؛ «به بندگانم مژده و بشارت ده، همانان كه سخن را مى‏شنوند و از بهترین آن پیروى مى‏كنند.‌»

حق مدارى همیشه ملازم با روحیه آزاد اندیشى است، دورى از پیش داورى‏ها و تسلیم در برابر بهترین‏ها از نقاط برجسته خصیت‏یك متقاعد كننده موفق است. مناسب است در همین رابطه به این خاطره توجه نماییم و ببینیم یك مخاطب در مقابل سخن حق مدارانه از سویى و سخن منفعت طلبانه از سوى دیگر، چگونه عكس العمل نشان مى‏دهد و كدام یك از این دو سخن در میدان ارتباط پیروز مى‏شوند.

«در جمع زیارت كنندگان مرقد پاك پیامبرصلى الله علیه وآله با لباس عربى، پاى منبر یكى از خطیبان مسجد النبى نشسته بودم. خطیب حدیثى خواند كه ثواب هر ركعت نماز در مسجد النبى هزار برابر و در مسجد الحرام ده هزار برابر نماز در مساجد دیگر است. یك زیارت كننده مصرى با ناراحتى رو به خطیب نمود و پرسید: اى شیخ! آیا این عدالت است كه شما تمامى نمازهایتان را در مسجد الحرام و مسجد النبى بجاى آورید؛ ولى ما در تمام عمر - آن هم اگر بتوانیم - تنها یك بار به حج مشرف شده، چند روزى در این مكان‏هاى مقدس نماز بگزاریم؟ اصلا جرم ما چیست كه در فلان روستاى قاهره به دنیا آمده‏ایم و شما چه فضلى بر ما داشته‏اید كه در مهبط وحى الهى متولد شده‏اید؟ شیخ كه غافلگیر شده بود پاسخ داد: وقتى خداوند شهرى را فضیلت دهد، اهل آن شهر را هم بر دیگران برترى مى‏بخشد. مرد مصرى با شنیدن این سخن بر ناراحتى‏اش افزوده شد و اعتراضش شدیدتر گشت. خطیب كه به دست و پا افتاده بود گفت: اعتراض به كار خدا جایز نیست. من كه تا آن لحظه شاهد این گفت و گو بودم، از سخنران اجازه خواستم تا جوابى را كه به ذهنم مى‏رسد، بیان كنم. شیخ با حالت‏بى اعتنایى و غرور مانع صحبت من شد و وقتى با اصرار حاضران روبرو شد، پرسید: اهل كجا هستى؟ من كه در آن سفر، از لبنان به حج مشرف شده بودم، گفتم: از لبنان آمده‏ام. (اگر مى‏فهمید ایرانى هستم حتما اجازه نمى‏داد) بى درنگ سخنم را شروع كرده، گفتم: این جواب تنها پاسخ این برادر مصرى نیست؛ بلكه جواب دیگرى نیز هست كه به منزله كلیدى است كه قفل‏هاى بسیارى را باز مى‏كند، این جواب از من نیست، بلكه از سید و مولایم امام جعفر صادق‏علیه السلام فرزند پیامبر است: وقتى همه تشنه شنیدن جواب شدند، حدیث «انما الاعمال بالنیات ولكل امرى‏ء ما نوى‏» را خوانده، پس از توضیح، خطاب به سوال كننده گفتم: طبق این حدیث، اگر در مسجد روستاى خود نماز بخوانى، ولى آرزو داشته باشى كه در مسجد الحرام و مسجد النبى نماز بخوانى، خداوند همان ثواب را براى تو منظور مى‏كند، سپس رو به سخنران كرده، گفتم: اما تو اى شیخ! اگر در عتبات مقدس، قدر و منزلت و موقعیت‏خود را ندانى و حق آن‏ها را ادا نكنى، از این ثواب‏ها محروم خواهى ماند.

مرد مصرى در حالى كه آثار شادمانى در چهره‏اش آشكار بود، از جاى خود برخاست و در كنار من نشست و شیخ در حالى كه در میان همهمه مردم نمى‏توانست جلسه را كنترل كند برخاست و از مسجد بیرون رفت. او بعد از دقایقى با چند نفر مامور وارد مسجد شد، من بلافاصله جاى خود را عوض كرده از دستشان گریختم. بعدا فهمیدم كه آن شخص، شیخ ابوبكر الجزائرى، امام جماعت و خطیب مسجد النبى است كه تنها در ایام برگزارى حج از ویلاى خود در فرانسه به عربستان مى‏آید و از آئین وهابیت تبلیغ مى‏كند. (24) ‌»

از این رو مناسب است در همراه سازى دیگران، روحیه حق مدارى را در خود و دیگران به وجود آوریم. البته مقدمه حق مدارى، راست گفتارى است؛ یعنى برقرار كننده ارتباط بایستى بتواند در بافتار و ساختار سخن خود صداقت و راستى را در معرض نمایش قرار دهد. سخن راست از هر گونه منفعت جویى به دور است و به همین خاطر مى‏تواند بر جان مخاطب مؤثر افتد. زمانى به اوج خواهیم رسید كه گفتار خود را در چارچوب واقعیت‏ها قرار دهیم. خداوند متعال به پیامبرش مى‏فرماید: «قل لا اقول لكم عندى خزائن الله ولا اعلم الغیب ولا اقول لكم انى ملك‏» (25) ؛ «بگو من به شما نمى‏گویم گنج‏هاى خداوند نزد من است و نه آن كه از غیب آگاهم و نمى‏گویم كه من فرشته‏ام.‌»

دستور خداوند به پیامبرانش در مورد ابراز واقعیت‏ها و دورى از سخنان نادرست، گویاى یك نكته اساسى است و آن این كه لازم نیست‏براى متقاعد سازى دیگران به سخنان نادرست و دور از واقعیت تمسك شود، زیرا در دراز مدت نادرستى آن‏ها آشكار شده، چیزى جز زیان به دنبال نخواهد داشت.

دو عنصر مهم حق مدارى و راست گفتارى اگر چه ممكن است گاهى در آغاز مشكلاتى را به همراه آورد ولى مى‏توان این گونه مشكلات را با راه حل‏هاى خلاق و نوآورانه كاهش داد. در پایان این قسمت‏سخن پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله را مصداقى تایید كننده بر گفتار خود قرار مى‏دهیم كه فرمودند: «یا معاذ... اوصیك بتقوى الله وصدق الحدیث (26) ؛ اى معاذ!... تو را [در این سفر كه راهى یمن هستى] به پرهیزكارى در برابر خداوند و راست گفتارى سفارش مى‏كنم.‌»

اصل چهارم: تكیه بر عواطف

از اصول بسیار مهم در متقاعد سازى، تكیه بر عواطف است. البته در به كارگیرى این اصل نباید از اصول ترغیب و هیجان سازى غافل شد. بى تردید علت‏بسیارى از انقلاب‏ها، جریان‏هاى تاریخى و به راه افتادن امواج انسانى، منقلب شدن عواطف و غلیان هیجان در انسان‏ها بوده است. شكل‏گیرى ادیان، مبارزه با ظلم و ستم، مبارزه با پى آمدهاى نوگرایى در قالب‏هاى انحرافى مانند گروه‏هاى رقص، آواز و... ، اعتقاد به اندیشه برترى نژادى مانند نازیسم و فاشیسم كه واكنش‏هایى متفاوت در برابر اندیشه نوگرایى (مدرنیته) در غرب بودند، همگى در همین چارچوب ارزیابى مى‏شود.

این هیجان انسان‏ها است كه وقتى به جنبش در مى‏آید همه چیز را در برابر خود نابود مى‏سازد و این هیجان انسان‏ها است كه دست‏به كارهاى بزرگ و فرا اندیشه‏اى مى‏زند. قدرت هیجان، ایمان و عشق مردم ایران به اسلام بود كه توانست انقلاب را پدید آورد و در ادامه از آن به شایستگى دفاع كند. در طول تاریخ و در شرایط گوناگون، خبرگان و كاردانان تاثیر گذار بر هیجان‏ها توانسته‏اند مهار این اسب سركش را در دستان اراده خود گرفته، آن را به هر طرف كه خواسته‏اند برانند. این گفتار آنچنان مهم است كه از گذشته‏هاى دور اندیشه اندیشمندان را به خود مشغول داشته است، به عنوان مثال «ارسطو بخش مهمى از كتاب خطابه خود را به تشریح انفعالات نفسانى اختصاص داده است. (27) ‌»

اجازه دهید براى نزدیك شدن به زندگى واقعى خود و تاثیر هیجان در متقاعد سازى، به نمونه‏اى عملى اشاره كنیم: الیوت ارونسون در كتاب روان‏شناسى اجتماعى خویش به موضوع هیجان پرداخته، این نكته را به اثبات مى‏رساند كه توسل به هیجان از توسل و دست‏یازیدن به منطق كاراتر است. وى در دنباله بحث‏خود به جریانى كه برایش پیش آمده اشاره مى‏كند و اظهار مى‏دارد: «چندین سال پیش در محلى سكونت داشتم، در آن زمان مى‏خواستند براى افزودن فلوراید به منبع آب آشامیدنى در جهت مبارزه با پوسیدگى دندان راى‏گیرى كنند. پیكار اطلاع رسانى از دو طرف مخالف و موافق به راه افتاد و هر كدام از گروه‏ها تلاش مى‏كردند دیگران را با خود همراه ساخته، متقاعد نمایند.

موافقان طرح شامل دندانپزشكان مشهور و پزشكان صاحب نظرى مى‏شدند كه با حضور در اجتماعات، فواید این كار را بر مى‏شمردند و اظهار مى‏داشتند فلوراید دار كردن آب هیچ خطر جانبى براى سلامتى انسان ندارد، بلكه موجب مقاومت دندان‏ها مى‏شود. آن‌ها به روش منطقى و مستدل خود ادامه دادند، اما مخالفان این طرح به جاى منطق و برپایى اجتماعات، به تحریك عواطف و انگشت گذاشتن بر روى هیجان مردم روى آوردند. آن‏ها اعلامیه‏اى تصویرى تهیه كردند كه عكس بزرگى از یك موش صحرایى زشت همراه با این نوشته آن را تشكیل مى‏داد: اجازه ندهید در آب آشامیدنى شما سم موش (28) بریزند. نتیجه راى‏گیرى شكست‏سخت موافقان فلوراید دار كردن آب آشامیدنى بود. (29) ‌»

بنابراین در صورتى كه مخاطبان از طبقات عادى باشند، بهتر است‏براى معتقد ساختن آنان به سخن حق، از چاشنى هیجان به گونه‏اى معقول استفاده نمود.

البته توجه داشته باشید كه افراط در ایجاد هیجان یك سویه براى افراد داراى اعتماد به نفس پایین نه تنها سودمند نیست‏بلكه موجب فرار آن‏ها نیز خواهد شد. به عنوان مثال اگر شما براى نوجوانى كه مرتكب گناهى شده است تنها از آتش و عذاب و جهنم و قیافه ناراحت كننده و خشمناك فرشتگان عذاب بگوئید و سخنى از رحمت الهى و توبه و بخشش او به میان نیاورید، نباید انتظار مثبتى از این ارتباط داشته باشید. بیسارى از مداحان و سخنرانان سیاسى و اجتماعى از راه ایجاد هیجان براى تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان سود مى‏برند، اما سخن آنجاست كه آیا رد پاى سخنان و ارتباط متقاعد كننده هیجان برانگیز در سیره و سخن معصومان و در اندیشه اسلامى نیز دیده مى‏شود یا خیر؟ پاسخ این پرسش مثبت است و براى نمونه تنها به یك مورد اكتفا مى‏كنیم. در جنگ صفین وقتى لشكریان معاویه آب را بر یاران امام على‏علیه السلام بستند، امام به پا خاست و خطبه‏اى كوتاه و شور آفرین ایراد فرمود. این خطبه آن چنان كالبد بى جان و افسرده سربازان را جان تازه بخشید كه با حمله‏اى جانانه و یورشى تار و مار كننده، شریعه از دست رفته را باز پس گرفتند.

ایشان در این خطبه مى‏فرماید: «قد استطعموكم القتال، فاقروا على مذلة وتاخیر محلة، اورووا السیوف من الدماء ترووا من الماء، فالموت فى حیاتكم مقهورین والحیاة فى موتكم قاهرین (30) ؛ لشكر دشمن خواستار كارزار و جنگ با شمایند. بنابراین یا برخوارى و پستى [خویش] اقرار كنید و شرافت را بر جاى گذارید؛ یا آنكه شمشیرها را [از خون آنان] سیراب سازید تا از آب سیراب شوید. پس [بدانید] زندگى همراه با شكست و سرشكستگى جز مرگ معنایى ندارد و مرگ پیروزمندانه عین زندگانى است.‌»

در قرآن كریم نیز پیام هیجان ساز و عاطفه برانگیز مشاهده مى‏شود. به عنوان نمونه خداوند متعال در سوره حجرات براى نهى از غیبت‏با تشبیهى زیبا و بسیار پر معنا، آن را نوعى خوردن گوشت‏برادر مرده مى‏داند (31).

یا آن كه حضرت ابراهیم‏علیه السلام در برخورد با عموى بت‏ساز خود با واژه‏اى عاطفى برخورد مى‏كند و پس از آن كه چهار بار واژه پدرم را در مورد او استفاده مى‏كند، با لحنى ملایم مى‏فرماید: «سلام علیك ساستغفر لك ربى انه كان بى حفیا» (32) ؛ «سلام بر تو باد، من به زودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو و بخشایش خواهم نمود، چرا كه او همواره نسبت‏به من مهربان بوده است.‌»

استفاده از واژه‏هاى ملایم و هیجان ساز در پیام‏ها مى‏تواند موجب ایجاد ارتباطى تنگاتنگ با مخاطب شود و زمینه‏هاى پذیرش را در او ایجاد نماید.

اصل پنجم: توجه به اندیشه مخالف در ابلاغ پیام‏ها

یكى از مشكلات امروزین ما روش برخورد با مخالفان است كه چگونه باید پیام تهیه شود به گونه‏اى كه مخالفان را نیز متقاعد سازد، یا مخالفت آن‏ها را تعدیل نموده و كاهش دهد.

مخالفان در ارتباط، كسانى هستند كه حاضر به شنیدن سخنان ما نیستند و علاقه‏اى به گفتار ما ندارند چرا كه خود از الگوهاى دیگرى پیروى مى‏كنند. فرض كنید در برخورد با خانمى كه حجاب خود را رعایت نمى‏كند و اصولا پایبند به سخنان شما یست‏بخواهید از دیدگاه خود صحبت كنید؛ یا با نوجوانى كه دل در گرو فیلم‏هاى هالیوودى و هنر پیشگان آن دارد بخواهید به بحث‏بنشینید، بدیهى است اگر در این میان بدون توجه به اندیشه مخاطب - كه مخالف اندیشه شماست - به ذكر دلایل خود بسنده كنید نتیجه‏اى خوشایند در بر نخواهد داشت، بلكه ممكن است مخاطبان خود را نیز از دست‏بدهید.

یكى از مبلغان محترم مى‏گوید: یكى از روحانیون به یكى از كشورهاى مستقل مشترك المنافع اعزام شده، در مسجدى سخنرانى كرده بود و در خلال سخنرانى گفته بود: فرهنگ برهنگى، فرهنگ حیوانى است و... ، پس از پایان سخنرانى و در روزهاى بعد، افرادى به سفارت ایران نامه نوشتند و اعتراض نمودند. من كه تا اندازه‏اى با فرهنگ مردم شوروى سابق آشنا بودم، مى‏دانستم كه سخن این برادر ایرانى حق و درست است، اما نمى‏توان آن را در فضایى كه برهنگى عادى است‏به راحتى مطرح كرد (33).

هیچ گاه نباید در متقاعد سازى از دریچه نگاه خود به اندیشه مخالف نظر انداخت‏بلكه باید بر اساس نگاه او به مساله نگریست و سستى اندیشه او را از زوایاى نگرش خودش به دست آورد. بنابراین در برخورد با مخالفان باید تلاش نمود و نوع نگاه آنان به هیچ گاه نباید در متقاعد سازى از دریچه نگاه خود به اندیشه مخالف نظر انداخت‏بلكه باید بر اساس نگاه او به مساله نگریست و سستى اندیشه او را از زوایاى نگرش خودش به دست آورد.

مساله را شناخت و سپس بر پایه آن شناخت، به طراحى استدلالى دوسویه اقدام نمود، به این صورت كه گفتار او را به صورت كامل تشریح نموده، به گونه‏اى منصفانه نقاط قوت آن رابر مى‏شمریم و با پاسخ هایى روشنگرانه اركان آن را تخریب مى‏كنیم و زوایاى پنهان آن را آشكار مى‏سازیم. بعد از این مرحله نوبت‏به اثبات نظریه مورد پذیرش مى‏رسد.

طرح استدلال‏هاى یك طرفه به تناسب درجه هوشمندى و آگاهى مخاطبان، آنان را از شما دور خواهد ساخت و دستیابى به متقاعد ساختن آن‏ها را براى شما دشوار خواهد نمود. به هر میزان كه مخاطب آگاه باشد، ضریب مقاومت او در برابر صحبت‏هاى شما بالا خواهد رفت و به راحتى سخنان و استدلال‏هاى یكسویه را نمى‏پذیرد، زیرا مخاطبان آگاه و مخالفان هوشمند از استدلال‏هاى گوناگون و نظرات حاشیه‏اى با خبرند و دورى شما از ذكر آن‏ها را به عنوان عدم آگاهى یا ترس تلقى كرده، از همراه شدن و هم عقیده گشتن با شما خوددارى خواهند كرد.

از این رو مناسب است در برخورد با مخالفان از استدلال‏هاى دو جانبه استفاده نمایید و در برابر موافقان از استدلال‏هاى یك جانبه - البته با چاشنى كم رنگى از استدلال‏هاى مخالف - (34) سود جویید. زیرا موافقان - به ویژه از طبقات عادى - علاقه‏اى به شنیدن گفتارهاى مخالف ندارند و با استدلال‏هاى موافق اندیشه خویش همراهى بیشترى نشان مى‏دهند (35).

 

پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) بررسى شیوه‏هاى تبلیغاتى مسیحیت علیه اسلام، ص‏264.

2) صحیفه نور، ج‏14، ص‏41؛ ج‏17، ص‏157؛ ج‏18، ص‏247.

3) همان، ج‏13، ص‏23.

4) نفوذ صهیونیسم بر رسانه‏هاى خبرى، ص‏44.

5) همان، ص‏45.

6) مجله مبلغان، ش‏18، ص‏28 به بعد «ده اصل كارا در تبلیغى پویا».

7) معجم الفاظ غررالحكم و دررالكلم، دفتر تبلیغات اسلامى، ص‏994.

8) همان، ص‏994.

9) همان، ص‏197.

10) همان، ص‏1032.

11) تجارب مبلغان هنرمند، ص‏25.

12) نحل/125.

13) معجم الفاظ غرر و درر، دفتر تبلیغات اسلامى، ص‏994.

14) منتهى الآمال، ج‏2، ص‏519، با تغییر و تصرف.

15) طه/43 و 44.

16) طه/25.

17) قرآن و تبلیغ، ص‏99، با تصرف.

18) كافى، ج‏2، ص‏82.

19) نساء/8.

20) نساء/135.

21) انعام/152.

22) بحار الانوار، چ بیروت (مؤسسة الوفا) ، ج‏16، ص‏260.

23) زمر/18 - 17.

24) خاطرات خواندنى از مبلغان دینى، حسین دهنوى، ص‏61، با كمى تغییر.

25) انعام/50.

26) ترجمه تحف العقول، ص‏26.

27) مبادى سخنورى، شریعتى سبزوارى، ص‏291.

28) فلوراید در سم موش نیز استفاده مى‏شود.

29) روان‏شناسى اجتماعى، الیوت ارونسون، مترجم شكركن، ص‏74.

30) نهج البلاغه، خطبه‏51.

31) حجرات/12.

32) مریم/41 - 47.

33) تجارب مبلغان هنرمند، مهدى چراغى، ص‏50، با تغییر و تصرف.

34) این چاشنى كم رنگ موجب واكسینه شدن ذهن مخاطب موافق مى‏شود و او را در برابر شبهه‏ها بیمه مى‏نماید.

35) برداشتى آزاد از روان‏شناسى اجتماعى، الیوت ارونسون، مترجم شكركن، ص‏79.

327 دفعه
(0 رای‌ها)