فرآیند برنامه‏ ریزی تبلیغی

امروزه كاربرد دانش مدیریت در تبلیغات، امری شایع و متعارف است؛ چرا كه به مدد آن، می‌توان اثربخشی تبلیغات را دو چندان كرد و از این طریق به نتایج درخشانی دست یافت. مقولة تبلیغ دین نیز به عنوان یكی از شاخه‌های تبلیغات، از این امر مستثنا نبوده و نمی‌توان از نقش بی‌بدیل مدیریت در آن غافل گردید. مدیریت از زوایا و ابعاد گوناگونی با تبلیغ ارتباط می‌یابد كه یكی از آنها، برنامه‌ریزی است. از برنامه‌ریزی، به عنوان یكی از اصول و وظایف مدیریت یاد می‌شود. در این نوشتار، «فرآیند برنامه‌ریزی تبلیغی» به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، امید آنكه مورد توجه مبلّغان دینی قرار گرفته و با بكارگیری مناسب آن، شاهد گسترش روزافزون تبلیغات دینی با تأثیر بسیار بالای آن در مخاطبان باشیم.

پیش از ورود به مبحثِ فرآیند برنامه‌ریزی تبلیغی، لازم است، اصطلاح برنامه‌ریزی و نیز اهمیت آن در منابع اسلامی مشخص گردد.

تعریفبرنامه‌ریزی

تعاریف زیادی از برنامه‌ریزی شده كه ذیلاً، دو نمونه از آنها را ذكر می‌كنیم:

1. «برنامه‌ریزی فرآیندی است كه طی آن، مدیران اهداف را تعیین و آینده را پیش‌بینی می‌نمایند و مسیر فعالیتهای طراحی شده برای به دست آوردن آن اهداف را نشان می‌دهند.» (1)

2. «برنامه‌ریزی؛ یعنی تعیین اهداف درست و سپس انتخاب روش و وسیلة مناسب برای به‏دست آوردن آن اهداف.» (2)

از این دو تعریف و نیز تعاریف دیگری كه در مورد برنامه‌ریزی بیان شده چنین استنباط می‌شود كه گرچه تعریفها یكسان نیستند؛ اما حاوی دو عنصر اساسی در برنامه‌ریزی هستند كه به طور مشترك در غالب تعاریف یافت می‌شود. آن دو، عبارتند از:

1. تعیین اهداف؛

2. پیش‌بینی راهها و امكانات لازم برای رسیدن به آن اهداف.

بنابراین می‌توان برنامه‌ریزی را به طور مختصر و گویا چنین تعریف كرد:

«برنامه‌ریزی عبارت است از تعیین هدفها و پیش‌بینی راهها و امكانات لازم برای دست‌یابی به آن اهداف.» (3)

اهمیتبرنامه‌ریزیدرمنابعاسلامی

1. برنامه‌ریزیضرورتیعقلیواجتناب‌ناپذیراست

اهمیت برنامه‌ریزی قبل از دست زدن به هر كاری مقتضای عقل انسانی است و به تبیین و استدلال چندانی نیاز ندارد. اقدام به هر كاری بدون برنامه‌ریزی، نشان نقصان عقل یا عدم بهره‌گیری از آن است. حضرت علی‌علیه‌السلام در یكی از سخنان خود، برنامه‌ریزی خوب، مناسب و صحیح را محكم‌ترین و روشن‌ترین دلیل بر خردمندی انسان و كامل بودن عقل او می‌داند و می‌فرماید: «أَدَلُّ شَی‏ءٍ عَلَى غَزَارَةِ الْعَقْلِ حُسْنُ التَّدْبِیرِ؛ (4) بهترین دلیل بر كمال عقل برنامه‌ریزی خوب و مناسب است.»

2. كاستنازمیزانخطاپذیری

برنامه‌ریزی این امكان را به مدیران می‌دهد كه در مورد كارهایی كه باید انجام دهند، بررسی و مطالعه كافی نمایند و عواقب و آثار آن را پیش‌بینی كنند و بدین‌وسیله خود را از لغزش و اشتباه مصون نمایند. حضرت علی‌علیه‌السلام می‌فرماید: «التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یؤْمِنُ الْعِثَارِ؛ (5) برنامه‌ریزی قبل از هر كاری باعث در امان ماندن از لغزش می‌شود.»

3. استفادهبهینهازمنابعوامكانات

منابع و امكانات در هیچ سازمانی بی‌نهایت و نامحدود نیست و هر سازمانی به میزانی با محدودیت منابع و امكانات مواجه است. بنابراین باید در استفاده و بهره‌برداری از آنها نهایت دقت را به خرج داد، تا بتوان به صورت مناسب و بهینه از آنها استفاده نمود، تنها با یك برنامه‌ریزی مؤثر و كارآمد است كه می‌توان امكانات و تواناییهای بالفعل و بالقوة سازمان را به درستی شناخت و برای استفادة بهینه از آنها تلاش كرد. حضرت علی‌علیه‌السلام این حقیقت را این‌گونه یادآوری می‌كنند: «لَا فَقْرَ مَعَ حُسْنِ التَّدْبِیرِ؛ (6) در صورتی كه برنامه‌ریزی خوبی وجود داشته باشد، هیچ‌گونه فقر و كمبود امكاناتی وجود نخواهد داشت.»

در جای دیگر آن حضرت می‌فرماید: «التَّلَطُّفُ فِی الْحِیلَةٍ أَجْدَى مِنَ الْوَسِیلَةِ؛ (7) ظرافت و دقت در برنامه‌ریزی بهتر از امكانات و ابزار است.» یعنی اگر برنامه‌ریزی دقیق و مناسبی صورت گیرد، بهتر از آن است كه امكانات خوب و مناسب، اما بدون بهره‌گیری از برنامه‌ریزی باشد كه در این صورت باعث هدر رفتن امكانات و بی‌نتیجه ماندن اقدامات خواهد شد.

فرآیندبرنامه‌ریزیتبلیغی

1. تعیینرسالتیامأموریت

رسالت یا مأموریت در واقع هدف كلان و یا به تعبیر دقیق‌تر فلسفه وجودی شكل‌گیری سازمان و هدف غایی آن است. سؤال از رسالت در حقیقت سؤال از فلسفه وجودی سازمان است. هنگامی كه سؤال از رسالت یا مأموریت كلی یا فلسفة وجودی مبلّغ می‌شود، «ابلاغ پیام الهی به مردم و نشر معارف و احكام اسلامی در میان آنها» به اذهان تبادر می‌كند. از این رو تمام همّ مبلّغ می‌بایست در راستای نشر احكام و معارف اسلامی باشد و اساساً نهادهای اعزام مبلّغ نیز انجام همین مأموریت را پیش پای او قرار داده و از وی می‌خواهند كه این مأموریت را به انجام برساند. این رسالت یا مأموریت، به قدری كلی است كه تمامی اهداف عملیاتی را تحت پوشش قرار می‌دهد. و به تعبیر گویاتر همة اهداف و برنامه‌های عملیاتی باید در راستای این رسالت باشد.

دربارة ضرورت تعیین مأموریت می‌توان به سیرة عملی امیرمؤمنان علی‌علیه‌السلام استناد كرد. حضرت علی‌علیه‌السلام در دوران كوتاه حكومت و ولایت خویش، هر‏گاه كسی را به عنوان زمامدار و كارگزار خود در منطقه‌ای اعزام می‌كرد، انتظارات خود را به اطلاع او می‌رساند و اهدافی را كه او باید برای دست‌یابی به آنها تلاش كند، مشخص می‌كرد. آن حضرت مأموریتها و وظایف اصلی را به صورت دقیق تبیین می‌نمود و اغلب آنها به صورت مكتوب در اختیار فرمانداران مناطق و شهرهای مختلف و یا فرماندهان لشكر قرار می‌گرفت.

2. كسباطلاعاتمحیطی

با روشن شدن رسالت به عنوان هدف كلان كه تمام جهت‌گیریهای مبلّغ را مشخص كرده و سمت و سوی حركت او را تعیین می‌كند، گام بعدی در برنامه‌ریزی، كسب اطلاعات محیطی است كه با هدف شناخت وضعیت موجود صورت می‌گیرد. با تعیین رسالت، وضعیت مطلوب به صورت اجمالی مشخص شده است؛ اما این كافی نیست. باید وضعیت موجود نیز شناخته شود، آنگاه از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب پلی زده شود و طرحی فراهم آید تا از طریق آن، نیل به هدف میسر گردد.

برای مثال در منطقة نظامی برای فتح یك منطقة جغرافیایی به عنوان رسالت یا مأموریت كلی، لازم است، اطلاعاتی از وضعیت موجود ارائه شود. وضعیت موجود به طور كلی شامل اطلاعات محیطی؛ اعمّ از فرصتها و تهدیدهای محیطی، نیازها، مشكلات محیطی و تمامی اطلاعاتی است كه دریافت آنها برای نیل به هدف لازم است. جهت آزادسازی منطقه‌ای كه در دست دشمن است، ابتدا نیروهای اطلاعات عملیات به منطقه اعزام می‌شوند و توان دشمن را اعمّ از نفرات (تعداد، روحیه، میزان انگیزه و توان كیفی آنها)، تجهیزات نظامی، تداركات، مناطق مین‌گذاری شده توسط آنان و بسیاری دیگر از اطلاعات مورد نیاز را كسب می‌كنند تا بهترین عملیات طراحی شود و هنگامی كه این اطلاعات جمع‌آوری و تحلیل نشود، انجام عملیات ممكن است، شكست سنگینی را به همراه داشته باشد و یا اگر به پیروزی نیز منتهی شود، مقرون به صرفه نباشد و با تلفات و صرف امكانات زیاد، هدف تأمین شود.

اقلام اطلاعاتی مورد نیاز در تبلیغ

اقلام اطلاعاتی مورد نیاز برای برنامه‌ریزی تبلیغی در مناطق مختلف، متفاوت است؛ ولی غالباً اطلاعات در خصوص موارد زیر می‌تواند مبلّغ را در برنامه‌ریزی كمك كند:

1. میزان معلومات و آگاهیهای مردم؛

2. میزان افراد باسواد اعمّ از تحصیل‌كرده‌ها، معلمان، دانش‌آموزان و دانشجویان؛

3. فرقه‌های فعّال در منطقه تبلیغی و میزان نفوذ آنها در میان مردم؛

4. میزان و نوع بزهكاری (اعتیاد، سرقت، جنایت و...)؛

5. تعداد و وضعیت مراكز فرهنگی اعمّ از مساجد، حسینیه‌ها، تكایا، كانونهای مذهبی و...؛

6. میزان و سطح مراكز آموزشی (مدارس، دانشگاه‌ها و...)؛

7. وضعیت اقتصادی و مالی اكثریت مردم؛

8. نوع و میزان اشتغال غالب مردم و درصد بیكاری آنها؛

9. میزان و نوع انحرافات اخلاقی و اجتماعی مردم؛

10. رویكرد سیاسی غالب مردم منطقه و دلایل آن؛

11. مشكلات، نیازها و آسیبهای موجود؛

12. وضعیت جغرافیایی و تهدیدهایی كه از بیرون منطقه متوجة مردم منطقه می‌شود؛

13. نوع معارف و احكامی كه توسط روحانیون قبلی ارائه شده است؛

14. سطح فرهنگ و آداب و رسوم مردم منطقه و... .

به طور كلی باید همة اطلاعاتی كه در هدف‌گذاری نقش ایفا می‌كند، مورد توجه مبلّغ قرار گیرد. برای مثال، چنانچه وضعیت اقتصادی مردم نامطلوب باشد، طبیعی است كه در هدف‌گذاری یك مبلّغ، اثرگذار است و مبلّغ دربارة خمس كه یك فریضة مالی است، جلساتی را به عنوان سخنرانی ارائه نمی‌نماید؛ زیرا مورد نیاز و ابتلای آنان نیست یا به عكس اگر وضعیت اقتصادی مردم مطلوب باشد؛ ولی آنان در كارهای كشاورزی و دامداری اشتغال نداشته باشند، در هدف‌گذاری نمی‌توان چندین جلسه را به بحث از وجوب زكات و نحوه محاسبه آن پرداخت؛ زیرا مورد ابتلا و نیاز آنان نیست و طبعاً جاذبه‌ای نیز برای مردم نخواهد داشت، و فقط به عنوان یك بحث علمی و گذرا مطرح می‏شود.

در اینجا سؤالاتی مطرح می‌شود كه ذیلاً می‌آید:

1. نقش نهادهای تبلیغی در جمع‌آوری این اطلاعات و ارائة آن به مبلّغ چیست؟

2. در حال حاضر از چه منابعی می‌توان اطلاعات لازم را كسب كرد؟

در پاسخ به سؤال اول باید گفت كه نهادهای اعزام‌كنندة مبلّغان در جمع‌آوری اطلاعات منطقة تبلیغی، می‌توانند نقش مهمی ایفا كنند؛ ولی متأسفانه تاكنون این اطلاعات توسط نهادهای تبلیغی به درستی جمع‌آوری نشده و طبیعتاً در اختیار مبلّغ اعزامی نیز قرار نمی‌گیرد. چه خوب بود، برای هر منطقة تبلیغی یك شناسنامه تبلیغی مهیا می‌شد كه توسط این نهادها تكمیل و به روز می‌گردید.

بهترین شیوة جمع‌آوری اطلاعات، استفاده از مبلّغان است، به این صورت كه هر مبلّغی قبل از اعزام، فرمی را دریافت نماید كه با خُبرگی خاصّی تهیه شده باشد و دارای چارچوپ منطقی برای جمع‌آوری اطلاعات منطقه باشد. در این صورت، مبلّغ، به فراخور توانمندی و مهارتهای خویش در كسب اطلاعات، متناسب با مدت حضور در منطقة تبلیغی، اقدام به تكمیل آن می‌كند، آنگاه این اطلاعات در شناسنامة تبلیغی منطقه ثبت شده و سپس در اختیار مبلّغ بعدی قرار گرفته و از او خواسته می‌شود تا اطلاعات آن را پس از پایان مأموریت خویش، به روز نماید و آنگاه به نهاد اعزام‌كننده تحویل دهد تا به این ترتیب در اختیار مبلّغان بعدی قرار گیرد.

مادامی كه چنین مراكزی، اطلاعات مورد نیاز مبلّغ را تأمین نكنند، مبلّغ، خود باید این اطلاعات را كسب نماید. او می‌تواند با تبلیغ طولانی‏مدت در یك منطقه، به تدریج اطلاعات مورد نظر را تهیه نماید یا با اعزام مكرّر به یك منطقه، اطلاعات را تحصیل كند و یا آنكه به منطقه و موطن خویش كه طبعاً شناخت خوبی از آنجا دارد، اعزام شود. شاید این معنا مستفاد از این آیة شریفه باشد كه فرمود:

«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ»؛ (8) «و مؤمنان را وظیفه نیست كه همگی [به سوی جهاد] كوچ كنند. پس چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای كوچ نمی‌كنند تا در دین آگاهی یابند و چون بازگشتند قوم خود را انذار كنند. شاید آنها از معاصی پرهیز کنند.»

اینكه می‌فرماید: «لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذَا رَجَعُوا اِلَیهِمْ» و تأكید بر قوم و منطقة خویش دارد، شاید به دلیل این باشد كه فرد نسبت به منطقه و مردم خویش آگاهیهای بیشتری دارد و می‌تواند به لسان آنها، با آنها محاوره كند و همین امر در توفیق تبلیغ اثر غیر قابل انكاری دارد.

به طور كلی كسب اطلاعات، از طرق زیر امكان‌پذیر است:

1. اخذ اطلاعات از نهادهای اعزام كننده مبلّغ؛

2. تبلیغ طولانی‏مدت در یك منطقه؛

3. اعزام مكرّر به یك منطقه؛

4. تبلیغ در موطن خویش؛

5. كسب اطلاعات از طریق همكاران و مبلّغانی كه قبلاً به منطقه اعزام شده‌اند؛

6. دریافت اطلاعات از امام جمعه و یا مسئولین منطقه.

3. شناختقوّتهاوضعفها

محیط در اصطلاح برنامه‌ریزان به دو محیط خارجی و داخلی گفته می‌شود، برای شناخت وضعیت موجود لازم است، اطلاعات مربوط به هر دو بخش فراهم شود. در بخش قبلی اطلاعات مربوط به محیط خارجی (منطقه تبلیغی) مورد بحث قرار گرفت. اكنون اطلاعات داخلی؛ یعنی آنچه مربوط به مبلّغ می‌شود، از قبیل: قوّتها و ضعفهای وی مورد توجه قرار می‌گیرد. یك مبلّغ باید شناخت دقیقی از توانمندی و ضعفهای خود داشته باشد. برای مثال ممكن است، مبلّغ دارای مهارتهایی در زمینه منبر و سخنرانی بوده؛ اما در كلاسداری ضعیف باشد یا خوش‌صدا و دارای صوت دلنشین بوده و توانایی مداحی و روضه‌خوانی را داشته باشد و یا در این بخش فاقد توان لازم باشد. ممكن است هنرهای خطاطی و نقاشی و... داشته باشد، ممكن است مبلّغ مورد نظر در زمینة ارتباطات و ایجاد روابط عمومی بسیار توانمند باشد و یا به عكس، كمرو و خجالتی باشد یا دارای تحصیلات دانشگاهی باشد و بتواند با دانشگاهیان تعامل خوبی برقرار نماید و یا فاقد آن باشد و... همة این اطلاعات می‌تواند در هدف‌گذاری و انجام یك برنامه‌ریزی موفق تأثر بسزایی داشته باشد.

به طور خلاصه، مبلّغ در این مرحله باید تحلیل درستی از وضعیت خویش داشته باشد و قوتها و ضعفهای خود را فهرست و تحلیل نماید تا بتواند به كمك آنها هدف‌گذاری نماید.

4. هدف‌گذاری

هدف‌گذاری ركن اصلی برنامه‌ریزی است و تمامی برنامه‌ها برای دست‌یابی به آن طراحی و اجرا می‌شوند و تمامی كارها و وظایف مدیران مثل برنامه‌ریزی، سازماندهی، تصمیم‌گیری و كنترل به منظور دست‌یابی به اهداف است. اهداف دقیقاً مشخص می‌كند كه سازمان به كجا می‌خواهد برود و چه چیزی را باید به دست آورد.

ویژگیهای اهداف عملیاتی

هدف به عنوان اصلی‌ترین ركن برنامه‌ریزی نقش هدایت و راهبری كلیة تلاشهای فرد و سازمان را به صورت یك نقطة محوری بر عهده دارد؛ برای آنكه هدف بتواند چنین نقشی را ایفا كند، باید دارای ویژگیهای زیر باشد:

الف. صراحت و روشنی.

هدف باید كاملاً روشن و صریح باشد و مبهم، دو پهلو و كلی نباشد.

ب. هدف باید كمّی و قابل ارزیابی باشد.

ج. هدف باید چالشی باشد؛ یعنی آنقدر سهل الوصول نباشد كه به راحتی حاصل آید.

د. قابلیت حصول و دستیابی را داشته باشد و به تعبیر دیگر، واقع‌بینانه باشد.

واقع‌بینی در تعیین هدف بدین معناست كه تعیین اهداف باید با توجه به تواناییها و امكانات باشد و بتوان با توجه به امكانات و تواناییها به اهداف نائل شد.

اكنون برای روشن شدن مطلب، نمونه‌هایی از اطلاعات مورد نیاز و هدف‌گذاری در زمینة آن را ذكر می‌كنیم، ممكن است در منطقة تبلیغی مشكلات و آسیبهای زیر وجود داشته باشد:

1. مردم با اینكه تمكن مالی دارند و به اموال آنها خمس تعلّق می‌گیرد، اكثراً خمس اموال خویش را نمی‌پردازند؛

2. اكثر جوانان منطقه، در مسجد حاضر نمی‌شوند و تنها درصد اندكی به مسجد می‌روند؛

3. مردم مبتلا به انحرافی به نام غیبت و یا دروغ هستند و به راحتی غیبت می‌كنند و دروغ می‌گویند؛

4. مردم با اینكه مشمول وجوب پرداخت زكات هستند، معمولاً زكات نمی‌دهند؛

5. اكثر مردم در زمینه اعتقادات دینی ضعیف هستند و همین باعث آسیب‌پذیری آنها در مقابل فرقه‌های ضالّه گردیده است.

با توجه به مشكلات فوق‏الذكر و با در نظر گرفتن قوّتها و ضعفهای مبلّغ كه شیوه‌های تبلیغی را مشخص می‌گرداند، اهداف زیر می‌تواند در برنامه‌ریزی منظور گردد:

1. كاهش نرخ 70 درصدی كسانی كه خمس نمی‌دهند به 20 درصد.

این هدف همة ویژگیهای لازم را دارد؛ زیرا اولاً صریح و روشن است. ثانیاً كمّی و قابل ارزیابی است و در پایان برنامه می‌توان آن را ارزیابی كرد كه چه میزان از آن تحقق یافته است. ثالثاً هدف، سهل الوصول نیست؛ زیرا اگر كاهش 70 درصد به 60 درصد مورد نظر بود، سهل الوصول می‌گردید و فاقد ویژگی لازم بود و همچنین مفروض آن است كه این هدف واقع‌بینانه و قابل حصول است؛ زیرا اگر كاهش نرخ 70 درصد به صفر مورد نظر بود شاید می‌توانستیم ادعا كنیم كه واقع‌بینانه نیست؛ اما این صورت به واقع‌بینی نزدیك است.

2. افزایش تعداد حضور جوانان در مسجد از 30 درصد به 70 درصد.

3. كاهش میزان غیبت‌كنندگان و دروغ‌گویان از 60‏ درصد به 30 درصد.

4. افزایش میزان زكات‌دهندگان از 30 درصد به 70 درصد.

5. كاهش نرخ كسانی كه در اعتقادات خویش ضعیف هستند از 70 درصد به 20 درصد.

البته شاید در موارد زیادی، دسترسی به آمار در تعیین و تحصیل اهداف كار آسانی نباشد یا ابزار لازم برای دریافت این اطلاعات در دسترس نباشد. در این صورت كاهش چشمگیر و محسوس هر یك از آسیبهای مذكور می‌تواند ملاك ارزیابی برنامه قرار گیرد یا افزایش كاملاً محسوس این آسیبها می‌تواند شاخصی برای هدف‌گذاری باشد. در هر صورت اگر احراز كمیت اهداف ممكن نبود می‌توان در چهار سطح ضعیف، متوسط، خوب و عالی اهداف را تعیین، تحصیل و ارزیابی نمود. برای مثال تا 40 درصد را ضعیف و از 40 درصد تا 60 درصد را متوسط و از 60 درصد تا 80 درصد را خوب و از 80 درصد تا 100 درصد را عالی تصور كرد و بر اساس آن هدف‌گذاری و نهایتاً آنها را ارزیابی كرد.

اولویت‌بندی در هدف‌گذاری

ممكن است پس از كسب اطلاعات مورد نیاز، مشكلات متعددی فراروی یك مبلّغ دینی قرار گیرد كه لازم باشد برای هر یك از آنها هدف‌گذاری نماید. با توجه به محدودیتهایی كه در زمینه امكانات وجود دارد و نظر به عدم امكان تحقّق همه اهداف و رفع مشكلات به طور همزمان، لازم است در هدف‌گذاری اولویت‌بندی صورت گیرد و اهدافی كه از اهمیت و ارزش بالاتری برخوردار هستند مقدم گردند. معمولاً اولویت‌گذاری با معیارهای زیر صورت می‌گیرد:

1. ارزش و اهمیت موضوع؛

2. گستره و فراوانی موضوع.

برای مثال اگر در منطقه سه نوع مشكل یا انحراف مشاهده می‌شود كه یكی مربوط به اعتقادات و دیگری اخلاقیات و سومی مربوط به فروعات احكام است، اعتقادات در اولویت اول قرار می‌گیرد و سپس اخلاقیات و در مرتبه سوم نوبت به احكام می‌رسد یا آنكه احكام بر اخلاق مقدم می‌شود، در هر صورت اهمیت موضوع نمی‌تواند مورد غفلت واقع شود.

همچنین گستره و فراوانی موضوع نیز در اولویت‌بندی تأثیرگذار است. برای مثال در منطقة تبلیغی 5 درصد مبتلا به ضعف اعتقادات هستند؛ اما 50 درصد مشكل اخلاقی دارند، طبیعتاً در هدف‌گذاری رفع مشكل اخلاقی در اولویت هدف قرار دارد.

5. تعیینراهكارهاوروشها

پس از انجام مراحل فوق اكنون نوبت به تعیین راهكارها و روشهای نیل به هدف می‌رسد. همانگونه كه قبلاً گفته شد یكی از اهداف می‌تواند مورد زیر باشد:

افزایش تعداد حضور جوانان در مسجد از 30 درصد به 70 درصد

برای رسیدن به هدف فوق راهكارهای زیر می‌تواند مفید واقع شود. این راهكارها از طرق مختلفی به‏دست می‌آید:

1. تجربه شخصی مبلّغ است كه بر اثر آزمون و خطا، ممارست و تكرار به آنها دست یافته است.

2. مشاوره با كسانی است كه در این زمینه مهارتهای لازم را داشته و توانسته‌اند در جذب جوانان به مسجد موفق عمل كنند.

نكته: قوّتها و ضعفهای مبلّغ در اتخاذ راهكارها نقش عمده‌ای دارد.

با توجه به طرق بالا ممكن است، برای نیل به هدف افزایش حضور جوانان از راهكارهای زیر استفاده نمود:

1. همراهی ابتدایی با جوانان: لازم است مبلّغ قدری با جوانان همراهی كند. به طور مثال با او در یك مسیری همراه شود و یا در موضوعی مثل ورزش كه مورد علاقة جوان است، با او همراه شود و نسبت به اخبار داغ ورزشی از خود واكنش نشان دهد؛

2. جذاب‏سازی فضای فیزیكی مسجد به گونه‌ای كه برای جوانان زیبا تلقی شود؛

3. برخورد اخلاقی در مواجهه با خطاهای جوانان؛

4. خوشرویی امام جماعت با جوانان.

5. سرعت در انجام نماز جماعت؛

6. برگزاری مسابقه با اهدای جوایز ارزنده؛

7. برگزاری اردوهای تفریحی و زیارتی؛

8. اعطای مسئولیت به جوانان؛

9. پاسخگویی به سؤالات و ارائة مشاوره به جوانان؛

10. برگزاری كلاسهای تقویتی برای جوانان؛

11. استفاده از شیوه‌های نفوذ در جوانان (در بحث رهبری خواهد آمد)؛

12. شناسایی و رفع موانع حضور جوانان در مسجد (مثلاً ممكن است خادم مسجد بداخلاق باشد كه باعث طرد جوانان می‌شود)؛

13. محبت و احترام به جوانان و حفظ شخصیت آنان.

6. تأمینمنابعوامكانات

انجام راهكارهای بالا جهت دست‌یابی به هدف، گاهی مستلزم صرف هزینه و كسب امكانات لازم است و گاهی بدون صرف هزینه توسط خود مبلّغ انجام می‌شود. برای مثال احترام به جوانان و حفظ شخصیت آنان اقدامی است كه توسط خود مبلّغ و یا دیگر عوامل متصدی در مسجد صورت می‌گیرد، بدون آنكه هزینه‌ای صرف شود. اما برگزاری مسابقه یا اردوی تفریحی و زیارتی نیاز به نیروی انسانی و همچنین بودجه و امكانات مورد نیاز دارد كه در واقع خود، یك برنامة مستقلی است كه زمانبندی و هزینه می‌خواهد. اكنون جای این پرسش است كه: اولاً امكانات مورد نیاز از چه منابعی تأمین شود؟ ثانیاً شیوه‌های جذب امكانات مادی در تبلیغ چیست؟

برای برگزاری مسابقه حداقل به دو نفر نیروی انسانی نیاز است كه مثلاً‌هر كدام 50 ساعت وقت خود را به ثبت نام، برگزاری مسابقه، تهیه جوایز و... اختصاص دهند. این تعداد نفر ساعت چگونه تأمین می‌شود؟ برای برگزاری مسابقه و اهدای جوایز دست كم مبلغ یک میلیون تومان بودجه لازم است، این مبلغ از كدام منابع تأمین می‌شود و اساساً شیوه‌های جذب امكانات مادی چیست؟

1. تأمین منابع انسانی مورد نیاز

معمولاً منابع مورد نیاز از میان اقشار زیر تأمین می‌شود:

1. جوانانی كه به مسجد می‌آیند؛

2. فرهنگیان (معلمان و تحصیل‌كردگان)؛

3. طلاب؛

4. مؤمنین و متدینین؛

5. اعضای هیئت امنا.

2. تأمین منابع مادی مورد نیاز

منابع مادی مورد نیاز از طریق افراد، گروه‏ها و موارد ذیل تأمین می‌شود:

1. مؤمنین و متدینین؛

2. خیرین؛

3. هیئت امنا؛

4. مسئولین ادارات و نهادها؛

5. استانداری و یا فرمانداری یا شهرداری؛

6. موقوفات در صورت اجازة واقف؛

7. صدقات؛

8. نذورات؛

9. وجوهات شرعیه در صورت اجازة مراجع؛

10. صندوق خیریه.

برای تأمین منابع مورد نیاز لازم است كه مبلّغ با شیوه‌های جذب امكانات آشنا باشد، این شیوه‌ها كه كاملاً تخصصی است، در مبحثی جداگانه، لازم است مورد بحث واقع شود.

7. مراحلوزمانانجامآنها (زمانبندی)

ممكن است برای انجام كاری نیاز به یك فرآیند چند‏مرحله‌ای باشد كه اجرای هر یك نیاز به زمان خاصی داشته باشد، در این صورت لازم است در اجرای برنامه به آنها توجه داشت و مراحل انجام كار و نیز زمان هر یك را پیش‌بینی كرد. برای مثال اگر هدف برنامه جذب جوانان به مسجد باشد؛ برای این هدف راهكارهایی پیش‌بینی می‌شود. یكی از این راهكارها برگزاری مسابقه بود، برای این راهكار كه از چند مرحله زیر تشكیل می‌شود، زمانبندی هر یك نیز ضرورت دارد:

1. اطلاع‌رسانی؛

2. تهیه و توزیع فرم ثبت نام از شركت‌كنندگان؛

3. دریافت فرم ثبت نام؛

4. خریداری جوایز؛

5. برگزاری مراسم (مسابقه)؛

6. برگزاری مراسم اهدای جوایز.

در مثال ساده فوق 6 فعالیت تعریف شده است، این فعالیتها باید در زمان خاصی انجام شود كه از آن تعبیر به زمانبندی می‌شود. زمانبندی شامل دو اقدام می‌شود، یكی اینكه مشخص شود هر یك از فعالیتها چه مقدار زمان به خود اختصاص می‌دهد، مثلاً برای اطلاع‌رسانی، یك هفته در نظر گرفته شود. برای تهیه و توزیع فرم ثبت نام و دریافت آنها سه روز پیش‌بینی شود، برای خرید جوایز 1 روز و برگزاری مراسم نیز یك روز را به خود اختصاص خواهد داد و اهدای جوایز نیز در مراسم دیگری و در روز خاصی صورت می‌گیرد. برای اجرای این فرآیند مجموعاً 13 روز پیش‌بینی می‌شود.

اقدام دیگر، مشخص كردن تاریخ هر یك از فعالیتهای فوق است كه باید با توجه به مناسبتها و تعطیلات صورت گیرد.

البته ممكن است هر یك از فعالیتهای فوق، خود یك فرآیند باشد. مثلاً برگزاری مراسم اهدای جوایز نیز نیاز به زمانبندی دارد؛ یعنی باید مراحل انجام و زمان هر یك به خوبی تعریف شود. اجرای این مراسم شامل فعالیتهای زیر می‌شود:

خیر مقدم گویی توسط مجری برنامه، قرائت قرآن، سخنرانی، دعوت از بزرگان جهت اهدای جوایز، فراخوانی برندگان جهت دریافت جوایز و تشكر از شركت‌كنندگان در مراسم و كسانی كه در اجرای مسابقه مشاركت داشتند.

8. تعیینمكاناجرایبرنامه

همزمان با زمانبندی انجام فعالیتها و یا پس از آن، تعیین مكان انجام فعالیت نیز صورت می‌گیرد. در مثال قبلی باید مكان برگزاری مسابقه پیش‌بینی گردد و احتمالاً برای آماده‏سازی آن، اقدامات و یا هماهنگیهای لازم انجام شود.

9. پیش‌بینیتشكیلاتاجرایبرنامه

هنگامی كه فعالیتهای برنامه و مراحل اجرای آن مشخص شد و همچنین زمانبندی و مكان اجرای آنها نیز تعریف شد، مفروض آن است كه امكانات مادی و نیز منابع انسانی نیز پیش‌بینی شده است. اكنون باید مشخص شود با چه تشكیلاتی این برنامه اجرا می‌شود، تقسیم كار بین افراد چگونه صورت می‌گیرد و مسئولیت هماهنگی فعالیتها با چه كسی است. در مثال قبلی اگر به همكاری 6 نفر برای اجرای مسابقه نیاز باشد، مسئولیت هر یك باید مشخص شده و هماهنگ‏كننده آنان نیز تعیین گردد. این مرحله در واقع سازماندهی نام دارد كه یكی دیگر از وظایف مدیران است.

ملزوماتبرنامه‌ریزی

برای برنامه‌ریزی و اجرای آن، انجام یك سری اقدامات لازم به نظر می‌رسد كه ذیلاً آنها را می‌آوریم:

1. مشورتباخُبرگان

برای این كار لازم است ابتدا ایدة خود را در جمع كسانی كه در محل دارای نظر و اعتبار هستند، مطرح كرد و از آنان نظرخواهی كرد. مشورت با این افراد دو مزیت خواهد داشت:

1. با بازخوردهایی كه توسط آنها ارائه می‌شود، اشكالات احتمالی طرح، برطرف خواهد شد.

2. همین قدر كه آنها در فرآیند برنامه‌ریزی مشاركت داشته باشند، برای اجرای آن نیز كمك خواهند كرد.

نكتة قابل توجه آنكه نباید ایده و طرح مورد نظر در میان افراد پخش شود؛ زیرا انتشار زود‏هنگام آن، باعث مفسده خواهد بود و ممكن است موانعی بر سر اجرای آن به وجود آید. در این باره می‌توان به كلام معصوم‌علیه‌السلام استناد جست كه فرمود: «إِظْهَارُ الشَّی‏ءِ قَبْلَ أَنْ یسْتَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ؛ (9) آشكار كردن امری قبل از استحكام، باعث مفسده [و آسیب آوردن به] آن می‌شود.»

2. ریسك‌پذیری

همان‌گونه كه در تعریف برنامه‌ریزی گفته شد، برنامه چیزی جز پیش‌بینی نیست و پیش‌بینی ممكن است تحقق نیابد و یا با واقعیت فاصله داشته باشد و با درصدی از خطا مواجه شود. در این صورت برنامه‌ریزان و مجریان باید همواره در اصلاح آن تلاش كنند. در چنین شرایطی ریسك‏پذیری لازمة برنامه‌ریزی و اجرای آن است. برای مثال چنانچه برنامه شما، برگزاری یك اردوی زیارتی برای نوجوانان محل باشد، ممكن است مشكلاتی در اجرای آن به وجود آید، مثلاً اتوبوس در میان راه نیاز به تعمیر داشته باشد یا تصادفی رخ دهد یا بعضی از شركت‌كنندگان بیمار شوند. دغدغة این موارد ممكن است اصل برنامه را زیر سؤال ببرد و كسی حاضر به طراحی و اجرای آن نباشد؛ اما باید گفت: اجرای چنین برنامه‌ای به دلیل آنكه آثار بسیار سازنده‌ای دارد، نباید به خاطر احتمالات ترك شود و مجریان باید با توكل به خداوند دل به دریا زده و به استقبال مشكلات رفته و در برابر آنها، تسلیم نشوند و از این پیش‌آمدها نهراسند و محكم و استوار به تحقق هدف بیندیشند. لازمه صبر و استقامت، داشتن سعة صدر و سینه‌ای فراخ با ظرفیت بسیار است كه موجب شود، فرد آستانه تحمل‌پذیری بالایی در مواجهه با حوادث داشته باشد.

3. استمدادازعواملمعنوی

بر اساس اعتقادات و باورهای دینی ما واقعیت در چارچوب مادیات محصور نمی‌شود و دنیای حوادث، تار و پودهای بیشتر و پیچیده‌تری دارد و عواملی كه در پدید آمدن حوادث نقش دارند، بسی فزون‌تر می‌باشند. از این رو در جریان كارها و حوادث باید علاوه بر اسباب مادی، اسباب معنوی را نیز كه مورد توجه قرار داد و از نقش مهم و اساسی آنها در پدید آمدن حوادث خصوصاً در اجرای برنامه غافل نشد؛ زیرا عوامل معنوی در مواردی اسباب مادی را از كار می‌اندازند و به اصطلاح سبب‌سوز می‌شوند و در مواقعی نیز خود سبب‌ساز می‌گردند و با احداث سبب طبیعی، وصول به نتیجه را میسر می‌سازند یا نیل به مقصد را تسریع می‌بخشند. عوامل معنوی عواملی هستند كه رابطه‌ای نامحسوس و غیرمادی با حوادث و پدیده‌ها دارند به‏گونه‌ای كه تبیین ابتدایی آن از عهده علم تجربی خارج است و تنها دین می‌تواند بیانگر این نوع روابط باشد.

مواردی از قبیل: دعا، توكل، توسل، تهجد، دعای پدر و مادر و... از عوامل معنوی هستند كه دربارة هر یك با مراجعه به متون دینی جزئیات بسیاری را می‌توان یافت. اما برای نمونه دربارة توكل به ذكر روایتی بسنده می‌كنیم:

امام باقر‌علیه‌السلام در مورد اعتماد به خدا و توكل بر او و نیز نقش توكل می‌فرماید: «مَنْ وَثِقَ بِاللَّهِ أَرَاهُ السُّرُورَ وَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَیهِ كَفَاهُ الْأُمُورَ؛ (10) كسی كه به خدا اعتماد كند، سرور و خوشحالی را به او می‌نمایاند و هر كس كه بر خدا توكل نماید، خداوند كارهای او را كفایت می‌كند.»

به طور مسلّم كسی كه در برنامه‌ریزیها همواره از خداوند مدد می‌جوید و با اتكال بر او راه‌های نیل به اهداف را پیش‌بینی می‌كند، خداوند نیز در مقابل او را در پیش‌بینیها یاری می‌كند و با الهامات غیبی خویش از طریق جرقه‌های ذهنی، وی را در رسیدن به مقصود یاری می‌رساند و او را از مشكلات و تنگناهای برنامه‌ها خلاصی می‌بخشد یا از راه‌هایی كه طراح برنامه تصور نمی‌كرد، او را به هدف مطلوب می‌رساند.

به مناسبت این بحث لازم است، بحث دیگری تحت عنوان كاركردهای عوامل معنوی مطرح شود تا مشخص شود كه عوامل معنوی چه تأثیری بر روی برنامه خواهند داشت.

كاركردهای عوامل معنوی

عوامل معنوی دو نقش عمده را دربارة برنامه ایفا می‌كنند كه به طور مختصر می‌آوریم:

1. عوامل معنوی و توفیق برنامه

دعا، توسل به اهل‏بیت‌علیهم‌السلام، توكل و دیگر عوامل معنوی باعث موفقیت در برنامه می‌شود، موارد زیادی حكایت از این واقعیت می‌كند، جنگهایی كه در صدر اسلام رخ داد و منجر به پیروزی سپاه اسلام شد، مانند جنگ بدر مصداق حقیقی این مدعاست. در زمان دفاع مقدس نیز بارها شاهد بودیم كه قبل از عملیات همین عوامل معنوی چه تأثیر شگفت‌انگیزی در پیروزی رزمندگان اسلام داشت و توانست دشمن را وادار به شكست كند. همان دشمنی كه كشورهای قدرتمند حامی او بودند و او را در حدّ بسیار بالایی تجهیز كرده و از او پشتیبانیهای مختلفی می‌كردند.

2. عوامل معنوی و شكست برنامه

عوامل معنوی همان‌گونه كه در برخی موارد باعث موفقیت برنامه و به نتیجه رسیدن آن می‌شوند، در مواردی هم این‌گونه عوامل با به وجود آمدن وضعیت خاصی اصل برنامه را در هم می‌ریزند و از به نتیجه رسیدن آن جلوگیری می‌كنند.

یكی از نمونه‌های عملی این مسئله جریان اصحاب فیل است. درست مقارن سالی كه پیامبر گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله دیده به جهان گشود، سپاه عظیمی به فرماندهی ابرهه به قصد تخریب كعبه در مسیر مكه قرار داشت و هدف آن نابود ساختن خانه توحید و توجه دادن اعراب به معبد جدیدی بود كه ابرهه بنا كرده بود. او با یك برنامه‌ریزی حساب شده همراه با تسلیحات نظامی آن روز مهیای این كار شد. فیلهای عظیم الجثه‌ای در این برنامه تدارك دیده شد تا با ایجاد رعب و وحشت در دل ساكنان مكه آنان را از هر گونه مقابله و رو در رویی باز دارد؛ اما پروردگار كعبه، طرح و برنامة آنان را در هم ریخت و با لشكری به ظاهر كوچك و ناچیز به نام ابابیل آنها را سنگباران كرد و بدین‌وسیله طرح ابرهه را با شكست مواجه ساخت. خداوند متعال در همین مورد خطاب به پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:

«أَ لَمْ‌تر كَیفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفیلِ * أَ لَمْ یجْعَلْ كَیدَهُمْ فی‏ تَضْلیلٍ»؛ (11) «آیا ندیدی پروردگارت با فیل‌سواران چه كرد؟ آیا خداوند نقشة آنان را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟»

نمونة دیگر را می‌توان جریان حملة آمریكا به ایران برشمرد. در تاریخ پنجم اردیبهشت سال 1359 آمریكا با 18 فروند هواپیمای نظامی و 20 فروند بالگرد با گنجایش سه هزار تكاور به بهانة آزاد ساختن دیپلماتهایی كه به جرم جاسوسی گروگان گرفته شده بودند، به ایران حمله‌ور شد. برای اجرای این عملیات طراحی و برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده‌ای انجام شد و برای اجرای آن ماهها تمرینات نظامی صورت گرفته بود؛ اما از آنجا كه انقلاب اسلامی ایران همواره مورد حمایت خداوند متعال بوده و می‌باشد، این عملیات در اثر اتفاق غیرمنتظره و معجزه‌گونۀ طوفان شن با شكست سختی مواجه شد و طرحها و برنامه‌های دقیق علمی و حساب‌شدة آنان در اثر امدادهای غیبی الهی ناكام ماند.

یك مبلّغ با توجه به كاركردهای ذكر شده برای عوامل معنوی، لازم است با بهره‌گیری از این عوامل، مسیر توفیق در اجرای برنامه را برای خود هموار سازد. البته ممكن است شكست در برنامه، مقدمه‌ای برای توفیق در برنامه‌ای دیگر باشد و یا آنكه برنامه، به دلیل آسیبهای غیرآشكار آن، به مصلحت الهی نباشد و در نتیجه با عنایات الهی به پیروزی منتهی نشود. در همة این موارد باید با اتكال به خداوند و بلندنظری نسبت به شكست ظاهری برنامه، دلسرد نشد و با عمل به تكلیف الهی، اطمینان و آرامش خاطر پیدا كرد و نومیدی را از قاموس خود دور كرد؛ چرا كه شاید شكست ظاهری به مصلحت و مقدمه پیروزی بزرگتر باشد. از این رو مبلّغ دینی هیچگاه، در برنامه‌ها امید خود را از دست نمی‌دهد و با نشاط و آرامش، برنامه‌ریزی كرده و برای اجرایی شدن آن تلاش می‌كند.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). Boone Louis & Kurtz “Management” P. 119.

(2). Stoner James Edvard Freeman “Management” P. 186

(3). مدیریت در اسلام، پیروز و همكاران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، 1384 ش، ص16.

(4). غرر الحكم ودرر الكلم، عبد الواحد آمدی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366 ش، ح8671.

(5). همان، ح 1482.

(6). همان، ح 10920.

(7). همان، ح 2025.

(8). توبه/ 122.

(9). بحار الانوار؛ علامه مجلسی، انتشارات اسلامیه، تهران، بی‏تا، ج72، ص71.

(10). بحار الانوار، ج 71، ص151.

(11). فیل/ 1 ـ 2.

378 دفعه
(0 رای‌ها)