بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارك همكاران عزیز؛ ائمه جمعه و جماعات، اساتید حوزه و دانشگاه، روحانیون حجّ و دانشگاهها در نهاد مقام معظم رهبری و مبلغین و فضلا و طلاب و تمامی عزیزانی كه در نظام مقدس جمهوری اسلامی مسئولیت رسمی یا غیررسمی دارند.
سلام علیكم؛
با حذف مقدمات:
برای آشنا كردن دیگران به اسلام، فقط از یك راه رسمی و درسی و خطبه و سخنرانی نباید استفاده كرد؛ آن هم در ایام خاص. خداوندی كه منابع نفت حفاری نشده را در دریاها و انرژی هستهای را در طبیعت قرار داده، زمینههای تبلیغی فراوانی را برای ما قرار داده كه بسیاری از ما به سراغ آنها نرفتهایم. و با اینكه در قرآن و روایات و سیره اهل بیتعلیهمالسلام آن راهها طی شده؛ ولی نزد ما مهجور است.
در زمان طاغوت، مقرراتی برای دانشگاهها قرار داده بودند كه مثلا دانشگاهها باید در شهرهای بزرگ باشد، در وسط شهر باشد، در رشتههای خاص باشد، رایگان باشد، سن استاد بیش از فلان نباشد، در روزهای شنبه تا چهارشنبه باشد و با این قیود، دهها هزار نفر از دانشگاه محروم میشدند. در جمهوری اسلامی تمام این قیود برداشته شد، راه باز شد، دانشگاهها را به شهرهای كوچك و در بیرون شهرها بردند و در پنجشنبه و جمعه قرار دادند، از خیر رایگان و سن و استاد و تاریخ معین، صرف نظر كردند. در نتیجه میلیونها نفر از تحصیلات دانشگاهی بهرهمند شدند.
همكاران عزیز! ما باید نهضتی در دنیای تبلیغ راه بیاندازیم و نگذاریم كار پیامبرگونه تبلیغ، فقط در قالب یك كار اداری و رسمی و غیر قابل انعطاف؛ آن هم در مكانهای خاص یا زمان یا شرط دعوت و هزینه خاص و سایر قیود باشد و روحانی به صورت یك كارمند معمم درآید.
برگردیم به متون دینی و راه تبلیغ را از وحی و سیره بگیریم.
اگر پیامبران فقط در منبر تبلیغ میكردند، پس آیة «كانَ یأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاة» چه میگوید؟
اگر رسالت ما كلاس رسمی است، پس آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» چه میگوید؟
اگر تبلیغ در حیطه رسمی است، پس ملاقات چهره به چهره و یك نفری امام حسینعلیهالسلام با زهیر در مسیر راه كربلا چه بود؟
اگر جلسات باید با دعوت رسمی باشد، پس آیه «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» كه بدون دعوت بود چه توجیهی دارد؟
اگر برای هر جلسه و ساعت باید هزینهای باشد پس آیات «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْرا» چه میگوید؟
اگر شعاع و محتوای كار ما فقط مسائل خاصی است، پس آنهمه تنوع در سؤالاتی كه از پیامبر میشد چه بود؟ «یسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفال ـ یسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّة ـ یسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِیض ـ یسْئَلُونَكَ ما ذا ینْفِقُون ـ یسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح».
اگر درسهای حوزه و دانشگاه كافی است، پس آیه «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» چه پیامی دارد؟
اگر حتما باید كلام را از بزرگترها نقل كرد، پس چرا خداوند خالق، از مخلوقش برای تبلیغ نقل میكند؟ «إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یعِظُهُ»
اگر حتما باید از طریق گریه، جلسات اداره شود، پس آیه «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى» چه پیامی دارد؟
اگر كار تبلیغ، فقط در سخنرانی و درس رسمی است، پس آیه «فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ» كه كار تجربی و عینی و عملیاتی است چه معنایی دارد؟
اگر زمان تبلیغ در ساعات استاندارد است، پس هزاران كلمات قصار كه تبلیغ و ارشاد در یك یا چند ثانیه یا دقیقه است چه توجیهی دارد؟
اگر تبلیغ فقط در آموزش خشك رسمی است، پس وضوی امام حسن و امام حسین8 در كودكی برای پیرمردی كه وضوی باطلی داشت چه معنایی دارد؟
اگر محل تبلیغ، در مسجد و مدرسه است پس آیه «قُلْ لِنِسائِكَ وَ بَناتِكَ» چه معنایی دارد؟
اگر ارشاد با یك محتوا و موضوعی صرف بود، پس این همه فاصله بین شتر و آسمان در قرآن برای چیست؟ «أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَیفَ خُلِقَت. وَ إِلَى السَّماءِ كَیفَ رُفِعَت»
اگر نگران خسته شدن شما نبودم باز هم از این اگرها را مینوشتم.
همكاران عزیز! نهضتی باید در كار خود انجام دهیم و تمام آداب و قیودی كه ریشه در عقل و وحی ندارد را كنار بگذاریم كه این كار پیامبر است. «وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی كانَتْ عَلَیهِمْ»
چه زیباست روحانی و عالمی كه در هوای داغ حجاز برای جمعی مناسك حج و عمره میگوید، در ایام دیگر نیز جلسه با بستگان و جوانان همسایه داشته باشد.
چه زیباست روحانی كه در نهاد رهبری در دانشگاه است یا استاد دانشگاه است و كلاس رسمی و اجباری را به خوبی اداره میكند، در سه ماه تابستان نیز كه مصادف با رجب، شعبان، رمضان است، جلسهای دوستانه، رایگان، صمیمی با نسل نو داشته باشد.
چه زیباست امام جمعهای كه در جمعه، خطبة خوبی برای مردم دارد، غیر از جمعه نیز در مراكز نسل نو، (دبیرستانها، مدارس، خوابگاهها) افراد از وجود او بهرهمند شوند.
چه زیباست كسانی كه عمری در تبلیغ و تحقیق كار كردهاند، تمام یادداشتها و تجربیات خود را در یك لوح فشرده بدون قفل در اختیار دیگران بگذارند.
همكاران عزیز! همه جوانان و نوجوانان میوههای خوب این كشورند؛ ولی هر كدام به نحوی در دسترس قرار میگیرند؛
بعضی مثل توت با یك تكان در دسترسند و با یك حَی عَلَی الصَّلاة به مسجد میآیند.
بعضی مثل انار باید دانه دانه به سراغشان رفت.
بعضی مثل نارگیل در دسترس نیستند، تازه اگر سراغشان رفتی، دور آنها را تارها گرفته و پوست سفتی دارد؛ ولی با كمی حوصله مشاهده میكنیم چه قلب سفید و چه مواد مفیدی در درون دارند.
متأسفانه بعضی از ما فقط میخواهیم با نماز جماعت و خطبه و درسهای الزامی همه را یكجا جمع كنیم و این جواب نمیدهد و رسالت ما تمام نمیشود. بعضی از ما به آیه «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» عمل نكردیم و میلیونها نسل نو را در سه ماه تابستان رها كرده و تنها به فكر كار رسمی بودهایم.