آشنایی با منابع دست اول شیعه (11)

«كفعمی و مصباح كفعمی»

 

«جُنَّۀ الامان الواقیۀ و جَنَّۀ الایمان الباقیۀ» از مشاهیر منابع شیعی است که در این فرصت معرفی می‌کنیم. این کتاب اثر «تقی الدین ابراهیم کفعمی» است که به «مصباح کفعمی» شهرت دارد؛ چون این کتاب به شیوۀ «مصباح المتهجد» شیخ طوسی نگارش یافته است و به آن شباهت زیادی دارد، مصباح نام گرفته و برای تمایز، به «مصباح کفعمی» معروف شده است.

در مورد منزلت والای این کتاب، معروف است که «مصباح کبیر» شیخ طوسی قبل از «مصباح کفعمی» از مقبولیت بسیار بالایی برخوردار و در بیش‌تر خانه‌های شیعیان نسخه‌ای از آن موجود بود؛ اما بعد از تألیف «مصباح کفعمی» در سال (895 هـ. ق) «مصباح المتهجد» جای خود را به این کتاب داد. (1)

این کتاب در بین کتابهایی که دربارۀ «ادعیه و زیارات» نوشته شده، بی‌نظیر است. خود علامه شیخ کفعمی در مورد ارزش و اعتبار این کتاب می‌گوید: «من این اثر را از کتابهای مورد اعتماد جمع آوری کرده‌ام که باید به ریسمان محکم آنها چنگ زده شود و آن گونه‌ای تنظیم نموده‌ام که خواننده را به بالاترین درجات وصول به حضرت حق برساند.» او در آخر کتاب، فهرست منابع را یادآور شده که تعداد آنها به 239 عنوان بالغ می‌شود.

این کتاب دارای 50 فصل است که از احکام وصیت شروع می‌شود و با طهارت و مقدمات نماز ادامه می‌یابد و با ذکر نمازهای واجب و مستحب و تعقیبات نماز، وارد بحث ادعیه می‌شود.

اعمال شب و روز و دعاهای مختلف، هر یک در فصلهای جداگانه‌ای ذکر شده است. از فصل 41 بحث زیارات شروع شده و پس از آن، مناسبتهای ایام سال، همراه با ذکر ولادتها و شهادتهای ائمه‌علیهم‌السلام‌بیان شده و در پایان کتاب، آداب دعا - که شامل عوامل استجابت دعا، شرایط دعا کننده، کیفیت دعا و مقدمات و شرایط آن می‌باشد - بیان شده است. این کتاب دارای ترجمه‌های متعدد و تلخیص می‌باشد.

کفعمی در این کتاب شریف به مناسبتهایی به نکات تاریخی و ادبی اشاره کرده است؛ از جمله قطعه‌هایی از واقعۀ کربلا، حماسه آفرینیهای امام علی‌علیه‌السلام‌در صحنه‌های مختلف، شعرهای مناسب و خطبه‌های بلیغ و جذّاب برای روزهای عید فطر و قربان، و خطبه مونقه حضرت علی‌علیه‌السلام‌که آن حضرت بدون حرف «الف» انشاد فرمود.

کفعمی بعد از تألیف این کتاب، مختصر آن را نیز به رشتۀ تحریر در آورد. نام دیگر این کتاب «الجُنَّۀ الواقیه» می‌باشد.

اولین عامل به مصباح کفعمی

مؤلف کتاب، اولین کسی است که به مطالب آن ایمان کامل داشته و بدان عمل کرده است. در مورد تقوا، زهد و عبادت او می‌گویند: «کفعمی به تمام اعمال، دعاها، عبادات و آداب زیارتهایی که در کتاب «مصباح» خود آورده است، عمل می‌نمود و در ساعاتی که وقت او اجازه نمی‌داد، دعاها و عبادات آن روز را همسر عالم و عابد وی به جای می‌آورد.» و این چنین بود که کتاب مصباح او بعد از تألیف، سریعاً به خانه‌های شیعیان راه یافت. عاشقان و سالکان خداجو، «مصباح» کفعمی را همچون مشعلی روشنگر و زینت بخش محافل و مجالس مذهبی و روحانی می‌دانستند. او در واقع، عالمی عامل، عارفی واصل و پژوهشگری کامل بود. تألیفات وی در زمینۀ دعاها و عبادات و زیارتها، علامت روشنی بر زهد و تقوای وی و اهمیت دادن او به ارتباط با خداوند متعال است.

این دانشمند پارسا، در اثر تزکیه نفس و عبادتهای مخلصانه، در عالم سیر و سلوک، به کمال عرفان نائل آمد. او که زاهدی عارف و نیایشگری بی نظیر بود، در زهد و تقوا و التزام به دستورهای شرع مقدس، شهرۀ خاص و عام بود. نگارش کتابهای مهمی برای تزکیه و تطهیر نفس مانند: «رسالۀ محاسبۀ النفس اللوامه و تنبیه الروح النوامه»، «بلد الامین»، «مصباح» و «رساله المقصد الاسنی» و «شرح صحیفه سجادیه»، دقت نظر وی در زمینۀ خودسازی و التزام او را به مبانی فکری و عملی ائمّه اطهار‌علیهم‌السلام‌نمایان می‌سازد.

کفعمی به دعاها و اثرات شگفت‌انگیز آن اعتقاد کامل داشت. او اعمال عبادی، دعاها و تعقیبات نقل شده از ائمّه معصومین‌علیهم‌السلام‌را نه برای تفنّن و یا به خاطر دیگران می‌نوشت؛ بلکه اول خود آن دستورها را عمل می‌کرد، آن گاه با ایمان راسخ و اعتقاد یقینی، برای دیگران نقل می‌نمود. او آثار دنیوی و اخروی دعاها را با تمام وجود باور کرده بود.

آثار شگفت‌انگیز دعاهای مصباح

گاهی وی به آثار و نتایج دعا اشاره می‌کند و می‌گوید: «من اثر این دعا (یکی از دعاهای بعد از نماز صبح) را در کتابهای اصحاب بزرگوارمان خوانده‌ام.»

و آنگاه به داستانی در این زمینه اشاره می‌کند که: «مردی از شیعیان در ایام گذشته به دردی مبتلا شد که تمام پزشکان از معالجۀ او عاجز شدند. او بعد از تلاشهای فراوان، از معالجۀ بیماری خویش مأیوس شد و تمام درها را به روی خود بسته دید، تا اینکه روزی کتابی را مطالعه می‌کرد که عبارتی توجه او را به خود جلب کرد. در آنجا نوشته بود: از امام صادق‌علیه‌السلام‌روایت شده است که هر کس مبتلا به بیماری جسمی شده باشد، بعد از نماز صبح چهل مرتبه این کلمات را بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین حسبنا الله و نعم الوکیل، تبارک الله احسن الخالقین، و لا حول و لا قوۀ الا بالله العلی العظیم» و سپس دست خود را به موضع درد بکشد، به خواست الهی شفا خواهد یافت. آن مرد به این دستور عمل کرده و به اذن الهی شفا یافت.» (2)

کفعمی در ادامه، این داستان را از مشاهدات خود نقل می‌کند: «پدر و استاد بزرگوارم اعتقاد فوق العاده‌ای به مضمون این روایت داشت و هیچ گاه در نماز صبح از انجام آن فروگذاری نمی‌کرد؛ البته آن بزرگوار اثر آن را دیده و با تجربه برایش ثابت شده بود. او با یک خانم نجیب و بزرگواری از یک خانواده اصیل ازدواج کرد. بعد از مدتی، در اثر بیماری جسمی، همسر صالح و شایستۀ او ماهها به بستر بیماری افتاد. پدرم از این وضعیت شدیداً آشفته و مضطرب گردید. او که در حال ناچاری به دنبال چاره‌ای می‌گشت، ناگهان این روایت به یادش آمد؛ لذا این دستور العمل شفا بخش امام صادق‌علیه‌السلام‌را به همسرش توصیه کرد که آن را 40 روز بعد از نماز صبح، 40 مرتبه بخواند. بعد از انجام این دستور العمل، به اذن خداوند متعال آن خانم از مرض سخت خویش شفا یافت.» (3)

کفعمی، در زهد، عبادت و خودسازی، سرآمد عصر خویش و سرمشق عارفان و زاهدان بود. کتاب «محاسبۀ النفس» وی - که در قالبی زیبا به زیور طبع آراسته شده - در نوع خود بی نظیر است و در مورد خودسازی و سیر و سلوک معنوی، عالی‌ترین رهنمودها را دارد.

علامه مجلسی علاوه بر نقل روایات کفعمی، بارها در کتاب «بحار‌الانوار» از نکات علمی، تفسیری و ادبی محدث کفعمی سود جسته و در معانی لغات مشکل و شرح بعضی جملات و عبارات سنگین، از نظرات این دانشمند فرزانه بهره گرفته است. وی در مورد فضل و عظمت و کمالات کفعمی می‌گوید: «کتابها و آثار او ما را از سخن گفتن در مورد شخصیت وی باز می‌دارد و شکوه و جلالت این عالم جلیل القدر را، نوشته‌ها و آثار جاویدان وی بر همگان آشکار می‌سازد.» (4)

آشنایی بیشتر با مؤلف

علامه شیخ ابراهیم کفعمی، از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن نهم و دهم هجری است. او عالمی وارسته، محدثی مورد اطمینان، ادیبی توانا، شاعری زبردست و هنرمندی خوشنویس بود. کفعمی به دلیل مهارت در دانشهای عصر خویش و تسلط به علوم مختلف، تألیفات متنوع و آثار بدیعی را پدید آورده که موجب شگفتی دانشوران دیگر شده است. عبارات بلند تاریخ نویسان و شخصیت نگاران در مورد وی، نشانگر عظمت علمی و معنوی اوست. (5)

کفعمی در نیمه اول قرن نهم هجری، در یکی از روستاهای جبل عامل به نام «کفعم» یا «کفرعیما» و در خانواده‌ای علمی - مذهبی دیده به جهان گشود. (6) این روستا نزدیک منطقه «جبشیت» بود. امروزه تنها آثار ویرانه‌های این روستا به چشم می‌خورد.

از تبار حارث همدانی

نَسَبِ کفعمی و شیخ بهایی به «حارث همدانی» صحابی گرانقدر حضرت علی‌علیه‌السلام‌می‌رسد. او به این نسبت خانوادگی افتخار می‌کرد و به خویش می‌بالید. «حارث بن عبدالله اعور همدانی» از قبیله هَمْدانِ کشور یمن، مورد توجه خاصّ حضرت علی‌علیه‌السلام‌بود. عشق و علاقه وی به خاندان رسالت، به ویژه امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام‌او را در ردیف شیفتگان و اصحاب سرّ آن حضرت قرار داده بود. او در اثر لیاقت و شایستگی توانست در زمینه فقه، حساب، قرائت و حدیث و... مطالب ارزنده‌ای از حضرت علی‌علیه‌السلام‌فرا بگیرد. احادیثی که وی نقل کرده است، مورد توجه دانشمندان اهل سنّت، به ویژه مؤلفان «سنن اربعه» (7) است. شدت علاقۀ حضرت علی‌علیه‌السلام‌به حارث همدانی را می‌توان از نامۀ 69 نهج البلاغه فهمید. امام در یکی از سروده‌های خویش، خطاب به حارث همدانی فرمود:

یا حارِ هَمدان فمَن یَمُت یَرنَی                                     مِن مُؤمِنٍ أو مُنافِقٍ قُبُلا (8)

ای حارث همدانی! هر که بمیرد، چه مؤمن باشد چه منافق از اولین لحظه مرا خواهد دید.

ای که گفتی مَن یَمُت یَرنَی                                        جان فدای کلامِ دلجویت

کاش روزی هزار مرتبه من                                       مُردمی تا بدیدمی‌رویت

سرزمین شیعه پرور

منطقۀ «جبل عامل» یکی از مناطق پر برکت جهان تشیع است. از روزی که صحابی بزرگ پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله ابوذر‌رحمه‌الله از سوی حکومت امویان، به این منطقه از لبنان تبعید شد و بذر مبارک تشیع را در دلهای پاک مردم آن سامان کاشت، این شجره طیبه همواره در طول تاریخ میوه‌های شیرین و پرباری را به جهان اسلام عرضه کرده است.

ابوذر، این ستارۀ روشنگر، که پیامبر گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله قلب او را با نور خدایی روشن نموده بود، همانند مشعلی فروزان منطقۀ جبل عامل را با نور ایمان منور ساخت و پیام نبوّت و امامت را به قلبهای تشنه و دلهای آمادۀ آن سامان به ارمغان برد.

عثمان با تبعید ابوذر به دمشق، معاویه را موظف ساخته بود زبان گویای ابوذر را، که همچون شمشیر برندۀ اسلام عمل می‌کرد، ساکت نماید. معاویه نتوانست ابوذر را ساکت کند و بدین جهت، او را به یکی از نقاط دور افتادۀ غرب دمشق، از منطقه جبل عامل تبعید کرد. ابوذر از این فرصت طلایی استفاده کرد و نفوس با استعداد مردم آن ناحیه را با نَفَس گرم خویش بیدار نمود و دلهای تشنۀ آنان را با معارف زلال اهل‌بیت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله سیراب کرد. در اثر تبلیغات وسیعِ این صحابی شجاع و صادق، ندای اسلامِ راستین و فضایل دودمان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در آنجا منتشر شد. از آن روز به بعد، جبل عامل به مرکز تشیع و کانون شیفتگان اهل‌بیت‌علیهم‌السلام‌تبدیل گردید و مردان و زنان بسیاری از شیعیان مخلص را در خود پرورش داد. امروزه وجود مسجدهایی به نام «ابوذر» در جبل عام، از این حقیقت تاریخی حکایت می‌کند و نشانگر حق شناسی مردم آن خطّه از این یار فداکار پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌باشد. (9)

این سرزمین شیعه پرور و نابغه خیز، تاکنون شخصیتهای والایی همچون: شهید اول، شهید ثانی، شیخ بهایی، شیخ حرّ عاملی، سید محسن امین، محمد جواد مغنیه و دهها متفکر دیگر را به جهان اسلام عرضه کرده است. درخشش و دانش اسلامی در این منطقه به حدّی است که شیخ حرّ عاملی می‌نویسد: «در عصر شهید ثانی تنها در یکی از روستاهای جبل عامل، هفتاد مجتهد مسلّم در یک تشییع جنازه گرد آمده بودند.» (10)

سایر تألیفات کفعمی

این دانشمند گرانمایه در طول زندگی پربار خویش، نتیجۀ سالها تلاش علمی و فرهنگی خود را در قالب کتابها و رساله‌های ارزشمندی به جهان دانش عرضه کرده است. او تألیفات فراوانی را در موضوعات مختلف علوم اسلامی به رشتۀ تحریر کشیده و در تدوین و تکمیل آثار مذهبی، به ویژه آثار شیعی در قرن نهم هجری نقش به سزایی داشته است، تا آنجا که علامه مجلسی وجود این شخصیت پژوهشگر اسلامی را حلقه اتصال بین دو دانشمند نخبۀ شیعی؛ شهید اول و شهید ثانی می‌داند. (11)

تنوع موضوعات در آثار کفعمی، نشانگر تسلط کامل آن بزرگوار بر علوم مختلف و رایج عصر خویش می‌باشد. تاکنون نزدیک به 50 اثر از تألیفات و تصنیفات این بزرگ مرد شناخته شده است که می‌توان آنها را در 12 موضوع طبقه بندی کرد که عبارتند از: عرفان و سیر و سلوک، قرائت، تفسیر، ادبیات، شعر و قصیده، تاریخ، حدیث، اخلاق، عقاید، فقه، دعا و زیارت و موضوعات متفرقه.

اشعار و خطابه‌های فنی و ادبی

کفعمی علاوه بر خَلقِ آثار متعدد و تألیفات متنوع در رشته‌های گوناگون علوم اسلامی، در عرصۀ ادبیات، شعر و خطابه همچون ستاره‌ای درخشید. خطابه‌های نغز و کم نظیر وی و اشعار بدیع و ابتکاری او در نهایت فصاحت و بلاغت می‌باشد. او در یکی از خطبه‌های زیبای خویش که در شرحِ «بدیعیّه» خود گفته است، تمامی سوره‌های قرآنی را در آن مندرج کرده که موجب شگفتی اهل فضل و ادب گردیده است. شیخ احمد مقرّی تلمسانی؛ محققّ، مؤلّف و ادیبِ سرشناس اهل سنّت، بعد از ستایش از کفعمی، خطبه قرآنی وی را چنین نقل می‌کند:

«الحمدلله الذی شرّف النبیّ العربی بالسّبع المثانی و خواتیم البقرۀ من بین الانام و فضّل آل عمران علی الرجال و النساء بما وهب لهم من مائدۀ الانعام، و منحهم باعراف الانفال و کتب لهم براءۀ من الآثام، و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له الّذی نجّی یونس و هوداً و یوسف من قومهم برعْد الانتقام، و غذی ابراهیم فی الحجر بلعاب النحل، ذات الإسراء فضاهی کهف مریم علیها السلام، و اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله الذّی هو طه الانبیاء و حج المؤمنین و نور فرقان الملک العلاّم... ‌» (12)

عظمت خطابه‌ها و اشعار کفعمی آنگاه به اوج می‌رسد که به روز غدیر و مدح امیر المؤمنین‌علیه‌السلام‌می‌پردازد. او هنگامی که در کربلا، کنار حرم امام حسین‌علیه‌السلام‌به سر می‌برد، قصیده‌ای در 190 بیت و در توصیف روز غدیر و نامهای زیبای آن روزِ تاریخی و همچنین فضائل و مناقب امام علی‌علیه‌السلام‌سروده است که یکی از شاهکارهای ادبی تاریخ تشیع به شمار می‌رود.

از منظر شخصیت شناسان

کفعمی در اثر تلاشهای شبانه روزی و استقامت در تحصیل علوم، به مرتبه‌ای از دانش رسید که شخصیت نگارانِ بعد از وی، احاطه و تسلط او بر علوم مختلف را ستوده و او را پرچمدار علم حدیث و کاشف گنجینه‌های علوم و حکمت دانسته و از وی به عنوان زینت‌بخش عصر خویش و افتخار دانشمندان امامیه یاد کرده‌اند. (13) که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می‌شود:

1. میرزا عبدالله افندی؛ مؤلف «ریال العلماء» می‌نویسد:

«شیخ اجل، عالم فاضل و فقیه کامل مرحوم کفعمی، از بزرگان علمای اصحاب بود. عصر او به زمان ظهور شاه اسماعیل صفوی (اول) متصل شد. این بزرگ مردِ جهان شیعه در انواع علومِ رایج مهارتی تام داشت؛ بویژه در علوم عربی و ادبیات سرآمد عصر خویش بود. او عاشق کتاب و کتابخوانی بود. کتابهای بسیاری را در کتابخانه‌اش جمع کرده بود که اکثر آنها کتابهای ارزشمند و نایاب و معتبر به شمار می‌آمدند. شنیده ام: هنگامی که وی وارد شهر نجف اشرف شد و مدتی در آنجا اقامت گزید، در کتابخانه خزانه حرم مطهر علوی‌علیه‌السلام‌مطالعات بسیاری انجام داد. او در آنجا از کتابهای فراوانی که در اختیار داشت، استفاده کرده و بسیاری از تألیفات خود را در رشته‌های گوناگونِ دانشهای بشری به رشتۀ تحریر کشیده و مطالب نادر و نایاب بسیاری استخراج کرده و در اختیار دانش دوستان و تشنگان علم و معرفت قرار داد.» (14)

2. شیخ حرّ عاملی، نویسندۀ «وسائل الشیعه» می‌نویسد:

«او شخصیتی مورد اطمینان، فاضل، ادیب، شاعر، عابد و پارسا بود. او کتاب بزرگ و پربار مصباح را به نام «الجُنّۀ الواقیه» در سال (895 هـ. ق) تألیف کرده است و همچنین «گزیده مصباح» و «البلد الامین» و «شرح صحیفه» از آثار اوست. وی اشعار بسیاری سروده و رساله‌های متعددی نیز تألیف کرده است.» (15)

3. علامه امینی، برجسته‌ترین مورخ، محقق، شخصیت شناس و ادیب معاصر و نویسنده «الغدیر» می‌گوید:

«شیخ تقی الدین ابراهیم بن شیخ زین الدین علی بن شیخ بدر الدین بن شیخ محمد بن شیخ صالح بن شیخ اسماعیل حارثی همدانی خارفی عاملی کفعمی لویزی جبعیّ، یکی از چهره‌های درخشان قرن نهم هجری قمری می‌باشد که جامع علم و ادب بود.» (16)

علامه در کتاب با عظمت «الغدیر» بعد از ستایش شخصیت کفعمی، وی را در ردیف «غدیریه سرایان» یاد کرده و قصیدۀ غدیریۀ او را در این زمینه نقل می‌کند. قسمتهایی از آن چنین است:

هنیئاً هنیئاً لیوم الغدیر                                               و یوم الحبور و یوم السرور

و یوم الکمال لدین الاله                                           و اتمام نعمۀ ربّ غفور

فدونکما یا امام الوری                                             من الکفعمی العبید الفقیر

تهنیت و تبریک باد به خاطر روز غدیر؛ روز شادمانی و خوشحالی.

روز کمال دین خداوند و روز اتمام نعمت توسط پروردگار بخشایشگر.

ای اهل‌بیت،‌ای پیشوایان جهان هستی! از کفعمی فقیر و بیچاره دستگیری کنید.

کفعمی در آخر مصباح، این قصیده را در 11 صفحه تحریر کرده است. (17)

4. خیر الدین زرکلی، از شخصیت نگاران اهل سنّت می‌گوید:

«ابراهیم بن علی بن الحسن الحارثی عاملی کفعمی ملقب به تقی الدین، مردی ادیب و از فضلای امامیه می‌باشد. او در روستای «کفرعیما» از توابع جبل عامل متولد شد و در همانجا وفات یافت. وی مدتی به شهر کربلا مسافرت کرد و در آنجا اقامت گزید. آثار وی در قالب نظم و نثر به 49 کتاب و رساله می‌رسد.» سپس زرکلی تعدای از آثار کفعمی را نام می‌برد. (18)

آرزوی مقدس

شیخ ابراهیم کفعمی در اواخر عمر خویش، در کربلا زندگی می‌کرد و محلّی برای دفن خودش در آنجا معین کرده و وصیت نموده بود، و سروده‌ای نیز در این زمینه دارد که نهایت علاقۀ وی را به آستان مقدس امام حسین‌علیه‌السلام‌می‌رساند:

سَأَلْتُکُمْ بِالله اَنّ تَدفُوننی                                            اذا متّ فی قبر بارض عقیر

فانی به جار الشهید بکربلا                                         سلیل رسول الله خیر مجیر

فانی به فی حضرتی غیر خائف                                   بلا مریۀ من منکر و نکیر

امنت به فی موقفی و قیامتی                                                إذا الناس خافوا من لظی و سعیر

فانی رایت العرب تحمی نزیلها                                   و تمنعه من ان یصاب بضیر

فکیف بسبط المصطفی ان یردّ من                                بحائره ثاو بغیر نصیر

من از شما (خانواده‌ام) می‌خواهم برای خدا، مرا بعد از مرگم در سرزمین عقیر (کربلا) دفن کنید.

بدین وسیله من با شهید کربلا همسایه خواهم شد؛ شخصیتی که از سلالۀ پاک رسوله الله‌صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده و بهترین پناه دهنده است.

من به خاطر محبت آن بزرگوار، بدون تردید از منکر و نکیر هیچگونه واهمه‌ای نخواهم داشت.

من با توسل به سید الشهدا‌علیه‌السلام‌در قبر و در روز قیامت از عذاب الهی در امان خواهم بود و این در حالی است که مردم از جهنم و شعله‌های آتش در بیم و هراس خواهند بود.

من اقوام عرب را دیده‌ام که از میهمان خویش حمایت می‌کنند و از رسیدن آسیب به او جلوگیری می‌نمایند.

چطور ممکن است فرزند مصطفی‌صلی‌الله‌علیه‌وآله رد کند کسی را که غریب و تنها در کوی او آرمیده باشد. (19)

رحلت

کفعمی با تمام علاقه‌ای که به کربلا داشت، موفق نشد تا آخر عمر در آنجا بماند و میهمان حضرت ابی عبدالله‌علیه‌السلام‌بشود. وی در اواخر عمر خویش، سفری به زادگاهش نمود که در همانجا وفات یافت و به خاک سپرده شد.

بدین ترتیب، کفعمی بعد از عمری تلاش و جهاد در راه احیای فرهنگ اهل‌بیت‌علیهم‌السلام‌در سال (905 ه. ق) در آستانۀ سلطنت شاه اسماعیل صفوی، در زادگاه خویش جهان را وداع گفت و به لقای دوست شتافت. (20)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). اعیان الشیعه، سید محسن امین، نشر دارالتعارف، بیروت، ج 2، ص 184.

(2). بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، نشر موسسۀ الوفا، بیروت، 1404، ج 83، ص 153.

(3). همان، ص 154.

(4). بحار الانوار، ج 1، ص 34.

(5). القابی نظیر: اکابر علمای امامیه، اعیان محدثین شیعه، کثیر التتبع و وجوه شیعه، حکایت از گستردگی اطلاعات علمی و نفوذ شخصیت معنوی وی در میان دانشمندان می‌کند.

(6). در مورد تاریخ تولد وی اختلاف وجود دارد؛ علامه سید محسن امین تاریخ ولادت او را سال (840 ه. ق) ذکر کرده است. اعیان الشیعه، ج 2، ص 185؛ اما اتمام نگارش کتابی را در سال (843 ه. ق) به او نسبت می‌دهد. علامه شیخ آقا بزرگ طهرانی در «الذریعه» تولد او را در سال (828 ه. ق) می‌داند. (الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 3، ص 3 و 143).

(7). سنن چهارگانه اهل سنت عبارتند از: سنن نسائی، سنن ابو داود، سنن ابن ماجه و سنن ترمذی.

(8). الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، مؤسسه الامام المهدی (عج)، قم، 1409 ق، ج 2، ص 812.

(9). اعیان الشیعه، ج 4، ص 238.

(10). وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، نشر آل البیت، قم، 1409 ق، ج 1، ص 76.

(11). اعیان الشیعه، ج 2، ص 185.

(12). نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب، احمد بن مقری تلمسانی، نشر دار صادر، بیروت، چاپ اول، 1997 م، ج 7، ص 340.

(13). مقدمه بلد الامین، ابراهیم کفعمی، نسخه احمد نجفی زنجانی، 1382.

(14). ریاض العلماء، عبدالله افندی، نشر کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی، قم، 1401 ق، ج 1، ص21.

(15). امل الامل، شیح حرّ عاملی، نشر کتبه الاندلس، بغداد، ج 1، ص 28.

(16). الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، نشر دارالکتب العربی، بیروت، 1397 ق، ج 11، ص213.

(17). مصباح کفعمی، ابراهیم ابن علی کفعمی، نشر رضی، قم، 1405 ق، ص 300.

(18). الاعلام، خیر الدین زرکلی، نشر دارالعلم، بیروت، 1389 ق، ج 1، ص 53.

(19). اعیان الشیعه، ج 2، ص 187.

(20). ریحانۀ الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، کتابفروشی خیام، 1347 ش، ج 5، ص 68؛ رساله محاسبۀ النفس، ابراهیم بن علی کفعمی، نشر مؤسسه قائم آل محمد (عج)، قم، 1413 ق، مقدمه، ص 21.

 

623 دفعه
(0 رای‌ها)