معرفی كتاب احقاق الحق

كتاب شریف «احقاق الحق و ازهاق الباطل» نوشته شهید قاضی نور الله شوشتری رحمه الله است كه آن را در ردّ كتاب «ابطال نهج الباطل» مولی فضل الله بن روزبهان نوشته است و فضل الله بن روزبهان كتاب خود را در ردّ كتاب «نهج الحق» علامه بزرگوار حلی رحمه الله كه برای معرفی مذهب تشیع به اولجایتو سلطان محمد خدابنده نوشته بود، تحریر نمود.

برای معرفی كتاب احقاق الحق، نكاتی را به اختصار بیان می‌كنیم:

علامه حلی رحمه الله

حسن بن یوسف بن زین الدین علی بن محمد بن المطهر الحلی، مشهور به علامه كه مخالفان و موافقان به فضل او اعتراف كرده اند، در شب جمعه 27 رمضان سال 648 ه. ق به دنیا آمد و در شب شنبه 21 محرم سال 726 ه. ق در حله از دنیا رفت.

استبصار اولجایتو توسط علامه

دو قول در چگونگی تشیع سلطان محمد خدابنده گفته شده است. ما در اینجا یك قول را كه علامه امین در اعیان الشیعة، ج 24، ص 291، از قول علامه محمد تقی مجلسی در شرح الفقیه نقل كرده، می‌آوریم:

سلطان اولجایتو محمد مغولی ملقب به خدابنده، بر یكی از زنانش غضب كرد و به او گفت: تو را سه طلاقه كردم (انت طالق ثلاثا) . بعد پشیمان شد؛ لذا از علماء مذاهب سؤال كرد. به او گفتند: ناچارا باید محلّل بیاوری. سلطان گفت: شما در هر مسئله‌ای اقوالی دارید، آیا اینجا اختلاف ندارید؟ گفتند: نه.

یكی از وزیرانش گفت: در حله عالمی هست كه فتوا به باطل بودن این طلاق می‌دهد. علماء مذاهب گفتند: مذهب او باطل است و نه خودش عقل دارد و نه اصحابش و سزاوار نیست سلطان پی مثل اویی بفرستد.

سلطان گفت: صبر كنید تا من او را حاضر كنم و كلامش را بشنوم. پی او فرستاد و علامه حلی حاضر شد. سلطان تمام علماء مذاهب را جمع كرد. علامه نعلینش را به دست گرفت و بر سلطان وارد شد، آن گاه سلام كرد و پهلوی سلطان نشست.

علماء به سلطان گفتند: مگر ما به تو نگفتیم اینها ضعیف العقل اند! سلطان گفت: از او درباره هر كاری كه انجام داده، سؤال كنید. پس گفتند: چرا در برابر سلطان با خم شدن مانند ركوع خضوع نكردی؟

علامه فرمود: زیرا احدی برای رسول الله صلی الله علیه و آله ركوع نكرد و همه بر او سلام می‌كردند و خداوند فرموده «فَاِذا دَخَلْتُمْ بُیوتا فَسَلِّمُوا عَلی اَنْفُسِكُمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِاللّهِ مُبارَكَةً» (1) و ركوع و سجود برای غیر خدا جایز نیست.

گفتند: چرا رفتی پهلوی سلطان نشستی؟

فرمود: چون جای خالی دیگری نبود.

گفتند: پس چرا نعلینت را در دست گرفتی، در حالی كه این كار منافی با ادب است؟

فرمود: ترسیدم بعضی از اهل مذاهب كفشهایم را بدزدند؛ همان طور كه نعلین رسول خدا صلی الله علیه و آله را دزدیدند.

گفتند: اهل مذاهب در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نبوده اند، بلكه بعد از صد سال از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمده اند و یا بیشتر از صد سال.

مترجم برای سلطان مطالبی را كه علامه می‌فرمود، ترجمه می‌كرد. پس به سلطان رو كرد و فرمود: شنیدی كه اینها چنین اعترافی كردند كه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نبوده اند. پس از كجا اجتهاد را منحصر كرده اند در میان خودشان و اجازه نمی‌دهند كه از غیر آنها نظرخواهی شود، اگرچه فرض شود كه آن غیر اعلم باشد؟!

سلطان گفت: آیا هیچ كدام از مذاهب در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه نبوده اند؟

علماء گفتند: نه.

علامه فرمود: ولی ما مذهبمان را از علی بن ابی طالب علیهماالسلام گرفته ایم كه نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله و برادر و پسرعمو و وصیش بود و نیز از اولاد علی علیه السلام بعد از آن حضرت.

پس سلطان از او درباره سه طلاق در یك مجلس سؤال كرد.

علامه فرمود: باطل است؛ زیرا شهود عادل نبوده اند.

پس بحث بین علامه و علماء درگرفت تا اینكه تمام آنها تسلیم شدند.

پس سلطان شیعه شد و خطبه به نام ائمه اثنا عشر علیهم السلام در تمام شهرها خوانده شد و امر كرد كه سكّه به نام ائمه علیهم السلام زده شود و امر كرد كه نامهای ائمه علیهم السلام بر مساجد و مشاهد نوشته شود.

زمانی كه سلطان محمد (اولجایتو) از علامه حلی برای حضور در مقر حكومت دعوت كرد، از او درخواست نمود كتابی برایش بنویسد و در آن ادله عقلی و نقلی شیعه را بیان كند. علامه بزرگوار نیز در اجابت سلطان كتاب شریف «نهج الحق و كشف الصدق» را تألیف كرد و برای سلطان هدیه برد.

در طول تاریخ بر كتابهای مختلف ردیه‌های فراوانی نوشته شده است؛ ولی با توجه به مقام و نفوذ علامه حلی و تأثیر فراوان كتابهای او در جوامع اسلامی، تا سالها بعد از او كتابهایش مورد نقد و رد قرار نگرفت تا اینكه حدود دویست سال بعد فضل بن روزبهان یكی از علماء متعصب سنی شافعی كتابی در ردّ «نهج الحق» علامه نوشت و نام آن را «ابطال نهج الباطل» نهاد كه تاریخ تألیف آن سال 909 ه. ق است. فضل در كتاب خود تمام كتاب نهج الحق را آورد و بر آن اشكال و ایراد وارد نمود. به دنبال این حركت، علماء بزرگوار اسلام ننشستند و جوابهای محكم به فضل دادند، از جمله:

1. قاضی نور الله شوشتری، تألیف ارزشمند خود «احقاق الحق» را در رد مطالب فضل بن روزبهان نوشت و به بهترین وجه ممكن از حریم تشیع و علامه حلی دفاع نمود. اهل سنت كه قدرت پاسخ گویی به استدلالهای محكم قاضی نور الله را نداشتند، جواب منطق را با شمشیر دادند و آن بزرگ مرد الهی را به شهادت رساندند.

2. علامه مظفر به عنوان اكمال كار قاضی نور الله شوشتری، كتاب شریف «دلائل الصدق فی نهج الحق» را تألیف كرد.

مرحوم مظفر در این كتاب ابتدا كلام علامه را نقل كرده، پس از آن سخن فضل بن روزبهان را آورده، سپس از آن جواب داده و سخن حق علامه را اثبات كرده است.

فضل بن روزبهان

مولی فضل الله، پسر روزبهان، پسر فضل الله خنجی شیرازی اصفهانی كاشانی كه از علماء شافعیه در زمان خودش بود، تألیفات و تصنیفات فراوان داشت كه مشهورترین آنها رد بر نهج الحق علامه حلی می‌باشد. او آن را در سال 909 ه. ق. در شهر قاسان در ماوراء النهر تصنیف نمود و آن را ابطال نهج الباطل نامید.

در روضات می‌نویسد: فضل الله روزبهان بن فضل الله خنجی اصفهانی معروف به «پاشا» از بزرگان علماء معقول و منقول در فروع حنفی است و در اصول اشعری برای اهل مذهبش متعصب، و راهش در دشمنی دوستان خدا متصلب بود و دارای كتب و مصنفات و رسائل و مؤلفات بود.

آیة الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی رحمه الله می‌فرماید: ابن روزبهان، شافعی الفروع بوده، نه حنفی الفروع؛ همان طور كه شیخ اجازه‌اش، شمس الدین سخاوی تصریح كرده است.

از چیزهایی كه مایه تأسف بر اوست، اینكه این مرد، سلوك ادب را در تصنیف و تألیف رها كرده و به جای آن، به بدزبانی و خشونتِ سخن و گول زدن عوام و صحبت به چیزهای بی معنی و سخن گفتن به چیزهایی كه موجب غضب و سخط پروردگار می‌شود و دشنام عقلاء و تقبیح عقل پرداخته كه خداوند به جاه پیامبرش ما را از آنها نگه دارد و ما را از مراعات كنندگان انصاف قرار دهد.

شهید قاضی نور الله شوشتری

مولانا سید نورالله ضیاء الدین ابوالمجد، مشهور به امیر سید، پسر محمد شریف حسینی مرعشی تستری شهید، در سال 956 ه. ق در تستر (شوشتر) خوزستان به دنیا آمد و همان جا نشو و نما پیدا كرد و تربیت شد و د ر سال 979 ه. ق به مشهد الرضا علیه السلام هجرت كرد و در درس علامه محقق مولی عبدالواحد تستری كه از مشاهیر اهل فضل در آن شهر مقدس بود، شركت نمود. وی در سال 993 ه. ق. به دیار هند هجرت كرد و از زمره مقربین سلطان اكبر شاه درآمد و از نظر مال و منال وضعش خوب شد. پس اكبرشاه او را برای قضاوت و افتاء نصب كرد.

مولی رحمن علی صاحب الهندی در كتاب «تذكره علماء هند» می‌نویسد:

قاضی نور الله شوشتری شیعی مذهب، به صفت عدالت و نیك نفسی و حیا و تقوا و حلم و عفاف، موصوف و به علم وجودت فهم و حدّت طبع و صفای قریحه معروف بود. صاحب تصانیف لائقه، از آن جمله كتاب مجالس المؤمنین است. توقیعی بر تفسیر مهمل شیخ فیضی نوشته است كه از حیز تعریف و توصیف بیرون است. طبع نظمی داشت. به وسیله حكیم ابوالفتح به ملازمت اكبر پادشاه پیوست. و چون شیخ معین قاضی لاهور به جهت ضعف پیرانه معزول شد، به جایش قاضی نور الله به عهده قضای لاهور منصوب گردید.

از قاضی نور الله شوشتری 140 كتاب و رساله و حاشیه به جای مانده كه اسامی آنها در مقدمه ملحقات احقاق الحق آورده شده است.

قاضی شهید دارای قریحه شعری و طبع سیال در فنون نظم و اقسام آن بود و دیوان شعر بزرگی دارد كه متخلص به لفظ «نوری» می‌باشد و اشعاری به عربی و فارسی دارد.

قاضی نور الله شهید وقتی به دیار هند رفت و پس از مدتی قاضی القضاة در دولت اكبری از دنیا رفت، سلطان او را برای قضاء و افتاء معین كرد، ولی قاضی نور الله از قبول آن امتناع نمود. سلطان اِسرار كرد، لذا قاضی نور الله به شرط اینكه در مرافعات بنابر اجتهاد خودش و به شرط اینكه موافق یكی از مذاهب چهارگانه باشد، حكم كند، قبول كرد و مقرب درگاه سلطان باقی ماند.

او فقه را بنابر نظر مذاهب پنجگانه شیعه و حنفیه و مالكیه و حنبلیه و شافعیه تدریس می‌كرد و از میان اقوال، قول مذهب شیعه امامیه را ترجیح می‌داد تا اینكه دلهای محصلین از اطراف دنیا برای استفاده از علوم و نورگرفتن از انوار او به سویش توجه كرد؛ لذا حسودان، یعنی علماء قوم از قضاة و مفتیان، بر او حسد بردند و همواره در صدد بودند كه از او اشكالی بگیرند.

از قضاء یك روز از قاضی شهید كلمه «علیه الصلاة والسلام» را در حق مولانا علی، امیر المؤمنین علیه السلام شنیدند. حاضران او را انكار كردند و به بدعت گذاری نسبت دادند، به گمان اینكه كلمه «الصلاة والسلام» مختص به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است؛ لذا فتوا به مباح بودن خون قاضی نور الله دادند و نامه‌ای نوشتند و همه آنها امضاء كردند؛ مگر یكی از مشایخشان كه مخالفت كرد و این بیت را برای سلطان نوشت:

گر لحمك لحمی بحدیث نبوی هی                               بی صلّ علی نام علی بی ادبی هی

بنابراین سلطان از قتل او منصرف شد و محبت او در قلبش زیادتر گشت. تا اینكه سلطان از دنیا رفت و پسرش سلطان جهانگیر شاه تیموری بر تخت نشست و او ضعیف الرأی و سریع التأثر بود؛ از این رو علماء حسود قوم فرصت را غنیمت شمردند و یك نفر را به عنوان طلبه و در حقیقت جاسوس نزد قاضی نور الله فرستادند و او از خصیصان قاضی گردید؛ به طوری كه قاضی [قدس سره] به تشیع او اطمینان كرد.

و آن شقی نسخه‌ای از كتاب «احقاق الحق» را نوشت و نزد جهانگیر آورد. پس علماء اهل سنت نزد سلطان جهانگیر جمع شدند و آتش خشم سلطان را روشن كردند تا اینكه امر كرد لباسهای او را درآوردند و با شلاق بر بدن مباركش زدند تا اینكه گوشت بدن شریفش كنده شد. سپس ظرفی از آهن را پر از آتش كردند و بر سر شریفش گذاردند تا اینكه به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش ملحق گردید و این فاجعه در سال 1019 ه. ق اتفاق افتاد و در اكبرآباد «آگرة» دفن شد.

مرقد شریفش مزاری است كه عامه و خاصه آن را زیارت می‌كنند و برای او نذر می‌كنند و حتی به گفته سید محمد موسوی كشمیری مرقد او را كفار هند هم زیارت می‌كنند و به او تبرك می‌جویند.

محتوای كتاب احقاق الحق

قاضی نور الله شهید در كتاب احقاق الحق به این سبك بحث می‌كند كه اول كلمات علامه را با عنوان یقول رحمه الله نقل می‌كند و بعد كلمات ابن روزبهان را با عنوان قال خفضهُ الله می‌آورد و سپس با كلمه اقول، ردّیه خود را بر ابن روزبهان و اثبات كلام علامه عنوان می‌كند؛ چنان كه ابن روزبهان نیز در كتاب خود اول كلمات علامه را آورده و بعد ردّیه خود را نگاشته بود.

معرّفی و فهرست كتاب نهج الحق

كتاب نهج الحق را مؤسسه دار الهجرة قم در سال 1407 ه. ق در یك جلد در قطع وزیری در 537 صفحه متن و 35 صفحه مقدمه و 33 صفحه شامل فهرستها چاپ كرده است.

علامه در این كتاب قصد داشته اند تشیع را در اصول و فروع معرفی كنند و كج اندیشیهای مخالفان را روشن نمایند؛ از این رو اصول و فروع را هم زمان و به صورت تطبیقی بین شیعه و سنی بحث كرده و مطالب خود را در هشت مسئله تقسیم كرده اند:

1. ادراك؛ 2. نظر و فكر؛ 3. صفات خداوند؛ 4. نبوت؛ 5. امامت؛ 6. معاد؛ 7. اصول فقه؛ 8. مسائل فقهی كه از نظر اهل سنت با قرآن و سنت نبوی مخالف است.

در پایان، همه مبلغان محترم را جهت پاسخ گویی به بسیاری از شبهات اهل سنت، به مطالعه كتاب «احقاق الحق» توصیه می‌كنیم. (2)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1. نور / 60.

2. برای تدوین این مقاله از منابع زیر بهره گرفته ایم:

1. كتاب نهج الحق در سی دی نور 2.

2. كتاب احقاق الحق (اصل) در سی دی معجم العقله.

3. شرح و تعلیقه و ملحقات احقاق الحق در 33 مجلد.

498 دفعه
(0 رای‌ها)