انقلاب سنگ بر سپاه ابرهه

ماجرای حوادث خونین و غم انگیز فلسطین زمانی آغاز شد كه پیشنهاد تقسیم آن از سوی سرمایه داران صهیونیست در سازمان ملل مطرح گردید. در 25 نوامبر 1917 م (فروردین 1297 ه. ش) آمریكا مخفیانه به حمایت گسترده از این طرح پرداخت و پس از مدتی هری ترومن (رئیس جمهور وقت آمریكا) و باند صهیونیست او از تمام اعتبار آمریكا برای به تصویب رساندن این طرح استفاده كردند تا یك كشور یهودی را در قلب جهان اسلام ایجاد كنند. سران واشنگتن با همكاری آژانس یهود كه مستقیماً توسط سرمایه داران غربی اداره می‌شد، از هر وسیله‌ای برای رسیدن به این هدف استفاده كردند. گر چه در این مرحله، فرانسه از ترس واكنش مردم آفریقای شمالی به این طرح رأی ممتنع داد، اما سران آمریكا با فرستادن نامه‌های تهدیدآمیز، همه كشورهای مخالف را وادار به طرفداری از طرح تقسیم فلسطین به دو قسمت یهودی و فلسطینی كردند.

در این جنایت سازمان یافته، اتحادیه عرب به جلسات رسمی و صدور قطع نامه و برنامه‌های دیپلماتیك و ایراد سخنرانی اكتفا كرد. تا اینكه در 29 نوامبر، مجمع عمومی سازمان ملل با 33 رأی موافق و 13 رأی مخالف و 10 رأی ممتنع، كشور مسلمان فلسطین را تجزیه كرد تا سرزمین فلسطین در یك طرح برنامه‌ریزی شده به اشغال صهیونیستها درآید. در 2 نوامبر 1917 م لرد بالفور وزیر خارجه انگلیس اعلامیه‌ای به این مضمون به كمیته سیاسی صهیونیستها ارسال كرد: «حكومت فخیمه اعلی حضرت با استقرار كانون ملی قوم یهود در فلسطین نظر مساعد دارد و به منظور تحقق این هدف تمامی همّ خود را به كار خواهد بست.» (1)

دیری نپایید كه پرده‌های توطئه علیه مردم فلسطین فرو افتاد و این نقشه در كنفرانس صلح «سان رمو‌» (2) جامه عمل پوشید و تثبیت شد. از لحظه تشكیل این كنفرانس صلح بود كه دیگر هیچ فلسطینی در كشور خود رنگ آزادی و امنیت را ندید؛ زیرا همه جنایتكاران دولتی دست به دست هم دادند تا «پی شووها‌» (3) و «بن گورین ها‌» (4) و.... خنجرها را جهت بریدن حلقوم ملت فلسطین تیز و تیزتر كنند.

همه این جنایتها به پشتوانه دلارهای نفتی بانكدار معروف «روچلید‌» انجام می‌گرفت. از آنجا كه جنگ جهانی اول به تقسیم جهان بین فاتحان انجامیده بود، صهیونیستها فرصت را غنیمت شمرده، با سماجت سهم خود را از فاتحان طلب كردند تا سناریویی را كه با كمك هیتلر اجرا كرده بودند، به پرده پایان نزدیك كنند. تاریخ گواه است كه یهود هرگز در هیچ نقطه از اروپا مورد احترام نبوده و طی سالیان متمادی اروپاییها به هر بهانه یهودیان را مورد تمسخر قرار داده، آنها را پول پرستان طمّاع می‌خواندند و آنها بارها با یهودیان درگیر شده بودند و حال آنكه تنها مردم خاورمیانه با ایشان به عدالت رفتار كرده بودند.

اما ناگهان تاریخ دگرگون شد و سران اروپا كه تا دیروز مشغول یهودی ستیزی بودند، ناگهان رنگ عوض كردند و برای یهود دایه‌های مهربان‌تر از مادر شدند و فلسطین را خاك همیشگی آنها اعلام كردند.

پس از سركوبی نازیها در آلمان بهترین زمان برای صهیونیستها و دولتهای اروپایی فراهم آمد؛ لذا تصمیم بر آن شد كه یك بار برای همیشه موضوع یهودیان حل شود تا اروپا از شر آنها راحت گردد. سؤالی كه همواره مطرح و بدون جواب باقی ماند، این بود كه یهودیان چرا جنایات كوره‌های داخو و آشوتیس را نادیده گرفتند و همه این جنایات را با دریافت پول حل كردند و هرگز تحقیقی در مورد اشخاص اصلی این جنایات از پیش طراحی شده انجام ندادند و موضوعی تا این حد حیاتی را با یك دادگاه تشریفاتی نورنبرگ به فراموشی سپردند؟ آیا به این دلیل نبود كه سران یهود خود نیز در جنایات دست داشتند و پس از مدتی نشان دادند شاگردانی هستند كه قبل از جنگ جنایت و كشتار را از آموزگاران اروپایی آموخته اند؛ زیرا آنان در سرزمین فلسطین به جهانیان اثبات كردند خودشان درس آموخته معلمان احزاب نازی هستند. آنها به مرور زمان از «هاگانا‌» (5) و «بن گورین‌» گرفته تا جاده راه شارون خط خونین و جنایتكارانه‌ای را در منطقه دنبال كردند كه جنایات «صبرا‌» و «شتیلا‌» و اردوگاه «قانا‌» نمونه‌هایی از آن است.

موضوع دیگر، حكایت شكست ناپذیری صهیونیسم است. در روند منازعه‌ای كه در چهار جنگ معروف، اعراب را از میدان مبارزه با اسرائیل به در كرده بود، افسانه شكست ناپذیری اسرائیل به عنوان اسطوره‌ای ثابت در ذهن مردم رسوخ كرد تا اینكه در دهه گذشته، انتفاضه تمام معادلات را به نفع مردم مظلوم فلسطین بر هم زد. واقعیت این است كه عقب نشینی خفت بار آمریكا و اسرائیل از لبنان یك شكست تاریخی بود، نه یك تاكتیك جنگی.

انتفاضه به مردم آموخت كه پیروزی و شكست ملتها در این دنیا از قوانین خاصی بر خوردار است كه باید همه آنها به دست خود آن ملت فراهم آید؛ همان طور كه قرآن می‌فرماید: «اِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِاَنْفُسِهِمْ‌» (6) ؛ «همانا خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملتی] را تغییر نمی‌دهد، مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.‌» و مردم فلسطین حقیقتاً خود را تغییر دادند. گر چه امروز هنوز هم صهیونیستها خود را قدرتمند نشان می‌دهند و در صددند سیطره روانی خود را بر حاكمان كشورهای عربی حفظ كنند، اما واقعیت این است كه دیگر ملت فلسطین به این نكته مهم رسیده است كه هیچ پیروزی به خودی خود فراهم نمی‌شود و انتفاضه همان جرقه‌ای بود كه به آن نیاز داشتند.

اینك یهودیان نیز این حقیقت را پذیرفته اند كه دستان بنیانگذار (7) صهیونیسم و سازندگان اسطوره‌هایی چون ارض موعود و كشور یهود به جای فلسطین، برای پایه گذاری این فریب بزرگ انواع جنایتها را بر ضد بشریت انجام دادند و برای حفظ این كانون فتنه، جیب تاجران خرده پای یهود را خالی و حسابهای بانكی سرمایه داران بزرگ را چرب‌تر كردند.

و حقیقتی كه ملتهای عرب به مدد انتفاضه به آن رسیدند، آن بود كه آنچه به عنوان ارتشهای عربی نامیده شده بود تا هر بار در برابر اسرائیل تن به شكست دهند، واحدهای ضعیف و ناتوانی بودند كه تنها برای تحقیر شدن در برابر اسطوره اسرائیل صف آرایی شده و به میدان نبرد گسیل شده بودند و سازمانهای مقاومت فلسطین نیز با ایدئولوژیهای اساساً وارداتی تنها توانستند ضربات مقطعی بر پیكره صهیونیسم وارد آورند؛ اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله، جهان اسلام، به ویژه جنبش مردم فلسطین را متحول كرد و جنبش اسلامی حماس، چكیده این تحولات بود كه بر مبنای پتانسیل توده‌های مردمی شكل گرفت و با تكه سنگی به میدان آمد تا كلام امام خمینی رحمه الله كه فرمود: «اگر هر مسلمان یك ظرف آب بر سر اسرائیل بریزد، نابود می‌شود.» به حقیقت مبدّل شود و او اینك سنگی از آسمان در دست دارد.

این اراده نسلی است كه به ایمان مسلح است و تصمیم دارد در سرزمین خود بماند و با جنایتكاران صهیونیست مبارزه كند و پرده از چهره واقعی دشمن نژاد پرست بردارد و شیطان را به زانو درآورد. و سرنوشت دشمن جز خواری و درماندگی نیست؛ همان طور كه در قرآن آمده است: «وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمُسْكَنَةُ وَ بَاءُو بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِاَنَّهُمْ كَانُوا یكْفُرُونَ بِاَیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بَغَیرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا یعْتَدُونَ»؛ (8) «و خواری و درماندگی بر آنان حتمی است و غضب خداوند را خریدند؛ چون بر آیات خدا كفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌كشتند و این اعمالشان نتیجه سركشی و نافرمانی آنها بود.»

به یقین از سال 2000 م به بعد، دیگر خواب خوشِ رژیم صهیونیستی تبدیل به كابوس شد و طلسم شكست ناپذیری فرزند عموسام با فرار خفت بار از جنوب لبنان و غزه شكست و در آزمون جنگ 33 روزه با حزب الله رو به نیستی گذارد؛ چرا كه استراتژی انتفاضه شهادت است.

گرچه اینك صهیونیستها برای باج خواهی درباره خروج از غزه به دنبال گسترش شهرك سازی در كرانه باختری هستند تا مهاجران یهودی بیشتری به فلسطین جذب كنند و به هدف اصلی خود، یعنی یهودی سازی كامل شهر بیت المقدس برسند و همه گروههای جهادی را نابود سازند و لیكن صهیونیستها بدانند كه به هیچ یك از اهداف نژاد پرستانه خود نخواهند رسید؛ زیرا به زودی سخن میكاء نبی علیه السلام به حقیقت خواهد پیوست كه گفت: «گوش فرا دهید‌ای قضات خاندان بنی اسرائیل! نفرین بر شما باد كه درست و نادرست را قرین می‌سازید و اینها با برافراشتن «صهیون‌» در خون و اورشلیم (9) در گناه و جنایت است و اینها همه به سبب عملكرد شماست كه صهیون مثل مزرعه‌ای شخم زده زیر و رو خواهد شد و اورشلیم مبدل به تپه‌ای از آوار خواهد گشت.» (10)

بی شك این پیش بینی به حقیقت خواهد پیوست و سخن آخر در فلسطین را سنگ به دستان مقاومت اسلامی خواهند زد؛ چرا كه انتفاضه فریاد خشم ملتی از یاد رفته است علیه نژاد پرستان تمامیت خواهی كه بیش از پنجاه سال بر طبل تحمیق سازمانهای حقوق بشر كوبیدند و بر مردم مظلوم و بی دفاع فلسطین ستم كردند.

امروز دیگر كسی فریب سیاست بازیهای صهیونیسم را نمی‌خورد؛ زیرا همه بر این حقیقت آگاه شدند كه شكست سرنوشت محتوم آنها نیست، بلكه هر ملتی با عملكرد خود مقدمات شكست یا پیروزی را به وجود می‌آورد و اینك مردم فلسطین انتفاضه را فوران آتشفشان دل تاریخ مذاب شده بر لشكر فرعون و ابرهه می‌دانند و فهمیده اند كه انتفاضه انقلاب سنگی است كه ستونهای پوسیده ابرقدرتها را نشانه رفته است تا همه محرومین جهان با چشم خود شاهد باشند زره پوشهای به ظاهر آهنین اشغالگران در برابر سنگهای كودكان فلسطینی تا چه اندازه سست و شكننده اند. امروز انگشتان كوچك كودكان فلسطینی مانند منقار پرندگانی است كه بر سپاه فیل سوار و مجهز ابرهه سنگ انداخت و آنان را به كام نیستی كشاند و: «اَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ»؛ (11) «آیا صبح [پیروزی] نزدیك نیست؟»

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) كتاب فلسطین 1947، دومینیك ویدال و آلن كرش، ترجمه عباس آگاهی، ص 40.

2) San Remo.

3) پی شووها: شاخه اجرایی سازمان صهیونیستها كه توسط انگلستان به قدرت رسید.

4) بن گورین: رهبر شاخه نظامی صهیونیستها كه ارتش جنایتكار «هاگانا - ایرگون‌» را جهت قتل عام فلسطینیها سازماندهی كرد.

5) هاگانا: گروه ضربت صهیونیستها به رهبری بن گورین.

6) رعد/ 11.

7) هرتزل.

8) بقره / 61.

9) نام پیش از اسلام بیت المقدس یا قدس.

10) تورات، فصل انبیاء.

11) هود / 81.

477 دفعه
(0 رای‌ها)