غيبت امام زمان‏ عليه السلام در انديشه امام صادق‏ عليه السلام‏

فرصت طلايي

عصر امام صادق عليه السلام از نظر اجتماعي، فرهنگي و سياسي، فرصتي استثنايي براي ترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام بود كه آن حضرت نيز به خوبي از اين موقعيت استفاده كرد(1) و علوم مختلف و گوناگون را به شاگردانش تعليم داد. از جمله مسائلي را كه به بخوبي بيان و تثبيت نمود، مسئله غيبت امام مهدي عليه السلام و مسائل مربوط به مهدويت بود.

آنچه پيش رو داريد، نگاهي است به غيبت امام زمان عليه السلام در انديشه بلند امام به حق ناطق، حضرت صادق عليه السلام.

الف. تثبيت اصل مهدويت(2)

اصل مهدويت و ظهور امامي كه جهان را پر از عدل و داد كند، از مسلّمات دين اسلام و اتفاق بين همه مسلمين است. براي به وجود آمدن چنين اتفاقي، تلاشهاي فراواني توسط شخص پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و جانشينان بعد از او از جمله حضرت صادق عليه السلام انجام گرفت كه به دو نمونه اشاره مي‌شود:

1. ابان بن عثمان از امام صادق عليه السلام نقل نموده كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در حديثي به علي عليه السلام فرمود: «كانَ جَبْرَئِيلُ عليه السلام عِنْدِي آنِفاً وَاَخْبَرَنِي اَنَّ الْقائِمَ الَّذِي يَخْرُجُ فِي آخِرِ الزَّمانِ فَيَمْلَأُ الْاَرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً مِنْ ذُرِّيَتِكَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ؛(3) جبرئيل عليه السلام همين الآن نزد من بود و به من خبر داد قائمي كه در آخر الزمان قيام مي‌كند و زمين را پر از عدل مي‌كند همچنان كه از ظلم و ستم پر شده، از نسل تو از فرزندان حسين عليه السلام است.»

2. معاوية بن عمّار از امام صادق عليه السلام از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل نموده كه آن حضرت فرمود: «اِنَّ جَبْرَئِيلَ عليه السلام أَتانِي فَأَقْرَأَنِي مِنْ رَبِّيَ السَّلامَ وَقالَ يا مُحَمَّدُ... وَمِنْكُمُ الْقائِمُ يُصَلِّي عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ اِذا اَهْبَطَهُ اللَّهُ اِلَي الْاَرْضِ مِنْ ذُرِّيَّةِ عَلِيٍّ وَفاطِمَةَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ عليه السلام؛(4) همانا جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و سلام پروردگارم را به من رساند و فرمود: اي محمد!... قائم از شماست كه عيسي بن مريم عليه السلام پشت سر او نماز مي‌گذارد؛ آن زماني كه خداوند او را [از آسمان ] به سوي زمين فرود آورد. [او] از نسل علي و فاطمه و از فرزندان حسين عليهم السلام مي‌باشد.»

ب. حكم منكران مهدي عليه السلام

با همه اتفاقي كه بين مسلمين درباره حضرت مهدي عليه السلام وجود دارد، بوده اند و هستند كساني كه گاه مسئله مهدويت و اقرار به امامت آن حضرت را انكار مي‌كنند. حضرت صادق عليه السلام قبل از ولادت حضرت مهدي عليه السلام حكم منكران او را بيان كرده است: صفوان بن مهران از امام صادق عليه السلام نقل نموده است كه آن حضرت فرمود: «مَنْ اَقَرَّ بِجَمِيعِ الْاَئِمَّةِ وَجَحَدَ الْمَهْدِيَّ كانَ كَمَنْ اَقَرَّ بِجَمِيعِ الْاَنْبِياءِ وَجَحَدَ مُحَمَّداً نُبُوَّتَهُ؛(5) كسي كه به همه امامان اقرار كند و مهدي را انكار كند، مانند كسي است كه به همه پيامبران اقرار كند و نبوت محمدصلي الله عليه وآله را انكار كند.»

درروايت ديگري غياث از امام صادق عليه السلام از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل كرده كه آن حضرت فرمود: «مَنْ اَنْكَرَ الْقائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمانِ غَيْبَتِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً؛(6) كسي كه قائم از فرزندان مرا در زمان غيبتش انكار كند، به مرگ جاهلي مي‌ميرد.» يعني نامسلمان از دنيا مي‌رود؛ چنان كه نشناختن امام هر زمان، طبق روايت معروف بين فريقين: «مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً»(7) باعث مرگ جاهلي است.

نكته اضافه در روايت فوق، انكار آن حضرت در دوران غيبت است كه دامن جمع زيادي را مي‌گيرد؛ همانهايي كه اصل ظهور و آمدن آن حضرت را قبول دارند، امّا تولد و حيات و غيبت او را انكار مي‌كنند.

ج. تأكيد بر وقوع غيبت

از مسائلي كه سخت تلاش شده قبل از ولادت حضرت، شيعه را براي آن آماده كنند، مسئله دوران غيبت امام زمان عليه السلام است. از شخص پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله گرفته تا امامان بعدي بر روي اين مسئله تأكيد نموده اند؛ اما حضرت صادق عليه السلام با توجّه به فرصتي كه براي او پيش آمد، بيش از امامان ديگر مسئله غيبت و طولاني بودن و سخت بودن آن را گوشزد فرموده است:

1. غيبت حتمي است

زراره از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَلِمَ قالَ اِنَّهُ يَخافُ وَاَوْمَأَ بِيَدِهِ اِلي بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ؛ (8) به راستي براي قائم غيبتي است قبل از اينكه قيام كند. عرض كردم: چرا [غائب مي‌شود]؟ فرمود: به خاطر ترسي كه دارد. و با دستش به شكم خويش اشاره كرد؛ يعني [به خاطر ]كشته شدن.» البته منظور اين نيست كه حضرت از مرگ ترس دارد كه بر اولياي الهي چنين ترسي راه ندارد؛ بلكه ترس از اين دارد كه با كشته شدن او، داستان عدل جهاني و آرزوي هميشگي بشريت تحقق نيابد.

2. غيبت، امتحان سنگين

مفضّل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: «اَما وَاللَّهِ لَيَغِيبَنَّ اِمامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَلَتُمَحَّصُنَّ حَتّي يُقالَ ماتَ قُتِلَ هَلَكَ بِأَيِّ وادٍ سَلَكَ وَلَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ وَلَتُكْفَؤُنَّ كَما تُكْفَأُ السُّفُنُ فِي اَمْواجِ الْبَحْرِ؛ به خدا سوگند! امام شما سالياني از روزگارتان غيبت كند و حتماً مورد آزمايش واقع شويد تا آنجا كه گفته شود: او مرده [يا] كشته [و يا] هلاك شده [و] به كدام وادي رفته است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگريد و واژگون شويد، چنانكه كشتيها در امواج دريا واژگون شوند.»

«فَلا يَنْجُوا اِلَّا مَنْ اَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَهُ وَكَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْاِيمانَ وَاَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اِثْنَتا عَشْرَةَ رايَةً مُشْتَبِهَةً لا يُدْري اَيٌّ مِنْ اَيٍّ قالَ فَبَكَيْتُ؛ و نجات نيابد [از اين امتحان] ، مگر كسي كه خدا از او پيمان گرفته و در قلبش ايمان را نقش كرده و او را با روحي از جانب خود مؤيّد كرده باشد. و دوازده پرچم مشتبه بر افراشته شود كه هيچ يك از ديگري باز شناخته نشود. [راوي] گويد: من گريستم.»

آن گاه حضرت فرمود: چرا گريه مي‌كني؟ گفتم: چگونه نگريم در حالي كه شما مي‌گوييد: دوازده پرچم مشتبه كه هيچ يك از ديگري باز شناخته نشود، وجود دارد. پس ما چه كنيم؟ راوي گويد: امام به پرده آفتاب كه به داخل صفه تابيده بود، نگاه كرد و فرمود: اي ابا عبد اللّه! آيا اين آفتاب را مي‌بيني؟ گفتم: آري. فرمود: به خدا سوگند! امر ما از اين آفتاب روشن‌تر است.» (9)

هاني تمّار مي‌گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الْاَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيها بِدِينِهِ كَالْخارِطِ لِلْقَتادِ... ثُمَّ قالَ اِنَّ لِصاحِبِ هذا الْاَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ؛ (10) به راستي براي صاحب اين امر، غيبتي است كه پايبند به آن مانند كسي است كه دستش را بر روي شاخه درخت خار كشد... آن گاه فرمود: براي صاحب اين امر غيبتي است و بنده بايد تقواي الهي پيشه سازد و متمسك به دينش باشد.»

3. غيبت خواب را از متدينان مي‌گيرد

دوران غيبت به قدري سخت و دشوار است كه خواب و آرامش را از متديّنان مي‌گيرد و شب و روز بايد ناله بكنند. حضرت صادق عليه السلام در حالي كه هنوز امام مهدي عليه السلام متولد نشده، براي دوران غيبت او اين چنين ناله مي‌زند: «سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقادِي وَضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهادِي وَابْتَزَّتْ مِنِّي راحَةَ فُؤادِي سَيِّدِي غَيْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصابِي بِفَجائِعِ الْاَبَدِ؛ آقاي من! غيبت تو خواب را از ديدگانم ربُوده وبسترم را بر من تنگ ساخته و آسايش قلبم را از من سلب نموده است. اي آقاي من! غيبت تو اندوه مرا به فجايع ابد پيوند داده است.»

سدير مي‌گويد: در چنين حالي كه امام صادق عليه السلام را آن گونه ديديم، عقل از سرمان پريد و از شدّت جزع قلوبمان چاك چاك گرديد... و گفتيم: اي فرزند بهترين خلايق! چشمانت گريان مباد! از چه حادثه اي اشكتان روان و سرشك از ديدگان ريزان است؟ حضرت صادق نفس عميقي كشيد كه بر اثر آن [غم] درونش برآمد و هراسش افزون شد، آن گاه فرمود: «نَظَرْتُ فِي كِتابِ الْجَفْرِ صَبِيحَةَ هذا الْيَوْمِ... وَتَأَمَّلْتُ فِيهِ مَوْلِدَ قائِمِنا وَ غَيْبَتَهُ وَابْطاءَهُ وَطُولَ عُمْرِهِ وَبَلْوَي الْمُؤْمِنِينَ فِي ذلِكَ الزَّمانِ وَتَوَلُّدَ الشُّكُوكِ فِي قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَيْبَتِهِ؛ صبح امروز به كتاب جفر نگريستم... و تأمّل كردم در آن درباره ميلاد قائم ما و غيبت او و تأخير آن و طول عمرش و گرفتاري مؤمنان در آن زمان و پيدايش شكوك در قلوب آنها بر اثر طول غيبتش.» (11)

گفتني است كه جفر علمي است كه ابن خلدون، جرجاني و صاحب كشف الظنون به صحّت آن و وجود كتاب جفر اعتراف كرده اند و تصريح كرده اند كه امام صادق عليه السلام و حضرت رضاعليه السلام حوادث آينده را طبق اين كتاب خبر داده اند و آن چنان كه خبر داده اند، واقع شده است. (12)

د. نهي از انكار غيبت

حضرت صادق عليه السلام بر اصل غيبت تأكيد نموده و سختي و دشواري آن را بيان كرده و از انكار آن نيز به شدّت نهي نموده است.

محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: «اِنْ بَلَغَكُمْ عَنْ صاحِبِ هذا الْاَمْرِ غَيْبَةٌ فَلا تُنْكِرُوها؛ (13) اگر خبر غيبت صاحب اين امر (مهدي) به شما رسيد، آن را انكار نكنيد!»

ه. پايداري بر امامت وولايت در دوران غيبت

طولاني بودن غيبت از يك طرف، سخت و دشوار بودن دينداري در آن دوران از طرف ديگر و وجود دشمنان، منكران، شبهات و زمينه گناه از طرف سوم، پايداري بر امامت امامان عليهم السلام را دشوار مي‌سازد. به اين جهات است كه حضرت صادق عليه السلام بر ثبات قدم در مسير امامت و ولايت تأكيد نموده است:

1. عبد اللّه بن سنان مي‌گويد: من و پدرم بر امام صادق عليه السلام وارد شديم. حضرت فرمود: «فَكَيْفَ اَنْتُمْ اِذا صِرْتُمْ فِي حالٍ لا تَرَوْنَ فِيها اِمامَ هُديً وَلا عَلَماً يُري وَلا يَنْجُوا مِنْها اِلَّا مَنْ دَعا دُعاءَ الْغَرِيقِ فَقالَ لَهُ اَبِي اِذا وَقَعَ هذا لَيْلاً فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقالَ اَمَّا اَنْتَ فَلا تُدْرِكُهُ فِاِذا كانَ ذَلِكَ فَتَمَسَّكُوا بِما فِي اَيْدِيكُمْ حَتّي يَتَّضِحَ لَكُمُ الْاَمْرُ؛ (14) حال شما چگونه باشد آن گاه كه به حالي در آييد كه امام هدايتگر را نبينيد و نشانه [هدايت] را مشاهده نكنيد و هيچ كس نجات نيابد مگر آنكه دعاي غريق را بخواند! پدرم به امام گفت: در آن شب ظلماني كه چنين امري واقع شود، چه كنيم؟ فرمود: امّا تو آن [دوران] را درك نمي كني و چون آن امر واقع گردد، به آنچه كه [از امامت] داريد، متمسك شويد تا امر برايتان روشن گردد.»

2. ابي بصير از امام صادق عليه السلام نقل كرد كه آن حضرت فرمود: «طُوبي لِمَنْ تَمَسَّكَ بِاَمْرِنا فِي غَيْبَةِ قائِمِنا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدايَةِ؛ (15) خوشا به حال كسي كه در غيبت قائم ما به امر ما [و امامت] ، تمسك جويد، بنابراين قلبش بعد از هدايت [در مسير امامت] منحرف نشود!»

و. تصريح به طولاني بودن غيبت

1. سدير صيرفي مي‌گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ اَمَدُها...؛ (16) براي قائم ما غيبتي است كه مدّت آن به طول مي‌انجامد.» گفتم: راز آن چيست؟ فرمود: زيرا خداي متعال مي‌خواهد امر سنتهاي پيامبران را در غيبتهايشان جاري كند و اي سدير! گريزي از آن نيست كه به اندازه مدّت غيبتهاي آنها سپري گردد. خداوند مي‌فرمايد: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»؛ (17) يعني «سنتهاي پيشينيان در شما جاري است.»

2. سليمان بن خالد از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت از قول رسول خداصلي الله عليه وآله در جواب كسي كه پرسيد: مهدي چه زماني قيام مي‌كند؟ فرمود: «اِذا غابَ عَنْهُمُ الْمَهْدِيُّ وَآيَسُوا مِنْهُ؛ (18) زماني كه مهدي از مردم غايب شود و [به قدري طول كشد كه] مردم از او مأيوس شوند.»

ز. تصريح به غيبت كبري و صغري

در اين عصر، بيان غيبت صغري و كبري شايد خيلي مطلب مهمّي نباشد؛ ولي در دوران امام صادق عليه السلام (83 - 148 ق) كه آخرين روزهاي عمر آن حضرت با تولد حضرت مهدي در 255 ق، لا اقلّ 107 سال فاصله داشته است و با دوران آغاز غيبت صغري 112 سال، مي‌تواند از كرامات و معجزات به حساب آيد.

1. ابي بصير مي‌گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: امام باقرعليه السلام مي‌فرمود: قائم آل محمدصلي الله عليه وآله دو غيبت دارد: يكي طولاني است و ديگري كوتاه. حضرت صادق عليه السلام فرمود: «نَعَمْ يا اَبا بَصِيرٍ اِحْداهُما اَطْوَلُ مِنَ الْاُخْري؛ (19) بلي [همين طور است] اي ابا بصير! يكي از آنها طولاني‌تر از ديگري است.»

2. در روايت صحيحه از زراره نقل شده كه امام صادق عليه السلام فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَيْبَتَيْنِ يَرْجِعُ فِي اِحْداهُما وَ فِي الْاُخْري لا يُدْري اَيْنَ هُوَ يَشْهَدُ الْمَواسِمَ يَريَ النَّاسَ وَلا يَرَوْنَهُ؛ (20) به راستي براي قائم دو غيبت است كه در يكي [زود برمي گردد؛ ولي در ديگري معلوم نيست او كجاست؟ در حج حضور مي‌يابد، مردم را مي‌بيند و مردم او را نمي بينند.»

ح. فلسفه و حكمت غيبت

بيان علّت و يا فلسفه و حكمت غيبت بحث و مقاله مستقلي مي‌طلبد. در اين بخش به آنچه در كلمات حضرت صادق عليه السلام آمده، به صورت اختصار اشاره مي‌كنيم:

1. سربسته مي‌دانيم خالي از حكمت نيست

حضرت صادق عليه السلام از بيان علّت غيبت خودداري نموده، امّا حكمت آن را گاه سربسته بيان كرده است. از جمله عبد اللّه بن فضل هاشمي مي‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مي‌فرمود: «صاحب اين امر ناچاراً غيبتي دارد كه هر باطل جويي در آن به شك مي‌افتد.»

گفتم: فدايت شوم راز غيبت چيست؟ فرمود: «لِاَمْرٍ لَمْ يُؤْذَنْ لَنا فِي كَشْفِهِ لَكُمْ قُلْتُ فَما وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ قالَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيَباتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعالي ذِكْرُهُ...؛ به خاطر امري كه ما اجازه نداريم آن را براي شما هويدا كنيم. گفتم: در غيبت او چه حكمتي وجود دارد؟ فرمود: حكمت غيبت او همان حكمتي است كه در غيبتهاي حجّتهاي الهي پيش از او بوده است.»

و فرمود: وجه حكمت غيبت او پس از ظهورش آشكار گردد؛ همچنان كه وجه حكمت كارهاي خضرعليه السلام از شكستن كشتي و كشتن پسر و به پا داشتن ديوار بر موسي عليه السلام روشن نبود تا آنكه از هم جدا شدند.»

«يا ابْنَ الْفَضْلِ اِنَّ هذا الْاَمْرِ اَمْرٌ مِنْ اَمْرِ اللَّهِ تَعالي وَسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَغَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ وَمَتي اَنَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَكِيمٌ صَدَّقْنا بِأَنَّ اَفْعالَهُ كُلَّها حِكْمَةٌ وَاِنْ كانَ وَجْهُها غَيْرَ مُنْكَشَفٍ؛ (21) اي پسر فضل! اين امر، امري از امور الهي است و سرّي از اسرار خداي متعال و غيبي از غيوب پروردگار است و چون [دانستيم كه] خداي عزّ و جلّ حكيم است، تصديق مي‌كنيم كه همه افعال او حكيمانه است؛ اگر چه وجه آن آشكار نباشد.»

و گاه به صورت مشخص‌تر برخي حكمتهاي غيبت را آشكار نموده است:

2. آزادي از بيعت طاغوتيان

ابي بصير از امام صادق عليه السلام نقل نموده كه آن حضرت فرمود: «صاحِبُ هذا الْاَمْرِ تَغِيبُ وِلادَتُهُ عَنْ هذا الْخَلْقِ كَيْلا يَكُونَ لِاَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ اِذا خَرَجَ وَيُصْلِحُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ واحِدَةٍ؛ (22) صاحب اين امر ولادتش بر اين مردم پنهان است تا هنگام خروج و قيام، بيعت هيچ كس بر گردنش نباشد و خداي تعالي امر وي را در يك شب اصلاح فرمايد.»

همان طور كه امام حسن عليه السلام فرمود: «هر كدام از ما (امامان) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوتهاي زمان را از روي تقيّه به عهده گرفته ايم، مگر مهدي عليه السلام كه عيسي بن مريم به امامت آن حضرت نماز مي‌گذارد. خداوند ولادت او را مخفي نگه داشت و براي او غيبتي در نظر گرفت تا زماني كه قيام مي‌كند، بر گردنش بيعت حاكمي نباشد.» (23)

3. سنّت انبيا

حنّان بن سدير از پدرش و او از امام صادق عليه السلام نقل نموده كه آن حضرت فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ اَمَدُها فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَلِمَ ذلِكَ قالَ لِاَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ اَبي اِلَّا اَنْ تُجْرِيَ فِيهِ سُنَنَ الْاَنْبِياءِ فِي غَيْباتِهِمْ وَاِنَّهُ لا بُدَّ لَهُ يا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفاءِ مَدَدِ غَيْباتِهِمْ؛ (24) براي قائم ما غيبتي است كه مدّت آن به طول مي‌انجامد. پس به امام گفتم: اي فرزند رسول خدا! اين مطلب براي چيست؟ فرمود: زيرا خداي تعالي مي‌خواهد در او سنّتهاي پيامبران عليهم السلام را در غيبتهايشان جاري كند و اي سدير! براي او گريزي از آن نيست كه مدّت غيبتهاي آنها به سر آيد.»

در روايت اوّلي كه در بخش حكمت نقل شد نيز اين مطلب آمده است. (25)

ابي بصير از امام صادق عليه السلام نقل نموده كه آن حضرت فرمود: در صاحب اين امر سنّتهايي از انبيا وجود دارد؛ سنتي از موسي بن عمران و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از محمد صلوات اللّه عليهم.

امّا سنّت او از موسي بن عمران عليه السلام آن است كه او نيز خائف و منتظر است؛ امّا سنّت او از عيسي عليه السلام آن است كه در حق او نيز همان مي‌گويند كه درباره عيسي عليه السلام گفتند؛ امّا «مِنْ يُوسُفَ فَالسِّتْرُ يَجْعَلُ اللَّهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْخَلْقِ حِجاباً يَرَوْنَهُ وَلا يَعْرِفُونَهُ... سنت او از يوسف، مستور بودن است. خداوند بين او و خلق حجابي قرار مي‌دهد. مردم او را مي‌بينند، امّا نمي شناسند» و امّا سنّت او از محمدصلي الله عليه وآله آن است كه به هدايت او هدايت مي‌شود و به سيره او حركت مي‌كند.» (26)

ط. انتظار در زمان غيبت

بحث انتظار نيز بحث مفصل و دلكشي است كه در جاي خود بايد مطرح شود؛ ما فقط به برخي روايات از حضرت صادق عليه السلام درباره انتظار در دوران غيبت و فضيلت آن اكتفا مي‌كنيم:

1. حضرت صادق عليه السلام به ابا بصير فرمود: «طُوبي لِشِيعَةِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ وَالْمُطِيعِينَ لَهُ فِي ظُهُورِهِ اُولئِكَ اوْلِياءُ اللَّهِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ (27) خوشا به حال شيعيان قائم ما؛ كساني كه در غيبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نيز فرمانبردار اويند. آنان اولياي خدا هستند كه نه خوفي بر آنهاست و نه اندوهگين مي‌شوند.»

2. علاء بن سيابه از امام صادق عليه السلام نقل نموده كه آن حضرت فرمود: «مَنْ ماتَ مِنْكُمْ عَلي هذا الْاَمْرِ مُنْتَظِراً كانَ كَمَنْ هُوَ فِي الْفُسْطاطِ الَّذِي لِلْقائِمِ؛ (28) كسي كه از شما بر اين امر در حال انتظار بميرد، مانند كسي است كه در خيمه متعلق به قائم باشد.»

ي. مردم در زمان غيبت

يقيناً مردم در زمان غيبت يكسان نخواهند بود؛ عده اي منتظرند و در پي اصلاح خويش و عده اي نيز به دنبال انكار و ضلالت و گمراهي خويش و.... حضرت صادق عليه السلام در رواياتي حالات مردم را در دوران غيبت بيان كرده كه به نمونه هايي اشاره مي‌شود:

1. تحيّر مردم

ابو بصير از امام صادق عليه السلام و او از پدرانش از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل نموده اند كه آن حضرت فرمود: «الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي... تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَحَيْرَةٌ حَتّي تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ اَدْيانِهِمْ فَعِنْدَ ذلِكَ يُقْبِلُ كَالشَّهابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَاُها قِسْطاً وَعَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً؛ (29) مهدي از فرزندان من است... براي او غيبت و حيرتي است تا آنجا كه مردم از اديانشان گمراه شوند. آن گاه مانند شهاب ثاقب رو مي‌آورد و زمين را پر از عدل و داد مي‌كند؛ همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد.»

2. شك وترديد منحرفان

عبد اللّه بن فضل هاشمي مي‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مي‌فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الْاَمْرِ غَيْبَةً لا بُدَّ مِنْها يَرْتابُ فِيها كُلُّ مُبْطِلٍ؛ (30) براي صاحب اين امر (مهدي) غيبت ناگزيري است كه هر باطل جويي در آن به شك مي‌افتد.»

3. زراره از امام صادق عليه السلام نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمود: «لابُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَيْبَةٍ قُلْتُ وَلِمَ قالَ يَخافُ... وَهُوَ الْمُنْتَظَرُ وَهُوَ الَّذِي يَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ماتَ اَبُوهُ وَلَمْ يُخَلِّفْ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ اَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ؛ براي جوان (مهدي) غيبت ناگزيري است. گفتم: چرا؟ فرمود: [بر جانش] مي‌ترسد... و اوست كه چشم به راهش باشند و اوست كه مردم درباره ولادتش شك كنند. برخي گويند: در شكم مادر بود [كه پدرش از دنيا رفت] ، برخي گويند: پدرش مرد و فرزندي برجاي نگذاشت و جمعي گويند: دو سال پيش از وفات پدرش متولد شد.»

زراره عرض كرد: چه دستوري مي‌فرماييد، اگر من آن زمان را درك كردم؟ فرمود: اين دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فِاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّكَ فِاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّكَ لَمْ اَعْرِفْهُ قَطُّ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فِاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي؛ (31) خدايا! خودت را به من بشناسان! اگر خودت را به من نشناساني، من تو را نخواهم شناخت. خدايا! پيغمبرت را به من معرفي كن! اگر او را به من نشناساني، هرگز او را نخواهم شناخت. خدايا! حجتت را به من بشناسان! به راستي اگر حجتت را به من نشناساني، از راه دينم گمراه مي‌شوم.»

در نتيجه بايد گفت: حضرت صادق عليه السلام اصل مهدويت، غيبت و اقسام آن، فلسفه و حكمت آن، سختي و دشواري و طولاني بودن آن، و انتظار در زمان آن را كه در فرصت پيش بيان شد، به خوبي تبيين نموده است.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــي

 

 

1) الارشاد، شيخ مفيد، قم، مكتبة بصيرتي، ص 271.

2) قابل ذكر است در تهيه اين مقاله از كتاب «دراسات و بحوث مؤتمر الامام جعفر بن محمد الصادق عليه السلام، مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام، قم» بهره برده ايم.

3) الغيبة، نعماني، تحقيق علي اكبر غفاري، تهران، مكتبة الصدوق، ب 14، صص 247 - 248، ح 1.

4) روضة الكافي، كليني، تصحيح علي اكبر غفاري، بيروت، دار الاضواء، 1405 ق، ج 8، ص 42، ح 10.

5) كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، مسجد جمكران، دوم، 1382 ش، ج 2، ب 33، ص 3، ح 1.

6) همان، ج 2، ب 39، ص 125، ح 12.

7) بحار الانوار، محمدباقر مجلسي، تهران، مكتبة الاسلامية، 1393 ق، ج 25، ص 157، ح 30.

ترجمه: «كسي كه بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلي مرده است.»

8) اصول كافي، كليني، ترجمه مصطفوي، تهران، علميه اسلامية، ج 2، ص 137، ح 9؛ ص 140، ح 18.

9) همان، ب 33ص 24، ح 36؛ الغيبة، نعماني، صص 151 - 153، ح 9 و 10.

10) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 23، ح 35.

11) همان، صص 31 - 34، ح 50؛ اصول كافي، ج 1، صص 338 - 339.

12) دراسات و بحوث مؤتمر الامام جعفر بن محمد الصادق، ص 429.

13) الغيبة، نعماني، ب 10، ص 188، ح 42؛ كتاب الغيبة، شيخ طوسي، صص 160 - 161، ح 118.

14) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ب 33، ص 26، ح 40، الغيبة، نعماني، ب 10، ص 159، ح 4.

15) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ب 33، ص 39، ح 55؛ معاني الاخبار، شيخ صدوق، ص 112، ح 1.

16) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 233، ح 5.

17) انشقاق/ 19.

18) دلائل الامامة، طبري، قم مؤسسة البعثة، 1413 ق، ص 468، ح 59.

19) الغيبة، نعماني، ب 10، ص 172، ح 7؛ دلائل الامامة، ص 535، ح 520.

20) ] . همان، ص 175، ح 15.

21) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ب 44، ص 234، ح 11.

22) همان، ص 232، ح 5.

23) بحار الانوار، ج 51، ص 132.

24) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 233، ح 6.

25) همان، ص 234، ح 11.

26) همان، ب 33، ص 29، ح 46.

27) همان، ص 39، ح 54.

28) الغيبة، نعماني، ب 11، ص 200، ح 15.

29) كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ب 25، ص 536، ح 1؛ ینابیع المودة، قندوزی حنفی، دار الاُسوة، 1416ق، ب 94، صص 396 - 397، ح 49.

30) كمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ب 44، ص 234، ح 11.

31) اصول كافی، ج 2، ص 144، ح 29، (شماره كلی 910).

470 دفعه
(0 رای‌ها)