حضور قلب در نماز
موقعی كه در ایرانشهر در محضر آیت الله خامنهای در تبعید بودم، روزی عدهای از علما از قم برای ملاقات ایشان آمده بودند، وقت نماز همه برای اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند. همینطور كه نماز جماعت بر پا بود، ناگهان بزغالهای وارد اتاق شد و شروع كرد به این طرف و آن طرف پریدن و در آخر، سجاده یكی از نمازگزاران را برداشت و با خود برد.
چند نفر از نمازگزاران به كلی آرامش شان به هم خورد و خندیدند كه یكی از آنها من بودم و از خنده ما دیگران نیز به غیر از حضرت آیت الله خامنهای خندیدند. ولی آقا نمازشان را بدون هیچگونه حركت اضافی به پایان رساندند. بعد از نماز از آقا پرسیدم كه شما چطور توانستید نمازتان را ادامه دهید؟ آقا فرمودند: در مورد چی؟ عرض كردم: به خاطر بزغالهای كه وارد اتاق شده بود. آقا فرمودند: ذرهای از این جریان را متوجه نشدم.
حجة الاسلام والمسلمین راشد یزدی (مشهد)
حفظ عزت ملی در سفرهای خارجی
در لیبی، خیمهای برپا كرده بودند كه ارتفاع در ورودی آن خیمه كوتاه بود و به ناچار هر كس میخواست وارد بشود، باید خم میشد. از طرفی داخل خیمه، روبروی در، عكس قذافی بود؛ یعنی هر كس وارد میشد ناخواسته در مقابل عكس قذافی سر خم میكرد. حضرت آیت الله خامنهای وقتی میخواستند وارد خیمه شوند، به قهقرا (پشت) وارد میشوند تا در مقابل عكس قذافی سر خم نكنند.
آیت الله خزعلی
خدمت علیگونه به خانواده شهدا
مقام معظم رهبری در دیدار از خانوادههای شهدا، وارد منزل همسر شهیدی شدند كه مریض بود و وضع خانه نابسامان بود.
حضرت آیت الله خامنهای ضمن دستور به همراهان برای انتقال همسر مكرمه شهید به بیمارستان، خودشان در حیاط را میبندند و به نظافت مشغول میشوند.
حجة الاسلام غفاری
خراب میكنید بعد میآیید پیش من؟!
یك روز همراه با یكی از استانداران محضر مقام عظیم الشان ولایت بودیم. آقای استاندار در دیدار قبلی خود درباره كاری از آقا نظرخواهی كرده بودند و معظم له نظرشان را فرموده بودند، ولی این استاندار برخلاف نظر آقا عمل كرده بود و كار خراب شده بود. استاندار به مقام معظم رهبری عرض كرد: در آن مسائل استانی متاسفانه من برخلاف نظر شما عمل كردم و كار خراب شد. آقا ناراحت شدند و فرمودند:
كار را خراب میكنید بعد پیش من میآیید؟!
حجة الاسلام والمسلمین دكتر مرتضی آقا تهرانی
دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد
به مناسبت برگزاری كنگره بین المللی حضرت زهرا علیها السلام آیت الله حسن زاده آملی صحیفه نور خود راتقدیم رهبر انقلاب میكند و در نامهای به محضر مقام معظم رهبری مینویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
این صحیفه نور موسوم به «فص حكمة فی كلمة فاطمیة» به مناسبت تاسیس نخستین كنگره تجلیل و تكریم از عصمة الله الكبری و ثمرة شجرة الیقین و احسن منازل القرآن و بقیة النبوة و مشكوة الولایة و الامامة حضرت فاطمه بنت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله كه به فرمان همایون و خجسته رهبر عظیم الشان كشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله معظم خامنهای كبیر - متع الله الاسلام والمسلمین بطول بقائه الشریف - در ساری مازندران ایران برگزار میشود. با سلام و حیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید، به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» تقدیم میگردد، و عرض میشود «یا ایها العزیز جئنا ببضاعة مزجاة»
دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.
حسن حسن زاده آملی
14/6/1376
دلجویی از محرومین
به نقل یكی از دوستان، مقام معظم رهبری در مسیر برگشت از ارس ماخوست (یكی از روستاهای كوهستانی و محروم در جنوب شهرستان ساری) چند زن روستایی را دیدند كه هیزم تهیه كرده، بر پشت خود بسته و با مشقت هیزمها را حمل میكردند.
معظم له وقتی با این صحنه مواجه شدند، دستور دادند ماشین متوقف شود. از ماشین پایین آمدند، مقداری با آنها سخن گفتند و از مشكلات آنان سؤالاتی كردند و در آخر هم دستور دادند به هر كدام از آنها هدیهای تقدیم كنند.
سردار باقرزاده (مسئول كمیته جستجوی مفقودین)
رؤیای صادقانه
یك وقت بدون اطلاع وارد محلهای برای دیدن خانواده شهیدی شدیم، دیدم محله پر از جمعیت است و برای ورود مقام معظم رهبری، گاو و گوسفند آماده كرده اند. آقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند: مگر نگفتم مزاحم مردم نشوید و دیدار من بدون اطلاع قبلی باشد. ما عرض كردیم: آقا؛ از دفتر اطلاع نداده اند. بالاخره آقا وارد منزل پدر شهید شدند و فرمودند: بگو ببینم چه كسی آمدن مرا به شما اطلاع داده است، آیا از دفتر اطلاع داده اند؟ پدر شهید عرض كرد: نه آقا، من دیشب حاج آقا روح الله (امام رحمه الله) را در خواب دیدم، پسرم علی رضا نیز در كنار امام رحمه الله نشسته بود. امام رحمه الله رو به من كردند و فرمودند: فلانی، فردا شب مهمان عزیزی داری، از مهمانت پذیرایی كن. گفتم: مهمان من كیست؟ فرمود رهبر مهمان شما است. با تعجب گفتم رهبر میخواهد به خانه من بیاید؟! پسرم گفت: بله بابا، رهبر میخواهد به خانه ما بیاید، از ایشان پذیرایی كنید.
حجة الاسلام احمدی (از اساتید حوزه علمیه قم)
راهنمایی با توجه به موقعیت
یكی از دوستان میگفت: یك روز كه مقام معظم رهبری به كوههای اطراف تهران رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد میكنند كه به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند و تصور میكردند كه آقا دستور دستگیری آنها را خواهد داد، ولی بر خلاف تصور آن دو، مقام معظم رهبری با آنها احوالپرسی كردند و از شغل و فامیل بودن آنها سؤال كردند. پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت كه ما دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن دو صحبت كردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه محرمیتی در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج كنید و به آنها پیشنهاد دادند اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیایید، من آمادگی دارم كه شخصا عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی كردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسیدند. آقا عقد آنها را جاری كردند و با برخورد كریمانه مقام عظیم الشان ولایت، این دو جوان تغییر مسیر دادند و آن دختر غیرمحجبه به یك دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو به یك جوان مذهبی مبدل شدند.
آقای محمد امین نژاد (از كارمندان صدا و سیما - تهران)
رد امتیاز ویژه
زمانی كه ضریح مطهر حضرت امام رضا علیه السلام در حال تعویض بود، در خدمت مقا م معظم رهبری به پابوسی امام هشتم مشرف شدیم. مقام معظم رهبری برای زیارت در كنار مرقد آن امام همام علیه السلام، مشغول راز و نیاز بودند. چون ضریح را برداشته بودند، حضور در كنار قبر، رنگ و بوی دیگری داشت.
بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیت الله خامنهای، آقای واعظ طبسی به ایشان عرض كرد، آقازادهها هم بیایند نزدیكتر تا از نزدیك امام علیه السلام را زیارت كنند. معظم له فرمودند: پس بقیه چی؟!
این دقت را همواره حضرت آقا دارند. ایشان امتیاز ویژه و خاصی را برای فرزندانشان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد میتوانند از نزدیك قبر امام هشتم علیه السلام را زیارت كنند، فرزندان من هم بیایند.
پس از بیان آقا، همه توفیق حضور یافتند. عجب روز به یاد ماندنی بود!
بعضی از دلشكستگان، سر از پا نمیشناختند.
حجة الاسلام محمد علی حقانی (از اعضای بیت - تهران)
رسیدگی به مشكلات
یكی از طلاب خارجی نقل میكرد كه وقتی وارد ایران شدم، ویزا نداشتم و حتی از داشتن حداقل امكانات محروم بودم. بعد از مدتها سعی و تلاش، چون جایی برای ماندن نداشتم از ماندن در حجره دوستان خجالت میكشیدم، مجبور شدم مدتی را در مسجد جمكران اقامت گزینم. چند روزی كه آنجا ماندم، به امام زمان علیه السلام توسل پیدا كردم. همان شب در عالم رؤیا دیدم كسی به من فرمود: فردا شب مقام معظم رهبری به مسجد جمكران خواهند آمد، مشكل خودت را بنویس و تقدیم ایشان كن. من از خواب بیدار شدم، نامهای نوشتم و منتظر ماندم. فردا شب در نیمههای شب دیدم مقام معظم رهبری با چند نفر وارد مسجد جمكران شدند و من با تعجب به خاطر رؤیای صادقه، نمیدانستم چه كنم. جلوتر رفتم و نامهای كه در دست داشتم خدمت مقام معظم رهبری تقدیم كردم و طولی نكشید وقتی كه به مركز جهانی رجوع كردم به من گفتند: جواب نامه شما رسیده و شما پذیرش شده اید و به این صورت مشكل بنده با عنایت مقام معظم رهبری حل شد.
حجة الاسلام حسین جلالی
رعایت حدود الهی در برخوردهای دیپلماسی
یكی از مطالبی كه در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنهای، بسیار در دنیا انعكاس پیدا كرد و آثار بسیار مثبتی در میان مسلمانان گذاشت، برخورد ایشان با دعوت رئیس جمهور زیمبابوه در مهمانی رسمی شام بود. پس از آنكه به معظم له اطلاع داده شد كه در سر میز شام، مشروبات الكلی وجود دارد، ایشان پیغام دادند كه ما در این مهمانی شركت نمیكنیم، مگر اینكه مشروبات الكلی جمع شوند. آنان گفتند: ما به شما كاری نداریم، یعنی به ایرانیها تعارف نمیكنیم، بلكه طبق رسم خودمان از مهمانان غیرایرانی با مشروبات الكلی پذیرایی میكنیم.
مقام معظم رهبری به آنان فرمودند: ما سر سفره شامی كه در آن مشروبات الكلی باشد، حاضر نمیشویم، چون شرعا حرام است. آنان حاضر نشدند كه مشروبات را جمع آوری كنند. معظم له هم در آن مهمانی شام شركت نفرمودند. غربیها و رسانههای آنان تصور كردند كه طعمه دندان گیری از این خبر نصیب آنها شده است و در دنیا چنین منعكس كردند كه ایرانیها و رئیس جمهور ایران، بر خلاف آنچه در پروتكلهای تشریفاتی جهان مرسوم است، در مهمانی شام حاضر نشدند، ولی انتشار این خبر در جهان اسلام، موجب تقویت موضع آرمانی نظام اسلامی شد و بسیار به نفع جمهوری اسلامی ایران تمام شد.
دكتر علی اكبر ولایتی (مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل)
ارادت رهبر به جانبازان
در مورخ 5/5/1367 در عملیات آزادسازی جاده خرمشهر - اهواز كه همزمان با عملیات مرصاد در منطقه شلمچه انجام گرفت، دشمن كه با شكست مذبوحانهای مواجه شده بود، برای جبران شكست خود اقدام به بمباران شیمیایی منطقه نمود. بنده نیز به شدت از ناحیه اعصاب، داخلی، ریه، چشم و پوست شیمیایی شدم و با آمبولانس برای درمان به بیمارستانهای صحرایی پانزده خرداد دارخوین و امام حسین علیه السلام خرمشهر اعزام و از آنجا به اتفاق مجروحین دیگر برای معالجه بیشتر به شهر اهواز منتقل شدیم.
در حین انتقال به بیمارستان متوجه شدم كه بعضی از برادران رزمنده - كه تا آن روز مجروح شیمیایی ندیده بودند - از ما فاصله میگیرند؛ چون خیال میكردند كه در صورت تماس با ما، ممكن است آنها هم شیمیایی شوند. حتی از دادن یك لیوان آب برای آشامیدن خودداری میكردند و این رفتار آنها برای ما ناراحت كننده و باعث رنجش میگردید.
بالاخره به اهواز رسیده و در نقاهتگاه مجروحین شیمیایی سید الشهداء بستری شدیم. در دومین روزی كه در آنجا تحت درمان بودیم، ناگهان ساعت 11 شب به مجروحین اطلاع دادند كه رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای (كه در آن زمان رئیس جمهور بودند) برای ملاقات به بیمارستان تشریف آورده اند. همه خوشحال شده و برای دیدار با ایشان لحظه شماری میكردیم.
آن بزرگوار با تك تك مجروحین شیمیایی مصافحه و روبوسی نموده و در حق آنان محبتهای زیادی كردند تا اینكه نوبت به حقیر رسید. ایشان را بسیار نورانی و رشید دیدم و هنگامی كه خم شدند تا با بنده روبوسی كنند، حالت عزت و احترام عجیبی به من دست داد و احساس سربلندی و غرور نمودم؛ سربلندی و غرور از اینكه رئیس جمهور مملكت این گونه به جانبازان شیمیایی ارادت داشته و احترام میگذارند. لذا خدا را شكر گفته و برای سلامتی و شفای ایشان و كلیه جانبازان اسلام دعا كردم.
جانباز جنگ تحمیلی - محمد زارع تیموری