مبلغ وارسته آیت الله برهان‏(ره)

تولد و تحصیلات

یكى از چهره‏هاى بسیار موفق در تبلیغ دین خدا، عالم ربانى و خودساخته، آیت اللّه حاج شیخ على‏اكبر برهان‏رحمه الله است. وى در سال 1324 قمرى در تهران و در میان خانواده‏اى متدین، پاى به عرصه حیات گذاشت.

آن بزرگوار، مقدمات و مقدارى از سطح اولیه علوم الهى را در تهران و نزد استادان مبرّزى چون: آقاى سید محمّد قیصر، آقاى شیخ على رشتى و سید محمّد استرآبادى فرا گرفت و سپس براى ادامه تحصیل، رهسپار نجف اشرف شد و به مدت 3 سال نیز در این شهر اقامت گزید و مقدارى از كتب متداول درسى آن عصر را نزد آیت اللّه شیخ مرتضى طالقانى و آقا میرزا محمّد عراقى تلمذ كرد. آن‏گاه به ایران مراجعت و به مدت یك سال نیز در تهران اقامت داشت و به تحصیل و كسب دانش پرداخت.

وى براى درك و بهره‏مندى از فضاى علمى حوزه تازه تأسیس علمیه قم، وارد این شهرستان مذهبى شد و توانست سطوح عالیه فقه و اصول را نزد عالم جلیل القدر، مرحوم آیت اللّه حاج شیخ محمدعلى حائرى قمى به اتمام برساند. آن‏گاه براى عمق بخشیدن به معلومات خود و نیل به اهداف والاى علمى و معنوى وارد جلسات درسى خارج فقه و اصول اعاظم بزرگ حوزه مباركه قم شد.

اساتید فرزانه وى عبارت‏اند از، حضرات آیات عظام:

1. حاج شیخ عبد الكریم حائرى یزدى‏رحمه الله؛

2. حاج سید محمّدتقى خوانسارى‏رحمه الله؛

3. حاج سید محمّد حجت كوه‏كمره‏اى‏رحمه الله؛

4. حاج شیخ مهدى مازندرانى‏رحمه الله. (1)

مهاجرتى دوباره به نجف اشرف

او براى بهره‏گیرى بیش‏تر از فضاى علمى و معنوى حوزه كهنسال نجف اشرف، بار دیگر عازم عتبات عالیات شد. در نجف اشرف، رحل اقامت افكند و از محضر فرزانگان و عالمان آن سامان بهره برد كه عبارت‏اند از آیات عظام:

1. سید ابو الحسن اصفهانى؛

2. میرزا محمّدحسین نائینى؛

3. شیخ محمّدكاظم شیرازى؛

4. سید محمود شاهرودى؛

5. سید على آقاى قاضى. (2)

میزرا على‏اكبر برهان، بعد از استوار كردن مبانى علمى و اخذ اجازات عالیه اجتهاد و نیل به مقامات والاى علمى و سیر و سلوك عرفانى، همانند بسیارى از عالمان به تدریس سطوح پرداخت و جمعى از افاضل برجسته را در مكتب علمى خویش پرورانید.

مراجعت به تهران

زمانى كه آن مرد بزرگ در نجف اشرف مشغول تحصیل و تدریس و تكمیل معلومات و معارف علوم الهى بود، اوج بیدادگریهاى ظالمانه و ضددینى حكومت رضاخان در ایران به شمار مى‏رفت. مدارس دینى، تخریب یا متروك شده بود و به بهانه متحد الشكل شدن لباسها، لباس مقدس روحانیت را پاره كرده، چادرهاى زنان مسلمان را از سر آنان برمى‏داشتند و با اعمالِ كارهاى ضددینى، روحانیت را منزوى و چهره‏هاى شاخص آنان را تبعید و یا توسط ایادى رضاخان به طرز مشكوكى به شهادت مى‏رساندند كه مرحوم آیت اللّه سید حسن مدرس‏رحمه الله یكى از شاخص‏ترین آنها بود.

پس از سقوط رضاخان در شهریور 1320 شمسى عالم مجاهد آیت اللّه برهان‏رحمه الله از جمله كسانى بود كه بدون تأخیر، وارد عرصه‏هاى اجتماعى - دینى شد. آن بزرگوار، بى‏درنگ به تهران آمد و با این نیت كه احداث و تأسیس مدارس دینى و تربیت طلاب متعهد و بازسازى اوضاع دینى و مذهبى در آن زمان حسّاس براى ایران كارى بسیار ضرورى است، در این شهر رحل اقامت افكند و براى احیاى علوم اسلامى بسیار كوشید.

او مدارس علمیه‏اى را تأسیس كرد و نیز مدارس پسرانه و دخترانه‏اى براى آموزش و پرورش نوباوگان اسلامى احداث كرده، شاگردان با فضیلتى را در دامن پر مهر و محبت خویش پروراند. آن عالم وارسته، براى كمك به نیازمندان و محرومان، صندوق قرض الحسنه‏اى را راه‏اندازى كرد و با مواعظ و نصایح مؤثرش، باعث هدایت گمراهان و منحرفان شد.

مهم‏ترین فعالیتهاى دینى، اجتماعى و فرهنگى آیت اللّه برهان عبارت‏اند از:

1. مسجد و مدرسه علمیه لرزاده، واقع در خیابان لرزاده، نزدیك میدان خراسان كه از مهم‏ترین پایگاه‏هاى مذهبى مهم در تهران به شمار مى‏روند. بعد از رحلت آیت اللّه برهان در سال 1340 شمسى، آیت اللّه حاج شیخ على فلسفى تنكابنى و استاد عمید زنجانى از ائمّه جماعت این مسجد با عظمت بوده‏اند.

2. مدرسه علمیه برهانیه، جنب حرم مطهّر حضرت عبد العظیم الحسنى‏علیه‏السلام كه داراى سبكى جدید است و 34 حجره دارد. این بنا، در دو طبقه با همه امكانات رفاهى آن زمان به دست با كفایت معظم له احداث شد.

3. دبستان و دبیرستان دخترانه و پسرانه برهان كه براى پرورش و آموزش پسران و دختران مسلمان پدید آمد.

4. تربیت و پرورش شاگردان نامدار و با فضیلت كه برخى از آنها عبارت‏اند از:

مرحوم حاج شیخ احمد مجتهدى تهرانى، حاج آقا مجتبى تهرانى، حاج شیخ محمّدرضا مهدوى كنى، حاج سید محمّدحسین مرتضوى لنگرودى، حاج سید محمّدحسن مرتضوى لنگرودى، حاج شیخ على پهلوانى معروف به سعادت‏پرور، حاج شیخ حسین انصاریان.

آیت اللّه مهدوى كنى درباره روش تربیتى استادش مى‏گوید: «واقعاً نَفَس ایشان و روش تربیتشان در افرادى كه با ایشان ارتباط داشتند، خیلى مؤثر بود. غالباً طلبه‏هاى ایشان كه به قم مى‏رفتند، انگشت‏نما بودند؛ یعنى نشان مى‏دادند كه اینها طلبه‏هاى آقاى برهان هستند؛ زیرا هم اخلاقشان، هم درسشان خوب بود و رفتارشان با طلبه‏هاى دیگر فرق داشت. این آثارى بود كه ایشان گذاشت. واقعاً هم تعداد زیادى از طلاب را تربیت كرد كه بعضى از آنها الآن در قید حیات هستند.‌» (3)

5. تأسیس صندوق قرض الحسنه در مسجد لرزاده: حاج شیخ حسین انصاریان واعظ شهیر تهران در این‏باره مى‏گوید: «مرحوم آیت اللّه برهان با تمام وجود در اختیار مردم بود. وى از مؤسسان اولیه صندوقهاى قرض الحسنه محسوب مى‏شود كه به شكل كنونى در آمده است. مرحوم برهان و اطرافیان او صندوق قرض الحسنه مسجد لرزاده را تأسیس كردند كه از اوّلین صندوقهاى قرض الحسنه ایران بود. علاوه بر خدمات ارزنده ایشان از طریق مسجد، مدرسه دخترانه و پسرانه و حوزه‏هاى علمیه، هر كس هم براى حل هر مشكلى به ایشان مراجعه مى‏كرد، لفظ «نه» از این مرد بزرگوار نمى‏شنید.‌» (4)

6. آثار قلمى و تألیفات: مرحوم آیت اللّه برهان علاوه بر خدمات اجتماعى، خدمات علمى و آثار قلمى چندى از خویش به یادگار گذارده است كه عبارت‏اند از: 1. رساله‏اى در عدالت؛ 2. تعلیقه‏اى بر مكاسب؛ 3. تفسیر سوره یوسف موسوم به «احسن المجالس»؛ 4. بشائر النبویه؛ 5. رساله‏اى در حدیث ایام؛ 6. ربیع الابرار؛ 7. پریشان‏نامه.

اوصاف و كمالات

اوصاف و ویژگیهاى اخلاقى، علمى و دینى این عالم ربانى و مهذّب و خودساخته را از زبان شاگردان آن مرحوم در ذیل مى‏آوریم:

1. اخلاق محمّدى و هدایت عملى‏

آقاى حاج شیخ حسین انصاریان مى‏گوید: «در اوان طفولیت من، در خیابان خراسان، مسجدى قرار داشت كه مسجد لرزاده نامیده مى‏شد و به دست عالمى ربانى به نام آیت اللّه حاج شیخ على‏اكبر برهان بنا شده بود. وى در نجف درس خوانده و در سیر و سلوك عرفانى، تحت تأثیر عالم بزرگ ربانى، سید على قاضى بود. حاج آقا برهان، عارفى شیعى و متمسك به قرآن كریم و روایات ائمّه اطهارعلیهم‏السلام بود. مسجد به بركت وجود این مرد خدا غرق در معنویت و منبع فیاضى براى اهالى محله بود و همه، مجذوب خلق و خوى نیكوى امام جماعت آن شده بودند.

آیت اللّه برهان هر روز، ساعتى قبل از نماز به مسجد مى‏آمد و به نظافت و آراستن مسجد مى‏پرداخت. هنگامى كه مردم براى نماز مى‏آمدند، مسجد را مانند دسته گل،‌تر و تازه و آراسته مى‏دیدند. نماز جماعت، همواره با شكوه برگزار مى‏شد و روحانیت و نورانیت آن، تمام نمازگزاران را در بر مى‏گرفت. آن مرحوم هر شب پس از نماز با بیان گیراى خود، حدود نیم ساعت موعظه مى‏كرد و مردم را به فیض مى‏رساند. آن‏قدر سخنان ایشان جذاب بود كه افراد غیر متدین را نیز به شدت تحت تأثیر قرار مى‏داد. بدین ترتیب محله ما محله‏اى پاك و معنوى شده بود. در این محله به احترام ایشان، از انجام بسیارى از اعمال مستهجن كه در محله‏هاى دیگر انجام مى‏گرفت، اجتناب مى‏شد.

از سال 1340 شمسى تا به حال كه او از دنیا رفته است، كمتر كسى را مثل او یافته‏ام؛ نه اینكه نباشد، حتماً هست؛ امّا من نمونه ایشان را كمتر دیده‏ام. او خوش اخلاق، پرجاذبه و در راه امر به معروف و نهى از منكر بسیار جدى و كوشا بود. حتى شرورترین افراد محله‏هاى پایین شهر تهران را نیز با گفتارى خوش و ملایم به راه راست هدایت كرد. با ارشاد ایشان، خیلیها از كارهاى زشت دست كشیده، اهل طاعت و عبادت و نیكوكارى شدند. آنها در نماز جماعت حضور یافته، حتى بعضیها نماز شب هم مى‏خواندند. افراد آن چنانى كه مثلاً سراپاى بدن خود را خالكوبى كرده بودند، از نَفَس گرم و كرامت مرحوم آقاى برهان، اهل خیر و منشأ كارهاى نیك شده و به انسانهایى بزرگوار مبدل گشته بودند.‌» (5)

2. علوّ همّت‏

آیت اللّه مهدوى كنى درباره رمز موفقیت و پشتكار و همّت والاى استادش مى‏گوید: «بعد از سقوط حكومت پهلوى در شهریور 1320، به تدریج، مدرسه‏هاى دینى در تهران راه افتاد كه یكى از آنها، مدرسه لرزاده بود كه مرحوم برهان، نخستین استاد ما، آن را تأسیس كرد. تقریباً نزدیك میدان خراسان و اطرافش بیابان و زمینهاى كشاورزى اهالى دولاب و به یك معنا خارج از منطقه اصلى تهران بود كه ایشان آن مسجد را ساختند و در صحن این مسجد كوچك، ده تا حجره كوچك درست كرده بودند.

در مورد مرحوم آقاى برهان باید بگویم ایشان، عالمى عارف، مربى و اهل معنا بودند و از نظر تربیتى روش خیلى خوب و مؤثرى داشتند. ایشان با اینكه از علماى درجه یك تهران نبودند و از نظر علمى نسبت به علماى بزرگى كه در آن زمان در تهران بودند شاخص نبود، با این حال با دست خالى در آن گوشه تهران، آن مسجد و مدرسه را ساختند.

ایده ایشان این بود كه طلبه تربیت كند و لذا با همان مدرسه كوچك، هفتاد، هشتاد تا طلبه داشتند كه از تهران و شهرهاى مختلف گرد آمده بودند. ایشان، در تربیت طلبه، دو چیز را خیلى مهم مى‏دانستند: یكى درس خواندن به همان شكل سابق و دیگرى هم تقید به مسائل معنوى، عبادت و نوافل.

ایشان در این مورد، یعنى نوافل، خیلى مقید بودند. از همان اوّل طلبگى، شرایطى را براى طلبه‏ها ذكر مى‏كردند؛ از جمله اینكه طلبه‏اى كه اینجا مى‏آید باید نوافلش ترك نشود. از خصوصیاتى كه ایشان داشتند، توسل به اهل بیت بود كه آن را از لوازم زندگى معنوى طلاب مى‏دانستند و اصرار داشتند كه هفته‏اى یك شب، روضه‏خوانى و بعد هم با سایر نمازگزاران مسجد، سینه‏زنى داشته باشیم. خود ایشان هم كه چراغ خاموش مى‏شد در مجلس عزادارى شركت مى‏كردند.

علاوه بر اینها، ایشان به مسئله موعظه تقید داشتند و هر شب پس از نماز، مردم را موعظه مى‏كردند. به یاد دارم كه مى‏گفتند انسان به موعظه نیاز دارد؛ یا باید موعظه بكند یا موعظه بشود. هر دو در آدم مؤثر است. مى‏گفتند كه انسان، مثل آن فیل سركش مى‏ماند كه باید همیشه چكش بالاى سرش باشد تا غفلت نكند.‌» (6)

3. توسل به اهل بیت‏علیهم‏السلام‏

آن مرحوم، عشق و اخلاص فوق العاده‏اى به اهل بیت عصمت‏علیهم‏السلام داشتند و در تمام موالید و اعیاد و وفیات ائمّه‏علیهم‏السلام مجلس جشن و سوگوارى با شكوهى تشكیل مى‏دادند و خود در مدح آنان اشعارى مى‏سرودند.

مرحوم آیت اللّه مجتهدى در این‏باره مى‏گوید: «علت موفقیت من، همین مجالس توسل در كنار درسهاى طلبگى است. وقتى هم نزد استادمان حاج شیخ على اكبر برهان در تهران در مسجد لرزاده بودیم، ایشان هفته‏اى یك شب سینه زنى برقرار مى‏كردند و مى‏فرمودند: «من هر چه دارم از همان روضه‏ها و سینه‏زنیها كه براى اهل بیت گرفته‏ام، مى‏باشد.‌» (7)

آن عالم متخلق، عشق و علاقه وافرى به حضرت مهدى‏علیه‏السلام داشت. آن بزرگوار پس از زیارت حرمین عسكریین‏علیهم‏السلام و سرداب مقدس ولىّ عصر (عج)، موقع بیرون آمدن از سرداب مقدس و هنگام وداع در پاى پله‏هاى سرداب سامرّا، بداهةً این اشعار را سروده‏اند:

هواى روى تو كرده مرا نى‏                                        ز كویت كى روم دست تهى كى‏

تو آن شاهى كه شاهان‏اند گدایت‏                                عطایت مى‏رسد بر من پیاپى‏

ولى یك غم مرا آزرده كرده‏                                      كه عقلم مى‏زند هر دم مرا هى‏

از آن ترسم كه اى شاه زمانه‏                                     كه گردد مدفن من عاقبت (رى)

غم دیگر از این غم هم فزونست‏                                 نه‏بینم روى تو عمرم شود طى‏

مدد فرما كه تا من آنچه دارم‏                                     به غیر یار سازم جمله را قى‏

كه تا با این و آن من همنشینم‏                                    محالست دیدن من صورت وى‏

بلى مشكل بود این كار لیكن‏                                     شود آسان چه بر حسنش برم پى‏

زبان بربند عاصى، چشم بگشا                                    كه یارت در مقابل جام پر مى‏

ببیند هر كه گلزار رخش را                                       شكایت كى كند از موسم دى‏

همین یك لحظه آن سرور نظر كرد                               زبانم گشته شكّربار چون نى‏

از آن دم حال من حال دگر شد                                  همه عالم به نزدم گشته چون فى (8)

آیت اللّه مهدوى كنى در این باره مى‏گوید:

«ایشان طلبه‏هاى مدرسه را به‏طوردسته‏جمعى به عتبات مقدسه برد. در این سفر كه دو ماه طول كشید. برنامه ویژه‏اى براى ما گذاشت. ده شب در مسجد كوفه بیتوته و اعتكاف كردیم. در نجف، برنامه‏اش این بود كه هر روز ما را به دیدار یكى از علما و مراجع مى‏برد. این سفر براى ما از نظر معنوى سفر بسیار خوبى بود. از آنجایى كه گرایش زیادى به طلبه شدن در بین مردم وجود نداشت، ایشان سعى مى‏كرد همان تعداد كم را نگه دارد.‌» (9)

4. عرفیات طلبگى‏

آیت اللّه مجتهدى تهرانى‏رحمه الله در باره مراعات عُرفیات طلاب مى‏گوید: «عرفیات، غیر از اخلاقیات است. ممكن است شخص استاد اخلاق باشد، ولى از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادى پیدا كرد كه عرفیات را براى انسان بگوید. عرفیات یك سرى مسائلى است كه شاید خلاف شرع نباشد، ولى خلاف عرف جامعه است و عوام الناس از انجام آنها، توسط ما روحانیون خوششان نمى‏آید. ما هم براى اینكه مردم به دین و روحانیت علاقمند شوند و طرد نشوند باید اینها را مراعات كنیم.

روحانى نباید با كسى كه به دین و دستورات آن اهمیت نمى‏دهد معاشرت كند یا چنین افرادى در منزل او رفت و آمد كنند؛ مگر اینكه قصد راهنمایى او را داشته باشد. استاد ما حاج شیخ على اكبر برهان مى‏فرمودند: «روزى به خانه رفتم و متوجه شدم كه عده‏اى میهمان از طرف آشنایان و فامیلهاى همسرم تشریف دارند و بعضى از آنها بدون رعایت اینكه ما روحانى و آخوند هستیم و مردم از ما بیش از دیگران توقع دارند، با ظاهرى كه با عرفیاتِ طلبگى ما مناسب نبود حضور داشتند، لذا به اهل بیت گفتم كه براى آنها توضیح دهید كه متوجه بشوند و آنها هم الحمد للّه متذكر شدند و بعد از این جریان، هر وقت به منزل ما مى‏آیند آنها هم رعایت عرفیات را مى‏كنند.‌» (10) و یا روزى كه طلبه بودیم با معظم له به دیدار یك حاجى كه تازه از مكه آمده بود، رفتیم. ایشان به ما فرمودند: «حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید. كارى نكنید كه بگویند: آخوند جزء مُطَهِّرات است و همه چیز را پاك مى‏كند و مى‏خورد. بنشینید و به هیچ چیز دست نزنید. بگذارید به زور به شما یك چیزى تعارف كنند.‌» (11)

5. مراقبت از طلاب علوم دینى‏

آیت اللّه مهدوى كنى مى‏گوید: «پدرم دوست داشت كه خطّم خوب شود. نزد معلمى به نام زرین قلم در خیابان ناصر خسرو، كلاس خط مى‏رفتم. آقاى برهان متوجه شدند كه من روزها از مدرسه بیرون مى‏روم و از من پرسیدند: «شما چرا بیرون مى‏روید؟» گفتم: «مى‏روم خط بنویسم.‌» گفت: «نه، نه! بیرون نروید؟» زیرا نگران بودند مبادا محیط، ما را آلوده كند. ایشان خیلى مواظب بودند كه طلاب جوان، معاشرتهایشان محدود باشد.‌» (12)

وى مى‏گوید:

«آن مرحوم هفتاد، هشتاد طلبه داشت. مواظب بودند كه ما به عنوان طلبه، پاى منبرشان نشسته‏ایم یا نه؟ اگر یك شب نبودیم ما را مؤاخذه مى‏كرد كه دیشب چرا نیامدید؟» (13)

آن عالم وارسته، همواره به طلاب علوم دینى در باره خصوصیاتى چند، همانند نیت خالص، برنامه‏هاى سحرگاهى، نیروى جاذبه، حافظه قوى، صبر و تحمل در برابر شداید و سختیهاى گوناگون، تواضع، حلم و بردبارى، توسل و برخوردارى از استاد اخلاق و... توصیه مى‏كردند كه فقط به برخى از آنها به صورت اختصار از زبان شاگرد بزرگوارش آیت اللّه مجتهدى‏رحمه الله اشاره مى‏كنیم:

الف. طلبه باید علاوه بر درس خواندن، اهل نوافل و مستحبات و تعقیبات نماز باشد. انسان باید عبادات مستحبى را در طول سال، حداقل یك بار هم شده «نوبر» كند و بچشد؛ مثل میوه‏اى كه انسان هر سال «نوبر» مى‏كند. (14)

ب. طلبه باید برنامه سحرگاهى داشته باشد. یك كارگر صبح تا ظهر كار مى‏كند. ظهر چند دقیقه سرش را مى‏گذارد زمین، خستگى او رفع مى‏شود. دوباره تا شب كار مى‏كند؛ ولى ما ساعتها مى‏خوابیم؛ ولى باز حال بلند شدن نداریم. علتش این است كه گناه، ما را خسته كرده است و نمى‏توانیم براى نماز شب بلند شویم. (15)

ج. ثواب زیاد است؛ ولى ثواب‏دان ما سوراخ است؛ یعنى فلان عمل را خوب به جاى مى‏آوریم و در عوض به ما ثواب هم مى‏دهند؛ ولى عملِ حرام دیگرى را انجام مى‏دهیم؛ مثلاً غیبت مى‏كنیم و ثوابها هم مى‏ریزد و از بین مى‏رود. (16)

مرحوم آیت اللّه مجتهدى‏رحمه الله مى‏گوید: «بعضى از افراد، نزد استاد ما حضرت آیت اللّه حاج شیخ على اكبر برهان مى‏آمدند و از مطلبى یا جریانى تعریف مى‏كردند؛ به مجرد اینكه استاد مى‏فهمیدند كه قصد غیبت دارند، دست روى زانوى آنها گذاشته و صلوات مى‏فرستادند و بدین ترتیب طرف را ساكت مى‏كردند. (17)

شهر فضیلتها

مرحوم آیت اللّه برهان با تمام وجود در اختیار مردم بود و به قدر توان خود، مشكلات مردم را حل مى‏كرد. حجت الاسلام انصاریان مى‏گوید: «ایشان یك حیاط 50 مترى با اتاقى 30 مترى بَرِ خیابان لرزاده و كنار خانه‏اش ساخته بود كه در آن به روى همه باز بود. تابستانها افرادى از طلاب و كسبه نجف به مسجد لرزاده مى‏آمدند و در آن خانه اقامت مى‏كردند. مرحوم برهان، صبحانه و ناهار و شام آنها را مى‏داد و هیچ‏گاه نمى‏پرسید كه چند روز مى‏خواهند بمانند.

در مسجد، سه نوبت، نماز جماعت برپا بود. از هر صنف، بزّاز، بقّال، بنّا، دكتر، مهندس و... براى نماز مى‏آمدند. ایشان به همه سپرده بود كه هر كارى دارید به یكدیگر مراجعه كنید؛ حتى براى ازدواج نیز تأكید داشتند كه آنها از بین خود عروس و داماد پیدا كنند.

عده‏اى از پزشكانِ مرید حاج آقا پیشنهاد كرده بودند كه اگر بیمار فقیرى هست نزد ما بفرستید تا به رایگان او را درمان كنیم و در تهیه دارو به او كمك كرده و در صورت لزوم بسترى‏اش نماییم. در اداره‏ها نیز حاج آقا مریدان زیادى داشت. هر كس كارش به بن‏بست مى‏رسید، نامه‏اى از ایشان مى‏گرفت و مشكل خود را حل مى‏كرد.

اگر كتاب تازه‏اى چاپ مى‏شد، به مؤلف آن مى‏گفت كه كتابهایت را به مسجد بیاور تا سفارش كنیم مردم بخرند. یكى از كسانى كه كتابهایش را براى فروش به آنجا آورده بود، مرحوم فیض الاسلام بود كه كتاب نهج البلاغه‏اش را كه در شش جلد بود به آنجا آورد و جلدى پنج تومان فروخت. پدر من هم یك دوره از آن خرید. مسجد لرزاده تقریباً شهر كوچكى بود كه افراد مختلف از هر صنفى در آن حضور مى‏یافتند.‌» (18)

مدرسه كلاسیك برهان‏

حكومت پهلوى عمده اهداف ضدّ دینى خود را از طریق اداره آموزش و پرورش اعمال مى‏كرد و با برپایى مجالس و محافل طاغوتى در صدد اسلام‏زدایى از نوباوگان مسلمان بود. در جنوب تهران، سه چهره روحانى در صدد مقابله با اهداف پلید و شیطانى رژیم برآمدند و با تأسیس مدارس كلاسیك و تربیت و پرورش فرزندان مسلمان، خدمات بزرگى را به اسلام و جامعه اسلامى ارائه كردند.

این سه چهره معروف عبارت‏اند از:

1. آیت اللّه حاج شیخ عباسعلى اسلامى؛ او 160 دبستان و دبیرستان در نقاط مختلف كشور به‏ویژه در تهران، تحت عنوان «جامعه تعلیمات اسلامى» تأسیس كرد. (19)

2. عالم مجاهد آیت اللّه حاج شیخ جواد فومنى.

3. حضرت آیت اللّه حاج شیخ على اكبر برهان.

حجت الاسلام انصاریان مى‏گوید: «جوّ مدرسه مرحوم برهان و روحیه معلّمان آن مدرسه، به‏گونه‏اى دیگر بود؛ یعنى پرورش فرهنگ اسلامى در روح و جان بچه‏ها و دور نگه داشتن از فرهنگ غرب، محور اصلى كار بود و مخالفت و مقابله با تبلیغات و جلوه‏هاى طاغوتى حكومت شاهنشاهى نیز روى دیگر سكه بود.

معلمها به روشهایى كه ما بتوانیم درك كنیم در سخنان خود، یا با نقل داستان، این مقاصد را اعمال مى‏كردند. در آن زمان، جشنهاى طاغوتى برگزار مى‏شد كه دانش‏آموزان باید در آن شركت مى‏كردند؛ امّا مسئولان مدرسه ما تلاش فراوان مى‏كردند و بچه‏هاى مدرسه را به آن جشنها نمى‏بردند. مرحوم برهان نیز دافعه عجیبى نسبت به فرهنگ غرب و حكومت شاهنشاهى داشت.

مى‏توان گفت تربیت‏یافتگان مدارس مرحوم برهان، از سرمایه‏هاى انقلاب هستند. در حقیقت، آن مرد بزرگ بدون اینكه بداند در آینده، انقلاب اسلامى صورت مى‏گیرد و به پیروزى مى‏رسد، نیروى اسلامى تربیت كرده بود. شش ساله بودم كه دست در دست پدربزرگ، براى ثبت‏نام به مدرسه مرحوم برهان رفتم. به مدرسه كه رسیدیم آیت اللّه برهان نیز حضور داشت. رفتار و استقبال ایشان به‏گونه‏اى بود كه من بعد از ثبت‏نام با آرامش و آسودگى در مدرسه ماندم.

مدرسه، زیر نظر آن مرحوم اداره مى‏شد و همه معلمها را نیز خود ایشان انتخاب مى‏نمود. در اوّلین جلسه‏اى كه آیت اللّه برهان در كلاس حضور یافت، سوره حمد را به ما یاد داد و آن‏قدر حوصله به خرج داد تا آن را كاملاً حفظ كردیم. در آن مدرسه، پرورش، بیش از آموزش اهمیت داشت و بچه‏ها تحت نظر معلمان نیك و دلسوز به خوبى پرورش یافتند. بحمد اللّه تا به حال هر كدام از شاگردان آن مدرسه را كه مى‏بینم آنان را متدین و معنوى مى‏یابم. نماز خواندن آقاى برهان به‏گونه‏اى بود كه براى همه جاذبه داشت. ایشان صداى بسیار گیرایى داشتند و به قدرى متواضع بودند كه یك ساعت پیش از نماز، دستشوییهاى مسجد را پاك مى‏كردند. همه افراد بى‏دین و بى‏قید نیز مجذوب ایشان شده بودند.‌» (20)

رحلت غم‏انگیز

سرانجام آن عالم وارسته براى انجام فریضه حج رهسپار بیت اللّه الحرام شد و در مكه، تمامى اعمال و مناسك حج را به خوبى به پایان رساند و در همان سرزمین مقدس از دار دنیا رحلت فرمود. ابتدا فكر مى‏كنند شاید سكته كرده باشند؛ چون آن روزها در مكه، امكاناتى نبود، به همین دلیل او را به جده مى‏رسانند؛ امّا دكترها مى‏گویند كه وفات یافته است.

پیكر پاكش در نیمه ذى الحجه 1378 قمرى حدود سال 1339 شمسى پس از انجام نماز توسط حضرت آیت اللّه حاج شیخ حسین لنكرانى‏رحمه الله، در كنار قبر حوا به خاك سپرده شد. مرحوم حاج شیخ محمّد شریف رازى كه سالیان متمادى در امور تربیت طلاب با او همكارى داشت و جزوه «برهان ما» را در فقدانش به طبع رسانده است، مى‏نویسد: «در مرگ آیت اللّه برهان، مردم خیابان خراسان و لرزاده و دیگر نقاط تهران، چنان گریستند كه كم‏تر دیده شد. قصاید بسیارى در فقدانش سروده شد.

«عاش سعیداً و مات حمیداً.‌» (21)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

1) شرح حال بزرگان و اساتید مرحوم آیت اللّه برهان در مجموعه «گلشن ابرار» تألیف جمعى از پژوهشگران پژوهشكده علمى، كاربردى باقر العلوم‏علیه‏السلام به تفصیل آمده است‏

2) همان.

3) خاطرات آیت اللّه مهدوى كنى، تدوین دكتر غلامرضا خواجه‏سروى، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامى، 1385 ش، ص 61.

4) خاطرات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان، تدوین آقایان: دهقانى اشكذرى، كرمى‏پور، نیك‏بخت، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامى، 1382 ش، ص 39.

5) خاطرات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان، ص 38 و 39 با تلخیص.

6) خاطرات آیت اللّه مهدوى كنى، ص 60.

7) آداب الطلاب (زندگى‏نامه و بیانات حاج آقا مجتهدى تهرانى)، شاكر برخوردار فرید، تهران، چاپخانه قلم‏گستر، 1379 ش، ص 136.

8) گنجینه دانشمندان، محمّد شریف رازى، تهران، چاپ اسلامیه، 1353 ش، ج 3، ص 397.

9) خاطرات آیت اللّه مهدوى كنى، ص 64.

10) آداب الطلاب، ص 135.

11) همان، ص 137.

12) خاطرات آیت اللّه مهدوى كنى، ص 61.

13) همان، ص 60.

14) همان، ص 187.

15) همان، ص 113.

16) همان، ص 399.

17) همان، ص 248.

18) خاطرات حجت الاسلام انصاریان، ص 40.

19) براى اطلاع و آگاهى بیش‏تر ر. ك: جامعه تعلیمات اسلامى (آیت اللّه حاج شیخ عباسعلى اسلامى و نقش ایشان در انقلاب اسلامى) تدوین حمید كرمى‏پور، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1380.

20) خاطرات حجت الاسلام انصاریان، ص 23، 24 و 32، با تلخیص.

21) برهان ما، محمدشریف رازى.

396 دفعه
(0 رای‌ها)