شیوه تشبیهی و كاربرد تبلیغی آن در نهج البلاغه

مقدمه

یكی از موضوعاتی كه در وادی «تبلیغ» به آن برمی خوریم، شیوه‌های پیام رسانی است، كه یكی از مهمترین آن‌ها «شیوه تمثیلی و تشبیهی» است. این شیوه كه در گستره تعلیم و تربیت كاربرد بسیار مؤثری دارد به مربی امكان می‌دهد تا مطالب مورد نظر خود را در قالبی ساده و قابل فهم به مخاطبان خود منتقل كند. با توجه به اینكه موضوعات معنوی در دسترس حواس ظاهری انسان قرار نمی‌گیرند و به تجربه در نمی‌آیند، تفهیم آن‌ها به دیگران دشوار است و كارایی این شیوه نسبت به این دسته از آموزه‌ها دو چندان می‌شود.

ما در این مقاله بر آنیم تا گذری بر این شیوه در كتاب گرانسنگ نهج البلاغه داشته باشیم.

علم بلاغت و تشبیه

از آنجا كه هدف ما در این مقاله، مروری بر نمونه‌هایی از تشبیهات امیرالمؤمنین علی علیه السلام و نگره تبلیغی به شیوه تشبیهی است، برای روشن شدن جایگاه این شیوه در علم بلاغت، مناسب است به اركان، انواع، فواید و اغراض آن نگاهی گذرا داشته باشیم.

بلاغت در لغت به معنی شیوا سخنی و زبان آوری است و در اصطلاح معانی بیان، به معنی رسیدن به مرتبه منتهای كمال در ایراد كلام به رعایت مقتضای حال می‌باشد. (1)

بلاغت علاوه بر دریافت نیكو و ساختمان كلمه و جمله و سجع و قافیه و آرایش‌های دلپذیر و گزینش واژگان، هنری است كه با جان انسان سرو كار دارد. زیرا مراد از آن، نوازش خاص و ایجاد مسرّتی است كه از پس بیان در جان ما پدید می‌آید. (2)

علم بیان یكی از اركان علم بلاغت است و در آن از چگونگی ادا كردن معنی واحد به عبارات مختلفه بحث می‌شود. به عبارت دیگر مجموعه قواعدی است كه نشان می‌دهد چگونه می‌توان از معنی واحدی به الفاظ مختلف تعبیر كرد و مباحث آن شامل حقیقت، مجاز، تشبیه، استعاره و كنایه است. (3)

تشبیه در لغت به معنای تمثیل و در اصطلاح به معنی بستن عقد مشابهت بین دو چیز یا بیشتر است كه مقصود، مشاركت آن‌ها در یك یا چند صفت برای تبیین غرضی كه متكلم در ذهن می‌پروراند می‌باشد.

تشبیه یكی از مظاهر زیبایی در زبان است و در علم بلاغت پایگاهی عظیم دارد، چرا كه باعث روشنگری و تقریب معانی دور از ذهن می‌گردد و بر فضل و جمال معانی می‌افزاید و مجالی گسترده و فروغی فراوان و انبوه دارد.

بلاغت و شگفتی «تشبیه»، ناشی از پیوندی است كه گوینده و سخنور بین یك چیز معمولی و یك امر عادی و خیالی و موجودی شگفت و ممتاز، به بهترین تعبیر برقرار می‌كند و ما را از عرصه‌ای پست به پهنه‌ای متعالی می‌رساند. (4)

اركان تشبیه

در هر تشبیهی چهار ركن اصلی وجود دارد:

1ـ مشبه یا مانسته

2ـ مشبه به یا هماننده

3ـ ادات تشبیه یا سازواره

4ـ وجه شبه یا همانندگی (5)

تشبیه از جهات مختلف به انواع گوناگونی تقسیم می‌شود، مانند: مفصل و مجمل، مرسل و مؤكد، تام الاركان، بلیغ، ملفوف، مفروق، تسویه، جمع و... كه سخنان ائمه اطهار سرشار از این تشبیهات است و كتاب گرانمایه نهج البلاغه همچنان كه از نامش پیداست آكنده از انواع تشبیه می‌باشد. سید رضی رحمة الله علیه در مقدمه این دریای گهربار می‌نویسد: «چنین كتاب طراز فصاحت خواهد بود و پیرایه بلاغت، عربیت را بها فزاید و دین و دنیا را به كار آید، كه بلاغتی چنان نه در گفتاری فراهم آمده و نه در یك جا در كتابی هم، چه امیر مؤمنان علیه السلام سرچشمه فصاحت است و آبشخور بلاغت.‌»

ویژگی‌های شیوه تشبیهی

برای آنكه به كاربرد تبلیغی شیوه تشبیهی پی ببریم لازم است محسنات و جایگاه آن را دریابیم.

فوائد و خواص شیوه تشبیهی را می‌توان در چند جمله خلاصه كرد:

الف) ایجاد تنوع در بیان مطالب

ب) تسهیل در بیان موضوعات سنگین و معنوی

ج) محسوس و ملموس شدن موضوعات برای مخاطب

د) سهولت در یادگیری مطالب دشوار و فراهم شدن زمینه پذیرش و هدایت افراد.

اغراض تشبیه (6)

اغراض ما درشیوه تشبیهی گوناگون است. برخی از این اغراض عبارتند از:

1 ـ بیان وصف و حال مشبه: مانند تشبیه حجاج به كبوتران.

«و یألهون الیه ولوه الحمام؛ (7) و بدان پناه برند چون كبوتران.‌»

2 ـ بیان مقدار حال مشبه در قوت و ضعف و كوچكی و بزرگی و زیادت و نقصان، مانند تشبیه فرشتگان به پرچم‌های سفید.

«فهی كرایات بیض قد نفذت فی مخارق الهواء؛ (8)  [و از آنان دسته‌ای است كه] همچون پرچم‌های سفید، از سویی درون هوا رفته است.‌»

3 ـ تقریر حال مشبه و تقویت شأن آن در ذهن شنونده، مانند تشبیه مبلغ بی عمل به كمان بی تیر.

«الداعی بلا عمل كالرامی بلا وتر؛ (9) آن كه (مردم را به خدا) خواند و خود به كار نپردازد، چون تیرافكنی است كه از كمان بی زه تیر اندازد.‌»

4 ـ اظهار تزیین مشبه

مانند تشبیه بال طاووس به سیم و زر و گل‌های بهاره و حله‌های نگارین و.... (10)

5 ـ اظهار تقبیح برای ایجاد تنفر از مشبّه، مانند تشبیه دنیا به مار. «فانما مثل الدنیا مثل الحیة لین مسّها قاتل سمّها؛ (11) دنیا همچون مار است كه مس آن نرم و هموار و زهر آن كشنده است.‌» آنچه در این شیوه، مهم به نظر می‌رسد، رعایت «اصل تناسب» در آن است. یعنی مبلّغ باید بتواند به تناسب موقعیت، زمان، مكان، جنس، سن و استعداد مخاطب، شیوه تشبیهی را به كار ببرد، زیرا انسان‌ها با یكدیگر از جهات مختلف تفاوت دارند و مبلغ هر چه بتواند در تشبیهی كه به كار می‌برد این تناسب‌ها را لحاض كند، تبلیغ او مؤثرتر خواهد بود. این حقیقت را می‌توان در گفت و گوی علی علیه السلام با مردی عرب جست و جو كرد. كُلَیب جَرمی می‌گوید: وقتی آن حضرت برای نبرد با اصحاب جمل به بصره نزدیك شد، گروهی از مردم آن شهر مرا فرستادند تا ایشان را از حقیقت كار آن حضرت با اصحاب جمل آگاه كنم، تا بدین وسیله شبهه‌ای كه در ذهنشان پدید آمده برطرف شود. امیر مؤمنان آنچنان كار خود را با من بیان داشت كه دریافتم آن حضرت بر حق است. آنگاه علی علیه السلام به من فرمود: «پس بیعت كن»، پاسخ دادم: «من فرستاده گروهی از مردمم و به كاری دست نمی‌زنم تا نزد آنان برگردم.‌»

علی علیه السلام فرمود: «ارأیت لو ان الذین وراءك بعثوك رائدا تبتغی لهم مساقط الغیث فرجعت الیهم و اخبرتهم عن الكلاء و الماء فخالفوا الی المعاطش و المجارب ما كنت صانعا؟ قال كنت تاركهم و مخالفهم الی الكلاء و الماء. فقال علیه السلام : فامدد اذا یدك. فقال الرجل: فوالله ما استطعت ان امتنع عند قیام الحجة علی فبایعته علیه السلام؛ (12)

اگر آنان كه پشت تو هستند تو را فرستادند تا آنجا را كه باران فرود آمده است بجویی و تو نزد آنان برگشتی و آن‌ها را از گیاه و آب خبر دادی و آنان تو را مخالفت كردند و به جای بی آب و سرزمین‌های خشك رفتند، چه می‌كنی؟ گفت: آنان را وامی گذارم و به جایی كه گیاه و آب است می‌روم. امام فرمود: پس دستت را دراز كن. مرد گفت: به خدا سوگند چون حجت بر من تمام گشت، سرباز زدن نتوانستم و با او بیعت كردم.‌»

علی علیه السلام در این حادثه با بهره گیری از شیوه تشبیهی، مقدمات هدایت انسانی را فراهم می‌كنند و آنچنان متناسب حق و باطل را تشببیه می‌كنند و وضعیت انسان جویای حقیقت را به تصویر می‌كشند كه در جان مخاطب می‌نشیند و عطش كویرستان سینه‌اش را فرو می‌نشاند و راهی جز پذیرش حق و كرنش در مقابل بلاغت معجزه آسای امیر بیان برای او باقی نمی‌ماند.

قرآن و شیوه تشبیهی

با توجه به كارایی و تأثیر گذاری تشبیه در تفهیم مطالب، قرآن كریم در فرایند هدایت انسان از این شیوه به خوبی بهره گرفته است كه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌كنیم.

ـ خداوند خود را نور آسمان و زمین می‌داند و نقش خود را چنین تشبیه می‌كند: ««الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوة فیها مصباح»؛ (13)

خداوند نور آسمان‌ها و زمین است. مثل نور او چون چراغدانی است كه در آن چراغی باشد.‌»

ـ قرآن كریم صدقاتی را كه با منت و اذیت و از روی ریا داده شود این گونه تشبیه می‌كند:

««یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذی... فمثله كمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فتركه صلدا»؛ (14) ‌ای كسانی كه ایمان آورده اید، صدقات خود را همانند كسی كه به خدا و روز قیامت ایمان ندارد، با منت و اذیت باطل مكنید. پس مثل او مانند سنگ صافی است كه بر روی آن خاك نشسته باشد، به ناگاه باران تندی فرو بارد و آن سنگ را همچنان كشت ناپذیر باقی گذارد.‌»

ـ و انفاق را چنین به تصویر می‌كشد:

««مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله كمثل حبة انبتت سبع سنابل فی كل سنبلة مأة حبه»؛ (15) مثل آنان كه مال خود را در راه خدا انفاق می‌كنند مانند دانه‌ای است كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه‌ای صد دانه باشد.‌»

ـ و زوال پذیری دنیا را این گونه به قالب تشبیه در می‌آورد:

«واضرب لهم مثل الحیوة الدنیا كماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیما تذروه الریاح»؛ (16) و برایشان زندگی دنیا را مثل بزن كه چون بارانی است كه از آسمان ببارد و با آن گیاهان گوناگون به فراوانی بروید. ناگاه خشك شود و باد به هر سو پراكنده‌اش سازد.

ـ و اضطراب منافقین را به زیبایی چنین ترسیم می‌كند:

«مثلهم كمثل الذی استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و تركهم فی ظلمات لایبصرون»؛ (17) مثلشان، مثل آن كسی است كه آتشی افروخت، چون پیرامونش را روشن ساخت، خدا روشنایی از آنان بازگرفت و نابینا در تاریكی رهایشان كرد.

اینك به نمونه‌هایی از تشبیهات حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه می‌پردازیم، بی آن كه به نوع تشبیهات و نكات بلاغی آن‌ها اشاره كنیم.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله

«طبیب دوار بطبه، قد احكم مراهمه واحمی مواسمه، یضع ذلك حیث الحاجة الیه من قلوب عمی و اذان صم و السنة بكم متبع بدوائه مواضع الغفله و مواطن الحیرة؛ (18) طبیبی كه بر سر بیماران گردان است و مرهم او بیماری را بهترین درمان ـ و آنجا كه دارو سودی ندهد ـ داغ او سوزان. آن را به هنگام حاجت بر دل‌ها نهد ـ كه از دیدن حقیقت ـ نابیناست و گوش‌هایی كه ناشنواست و زبان‌هایی كه ناگویا است. با داروی خود دل‌ها را جوید كه در غفلت است ـ یا از هجوم شبهه ـ در حیرت.‌»

علی علیه السلام

«انما مثلی بینكم كمثل السراج فی الظلمة، یستضیئ به من ولجها، فاسمعوا ایها الناس دعوا و احضروا اذان قلوبكم تفقهوا؛ (19) همانا من میان شما همانند چراغم در تاریكی، آن كه به تاریكی پای گذارد از آن چراغ روشنی جوید [و سود بردارد [پس‌ای مردم بشنوید و در دل بگنجانید و گوش دل خود را آماده كنید تا نیك بدانید.‌»

«انا من رسول الله كالضوء من الضوء و الذراع من العضد؛ (20) من و رسول خدا صلی الله علیه و آله چون دو شاخیم از یك درخت رسته و چون آرنج به بازو پیوسته.‌»

«و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی؛ (21) و او می‌داند كه جایگاه من نسبت به خلافت همانند سنگ آسیا نسبت به استوانه میانی است.‌»

ابن ابی الحدید تفسیر دیگران از این جمله را چنین بیان كرده است كه: همچنان كه سنگ آسیا جز بر گرد استوانه خویش نمی‌چرخد و گردش آن بدون قطب بی فایده است، نسبت من به خلافت نیز چنین است كه جز به من قوام نمی‌یابد و مدار آن جز بر گرد من نمی‌گردد.

وی سپس می‌گوید: «به نظر من امام منظور دیگری دارد و آن این است كه من در متن خلافت آن چنان كه محل استقرار استوانه آسیا درست در وسط سنگ است، واقع شده‌ام.‌» (22)

اهل بیت علیهم السلام

«الا ان مثل آل محمد صلی الله علیه و آله كمثل نجوم السماء اذا خوی نجم طلع نجم؛ (23) همانا مثل آل محمد به ستارگان آسمان نماید كه اگر ستاره‌ای فرو شد ستاره دیگر برآید.‌»

مقدرات الهی

«فان الامر ینزل من السماء الی الارض كقطرات المطر الی كل نفس بما قسم لها من زیادة او نقصان؛ (24)

پس همانا تقدیرهای آسمان همچون قطره‌های باران به زمین، بر هر كس فرود می‌آید نصیب او را بیش یا كم بدو می‌رساند.‌»

تقوا

«و اعلموا عباد الله ان التقوی دار حصن عزیز؛ (25)

بندگان خدا! بدانید كه پرهیزكاری خانه ایست چون دژ استوار.‌»

«فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد و عتق من كل ملكة و نجاة من كل هلكه...؛ (26) همانا ترس از خدا كلید درستی كردار است و اندوخته قیامت را به كار و از هر بندگی موجب رهایی و رهایی از تباهی.‌»

گناه و خطا

«الا و ان الخطایا خیل شُمُس حمل علیها اهلها و خُلِعت لجمها فتقحمت بهم فی النار؛ (27)

هان‌ای مردم! خطاكاری‌ها چون اسب‌های بد رفتارند و خطاكاران برآن سوار، عنان گشاده می‌تازند تا سوار خود را به آتش در اندازند.‌»

«والفجور دار حصن ذلیل لایمنع اهله و لایحرز من لجاء الیه؛ (28)

و ناپارسایی خانه‌ای بی بنیاد و خوار است، نه ساكنانش را از آسیب نگاهبان است و نه كسی كه بدان پناه برد در امان است.‌»

«فان الحسد یأكل الایمان كما تأكل النار الحطب؛ (29)

پس همانا حسادت ایمان را می‌خورد چنان كه آتش هیزم را.‌»

«و ایاك و مصادقة الكذاب، فانه كالسراب یقرب علیك البعید و یبعد علیك القریب (30) ؛

و از دوستی دروغگو بپرهیز كه او سراب را ماند، دور را به تو نزدیك، و نزدیك را به تو دور نمایاند.‌»

جهاد در راه خدا

« هو لباس التقوی و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه؛ (31)

و جهاد جامه تقوی است [كه خدا به تن آنان پوشیده است [و زره استوار الهی است [كه آسیب نبیند] و سپر محكم اوست.‌»

«و ما اعمال البر كلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنكر الا كنفثة فی بحر لجی؛ (32)

و همه كارهای نیك و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منكر، چون دمیدنی است به دریای پر موج و پهناور.‌»

قلب نوجوان

«و انما قلب الحدث كالارض الخالیه ما القی فیها من شیئ قبلته؛ (33) دل نوجوان چون زمین ناكشته است، هر چه در آن افكنند، بپذیرد.‌»

دنیا و اهل آن

«فانما مثلكم و مثلها كسفر سلكو سبیلاً فكانهم قد قطعوه و اَمّوا علما فكانهم قد بلغوه؛ (34) همانا مثل شما و دنیا، چون گروهی همسفر است كه به راهی می‌روند و تا در نگرند آن را می‌سپرند و یا قصد رسیدن به نشانی كرده اند و گویی بدان رسیده اند.‌»

«و مثل من اغتركمثل قوم كانوا بمنزل خصیب فنبأ بهم الی منزل جدیب...؛ (35) و مثل آنان كه به دنیا فریفته گردیدند، چون گروهی است كه در منزلی پر نعمت بودند و از آنجا رفتند و در منزلی خشك و بی آب و گیاه رخت گشودند....‌»

«و ان اهل الدنیا كركب بیناهم حلوا اذا صاحبهم سائقهم فارتحلوا؛ (36)

و همانا مردم دنیا همچون كاروانند تا بار فكنند كاروانسالارشان بانگ بر آنان زند تا بار بندند و برانند.‌»

آنچه به عنوان نمونه شیوه تشبیهی از نهج البلاغه آورده ایم، تنها قطره‌هایی جانفزا از دریای بی كران بلاغت امیر بیان علیه السلام است. واگر بخواهیم هر یك از آن‌ها را موشكافی كنیم خود مقاله‌ای مستقل می‌طلبد. و ما به دلیل مجال اندك بدون هیچ توضیحی آن‌ها را از نظر گذراندیم، باشد كه خوانندگان عزیز و فرهیخته، خود، در ظرائف این سخنان كنكاش كنند.

گام عملی (37)

با مروری بر آیات شریفه قرآن و روایات گهرخیز عترت، با معدنی از تشبیهات و تمثیلات جذاب روبرو می‌شویم كه خود می‌تواند سرمایه تبلیغی گرانبهایی باشد. مبلّغ دینی در حقیقت افتخار شاگردی مكتب قرآن و عترت را دارد، اگر در سایه تعلیمات آن‌ها و دقت در هنر نهفته در كلمات آسمانی شان گام بردارد می‌تواند به تشبیهات جدید متناسب با این زمان دست یابد و به زبان روز با مخاطب سخن بگوید. ما به چند نمونه اشاره می‌كنیم:

ـ زن بی حجاب مانند سیم برقی است كه پوشش ندارد و خطر آفرین است.

ـ كنترل غرایز نظیر كنترل گاز است، كه اگر در مسیر صحیح خود استفاده شود حرارت و نور و بركت دارد و گرنه نتیجه‌اش انفجار و نابودی است.

ـ كسی كه باید برای چند سال گناه همیشه در آتش جهنم بماند، چون كسی است كه در یك دقیقه چشم خود را در می‌آورد و یك عمر كور می‌ماند. (38)

با توجه به نمونه‌هایی كه اشاره شد، برای آشنایی بیشتر با شیوه تشبیهی متناسب با موقعیتی كه در آن زندگی می‌كنیم، خوب است به این مثال دقت كنیم. كه به نظر می‌رسد بحث دقیقی باشد. اما با شیوه تشبیهی به راحتی قابل تفهیم است.

رابطه خدا با انسان

خداوند برای آن كه با انسان‌ها در ارتباط باشد و پیام‌های خود را برایشان بفرستد، باید یك پایگاه و گیرنده در وجود تمامی آنان قرار دهد. این پایگاه همان نفس انسان است.

««و نفس و ماسوّیها فالهما فجورها و تقویها» (39)

پس خداوند به نفس ما الهام می‌كند، اما این گونه نیست كه همه انسان‌ها به یك میزان پیام‌های الهی را دریافت كنند، برخی با شفافیت و بدون هیچ ابهامی همیشه پیام‌ها را می‌شنوند، بعضی ناقص و گهگاهی دریافت می‌كنند و گروهی اصلاً نمی‌شنوند. آری

آوای خدا همیشه در گوش دل است                                      كو دل كه دهد گوش به آوای خدا

تا این جا قلب انسان را به پایگاه ارتباطی و گیرنده، تشبیه كردیم و الهام الهی را به امواج. اما برای این كه به مخاطب تفهیم كنیم كه چگونه ممكن است پیام از طرف خدا ارسال شود اما انسان‌ها در شنیدن آن متفاوت باشند و منشأ این تفاوت كجاست، باید باز از شیوه تشبیهی مدد بگیریم.

می‌دانیم كه فضای اطراف ما، آكنده از امواج صوتی و تصویری است، اما هرگز بدون ابزار مناسب دریافت آن‌ها ممكن نیست. اگر این سخن را قبل از اختراع دستگاه گیرنده (رادیو) ، به ما می‌گفتند به جهت آن كه وسیله‌ای مناسب در اختیار ما نبود باور نمی‌كردیم. حال با این كه این امواج همیشه در فضای اطراف ما وجود دارد و دائما از مركز فرستنده‌ها ارسال می‌شود تنها كسی آن‌ها را دریافت می‌كند كه شرایط لازم را داشته باشد.

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی                                                  گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

شرایط لازم برای دریافت پیام:

الف: در اختیار داشتن گیرنده

«انّ فی ذلك لذكری لمن كان له قلب...‌» (40)

ب: وصل كردن آن به منبع انرژی و روشن كردن آن

«فامنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا...‌» (41)

ج: سالم نگه داشتن آن

«الاّ من آتی الله بقلب سلیم (42) »

د: توجه به مطالب دریافت شده

«ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا (43) »

پس هر چه انسان این شرایط را نسبت به قلب خود بیشتر فراهم كند، پیام آسمانی را بهتر و شفاف‌تر می‌شنود و می‌گوید:

كیست این پنهان مرا در جان و تن                                        كز زبان من همی گوید سخن

آن كه گوید از لب من راز كیست                                        بشنوید این صاحب آواز كیست

در من این سان خود نمایی می‌كند                                        ادعای آشنایی می‌كند

كیست این گویا و شنوا درتنم؟                                            باورم ناید كه یا رب این منم (44)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1 ـ لغت نامه دهخدا.

2 ـ جلوه‌های بلاغت در نهج البلاغه، دكتر محمد خاقانی، ص 18.

3 ـ لغت نامه دهخدا.

4 ـ جلوه‌های بلاغت در نهج البلاغه، دكتر محمد خاقانی، ص 71.

5 ـ بیان در شعر فارسی، دكتر بهروز ثروتیان، ص 40.

6 ـ جلوه‌های بلاغت در نهج البلاغه، دكتر محمد خاقانی، ص 90.

7 ـ نهج البلاغه، خطبه 1.

8 ـ همان، خ 90.

9 ـ همان، حكمت 33.

10 ـ همان، خطبه 164.

11 ـ همان، نامه 68.

12 ـ همان، خ. 17.

13 ـ نور/35.

14 ـ بقره/264.

15 ـ بقره/261.

16 ـ كهف/45.

17 ـ بقره/17

18 ـ نهج البلاغه، خطبه 108.

19 ـ همان، خطبه 187.

20 ـ همان، نامه 45.

21 ـ همان، خ 3.

22 ـ جلوه‌های بلاغت در نهج البلاغه، دكتر محمد خاقانی، ص 83.

23 ـ نهج البلاغه، خطبه 99.

24 ـ همان، خ 23.

25 ـ همان، خ 157.

26 ـ همان، خ 230.

27 ـ همان، خ 16.

28 ـ همان، خ 157.

29 ـ همان، خ 86.

30 ـ همان، ق 38.

31 ـ همان، خ 27.

32 ـ همان، ق 374.

33 ـ همان، ك 31.

34 ـ همان، خ 98.

35 ـ همان، ك 31.

36 ـ همان، ق 415.

37 ـ برای آشنایی بیشتر با تشبیهات و تمثیلات متناسب، به كتاب مثل‌ها و پندها، تألیف آیت الله حائری شیرازی، كه چند مجلد است رجوع كنید.

38 ـ قرآن و تبلیغ، محسن قرائتی، ص 179.

39 ـ شمس/ 8 ـ 7.

40 ـ ق/37.

41 ـ تغابن/8.

42 ـ شعرا/89.

43 ـ حشر/7.

44 ـ گنجینة الاسرار، عمان سامانی.

477 دفعه
(0 رای‌ها)