سیصد و سیزده نفر لشكر پیروز تاریخ

از مهم‌ترین شاخصه‌های اولین هسته لشكریان و یاران حضرت مهدی علیه السلام این است كه تعداد آنها 313 نفر می‌باشد و با همین تعداد، قیام شروع می‌شود و با گسترش آنها پیروزی نهایی به دست می‌آید. این عدد در تاریخ سابقه‌ای دیرینه دارد و در موارد متعددی چنین تعدادی بر دشمنان خدا پیروز شده اند؛ چنان كه در جریان پیروزی طالوت بر جالوت تعداد لشكریان طالوت سیصد و سیزده نفر بوده است و همین طور، در جریان جنگ بدر اولین جنگ اسلام با مشركان قریش كه درخشان‌ترین پیروزی به ارمغان آمد، تعداد لشكریان حضرت رسول صلی الله علیه وآله سیصد و سیزده نفر بوده است.

نكته قابل دقت این است كه موارد یاد شده، فقط در عدد تشابه و همسانی ندارند، بلكه در اوصاف و اهداف و نقش یاری خداوند، بیشترین همسانی و همرنگی را دارا می‌باشند. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به برخی مواردی كه در طول تاریخ ادیان، لشكریان حق 313 نفر بوده اند و بیان اوصاف بارز و مشترك این افراد.

الف. طالوت و 313 نفر

طالوت مردی بلند قامت، قوی و خوش اندام بود. اراده‌ای نیرومند و فولادین داشت و بسیار زیرك و دانشمند و با تدبیر بود. علّت نام گذاری او را به «طالوت‌» برخی همان قامت كشیده و رشید او دانسته اند. (1) خداوند او را مأمور نجات بنی اسرائیل كرد و قرآن درباره جریان طالوت چنین می‌گوید: «آیا مشاهده نكردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی كه به پیامبر خود گفتند: زمامدار [و فرماندهی] برای ما انتخاب كن تا [تحت فرماندهی او] در راه خدا پیكار كنیم. پیامبر آنها گفت: شاید اگر دستور پیكار به شما داده شود، [سرپیچی كنید] و در راه خدا جهاد و پیكار نكنید. گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا پیكار نكنیم، در حالی كه از خانه و فرزندانمان رانده شدیم!... و پیامبر آنها به ایشان گفت: خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث كرده است. گفتند: چگونه او بر ما حكومت داشته باشد، با اینكه ما از او شایسته‌تریم و او ثروت زیادی ندارد! «قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یؤْتی مُلْكَهُ مَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»؛ «گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و علم و جسم او را وسعت بخشیده است و خداوند ملكش را به هر كس بخواهد، می‌بخشد و خداوند وسعت دهنده و آگاه است.» (2)

بعد از آزمایش سختی كه پیش آمد، تعداد قلیلی از لشكریان طالوت در آن پیروز شدند و تا پایان جنگ آن تعداد اندك 313 نفر ماندند.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: «اَلْقَلِیلُ الَّذِینَ لَمْ یشْرَبُوا وَ لَمْ یغْتَرِفُوا ثَلَاثةَ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً...؛ (3) آن عده قلیلی كه آب ننوشیدند، سیصد و سیزده نفر مرد بودند.» اما در نقل كافی و عیاشی آمده است: «إِلَّا ثَلاثَ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْهُمْ مَنِ اغْتَرَفَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یشْرَبْ؛ (4) مگر سیصد و سیزده نفر مرد كه برخی یك غرفه (با كف دست) نوشیدند و گروهی از آنها اصلاً آب ننوشیدند.» به هر حال، این مجموعه سیصد و سیزده نفر یا اصلاً آب ننوشیدند و یا گروهی از آنها به مقدار دستور فرمانده، یعنی یك غرفه نوشیدند.

سرانجام خداوند پیروزی را نصیب آنها كرد. قرآن در این باره می‌فرماید: «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعالَمین»؛ (5) «سپس آنها به فرمان خدا سپاه دشمن را به هزیمت (شكست) واداشتند و داود [جوان كم سن و سال نیرومند و شجاع] جالوت را كشت و خداوند حكومت و حكمت را به او بخشید و از آنچه می‌خواست، به او تعلیم داد و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نكند، زمین را فساد فرا می‌گیرد ولكن خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد.»

ویژگیهای لشكریان طالوت

این سیصد و سیزده نفر كه در لشكر طالوت تا پای جان ماندند، ویژگیهایی دارند كه با ویژگیهای سیصد و سیزده نفر حاضر در جنگ بدر و سیصد و سیزده نفر یاران مهدی علیه السلام اشتراك دارند. اهمّ این ویژگیها از این قرار است.

1. مورد عنایت خداوند

لشكریان طالوت یعنی آن سیصد و سیزده نفر از طرق مختلف مورد عنایت الهی قرار گرفتند.

در این باره در قرآن كریم می‌خوانیم: «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ آیةَ مُلْكِهِ أَنْ یأْتِیكُمُ التَّابُوتُ فیهِ سَكینَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِیةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فی ذلِكَ لآَیةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنین»؛ (6) «پیامبر آنها به آنها گفت: نشانه حكومت او (طالوت) این است كه صندوق عهد به سوی شما خواهد آمد؛ [همان صندوقی] كه در آن آرامشی از سوی پروردگارتان است و یادگار خاندان موسی و هارون در آن است، در حالی كه فرشتگان آن را حمل می‌كنند. در این موضوع نشانه روشنی برای شماست، اگر ایمان داشته باشید.»

صندوق عهد یا همان صندوقی كه مادر موسی علیه السلام فرزندش را در آن به دریا سپرد و بعدها حضرت موسی علیه السلام الواح مقدس و زره و یادگارهای دیگر را در آن قرار داد، بعد از اینكه به دست بت پرستان فلسطین افتاد، دو باره به امر الهی توسط فرشتگان برگشت كه هم جنبه معنوی داشت و هم تاریخی. (7)

در ذیل آیه«فَهَزَمُوهُمْ‌» امام صادق علیه السلام فرمود: «داودعلیه السلام مقابل جالوت آمد، در حالی كه جالوت بر فیل سوار بود و بر سرش تاجی و بر پیشانی‌اش یاقوت درخشان قرار داشت و لشكریانش در اطراف او بودند. داودعلیه السلام سنگی برداشت و آن را به سمت راست [لشكر] جالوت انداخت. پس آن سنگ بعد از طی مسافتی در هوا بر آنها فرود آمد و آنها را به هزیمت وارد كرد [و درهم كوبید] و سنگ دیگری برداشت و آن را به سمت چپ [لشكر] جالوت انداخت. پس آنها را درهم شكست و سنگی را به سوی جالوت انداخت كه [بر پیشانی او درست روی یاقوت درخشان اصابت كرد و] یاقوت در پیشانی او فرو رفت تا به مغز سر رسید و او مانند مرده بی جان به زمین افتاد. و این است سخن خدا: «پس آنها را به اذن خداوند به هزیمت وا داشتند و داود جالوت را به قتل رساند.» (8)

در روایت فوق دست عنایت اعجاز الهی مشهود است وگرنه با یك سنگ یك سمت لشكر از هم نمی‌پاشد و در هم شكسته نمی‌شود و همین طور معلوم است كه رسیدن سنگ به مغز جالوت با عنایت الهی می‌باشد.

2. لشكریان امتحان پس داده

خصوصیت دیگر این سیصد و سیزده نفر این بود كه از امتحان سخت الهی پیروز بیرون آمدند؛ چنان كه قرآن كریم می‌فرماید: «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُم»؛ (9) «و هنگامی كه طالوت سپاهیان را [با خود] بیرون برد، [به آنها] گفت: خداوند شما را به وسیله یك نهر آب آزمایش می‌كند. پس كسی كه [به هنگام تشنگی] از آن بنوشد، از من نیست؛ ولی كسی كه جز یك جرعه با دست ننوشد، از [لشكریان] من است. همگی جز عدد كمی [به تعداد سیصد و سیزده نفر] از آن آب نوشیدند.»

البته این دوّمین تصفیه و آزمایش بود. تصفیه اول، زمانی بود كه به هنگام اعلام بسیج عمومی، گفت: كسانی كه ساختمان و یا تجارت نیم كاره و امثال آن دارند، با من نیایند. در نتیجه، عده‌ای به این بهانه برگشتند. (10)

3. ایمان و شجاعت و بردباری

از دیگر اوصاف این سیصد و سیزده نفر این بود كه ایمان به قیامت داشتند، مردان شجاع و دلیری بودند، از زیادی لشكریان دشمن به خود ترس راه ندادند و در كنار شجاعت، از صفت صبر و بردباری نیز برخوردار بودند. قرآن در این باره می‌فرماید:

«فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذینَ یظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ»؛ (11) «پس هنگامی كه او (طالوت) و افرادی كه به او ایمان آورده بودند، از آن نهر گذشتند، [آنان كه آب نوشیده بودند] گفتند: امروز ما توانایی مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم. و آنهایی كه می‌دانستند [و یقین داشتند] كه خدا را ملاقات خواهند كرد، گفتند: چه بسیار گروههای كوچكی كه به فرمان خدا بر گروههای عظیمی پیروز شدند و خداوند با صابران است.»

آیه به روشنی می‌رساند كه آن گروه قلیل ایمان به خدا و قیامت داشتند و از شجاعت و دلاوری برخوردار بودند و در برابر سختیها صبر و بردباری داشتند.

امام صادق علیه السلام نیز در ذیل آیه فرمود: «آن گروهی كه از لشكریان جالوت اظهار ترس كردند، همانهایی بودند كه بیش از اندازه مجاز آب نوشیدند و در واقع، در امتحان رد شده بودند؛ ولی آن سیصد و سیزده نفری كه یا آب ننوشیده بودند و یا به اندازه یك غرفه نوشیده بودند، همانهایی بودند كه یقین به قیامت داشتند و دارای صبر بودند.» (12)

4. توكل بر خداوند

از دیگر اوصاف بارز این سیصد و سیزده نفر آن بود كه اعتماد و توكل بر خداوند داشتند و با همه شجاعت و بردباری، باز از خداوند استمداد جستند كه تا آخر استقامت ورزند و صبر و بردباری را از دست ندهند و صریحاً از خداوند پیروزی نهایی را خواستار شدند. در قرآن كریم می‌خوانیم: «وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَینا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْكافِرینَ»؛ (13) «و هنگامی كه در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند، گفتند: پروردگارا! پیمانه شكیبایی و استقامت را بر ما بریز و قدمهای ما را ثابت بدار و ما را بر جمعیت كافران پیروز گردان!»

ب. جنگ بدر و سیصد وسیزده نفر

در جنگ بدر نیز تعداد مسلمانان سیصد و سیزده نفر به تعداد لشكریان طالوت بود كه 77 نفر آنها از مهاجران و 236 نفر آنها از انصار بودند. پرچم مهاجران، به دست علی بن ابی طالب علیه السلام بود و علمدار انصار، سعد بن عباده و بنابر قولی سعد بن معاذ بود. آنان تنها با داشتن هفتاد شتر و دو اسب و شش زره و هشت شمشیر، در این نبرد بزرگ شركت كرده بودند، در حالی كه لشكر دشمن 1250 نفر بودند و بعضی تا سه هزار نفر هم ذكر كرده اند كه اسلحه كافی و یكصد اسب داشتند. سرانجام مسلمانان با دادن 22 نفر شهید (14 نفر از مهاجران و 8 نفر از انصار) بر دشمن كه 70 نفر كشته و 70 نفر اسیر دادند، غالب شدند و با پیروزی كامل به مدینه برگشتند. (14)

قرآن در این باره می‌فرماید: «قَدْ كانَ لَكُمْ آیةٌ فی فِئَتَینِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ أُخْری كافِرَةٌ»؛ (15) «در دو گروهی كه [در میدان جنگ بدر] با هم رو به رو شدند، نشانه [و درس عبرتی] برای شما بود. یك جمعیت در راه خدا نبرد می‌كرد و گروه دیگر كه كافر بود [در راه شیطان] .»

ویژگیهای لشكریان بدر

سیصد و سیزده نفر حاضر در جنگ بدر نیز دارای اوصاف و ویژگیهایی شبیه لشكریان طالوت بودند كه در قرآن كریم به این ویژگیها بر می‌خوریم:

1. مورد نصرت و عنایت الهی

همچنان كه لشكریان طالوت و آن سیصد و سیزده نفر از طرق مختلف مورد عنایات الهی قرار گرفتند، سیصد و سیزده نفر حاضر در جنگ بدر نیز مورد نصرت و عنایات خاصی از طرف خداوند قرار گرفتند كه عبارت است از:

یك. یاری فرشتگان: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّی مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفینَ وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْری وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَكیم»؛ (16)  [به خاطر بیاورید] زمانی را كه [از شدّت گرفتاری در میدان جنگ] از پروردگارتان تقاضای كمك می‌كردید و او تقاضای شما را پذیرفت [و گفت] كه من شما را با یك هزار از فرشتگان كه پشت سر هم فرود می‌آیند، یاری می‌كنم. و خداوند این را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرار داد وگرنه پیروزی جز از طرف خدا نیست. خداوند توانا و حكیم است.»

دو. معجزه خاك: نوع دیگر از یاری خداوند این بود كه پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در روز جنگ بدر به علی علیه السلام فرمود: مشتی از خاك و سنگریزه از زمین بردار و به من بده! علی علیه السلام چنین كرد و پیامبر آنها را به سوی مشركان پرتاب كرد و فرمود: «شَاهَتِ الْوُجُوهُ؛ صورتها [یتان] زشت [و سیاه] باد!‌» این كار اثر معجزه آسایی داشت و از آن گرد و غبار و سنگ ریزه در چشم دشمنان فرو ریخت و وحشت شدیدی از آن پیدا كردند. (17)

قرآن كریم در این زمینه می‌فرماید: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی»؛ (18) «این شما نبودید كه آنها را كشتید، بلكه خداوند آنها را كشت و این تو نبودی [ای پیامبر! كه خاك و ریگ بر صورت آنها] انداختی، بلكه خدا انداخت.»

سه. دو برابر دیدن مسلمانان: معجزه دیگر كه باعث نصرت و یاری مسلمانان شد، دو برابر دیدن جمعیت مسلمانان توسط كفار بود. قرآن در این باره می‌فرماید: «وَ أُخْری كافِرَةٌ یرَوْنَهُمْ مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ وَ اللَّهُ یؤَیدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یشاءُ إِنَّ فی ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصار»؛ (19) ‌» [در جنگ بدر دو گروه با هم رو به رو شدند: یك گروه مؤمنین] و گروه دیگر كفار بودند، در حالی كه آنها (مؤمنان) را با چشم خود دو برابر آنچه بودند، مشاهده كردند و خداوند هر كس را بخواهد [و شایسته بداند] ، با یاری خود تأیید می‌كند. در این امر عبرتی است برای صاحبان بصیرت.»

چهار. كم دیدن كفّار: از طرف دیگر معجزه الهی این بود كه لشكریان كفار در خواب و بیداری در دید پیامبرصلی الله علیه وآله و مسلمانان كم جلوه كردند و این خود باعث تقویت روحیه مسلمین گردید.

قرآن كریم می‌فرماید: «إِذْ یریكَهُمُ اللَّهُ فی مَنامِكَ قَلیلاً وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثیراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»؛ (20) «در آن موقع خداوند تعداد آنها را در خواب به تو كم نشان داد و اگر فراوان نشان می‌داد، مسلّماً سست می‌شدید و [در باره شروع جنگ با آنها] كارتان به اختلاف می‌كشید، ولی خداوند [شما را از همه اینها] سالم نگه داشت. خداوند به آنچه درون سینه هاست، داناست.»

و در حال بیداری نیز كم جلوه نمودند؛ چنان كه می‌خوانیم: «وَ اِذْ یرِیكُمُوهُمْ اِذِ الْتَقَیتُمْ فِی اَعْینِكُمْ قَلِیلاً»؛ (21) «و در آن هنگام كه با هم [در میدان نبرد] رو به رو شدید، آنها را به چشم شما كم نشان داد....»

پنج. خواب آرام بخش و باران رحمت: از دیگر عنایات الهی تسلّط خواب آرامش آور و بارانی بود كه باعث طهارت جسمانی و روحی رزمندگان گردید و در آنها ثبات قدم ایجاد كرد. قرآن كریم می‌فرماید: «إِذْ یغَشِّیكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ ینَزِّلُ عَلَیكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ یذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّیطانِ وَ لِیرْبِطَ عَلی قُلُوبِكُمْ وَ یثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ»؛ (22) [به خاطر آورید] زمانی را كه خواب سبكی كه مایه آرامش از ناحیه خدا بود، شما را فرا گرفت و آبی از آسمان برای شما فرو فرستاد تا با آن شما را پاك كند و پلیدی شیطان را از شما دور سازد و دلهای شما را محكم و گامها را با آن ثابت دارد.»

شش. ایجاد رعب: ایجاد رعب بر دل دشمنان از دیگر عنایتهای الهی بود. در قرآن كریم می‌خوانیم: «سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ»؛ (23) «به زودی در دلهای كافران ترس و وحشت می‌افكنم. پس ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهای دشمنان) فرود آرید و دست و پای آنها را از كار بیندازید!»

بر اثر رعب و وحشت، كفار آن چنان روحیه خود را باخته بودند كه جمعی از درگیر شدن با مسلمانان بسیار وحشت داشتند و گاه پیش خود فكر می‌كردند كه اینها افراد عادی نیستند. بعضی از آنها به بعضی دیگر می‌گفتند: مسلمانان مرگ را بر شترهای خویش حمل كرده و از یثرب (مدینه) برایتان سوغات آورده اند.

2. حركت در مسیر الهی

از امتیازات و ویژگیهای سیصد و سیزده نفر حاضر در جنگ بدر این بود كه بر محور رضایت الهی می‌جنگیدند. قرآن از آنها این گونه تعبیر می‌كند: «فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللَّه»؛ (24) «گروهی كه در راه خدا نبرد می‌كرد.» و ایمان استوار به معتقدات اسلامی و خدای متعال داشتند: «فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا»؛ (25) ‌» [خداوند به فرشتگان وحی كرد كه] كسانی را كه ایمان آورده اند، ثابت قدم بدارید!»

3. استمداد از خداوند

از دیگر ویژگیهای یاران پیامبرصلی الله علیه وآله در جنگ بدر این بود كه در لحظه حساس آغاز جنگ دست به دامن الهی شدند و از قادر متعال استمداد گرفتند. قرآن در این زمینه می‌فرماید: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ»؛ (26) ‌» [به خاطر آورید] زمانی را كه از پروردگارتان تقاضای كمك می‌كردید. پس او تقاضای شما را پذیرفت.»

در برخی روایات آمده كه حضرت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نیز در این استغاثه با مسلمانان شركت داشت، دست به سوی آسمان بلند كرد و عرضه داشت: «اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ إِنْ تَهْلِكْ هَذِهِ الْعِصَابَةُ لَا تُعْبَدُ فِی الْأَرْض؛ خدایا! وعده‌ای را كه به من داده‌ای، تحقق بخش! خداوندا! اگر این گروه [از مؤمنان] هلاك شوند، تو در زمین عبادت [و پرستش] نمی شوی.» و این قدر این جمله‌ها را تكرار كرد كه عبای مبارك از دوشش افتاد. (27)

4. لشكریان امتحان پس داده

از خصوصیات دیگر سیصد و سیزده نفر حاضر در جنگ بدر این بود كه از امتحانات الهی پیروز بیرون آمدند. خداوند به آنها دستور داد كه تا آخرین لحظه مقاومت كنند، آنها نیز چنان كردند. قرآن كریم می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمُ الَّذینَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ... فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی وَ لِیبْلِی الْمُؤْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً»؛ (28) ‌ای كسانی كه ایمان آورده اید! هنگامی كه با انبوه كافران در میدان نبرد رو به رو شوید، به آنها پشت نكنید!... و این شما نبودید كه آنها را كشتید، بلكه خداوند آنها را كشت و این تو نبودی كه انداختی، بلكه خدا انداخت و خدا می‌خواست مؤمنان را به این وسیله به خوبی بیازماید.»

ج. پیروزی نهایی با سیصد و سیزده نفر

آخرین لشكری كه به تعداد سیصد و سیزده نفر هستند و پیروزی نهایی حق را بر باطل و عدالت را بر ظلم و نابرابری، در پی می‌آورند، یاران مهدی علیه السلام هستند كه درست به تعداد لشكر طالوت و لشكر جنگ بدر می‌باشند و در برخی اوصاف با گذشتگان اشتراك دارند. در این كه یاران حضرت سیصد و سیزده نفر هستند، روایات فراوانی داریم كه به یك مورد از آنها اشاره می‌شود:

حضرت علی علیه السلام فرمود: «اِذَا قَامَ تَجْتَمِعُ اِلَیهِ اَصْحَابُهُ عَلَی عِدَّةِ اَهْلِ بَدْرٍ وَ اَصْحَابِ طَالُوتَ وَ هُمْ ثَلَاثَمِأَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً؛ (29) هنگامی كه [حضرت مهدی علیه السلام] قیام كند، اصحاب او كه به تعداد اصحاب بدر و اصحاب طالوت سیصد و سیزده نفر هستند، به دور او گرد می‌آیند.»

آخرین لشكر 313 نفری، تاریخ نهایی بشر را ورق می‌زند و به جهت همین مسئولیت مهم و نهایی از ویژگیهای خاصی نیز برخوردار است.

حمایت گسترده الهی

خداوند این لشكر را به صورتهای مختلف یاری می‌رساند، مانند حضور گسترده ملائك به تعداد هفتاد هزار ملك، از جمله: جبرئیل، میكائیل، اسرافیل و بزرگان جن و جمعی از پیامبران گذشته، همچون: حضرت عیسی، موسی، یوشع بن نون، خضرعلیهم السلام و.... (30)

همین طور همراه بودن میراث تمام پیامبران گذشته با حضرت مهدی علیه السلام و یاران او، نشانه عنایت ویژه الهی و نصرت یاران آن حضرت است، مانند: پیراهن ابراهیم خلیل و حضرت یوسف علیهما السلام، عصای حضرت موسی علیه السلام، انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام، تابوت سكینه، زره، پرچم، شمشیر و... پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله. (31)

خصال یاران مهدی علیه السلام

اوصاف و خصال یاران مهدی علیه السلام نیاز به مقاله مستقلی دارد.

آنچه در اینجا مورد اشاره قرار می‌گیرد، بیان برخی اوصاف اجمالی یاران اوست كه شباهت و بلكه برتری آنها را نسبت به سیصد و سیزده نفر یاران طالوت و لشكریان بدر نشان می‌دهد:

یك. خداجویی

امام صادق علیه السلام فرمود: «وَ رِجَالٌ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ... لَا یشُوبُهَا شَكٌّ فِی ذَاتِ اللَّه... كَالْمَصَابِیحِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمُ الْقَنَادِیلُ وَ هُمْ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ مُشْفِقُونَ یدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ یتَمَنَّوْنَ أَنْ یقْتَلُوا فِی سَبِیلِ اللَّه...؛ (32) مردانی كه گویا دلهایشان پاره‌های آهن است،... غبار تردید در ذات [مقدس] خدا خاطرشان را نمی‌آلاید،... همانند چراغهای فروزان اند، گویا دلهایشان نور باران است، از ترس [ناخشنودی] پروردگارشان هراسناك اند، برای شهادت دعا می‌كنند و آرزومند كشته شدن در راه خدایند.»

دو. عبادت و شجاعت

امام صادق علیه السلام در باره یاران حضرت مهدی علیه السلام فرمود: «رِجَالٌ لَا ینَامُونَ اللَّیلَ لَهُمْ دَوِی فِی صَلَاتِهِمْ كَدَوِی النَّحْلِ یبِیتُونَ قِیاماً عَلَی أَطْرَافِهِمْ وَ یصْبِحُونَ عَلَی خُیولِهِمْ رُهْبَانٌ بِاللَّیلِ لُیوثٌ بِالنَّهَار؛ (33) مردانی كه شب را نمی‌خوابند، برای آنها در نمازشان زمزمه‌ای چون زنبور عسل است، شب را بر اعضایشان در حال ایستاده بیتوته می‌كنند، روز بر اسبهایشان سوار [و آماده جهاد] هستند، زاهدان شب و شیران روزند.»

امام باقرعلیه السلام فرمود: «گویا قائم علیه السلام و یارانش را در نجف اشرف می‌نگرم كه توشه هایشان به پایان رسیده و لباسهایشان مندرس گشته است، جای سجده بر پیشانیشان نمایان است، شیران روز و راهبان شب اند.» (34)

و همچنین فرمود: «دلهایی چون پولاد دارند. از هر سو تا مسافت یك ماه راه، ترس بر دلهای دشمنانشان سایه می‌افكند.» (35)

سه. فرمانبری

یاران امام، به مولای خود عشق می‌ورزند و چون بنده‌ای گوش به فرمان آن حضرت هستند. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در وصف آنان فرمود: «كَدَّادُونَ مُجِدُّونَ فِی طَاعَتِه؛ (36) زحمت كش و كوشا در پیروی از اویند.»

امام صادق علیه السلام در باره آنها فرمود: «هُمْ أَطْوَعُ لَهُ مِنَ الْأَمَةِ لِسَیدِهَا؛ آنان فرمانبردارتر از كنیز برای مولای خود، نسبت به [حضرت] مهدی علیه السلام هستند.» (37)

چهار. مجموعه صفات نیكو

امام حسن عسكری علیه السلام در آخرین روزهای عمر خود، سخنانی خطاب به فرزندش حضرت مهدی علیه السلام در باره یاران او فرمود:.».. روزی را می‌بینم كه پرچمهای زرد و سفید در كنار كعبه به اهتزاز در آمده است و دستها را برای بیعت با تو پی در پی كشیده اند. دوستان با صفا كارها را چنان به نظم و ترتیب در آورده اند كه همچون دانه‌های دُر گرانبها كه در رشته‌ای قرار گیرند، می‌باشند... قومی به آستانه ات گرد آیند كه خداوند آنان را از آلودگی و نفاق و پلیدی پاكیزه كرده است. در برابر فرمانهای دینی فروتن اند و دلهایشان از كینه و دشمنی پیراسته، رخسارشان برای پذیرش حق آماده و سیمایشان با نور فضل و كمال آراسته است. آیین حق را می‌پرستند و از اهل حق پیروی می‌كنند.» (38)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازی، تهران، دار الكتب الاسلامیة، ج 2، ص 167.

2) بقره / 246 - 247.

3) تفسیر الصافی، فیض كاشانی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج 1، ص 278.

4) همان، ص 277.

5) بقره / 251.

6) همان / 248.

7) ر. ك: تفسیر نمونه، ج 2، صص 173 - 175.

8) تفسیر الصافی، ج 2، ص 278.

9) بقره / 249.

10) تفسیر نمونه، ج 2، ص 177.

11) بقره / 250.

12) تفسیر الصافی، ص 278، با ترجمه آزاد.

13) بقره / 250.

14) بحارالانوار، ج 19، ص 206؛ مجمع البیان، ج 2، ص 413؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 431.

15) آل عمران / 13.

16) همان / 9 و 10.

17) ر. ك: تفسیر نمونه، ج 7، ص 115.

18) انفال / 17.

19) آل عمران / 13.

20) انفال / 43.

21) همان / 44.

22) همان / 11.

23) همان / 12.

24) آل عمران / 13.

25) انفال / 12.

26) همان / 9.

27) مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ذیل آیه 9 انفال؛ تفسیر نمونه، ج 7، ص 103.

28) انفال / 15 و 17.

29) الزام الناصب، ص 199.

30) ر. ك: مقاله یاران مهدی، شماره 37 مبلّغان، 1423، صص 63 - 72.

31) ر. ك: مقاله مهدی علیه السلام میراثدار انبیاء، شماره 61 مبلّغان، صص 32 - 44.

32) بحارالانوار، ج 52، ص 308، ج 82.

33) همان.

34) همان، ج 51، ص 7.

35) همان، ج 52، ص 343.

36) همان.

37) همان، ج 52، ص 308.

38) همان. ص 35.

452 دفعه
(0 رای‌ها)