مقدمه
شخصیت والای دخت امامت، حضرت زینب علیهاالسلام الگوی شایستهای برای زنان و مردانِ حقیقت جوی عالم است. رفتار و گفتار این شیر زن عاشورایی چنان تاریخ را تحت تأثیر قرار داده است که بعد از 1400 سال، حقیقت جویانِ عالم از آن گرامی راه زندگیِ شرافتمندانه را میآموزند.
بیانات و سخنرانی آموزنده و شیوای آن حضرت علیهاالسلام در شام، نکات و پیامهای آموزندۀ بسیاری برای شیفتگان و پیروان اهلبیتعلیهمالسلام در بر دارد که در این نوشتار به برخی از آنها خواهیم پرداخت؛ اما قبلاً چند نکته مقدماتی را بیان میکنیم:
الف. روضه خوانی در مجلس یزید
حضرت زینب علیهاالسلام از بنیانگذاران عزاداری در سوگ سالار شهیدان - بعد از شهادت امامعلیهالسلام - است. آن احیاگر فرهنگ عاشورا از اولین روضه خوانان و گریه کنانی است که بعد از اقامه عزا بر امام حسینعلیهالسلام در کربلا و کوفه، در شام به این امر مهم میپردازد و نهضت عاشورا را با ناله و سوز دل زنده میدارد. هنگامی که آن بانوی داغدیده را بعد از یک سفر طولانی و پر زحمت، به عنوان اسیر در دمشق به مجلس یزید وارد کردند، چشم حضرت به سر بریده امام حسینعلیهالسلام افتاد که در طشت طلا قرار داشت؛ دست برد، گریبان چاک کرد و با صوت حزین و نالههای جانسوز فریاد زد: «یا حُسَینَاهْ یا حَبِیبَ رَسُولِ اللهِ! یا ابْنَ مَكَّةَ وَ مِنَى! یا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیدَةَ النِّسَاءِ! یا ابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفَى!»
زینب کبری علیهاالسلام چنان عواطف و احساسات حاضران در مجلس را تحت تأثیر قرار داد که تمامی حضّار به گریه درآمدند. آن گرامی با این رفتار خود، مجلس عیش و نوشِ یزید را به عزاخانۀ امام حسینعلیهالسلام تبدیل کرد؛ به گونهای که یزید نیز با خودباختگی تمام سکوت کرد.
آن گاه برای جبران حقارت خود در حالی که دوباره با چوب خیزران به لب و دندان امام حسینعلیهالسلام میزد، اشعاری را که در اُحُد برای شادکامی از شکست مسلمانان سروده شده بود، با ترکیب چند بیت از خویشتن میخواند:
لَیتَ أَشْیاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ
فَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً ثُمَّ قَالُوا: یا یزِیدُ لَا تُشَلَ
لَعِبَت هاِشُم بِالمُلكِ فَلا خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحی نَزَل
لَسْتُ مِنْ عُتبةَ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ مِنْ بَنِی أَحْمَدَ مَا كَانَ فَعَلَ
«ای کاش بزرگان من که در روز جنگ بدر کشته شدند، زاری قبیله خزرج را از فرود آمدن ضربات ما میدیدند و از شادی فریاد میزدند و میگفتند: دست مریزادای یزید! (به جای جنگ بدر بزرگان و مهتران آنها را کشتیم و بیحساب شدیم.)
طایفه هاشم با سلطنت بازی کردند، هرگز خبری از آسمان نیامده و وحیی نازل نشده است. من فرزند عُتبه نیستم، اگر انتقام کارهای احمد را از فرزندانش نگیرم.»
ابو برزه اسلمی با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد: «ای یزید! وای بر تو آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین بن فاطمه علیهاالسلام میزنی؟ با چشمان خودم دیدم که حضرت رسول اکرمصلیاللهعلیهوآله این دندانهای حسین و برادرش حسن را میمکید و میبوسید و به ایشان میفرمود: «أَنْتُمَا سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً؛ (1) شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!» یزید عصبانی شد و دستور داد ابو برزه اسلمی را از مجلس اخراج کنند.
ب. اهمیت اقامۀ عزای امام حسینعلیهالسلام
چون از منظر فرهنگ اهلبیتعلیهمالسلام اقامه عزا به امام حسینعلیهالسلام، اهمیت والایی دارد و زینب کبری علیهاالسلام قبل از ایراد خطابه تاریخی خود به عزاداری و ذکر مصائب سید الشهداعلیهالسلام پرداخته است و با لطف خداوندی، از روح بلند حضرت اباعبداللهعلیهالسلام به این وسیله استمداد جسته است، ما هم با نقل دو روایت کوتاه از روایات انبوهی که در این باره وجود دارد به آن گرامی توسل میجوییم و به مخاطبان گرامی تقدیم میکنیم:
1. هنگامی که پیغمبر اعظم اسلامصلیاللهعلیهوآله فاطمه اطهرعلیهالسلام را از شهادت و مصائب فرزندش حسینعلیهالسلام آگاه کرد، آن بانوی بزرگوار شدیداً گریست و گفت: «پدر جان! این مصائب در چه موقعی رخ میدهد؟» فرمود: «در آن زمانی كه من و تو و علی در دنیا نباشیم!» گریه حضرت زهرا علیهاالسلام شدیدتر شد و گفت: «پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه خواهد کرد و چه کسی متصدی عزاداری وی خواهد شد!؟» پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله فرمود: «ای فاطمه! زنان امت من بر زنان اهلبیتم و مردان ایشان بر مردان اهلبیت من گریه خواهند کرد. همه ساله گروهی پس از دیگری، عزاداری را ادامه خواهند داد. هنگامی که روز قیامت فرا رسد تو زنان امت من و من مردان آنان را شفاعت خواهیم کرد. هر یکی از ایشان که در مصیبت امام حسینعلیهالسلام گریه کند ما دست او را میگیریم و داخل بهشت میکنیم.» آن گاه ادامه داد: «یا فَاطِمَةُ كُلُّ عَینٍ بَاكِیةٌ یوْمَ الْقِیامَةِ - إِلَّا عَینٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَینِ - فَإِنَّهَا ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّةِ؛ (2) ای فاطمه! هر چشمی، فردای قیامت، گریان است، غیر از چشمی که در مصیبت حسین گریه کند؛ زیرا صاحب آن چشم، خندان، و مژده نعمتهای بهشت به وی داده خواهد شد.»
روزی که گِل آدم و حوا بسرشتند بر نام حسین بن علی گریه نوشتند
فرمود نبی در صفت گریه کنانش والله که این طایفه از اهل بهشتند
2. امام باقرعلیهالسلام نیز درباره گریه بر مصائب امام حسینعلیهالسلام فرمود: «مَنْ ذَرَفَتْ عَینَاهُ عَلَى مُصَابِ الْحُسَینِ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الْبَعُوضَةِ غَفَرَ اللهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ؛ کسی که چشمانش در مصیبت امام حسینعلیهالسلام اشک آلود شود ولو اینکه به اندازه بال یک مگس باشد، خدا گناهانش را میآمرزد، گرچه به اندازه کف دریا باشد.»
ج. برتری معنوی زینب علیهاالسلام در فضای خفقان
حضرت زینب علیهاالسلام با ایراد خطابه تاریخی، حماسی، علمی و فنی خود، بخشی از کمالات خویش را به نمایش گذاشت. شجاعت و دلاوری، فصاحت و بلاغت، علم تفسیر، فن خطابه، روانشناسی، تربیت و سیاستمداری برخی از جلوههای این کمالات بود.
آن حضرت در این خطبه با هنرمندی تمام، حضور یک زن مسلمان را به همراه عفت و ایمان در جامعه نمایان ساخت. تلاش برای احیای حق و اصلاح جامعه، تحریک مردم علیه فساد و ستم، تبلیغ در زمان اسارت و داشتن استقامت و اراده قوی، برخی از صفات برجسته و کمالات وجودی عقیله بنی هاشم علیهاالسلام در این خطابه است.
قهرمان کربلا با اینکه در حال اسارت بود و در مجلسی سخن میگفت که به او با چشم تردید و حقارت نگاه میکردند و فضای رعب و وحشت از قدرت یزید، مجلس را کاملاً فرا گرفته بود، نه تنها قدرت و حاکمیت پوشالی یزید را اصلاً به حساب نیاورد، بلکه آنچنان در سخنانش او را تحقیر و توبیخ کرد که گویا شخصیّتی معظم و بزرگ، با کودکی خردسال صحبت میکند. آن بانو با توجه به مسئولیتی که بر عهده داشت، بدون توجه به اوضاع بحرانی شام و مشکلات و مصائب خود، با آمادگی کامل، همانند شیری غرّنده از جا برخاست و با صدایی رسا و آهنگی علی گونه، خطبه کوبنده خود را - که هر شنوندهای را به تحسین وامیداشت - با اعتماد به نفس کامل به پایان برد.
پیامهایی از خطابه زینب علیهاالسلام
هنگامی که یزید با آن اشعار کفرآمیز، اندیشههای باطل خود را آشکار ساخت و همگان فهمیدند که مبارزه امام حسینعلیهالسلام در برابر یزید، مصاف جبهه حق و باطل بوده است، آن بزرگ پرچمدار نهضت عاشورا با کمال شهامت به پا خاست و خطبه معروف خود را در مجلس یزید ایراد فرمود. در اینجا با ذکر فرازهایی از آن خطبۀ مهم و ترجمه آن، به برخی از پیامهایش نیز میپردازیم:
1. شکر الهی در همه حال
امام صادقعلیهالسلام میفرماید: «إِصْبِرْ نَفْسَكَ عِنْدَ كُلِّ بَلِیةٍ وَ رَزِیةٍ فِی وَلَدٍ أَوْ فِی مَالٍ فَإِنَّ اللهَ إِنَّمَا یقْبِضُ عَارِیتَهُ وَ هِبَتَهُ لِیبْلُوَ شُكْرَكَ وَ صَبْرَكَ؛ (3) خود را در مقابل هر بلا و گرفتاری در مال و اولاد، صابر و شکیبا بساز که خداوند، امانتها و بخشش خود را باز پس میگیرد تا اینکه صبر و شکر تو را بیازماید [که در این مواقع آیا شاکر و صابر هستی یا نه؟]»
دختر گرامی علی نیز در اوج مصائب و گرفتاریها، به عنوان یک بندۀ کامل، شاکر و صابر، اول به حمد و ستایش خداوند میپردازد و این گونه سخن خود را آغاز میکند: «الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجمَعین؛ حمد و سپاس، مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیامبرصلیاللهعلیهوآله و همه اهلبیت او.»
2. توجه به کلام وحی
استناد به آیات قرآن برای هر گویندهای ضرورت دارد؛ زیرا کلام وحی یکی از منابع متقن و قابل پذیرش جامعه بشری است و ریشه در فطرت انسانها دارد و دلهای حقیقت جو و کمال طلب از آن استقبال میکنند. رسول گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآله فرمود: «علیکم بالقرآن فاتّخذوه اماما و قائدا، فانّه کلام ربّ العالمین؛ (4) بر شما باد قرآن كه آن را پیشوا و رهبر خود قرار دهید؛ زیرا گفتار پروردگار جهانیان است.»
کتاب ایزد استای مرد دانا معدن حکمت که تا عالَم به پای است اندر این معدن همیپاید(5)
به این سبب، آن حضرت در این خطابه تاریخی، بارها به آیات وحی استناد کرد و به سخنان شیوای خود استحکام بخشید.
حضرت زینب علیهاالسلام سخنان خود را با آیهای از قرآن آغاز میکند و میفرماید: «صَدَقَ اللهُ كَذَلِكَ یقُولُ: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللهِ وَ كانُوا بِها یسْتَهْزِؤُنَ»؛ (6) «سخن خداوند متعال راست است که این گونه فرمود: سرانجامِ کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند.»
3. موقتی بودن پیروزی ستمگران
بدون تردید، ستم و ستمگران، محکوم به فنا و نابودی هستند و آنان در این جهان، طبق سنت تغییرناپذیر الهی، کیفر اعمال زشت خود را به زودی خواهند دید. رسول خداصلیاللهعلیهوآله فرموده است: «ثَلَاثٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الْآخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَینِ وَ الْبَغْی عَلَى النَّاسِ وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ؛ (7) سه دسته از گناهان است که در کیفر آن، عجله و شتاب میشود و کیفر آن به آخرت نمیماند: ناراضی ساختن پدر و مادر، ستم بر مردم و ناسپاسی در برابر احسان [دیگران].» علیعلیهالسلام نیز فرمود: «فَاللهَ اللهَ فِی عَاجِلِ الْبَغْی وَ آجِلِ وِخَامَةِ الظُّلْمِ؛ (8) پس، خدا را! خدا را! از تعجیل [در عقوبت و کیفر] ظلم و ستم بر حذر باشید، و از آینده دردناک ظلم [بترسید].» بنابراین:
از تیر آهِ مظلوم، ظالم امان نیابد پیش از نشانه خیزد، از دل فغان کمان را (9)
حضرت زینب علیهاالسلام با توجه به این حقیقت، این سنت الهی را به رخ یزید کشید و با استیضاح یزید، پیروزی خیالی وی را به سخره گرفت و به تمام ستمگران و مستکبران عالم فهمانید که لذت حیوانیِ غلبه اهل باطل بر لشكریانِ حق، موقتی است و خیلی زود به پایان خواهد رسید و آثار زشت جنایات آنان در پرونده ننگینشان برای همیشه باقی خواهد ماند و در این باره فرمود: «أَ ظَنَنْتَ یا یزِیدُ حَیثُ أَخَذْتَ عَلَینَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ كَمَا تُسَاقُ الْأُسَارَى؛ای یزد! تو [به خیال باطل خود] چنین میپنداری که چون اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستی [و راه چاره را بر ما مسدود کردی] تا آنجا که ما را همانند [بردگان و] اسیران [کفار، دیار به دیار،] به هر سو کشاندی.»
4. زوال پندارهای اهل باطل
خداوند متعال در قرآن (10) پیروزی ظاهری و موقتی اهل باطل را به کف روی آب تشبیه میکند و اهل حق و حقیقت را به آب زلال و روان مثال میزند.
قرآن در این مثال پر معنا، منظره حق و باطل را به عالیترین صورتی ترسیم کرده، حقایق فراوانی را بیان میکند تا شناخت حق و باطل که همان شناخت واقعیتها از پندارهاست برای مردم آسان شود. از این مثال میفهمیم که باطل همواره مستکبر، بالانشین، پر سر و صدا؛ ولی تو خالی و بیمحتواست؛ اما حق، متواضع، كم سر وصدا، اهل عمل و پرمحتواست.
حق، همیشه مفید و سودمند است؛ همچون آب زلال، که مایه حیات و زندگی است؛ اما باطل، بیفایده و بیهوده است، نه کفهای روی آب، هرگز کسی را سیراب میکنند و درختی را میرویانند و نه کفهایی که در کورههای ذوب فلزات ظاهر میشود و نمیتوان از آنها زینتی و یا وسیلهای برای زندگی ساخت و اگر هم مصرفی داشته باشند، مصارف بسیار پست و بیارزشاند که به حساب نمیآیند؛ همانند صرف کردن خاشاک برای سوزاندن.
حق، همیشه متکی به نفس است؛ اما باطل از آبروی حق مدد میگیرد و سعی میکند خود را به لباس او درآورد و از حیثیت او استفاده کند؛ همانگونه که «هر دروغی از راست فروغ میگیرد» که اگر سخن راستی در جهان نبود، کسی هرگز دروغی را باور نمیکرد و اگر جنس خالصی در جهان نبود، کسی فریب جنس قلابی را نمیخورد؛ بنابراین حتی فروغ زودگذر باطل و آبرو و حیثیت موقت او به برکت حق است؛ اما حق، همه جا متکی به خویشتن و آبرو و اثر خویش است. (11)
با توجه به این فَرقِ روشن، بین حق و باطل، فراز بعدی خطبه زینب کبری علیهاالسلام کاملاً روشن میشود که حضرت، پیروزی موقتی یزید را همانندکف روی آب میداند که به زودی از بین میرود و اما جریان زلال حماسه عاشورا و هدف والای سالار شهیدان، همانند آب صاف و زلال، روز به روز شفافتر به راه خود ادامه داده و انسانهای تشنه معرفت و حقیقت را سیراب خواهد کرد به این سبب، دختر شجاع علیعلیهالسلام، پیروزی ظاهری یزید را به تمسخر میگیرد و سخنان کوبندهاش را همانند پتکی بر اندیشههای باطل یزید فرود میآورد و او را تحقیر میکند و دنیا را در نظرش تیره و تار میسازد.
حضرت با اشاره به اندیشههای باطل وی فرمود: «أَنَّ بِنَا عَلَى اللهِ هَوَاناً وَ بِكَ عَلَیهِ كَرَامَةً؟ وَ أَنَّ ذَلِكَ لِعِظَمِ خَطَرِكَ عِنْدَهُ؟ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِكَ وَ نَظَرْتَ فِی عِطْفِكَ جَذْلَانَ مَسْرُوراً؛ [ای یزید!] آیا چنین میپنداری که ما نزد خدا خوار هستیم و تو نزد خدا گرامی هستی؟ و میپنداری این چیره شدن تو بر ما، بیانگر شکوه و ارزشمندی تو در پیشگاه خداست؟ از اینرو بینی بالا کشیدی و تکبر کردی و به خود بالیدی، و خرم و شادان شدی.»
«حِینَ رَأَیتَ الدُّنْیا لَكَ مُسْتَوْسِعَةً وَ الْأُمُورَ مُتَّسِقَةً وَ حِینَ صَفَا لَكَ مُلْكُنَا وَ سُلْطَانُنَا؛ آن زمانی که دیدی چند روزی روزگار به وفق مراد تو میچرخد و کارهای تو منظم شده است و آن زمان که ملک و مقام رهبری ما، برای تو صاف و هموار شده اند. [زهی خیال باطل!!]»
زیرا این چیرگی موقت و زودگذر، همانند کفِ روی آب تمام میشود و چهره حقیقتگران عاشورا، همانند آب زلال در پهنای تاریخ روشن و درخشان خواهد شد.
5. مهلت خداوند برای ستمگران
سنت تغییر ناپذیر خداوند متعال، هشدار برای همه اهل باطل است که حتماً از عواقب کار خود بترسند. مهلت دادن خداوند به اهل باطل نه به سود آنان، بلکه برای آزمایش و سنگینی گناه و مجازات بیشترشان است؛ چنان که میفرماید: «وَ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لا یعْلَمُونَ * وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ كَیدِی مَتِینٌ»؛ (12) «و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد و به آنها مهلت میدهیم [تا مجازاتشان دردناکتر باشد]؛ زیرا طرح و نقشه من، قوی و حساب شده است [و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست].» عقیله بنیهاشم نیز با استناد به آیه 178 سوره آل عمران که میفرماید: «وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»، مهلت دادن خداوند متعال به رهروان راه باطل را نه به نفع آنان، بلکه برای آزمایش و خواری بیشترشان قلمداد فرمود و به یزید و پیروانش اعلام کرد که این فرصت و مهلت، از دست آنان خواهد رفت و عذاب خوارکنندهای در انتظارشان خواهد بود.
بانوی حماسه آفرین عاشورا از مجلس یزید به تمامی جنایتکاران در طول تاریخ اخطار کرد که پیروزی موقتی آنان و آزادی عملی که دارند به این معنا نیست که افرادی صالح و درستکارند و خداوند از آنان خشنود است؛ بلکه برعکس، خداوند متعال با مهلتی که به آنان داده است در حقیقت، آنان را به حالشان رها کرده است؛ زیرا لیاقت و شایستگی هدایت ندارند. آنان در این فرصت، طغیان و سرکشی را به اوج خود میرسانند و بارشان سنگینتر و کیفرشان بیشتر خواهد بود.
حضرت زینب علیهاالسلام به حكمران خودکامه عصر خود فرمود: «آیا تو که امروز جشن گرفتهای و شادی میکنی چنین میپنداری که چون جهان را بر ما تنگ کرده و یک مشت زن و کودک را همچون اسیران از این دیار به آن دیار میکشانی، نشانه قدرت و اقتدار حکومتی و ارزشمندی تو نزد خداوند است؟! اشتباه میکنی این فرصت آزادیِ عمل، بار گناهانت را سنگینتر و عذاب دردناک را به تو نزدیک میکند.
ای یزید! هر کاری از دست تو ساخته است انجام بده به خدا سوگند! هرگز نور ما را نمیتوانی خاموش کنی و این چراغ هدایت، همچنان تا روز قیامت نور افشانی میکند و خواهد درخشید.» (13)
حضرت زینب علیهاالسلام یزید نهیب میزند: «مَهْلًا مَهْلًا أَ نَسِیتَ قَوْلَ اللهِ تَعَالَى: «وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ؛ [ای یزید!] آرام باش، آرام باش، آیا سخن خدا را فراموش کردهای که فرمود: آنها که کافر شدند تصور نکنند که اگر به آنها مهلت میدهیم به سود آنهاست، ما به آنها مهلت میدهیم که بر گناهانشان بیفزایند و عذاب خوارکنندهای برای آنها باشد.»
6. تفاوت عدالت الهی با عدالت یزیدی؟!
استفاده ابزاری از مذهب، از حربههای رایج اهل باطل در فریب دادن افکار عمومی است. آنان از واژههای مقدس برای تحمیل حکومت خود و سلطه بیشتر بهره میبرند؛ همچنان که امروزه هم، این رسم پا برجاست. کلمات مقدس عدالت، آزادی، حقوق بشر، اصلاحات، از جمله واژههای مردم فریبی است که مورد سوء استفاده مستکبران عالم قرار گرفته است. آن بانوی بزرگوار با کمال هشیاری به این حربه یزید میتازد و وی را در میان افکار عمومی به محاکمه میکشد که: تو که در جایگاه پیامبری نشستهای که مظهر عدالت بود، آیا چنین عدالت را اجرا میکنی؟!
آن حضرت آنگاه به مفهوم عدالت یزیدی پرداخت و آن را به صورت شایستهای برای آیندگان ترسیم فرمود و با ندای رسا اعلام کرد که آیا معنای عدالت در قاموس اهل باطل، این است که فرزند آزادشدگان، زنان و کنیزان خود را در پس پرده و حجاب نگه داشته؛ اما دختران رسول خداصلیاللهعلیهوآله را هتک حرمت کنند و آنان را در کوچه و بازار به عنوان اسیر جنگی بگردانند؟! آری این توقع بیجایی است که زینب کبری علیهاالسلام از فرزند هند جگرخواره داشته باشد.
حضرت زینب علیهاالسلام در ادامه به علت جسارت گنهکاران و اهانت به فرزندان پیامبرصلیاللهعلیهوآله و پشیمانی زودرس آنان پرداخته و دست به دعا و نفرین بر میدارد و متذکر میشود که تمام عواقب این جنایات در نهایت به خود آنان برمیگردد و مطمئناً خداوند متعال، انتقام مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت. حضرت میفرماید: «أَمِنَ الْعَدْلِ یا ابْنَ الطُّلَقَاءِ؟! تَخْدِیرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ؟؛ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللهِصلیاللهعلیهوآله سَبَایا؟؛ قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیتَ وُجُوهَهُنَّ؛ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ وَ یسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ؛ وَ یتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الدَّنِی وَ الشَّرِیفُ؛ لَیسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَا وَلِی وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِی؛ای پسر کسانی كه آزاد شدهاند (كسانی که جدمان پیامبرصلیاللهعلیهوآله در فتح مکه اسیرشان کرد و سپس آنان را آزاد ساخت!) آیا این عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خداصلیاللهعلیهوآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ پوشش آنان را دریدی و روی آنان را گشودی؛ تا دشمنان، آنان را از شهری به شهر دیگر ببرند و بومی و غریب، به آنها چشم بدوزند و نزدیک و دور، شریف و غیر شریف، چهره آنان را بنگرند. از مردان آنها سرپرستی نمانده و از حمایت کنندگان ایشان، کمککنندهای باقی نمانده است.»
7. علت کینه یزید از اهلبیتعلیهمالسلام!
خاتون دو سرا در سخنان بلند خود متذکر میشود که هرگز از فرزندان پدر و مادر ستم پیشه، انتظار دلسوزی و ترحم نداشته باشید که یک خیال واهی است؛ همچنان که صائب تبریزی میگوید:
اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار اشکِ کباب، موجب طغیان آتش است
حضرت به ریشۀ شخصیت فاسد وی میپردازد و دودمان جنایتكارش را به رخش میکشد که بخشی از ستمها و اعمال ننگین یزید، مرهون آبا و اجداد جنایت پیشه اوست. آن بانو در ادامه خطبه میفرماید: «كَیفَ یرْتَجَى مُرَاقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَكْبَادَ الْأَزْكِیاءِ وَ نَبَتَ لَحْمُهُ بِدِمَاءِ الشُّهَدَاءِ؛ به راستی چگونه توقع و امید دلسوزی از [پسر آن] کسی باشد که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان رویید.»
«وَ كَیفَ یسْتَبْطِئُ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیتِ مَنْ نَظَرَ إِلَینَا بِالشَّنَفِ وَ الشَّنَآنِ وَ الْإِحَنِ وَ الْأَضْغَانِ؛ و چگونه در بغض و کینه نسبت به ما اهلبیت کوتاه آید [و کندی کند] آن کسی که به ما با نظر دشمنی و کینه توزی مینگرد.»
«ثُمَّ تَقُولُ غَیرَ مُتَأَثِّمٍ وَ لَا مُسْتَعْظِم وَ أَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً ثُمَّ قَالُوا یا یزِیدُ لَاتُشَل مُنْتَحِیاً عَلَى ثَنَایا أَبِی عَبْدِاللهِعلیهالسلام سَیدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِكَ؛ای یزید! تو [با کمال پر رویی،] بدون آنکه خود را گنهکار بدانی و بزرگی این گناه را درک کنی، میگویی: کاش پدرانم بودند و شادی سر میدادند و میگفتند: دست مریزادای یزید! در حالی که با چوب خیزران، به دندانهای اباعبدالله سرور جوانان اهل بهشت اشاره میکنی و بر دندانهای او میزنی.»
«وَ كَیفَ لَا تَقُولُ ذَلِكَ وَ قَدْ نَكَأْتَ الْقَرْحَةَ وَ اسْتَأْصَلْتَ الشَّافَةَ بِإِرَاقَتِكَ دِمَاءَ ذُرِّیةِ مُحَمَّدٍصلیاللهعلیهوآله وَ نُجُومِ الْأَرْضِ مِنْ آلِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ تَهْتِفُ بِأَشْیاخِكَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تُنَادِیهِم؛ چرا چنین نگویی؟! تو که پوست از زخم ما برداشتی و با این خونی که از فرزندان محمدصلیاللهعلیهوآله و ستارگان درخشان روی زمین از خاندان عبدالمطلب بر زمین ریختی؟ پدرانت را صدا میزنی و میپنداری که صدایت به گوش آنان میرسد.»
«فَلَتَرِدَنَّ وَشِیكاً مَوْرِدَهُمْ وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّكَ شَلَلْتَ وَ بَكِمْتَ وَ لَمْ تَكُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ؛ ولی به همین زودی به آنجا که آنها هستند خواهی رفت و آن وقت آرزو میکنی کهای کاش دستت شَل بود و زبانت لال، و آنچه گفتی، نمیگفتی و آنچه کردهای نمیکردی.»
8. دعا سلاح برندۀ مظلومان
مباشای مدعی مغرورِ ظلم و جور و بیدادت برآرد دود ازافلاک، یک آهِ سحرگاهی
از دعاهایی که هیچ شکی در مستجاب شدنش نیست، دعای مظلوم است. رسول خداصلیاللهعلیهوآله میفرماید: «ثَلَاثُ دَعَوَاتٍ مُسْتَجَابَاتٌ لَا شَكَّ فِیهِنَّ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ وَ...؛ (14) سه دعا است كه بدون شكّ، اجابت میشود: [یكی] دعای مظلوم است و... .»
در اینجا شیر زن خاندان رسالت نیز در اوج مظلومیت، با توسل به سلاح دعا، از محضر حضرت حق، دادخواهی میکند و میفرماید: «اللهُمَّ خُذْ بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِمَّنْ ظَلَمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا؛ خدایا حق ما را بازستان و از آنان که به ما ستم کردند انتقام بگیر و خشم خود را بر کسانی که خونهای ما را ریختند و یاران ما را کشتند، فرود آر.» و خطاب به طاغوت زمان میگوید: «فَوَ اللهِ مَا فَرَیتَ إِلَّا جِلْدَكَ وَ لَا جَزَزْتَ إِلَّا لَحْمَكَ؛ سوگند به خدا، جز پوست خود را ندریدی و جز گوشت خود را نبریدی.»
حذر کنای عوان (15) از نوحه مظلوم و اشکِ او که میترسم کند کارِ دعای نوح و طوفانش
9. دفاع از فرهنگ شهادت
از منظر قرآن و اهلبیتعلیهمالسلام مقام شهادت، رفیعترین مقامی است که یک بنده شایسته به آن نایل میشود. رسول گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآله در این باره میفرماید: «فَوْقَ كُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَلَیسَ فَوْقَهُ بِرٌّ؛ (16) بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا اینکه شخص در راه خدا به شهادت برسد. هنگامی که در راه خدا به شهادت رسید، دیگر بالاتر از آن نیکی وجود ندارد.» علیعلیهالسلام هم همواره آرزوی رسیدن به چنین مقامی را داشت و میفرمود: «إِنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ وَ الَّذِی نَفْسُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ بِیدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّیفِ أَهْوَنُ عَلَی مِنْ مِیتَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ فِی غَیرِ طَاعَةِ اللهِ؛ (17) همانا، گرامیترین مرگها کشته شدن [در راه خدا] است. قسم به آنکه جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن، بر من آسانتر است، تا در بستر مردن در غیر طاعت خدا.»
آنان که ره دوست گزیدند همه در کوی شهادت آرمیدند همه
در معرکه دو کون فتح از عشق است هر چند سپاه او شهیدند همه
پیام آور خون شهیدان دشت نینوا، در سخنرانی خود به نحو شایستهای، مقام شهیدان را از منظر وحی بیان میکند و با عبارات خود، به تفسیر آیه شهادت میپردازد و پیروزی حقیقی شهیدان در دادگاه عدل الهی را اعلام میدارد: «وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اللهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِمَاءِ ذُرِّیتِهِ وَ انْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِی عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَیثُ یجْمَعُ اللهُ شَمْلَهُمْ وَ یلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ یأْخُذُ بِحَقِّهِمْ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ»؛ای یزید! هر آینه بر رسول خداصلیاللهعلیهوآله وارد میشوی با همین باری که از ریختن خون فرزندان رسول خداصلیاللهعلیهوآله و هتک حرمت او درباره خاندان و خویشاوندانش بر دوش داری. هنگامی که خداوند همه را جمع میکند و حق آنان را باز میگیرد. [قرآن فرموده است:] هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند بلکه آنها زندهاند و در پیشگاه خدا [از نعمتها و مواهب] روزی داده میشوند.»
«حَسْبُكَ بِاللهِ حَاكِماً؛ وَ بِمُحَمَّدٍ خَصِیماً وَ بِجَبْرَئِیلَ ظَهِیراً؛ای یزید! همین [بیچارگی] تو را بس که [در روز قیامت،] داوری چون خداوند، و [خونخواه و] خصمی چون محمدصلیاللهعلیهوآله داری، که جبرئیل پشتیبان اوست.»
10. اعتماد به نفس، ثمرۀ ایمانِ واقعی
دختر زهرای اطهر علیهاالسلام با دلی مملو از ایمان و سرشار از توکل به خدا و اعتماد به نفس و اعتقاد تام به این آیه شریفه که میفرماید: «إِنِّی تَوَكَّلْتُ عَلَى اللهِ رَبِّی وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیتِها إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»؛ (18) «من بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کردهام. هیچ جنبندهای نیست، مگر اینکه او بر آن تسلط دارد؛ [اما سلطهای با عدالت! چرا که] پروردگار من بر راه راست است!» به خطبه خود ادامه میدهد و خطابهاش را به اوج میرساند.
بانوی با شهامت خاندان وحی در فرازهای آخر به بازی شگفت انگیز روزگار اشاره میکند و با مثالهایی شایسته و مناسب اندیشههای غلط طاغوت صفتان را توضیح میدهد و با توکل به خدای متعال به جاودانگی یاد و خاطره و پیام حماسه سازان عاشورا میپردازد و عجز و ناتوانی ستمگران را در مقابله با این فرهنگ آسمانی خاطرنشان میشود.
او در مقابل طاغوت ستمگری که تمام ممالک اسلامی را زیر سیطره قدرت خود دارد، چنان با شهامت سخن میگوید که ارکان قدرت او و تمام وجودش را به لرزه در میآورد و میفرماید: «ای یزید! گرچه در ظاهر پیشامدهای ناگوار، مرا با تو رو به رو کرده و به گفتگو کشانده است، من برای تو ذرّهای ارزش قائل نیستم، تو را تحقیر میکنم و سرزنش و ملامت و توبیخ میکنم؛ اما چه کنم که چشمها پر از اشک است و سینهها سوزان.»
«وَ سَیعْلَمُ مَنْ سَوَّلَ لَكَ وَ مَكَّنَكَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِینَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا وَ أَیكُمْ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً؛ به زودی آن کس که تو را فریب داد و بر گردن مردم سوار کرد (یعنی معاویه) خواهد فهمید که برای ستمکاران، عوضِ بدی در انتظار است و خواهد فهمید که کدام یک از شما جایگاهش بدتر و سپاهش ناتوانتر است.»
«وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَی الدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَكَ إِنِّی لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَكَ وَ أَسْتَكْبِرُ تَوْبِیخَكَ لَكِنَّ الْعُیونَ عَبْرَى وَ الصُّدُورَ حَرَّی؛ اگر چه پیشامدهای ناگوارِ روزگار، مرا به سخن گفتن با تو کشانده است؛ ولی در عین حال، ارزش تو در نظر من، ناچیز و اندک و سرزنش تو بزرگ و ملامت و توبیخ تو بسیار است؛ ولی چه کنم که چشمها پر اشک است و سینهها سوزان.»
گریزی به شهادت عزیزان
«أَلَا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللهِ النُّجَبَاءِ بِحِزْبِ الشَّیطَانِ الطُّلَقَاءِ؛ آگاه باش که بسی شگفتآور است که افراد نجیب حزب خدا در جنگ با احزاب شیطان که بردگان آزاده شده بودند، به شهادت میرسند.»
«فَهَذِهِ الْأَیدِی تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ الْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا وَ تِلْكَ الْجُثَثُ الطَّوَاهِرُ الزَّوَاكِی تَنْتَابُهَا الْعَوَاسِلُ وَ تَعْفُوهَا أُمَّهَاتُ الْفَرَاعِلِ؛ خون ما از سرپنجههای شما میریزد و گوشتهای ما از دهانهای شما بیرون میافتد. این پیکرهای پاکیزه عزیزان است که خوراک گرگهای درنده شما شده و زیر چنگال کفتارها به خاک آلوده شده است.»
«وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لَتَجِدُنَا وَشِیكاً مَغْرَماً حِینَ لَا تَجِدُ إِلَّا مَا قَدَّمْتَ وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ؛ اگر [امروز] ما را برای خود غنیمتی میپنداری به همین زودی خواهی دید که ما به زیانت بودهایم و آن هنگامی است که هر چه از پیش فرستادهای خواهی دید و پروردگار تو بر بندگان ستم روا نمیدارد.»
«فَإِلَى اللهِ الْمُشْتَكَى وَ عَلَیهِ الْمُعَوَّلُ؛ من به خدا شکایت میبرم و به او توکل میکنم.»
11. خبر غیبی حضرت زینب علیهاالسلام از آینده
آن گرامی در ادامه خطبه، از آینده دردناک یزیدیان خبر داده است و فردای درخشان حماسه آفرینان عاشورا و پیروزی همیشگی مرام حسینی را نوید میدهد و به دشمن نهیب میزند که: «فَكِدْ كَیدَكَ وَ اسْعَ سَعْیكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْینَا وَ لَا تُدْرِكُ أَمْدَنَا وَ لَا تَدْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا؛ای یزید؛ هر نیرنگی که خواهی بزن و هر اقدامی که توانی، بکن و هر کوشش که داری، دریغ مدار، سوگند به خدا که نمیتوانی نام ما را محو کنی و نمیتوانی نور وحی ما را خاموش سازی. تو نمیتوانی عظمت امر ما را درک کنی و ننگ این ستم را هرگز از خود نتوانی زدود؟!»
«وَ هَلْ رَأْیكَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَیامُكَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُكَ إِلَّا بَدَدٌ یوْمَ ینَادِ الْمُنَادِ أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِینَ؛ آیا غیر از این است که رأی [، طرح و نقشههای] تو سست و مدت حکومت تو اندک و جمعیت تو پراکنده است؟ آن روزی که منادی فریاد میزند: آگاه باشید، لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.»
این سخنان که همه خبرهای غیبی است و از زبان یادگار رسول خداصلیاللهعلیهوآله تراوش میکند، بخش دیگری از شخصیت زینب كبری علیهاالسلام را آشکار میکند. آن سلاله روشن بین علوی و فاطمی، در آن موقعیت حساس و تاریخی- که هیچ سخنور ماهری، حتی قادر به تعادل در گفتار نیست - چنان با اعتماد به نفس عمیقی خبر از آینده داده و طوری پیشبینی دقیقی میکند که ما بعد از صدها سال نتایج آن را به وضوح مشاهده میکنیم. آری امروزه پیشبینی حضرت زینب علیهاالسلام به وقوع پیوسته و دشمنان امام حسینعلیهالسلام خوار و رسوا شده و عظمت نام و یاد و حماسه حسینیعلیهالسلام همه عالم را فرا گرفته است. آری:
ای که در کرب و بلا بیکس و یاور گشتی چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست
در زیارت اربعین شهادت میدهیم که: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ؛ (19) و من گواهی میدهم که یا ابا عبدالله، خداوند متعال به آنچه وعده فرموده بود عمل کند و کسانی را که تو را تنها گذاشته بودند ذلیل کند و قاتلانت را به عذاب و کیفر [اعمال ننگینشان] برساند.»
12. افتخار به مقام ایثار و شهادت
سرانجام، عقیله بنیهاشم، بانوی سخنور و خطیب قدرتمند خاندان وحی، با افتخار تمام برای شهادت عزیزانش در راه خداوند متعال میبالد و با سپاس و تقدیر از منزلت والای خاندانش خطابه تاریخی خود را به پایان میبرد: «فَالْحَمْدُ للهِ الَّذِی خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ نَسْأَلُ اللهَ أَنْ یكْمِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ یوجِبَ لَهُمُ الْمَزِیدَ وَ یحْسِنَ عَلَینَا الْخِلَافَةَ إِنَّهُ رَحِیمٌ وَدُودٌ وَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكِیلُ؛ (20) حمد و سپاس، خداوندی كه ابتدای كار ما را به سعادت و مغفرت، قرین ساخت و انتهای امر ما را به شهادت و رحمت ختم گردانید. از درگاه خدا میخواهیم که پاداش آنان (شهیدان) را کامل کند و بر پاداش آنان بیفزاید و ما را جانشینان صالح آنها قرار دهد. او مهربان و دوستدارنده است. خداوند، ما را بس است و [او] وکیل [و سرپرستی] نیکوست.»
یزید در جواب این کلام رسا و خطابه حکیمانه چنان درمانده و ناتوان شد که فقط عاجزانه به این جمله بسنده کرد: «این فریادی است که از زنان نوحهگر شایسته است، و چقدر مرگ برای زنان دلسوخته و نوحهگر آسان است.» (21)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، نشر مفید، قم، بیتا، ج 2، ص 64 و تذکره الخواص، سبط بن جوزی، موسسه اهلبیتعلیهمالسلام، بیروت، بیتا، ص 235.
(2). همان.
(3). بحار الانوار، ج 68، ص 94، باب الصبر و الیسر بعد العسر.
(4). کشف الغمۀ، علی بن عیسی اربلی، مکتبۀ بنی هاشم، تبریز، ج 2، ص 164.
(5). ناصر خسرو.
(6). روم/ 10.
(7). امالی، شیخ مفید، نشر کنگره مفید، ص 237، المجلس الثامن و العشرون.
(8). نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نشر مشهور، قم، 1379 ش، خطبه 192.
(9). صائب.
(10). «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ یضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما ینْفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ كَذلِكَ یضْرِبُ اللهُ الْأَمْثال»: رعد/ 17؛ «خداوند از آسمان، آبی فرستاد و از هر درّه و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد. سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد و از آنچه (در کورهها] برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن میکنند نیز کفهایی مانند آن به وجود میآید - خداوند، حق و باطل را چنین مثل میزند! - اما کفها به بیرون پرتاب میشوند؛ ولی آنچه به مردم سود میرساند (آب یا فلز خالص) در زمین میماند. خداوند، این چنین مثال میزند!»
(11). تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، بیجا، دارالکتب الاسلامیه، بیتا، ج 10، ص 167.
(12). اعراف/ 182 و 183.
(13). تفسیر نمونه، ج 3،ص 184.
(14). بحار الانوار، ج 71، ص 84.
(15). ظالم.
(16). الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، بیجا، دارالکتب الاسلامیه، بیتا، ج 2، ص 348.
(17). نهج البلاغه، خطبه 123.
(18). هود/ 56.
(19). تهذیب الاحکام، محمد بن حسن طوسی، بیجا، دارالکتب الاسلامیه، بیتا، ج 6، ص114.
(20). بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفا، بیتا، ج 45، ص 133 - 135؛ مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، نشر مفید، قم، بیتا، ج 4، ص 646. شرحی بر خطبههای حضرت زینب علیهاالسلام، نگارنده، قم نشر فرهنگ اهلبیتعلیهمالسلام، بیتا.
(21). فَقالَ یَزِید:
یا صَیحَةً تُحْمَدُ مِنْ صَوَائِحِ مَا أَهْوَنَ الْمَوْتَ عَلَى النَّوَائِح
(بحار الانوار، ج 45، ص 135.)