رازهای موفقیت در نویسندگی (5)

(نقش زمان و مکان - خاطره و زندگی نامه‏نویسی)

چکیده

هرچند میزان و نحوه الهام‏گیری در نوشتن، به خود نویسنده بستگی دارد، اما عامل زمان و مکان در نوشتار، تأثیرگذار خواهد بود، تا آنجا که در زمانها و مکانهای مختلف، شاهد نوشتارهای مختلفی هستم، حتی سیر و سیاحت هدفمند و ملاقاتهای حضوری با نویسندگان بزرگ، در نوشتار مؤثر خواهد بود؛ امّا باید توجه داشت که برای نوشتن، نیاز به انتخاب موضوع خاصی نیست؛ بلکه خاطرات می‏تواند منبع خوبی برای نویسندگی باشد تا آنجا که «رومن رولان»، نویسنده بزرگ فرانسوی، از این رهگذر به شهرت فراوانی دست یافت.

کلیدواژه

نویسندگی، زمان، مکان، خاطره نویسی.

بخشپنجم

نقشزمانومکان

الف. زمانومکاننوشتن

«یودو راولتی» می‏گوید: «مکان نه فقط منبع الهام، که منبع معلومات من است. چیزهای مهم را مکان به من می‏گوید و مرا هدایت می‏کند و در خطی مستقیم پیش می‏برد؛ چرا که مکان، توضیح‏دهنده و محدودکننده کارهای من است... . به هرحال مکان، عنصری اساسی است. زمان و مکان، چهارچوبی است که همه داستانها بر اساس آن شکل می‏گیرند.» (1)

زمان و مکان در نویسندگی، الهام‏بخش است و زمانها و مکانهای مختلف، به نویسندگان گوناگون، القائاتِ ناخودآگاهِ متناسبِ خود را می‏دهد که درونمایه نوشته‏شان را، از مفاهیم بدیع و دلپذیر سرشار می‏سازد. «فورستر» می‏گوید: «از وقایع و مکانها الهام می‏گیرم.» (2)

البته میزان و نحوه الهام‏گیری در نوشتن، به خود نویسنده نیز بستگی دارد و محیط، لزوماً تعیین‏کننده نیست. بعضی از نویسندگان می‏توانند فارغ از پای‏بندی به زمان و مکان خاصی بنویسند.

«ولتی» می‏گوید: «من به این نتیجه رسیده‏ام که تقریباً هر جا که بخواهم می‏توانم بنویسم.» (3) «فاکتر» می‏گوید: «هنر در پی و پای‏بند محیط خاصی هم نیست. مهم نیست که نویسنده در کدام محیط است... . به نظر من محیط مناسب برای هنرمند، محیطی است که در آن بتواند کار کند... . بنابراین، نویسنده به محیطی احتیاج دارد که آرامش، تنهایی و خوشی او را [منتها نه به قیمتِ گزاف] تأمین کند.

محیط نامناسب، فقط فشار خون نویسنده را بالا می‏برد. همچنین نویسنده در چنین محیطی، بیشترِ عمرش را با افسردگی، دلزدگی و عصبانیت می‏گذراند. تجربه خود من نشان می‏دهد که ابزار مورد احتیاج حرفه من، فقط کاغذ و کمی نوشیدنی بوده است.» (4) البته معلوم است که عادت نویسندگان مختلف در این زمینه متفاوت است.

ب. زمانومکانارائه

هر منطقه جغرافیایی، ویژگیها و فرهنگ مخصوصِ خود را دارد که با اقتضائات و نیازهای منطقه جغرافیایی دیگر در زمانهای دیگر متفاوت است. یک نوشته ممکن است در یک منطقه جغرافیایی و در یک زمان خاص، مورد استقبال قرار نگیرد؛ ولی در منطقه دیگری و در همان زمان یا در زمانی دیگر از آن استقبال شود.

«چخوف»، نویسنده، درام‏نویس و داستان‏سرای روسی، در سال 1896 نمایشنامه‏ای به نام مرغ نوروزی نوشت که در پترزبورگ با عدم موفقیت روبه‏رو شد؛ ولی دو سال بعد در مسکو از این نمایشنامه تجلیل شایانی به عمل آمد. (5)

سیروسیاحتِهدفمند

سیر و سیاحت و آشنایی با تمدنهای مختلف، دیدِ آدمی را وسیع می‏کند و او را از تنگ‏نظریها و پیش‏فرضهای قبلی درباره جوامعِ دیگر آزاد و رها می‏سازد و نگاهی نو به او می‏بخشد و می‏تواند از افقی فراتر، به مسائل گوناگون بنگرد و قضاوتِ منصفانه‏تری پیدا کند و با یافتن اطلاعاتِ جدید، نوشته‏های مطلوب‏تری پدید آورد که خواندنی‏تر و آموزنده‏تر باشد.

سفر خودخواسته یا اجباری [در صورتی که با دیدی درس‏آموزانه و تجربه‏اندوزانه باشد] می‏تواند نقش مهمی در پختگی و فرهیختگی نویسندگان صبور و مقاوم داشته باشد. پس از حمله مغولها به ایران در قرن هفتم، شهر شیراز هم دچار هرج و مرج شد. در نتیجه، بزرگان علم و ادب شیراز، دست به سفر زدند و به کشورهای عربی، آفریقایی، آسیایی و بسیاری کشورهای دیگر رفتند. این سفرها، سعدی را مردی با تجربه ساخت. پس از چندی سعدی به شیراز بازگشت، وی در «گلستان» می‏گوید: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.» (6)

آشناییبانویسندگاندیگر

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد                                 به زیر آن درختی رو که او گُلهای‌تر دارد

در این بازار عطاران مَرو هر سو چو بیکاران                              به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ملاقات حضوری با نویسندگان بزرگ، ما را بی‏واسطه قلم و کاغذ به دنیایِ درونشان می‏برد و از اعماق گنجینه وجودشان، طلاهای ناب و نادرِ حکمت به ارمغان می‏آورد و معمّاهای ناگشوده نویسندگی را برایمان حل می‏کند و این، دستاورد کمی نیست که بر اثر این ملاقات ماندگار، بتوانیم راهِ خود را بیابیم و آثار ماندگاری به یادگار بگذاریم.

«ویلیام فاکنر»، رمان و داستان‏نویس آمریکایی، پس از آن‏که متوجه شد در زمینه شعر، قدرت خلاقیت ندارد، با شروود اندرسن، نویسنده مشهور آشنا شد (7) و این آشنایی برای او نخستین رمانش به نام پاداش سرباز را در سال 1926 به ارمغان آورد. (8)

«ارنست همینگوی» هم نویسندگی خود را مدیون شروود اندرسن است. او در سال 1920 با شروود اندرسن آشنا شد و به تشویق او به پاریس رفت و وارد جمع نویسندگان و هنرمندان شد و در اثر حشر و نشر با ایشان نکته‏ها آموخت و در واقع از این پس بود که نوشتن را جدّی گرفت و آثارش را منتشر کرد. (9)

«همینگوی» می‏گوید: «اگر نویسنده‏ای در جوار جمعی دیگر از نویسندگان قرار بگیرد، مسلم است که انگیزه‏اش برای کار کردن بیشتر می‏شود...، ما به همدیگر احترام می‏گذاشتیم.» (10) از این‏رو «کلودیا بلاک» می‏گوید: «خود را میان افرادی محاط کنید که با شما به شیوه نیکو رفتار می‏کنند و حرمتتان می‏نهند.» (11)

‌ای دل آنجا رو که با تو روشن‏اند                               وز بلاها مر تو را چون جوشن‏اند

بخشششم

خاطرهوزندگینامهنویسی

الف. تعریفخاطره

خاطره چیست؟ برای خاطره تعریفهای زیادی وجود دارد؛ از جمله: «امری است که بر شخص گذشته و آثاری از آن در ذهن او مانده باشد؛ دیده‏ها یا شنیده‏های گذشته؛ انعکاس یک رویداد یا پدیده تلخ و شیرین و جالب توجه؛ حوادث و لحظه‏های چشمگیر و به یادماندنیِ زندگی؛ حادثه‏ای که تأثیر شدید احساسی ـ عاطفی بر فرد داشته باشد؛ تصویر ماندنی در ذهن که آیینه واقعیت است؛ ولی تمام‏نما نیست و رنگ خیال و عاطفه را پذیرفته است.» (12)

ب. فوایدخاطرهنویسی

«شما با نوشتن خاطره‏ای از حوادث زندگی خود، خوشیها و ناخوشیها و رنجها، حالات عاطفی و روحی، پیروزیها و شکستها، نوازشها و زخمها و...، به ثبت بهترین و گاه سخت‏ترین لحظات زندگی خود می‏پردازید و با خواندن آنها گویی زندگی تکرارناپذیر را دوباره تجربه می‏کنید.» (13)

ج. موضوعخاطره

خاطره شامل مواردی از این قبیل می‏شود: «شرکت در حوادث و اتفاقات؛ عجایب و غرایب سفر و گشت و گذار نویسنده و گوینده؛ صحنه‏ها و مناظر طبیعی و غیر طبیعی؛ فکری که در یک موقعیت خاص برای فرد ایجاد شده؛ واکنشهای غیر عادی که در نویسنده یا دوستان او به وجود آمده؛ تلاش فرد برای انجام شدن [و یا نشدن] یک برنامه و کار؛ تماشای یک فیلم؛ شرکت در یک بازی؛ شنیدن یا دیدن یک برنامه موسیقی؛ بیماری خاص، دارو و دکتر؛ مدرسه و کلاس درس، هم‏شاگردیها، معلمان و...؛ ایام و مراسم خاص، عیدنوروز، نذریها، عزاداری و عاشورا و...؛ دید و بازدید، میهمانیها، جشن ازدواج، جشن تولد و...؛ احساس شادمانی از دیدن دوستان و آشنایان؛ اخبار مهم، مسائل اجتماعی، اتفاقات سیاسی و... به هر حال آنچه که باعث تأثیر [گذاریِ] شدید [در] روح و روان فرد می‏شود، بعدها موضوع خاطرات تلخ و شیرین می‏شود و معمولاً اولینها همواره جزء موضوع خاطرات ناب نویسنده هستند؛ مانند: اولین روز مدرسه، اولین دیدار، اولین معلم، اولین فیلم، اولین خانه، اولین روزِ کاری، اولین کتاب، اولین ابلاغ، اولین... . (14)

د. نوشتنخاطراتوتجاربخود

نوشتنِ خاطراتِ خود و دیگران، از رموز بزرگ موفقیت در نویسندگی [به ویژه در آغاز راه] است؛ از این‏رو گفته‏اند: «خیلی بهتر است که نویسنده، فضا و مناسباتی را در اثرِ خود بیاورد که در آن زندگی کرده و تجربه داشته باشد تا درباره مسائلی بنویسد که با آن آشنایی ندارد. «مالزاک» درباره اشراف و بورژوازی زمانِ خودش می‏نوشت و قلّه ادبیات فرانسه است و هیچ‏کس هم نیست که از او نیاموزد. «دیکنز» هم چنین می‏کرد؛ هم درباره اشرافیت و زوال اشرافیتِ می‏نوشت و هم درباره توده‏های زیر فشار کوچه‏های تاریک و باریک لندن؛ چنان که تولستوی هم تماماً به اشرافیتِ روسیه تزاری و افسرانِ بلند پایه می‏پردازد.» (15)

تنفس در فضای پاک طبیعت هم حال و هوای دیگری به نویسنده می‏دهد. سعدی می‏گوید:

«روز بهار است خیز تا به تماشا رویم                           تکیه بر ایام نیست تا دگر آید بهار»

نویسنده‏ای می‏گوید: «امیداورم که بیرون بیایید و بگذارید تا داستانها بر شما واقع گردند و شما با آنها درآمیزید. آنها را با خون و اشک و لبخندتان آبیاری کنید تا بشکفند و شما خود نیز شکفته شوید.» (16)

از آنجا که متون داستانی، به تشریح و توصیف جزئیاتِ زندگی و حوادث می‏پردازند، مطالعه این متون می‏تواند الگوی خوبی به دست دهد تا بتوانیم خاطراتِ زندگی و تجاربمان را به گونه‏ای زیبا و ماندگار بنگاریم؛ از این‏رو یکی از نویسندگان می‏گوید: «در نوشتنِ تجربه زندگی با نگاهی دقیق و موشکافانه، مطالعه بسیار زیاد آثار داستانیِ جهان، از عوامل مهمی هستند که می‏توانند به کمک هاله‏ای از شور و ذوق طبیعی، نویسنده خوبی بسازند.» (17)

برای نویسندگان تازه‏کار، اقدام نکردن به نویسندگی، زیانبارتر از اقدامِ [به اصطلاح] ناموفق است. در واقع، هیچ اقدامی برای نویسنده تازه‏کار درباره نویسندگی، ناموفق نیست؛ بلکه تجربه‏ای درس‏آموزانه و گامی به پیش است، و موفقیتهای بزرگ با گامهای کوچک شروع می‏شود و حاصل جمعِ قدم‏های کوچک است. با این شیوه می‏توان راهی یافت یا ساخت و با پرورشِ ذهن، بار نویسندگی را به تدریج به نقطه مطلوب رساند.

محقق، شاعر و نویسندۀ چیره‏دست، استاد جواد محدّثی [که تاکنون ده‏ها کتاب و صدها مقاله در موضوعات مختلف اسلامی از او به چاپ رسیده است] معتقد است «علت این‏که فرد می‏ترسد دست به قلم ببرد، این است که از ارائه نوشته و در معرضِ دیگران قرار دادن آن بیمناک است؛ بنابراین دست به قلم نمی‏شود؛ ولی اگر بنا بگذارد که قصد ارائه و چاپ ندارد؛ بپذیرد که نوشته‏های اوّل ممکن است کاستی داشته باشد و تنها به عنوان تمرین می‏نویسم، می‏تواند بدون ترس دست به قلم ببرد. در ابتدا باید از جاهای ساده شروع کند، سراغ موضوعات سنگین نرود، خاطره بنویسد، توصیف کند، چیزهایی که معلومات خاص نمی‏خواهد را پیگیری نماید تا عادت کند... این... اصلا جزء بهترین کارهاست که انسان خسته نمی‏شود. یک لذتی در آن است که آدم را سرِ شوق می‏آورد.» (18)

هـ. نوشتنخاطرات،تجاربوزندگینامهدیگران

خاطرات دیگران را می‏توانید درونمایه نوشته قرار دهید. بعضی از نویسندگان با نوشتن کتابهایی در زمینه خاطرات به شهرت و موفقیت رسیده‏اند. «نخستین اثرِ مشهور تورگینیف، رمان‏نویس مشهور روسی، کتابی به نام خاطرات یک ورزشکار بود که بین سالهای 1841 تا 1850 نوشته شد.» (19)

«رومن رولان»، نویسنده بزرگ فرانسوی، «به ادبیات علاقه خاصی داشت. او به تهیه و نوشتن شرح حال و بیوگرافی بزرگان دست زد، در سال 1903 شرح زندگی بتهوون، و در سال 1905 میکلانژ را منتشر ساخت و به شهرت رسید. در سال 1916 به دریافت جایزه ادبی نوبل موفق گردید.» (20)

بنابراین دلیلی وجود ندارد که یک فردِ علاقه‏مند به نویسندگی از نداشتن و نیافتن موضوعی برای نوشتن، گله‏مند باشد. (21)

فهرستمنابع

1. اشراق اندیشه، معاونت فرهنگی تبلیغی مرکز مدیریت حوزه علمیه اصفهان، سال سوم، ش 14.

2. حسینی نژاد، سید حسین، آموزش خاطره‏نویسی، سهیل پویش، تهران، 1380 ش.

3. رینبوکندی (سارک)، سوزان آریل، ترجمه مجید شریف خدایی، قلمهای پر آب، کاغذهای تشنه، تهران، چاپ اول، 1388 ش.

4. سلیمانی، محسن، از روی دست رمان‏نویس، سوره، تهران، 1377 ش.

5. ــــــــــــــ، فن داستان‏نویسی، امیر کبیر، تهران، 1383 ش.

6. کامرون، جولیا، راه هنرمند، ترجمه گیتی خوشدل، نشر پیکان، تهران، چاپ ششم، 1384 ش.

7. محمدی، سایه، هر اتاقی مرکز جهان است، مؤسسه انتشارات نگاه، تهران، 1380 ش.

8. مهرین، مهرداد، زندگینامه معروف‏ترین نویسندگان و شعرای جهان، خشایار، تهران، چاپ چهارم، 1382 ش.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). فن داستان‏نویسی، محسن سلیمانی، ص 232.

(2). از روی دست رمان‏نویس، ترجمه محسن سلیمانی، ص 28.

(3). فن داستان‏نویسی، ص 235.

(4). از روی دست رمان‏نویس، ص 51.

(5). زندگینامه معروف‏ترین نویسندگان و شعرای جهان، مهرداد مهرین، ص 28.

(6). همان، ص 44 و 45 [با اندکی تصرف].

(7). همان، ص 51.

(8). از روی دست رمان‏نویس، ص 45.

(9). همان، ص 89.

(10). همان، ص 104 و 105.

(11). راه هنرمند، جولیا کامرون، ترجمه گیتی خوشدل، ص 178.

(12). آموزش خاطره‏نویسی، سید حسین حسینی نژاد، ص 17.

(13). همان، ص 18.

(14). همان، ص 19 و 20.

(15). هر اتاقی مرکز جهان است، سایه محمدی، ص 146 و 147.

(16). قلمهای پر آب، کاغذهای تشنه، سوزان آریل رینبوکندی (سارک)، ترجمه مجید شریف خدایی، ص89.

(17). هر اتاقی مرکز جهان است، ص 168 و 169.

(18). «اشراق اندیشه»، سال سوم، ش 14، ص13.

(19). زندگینامه معروف‏ترین نویسندگان و شعرای جهان، ص 25.

(20). همان، ص 41 و 42.

(21). ر. ک: «قلمهای پر آب، کاغذهای تشنه»، نوشته سوزان آریل رینبوکندی [سارک]، ترجمه مجید شریف خدایی.

367 دفعه
(0 رای‌ها)