شرایط عضویت در گروه یاران مهدی علیه السلام
همانگونه كه در قسمت قبل گفته شد، رعایت عدالت و نیكی به دیگران فرهنگ رایج جامعه عصر حضور را تشكیل میدهد و این فرهنگ قبل از تشكیل حكومت بین اصحاب، انصار و پیروان امام علیه السلام رواج دارد. امام علیه السلام همراه با چنین پیروانی، جامعه بشری را به بندگی خداوند، رعایت عدالت و احسان و نیكی به همدیگر فرا میخوانند. بنابراین، بندگی خدا، رعایت عدالت و اخلاق و نیز خیرخواهی، ابتداییترین شرط پذیرش در گروههای فعال عصر حضور است.
شجاعت، قوت قلب، اراده آهنین و آمادگی هر فرد برای رویارویی با چهل نفر، از دیگر ویژگیهای شیعیان، یاران و اصحاب امام است و داوطلب عضویت در این گروهها ناگزیر از داشتن ویژگیهای یاد شده است. این ویژگیها ارتباط تنگاتنگی با قدرت علمی و معرفتی افراد نیز دارد.
سومین شرط، توان رهبری و مدیریتی پیشرفته است كه برای متقاضیان عضویت در گروه اصحاب، لازم است؛ همان گونه كه محبت و خیرخواهی متقابل نیز از صفات لازم برای عضویت در جمع اصحاب امام قلمداد شده است.
توان رهبری در اندیشه دینی، به معنای مجموعه شایستگیهایی است كه فرد یا افراد را ممتاز نشان میدهد، موقعیت اجتماعی آنان را بالا میبرد و سبب افزایش جاذبه و نفوذ معنوی ایشان میشود. عمدهترین این شایستگیها عبارت است از: اوج تعبد، كمال عقیدتی، كمال اخلاقی، داشتن شناخت دینی، مهارت سیاسی و حسّ مردم دوستی.
وقتی این ویژگیها در بالاترین حد ممكن در افراد وجود داشته باشد، قدرت، آنان را به طغیان و استبداد وادار نمیكند و انجام مسئولیتها برایشان آسان میشود. و این گونه، زندگی و رفتار آنها سرمشق و الگوی سایر افراد جامعه شناخته میشود و بدین وسیله اصلاح جامعه با سهولت و آسانی انجام میگیرد.
در مورد پیامبرصلی الله علیه وآله نیز نخست این مزایا با عنایت ویژه الهی به وجود آمد و آنگاه وظیفه رهبری جامعه به او سپرده شد؛ از باب نمونه، درباره كمال اخلاقی پیامبر به عنوان یكی از محورهای شایستگی رهبری، در روایتی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: «اِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِیهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْاَدَبَ قالَ «اِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»، ثُمَّ فَوَّضَ اِلَیهِ أَمْرَ الدِّینِ وَالْاُمَّةِ لِیسُوسَ عِبادَهُ فَقالَ: «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ (1) «خداوند پیامبرش را تربیت كرد و ادب او را نیكو گرداند. وقتی او را به كمال ادب رساند، فرمود: «تو به اخلاق شكوهمندی نایل آمده ای.» آنگاه كار دین و امت را به او سپرد تا به سیاست [و تدبیر] امور بندگانش بپردازد. سپس فرمود: «آنچه رسول [خدا] برای شما آورد، بگیرید و از آنچه نهی كرده، خودداری كنید.»
به هر حال، هر كدام از گروههای: اصحاب، انصار، اعوان و شیعیان امام علیه السلام، ویژگیها و شرایطی دارند. افراد داوطلبِ عضویت در هر كدام از این گروهها باید از آن شرایط برخوردار باشند. سؤال قابل طرح این است كه آیا افراد، در عصر حضور، به صورت معجزه آسا از این ویژگیها برخوردار میشوند؟ یا اینكه به صورت طبیعی با اراده و تلاش خود، آن خصایص را در شخصیت خویش فراهم میآورند؟
ممكن است احتمال اعجاز را كسی مطرح نماید و روایت امام باقرعلیه السلام را دلیل ادعای خود قلمداد كند؛ آنجا كه فرموده: «اِذا قامَ قائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یدَهُ عَلی رُؤُوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُمْ وَكَمُلَتْ بِهِ اَحْلامَهُمْ؛ (2) در زمان قیام قائم ما، خداوند دستش را روی سر بندگان میگذارد و به وسیله آن، عقول آنان را جمع میكند و به كمال میرساند.»
روایت مزبور، هر معنا و تفسیری كه داشته باشد، نمیتواند دلیل قانع كنندهای برای ادعای فوق تلقی گردد. كسی كه كمترین آگاهی دینی دارد، میفهمد كه طرح چنین احتمالی با تعالیم دین سازگاری ندارد. دین برای این است كه متدینان را در مسیر كسب علم، اخلاق و رفتار شایسته هدایت كند. دل بستن به معجزه برای ساختن شخصیت اسلامی مناسبِ عضویت در گروههای طرفدار نهضت حضرت مهدی علیه السلام، به معنای نادیده گرفتن دین و رها شدن در مسیر بی بند و باری است.
سیره منتظران
تمام متون باب انتظار با تأكید، این مطلب را بازگو میكنند كه انتظار از نوع رفتار هدفمندانه است و نه آرزو و توقع محافظه كارانه و سازش گرایانه؛ زیرا بیزاری سازش كارانه از نظر اسلام گناهی غیر قابل بخشش است. دین هیچ گاه به مسلمانان اجازه نمیدهد كه به بهانه ناتوانی و خواست قدرت حاكم، راه و روش زندگی غیر ارزشی را فراروی خود قرار دهند. اگر اختناق فرصت سالم زیستن را از آنان گرفت، راه هجرت را پیش گیرند، هر چند بیچارگان معذور شناخته شده اند. قرآن میگوید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّل-هُمُ الْمَلَل-ِكَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُواْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَ سِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَل-ِكَ مَأْوَلهُمْ جَهَنَّمُ وَسَآءَتْ مَصِیرًا * إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَآءِ وَالْوِلْدَ نِ لَا یسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلَا یهْتَدُونَ سَبِیلاً * فَأُوْلَل-ِكَ عَسَی اللَّهُ أَن یعْفُوَعَنْهُمْ» (3) ؛ «كسانی كه فرشتگان جانشان را میستانند؛ در حالی كه بر خویشتن ستم كرده بودند. از آنها میپرسند: در چه كاری بودید؟ گویند: ما در روی زمین مستضعف بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود كه در آن مهاجرت كنید؟ مكان اینها جهنم است و سرانجامشان بد، مگر مردان و زنان و كودكان مستضعفی كه هیچ چارهای نیابند و به هیچ جا راه نبرند. باشد كه خداشان عفو كند.»
عمار ساباطی وقتی فضیلت انتظار را شنید، با شگفت زدگی پرسید: ما كه در حال انتظار به سر میبریم و كسانی كه در كنار امام زندگی میكنند، پیرو یك دین هستیم. پس چرا اعمال ما فضیلت بیشتر دارد؟ امام فرمود: «اِنَّكُمْ سَبَقْتُمُوهُمْ اِلَی الدُّخُولِ فِی دِینِ اللَّهِ وَاِلَی الصَّلوةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَاِلی كُلِّ فِقْهٍ وَخَیرٍ اِلی عِبادَةِ اللَّهِ الْمُسْتَتَرِ مُطِیعُونَ لَهُ صابِرُونَ مَعَهُ، مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ خائِفُونَ عَلی اِمامِكُمْ وَعَلی اَنْفُسِكُمْ مِنَ الْمُلُوكِ؛ (4) شما پیش از آنها دین را پذیرفتید و به نماز، روزه، حج و كسب هر نوع آگاهی و انجام هر كار خیر و عبادت پنهانی خدا سبقت جستید در حالی كه مطیع او و صبر كننده با او و در انتظار برپایی حكومت حق هستید؛ و نسبت به امامتان و خودتان از [ستم] پادشاهان میترسید.»
سیره منتظران باید به گونهای باشد كه به مقبولیت آنان در جبهه تحت رهبری امام و سهولت تشكیل دولت حق بینجامد.
در روایتی امام صادق علیه السلام میفرماید: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یكُونَ مِنْ اَصْحابَ الْقائِمِ فَلْینْظِرْ وَلِیعْمَلَ بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنَ الْاَخْلاقِ وَهُوَ مُنْتَظِرٌ فَاِنْ ماتَ وَقامَ الْقائِمُ بَعْدَهُ، كانَ لَهُ مِنَ الْاَجْرِ مِثْلَ أَجْرِ مَنْ اَدْرَكَهُ فَجَدُّوا وَانْتَظِرُوا؛ (5) كسی خوشحال میشود كه از اصحاب قائم باشد، پس باید انتظار بكشد و در حال انتظار به كسب تقوا و اخلاق نیكو بپردازد. پس اگر اجل دامن گیرش شد و قائم بعد از وی قیام كرد، پاداش او همانند پاداش كسی است كه آن حضرت را درك میكند. پس بكوشید و انتظار بكشید.»
این حدیث نشان میدهد كه بر خلاف نظر برخی از راحت طلبان، در دوران انتظار نمیتوان دست روی دست گذاشت و امیدوار بود كه امام زمان بیاید و امور را اصلاح كند.
زندگی با دستورات دینی در دوران غیبت واقعاً دشوار و طاقت فرساست. البته اگر وظایف دینی متوجه منتظران باشد، كه هست، پیامد پرداختن بدانها واقعاً پرهزینه است. یمان تمار از امام صادق علیه السلام نقل كرده كه حضرت فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذَا الْاَمْرِ غَیبَةٌ الْمُتَمَسِّكُ فِیها بِدِینِهِ كَالْخارِطِ لِشَوْكِ الْقَتادِ بِیدِهِ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِیدِهِ هكَذا، قالَ: فَاَیكُمْ تُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتادِ بِیدِهِ، ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِیاً، ثُمَّ قالَ: اِنَّ لِصاحِبِ هذا الْاَمْرِ غَیبَةً فَلْیتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ عِنْدَ غَیبَتِهِ وَلْیتَمَسَّكْ بِدِینِهِ؛ (6) همانا برای صاحب این امر، غیبتی است. كسی كه در عصر غیبت به دینش پایبند بماند، مانند كسی است كه دست خود را از بالای شاخه درخت قتاد (درخت بزرگی كه خارهایش مثل سوزن است) ، به طرف پایین آن میكشد تا خارهایش بریزد. سپس با دستش اشاره كرد و فرمود: این گونه. (یعنی شكل كشیدن دست را بر درخت، با كشیدن دستش بر دست دیگر ترسیم كرد) . و فرمود: كدامیك از شما شاخه [خاردار] درخت قتاد را با دست خود میگیرد؟ سپس مدت طولانی خاموش شد، آن گاه فرمود: برای صاحب این امر، غیبتی است. پس بنده باید در زمان غیبت تقوای الهی را پیشه خود سازد و به دینش تمسك جوید.»
براساس روایت معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام، رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «طُوبی لِمَنْ أَدْرَكَ قائِمَ أَهْلِ بَیتِی وَهُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ یتَوَلّی وَلِیهُ وَ یتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَیتَوَلَّی الْاَئِمَةَ الْهادِیةَ مِنْ قَبْلِهِ اُولئِكَ رُفَقائِی وَذَوُو وُدِّی وَمَوَدَّتِی وَأَكْرَمُ أُمَّتِی عَلَی؛ (7) خوشا به حال كسی كه قائم اهل بیتم را درك كند، در حالی كه پیش از ظهورش پیرو او بوده، دوستانش را دوست و از دشمنانش بیزاری میجسته و امامان پیش از او را سرپرستان خود میشناخته است. آنان رفقا، دوستداران و بزرگوارترین امتم برای من هستند.»
براساس این روایت، یكی از بارزترین شاخصهای منتظر، تولاّ و تبرّای عملی است كه ممكن است تلخترین نتایج از قبیل شكنجه، زندانی، تبعید شدن، و... را برای او داشته باشد.
یكی از آیاتی كه طبق روایت امام سجادعلیه السلام، امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام (8) وضعیت شیعیان منتظر را پیش از ظهور نشان داده، وضعیت و شرایط بعد از ظهور را توضیح میدهد، آیه 55 سوره نور است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن م بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِكُونَ بِی شَیئا»؛ خدا به كسانی از شما كه ایمان آورده اند و كارهای شایسته كرده اند، وعده داد كه در روی زمین جانشین دیگرانشان كند؛ همچنان كه مردمی را كه پیش از آنان بودند، جانشین [دیگران] كرد. و دینشان را كه خود برایشان پسندیده است، برایشان استوار سازد و وحشتشان را به ایمنی بدل كند. مرا میپرستند و هیچ چیزی را با من شریك نمیكنند.»
آیه دیگری كه بر اساس روایتی از امام باقرعلیه السلام (9) اشاره به امام زمان و اصحابش دارد، آیه 105 سوره انبیاء است كه با تعبیر «عِبادِی الصَّالِحُونَ»؛ خودسازی را تا حدّ دستیابی به مقام صالحان برای آنها اثبات میكند:
«وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن م بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّلِحُونَ «؛ (10) «ما در زبور پس از ذكر نوشته ایم كه این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.»
براساس این آیه، ایمان و رفتار صالح و پرورش شخصیت شایسته، به عنوان پیش زمینههای دستیابی به وراثت و خلافت زمین، یكی از ویژگیهای رفتاری منتظران راستین است. در نهضت جهانی مهدی علیه السلام را تأمین كند. بی تردید، این نوع خودسازی بدون تبرّای سیاسی و موضع گیری در قبال حكومتهای باطل كه فشارها، محنتها، رنجها و گرفتاریهای ناشی از آن بر كسی پوشیده نیست، عملی نخواهد بود.
بنابراین، منتظران واقعی كسانی هستند كه با عبور از مسیر بندگی و كسب صفای باطن، غیب را به تماشا مینشینند و با احساس حضور در محضر غایب منتظر، زندگی را تجربه میكنند. در نتیجه، وقتی كه تمام معتقدان به مهدویت، با آرزوی مشاركت در نهضت جهانی حضرت مهدی علیه السلام و تشكیل دولت حق، سیره نیل به قلّه عرفان را پیشه خود قرار میدهند، انتظار، قدرت سازندگی خود را باز مییابد و حضور در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی و... آمیخته با معنویت، همگانی میشود.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) كلینی، محمد، اصول كافی، چاپ پنجم، تهران، دار الكتب الاسلامیة، ج 1، ص 266.
تذكر:
مبلغین محترم توجه فرمایید در مواردی كه آیه یا روایتی در مجلّه به صورت تحت اللفظی ترجمه شده است هنگام بازگویی آن ترجمه در سخنرانی و منبر، معنای سلیس و روانش را بیان دارند. مانند: «اِنَّ اللَّه اَدَّبَ نَبِیهُ فَأَحْسَنَ اَدَبَهُ...؛ خداوند پیامبرش را به نیكوترین وجه تربیت و تأدیب نمود....»
2) بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج 52، ص 328.
3) نساء/97 - 99.
4) بحار الانوار، ج 52، ص 127.
5) غیبت نعمانی، محمد نعمانی، ترجمه محمد جواد غفاری، چاپ اوّل، كتابخانه صدوق، ص 292.
6) بحار الانوار، همان، ج 52، ص 135.
7) همان، ص 129.
8) تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 55 سوره نور.
9) همان، ذیل آیه 105 سوره انبیاء.
10) انبیاء/105.