آموزگار فضیلت آیت الله شیخ حسین وحید (قدس سره)

افتخار و مباهات هر شهری به چهره‌های علمی و معنوی آن است و وجود ستارگان فروزان نشانه رشد و بالندگی آن مرزوبوم به شمار می‌آیند. معرفی وشناساندن این چهره‌‌های پر فروغ، مسیر ترقی و تكامل را برای آیندگان خصوصاً مبلغان جوان روشن می‌سازد. شایسته است،‌به زندگی با بركت این حاملان ارزشهای دینی و مبلغان عرصة دین و اخلاق پرداخته و گنجهای ارزشمند؛ ولی پنهان آن مردمان را به عاشقان هدایت و سالكان طریق ولایت بشناسانیم. در این راستا بر آن شدیم به معرفی یکی از شخصیتهای گمنام و ارزشمند کشورمان؛ یعنی حضرت آیت الله شیخ حسین وحید آستانه‌ای بپردازیم. [1]

زادگاه و تحصیلات

در قسمت شرقی رودخانه خروشان «سفیدرود»شهر كوچك و با صفایی به نام آستانه اشرفیه قرار دارد كه در قدیم، اسم آن «كوچال» بوده، اما به واسطه وجود بارگاه منور حضرت سید جلال الدین اشرف، فرزند برومند امام هفتم ـ علیه السلام ـ، آن آبادی بی‌نام و نشان به آستانه اشرفیه نام گرفته و امروزه هم به همین نام شهرت دارد.

در این شهر كوچك و مذهبی، كودكی در سال 1275 شمسی، در منزل با صفای حاج ربیع دیده به جهان گشود كه نام او را «حسین»گذاشتند. حاج ربیع مردی متدین وشب زند‌ه‌دار بود كه علاوه بر انجام كار كشاورزی، سمت پر افتخار خادمی حضرت سید جلال الدین اشرف ـ علیه السلام ـ را به عهده داشت و با عشق زائد الوصفی به این خدمت افتخار و مباهات می‌كرد. حسین دوران كودكی و نوجوانی را به سرعت پشت سرگذاشت و به تشویق والدین خود برای تحصیل علوم دینی رهسپار لاهیجان گردید. كتب متداول مقدماتی را در این شهر و در نزد اساتید فرزانه به خوبی آموخت و آن گاه به رشت عزیمت كرد و اغلب درسهای حوزوی را در این شهر در محضر اساتید این فن دنبال كرد.

آیة الله سید حسین خلخالی ـ معروف به محقق خلخالی كه از علمای بزرگ و مدرسین والامقام آن شهر به شمار می‌رفت ـ از مهم‌ترین اساتید شیخ حسین در حكمت و معقول بود.

كوچ پرستوی عاشق

آیة الله وحید برای ادامه تحصیل در سال 1303 شمسی، رهسپار نجف اشرف گردید و مدتی را در مسیر راه در قزوین و در مدرسة التفاتیه در كنار آیت الله سید موسی زرآبادی در علوم مختلف خصوصاً حكمت مطالبی فرا گرفت.

و پس از آن، عازم كربلای معلی و نجف اشرف گردید و از محضر دانشمندان بزرگ آن دیار بهره‌مند شد و از دانش بیكران آنان خوشه‌های فراوانی چید، که مهم‌ترین اساتید این عالم بزرگوار عبارتند از آیات عظام:

1. شیخ مرتضی طالقانی (م 1364 ق) ؛

2. شیح شعبان رشتی (م 1348ق) ؛

3. سید ابوالحسن اصفهانی (م 1365ق) ؛

4. سید حسین اشكوری (م 1349ق) ؛

5. آقا ضیاء الدین عراقی (م 1361 ق) ؛

6. میرزا حسین نائینی (م 1355ق) ؛

7. ملافتح الله شریعت اصفهانی (م1339ق)

آیة الله شیخ حسین وحید، علاوه بر فراگیری دروس خارج فقه و اصول، حكمت، تفسیر، عرفان و سیر و سلوك الهی را نیز از محضر عارف نامدار شیخ مرتضی طالقانی - كه از اوتاد و عرفای بزرگ اسلامی نجف اشرف به شمار می‌رفت - فرا گرفت و به مدت سه سال تمام در خدمتشان تلمذ نمود و از دریای علوم و معارف آن بزرگوار علماً و عملاً بهره‌مند شد.

رجعت عالمانه

آیة‌الله وحید در سال 1316 شمسی، بعد از كسب كمالات علمی و فضائل اخلاقی و معنوی و نائل شدن به مقامات والای انسانی و بعد از اخذ اجازات كم‌نظیری از اساتید فرزانه و نامدارش، به مفاد آیة نفر عمل كرده و به زادگاهش آستانه اشرفیه بازگشت و تا آخر عمر شریف خویش، محبوب دینداران این دیار قرار گرفت. مرحوم وحید در میان مردم آستانه اشرفیه و حومه، محبوبیتی خاص داشت و از نفوذ سیاسی و اجتماعی یك مرجع برخوردار بود. محبوبیت فراوان آن مجتهد وارسته، تنها در سایة اخلاق و پرهیزگاری شكل گرفت.

تندیس اخلاق

این مرد ربانی، تواضع و فروتنی فوق العاده‌ای داشت و با آنكه از نظر علمی در مقام بالایی از فقاهت بود، همراهی و تفقد از مردم را بر خود لازم می‌دانست و این خود یكی از رموز محبوبیت به شمار می‌رفت.

نگارنده در چندین سفر تبلیغی كه به آستانه اشرفیه و بندر كیاشهر و روستاهای اطراف آن داشته است، می‌گوید: بعد از گذشت بیش از پنجاه سال از رحلت آن عالم ربانی، همچنان از صفات و اخلاق برجستة او به خوبی در میان مردم یاد می‌شود و آنان از سر صدق و صفا و از عمق جان به وی اعتقاد دارند. در یك كلمه، مردم آن دیار، دین داری خود را مدیون كارها و تبلیغات دینی و عملی آیة الله وحید می‌دانند.

در بارگاه نور

او از فرصتهای تبلیغی بهترین بهره را می‌برد. آیات الهی را با بیانی روان و ساده برای مردم تفسیر می‌كرد و قلوب مشتاقان وحی را روشنایی می‌بخشید و مردم را از نور تفسیر قرآن، بهره ‌مند می‌ساخت. برخی از روحانیون و نیز پیر مردان روشن ضمیر و آگاه كه سالیان متمادی از منابر آن بزرگوار بهره‌مند بوده‌اند می‌گفتند: «حضرت آیة الله وحید دارای بیانی شیرین بودند، به صورتی كه مشكل‌ترین مسائل علمی و دینی را با بیانی ساده برای همگان بیان می‌كردند. و با اینكه دارای علوم باطنی بودند ولی هیچ‌گاه كسی را با آن چشم نمی‌نگریستند. رفتار و كردار این مرد بزرگ در طول زندگی خویش، به ویژه در دوران حكومت خفقان‌آور رضاخان و اوایل حكومت فرزندش - كه آشفته بازار فرقه‌گرایی و تفرفه‌افكنی و دین ستیزی بود - در ایجاد جامعه دینی و مذهبی آن سامان، نقش بسیار عمده‌ای داشت.‌» [2]

در محفل انس

آیة‌الله وحید هر روزه مقید بود كه برای ارشاد و هدایت مردم به منبر برود و آنان را با پند و موعظه سازنده خویش، در مسیر الهی سوق دهد و از آنجایی که سخنان وی نافذ و مؤثر بود و از دل با صفای او بر می‌خاست، لاجرم بر دلها می‌نشست.

حضرت آیة‌الله قربانی، نماینده ولی فقیه در استان گیلان و امام جمعه رشت می‌فرمود: «وقتی من جوان بودم، روزی پای منبر ایشان در مسجد كنار حرم سید جلال الدین اشرف ـ علیه السلام ـ حاضر شدم و یادم هست كه ایشان این شعر را می‌خواندند:

دائماً هر كَر اصلی گنگ گشت                                   ناطق، آن كس گشت كز مادر شنید

ایشان درباره اینكه حواس ظاهری راه ارتباط با دنیای خارج است، صحبت می‌كردند.‌» [3]

خدمات عمرانی

آیة الله وحید مساجد متعددی را در آن منطقه تأسیس نمودند كه مهم‌ترین آن عبارت است از: مسجد جامع آستانه اشرفیه.

علت تأسیس این مسجد و نیز مهاجرتشان به آستانه اشرفیه به خاطر خوابی بود كه معظم له در نجف اشرف دیده بودند. ایشان در این باره فرمودند: «در خواب دیدم مرا بر هودجی سوار و در شهر آستانه اشرفیه مقابل حرم حضرت سید جلال الدین اشرف ـ علیه السلام ـ با عزت و احترام پیاده كردند و امر فرمودند در آنجا مسجد و مدرسه علمیه بنا سازم، كه الحمد لِلّه این توفیق به لطف الهی بدست آمد.‌»

نا گفته نماند كه مسجد جامع و مدرسة علمیه جلالیه آستانه اشرفیه، بعد از رحلت آن عالم ربانی، توسط آیة‌الله دكتر ضیایی به شكل آبرومندی بازسازی و توسعه داده شد و همه امكانات رفاهی و كتابخانه بدان اضافه گردید. [4]

بازسازی بقعة آقا سیدجلال الدین اشرف ـ علیه السلام ـ از دیگر اقدامات این مبلغ دینی بود.

سید ابراهیم المرتضی الاصغر، ملقب به جلال الدین اشرف فرزند امام هفتم ـ علیه السلام ـ در سال 180 ق در مدینه متولد و بعد از شهادت امام رضا ـ علیه السلام ـ به گیلان آمد و با همكاری مردم این دیار، عَلَم مخالفت را علیه دولت عباسیان بر افراشت و بعد از 13 سال حكومت و نبرد و مبارزه،‌سرانجام در سال 223 قمری توسط ایادی دولت عباسیان در رودبار شهید شد. دوستان وی برای اینكه جسد این شهید بزرگوار از حقد و كینة دشمنان اسلام در امان بماند، آن را در تابوتی گذارده و تابوت وی را طبق وصیت آن حضرت در آب خروشان سفیدرود رها ساختند. تابوت حامل پیكر مطهر حضرت، در حوالی لاهیجان در قریه كوچان به ساحل رسید و پیكر پاكش توسط دوستان، در این آبادی بی‌نام و نشان به خاك سپرده شد، كه بعدها به بركت وجود مرقد مطهر آن حضرت، به صورت یكی از شهرهای مشهور شمال ایران در آمده است. [5] در طول قرون متمادی ساختمانهای زیادی بر آن مرقد پاك، ساخته شد؛ ولی ساختمان امروزی، به دست با كفایت آیة‌الله وحید بر آن مرقد شریف پایه‌گذاری گردید كه امروزه یكی از شریف‌ترین مكانهای مذهبی استان گیلان به شمار می‌رود.

آئینه بصیرت

او سالیان متمادی سالك راه حقیقت بود. صفای روح و كمال نفسانیش گواه بر این مدعا است. آیة ‌الله وحید تكامل در اخلاق و عرفان عملی را مرهون زحمات و هدایتهای معنوی استادش مرحوم طالقانی می‌دانست.

عادت این مرد بزرگ این بود كه بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب تدریس می‌كرد و ثلث آخر شب را همیشه بیدار و مشغول عبادت و دعا بودند.

آیة الله وحید همواره در مدرسة علمیه جلالیه ـ كه با دست توانای خویش آن را پایه‌گذاری كرده بود ـ مشغول تدریس طلاب و سربازان حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ بود.

حجة الاسلام و المسلمین آقای تاج لنگرودی واعظ در این باره می‌نویسد:

«حقیر در دوران تحصیل در حوزه، به عنوان گذراندن ایام تعطیلی به وطنم لنگرود رفته بودم، روزی تصمیم گرفتم از لنگرود به آستانه رفته تا هم مدرسه را ببینم و هم محضر آقای وحید را درك نمایم. وقتی وارد آن مدرسه شدم با بعضی از طلاب آشنا نشستیم و مشغول صحبت شدیم، در همین حین پیرمردی با پیراهن بلند، حیاط مدرسه را جارو می‌زد و آشغال جمع می‌كرد. به یكی از طلاب گفتم: خیلی مایلم آقای وحید را ببینم. ایشان گفتند: همین پیرمردی كه پیراهن بلند پوشیده و عرقچین بر سر دارد و حیاط مدرسه را جارو می‌زند، آقای وحید است كه هم درس می‌گوید و هم هنگام نماز به مسجد جوار سید جلال‌الدین اشرف رفته و نماز جماعت می‌خواند و هم خدمت به طلاب می‌كند.‌» [6]

غروب ستاره آستانه

سرانجام این مرد وارسته و عالم جلیل القدر، به علت عارضة سكته قلبی در شب جمعه، دوم جمادی الثانی 1374 قمری مطابق با 8 بهمن 1333 شمسی دار فانی را وداع گفت و مردم آن خطه را داغدار كرد.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

[1]. شرح زندگی نامة این عالم ربانی در كتب؛ پیشینة تاریخی و فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، نوشته محمدعلی قربانی، ص 834- 828 و دانشوران گیل و دیلم نوشته صادق احسان بخش، ص 706 و ماهنامة اَصناف گیلان، سال سوم، شماره 4، سال 1333شمسی، به صورت مفصل آمده است.

[2]. مصاحبه نگارنده با برخی از روحانیون محترم آستانه اشرفیه، كه خلاصه‌ای از آن در اینجا درج گردید.

[3]. پیشینة تاریخی فرهنگی لاهیجان، ص 830.

[4]. مجله مبلغان، شماره 65.

[5]. شرح حال و خدمات حضرت سید جلال الدین اشرف ـ علیه السلام ـ به صورت مستقل در کتب ذیل آمده است: تاریخ انقلاب سید جلال الدین اشرف، قاسم غلامی کفترودی، تاریخ میرجلال الدین اشرف مؤلف نامعلوم، جنگ نامه سید جلال الدین اشرف به اهتمام دکتر محمد روشن.

[6]. دین ما، علمای ما، تألیف محمدمهدی تاج لنگرودی واعظ، ص 55.

391 دفعه
(0 رای‌ها)