تدریس و تربیت شاگردان در سیره امام خمینی (ره) (2)

اشاره

در شماره پیشین، نكته‌هایی در زمینه «روش تدریس امام خمینی رحمه الله‌» بیان شد. در این شماره نیز نكته‌هایی دیگر از روش تدریس آن معلم نمونه را مطالعه خواهید كرد.

15. تدریس بی مطالعه خیلی اثر ندارد

یكی از اطرافیان حضرت امام رحمه الله می‌گوید: امام به من فرمودند: «فلانی! فقه مشكل است؛ من دیشب هشت ساعت برای این مسئله مطالعه كردم‌» (1).

16. نگارش هر درسی، نكته‌ای بس مهم است

یكی از روشهای جالب امام در تدریس، این بود كه قبل از درس دادن، مدتی ملاقاتهای خود را كاملا تعطیل می‌كردند و به كسی اجازه ملاقات نمی‌دادند و به هیچ كار دیگری، جز مطالعه، مشغول نمی‌شدند. و پس از تمام شدن درس نیز، برای مدتی، با كسی ملاقات نمی‌كردند تا مطالبی را كه فرموده بودند بلافاصله بنویسند (2).

17. حدیث اهل بیت را تو دست كم مپندار

امتیاز درس امام ارج نهادن فراوان به روایات اهل بیت علیهم السلام بود.... امام عملا به روایات عنایت داشتند (3).

18. كلاس تدریس تو، شرر به جان می‌زند؟

از خصوصیات درسی حضرت امام كه بر جاذبیت درسشان نیز می‌افزود تذكرات اخلاقی ایشان بود. گاه این تذكرات را به مناسبتهایی در موقع شروع درس و یا در ایامی كه منجر به تعطیلات می‌شد، می‌فرمودند.... گاه این تذكرات آنچنان نافذ و مؤثر بود كه بعضیها در درس امام به گریه می‌افتادند و بعضیها هم از حال می‌رفتند (4).

19. جانم فدای استاد!

امام هنگام صحبت از استادشان می‌فرمودند: «شیخ عارف كامل ما شاه آبادی‌» و در دنباله آن نیز، «روحی فداه: جانم فدای او باد» را اضافه می‌كردند. مرحوم آیة الله مطهری می‌گفت: «من هرگز از حضرت امام نشنیدم كه اسم مرحوم شاه آبادی رحمه الله را بیاورند و بدنبال آن، "روحی فداه" را نگویند (5).‌»

20. با احترام از بزرگان یاد كن

حضرت امام، به بزرگان، علما و فقها بسیار احترام می‌گذاشتند و در تكریم و تعظیم آنان می‌كوشیدند و بزرگان را با عظمت یاد می‌كردند و این درس را نیز به ما یاد می‌دادند كه به بزرگان باید احترام گذاشت (6).

امام هنگام تدریس وقتی كه حرفها و سخنان شخصیتها را نقل می‌نمودند و می‌خواستند سخنان بزرگان فقه و اصول و فلسفه را رد كنند، با احترام رد می‌كردند. این طور نبود كه مثلا بگویند ایشان نفهمیده یا توجه نكرده است؛ بلكه با عباراتی از قبیل «این اعلم‌» ، «این اعلام‌» ، «بعض اعلام‌» و «بعضی از اعاظم‌» از آنان یاد می‌كردند. بطور مثال، سخنان مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری [مؤسس حوزه علمیه قم] را كه می‌خواستند نقل كنند، می‌فرمودند: «بعضی از اعاظم‌» در مورد شخصیتهای دیگر نیز همین گونه بودند، یعنی حالت تخطئه نداشتند، بلكه حالت نقض و ابرام داشتند (7).

حضرت امام نه تنها به استادان خود احترام می‌گذاشتند، بلكه از تمام علما و دانشمندان به نیكی یاد می‌كردند. یكی از شاگردان حضرت امام خمینی رحمه الله می‌گوید: در یكی از نوشته‌های خود، درباره مطلب كسی، نوشته بودم كه سخن وی «ظاهر الفساد» است. ایشان هنگام مطالعه نوشته من، در كنار آن مرقوم داشتند: «احترام مشایخ و بزرگان پیوسته باید مراعات شود.‌» روزی نیز درباره یك شخصیت علمی، سخنی از یك مجله لبنانی نقل كردم كه در حقیقت، نقل اهانت بود. حضرت امام نسبت به كلام من، اظهار ناراحتی نمودند و مرا از نقل آن نهی كردند. و نیز در حوزه و خارج از آن شخصیتهای علمی‌ای وجود داشتند كه از نظر فكری با امام همراه نبودند، اما حضرت امام در برخورد با آنان یا پشت سرشان ادب را كاملا رعایت می‌كردند به گونه‌ای كه گویی اصلا هیچ اختلاف فكری میان آنان وجود ندارد (8).

یكی دیگر از شاگردان حضرت امام خمینی رحمه الله می‌گوید: عصرها امام در مسجد سلماسی قم درس اصول می‌گفتند. به ایشان اطلاع داده بودند كه در مجلس درس بعضی از محققین نسبت به ملا صدرا رحمه الله اهانت شده است. ایشان با حال عصبانیت و در مقام موعظه و نهی از جسارت كردن به بزرگان دین فرمودند: «وما ادریك ملاصدرا: تو چه می‌دانی كه ملاصدرا كیست؟ مسائلی را كه بوعلی سینا از حل آنها عاجز مانده، ملاصدرا حل نموده است. چرا مواظب زبانمان نیستیم؟» (9).

21. تنوع و نشاط را هرگز فراموش نكن

امام با آن همه كم حرفی و سكوتی كه داشتند، گاهی نیز لطیفه‌ای می‌گفتند، مثلا یكی از شاگردان فاضل ایشان اهل آذربایجان بود و هنگامی كه در اشكال و سؤال كردن پافشاری می‌كرد و امام می‌خواستند او را ساكت نمایند، در آخر جواب، به ایشان می‌گفتند: «یخ.‌» با این كلمه تركی هم پرسشگر ترك زبان و هم بقیه حاضران می‌خندیدند و سر و صدا فرو می‌نشست. امام نیز بدون اینكه تبسمی كنند، به سخنان خود ادامه می‌دادند (10).

22. تا كی باید بی نظم باشیم؟

یكی از ویژگیهای مهم درس امام، نظم آن بود. ایشان نه تنها خود مقید بودند كه سر ساعت مقرر به درس حاضر شوند، بلكه از شاگردانشان نیز، چنین انتظاری داشتند. گاهی اگر طلاب در آغاز درس نمی‌آمدند، ایشان ناراحت می‌شدند و می‌فرمودند: «آدم یك درس در روز بخواند ولی همان را خوب بخواند و مقید باشد كه در آغاز درس نیز حاضر شود» (11).

یكی از شاگردان حضرت امام رحمه الله می‌گوید: آن وقتی كه در مسجد سلماسی قم پای درس ایشان حاضر می‌شدم، كمتر اتفاق می‌افتاد من یك مقداری زودتر به مسجد رفته باشم و حضرت امام تشریف نیاورده باشند. غالبا، من و بیشتر طلاب كه به مسجد می‌رفتیم، می‌دیدیم حضرت امام پیش از همه تشریف آورده اند و روی منبر نشسته اند و آماده برای گفتن درس هستند. و باطنا هم می‌دانستیم حضرت امام از افرادی كه بعد از شروع درس وارد مسجد می‌شدند خیلی بدشان می‌آید (12).

یكی دیگر از شاگردان حضرت امام خمینی رحمه الله می‌گوید: حدود هشت سال در درس خارج فقه و اصول حضرت امام شركت كردم. همیشه ایشان سر ساعت معین در جلسه درس حاضر می‌شدند. آن ایامی كه در مسجد سلماسی قم تدریس می‌فرمودند، بعضی از شاگردان ایشان، پیش از درس حضرت امام، در درس استاد دیگری نیز حاضر می‌شدند. از این رو گاهی چند دقیقه بعد از شروع درس امام، در جلسه درس شركت می‌نمودند. امام از این كارشان ناراحت می‌شدند و گاهی به آنان تذكراتی می‌دادند. معروف است كه خود حضرت امام در دوران طلبگی شان منظم و بموقع در جلسات درس استادانشان حاضر می‌شدند. مرحوم آیة الله شاه آبادی استاد اخلاق حضرت امام، درباره نظم و حضور ایشان در جلسات درس گفته بودند: «روح الله، واقعا روح الله است. نشد یك روز ببینم كه ایشان بعد از بسم الله من، در درس حاضر شود. همیشه، پیش از آنكه بسم الله درس را بگویم، ایشان در درس من حاضر بوده است‌» (13).

23. استاد دریا دل، باك و غمی ندارد

یكی از یاران امام رحمه الله می‌گوید: من یازده سال در نجف خدمت امام بودم. هرگز حوادث و رویدادهای بزرگ سیاسی موجب آن نشد كه امام از برنامه‌های حوزه‌ای و تدریس فقه اسلام باز بمانند و یا با سردی و بی نشاطی این برنامه‌ها را انجام دهند. امام در همان لحظات حساسی كه بزرگ‌ترین مسائل سیاسی و ریدادها در زندگیشان پیش می‌آمد، هنگامی كه در كرسی تدریس می‌نشستند چنان مسائل فقهی را موشكافی می‌كردند و به تحقیق و بررسی مسائل علمی می‌پرداختند كه گویی هیچ حادثه‌ای برای ایشان رخ نداده است. مثلا پس از دستگیری فرزندشان مرحوم حاج آقا مصطفی رحمه الله از سوی رژیم بعث عراق و انتقال ایشان به بغداد، در برنامه درسی حضرت امام كوچكترین تغییری روی نداد و حتی می‌توانم بگویم كه از روزهای دیگر نیز عمیق‌تر و گسترده تر، مباحث علمی را بررسی كردند (14).

24. اگر نمی‌توانی، تعطیلی درس چرا؟

یكی از شاگردان امام خمینی رحمه الله می‌گوید: حضرت امام مقید بودند كه درس به هیچ وجه تعطیل نشود و چنانچه به بهانه‌ای درس تعطیل می‌گشت، ایشان واقعا ناراحت می‌شدند و به ما می‌گفتند: «اگر شما نمی‌توانید بیایید، نباید درس را تعطیل كنید» (15).

25. به آنچه می‌گویی اعتقاد داری؟

حضرت امام، هم مستقلا به عمق مسائل علمی می‌رسیدند و هم به آنها كمال اعتقاد را داشتند. مثلا روزی یكی از شاگردان ایشان، برای اثبات مطلب خود، به قسم خوردن متوسل شد و گفت: «والله، مطلب این است كه می‌گویم.‌» امام نیز در پاسخ او، به قسم متوسل شدند و فرمودند: «والله، این طور نیست كه شما می‌گویید.‌» و این حاكی از اعتقاد كامل امام به نظریات و عقاید علمی خودشان بود (16).

26. وسعت نظر و جولان فكری

از خصوصیات درس امام، وسعت نظر و جولان فكری‌ای بود كه ایشان در درسشان اعمال می‌كردند، یعنی درس ایشان به گونه‌ای نبود كه شخص یك حرف را بشنود و یك حرف را تحلیل نماید و درس تمام بشود؛ بلكه ضمن درس، امام نظریات مختلفی را مطرح می‌كردند و طلبه مجبور می‌شد، در تحقیق هر مطلبی، نظریات مختلفی را ببیند و به نتیجه مطلوبی برسد (17).

یكی از شاگردان حضرت امام خمینی رحمه الله می‌گوید: گاهی كه ما درس را مطالعه می‌كردیم، خیلی آسان به نظرمان می‌رسید و این سؤال برایمان پیش می‌آمد كه امام در این مورد چه می‌خواهند بگویند؟ ولی هنگامی كه سر درس ایشان می‌آمدیم، متوجه می‌شدیم مسائلی وجود داشته است كه ما از آن غفلت داشته ایم. و حتی یكی از استادان نجف می‌گفت: «من بیست سال در نجف درس خوانده بودم و خیال می‌كردم مستغنی شده‌ام، اما وقتی امام به نجف آمدند و پای درس ایشان رفتم، دیدم خیر، هنوز چیزی نفهمیده‌ام‌» (18).

27. توجه به درك مطلب

یكی از نكات برجسته درس امام این بود كه سعی می‌كردند اول، خودشان مطلب را خوب دریابند؛ یعنی قبل از اینكه خودشان مطلب را خوب دریابند، درباره آن بحث و بررسی نمی‌نمودند. مثلا زمانی شخصی می‌خواست مطلبی را خدمت ایشان بگوید، حضرت امام با كمال دقت و با حواس كامل به حرف طرف گوش می‌دادند تا حرف طرف را خوب دریابند (19).

28. تفكر در مباحث علمی

تفكر امام بر تتبعشان غلبه داشت؛ یعنی تفكر و اندیشیدن ایشان بیش از تتبع و جستجو كردنشان در كتابها بود. به طور مثال، زمانی امام درس «مكاسب‌» می‌گفتند، من تعدای كتاب به خدمتشان بردم و عرض كردم: «اینها راهم ملاحظه بفرمایید.‌» ایشان فرمودند: «همه را ببرید، من باید خودم فكر كنم. كسی كه این همه كتاب را نگاه كند، برای فكر كردن خودش دیگر مجالی نمی‌ماند» (20).

29. استفاده از نظریات دیگران

یكی از شاگردان حضرت امام خمینی رحمه الله می‌گوید: هنگامی كه امام كتاب «كشف الاسرار» را نوشتند، از راه تواضع زیاد و روحیه شاگرد پروری، قبل از چاپ، آن را به حقیر دادند و فرمودند: «اگر نظری دارید، بیان كنید» (21).

30. توجه به قلمرو هر درس

امام در دروس خود همواره مسائل را تفكیك می‌كردند و می‌گفتند: «باید دروس فقه را در فقه، دروس اصول را در اصول و دروس فلسفه را در فلسفه مطرح كرد و آنها را از یكدیگر تفكیك نمود» (22).

31. تشویق شاگردان به تفكر و استدلال

امام می‌فرمودند: «حرف مرا كه می‌شنوید، تعبدی نپذیرید؛ فكر كنید، استدلال كنید.‌» و مثال لطیفی از استادشان، مرحوم آیت الله شیخ عبدالكریم حائری یزدی [مؤسس حوزه علمیه قم] ، نقل می‌نمودند كه ایشان می‌فرمود: «هنگامی كه درس مرا می‌نویسید، پای ورقه یك اظهار نظری نیز بكنید، اگر چه یك فحش باشد، تا من بدانم كه شما اظهار نظر هم كرده اید.‌» امام می‌فرمودند: «در مقام بحث، فكرتان را آزاد نگه دارید و نگویید استاد گفته است؛ استاد گفته باشد؛ خودتان نیز فكرتان را به كار بیندازید» (23).

ادامه دارد... .

پی‌نوشـــــــــــــــــــــت‌ها:

 

1) ویژگیهای معلم خوب، آیة الله مظاهری، ص 102.

2) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج 2، ص 153.

3) مجله حوزه، ش 32، ص 157 - 158.

4) اقتباس از: امیررضا ستوده (گردآورنده) ، پا به پای آفتاب، ج 4، ص 26.

5) همان، ج 3، ص 256.

6) همان، ج 2، ص 263.

7) همان، ج 2، ص 263 - 264.

8) همان، ج 3، ص 220 - 221.

9) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام، ج 2، ص 30.

10) اقتباس از: امیررضا ستوده (گردآورنده) ، پا به پای آفتاب، ج 3، ص 94.

11) همان، ج 1، ص 267.

12) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام، ج 5، ص 23.

13) اقتباس از: امیررضا ستوده (گردآورنده) ، پا به پای آفتاب، ج 2، ص 312.

14) همان، ج 3، ص 167 - 168.

15) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج 4، ص 126.

16) اقتباس از: امیررضا ستوده (گردآورنده) ، پا به پای آفتاب، ج 4، ص 59.

17) همان، ج 4، ص 29 - 30.

18) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج 4، ص 142.

19) اقتباس از: امیررضا ستوده (گردآورنده) ، پا به پای آفتاب، ج 4، ص 29.

20) همان، ج 3، ص 212.

21) مجله حوزه، ش 32، ص 72.

22) اقتباس از: امیررضا ستوده (گردآورنده) ، پا به پای آفتاب، ج 4، ص 258.

23) همان، ج 3، ص 39.

331 دفعه
(0 رای‌ها)