تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (12)

موانع و مشكلات

یكی از برنامه‌های اساسی و بایسته مبلغان، شناخت و درك مشكلات، موانع، ضعف‌ها، كاستی‌ها و كمبودهای تبلیغ است. مبلغ باید مانند یك طبیب آگاه، روان شناس متبحر و جامعه شناس دلسوز، در صدد شناخت و معالجه بیماری‌های روحی و روانی مخاطبان خود باشد. از این رو باید به دقت و با ژرف نگری، امراض و دردها را بشناسد و راه كارهای مناسب با آن‌ها را پیدا كند.

مهم‌ترین وظیفه «مبلغان‌» ابلاغ آیات الهی و احادیث معصومین علیهم السلام به تشنگان و شیفتگان معارف دینی و دورماندگان از آیات الهی است، اما باید دانست كه مستمعان از نظر فكری، اخلاقی، دینی و... با هم تفاوت دارند و برخی از آنان چنان در لجنزار گناه غرق شده و یا در دام هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی گرفتار آمده اند كه به این آسانی نمی‌توان آن‌ها را هدایت كرد و یا در آنان تاثیر گذاشت.

نكته قابل توجه این كه آیا مبلغان، قصد دارند فقط خطابه‌ای ایراد كنند و كلماتی چند به گوش وعظ شنوندگان برسانند یا این كه می‌خواهند تغییر و تحولی نیز در اخلاق و رفتار آنان به وجود آید و واقعا به طرف اخلاق و معنویت كشیده شوند؟

شهید مطهری رحمه الله می‌گوید: «موعظه و خطابه متفاوت است. سر و كار خطابه با احساسات است. خطابه تهییج و بی تاب كردن احساسات است، [اما] موعظه برای رام ساختن و تحت تسلط در آوردن است. خطابه آن جا به كار آید كه احساسات خمود و راكد است و موعظه آن جا ضرورت پیدا می‌كند كه شهوت و احساسات خودسرانه عمل می‌كند. (1)‌»

ایشان سپس شرایط وعظ را چنین برمی شمرد:

1. موعظه، تذكار است؛

2. موعظه، برای بیداری است؛

3. موعظه، مبارزه با غفلت است؛

4. سر و كار موعظه، با دل و عاطفه است؛

5. موعظه، یادآوری می‌كند؛

6. موعظه، ذهن را برای بهره برداری از موجودی خود، آماده می‌سازد؛

7. موعظه، باز كردن چشم است؛

8. موعظه، برای به خود آمدن است؛

9. موعظه، پیام روح است (2) ؛

10. موعظه واقعی، در دل اثر می‌كند؛

11. موعظه، به دل نرمی و رقت می‌دهد و قساوت را از دل می‌برد؛

12. موعظه، خشم و شهوت را فرو می‌نشاند و هواهای نفسانی را تسكین می‌دهد.

13. موعظه، به دل صفا و جلا می‌دهد (3).

در این صورت شایسته است كه مبلغان و واعظان، موانع و مشكلات روحی و روانی افراد را بشناسند؛ از ضعف و كمبودهای برنامه تبلیغی خود آگاه شوند؛ تفاوت اخلاقی و رفتاری مردم را تشخیص دهند؛ به سختی‌ها و كاستی‌های راه پی ببرند و در نهایت به صورت حساب شده و آگاهانه، فعالیت دینی - الهی خود را آغاز كنند. استفاده از شیوه‌های علمی تحقیق و مطالعه و روش‌های نوین تبلیغی، بسیار مفید و سازنده است.

عارفان الهی و علمای اخلاق، به مشكلات و موانع چندی در راه تبلیغ - به خصوص از ناحیه خود مستمعان - اشاراتی كرده و مطالبی را بیان داشته اند كه به ترتیب مورد بررسی قرار می‌گیرند.

البته باید دانست كه عمده موانع و مشكلات مربوط به مخاطبان است. این موانع و كاستی‌ها به صورت اخلاق نكوهیده و رذیله و صفات ناپسند در آنان بروز می‌كند كه باید یكایك آن‌ها را در نظر داشت و به معالجه و درمان آن‌ها پرداخت.

دانشمند اخلاقی ملا مهدی نراقی رحمه الله می‌نویسد:

«آدمی تا از صفات و اخلاق رذیله پاك نشود، به صفات و اخلاق فاضله آراسته نخواهد شد و نفس آماده درك فیوضات و بهره‌های قدسی نخواهد گشت؛ چنان كه آیینه تا زنگار از چهره‌اش زدوده نشود، استعداد پذیرش صورت‌ها و نقش‌ها را نخواهد داشت، به همین گونه تا نفس انسان از صفات ناپسند و زشت (مانند تكبر، حسد، ریا، حب مقام و شهوت و بدخواهی نسبت به نزدیكان و همكاران) پاك و صافی نگردد، مواظبت بر عبادات و طاعات ظاهری، سودی نخواهد بخشید و در آرایش ظاهر، در حال فرو گذاشتن باطن چه فایده‌ای هست؟ (4)‌»

شد وقت آن كه درد نهان را دوا كنیم                           روی نیاز خویش به سوی خدا كنیم

ای خفتگان بستر راحت، سحر رسید                                      خیزید تا كه چاره جرم و خطا كنیم

1. هواپرستی و تكبر

یكی از موانع مهم تبلیغ، هواپرستی اشخاص و پیروی كور كورانه و متعصبانه از هواهای نفسانی و امیال درونی است. چنین افرادی به سختی نصایح دلسوزان را می‌پذیرند و از خواسته‌های نفسانی دوری می‌گزینند و كبر و غرور نا به جای خود را كنار می‌نهند.

صدرالمتالهین شیرازی رحمه الله در این رابطه نوشته است:

«سخن حق گزاران در گوش هواپرستان تلخ می‌نماید و كلام حكمت گویان در مذاق متكبران و طبع خود پسندان مغرور به جاه و زینت، ناخوش می‌افتد: «ساصرف عن آیاتی الذین یتكبرون فی الارض بغیر الحق وان یروا كل آیة لایؤمنوا بها وان یروا سبیل الرشد لایتخذوه سبیلا وان یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا» (5) ؛ «به زودی كسانی را كه در زمین به ناحق تكبر می‌ورزند، از آیاتم روی گردان می‌سازم [به طوری كه] هر نشانه‌ای را [از قدرت من] بنگرند، بدان ایمان نیاورند و اگر راه صواب را ببینند، آن را برنگزینند و اگر راه گمراهی را ببینند آن را راه [خود] قرار دهند.‌»

هر كه در مقام نصیحت و راست گویی با ایشان در آید، به دشمنی وی گرایند و آغاز لجاج و عناد نموده، چون سگ دیوانه در وی جهند و به زور تلبیس و مكر، رد سخنانش كنند. (6)‌»

پس می‌بینیم كه یكی از موانع اساسی تبلیغ و هدایت، تكبر، خود پرستی، خود خواهی و هوا پرستی عده‌ای است كه حاضر نیستند به هیچ قیمتی، آیات حق را بشنوند و در مقابل آن سر تسلیم فرود آورند. چنین اشخاصی نه تنها خود هدایت نمی‌شوند؛ بلكه مانع هدایت و رستگاری دیگران نیز می‌شوند و در راه پیام آوران نور و روشنایی، مانع تراشی می‌كنند.

2. طبیعت و سرشت

طبیعت و سرشت برخی از افراد به گونه‌ای است كه عمدتا با بدی‌ها و ناراستی‌ها تناسب دارد و از نیكی‌ها و خوبی‌ها دوری می‌گزیند. چنین افرادی دارای اخلاق و رفتار زشت و ناپسند هستند و در مقابل هر گونه راهنمایی و ارشاد ایستادگی می‌كنند. صاحب «تهذیب الاخلاق‌» می‌نویسد:

«اكثر مردمان دارای سیرت نكوهیده و اخلاق ناپسندیده اند و چون آدمی به طبیعت خود واگذاشته شد و نیروی اندیشه و دریافت و آزرم خویشتن داری خویش را به كار نگرفت، اخلاق چار پایان بر او غالب می‌گردد؛ زیرا آدمی، از دیگر حیوانات، تنها به نیروی اندیشه و دریافت، متمایز است. و چون این نیروها را به كار نگرفت، شهوات بر وی فرمان روا بوده، در عادات بهائم انباز است؛ شهوات بر وی غالب و آزرم از وی غایب شده؛ خشم او را بی آرام ساخته و آرامش خاطر از وجودش رخت بر بسته، آزمندی و افزون خواهی، ملكه او می‌گردد...

مردمان به طبیعت، بر اخلاق ناپسند گرایش دارند و فرمانبردار هوس‌های پست خویشتن اند... روشن است كه در وجود آدمیان، اخلاق ناپسند سرشته است. منتها برخی مقهور و منقاد آن می‌شوند كه این دسته در عداد بدان اند. اما برخی دیگر در سایه جودت فكر و نیروی تمییز، به زشتی اخلاق خویش پی برده و از آن روی گردانیده و بر دوری از آن، سعی بلیغ می‌نمایند. (7)‌»

باید با تلاش فراوان، نیروی فكر و اندیشه را در این گونه افراد به حركت در آورد و آنان را با پستی‌ها و نتایج شوم زندگی حیوانی آگاه كرد و به طرف سرشت الهی و معنوی، رهنمون ساخت. این گونه افراد، ممكن است حتی در محیطهای مذهبی و خانواده‌های دین دار زندگی كنند و از انواع هدایت‌ها برخوردار باشند؛ اما با توجه به طبیعت سركش و گنه پرستشان، میل زیادی به كژی‌ها و نادرستی‌ها دارند. مبلغان باید با تلاش فراوان و برنامه‌ریزی دقیق، به یاری اینان بشتابند.

صاحب «تهذیب الاخلاق‌» می‌نویسد:

«افرادی هستند كه خواه خود به كژی‌ها و كاستی‌های خویش آگاه گردند و یا آگاهشان كنند و اگر هم قصد عدول از آن را داشته باشند، برایشان دشوار است و هر چند خواهان ترك آن ناشایسته‌ها باشند و بكوشند، سرشت ایشان پذیرای سیره مرضیه نیست... اینان نیازمند دلالت در جهت ارزش‌های اخلاقی سخت و اجرای كارهای دشوار به منظور تحقق عادات پسندیده در خویشتن اند تا به تدریج به راه آورده شوند. (8)‌»

3. جهل و نادانی

یكی از موانع و مشكلات بر سر راه تمامی پیام آوران الهی، جهل و نادانی مردمان است. این گونه افراد چنان غرق در زندگی گنه آلود خود هستند كه گویا فرق بین خوب و بد و حلال و حرام را نمی‌دانند و در جهل خود غرق شده اند.

حكیم الهی ملا صدرای شیرازی رحمه الله در این رابطه می‌نویسد:

«حب جاه و منصب و لذت مال و ریاست، غرور به نفس اماره به مكر و حیلت و آن چه بدان ماند، از امراض نفسانی و از مهلكات است و از اصول جهنم است كه همین كه رسوخ در نفس پیدا كرد و مزمن گشت، اطبای روحانی، از علاج آن عاجزاند و حسم (بریدن) ماده آن را نمی‌توانند كرد چنان كه اطبای جسمانی، از علاج اكمه و ابرص عاجزاند.

از حضرت عیسی - علی نبینا و آله و علیه السلام - منقول است كه گفت: من از علاج اكمه و ابرص عاجز نیستم؛ اما از علاج جهل مركب عاجزم؛ زیرا كه از جمله امراض نفسانی است. همه امراض نفسانی چنان است كه چون راسخ گشت، موجب هلاك ابد است و زوالش محال است. (9)‌»

علامه راغب اصفهانی نیز گوید:

« [شخص] ، جاهل به حق و باطل یا خوب و بد است. او باطل و زشتی را صحیح و زیبا می‌داند و در عین حال نفس شرور نیز دارد و شرارت ذاتی خود را فضیلت و برتری و كمال به حساب می‌آورد... این دشوارترین حالت نفسانی است... (10)‌»

همچنین صدرالمتالهین شیرازی رحمه الله می‌گوید:

«چه فایده كه اكثر جاهلان، خود را كامل می‌دانند و اكثر اهل تلبیس و غرور، خود را محق و مصیب می‌شمرند و بسیاری از بیماران نفس و هوا، خود را صحیح می‌پندارند. (11)‌»

مبلغان باید تلاش كنند كه ریشه‌های جهل و نادانی را در وجود مردم خشك كنند و آنان را به معارف حقیقی دین و حرام‌ها و حلال‌های الهی آشنا سازند و چشم بصیرت آن‌ها را بر روی حقایق باز كنند.

4. توجه به ظواهر

بسیاری از افراد دین دار بیشتر از آن كه با حقیقت و واقعیت دین آشنا بشوند و به معارف الهی پی ببرند، ظواهر و پوسته دین را می‌بینند، خود را بدان پایبند می‌سازند و از خود رفع تكلیف می‌كنند. هدایت و راهنمایی اینان، ضرورت زیادی دارد و تلاش مستمر و حساب شده‌ای را می‌طلبد.

عارف ربانی حاج میرزا جواد ملكی تبریزی رحمه الله می‌نویسد:

«بیشتر مردم در عبادات و كارهای آخرت و حتی در ایمان و اخلاق خود به شكل ظاهری آن چسبیده؛ ولی در امور دنیایی علاوه بر انجام دادن شكل ظاهری، برای به دست آوردن حقیقت و واقعیت آن، دقت زیادی به خرج می‌دهند؛ مثلا بیشتر مردم فقط شكل نماز را به وجود آورده و برای تكمیل ظاهر آن كوشش كرده؛ ولی در پی به دست آوردن روح آن نیستند!

مهم‌ترین چیزی كه باعث از بین رفتن دین و آخرت انسان شده و او را به سوی دنیا كشیده و باعث حاكمیت هوای نفس بر انسان می‌شود، همین مطلب است.

 [به طور مثال] هر كدام از كارها و ذكرهای نماز - از طهارت و تكبیر گرفته تا سلام دادن و خواندن تعقیبات نماز - همگی دارای شكل و روح می‌باشند؛ ولی مردم شكل ظاهری نماز را یاد گرفته و برای درست كردن تقلید و آموختن نماز تلاش نموده و در این موارد احتیاط می‌كنند، حتی درباره میزان معلومات و تقوای مراجع تقلید تحقیق كرده و در این باره با یكدیگر بحث می‌كنند، درباره پاك بودن آب و پاك كردن اعضای بدن زیاده روی كرده و برای رساندن آب به اعضای وضو، به اندازه‌ای تلاش می‌كنند كه شرع از آن‌ها نخواسته و حتی با صراحت آن را نهی كرده است!! و همین طور در مورد پاك كردن مكان و لباس نماز... ، هنگام خواندن قرآن و در نماز و گفتن ذكر به اندازه‌ای در ادای حروف از مخارج آن دقت كرده و زیاده روی می‌كنند كه در نهایت آن را غلط می‌خوانند! ولی گویا اصلا دستور ندارند كه اعضای بدن خود را از گناهان و دل را از اخلاق رذیله، نفاق، دوستی غیر خدا و به یاد غیر خدا بودن پاك كنند كه به این امور نمی‌پردازند!! (12)‌»

از آن جایی كه این افراد از دین و معنویت روی گردان نیستند و تنها به پوسته ظاهری آن انس گرفته اند؛ زودتر از همه می‌توانند پذیرای حقایق و واقعیت‌های دین شوند و دست از تظاهر و سطحی نگری بردارند.

5. تیرگی دل

برخی از افراد، به علت گناه زیاد، دچار قساوت و تیرگی دل می‌شوند و لذت معنویت و دین داری را درك نمی‌كنند. از این رو موعظه‌ها و آیات الهی در آنان تاثیری ندارد و هشدارها و انذارها ترسی در آنان ایجاد نمی‌كند. عالم ربانی ملا مهدی نراقی رحمه الله می‌نویسد:

«اخلاق بد و ناپسند مانند پرده هایی، انسان را از معارف الهی مانع می‌شوند و اگر بر طرف نشوند، حال روحانی و معنوی برای انسان، رخ نمی‌نماید و معرفت و محبت و انس به خدا در دل‌های مشغول به غیر خدا راه نمی‌یابد. چنان كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است:

«لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی ملكوت السماوات والارض؛ اگر شیاطین اطراف دل‌های بنی آدم را فرا نگرفته بودند، آدمیان می‌توانستند به ملكوت آسمان‌ها و زمین بنگرند.‌»

بنابراین همان قدر كه دل‌ها از آلودگی‌ها و پلیدی‌ها پاك شوند، رو به حق می‌آورند و حقایق و معارف الهی در آن‌ها تجلی می‌یابد. (13)‌»

گفتنی است كه آلودگی و قساوت دل، پرده و حجابی بین شخص و خدا ایجاد می‌كند؛ از این رو او از رحمت فیض الهی به دور می‌ماند و همچنان در گناه و ظلمت غرق می‌شود. چنین شخصی باید از راهنمایی و هدایت مبلغان بهره مند شود و دل را از سیاهی و تیرگی پیراسته كند و آن را صفا بخشد.

«حصول [رحمت الهی] بستگی دارد به صفا و صیقل دادن آینه دل از پلیدی‌ها و آلودگی‌های طبیعی و با انباشته شدن زنگارهای طبیعت بر این آینه، امكان ندارد كه چیزی از حقایق در آن تجلی كند. پس پوشیده ماندن دل از انوار علمی و اسرار ربوبی، به سبب آلودگی و تیرگی دل و اشتغال آن به چیزهایی است كه با آن علم ناسازگار است. (14)‌»

حال اگر افراد آلوده دل، به مرض و مشكل خود پی نبرند و به زندگی سراسر ظلمت و دنیایی خود ادامه دهند، كم كم از دایره تعادل خارج می‌شوند و به طرف جمود فكری حركت می‌كنند. در نتیجه دل آنان تیره‌تر شده و زنگارهای شهوانی بر آن سایه می‌افكند. مبلغین باید با بیان آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام و حكایات و پندها، از نابودی معنوی چنین اشخاصی جلوگیری كنند و به هدایت آنان بپردازند.

حكیم صدرالمتالهین شیرازی می‌نویسد:

«هر كه آینه دل را - كه قابل عكس انوار معرفت الهی و پرتو نور توحید بود -، در زنگ شهوات و مرادات نفس و كدورات معاصی و غشاوه طبیعت فرو برده و بر آینه ضمیر، خاك جهالت و بدبختی بیخته و پاشیده، و جام جهان نمای روح را در ظلمات بدن و لجن دنیا، غوطه داده؛ كی روی فلاح و نجاح خواهد دید و كجا پذیرای اصلاح و قابل صیقل دل فزای كلمات حكمت و آیات قرآن خواهد گردید.

توان پاك كردن ز زنگ آینه و لیكن نیاید ز سنگ آینه

حكمت و نصیحت و موعظت، دل خفته را بیدار كند؛ اما دل مرده را سود نبخشد: «كلا بل ران علی قلوبهم ما كانوا یكسبون (15)‌» و «فطبع علی قلوبهم فهم لا یفقهون (16)‌»

جان شهوت دوست از دانش تهیست                                      همچو حیوان از علف در فربهیست

او نبیند جز كه اصطبل و دواب غافل از اندیشه یوم الحساب‌» (17)

6. عادت‌های ناروا

عده‌ای از مردم در طول زندگی خود، دچار عادت‌های ناپسندی (مثل دروغ، چشم چرانی، غیبت و)... می‌شوند و از قبح و زشتی آن بی خبر می‌مانند. این عادات زشت و ناروا، چنان در دل و جان این افراد رسوخ می‌كند كه گویا غیر از انجام این عمل، چاره‌ای ندارند و به غیر از آن، راهی و عملی را نمی‌شناسند.

صاحب «تهذیب الاخلاق‌» می‌نویسد:

«كسانی هستند كه خواه خود آگاه گردند و یا آن‌ها را بیاگاهانند، نه تنها كوششی در جهت زدودن مظاهر ناپسند اخلاقی خویش، به عمل نمی‌آورند؛ بلكه با وجود آگاهی بر زشتی و ناپسندی خوی‌های خود، به خویشتن خویش اجازه پرهیز از سیره و شیوه معتاد را نیز نخواهند داد و بر اشتباه خویشتن، پافشاری تمام عیار خواهند داشت [... اینان] بد كردارانی هستند كه به اصلاح آنان امیدی نیست.

 [اما] بیشتر مردم، كسانی هستند كه در پذیرش بخشی وسیع از اخلاق پسندیده آمادگی دارند؛ ولی از پاره‌ای از آن خوی‌های پسندیده دوری می‌كنند! (18)‌»

مبلغان و واعظان، باید با برنامه‌های مختلف و با استفاده از شیوه‌های علمی (به خصوص روان شناسانه) ، سعی در ریشه یابی این عادت‌ها و درمان آن‌ها كنند و جایگزین‌های مناسبی برای آن‌ها ارائه دهند؛ مثلا اگر شخصی عادت به بازی قمار دارد؛ باید او را به طرف تفریحات و هنرهای سالم كشاند و وی را سرگرم كارهای سالم و مفید نمود.

7. غفلت و بی توجهی

برخی از مردم، به علت اشتغالات روزمره زندگی و غرق شدن در تجملات و مادیات، از مسائل اخلاقی و معنوی غافل می‌شوند و از ذكر و یاد خدا باز می‌مانند. در نتیجه فرقی بین حرام و حلال، حق و باطل، راست و دروغ و... قائل نمی‌شود.

صاحب «میزان العمل‌» می‌نویسد:

«انسان غافل، حق را از باطل و زیبا را از زشت تمیز نمی‌دهد و بدون اعتقاد باقی می‌ماند و نیز با پیروی از لذات، در چنگ شهواتش گرفتار است. این از همه بیشتر، پذیرای درمان است و جز به تعلیم مرشد (راهنما) و انگیزه‌ای در نفس - كه او را به پیروی وادارد - به چیز دیگری نیازمند نیست، [در این صورت] اخلاقش در كمترین وقت، نیكو خواهد شد. (19)‌»

علامه راغب اصفهانی نیز در این رابطه می‌گوید:

«انسان [غافل] حق را از باطل و خوب را از بد تشخیص نمی‌دهد و در حال غفلت باقی می‌ماند.. .. (20)‌»

با درك این مشكل، می‌توان زمینه‌های غفلت و بی توجهی را از بین برد و ذكر و یاد خدا را در دل این افراد زنده كرد. البته تمدن عصر جدید بر این غفلت و بیخود شدن افزوده و هویت افراد را از بین برده است، كه باید محاسن و معایب این تمدن بازگو شده و از فرو رفتن مردم در گرداب تجملات و مادی گرایی جلوگیری شود.

وای از آن دل كه دری رو به خدا باز نكرد                    تا فرا سوی ملك همت پرواز نكرد

در حصار تن خود ماند و وجودش پوسید                      خطر عشق نكرد و سفر آغاز نكرد

8. نفس شهوانی

مهم‌ترین مشكل در برابر تبلیغات دینی در جامعه امروز ما، شهوت پرستی برخی از افراد است. اینان وجود هیچ گونه مانع و سدی را در برابر شهوترانی خود برنمی تابند و سعی می‌كنند دیگران را نیز به این منجلاب بكشانند. چنین افرادی همواره با مبلغان و هدایت گران در ستیزند و اهل علم و تقوی را دشمن می‌دارند و همواره تهدیدی جدی علیه جامعه دینی به شمار می‌آیند.

صاحب «تهذیب الاخلاق‌» می‌نویسد:

«نفس شهوانی به غایت نیرومند است و هر گاه آدمی بر آن چیره نگردد و آن را تحت تربیت خویش قرار ندهد؛ بنده آن می‌شود و شهوت بر وی چیره می‌گردد و چون بر آدمی استیلا یافت، سركوبی و ریشه كن كردنش دشوار بوده، تهذیب نفس بر آدمی ناگوار می‌آید... شهوت پرست، نادانی بی آزرم و پرده در است. از اهل فضل گریزان است... اهل علم را دشمن می‌شمارد و پارسایان و پرهیزگاران را زشت می‌پندارد و تبه كاران را به دوستی می‌گیرد...! (21)‌»

شخصی كه همواره به دنبال شهوات خود است و دائما با فیلم و عكس و نوار خلاف سر و كار دارد؛ به سختی می‌تواند هدایت و راهنمایی افراد دلسوز را قبول كند و یا با مسجد و نماز انس و ارتباط برقرار سازد؟!

امروز به دلیل تهاجم گسترده فرهنگی غرب، وظیفه مبلغان سخت‌تر و سنگین‌تر از گذشته است. آنان باید با فداكاری، استقامت و ابتكار و خلاقیت، به مبارزه با تهاجم ویرانگر فرهنگی غرب بپردازند و با اخلاق و رفتار خوب خود، به جذب قلوب همت گمارند.

9. وسوسه‌های شیاطین

یكی دیگر از موانع مهم هدایت و ارشاد مردم، وسوسه‌های شیطان است. شیطان همواره و در همه جا، مانع مهمی برای پیام آوران الهی بوده است. او با جدیت و تلاش مداوم، سعی در خنثی ساختن برنامه‌های تبلیغی مؤمنان دارد و با ترویج منكرات و فحشاء، افراد را در دام خود گرفتار كرده و آنان را از دین و معنویت منزجر و گریزان می‌سازد.

صدرالمتالهین شیرازی رحمه الله می‌نویسد:

«تسویلات نفس اماره... و تدلیسات شیطان مكار و لعین نابه كار، بد را نیك و نیك را بد وامی نماید و معروف را منكر و منكر را معروف می‌شمارد و كارش ترویج سخنان باطل و تزئین عمل غیر صالح و تلبیس و تمویه نمودن و به مكر و حیله و غرور گراییدن و به زور خیالات فاسده و اوهام كاذبه انكار حق و ابطال براهین عقلیه پیش گرفتن و به دروغ و وسواس اعتماد داشتن... و حاصلش به جز خسران دنیا و آخرت چیزی نیست. (22)‌»

البته روشن است كه شیطان منحصر در ابلیس نیست و شیاطین انسان نما نیز با انواع ترفندها و برنامه‌های ضد دینی (كتاب، داستان، فیلم، عكس، شعر و)... و به اسم هنر و ادب، دیگران را گمراه و منحرف می‌سازند و آنان را به ورطه گناه و فساد می‌كشانند.

مبلغان، باید با آگاهی بخشی به جامعه و افشای فعالیت‌های مخرب این گونه افراد، جلوی انحراف در دین و تباهی جامعه را بگیرند و این كشتی آسیب دیده از بلایا را محافظت كنند.

10. بی خبری از عیوب و كاستی‌ها

یكی دیگر از مشكلات تبلیغ، بی خبری عده‌ای، از عیوب خود و پرداختن به عیب‌های دیگران است و این شامل خود مبلغان نیز می‌شود. چنین افرادی، دیگران را سراپا نقص و عیب می‌دانند و از عیوب و كاستی‌های خود به راحتی چشم می‌پوشند؛ چنان كه عالم ربانی فیض كاشانی رحمه الله می‌نویسد:

«متاسفانه بسیاری از مردم از عیب‌های خود بی خبراند؛ به اندازه‌ای كه هرگاه یكی از افراد با دیگری ملاقات كند، بلافاصله خار را در چشم رفیقش می‌بیند با آن كه شاخه را در چشم خود مشاهده نمی‌كند! (23)‌»

در این جا بایسته است كه مبلغان در ابتدا به عیوب و كاستی‌های خود بینا و آگاه شوند و در صدد رفع آن‌ها برآیند. سپس این گونه افراد را نسبت به عیب‌های ظاهری و باطنی خود آگاه سازند و راه كارهای رفع این عیوب را ارائه دهند.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) سیری در نهج البلاغه، ص 194 و 193.

2) همان.

3) ده گفتار، ص 224 و 260.

4) جامع السعادات، ج 1، ص 41 و 42.

5) اعراف/146.

6) رساله سه اصل، ص 53 و 54.

7) تهذیب الاخلاق (یحیی بن عمید) ، ص 48.

8) همان، ص 49.

9) رساله سه اصل، ص 73.

10) كرانه سعادت، ص 77.

11) رساله سه اصل، ص 73.

12) المراقبات، ص 538 و 539.

13) جامع السعادات، ج 1، ص 43.

14) همان.

15) مطففین/14. «چنین نیست [كه آن‌ها می‌پندارند] ، بلكه اعمالشان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته است.‌»

16) منافقین/3. «بر دل‌های آن‌ها مهر نهاده شده، پس حقیقت را درك نمی‌كنند.‌»

17) رساله سه اصل، ص 53.

18) تهذیب الاخلاق، ص 49 و 50.

19) میزان العمل، ص 64.

20) كرانه سعادت، ص 76.

21) تهذیب الاخلاق، ص 50.

22) رساله سه اصل، ص 55.

23) حقایق، ج 1، ص 140.

435 دفعه
(0 رای‌ها)