قرآن و اهل بیت علیهم السلام همانند دو بال پرندهای هستند كه اگر هر دو یا یكی از آنها نباشد پرواز به سوی سعادت و كمال امكان پذیر نخواهد بود. معادله قرآن منهای اهل بیت و اهل بیت جدای از قرآن در قاموس تشیع معنا ندارد. هر جا سخن از اهلبیت باشد پشتوانه آن كلام وحی است و اگر سخن از وحی است، مفسر و ترجمانی همانند اهل بیت علیهم السلام را میطلبد. (1)
ارتباط تنگاتنگ اهل بیت علیهم السلام و قرآن آنچنان مستحكم است كه هر كسی با اندكی تأمل و بررسی آن را در مییابد. آن گرامیان در روز ولادت آیات وحی را زمزمه میكردند و در طول حیات با آیات قرآن زندگی كرده و خودشان ناطق قرآن بودند. و در آخرین لحظات زندگی نیز با نغمه قرآن دار فانی را وداع میكردند. حدیث ثقلین یكی از روشنترین دلائل این ادعاست كه قرآن و اهل بیت علیهم السلام هرگز از هم جدا نخواهند شد. حضرت رسول صلی الله علیه وآله فرمود: «هُمْ مَعَ الْقُرآنِ وَ الْقُرآنُ مَعَهُمْ لا یفارِقُونَهُ وَ لا یفارقُهُمْ (2) ؛ آنان (اهل بیت علیهم السلام) همراه قرآنند و قرآن نیز همراه آنان، آنان از قرآن جدا نمیشوند و قرآن نیز از آنان.» هر دو سفینه نجات، سراج منیر، حبل اللَّه، مصباح هدایت، جلوهای از رحمت الهی، كانون حكمت، كوثر زلال الهی و منادی انسانیت، عدالت، زندگی شرافتمندانه و سعادتمندانه هستند.
در این نوشتار ارتباط امام حسین علیه السلام را با قرآن بررسی میكنیم. نخست برخی از آیات قرآن را كه در مورد شخصیت آن حضرت تفسیر و تأویل شده میخوانیم و در بخش دوم، برخی از آداب تلاوت قرآن و تفسیر آیات آن را از منظر حضرت ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام به نظاره خواهیم نشست. و در بخش سوم، برخی از آیاتی را كه امام در تبیین فلسفه نهضت عاشورا بیان فرموده بررسی میكنیم.
البته ارتباط امام با قرآن آنچنان نزدیك است كه نیازی به ذكر دلیل و برهان نیست. چرا كه هر دو امانت و سرمایه جاویدان پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله هستند. در شب نزول قرآن - كه شب قدر است - فرشتگان و روح الامین نازل شدند و در شب تولد حضرت ابا عبداللَّه علیه السلام نیز فرشتگان و روح الامین نازل شدند و به رسول خداصلی الله علیه وآله تبریك و تهنیت گفتند. (3)
قرآن كلام خاموش خداوند است و حسین علیه السلام قرآن ناطق میباشد. قرآن معیار شناخت حق و باطل و امام حسین علیه السلام نیز میزان حق و باطل است. هر كس قرآن را تلاوت كند و حق تلاوت را ادا نماید، قرآن از او شفاعت میكند و هر كس حضرت سید الشهداءعلیه السلام را عارفانه و عاشقانه زیارت كند و بر او سوگواری نماید، حضرت او را شفاعت میكند.
قرآن جاودانه است و هرگز كهنه و ملال آور نخواهد شد و همیشه تازه و صفا بخش است، حضرت ابا عبداللَّه علیه السلام نیز همیشه نامش زنده است و مصیبتهایش تازه بوده و با تكرار و یاد آوری خسته كننده نیست؛ بلكه در هر زمان تازه و روح بخش بوده و به دلها طراوت و نشاط و امید میبخشد. (4)
امام حسین علیه السلام از منظر قرآن
قرآن كریم طبق تفسیر ائمه معصومین علیهم السلام در آیات متعددی از مقام شامخ حضرت سید الشهداءعلیه السلام تجلیل و ستایش كرده است و این تعظیم و تجلیل، با نگاهی به تفاسیر و روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام به روشنی قابل درك است. مصداق كامل نفس مطمئنّه، جلوهای از رحمت حق، پدری جلیل القدر و واجب الاطاعه، بارزترین عنوان مظلومان عالم و سید و سالار شهیدان، ذبح عظیم الهی، معنای حقیقی كهیعص، فجر، زیتون و مرجان از القاب و عناوین و واژههای مقدسی است كه طبق روایات اهل بیت علیهم السلام قرآن در مقام تعظیم شخصیت امام حسین علیه السلام از آنان بهره گرفته است.
همراهی قرآن و اهل بیت علیهم السلام
ما بر این باوریم كه قرآن و امام حسین علیه السلام از همدیگر جدایی ناپذیرند و هرگز از یكدیگر فاصله نمیگیرند. رسول خداصلی الله علیه وآله در این زمینه فرمود: خداوند متعال ما را آفرید و همچون ستارگان آسمان قرار داد كه هر گاه ستارهای غروب كند، ستارهای به جای او طلوع خواهد كرد. من همانند آفتاب عالمتاب هستم، هر گاه از دنیا رفتم به ماه پناه ببرید و بعد از او به دو ستاره پر نور پناهنده شوید. گفتند: یا رسول اللَّه! ماه كیست؟ فرمود: برادرم، جانشینم، پرداخت كننده قرضهایم و پدر فرزندانم و خلیفه من در میان اهل بیتم؛ علی بن ابی طالب.
گفتیم: دو ستاره پر نور كیستند؟ فرمود: حسن و حسین. بعد از آن پیامبرصلی الله علیه وآله مقداری ساكت شده و فرمود:
«هؤلاءِ و فاطِمَةُ وَ هِی الزُّهْرَةُ عِتْرَتی وَ اَهْلُ بَیتی هُمْ مَعَ الْقُرآنِ لا یفْتَرِقانِ حَتّی یرِدا عَلَی الْحَوْضَ؛ (5) اینان و فاطمه كه همان زهره (ستاره درخشان) است، عترت و اهل بیت علیهم السلام منند، عترت من با قرآن هستند و از همدیگر جدا نمیشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.»
عاشورا در قرآن
در تفسیر آیه 77 سوره نساء كه خداوند میفرماید: «اَلَمْتر اِلَی الَّذِینَ قیلَ لَهُمْ كفّوا اَیدیكُمْ؛« «آیا ندیدی كسانی را كه به آنها گفته شد از جنگ و مبارزه دست نگهدارید.» اما آنها از این دستور ناراحت بودند. امام صادق علیه السلام فرمود: این فراز از آیه مربوط به صلح امام حسن علیه السلام و پیروان اوست و در ادامه خداوند میفرماید: «فَلَمّا كُتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ اِذا فَریقٌ مِنْهُمْ یخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْیةِ اللَّهِ اَوْ اَشَدَّ خَشْیةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَینا الْقِتالَ؛» «امّا هنگامی كه فرمان مبارزه و جهاد به آنان داده شد، جمعی از آنان از مردم میترسیدند همانگونه كه از خدا میترسند؛ بلكه بیشتر از خدا، از دیگران میترسیدند و گفتند: خداوندا! چرا بر ما جهاد (و مبارزه و جنگ) مقرر داشتی؟!»
این بخش از آیه مبارزه در كنار امام حسین علیه السلام و شركت در حماسه او را میرساند. بعد خداوند از زبان مسلمانان ضعیف الایمان میفرماید: «لَوْ لا اَخَّرْتَنا اِلی اَجَلٍ قریبٍ؛» «خدایا چرا این جنگ را به آینده نزدیك موكول نكردی؟» یعنی عصر ظهور قائم علیه السلام، زیرا كه نصرت و پیروزی در حكومت حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود.
خداوند به هر سه اعتراض و نافرمانی آنان پاسخ داده و با سرزنش آنان میفرماید، «قُلْ مَتاعُ الدُّنیا قَلیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنْ اتَّقی وَ لا تُظْلَمُونَ فَتیلاً؛» (6) «[به آنان] بگو سرمایه زندگی دنیا كم است و سرای آخرت برای پرهیزكاران بهتر است و ذرّهای به شما ستم نخواهد شد.»
معنای كهیعص
در تفسیر اولین آیه سوره مریم آمده است: سعد بن عبداللَّه از محضر امام زمان علیه السلام پرسید: معنای «كهیعص» كه در اول سوره مریم آمده چیست؟ امام زمان علیه السلام پاسخ داد: این حروف از رازهای غیبی است كه خداوند متعال بندهاش زكریاعلیه السلام را از آن آگاه نمود و بعداً آن را به حضرت محمدصلی الله علیه و آله چنین شرح داد: روزی حضرت زكریا از خداوند متعال درخواست كرد كه نامهای پنج تن آل عبا را برایش بیاموزد و خداوند توسط جبرئیل آنها را به او آموخت. زكریا علیه السلام وقتی نام محمد و علی و فاطمه و حسن علیهم السلام را گفت: غصه هایش بر طرف گردیده و آرامش یافت. اما وقتی نام حسین علیه السلام را یاد كرد، اشك چشمانش سرازیر شده و دلش شكست. به خداوند عرضه داشت: بار الها! این چه سری است كه نام چهار تن به من آرامش بخشید، اما یاد حسین علیه السلام اشكم را روان و آه و نالهام را بلند میكند. خداوند متعال جریان شهادت امام حسین علیه السلام را با كهیعص به او خبر داد و در معنای آن فرمود: «كاف» اشاره به كربلا، و «ها» هلاكت ظاهری عترت پیامبرصلی الله علیه وآله... ، «یاء» اشاره به نام یزید و ستمگری، «عین» عطش و «صاد» صبر و بردباری حسین علیه السلام را میرساند.
حضرت زكریا بعد از شنیدن این معانی سه روز از مسجد بیرون نیامد و با كسی ملاقات نكرد و در آن مدت مشغول گریه و ندبه بود و در آنحال میگفت: خداوندا! آیا بهترین بشر را با مصیبت فرزندش سوگوار خواهی ساخت؟ آیا به علی و فاطمه علیهما السلام لباس عزا میپوشانی؟ بعد از آن عرضه داشت: بار الها! ب ه من فرزندی عطا فرما كه در این سنّ پیری چشمم روشن شود، بعد از آن مرا به محبّت آن مفتون گردان، آنگاه مرا به مصیبتش دچار نما؛ همانطوری كه محبوبت محمدصلی الله علیه وآله را به عزای فرزندش مینشانی! خداوند یحیی را به او عطا كرد و او ششماهه بدنیا آمد همانطوری كه امام حسین علیه السلام نیز ششماهه متولد گردید. (7)
سالار شهیدان
در معنای آیه: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلیهِ سُلطاناً...» (8) ؛ هر كس مظلومانه كشته شود، به ولی او سلطه قرار داده ایم....» امام باقرعلیه السلام فرمود: مقصود آیه از مظلوم، حسین بن علی علیهما السلام است و ما اهل بیت علیهم السلام ولی او هستیم. قائم ما اهل بیت علیهم السلام نیز هر گاه قیام كند به خونخواهی و انتقام حضرت سید الشهداءعلیه السلام بر میخیزد و از قاتلین آن حضرت انتقام میگیرد. (9)
خداوند متعال در سوره حدید میفرماید: «یا اَیها الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنوا بِرَسُولِهِ یؤتِكُمْ كِفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یجْعَلْ لَكُمْ نوراً تَمْشُونَ بِهِ» (10) ؛ «ای اهل ایمان! از خدا پروا كنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد كه با آن راه بروید.»
جابر بن عبداللَّه در مورد این آیه میگوید: «عَنِ النَّبی صلی الله علیه وآله فی قَوْلِ اللَّهِ تعالی یؤتِكُمْ كِفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ، قالَ صلی الله علیه وآله الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ. وَ یجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ، قالَ صلی الله علیه وآله عَلی؛ پیامبر صلی الله علیه وآله در مورد این سخن خداوند كه فرمود: «یؤْتِكُمْ كِفْلَینِ مِنْ رَحْمَتِهِ» فرمود: دو سهم از رحمت خداوند امام حسن و امام حسین علیهما السلام است و منظور از نور خدا، حضرت علی علیه السلام میباشد. (11) »
ناگفته پیداست كه این تفاسیر از آیات، بیان برخی از مصادیق كامل آن است و گرنه آیات قرآن را نمیتوان فقط به شخص یا زمان و مكان خاصی منحصر كرد.
آیه تطهیر
از آیاتی كه در مورد امام حسین علیه السلام نازل شده، آیه 33 سوره احزاب، معروف به آیه تطهیر است. امام باقرعلیه السلام از جابر بن عبداللَّه انصاری نقل میكند كه: ما در محضر پیامبرصلی الله علیه وآله در خانهام سلمه بودیم كه این آیه نازل شد: «اِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً؛» «خداوند اراده كرده است كه پلیدی و گناه را از شما اهل بیت علیهم السلام دور كند و كاملاً شما را از آلودگیها پاك نماید.» بعد از نزول آیه رسول خداصلی الله علیه وآله حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام را صدا زد و مقابلش نشاند و سپس علی را خوانده و پشت سرش نشانید و آنگاه دست به دعا برداشته و فرمود: خدایا اینها اهل بیت منند، پلیدی و زشتیها را از آنان دور كرده و پاك و مطهرشان گردان!ام سلمه از پیامبرصلی الله علیه وآله پرسید: یا رسول الله! آیا من هم از اهل بیت هستم؟! رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: تو در راه نیك و خوبی قرار داری! جابر میگوید: من به آن حضرت گفتم:ای رسول خدا! همانا كه خداوند متعال به این خاندان پاك و نسل با بركت منّت نهاد و با برداشتن پلیدیها از آنان، مقامشان را گرامی داشت.
پیامبر فرمود:ای جابر! تكریم آنان به جهت این است كه عترت منند، گوشت و خونشان از من است، برادرم سرور اوصیاء و فرزندانم بهترین نوهها و دخترم بانوی بانوان است. (12)
بعد از نزول آیه «وَأْمُر اَهْلَكَ بِالصّلاةِ»، رسول خداصلی الله علیه وآله به مدت هشت ماه برای اقامه نماز صبح از كنار خانه فاطمه زهراعلیها السلام عبور میكرد و صدا میزد:ای اهل بیت، هنگام نماز است «اِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً» (13) طبق این حدیث و روایات متعدد دیگر، امام حسین علیه السلام یكی از مصادیق بارز آیه تطهیر است.
شایستهترین مفسر قرآن
افزون بر تكریم مقام شامخ امام حسین علیه السلام در آیات متعدد قرآنی - كه برخی از آنها را بیان كردیم - آن حضرت همواره تلاش میكرد آموزههای قرآنی را در موارد متعدد به مشتاقان كلام وحی ارائه نماید؛ چرا كه آن بزرگوار از شایستهترین مفسران قرآن است. روزی اصبغ بن نباته به حضور امام حسین علیه السلام شرفیاب شده و پاسخ سؤالهای علمی خود را از محضر آن حضرت دریافت. او میگوید بعد از آن امام حسین علیه السلام فرمود: «نَحْنُ الَّذینَ عِنْدَنا عِلْمُ الْكِتابِ وَ بَیانُ ما فیهِ وَ لَیسَ لِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ ما عِنْدَنا لِاَنّا اَهْلُ سِرِّ اللَّهِ؛ ما كسانی هستیم كه دانش قرآن و تفسیر آیات آن در نزد ماست و كسی از مردم شایسته آنچه در نزد ماست نمیباشد؛ چرا كه ما گنجینه دار اسرار الهی هستیم.»
اصبغ بن نباته میگوید: امام در حالی كه لبخند بر لب داشت، اضافه كرد: «نَحْنُ آلُ اللَّهِ وَ وَرَثَةُ رَسُولِهِ (14) ؛ ما خاندان خداوند و وارثان رسول خدائیم.»
امام حسین علیه السلام در مورد استفاده از كلام خدا و مراتب درك آن میفرماید: كتاب خداوند بر چهار بخش تنظیم شده است: عبارات، اشارات، لطائف، و حقائق آیات.
عبارات برای عموم مردم است، اشارات برای فهم خواص و افراد ممتاز میباشد، لطائف را اولیاء الهی میفهمند و حقائق قرآنی مخصوص پیامبران و رسولان خداوند است. (15)
ثواب تلاوت قرآن
حضرت ابا عبداللَّه علیه السلام در كنار تفسیر آیات قرآن و توضیح اشارات و معانی بلند آن، گاهی به ثواب تلاوت سورهها نیز اشاره میكرد. بشر بن غالب اسدی روزی در حضور امام حسین علیه السلام بود كه شنید آن بزرگوار میفرماید: هر كس در حال ایستاده در نمازهای خود آیهای را از كتاب خدا تلاوت كند، برای هر حرفی صد حسنه در پرونده اعمالش برای او ثبت میشود، هر گاه در غیر نماز آیهای را تلاوت كند، برای هر حرفی كه میخواند ده پاداش نیكو به او عطا میشود. و اگر آیه قرآن را گوش كند، برای شنیدن هر حرفی یك حسنه دارد. اگر در شب قرآن را ختم كند، تا صبح فرشتگان آسمان برایش درود میفرستند و اگر در روز قرآن را ختم نماید، فرشتگان الهی تا شب برایش صلوات میفرستند و او یك دعای مستجاب دارد. این عمل او برایش از آنچه كه در میان آسمان و زمین است بهتر و شایستهتر است.
بشر بن غالب اسدی از امام پرسید: این پاداشها برای كسی است كه قرآن میخواند. آنكه نمیتواند بخواند چه كند؟ امام فرمود:ای برادر اسدی! خداوند بخشنده، بزرگوار و دارای كرامت است، اگر آن فرد بی سواد بود به همراه قاری قرآن زمزمه كند، همان پاداشها را به او میدهند. (16)
بنابراین كسی از این سفره گسترده معنوی بی نصیب نخواهد بود و هر مسلمانی نسبت به استعداد و فراخور حالش از بركات و آثار معنوی قرآن میتواند بهره مند گردد.
نمونههایی از تفسیر
از حضرت حسین علیه السلام در تفسیر قرآن مطالب فراوانی به ما رسیده است كه نمونههایی را یادآور میشویم:
1. مسئولیت امت در امر ولایت
امام حسین علیه السلام در مورد آیه: «اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ اُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْئولاً (17)؛» «گوش و چشم و دل، همه اینها مورد سؤال قرار خواهند گرفت.» فرمود: روزی رسول خداصلی الله علیه وآله به علی بن ابی طالب علیهما السلام اشاره كرده و فرمود: به عزّت و جلال پروردگارم سوگند! تمام امت مرا در روز قیامت نگه میدارند و از ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام میپرسند و این معنای آیه قرآنی است كه فرمود: «وَقِفُوهُمْ اِنَّهُمْ مَسْؤولُونَ» (18) ؛ «آنها را نگه دارید كه همه شان مسئولند.» (19)
2. دو گروه متخاصم
نضر بن مالك روزی از آن حضرت پرسید: معنای آیه شریفه: «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ» (20) ؛ «اینان دو گروهند كه درباره پروردگارشان به دشمنی پرداخته اند.» چیست؟
امام حسین علیه السلام فرمود: ما و بنی امیه دو گروهی هستیم كه در مورد خداپرستی با یكدیگر به دشمنی پرداخته ایم. ما میگوئیم: خدا راست گفت. آنان میگویند: خدا دروغ گفت. ما بنی هاشم با بنی امیه بر سر تصدیق و تكذیب خداوند، در روز قیامت دشمن هم خواهیم بود. (21)
3. تفاوت پیشوایان
در سرزمین «ذات عرق» امام حسین علیه السلام با بشربن غالب مواجه شد كه از سوی كوفه میآمد. امام از وضعیت مردم عراق و اوضاع سیاسی سؤال كرد؟ او گفت: دلهای آنان با تو، امّا شمشیرهایشان بر علیه توست. امام حسین علیه السلام با تصدیق و تأیید سخن بشر بن غالب این آیه را برای او قرائت كرد: «اِنَّ اللَّهَ یفْعَلُ ما یشاءُ» (22) و «یحْكُمُ ما یریدُ» (23) «خداوند آنچه را كه بخواهد و اراده فرماید انجام خواهد داد.»
بشر پرسید: یا ابا عبداللَّه! معنای این آیه چیست كه خداوند میفرماید: «یوْم نَدْعُوا كُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ» (24) ؛ «آن روزی كه هر گروهی را با پیشوایشان فرا میخوانیم.» امام پاسخ داد:ای برادر اسدی! دو نوع پیشوا هست:
1. پیشوای هدایت كه به سوی رستگاری دعوت میكند.
2. پیشوای گمراهی كه به سوی بدبختی و ضلالت میبرد.
هر كس از امام هدایت پیروی كند، او را به سوی بهشت میبرد و هر كس در پی پیشوای ضلالت باشد، به سوی آتش جهنم خواهد رفت. (25)
4. فرجام پیمان شكنی
امام حسین علیه السلام در منزلگاه دیگری بعد از مواجهه با لشكر حرّ برای یاران خویش سخنانی ایراد كرده و در ضمن آن مطالب مهمی را بیان فرمود؛ و در ادامه، اهل كوفه را از عواقب وخیم پیمان شكنی بر حذر داشته و این آیه را قرائت نمود كه: «فَمَنْ نكَثَ فَاِنَّما ینْكُثُ عَلی نَفْسِهِ» (26) ؛ «هر كس پیمان شكنی كند، تنها به زیان خود پیمان شكسته است.» (27)
امام حسین علیه السلام به آنان توضیح داد كه بالاخره این سختیها و ناملایمات خواهد گذشت و حق روشن خواهد شد؛ امّا لكه ننگ پیمان شكنی بر پیشانی كوفیان تا ابد باقی خواهد ماند و به كیفر آن در قیامت دچار خواهند گشت.
5. مقام شهادت
زید بن ارقم روزی از امام حسین علیه السلام شنید كه حضرت فرمود: «ما مِنْ شیعَتِنا اِلّا صِدّیقٌ شَهیدٌ؛ همه شیعیان ما راستگو و شهیدند.» زید با تعجب پرسید: فدایت شوم، چگونه این ممكن است؟ بسیاری از شیعیان شما در بستر جان میدهند؟!
امام حسین علیه السلام فرمود: آیا این آیه قرآن را تلاوت نكردهای كه خداوند میفرماید: «وَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ اوُلئِكَ هُمُ الصِّدیقُونَ وَ الشُّهَداءَ عِنْدَ رِبِّهِمْ» (28) «كسانی كه به خدا و رسولان آسمانی او ایمان آورده اند، آنان همگی راستگویان و شهیدانند.» زید بن ارقم میگوید: گوئیا من این آیه را از كتاب خدا هرگز نخوانده بودم.
سپس امام حسین علیه السلام توضیح داد كه: اگر مقام شهادت منحصر در كشته شدگان در عرصه نبرد باشد - همانطوری كه تو فكر میكنی - آن وقت تعداد شهدا خیلی كم خواهد بود. (29)
مبانی قرآنی نهضت عاشورا
بهره گیری از آیات قرآن، از شیوههای تبلیغی امام حسین علیه السلام در مناسبتهای مختلف بود. آن حضرت با این شیوه علاوه بر اینكه مبانی اهداف مقدس خود را بیان میكرد، آیات وحیانی قرآن را نیز تفسیر و تحلیل نموده و شأن نزول و موارد استفاده و مصادیق آن را نیز یادآور میشد. آن حضرت وقتی كه حركت حماسی خود را در 28 رجب سال 60 هجری در نیمههای شب یكشنبه از مدینه آغاز نمود، آیهای را از سوره قصص در مورد خروج حضرت موسی علیه السلام قرائت كرد و فرمود: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ القَوْمِ الظالِمینَ» (30) ؛ «موسی از شهر خارج شد در حالی كه ترسان بود و هر لحظه انتظار حادثهای را میكشید. عرضه داشت: پروردگارا! مرا از دست این گروه ستمگر رهائی بخش!» امام حسین علیه السلام با تلاوت این آیه خروج خود از مدینه و ترك شهر و دیار اجباری و ترس از دشمنان را اعلام كرد.
آن حضرت از جادّه اصلی به مكه رفت و فرمود: من از راه راست منحرف نمیشوم تا خداوند چه خواهد. و هنگامی كه در روز جمعه سوم شعبان به مكه وارد شد، این آیه را تلاوت نمود كه: «وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْینَ قالَ عَسی رَبّی اَنْ یهْدِینی سَواءَ السَّبیلِ» (31) ؛ و چون موسی علیه السلام به جانب مَدین متوجه شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند.»
و به این وسیله هدف خود را حرك در صراط مستقیم و تداوم راه انبیاء برای هدایت مردم بیان كرد. امام علیه السلام وقتی در مكه مستقر شد، مردم مكه به خانه آن حضرت آمده و به دیدارش نائل میشدند. (32)
در منزل ثعلبیه عبداللَّه بن سلیمان و منذر بن مشمعل اسدی میخواستند خبری را كه در مورد شهادت حضرت مسلم داشتند به امام علیه السلام برسانند. آنان پیش امام رفته و گفتند: یا ابا عبدالله! ما از كوفه خبری داریم، آیا خصوصی به اطلاع شما برسانیم یا آشكارا و در میان جمع؟!
امام علیه السلام فرمود: من با همراهانم راز پنهانی ندارم و اینان همگی محرم اسرار منند. به امام گفتیم: ما از فرد موثقی اطلاع یافتیم كه مسلم و هانی در كوفه كشته شده اند! امام حسین علیه السلام چندین بار آیه استرجاع را قرائت فرمود، «اِنّا للَّهِ ِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ» (33) ؛ «ما از خدائیم و به سوی او باز میگردیم.» بعد فرمود: دیگر بعد از شهادت این عزیزان زندگی دنیا ارزشی ندارد. (34) امام با تلاوت این آیه، آغاز و انجام حركت خود را در مسیر حق و به سوی حق بیان نمود. وقتی كه در ظهر عاشورا قیس بن اشعث تسلیم فرمان بنی امیه شد، آن حضرت فرمود: به خدا سوگند! من همانند افراد ضعیف النفس و زبون تسلیم نمیشوم و مانند بردگان فرمان نمیپذیرم و سپس آیات زیر را قرائت نمود كه: «وَ اِنّی عُذْتُ بِرَبّی وَ رَبِّكُمْ اَنْ تَرْجُمُونِ» (35) ؛ «اگر مرا سنگباران كنید، به پروردگار خود و شما پناهنده خواهم شد.» و «اِنّی عُذْتُ بِرَبّی وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا یؤمِنُ بِیوْمِ الْحِسابِ» (36) ؛ «من از شرّ هر متكبری كه به روز قیامت ایمان ندارد، به خدای خویش و آفریدگار شما پناه میبرم.» (37)
امام حسین علیه السلام هنگام رفتن علی اكبرعلیه السلام به میدان، با صدای بلند این آیه را تلاوت فرمود: «اِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً و آلَ اِبْراهیمَ و آلَ عِمرانَ عَلَی الْعالَمینَ ذُرّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» (38) ؛ «خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید. آنان فرزندانی هستند كه بعضی از نسل بعض دیگرند و خداوند شنوا و آگاه است.» (39)
در میان راه مكه و كوفه، عبداللَّه بن مطیع عدوی با امام حسین علیه السلام ملاقات كرد و متوجه شد كه امام به سوی كوفه میرود. او كه از اوضاع كوفه با خبر بود، امام را از رفتن به كوفه شدیداً منع كرد. امام حسین علیه السلام در پاسخ وی این آیه را خواند: «قُلْ لَنْ یصیبَنا اِلّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیتَوَكَّلِ الْمُؤمِنُونَ» (40) ؛ «بگو: حادثهای برای ما پیش نمیآید مگر آنچه را كه خداوند برای ما مقرر داشته است. او مولا و سرپرست ماست و مؤمنان باید فقط به خدا توكل كنند.» (41)
آن گرامی وقتی در منزل عذیب هجانات خبر شهادت قیس بن مسهّر صیداوی را شنید، اشك از چشمانش سرازیر شد و این آیه را قرائت نمود: «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلا» (42) ؛ «برخی بر سر پیمان خود رفته و جان باختند و برخی دیگر منتظر [وفای به عهد] هستند و هرگز پیمان خود را تبدیل و دگرگون نكرده اند.» (43)
همین آیه را در هنگام حضور بر بالین مسلم بن عوسجه كه آخرین لحظات عمرش را سپری میكرد نیز قرائت نمود. (44) علامه مجلسی میفرماید: آن بزرگوار این آیه شریفه را هنگام خداحافظی و وداع یاران وفادارش، در پاسخ تك تك آنان قرائت میكرد. (45)
وقتی كه آن حضرت از عبید اللَّه بن حرّ جعفی در خواست یاری و كمك نمود، او از پیوستن به لشكر امام خودداری كرد و گفت: من اسبی خوب و تندرو دارم كه میتوانم آن را به شما تقدیم كنم. امام حسین علیه السلام ناراحت شد و این آیه را تلاوت فرمود: «وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّینَ عَضُداً» (46) ؛ «من افراد گمراه را حامی و یاور خود قرار نمیدهم.» (47)
تلاوت قرآن بالای نیزه
از جمله معجزات امام حسین علیه السلام، تلاوت قرآن آن حضرت بالای نیزه است كه تمام دوستان و دشمنان را شگفت زده نمود. شیخ مفید در این زمینه مینویسد: بعد از شهادت امام حسین علیه السلام وقتی سر مقدس آن حضرت را به نیزه زده و داخل كوفه كردند، به دستور عبید اللَّه بن زیاد آن را در كوچههای شهر گرداندند و حتی میان قبائل برده و به علامت پیروزی نشان دادند. زید بن ارقم كه شاهد این صحنههای رقّت انگیز بوده میگوید: من از منزل خودم نگاه میكردم كه سر مقدس امام حسین علیه السلام را بالای نیزه مشاهده كردم، وقتی از مقابل منزل ما آن سر نورانی را عبور میدادند، با كمال حیرت شنیدم كه امام حسین علیه السلام این آیه شریفه را قرائت میكرد: «اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» (48) ؛ «آیا گمان كردی كه اصحاب كهف و رقیم از آیات و نشانههای عجیب ما بودند؟!» به خدا سوگند! مو در بدنم راست شد و بر خود لرزیدم. در آن حال گفتم:ای فرزند رسول خدا! تلاوت قرآنِ تو در بالای نیزه از اصحاب كهف و رقیم خیلی شگفت انگیزتر و عجیبتر است. (49)
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) روایت متواتر ثقلین و روایات دیگر مؤید این مطلب است.
2) الاعتقادات فی دین الامامیة، شیخ صدوق، دارالمفید، بیروت، 1414 ق، ص 121؛ كتاب الغیبة، نعمانی، ص 68.
3) بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 44، ص 182.
4) الخصائص الحسینیة، شیخ جعفر شوشتری، نشر انوار الهدی، 1425 ق، قم، ص 404.
5) امالی طوسی، نشر دارالثقافة، قم، 1414، ص 517؛ بحار الانوار، ج 24، ص 75.
6) بحار الانوار، همان، ج 44، ص 217.
7) بحار الانوار، همان، ج 44، ص 223،باب اخبار الله تعالی انبیائه، حدیث 1.
8) اسراء / 33.
9) بحار الانوار، همان، ج 44، ص 218، باب الآیات المأولة لشهادته، حدیث 7.
10) حدید / 28.
11) شواهد التنزیل، حاكم حسكانی، مؤسسه چاپ و نشر، 1411 ق، ج 2، ص 308.
12) كفایة الاثر، علی بن محمد حزاز قمی، نشر بیدار، قم، 1401 ق، ص 65.
13) الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، نشر دارالمعرفه، بیروت، ج 4، ص 313.
14) المناقب، محمد بن شهر آشوب مازندرانی، نشر علامه، قم، 1379، فصل فی معجزات ابی عبداللَّه الحسین علیه السلام، ج 4، ص 52.
15) جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، نشر رضی، قم، 1363 ش، فصل 21، فی القرآن، ص 41.
16) الكافی، محمد بن یعقوب كلینی، دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش، ج 2، ص 611.
17) اسراء / 36.
18) صافات / 24.
19) عیون اخبار الرضاعلیه السلام، شیخ صدوق، نشر جهان، 1378 ق، ج 1، ص 313؛ بحار الانوار، ج 30، ص 180.
20) حج / 19.
21) الخصال، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرسین، قم / 1403، ج 1، ص 43.
22) حج / 18.
23) مائده / 1.
24) اسراء / 71.
25) بحار الانوار، ج 44، ص 367، باب ما جری علیه.
26) فتح / 10.
27) تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، نشر اعلمی، بیروت، 1403 ق، ج 4، ص 305.
28) حدید/19.
29) المحاسن، احمد بن خالد برقی، دارالكتب الاسلامیه، 1371 ق، ج 1، ص 163.
30) قصص/21.
31) همان / 22.
32) بحار الانوار، همان، ج 44، ص 332.
33) بقره / 156.
34) بحار الانوار، همان، ج 44، ص 372.
35) دخان / 20.
36) غافر / 27.
37) اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، دارالكتب الاسلامیه، تهران، ص 242.
38) آل عمران / 33.
39) بحار الانوار، همان، ج 45، ص 43.
40) توبه / 51.
41) الاخبار الطوال، احمد دینوری، نشر رضی، قم، 1368 ش، ص 246.
42) احزاب / 23.
43) لواعج الاشجان، سید محسن امین، نشر بصیرتی، قم، ص 95.
44) الارشاد، شیخ مفید، نشر كنگره مفید، 1413 ق، ج 2، ص 103.
45) بحار الانوار ج 45، ص 15.
46) كهف/51.
47) امالی صدوق، نشر اسلامیه، 1362 ش، ص 219.
48) كهف/9.
49) بحار الانوار، همان، ج 45، ص 121؛ الارشاد، همان، ج 2، ص 116؛ اعلام الوری، همان، ص 251؛ كشف الغمة، علی بن عیسی اربلی، نشر بنی هاشمی، 1381، ج 2، ص 66.