مبلغ موفق

در بعضی از شهرستان‌هایی كه تابستان‌ها به آن جا می‌رفتم، می‌دیدم اهالی آن، بسیار مؤدب به آداب شرع بودند نكته‌اش این بود كه عالم صالح و پرهیز گاری داشتند. اگر عالم ورع و درست كاری در یك جامعه یا شهر و استانی زندگی كند، همان وجود او باعت تهذیب و هدایت مردم آن سامان می‌گردد، اگر چه لفظا تبلیغ و ارشاد نكند. ما، اشخاصی را دیده ایم كه وجود آنان مایۀ پند و عبرت بوده، صرف دیدن و نگاه به آنان، باعث تنبه می‌شد... در محله‌ای كه عالم منزه و مهذبی زیست می‌كند، مردمان صالح با ایمانی دارد. در محلۀ دیگر كه یك نفر منحرف فاسد، معمم شده، امام جماعت گردیده، دكان درست كرده است، می‌بینی طایفه‌ای را فریب داده، آلوده و منحرف ساخته است. (مبارزه با نفس یا جهاد اكبر امام خمینی رحمة الله علیه ص 27 و 26).

در یك تقسیم كلی، مبلغان را می‌توان در دو دسته جا داد: گروهی، خدا و رضایت او را می‌طلبند و جمعی - مانند عالمان یهود - دین را برای ارتزاق خود می‌جویند.

اینان، به تبلیغ، از زاویۀ دنیایی می‌نگرند و آن را در ردیف یكی از مشاغل اجتماعی می‌نهند. هدف آن‌ها، دعوت به خود و رسیدن به آمال پست دنیوی است. ثمرۀ كار این گروه، انحراف مردم و دور كردن شان از جاده هدایت است؛ زیرا، كالای آنان، متاعی دروغین است كه در پوشش حق به مردم عرضه می‌دارند.

اینان، دو گونه اند: برخی، به سبب آگاهی نداشتن از توان خود، در این گروه قرار گرفته اند و بعضی، آگاهانه برای كسب امتیازات مادی، چنین نقشی را می‌جویند.

دستۀ نخست، باید به خود آیند و مسیرشان را به سوی حق و حقیقت، تصحیح كنند و دست گروه دوم باید از منصب تبلیغ كوتاه شود.

تبلیغ، منصبی بزرگ

منصب تبلیغ، با خواندن چند كتاب و حضور در پای چند درس و... حاصل نمی‌شود، بلكه هزاران نكتۀ باریك‌تر از مو در امر تبلیغ و هدایت وجود دارد.

مبلغ هم باید دانا باشد و هم در عمل به دانسته هایش، كوشا، والا گفته هایش، تنها در بستر «شنیدن.» جاری است و بس.

گاهی، یك برخورد ساده، چنان سرنوشت انسانی را تغییر می‌دهد كه صد گفته چنین نكند.

از آن جا كه ارائۀ نمونه‌ها می‌تواند اثری مضاعف در «مبلغ موفق شدن.» داشته باشد، به طور كوتاه، زندگی حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ شاهمراد باقری، رحمة الله علیه، را ورق می‌زنیم.

حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ شاهمراد باقری، رحمة الله علیه، نامی آشنا برای بسیاری از مردم جنوب خراسان است. تمام افرادی كه او را می‌شناسند، از او، به عظمت یاد می‌كنند. خطور اسم او در ذهن، كافی است تا شخصیت معنوی‌اش، دل‌ها را به سوی كمال رهنمون سازد. او، یك مبلغ جاودانی است!

آن بزرگ مرد، شاید از كم حرف‌ترین انسان‌های زمان خود بود؛ اما امواج هدایت‌های او در قالب اعمال و رفتار و گزیده گویی‌های غیر رسمی‌اش، كران تا كران دل‌ها را در می‌نوردید و شور و نشاط و طراوت می‌بخشید.

وقتی انسان، این افراد و تاثیر عمیق آن‌ها را می‌بیند، این باور در قلبش جوانه می‌زند كه تبلیغ، فقط، به این نیست كه انسان با زبان طلیق و واژه‌های مطنطن و چیدن صغرا و كبرا و رعایت فنون ادبی و مراحل چینش سخن و... مردم را به سوی خدا فرا بخواند!

تبلیغ حاج شیخ، چنان در دل‌ها نفوذ كرده كه گویی، نوشته‌ای است بر سنگ خارا! كنكاش در عوامل مؤثر در تبلیغ، ما را به این نكته می‌رساند كه اگر مبلغ، برای امرار معاش، بخواهد دین را تبلیغ كند، كالایی را عرضه كند و قیمتش را بستاند، تاجری بیش نیست، ولی اگر ابتدا، دین در جان خود بنوشاند و پس از آن كه بر همۀ جوانب و معارف دین آگاهی بیابد و ذاتش، مستغرق در معنویت و روحانیت بشود، با رعایت ریزه كاری‌های فراوان تبلیغ، به این عمل دست یازد، آن گاه است كه شجرۀ تبلیغ، به بار می‌نشیند.

حاج شیخ شاهمراد، به معنای واقعی كلمه، یك زاهد بود و جز نیاز معیشت، بقیۀ اموالی كه به دستش می‌رسید، به نیاز مندان می‌داد. هدایای زیادی به منزل شان برده می‌شد، اما شاید یك ساعت هم نگذشته، او، آن اموال را به مستحقانش می‌رساند. خانۀ محقر او - كه تا آخر عمر هم تغییر نكرد - تسلی بخش دل ناداران بود.

از مطرح شدن، به هر عنوان، گریزان بود، ولی اگر لازم بود، از كمك و یاری علمی و عملی دریغ نمی‌ورزید.

با همه، مانند پدری مهربان بود. با زمزمۀ محبت، موجب زدایش محنت می‌شد و بذر معنوی ت را در دل می‌كاشت و انسان را، شرمندۀ برخورد بزرگوارانۀ خود می‌كرد.

از خطای افراد به گونه‌ای ظریف و كریمانه، چشم می‌پوشید، آن سان كه فرد خطا كار، هرگز آن كار خلاف را تكرار نمی‌كرد.

او، از مرید بازی و پیرو پروری، بیزار بود، از این رو طبع بلند او، خلوص و صداقت رادرانسان به بارمی نشاند. هر كس او رامی دید، ناخواسته، شیفته‌اش می‌شد و با یادآوری خاطره دیدارش با او، قطرات اشك به میهمانی گونه‌ها می‌برد.

خداوند، بر درجاتش بیفزاید و ما را از مبلغان نیكو كردار قرار دهد!

335 دفعه
(0 رای‌ها)