تولد و شهرت
محدث و واعظ پرآوازه قم، حاج شیخ مرتضی انصاری واعظ قمی از معروفترین خطبای شیعه در دوران معاصر، به سال 1323 ق در میان خاندانی معروف به فضل و تقوا دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم آقا شیخ محمدحسین از زهاد شهر قم و از معتمدین بزرگان مذهبی قم به شمار میآمد و نسب این بزرگوار به شیخ الطائفه جناب سعد بن عبدالله بن ابی خلف اشعری قمی، صحابی بزرگوار و جلیل القدر امام حسن عسكری علیه السلام میرسد.
شیخ مرتضی درجات زهد و معنویت را در چنین خانوادهای كسب كرد و مقدمات و سطوح متوسطه و عالی حوزه علمیه را از محضر فرزانگان وارسته علمی همانند آیات عظام: ادیب تهرانی، میرزا محمد همدانی، شیخ محمدعلی حائری قمی، آخوند ملاعلی همدانی، سید محمدتقی خوانساری و... به خوبی فرا گرفت و آن گاه در سال 1347 ق در درس پر خیر و بركت آیة اللَّه العظمی حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم، حضور یافت و در شمار شاگردان برجسته و مبرّز وی در آمد.
گویند: حاج شیخ مرتضی پیش از آنكه ملبس به لباس مقدس روحانیت شود، روزی در تیمچه بزرگ بازار، برفراز منبر مشغول سخنرانی بود كه آیة اللَّه حائری وارد مجلس شد.
آن بزرگوار وقتی شیوه سخنرانی و بیان رسا و شیرین وی را مشاهده كرد، او را نزد خود طلبید و فرمود: نام شما چیست و چرا تاكنون معمم نشدهای؟ شیخ مرتضی در جواب گفت: آقا! نام من شیخ مرتضی است و تاكنون در خودم صلاحیت معمم شدن و پوشیدن لباس مقدس روحانیت را ندیدهام.
آیة اللَّه حائری فرمود: ان شاء اللَّه كه شیخ مرتضی انصاری بوده باشید. از همان تاریخ وی در میان مردم و علما به شیخ مرتضی انصاری معروف و مشهور گردید.
سپس فرمود: تو بهترین كسی هستی كه شایستگی عمامه نهادن را دارد. فردا من به حجرهات در مدرسه فیضیه میآیم و عمامه بر سرت میگذارم. (1)
هجرت ثمربخش
یكی از اقدامات ارزشمند و جاویدان آیة اللَّه العظمی حائری اعزام مبلغ به شهرستانها بود. وی از بانیان اصلی و از بنیانگذاران واقعی طرح هجرت علما و شایستگان برای تبلیغ به شهرستانها بود.
او به منبر و اهل منبر بهای بسیار میداد و معتقد بود منبر جایگاه پیامبرصلی الله علیه وآله است و بایسته است كه مجتهدان و متكلمان زبردست از فراز آن با مردم سخن بگویند و عقاید و باورهای دینی مردم را درست نمایند. حاج شیخ از اینكه منابر جولانگاه نااهلان، كم مایگان، مكتب ندیده گان و... قرار گیرد و از این راه، آسیبهای جدّی به عقاید و باورهای دینی مردم وارد شود، بسیار رنج میبردند و ابراز تأسف و تأثر میكردند.
یكی از ابتكارات آن بزرگوار این بود كه فقط به نیازهای موقت مردم نمیاندیشید، بلكه نیازهای فكری و عقیدتی مردم را نیز مورد توجه ویژه قرار میداد و شماری از مبلغان را به صورت دائمی (هجرت بلندمدت) به شهرستانها اعزام میكرد و این باعث شد بسیاری از مردم شهرها به بركت وجود عالمان دینی در محل زندگی شان با آداب و تربیت اسلامی آشنا شوند و با تأسیس مساجد و مدارس دینی، طلبههای فاضل و اثر گذار در فرهنگ و آداب مردم، تربیت شدند. چنین شد كه فضای دینی و معنوی كشور روز به روز گسترش یافت و جهل و نادانی از ساحت جامعه شیعی دامن برچید.
یكی از آن شخصیتهای ارزشمند كه افتخار شاگردی آیة اللَّه حائری را داشته و توسط معظم له برای ارشاد و هدایت مردم به منطقه گركان آشتیان اعزام گردید، آیة اللَّه حاج شیخ مرتضی انصاری واعظ قمی است كه به مدت 10 سال در این سامان اقامت گزید و مشغول وعظ، خطابه، ارشاد و هدایت مردم گردید و قلوب مردم آن دیار را با احكام و معارف اسلامی نورانی ساخت. (2)
گنجینهای گرانبها
آیة اللَّه شیخ محمدرضا طبسی درباره موفقیت هجرت شیخ مرتضی انصاری قمی میگوید: «مرحوم آقای انصاری حسب الامر آیة اللَّه حائری، چندین سال برای اقامه جماعت و ترویج دین به قصبه گركان - دو فرسخی آشتیان - رفت و مردم آن سامان را با مواعظ و خطابههای خود ارشاد نمود. در حقیقت دین مردم گركان و آشتیان تاكنون مرهون اقامت چندین ساله وی و زحمات بی دریغ و شبانه روزیاش بوده است.»
محقق عالی قدر مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی در این باره میگوید:
«آقای انصاری در این مدت نهایت بهره و استفاده را از اوقات خویش برد و هم نسلی متدین تربیت كرد و هم دوره كتاب بحار الانوار چاپ كمپانی را به همراه خود برد و از ابتدای آن به انتهایش رفت و از آخر به اولش آمد و همه را دقیق مطالعه كرد و به خاطر سپرد. او به اندازهای در حدیث شناسی متبحر و چیره دست بود كه هر حدیثی را از او میپرسیدند، با ذكر دقیق منبع آن كه در چه جلد و چه بابی است، پاسخ میداد.» (3)
شیخ مرتضی از دیدگاه فرزانگان
حاج شیخ مرتضی انصاری پس از مدت 10 سال اقامت در منطقه آشتیان به زادگاهش بازگشت و به ارشاد و هدایت مردم قم و سایر شهرستانها پرداخت. وی كه مهارت ویژهای در احادیث و اخبار اهل بیت علیهم السلام داشت، همواره منابرش مورد توجه علما و دانشوران و مردم متدین قرار میگرفت. صاحب دائرة المعارف تشیع مینویسد كه حاج شیخ مرتضی انصاری قمی حافظ بیش از 30 هزار حدیث بود و به همین جهت، از این گنجینه گرانبها در منابرش به خوبی بهره میبرد.
حضرت آیة اللَّه صافی گلپایگانی فرمودند:
«در یك مجلس شمردم تا هفتاد حدیث در یك موضوع خواند.»
آیة اللَّه سبحانی فرمودند:
«در یك شب اربعین، پای منبر او بودم. او چهل حدیث با لفظ اربعین خواند و همه را توضیح داد. منبرش به قدری مفید و با ارزش بود كه همه، از عالی و دانی و از فقیه و مجتهد تا آدمهای عادی از منبرش استفاده میبردند و حضور در پای منبر او را بر همه چیز ترجیح میدادند.»
فقیه پارسا و مجاهد حضرت آیة اللَّه مشكینی رحمه الله در خطبههای نماز جمعه قم، 22 رجب 1418 ق فرمود: «زمانی كه ما وارد قم شدیم، آقای انصاری بسیار مشهور بود. او در هر منبرش بیش از یكصد حدیث میخواند. من از صدا و سیما میخواهم نوارهای ایشان و امثال او را پیدا كنند و برای مردم پخش نمایند. اینها به گردن مردم حق دارند. اینها بودند كه دین مردم را حفظ كردند.» (4)
زبان شریعت
حاج انصاری واعظ، سالی در ماه مبارك رمضان به نجف اشرف دعوت گردید و در آنجا و نیز در كربلای معلی به سخنرانی پرداخت كه مورد توجه بزرگان نجف واقع شد.
یكی از فضلای نجف میگوید: «ایشان یك سال در ماه مبارك رمضان، در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف به منبر رفت. آیة اللَّه خویی شبها در مسجد خضراء درس میفرمود. ما به ایشان میگفتیم: آقا! درس را زودتر تعطیل كنید تا به منبر آقای انصاری هم برسیم. ایشان پرسید: مگر آقای انصاری در منبر چه میگوید كه شما میخواهید از درس من كم كنید؟ گفتیم: آقا! منبر ایشان گفتنی نیست، شنیدنی است و باید خود بشنوید و ببینید. ایشان، شبی درس را زودتر تعطیل كرد و به مجلس انصاری حاضر شد و از كثرت نقل احادیث در شگفت ماند و فرمود: آری، شما حق دارید؛ این مجلس خیلی قابل استفاده است. و از آن روز به بعد هر شب درس را كمی زودتر تعطیل میكرد.» (5)
خطابههای تأثیرگذار
بیان شیوا و جذاب، نفوذ كلام و گیرایی سخن، تواضع و فروتنی، اخلاق و متانت و پرهیز از تشریفات، از ویژگیهای واعظ معروف قم بود. وجود او در روزگاری كه فساد و فحشا و بی دینی در سراسر ا یران رواج داشت، برای جامعه متدین و مسلمان بسیار مغتنم بود. مسافرتهای تبلیغی او همراه با سخنرانیهای پرشور و حرارتش موجبات هدایت افراد و اشخاص آلوده به گناه و معاصی را در پی داشت كه به نمونههایی از آن اشاره میشود:
الف. آن بزرگوار میگوید:
«زمانی در شبهای محرم در تهران، پس از نماز مغرب و عشا سه مجلس را اداره میكردم. طیب خان رضایی كه بعدها توبه كرد و در حمایت از نهضت حضرت امام توسط رژیم اعدام گردید، پیش من آمد و مرا برای مجلس بار فروشان (میدان شوش) دعوت كرد. عذر آوردم و گفتم: طیب خان! من پس از نماز سه مجلس دارم و دیگر به مجلس شما نمیرسم؛ وانگهی ساعت از نیمه شب هم میگذرد. او گفت: آقای انصاری! ما ده بیست نفر بودیم كه همه جور كارهای خلاف را انجام میدادیم و در اثر منبرهای پارسال شما از همه آنها دست كشیدیم. (6)
حالا میخواهی بیا، میخواهی نیا؛ ولی من شما را چه دعوت ما را قبول كنی و چه قبول نكنی، به زور هم كه شده میآیم میبرم. من هم قبول كردم و فكر كردم كه مجلسم بسیار خلوت است؛ امّا وقتی رفتم، دیدم مجلس مالامال از جمعیت است و از بهترین مجالس من در تهران شد.»
ب. مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمدعلی انصاری میگوید:
«در زمان رضاخان و پس از آن، در رشت و بندر انزلی در اثر سیطره حزب توده، فحشا و منكرات رواج پیدا كرده بود، در چنین شرایط سختی عدّهای از متدینین بندر انزلی به فكر فرو رفته، از مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری دعوت كردند كه دو ماه محرم و صفر برای تبلیغ به آن شهر برود. چند روز به ماه محرم باقی مانده و من با مرحوم اخوی در منزل نشسته بودم كه تلگراف دعوت مجدد و یادآوری و آمادگی اهالی رسید. آن مرحوم كه قبلاً قول داده بود و از طرفی با شرایط سخت كه حزب توده ایجاد كرده بود، رو به رو بود، به فكر فرو رفت كه چه كند؟ دیوان حافظ در كنارم بود، گفتم: میخواهید تفأّلی از حافظ بگیریم؟ گفت: بد نیست. تفأّلی گرفتم و این شعر بیامد:
دیده ما چو به امید تو دریا است چرا به تفرج گذری بر لب دریا نكنی
وی آن سال را بدان شهر رفت. با نماینده حزب توده ملاقات و از وی قول گرفت كه با وی مزاحمتی نداشته باشد و تبلیغات دینی را آغاز كرد. با همت وی، دو باب حمام و دو مسجد جدید ساخته شد و مساجد متروكه و مخروبه نیز تعمیر گردید. میگفت: دیدم نامههای زیادی نوشته میشود و از گرانی پول حمام شكایت دارند. در منبر پرسیدم: آقایان! گرانی پول حمام به من چه ربطی دارد؟
گفتند: آقا! تا وقتی شما به این شهر نیامده بودید، غالب مردم نماز نمیخواندند و برای غسل به حمام نمیرفتند. اكنون مردم اهمیت نماز را در یافته اند و نیازمند حمام و غسل هستند و حمام كم و گران است. از این رو، ایشان دو باب حمام ساختند.» (7)
مرحوم حاج انصاری واعظ به خاطر تشویق مردم برای ایجاد مساجد و بناهای خیریه در اغلب شهرها آثار بسیاری از خود بر جای گذاشته است كه از جمله تعمیر مسجد امام حسن عسكری علیه السلام و مسجد جامع قم و نیز مسجدی در خیابان حاج زینل قم و توسعه مسجد ارك تهران و... از بركات آن بزرگوار و با همّت مردم خیر و مسلمان بنا گردیده است.
واقعه مدرسه فیضیه
حضرت امام رحمه الله در آخرین روزهای سال 1341 ش و در روز چهارشنبه بعد از پایان درس طی نطقی فرمود كه به خاطر مسائل پیش آمده، ما امسال عید نداریم و اعلامیهای نیز با همین مضمون صادر كردند؛ و دلیل آوردند كه این روزها روز مصیبت ما و مصیبت اسلام است. این اعلامیه تأثیرگذار، باعث عصبانیت رژیم طاغوت گردید و به همین منظور میخواست به شكلی از بزرگان حوزه به ویژه از حضرت امام رحمه الله انتقام بگیرد؛ لذا قبل از تحویل سال با استقرار نیروهای كماندو در اطراف مدرسه فیضیه برنامهاش را به مرحله اجرا گذاشت.
روز دوم عید همان سال مصادف با 25 شوال و شهادت امام جعفر صادق علیه السلام مراسم سوگواری توسط حضرت آیة اللَّه گلپایگانی در مدرسه فیضیه برپا گردید. ابتدا آقای آل طه به منبر رفت و درباره شخصیت امام صادق علیه السلام سخن گفت و بعد از ایشان مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری واعظ معروف روی منبر قرار گرفت. با آغاز سخنرانی ایشان، مزدوران رژیم با فرستادن صلواتهای بی جا و سردادن شعار جاوید شاه و غیره، در صدد بر هم زدن نظم مجلس برآمدند. تلاشهای مرحوم انصاری برای حفظ آرامش جلسه و ساكت كردن این افراد به جایی نرسید و سخنرانی ایشان به ناچار قطع شد.
به دنبال آن عوامل رژیم وارد مدرسه شده، شروع به ضرب و شتم طلبهها و روحانیون، شكستن در و پنجرهها، سوزاندن كتب مذهبی و قرآنها و عمامهها و... نمودند كه باعث شهید شدن عدّهای از طلاب مظلوم از جمله یكی از طلاب گیلانی به نام سید یونس رودباری و نیز زخمی شدن تعداد زیادی از طلاب گردید. (8)
مرحوم حاج انصاری در ابتدای سخن با لحن ملایم به قصد آرام ساختن ایادی مزدور و رژیم اظهار داشت: «ما با كسی سر جنگ نداریم. ما در اینجا جمع شده ایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذكر مصیبتی بكنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوییم، جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم. ما وظیفه داریم خیر و صلاح ملك و ملّت را... .» كه سخنان ایشان با صدای صلوات یكی از عوامل رژیم قطع شد و یكی دیگر از آنان از منبر بالا آمد تا بلندگو را از جلو او بكشد. آقای انصاری هم یك پله پایین آمد و بلندگو را از دست او كشید و فریاد برآورد:
آی مردم!ای مسلمانهایی كه از صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمده اید، به شهر و دیار خود كه بازگشتید، به همه برسانید كه دیگر به روحانیت اجازه ذكر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند. در اثر هجوم دژخیمان، آیة اللَّه گلپایگانی و مرحوم انصاری به یكی از حجرات مدرسه فیضیه پناهنده شدند و بعد از خاتمه درگیری، مرحوم انصاری از طریق رودخانه متواری شد و تا مدت 40 روز مخفیانه زندگی میكرد.» (9)
فساد ستیزی
مرحوم حاج انصاری واعظ در مبارزه با كانون ظلم و ستم و نیز علیه مظاهر فساد و فحشا و منكرات بسیار فعّال بود كه به یك نمونه آن اشاره میشود:
در زمان متفقین (1321 ش) چند باب مغازه شراب فروشی در مجاورت آستانه وجود داشت و از طرفی به علت خشكسالی، مردم قم به ویژه اغلب كشاورزان از داشتن آب محروم و در مضیقه بودند. در همین راستا، آب رودخانه قم توسط مردم «محلات و نیم آورد» به پشتیبانی قدرت نخست وزیر وقت، صدر الاشراف محلاتی، به كلی به روی مردم قم بسته شد. اعتراضات مردم قم هم به جایی نرسید. به ناچار مردم به ویژه كشاورزان قم به ستوه آمدند و با تهیه ماشینهای متعدد برای در هم شكستن بندهای سدّ آب رودخانه بر آن شدند تا راهی محلّات شوند. درگیری و زد و خورد طرفین قطعاً منجر به كشته شدن افرد میگردید.
حاج انصاری واعظ با درك موقعیت خطیر و برای جلوگیری از فتنه بزرگ، بر فراز منبر رفت و آیات شریفه سوره واقعه را قرائت و به تفسیر و توضیح آن پرداخت.
آیات مباركه عبارت اند از: «أَ فَرَأَیتُمْ ما تَحْرُثُونَ * أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُام نَحْنُ الزَّارِعُونَ... أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ * أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِام نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ * لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ.» (10)
آن گاه فریاد برآورد: «ای مردم! چرا جماعتها را به هم میزنید؟ اگر میخواهید انقلاب كنید كه نتیجه بگیرید، پس بریزید شراب فروشیها را به هم بزنید كه در این شهر دینی و مذهبی، علیه قرآن و مقدسات مذهبی اشاعه منكرات نكنند. شما درِ این مغازهها را ببندید، من از آسمان به شما آب میدهم! جنگ كردن لازم نیست.
مردم بعد از استماع سخنان تأثیرگذار آن واعظ آبرومند، به خیابانها ریختند و با در هم شكستن مشروب فروشیها و آتش زدن مراكز فحشا و منكرات، محیط خیابانهای اطراف آستانه مقدسه را پاك سازی نمودند. شگفت آنكه به قدرت الهی، عصر همان روز ابرهایی در آسمان پدیدار شد و باران شدید باریدن گرفت و سیلی در رودخانه قم جاری گردید و تمام باغات و زراعات قم و اطراف آن به بركت این نعمت خدادادی سیراب شد. (11)
رحلت
سرانجام این خطیب شهیر عالم اسلام، پس از عمری موعظه و ارشاد و خدمت به اسلام، قرآن و اهل بیت علیهم السلام و باقی گذاردن آثار نیك و پس از پشت سر نهادن یك دوره بیماری، در تاریخ چهارشنبه 27 مرداد ماه 1350 ش، مطابق با 26 جمادی الاول 1391 ق در سن 70 سالگی به دیدار معبود شتافت. پیكر پاكش با تشییع با شكوه كه با تعطیلی بازار قم همراه بود، بعد از نماز مرحوم آیة اللَّه مرعشی نجفی در قبرستان شیخان به خاك سپرده شد. (12)
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) ستارگان حرم، ج 2، ص 133؛ پیام حوزه، نشریه شورای عالی حوزه علمیه قم، ش 23.
2) مجله حوزه، ش 126، ص 162.
3) ستارگان حرم، ج 8، ص 134.
4) ستارگان حرم، ج 8، صص 134 - 135.
5) همان، ص 136.
6) یكی از سخنرانیهای معظم له تحت عنوان «توبه» در: گفتار وعاظ، تاج لنگرودی واعظ، ج 2، صص 23 - 35، آمده است.
7) ستارگان حرم، ج 8، صص 136 - 137.
8) خاطرات آیة اللَّه احمد صابری همدانی، صص 156 - 160، با تلخیص فراوان.
9) درباره حادثه خونین مدرسه فیضیه به منابع ذیل مراجعه كنید:
از فیضیه 42 تا فیضیه 57، احمد صابری همدانی، ص 78؛ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی رحمه الله، سیدحمید روحانی، ج 1، ص 337؛ نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج 3 و 4، صص 221 - 265.
10) واقعه/ 63 - 64 و 68 - 70: «آیا هیچ درباره آنچه كشت میكنید، اندیشیده اید؟ آیا شما آن را میرویانید یا ما میرویانیم؟... آیا به آبی كه مینوشید، اندیشیده اید؟ آیا شما آن را از ابر نازل كرده اید یا ما نازل میكنیم؟ هرگاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار میدهیم؛ پس چرا شكر نمیكنید؟»
11) پیام حوزه، نشریه شورای عالی حوزه علمیه قم، ش 23م ص 255، با تلخیص و دخل و تصرف اندك.
12) شرح حال آیة اللَّه شیخ مرتضی انصاری واعظ قمی در منابع ذیل آمده است:
گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 329؛ آثار الحجة، ج 2، ص 144؛ ستارگان حرم، گروهی از نویسندگان ماهنامه كوثر، ج 8، صص 130-147؛ تربت پاكان قم، عبدالحسین جواهر كلام، ج 4، صص 1950-1961؛ پیام حوزه، نشریه شورای عالی حوزه علمیه قم، ش 23، ص 246؛ آئینه دانشوران، سیدعلیرضا ریحان یزدی، با مقدمه و اضافات ناصر باقری بیدهندی، ص 331؛ دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 200؛ رجال قم، ص 158؛ دانشوران قم، ص 187.