چگونه بد سخنرانی كنیم؟

برای اینكه بد سخنرانی كنیم و سخنوری ناموفق باشیم، به گونه‌ای كه برای جلسات و مراسم سخنرانی از ما كمتر دعوت كنند و یا اصلاً دعوت نكنند، باید به 20 نكته زیر خوب توجه و عمل كنیم. پس سخنور بد باش تا كامروا شوی!

1. از برگزاركنندگان مراسمِ سخنرانی تان نپرسید كه به چه مدت باید سخن بگویید و به هر مدتی كه خودتان تشخیص می‌دهید، سخنرانی كنید. اصلاً به دیگران چه كار كه بخواهند در امور فنی و حرفه‌ای شما دخالت كنند!

2. مخاطب شناسی در هنر سخنوری اهمیت ندارد. پس طبق نیازهای مخاطبان خود سخنرانی نكنید و هر چه را قبلاً مطالعه و فیش برداری كرده اید، همانها را برای مخاطبان خویش بیان كنید. به طور مثال، اگر آنان به مطالب اخلاقی یا تربیتی نیاز دارند، شما از مسائل اقتصادی یا سیاسی برای آنان سخن بگویید. اصولاً در فن سخنرانی، قائل به ربط نباشید.

3. به آراستگی ظاهر و چهره خویش توجه نكنید و آن را نادیده بگیرید؛ زیرا در سخنرانی، فقط محتوای خوبِ سخنْ مهم است، نه آراستگی ظاهرِ سخنران. پس با موهای نامرتب و شانه نكرده، كفشهای واكس نزده، لباسهای اتو نكرده، دهان مسواك نزده، بدن و جامه نامطبوع و نانظیف به سخنرانی بپردازید و به سخنانی همچون «خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد.» اهمیت ندهید.

4. برای سخنرانیهایتان مطالعه نكنید؛ مخصوصاً اگر در فن سخنوری دارای سابقه و تجربه بسیاری هستید؛ زیرا مطالعه پیش از سخنرانی، برای سخنرانهای مبتدی است، نه برای شما كه راهها و روشهای نو و پیشرفته در گِردآوری مطالب و ارائه هر چه جذاب‌تر محتوای سخن را به مخاطبان خود كاملاً می‌دانید و از سخنان و مطالب جدید و به روز اطلاع دارید.

5. فقط به فكر این باشید كه مطالب خوب و مفیدی را جمع آوری كنید و در اختیار مخاطبان خود بگذارید. دیگر به فكر این نباشید كه همین مطالبِ خوب و مفید را چگونه و با چه روشی بیان كنید كه برای شنوندگانتان جذاب‌تر و بر آنان تأثیرگذارتر باشد. سخنِ در پی آمده را هرگز سر لوحه این گونه فعالیتهای خویش قرار ندهید: «فقط خوب بودن پیام، مهم نیست، بلكه خوب رساندن پیام نیز مهم است.»

6. در سخنوری، فقط به مطالب و چیزهایی كه باید بگویید، فكر كنید و به مطالب و چیزهایی كه نباید بگویید، فكر نكنید؛ حتی اگر شبهه انگیز یا ضد عقل و یا رَماننده از دین و مكتب باشند. پس كلّاً این جمله را در امر سخنوری فراموش كنید: «سخنران موفق فقط كسی نیست كه می‌داند چه چیزهایی را باید بگوید، بلكه كسی است كه می‌داند چه چیزهایی را هم نباید بگوید.»

7. در سخنرانی، از هر دری سخنی بگویید و از این شاخه به آن شاخه بپرید و بعد هم به شنوندگانتان بگویید كه «اَلْكَلامُ یجُرُّ الْكَلامَ» و حرف، حرف می‌آورد. اساساً به تنظیم و دسته بندی مطالب و مدیریت اطلاعات و در اختیار گرفتنِ معلومات خویش اهمیت ندهید. كار نداشته باشید كه از نظر روان شناسی و از جهت آموزشی، مطالبی كه تنظیم و دسته بندی شده اند، زودتر و آسان‌تر آموخته می‌شوند و در ذهن و حافظه انسان جای می‌گیرند.

8. هر چه آیه و حدیث و شعر و مانند آن مطالعه و حفظ كرده اید، همانها را پشت سر هم و حتی بدون هر گونه دسته بندی و ترتیبی برای شنوندگانتان بخوانید و هیچ گونه نكته و تحلیلی درباره آنها بیان نكنید. مهم فقط نقل و روایت و گزارش است، نه عقل و درایت و پژوهش.

9. سخنان خود را با كلمات و جملاتی زیبا بیان نكنید؛ زیرا هر چه پیش آید، خوش آید. تازه، مگر چند نفر از شنوندگان دقت می‌كنند كه كلمات و جملاتی كه شما به كار می‌برید، زیباست و حتّی از سخنان بسیاری سخنوران دیگر نیز زیباتر است و تأثیری غیر مستقیم و لطیف بر آنان می‌گذارد؟ مثلاً به جای اینكه جمله‌ای زیبا و بدین صورت بگویید: «نباید با دنیا بسازیم، بلكه باید دنیا را بسازیم.» بگویید: «ما باید به مردم دنیا آموزش دهیم و آنان را تربیت كنیم و نباید تسلیم وضع موجود در دنیا شویم.»

10. در سخنرانیهای خویش تنوع نداشته باشید و به صورت یكنواخت و طوماری و اتوبانی سخنرانی كنید؛ حتی اگر خستگی و خمیازه كشیدن و پلك روی هم گذاشتن را در مخاطبانتان مشاهده كردید. چه كسی گفته است كه سخنران، برای ایجاد تنوع در سخنرانیهای خود، باید گاه از شعر یا داستان یا امثال و حِكَم یا سخنان بزرگان دین و دانش یا خاطره و تجربه‌های خود و دیگران یا نكته‌های نغز و پر مغز یا آمار و اخبار یا اطلاعات عمومی یا مطالب علمی و یا لطیفه‌های پندآموز استفاده كند؟

11. نوآوری در هنر سخنوری را كنار بگذارید و به همان حرفها و مطالب تكراری و باسمه‌ای بسنده كنید؛ حتی اگر متاع سخن و بازار سخنرانی كساد و «كلیم كاشانی» در این باره نیز سروده باشد:

گر متاع سخن امروز كساد است كلیم                                    تازه كن طرز كه در چشمِ خریدار آید

مثلاً در جایی كه می‌خواهید بگویید انسانها برای نشان دادن تواناییها و ویژگیهای خویش نباید از خودشان تعریف كنند؛ بلكه باید خود تواناییها و ویژگیهایشان معرّف آنها باشد، دوباره و چند باره به این سخن سعدی استشهاد كنید: «مُشك آن است كه خود ببوید، نه آنكه عطار بگوید.» و از آن دست بر ندارید و مثلاً به سخنِ دیگر سعدی در همین زمینه كه كمتر به آن استشهاد می‌شود، اشاره نكنید:

اگر هست مرد از هنر بهره ور                                              هنر، خود بگوید نه صاحبْ هنر

و یا از سخن سعدی گونه زنده یاد «سلمان هراتی» نیز یادی نكنید: «بهار آن است كه خود ببوید، نه آنكه تقویم بگوید.»

12. در سخنرانیهای خویش، فقط كلی گویی كنید و از پرداختن به جزئیات و مثالها و مصداقهای عینی و كاربردی آن در جامعه خودداری ورزید؛ زیرا ذكر مثال و مصداق و جزئیات، سخنرانی شما را نزد بعضی از بزرگان و اهل فضل و دانش، غیر علمی و كم ارزش نشان می‌دهد. به طور مثال، بگویید كه دروغ، كاری ناپسند و حتی از نظر دینی حرام است؛ ولی به مصداقها و نمونه‌های آن در اجتماع، مانند خالی بندی و یا درخواست دو برابر و غیر واقعی نیازهای اداره از رئیس اداره به جهت عادت همیشگی رئیس در موافقت با 50% نیازها، اشاره نكنید و درباره اینكه دو مصداق مذكور، آیا حرام هستند یا نه؟ سخنی نگویید.

13. هر سخنی و به ویژه سخنان مشهور را از هر كسی و به خصوص آدمهای مشهور كه شنیدید، بدون اینكه به منابع معتبر و دست اول مراجعه و درباره درستی یا نادرستی آنها تحقیق كنید، برای دیگران و مخاطبان خویش نقل كنید و به جمله «رُبَّ مَشْهُورٍ لا أصْلَ لَهُ؛ بس سخنان مشهوری كه اصل و پایه‌ای ندارند.» گوش نكنید. مثلاً به شنوندگان خود بگویید كه حضرت امام خمینی رحمه الله فرموده اند: «انقلاب ما انفجار نور بود.» و دیگر درباره انتساب این سخن به ایشان مطالعه و تحقیق نكنید كه سخن مذكور از ایشان نیست و از «یاسر عرفات» و با عبارتی دیگر است. (1)

14. اگر سؤال و شبهه‌ای را در زمینه معارف دینی مطرح كردید، پاسخ آن را ندهید و به بعد موكول كنید و به آثار سوء و منفی این كار توجه نداشته باشید كه حتی ممكن است بی پاسخ گذاشتن آن سؤال و شبهه، كسی یا كسانی را از دین بیرون كند و به بیراهه و كژراهه بكشاند و مسئولیت شرعی آن نیز به عهده شما باشد. پس به این سخن اصلاً توجه نكنید: «فقط طرح شُبهه مهم نیست، بلكه رفع شُبهه نیز مهم و حتی از آن مهم‌تر است.»

15. برای اثبات سخنان خویش و حتی حقانیت دین اسلام، به خوابهایی كه خودتان دیده اید و یا دیگران دیده اند، استناد كنید. اساساً كار نداشته باشید كه آیا خواب حُجّیت دارد یا نه؟ اسلام دین خواب است یا دین بیداری؟ پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام برای اثبات سخنان خویش و حقانیت دین اسلام به خوابهای خود و دیگران استناد می‌كردند یا نه؟ و در تاریخ اسلام تاكنون چند مورد از استناد به خواب را در سیره پیشوایان و بزرگان دی ن دیده ایم؟

16. درباره چگونگی شروع سخنرانی، هیچ نیندیشید و هیچ مشورتی با دیگران نكنید. چه كسی گفته است كه شروع سخنرانی از ادامه و پایان آن مهم‌تر است و باعث می‌شود كه شنونده را بر جایش میخكوب كند و به ادامه گوش دادن به سخنان شما تشویق نماید؟ مثلاً چه لزومی دارد پیش از حضور در مجلس سخنرانی و سوگواری برای عزیز از دست رفته‌ای، فكر كنید كه آیا سخنرانی خویش را با سخنی از پیشوایان دینی یا بزرگان علمی یا قصه و خاطره‌ای از آن عزیز و یا سروده‌ای متناسب با او آغاز نمایید و كدام یك از این آغازها با آن عزیز و با شركت كنندگان در مجلس سوگ او مناسب‌تر و جالب‌تر و جاذب‌تر است؟ حتی اگر شروع با شعر و سروده را مناسب‌تر می‌دانید، نیندیشید كه سخنرانی خود را در جلسه مذكور با كدام یك از این سروده‌ها آغاز كنید:

دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشكل است

هر كه ما را این نصیحت می‌كند بی حاصل است

... گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست

همچنانش در میان جان شیرین منزل است (2)

* * *

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت                                      روی مَه پیكرِ او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیك به تنگ آمده بود                                 بار بر بست و به گردش نرسیدیم و برفت(3)

17. از كلمات قلنبه و سلنبه و حرفهای با پِرِستیژ استفاده كنید؛ حتی اگر مخاطبانتان معنای آن كلمات و مفهوم آن حرفها را متوجه نشوند. مگر نگفته اند: «مردم، سخنوری را باسواد و با كلاس می‌دانند كه حداقل، یك سوم حرفهای او را نفهمند؟» مثلاً به آنان نگویید: «مطالب سخنرانی این جانب با استفاده از كتابها و منابع معتبری شكل گرفته است كه به آنها اشاره خواهم كرد.» بلكه این گونه بگویید: «در فرایند هستی پذیری مطالب سخنرانی‌ام، رِفرِنسهای معتبری را از رؤیت خویش گذرانده‌ام كه به آنها اشارت خواهم نمود.»

18. به تلفظ درست كلمات و به ویژه نامهای خاص دقت نكنید؛ زیرا این گونه امور از مسائل بسیار جزئی و سطحی است كه كسی به آنها توجه نمی‌كند و اهمیت نمی‌دهد. در فن سخنوری فقط باید به مسائل كلی و كلان توجه كرد و اهمیت داد. حالا اگر سخنوری به جای اینكه درست تلفظ كند و بگوید: «گُمان، نِكات، حاتِم طائی، نیكُلسون، كارنِگی، شِهاب الأخبار، مُنتَهَی الآمال»، به غلط بگوید: «گَمان، نُكات، حاتَم طائی، نیكِلسون، كارِنگی، شَهاب الأخبار، مُنتَهِی الآمال»، مهم نیست و كسی به این غلطهای جزئی گیر نمی‌دهد.

19. اگر مطلبی را به صورت اشتباه بیان كردید، به اشتباه خود اقرار و اعتراف نكنید و در صدد اصلاح آن برنیایید؛ زیرا نتیجه اقرار و اعتراف به اشتباهات خویش، همان سبك كردن و تحقیر نمودن و بی سواد نشان دادن خود و از دست دادنِ اعتماد شنوندگان به خویش است. به طور مثال، چنانچه گفتید: «بادمجان بم آفت ندارد.» و بعداً متوجه شدید درستَ این مَثَل آن است كه گفته شود: «بادمجان بد آفت ندارد»، چه ضرورتی دارد كه به این اشتباه خود اعتراف كنید و آبروی علمی خویش را نزد مخاطبانتان ببرید؟!

20. در پایان سخنرانی خویش به جمع بندی سخنان خود و نتیجه گیری از آنها نپردازید؛ زیرا چه كسی گفته است نتیجه سخن و آخرین پیام سخنرانی، پایدارترین و ماندگارترین مطلبی است كه در ذهن و حافظه شنوندگان جای می‌گیرد؟

این سخن را ترجمِه نی پهناوری                                           گفته آید در مقام دیگری

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) ر. ك: صحیفه امام، ج 6، ص 181.

2) سعدی.

3) حافظ.

584 دفعه
(0 رای‌ها)