زینب علیها السلام الگوى حضور

الگوی حضور كیست؟

گسترش روزافزون ارتباطات فرهنگی، جوامع مختلف را با فرآورده‌های فكری جدیدی كه منعطف به تجربه‌ها و خواسته‌های غرب است رو به رو كرده است. در این بین جوامع اسلامی به دلایل متعدد از جمله: خودباختگی و مرعوب شدن در برابر پیشرفت تكنولوژی غرب، بیش از آنچه غرب از آنان بیاموزد، چشم به غرب دوخته اند و برای حضور زن در عرصه اجتماع، خصوصا مساله حجاب و پوشش، الگوهای غربی را برگزیده‌اند.

در كنار چنین رویكرد وابسته، رویكردی دینی نیز وجود دارد و آن ترسیم مرزهای حقیقی دین برای

حضور زن در عرصه‌های گوناگون، در راستای توسعه همه جانبه است. صاحبان این دیدگاه خود را در مقابل پیشرفت‌های تكنولوژی غرب مقهور نمی‌بینند.

گروه سومی نیز وجود دارد و آن دسته، دسته متحجران فكری‌اند كه همواره كوشیده اند، سلایق خود را به نام دین در عرصه ترسیم مرزها به كار گیرند و بر آن اساس دچار افراطهایی شده اند كه اساس حضور زن در اجتماع را به انحراف كشانده و مانع اساسی در راه توسعه جوامع اسلامی ایجاد كرده‌اند.

از این دیدگاه ارائه الگویی موفق از زنان اسلامی كه با حفظ معیارهای دینی (از جمله حجاب) در عرصه‌های اجتماعی حضور یافته اند، می‌تواند حجتی در برابر گروه اول (غرب زدگان) و گروه سوم (متحجران) و مؤید و راهنمایی برای گروه دوم (واقع گرایان دینی) باشد. از این منظر ما گوشه‌ای از زندگی حضرت زینب علیها السلام را به تماشا می‌نشینیم تا ببینیم حضرت زینب علیها السلام چگونه توانست با حفظ پوشش، الگویی برای حضور زن مسلمان در اجتماع - خصوصا با مساله پوشش اسلامی كه امروزه مورد توجه و خرده گیری است - باشد.

الف - زینب علیها‌السلام قبل از كربلا:

حیات اجتماعی حضرت زینب علیها السلام را می‌توان به سه دوره تقسیم كرد:

الف: دوره اول، از آغاز تا قبل از كربلا كه به دو نمونه از حضور اجتماعی حضرت اشاره می‌شود:

1- شیوه حضور برای وداع با مادر

وقتی امام علی علیه السلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را غسل داد؛ با حنوط پیامبر صلی الله علیه و آله حنوط كشید؛ كفن كرد و خواست ردا را ببندد، فرمود: «یا‌ام كلثوم، یا زینب! یا سكینه! یا فضه! یا حسن! یا حسین! هلموا تزودوا من امكم. فهذا الفراق و اللقاء فی الجنة؛ (1) ای‌ام كلثوم،‌ای زینب!‌ای فضه!‌ای حسن!‌ای حسین! بشتابید و از مادرتان بهره گیرید كه این لحظه جدایی است و دیدار در بهشت است.» در پی این درخواست به دلیل آن كه گروه دیگری از مردان (سلمان، عمار یاسر، مقداد، ابوذر و حذیفه) نیز از واقعه شهادت مطلع و احیانا حاضر بودند، (2) بانوان و دختران با رعایت پوشش كامل برای وداع در آن شرایط جانسوز حاضر شدند و در مورد شیوه پوشش حضرت زینب علیها السلام می‌نویسند:

«... زینب برقعی [روپوشی] آویخته و بدن خود را به ردایی پوشیده بود؛ دامن كشان همی بیامد و همی گفت: یا رسول الله! الآن حقا فقدناك؛‌ای رسول خدا! واقعا امروز تو را از دست دادیم. دیگر تو را دیدار نخواهیم كرد...» (3)

2- شیوه زیارت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله

در این باره نیز هم حضرت زینب علیها السلام و هم امام علی علیه السلام توجه ویژه‌ای داشتند تا حضور حضرتش با حفظ منزلت وی همراه باشد. یحیی مازنی می‌گوید:

«هرگاه زینب علیها السلام می‌خواست شب به زیارت قبر جد خود، رسول خدا، صلی الله علیه و آله برود، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از دو طرف او حركت می‌كردند و خواهر خود را در حالی كه در وسط قرار داده بودند، به سوی حرم پیامبر صلی الله علیه و آله می‌بردند و علی علیه السلام هم كسی را می‌فرستاد تا قبل از آن كه زینب وارد حرم شود، چراغ‌های حرم را خاموش كند تا نامحرمی به سوی او نگاه نكند.» (4)

ب - حضرت زینب علیها السلام و نهضت كربلا:

دراین باره می‌توان تلاش برای حفظ كرامت و عفاف بانوان از جمله حضرت زینب علیها السلام را به دو بخش تقسیم كرد: اول اقداماتی كه امام حسین علیه السلام برای حفظ شخصیت و عفاف آنان انجام داد تا در عین حضور در چنین صحنه و معركه‌ای مقامشان نیز آسیب نبیند. دوم اقداماتی كه اهل بیت و زینب كبری علیهم السلام برای حفظ عفاف و حجاب خود انجام دادند تا ضمن ادای رسالت حضور در صحنه اجتماع و جنگ، ملاك‌های حضور را نیز مراعات كنند.

1- اقدامات امام:

در این باره می‌توان به موضوع حفر خندق كه مانع از حمله دشمن از پشت سر (5) یا بر پا ساختن خیمه‌ها به صورت درهم و كنار هم كه موجب ایجاد امنیت برای بانوان در مقابل نفوذ و حمله ناگهانی دشمن می‌شد، اشاره كرد. (6) امابه یادماندنی‌ترین فراز همان سخنان امام علیه السلام است كه از گودال قتلگاه برخاست و تا به امروز در گوش جهانیان طنین انداز است. آری! بعد از آن كه امام علیه السلام تمام یاران خود را از دست داد و یكه و تنها ماند، به تحریك عمر سعد از هر سو امام علیه السلام را محاصره و به او حمله كردند. به این ترتیب بین حضرت و خیمه‌ها فاصله ایجاد كردند و خیمه‌های بانوان در معرض خطر قرار گرفت. در این هنگام بود كه ندای جاوید امام علیه السلام به گوش رسید: «و یحكم یا شیعة آل ابی سفیان! ان لم یكن لكم دین و كنتم لاتخافون المعاد فكونوا احرارا فی دنیاكم وارجعوا الی احسابكم اذ كنتم اعرابا؛

وای بر شما!‌ای رهپویان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از روز حساب نمی‌ترسید، در دنیای خود آزاد مرد باشید و به حسب (شرافت قبیله ای...) . خود بنگرید چون شما عرب هستید.»

در این لحظه شمر ندا برآورد كه‌ای فرزند فاطمه! چه می‌گویی؟ امام فرمود: «اقول انا الذی اقاتلكم و تقاتلونی و النساء لیس علیهن جناح فامنعوا عتاكم عن التعرض لحرمی ما دمت حیا؛.» (7) می‌گویم من با شما می‌جنگم و شما با من در نبردید. زنان گناهی ندارند، پس تا من زنده‌ام، عصیانگری خود را از حرم من باز دارید.»

نمونه‌ای دیگر از تلاش امام برای حفظ و پاسداشت منزلت بانوان را می‌توان در جریان خبری كه در كتاب مناقب آل ابی طالب نقل شده به عیان دید: «امام بعد از شهادت تمام یاران، برای تجدید قوا به سوی رود فرات تاخت و خود را به آب رساند. همین كه خواست جرعه‌ای آب بنوشد، شخصی از لشكر عمر سعد فریادزد: یا ابا عبدالله! تتلذذ بشرب الماء و قد هتكت حرمك؟؛‌ای ابا عبدالله! با نوشیدن آب لذت می‌بری، حال آن كه به حرم تو تعرض می‌شود؟... امام بلافاصله حتی بی آن كه آب بنوشد، آبی را كه در دست گرفته بود، بر زمین ریخت و با شتاب به سوی خیمه‌ها آمد و دید به خیمه‌ها تعرضی نشده است.» (8)

2- نقش بانوان و زینب علیها السلام در حفظ منزلت

حضرت زینب علیها السلام و دیگر بانوان در طول مدت جنگ هرگز در برابر مصیبت‌های جانگداز اختیار از دست ندادند و از حریم عفاف خارج نشدند. آن گاه كه امام علیه السلام به شهادت رسید، لشكر غارتگر به قصد غارت به خیمه‌ها یورش برد. ابن طاووس می‌نویسد: «تسابق القوم علی نهب بیوت آل الرسول و قرة عین البتول حتی جعلوا ینتزعون ملحفة المرئة علی ظهرها و خرج بنات آل رسول الله و حریمه یتساعدون علی البكاء؛ (9)

مردم برای غارت خانه‌های اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله و نور چشم فاطمه علیها السلام حمله بردند. حتی چادری كه زن به كمرش بسته بود می‌كشیدند و می‌بردند و دختران و زنان خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از خیمه‌ها بیرون ریختند و دسته جمعی می‌گریستند.»

ابن طاووس در ادامه از غیرت زنی از طایفه بكر بن وائل كه به همراه شوهرش در میان اصحاب عمر بن سعد بود، یاد می‌كند و می‌نویسد: «فلما رات القوم قد اقتحموا علی نساء الحسین علیه السلام و فسطاطهن و هم یسلبونهن اخذت سیفا واقبلت نحو الفسطاط و قالت یا آل بكر بن وائل اتسلب بنات رسول الله صلی الله علیه و آله لا حكم الا لله یا لثارات رسول الله صلی الله علیه و آله فاخذها زوجها و ردها الی رحله؛ آن زن وقتی دید مردم [به یك باره] بر زنان [و دختران] حسین علیه السلام و خیمه‌های آن‌ها تاختند و لباس از تن آن‌ها بیرون می‌آوردند، شمشیری به دست گرفت و رو به خیمه آمد و فریاد زد:‌ای مردان قبیله بكر! آیا لباس از تن دختران رسول خدا به یغما برده می‌شود؟ حكمی نیست جز حكم خدا،‌ای كشندگان رسول خدا! شوهرش دستش را رفت به جایگاهش برگرداند.» در پی آن بود كه بانوان را بی پوشش از خیمه‌ها بیرون راندند و خیمه‌ها را آتش زدند. (10) حضرت زینب علیها السلام و زن‌های اهلبیت، در وضعیت پیش آمده برای حفظ عفاف و حجاب خود اقدامات ذیل را انجام دادند:

1- فرار بانوان از معرض خطر

اهل بیت و حضرت زینب علیها السلام در مقابل این رفتارهای خشن و خلاف، چاره‌ای جز فرار نداشتند. علامه مجلسی به نقل از فاطمه صغرا، دختر امام حسین علیه السلام می‌نویسد: «جلوی خیمه ایستاده بودم و بر پیكر قطعه قطعه شده پدر و یارانش و صحنه تاختن اسب‌ها بر پیكرشان نگاه می‌كردم و با خود می‌اندیشیدم كه اینان بعد از پدر، با ما چه خواهند كرد! كه ناگهان متوجه شدم سواری به سوی زنان یورش می‌برد و با ته نیزه آنان را می‌راند و آن‌ها هم به یكدیگر پناه می‌برند و چادرها و مقنعه‌های زنان گرفته شده و فریاد وا محمداه! وا علیاه! وا جداه! وا ابتاه و... بلند است. قلبم فرو ریخت و با وحشت به جست وجوی عمه‌ام‌ام كلثوم (زینب) پرداختم. در همین لحظات بود كه دیدم آن سوار به سوی من می‌آید. با سرعت از آن جا گریختم ولی او به طرف من آمد و به یك باره ضربه سنگین ته نیزه را بر كتف خود احساس كردم و با صورت به زمین افتادم. او مقنعه‌ام را كشید و گوشواره‌ام را از گوشم كند و خون بر گونه هایم جاری شد و بی هوش شدم. وقتی به هوش آمدم. عمه‌ام را در كنار خود دیدم كه گریه می‌كند و می‌گوید: بلند شو؛ برویم؛ ببینیم بر سر خواهران و برادرت چه آمده است! گفتم: «یا عمتاه! هل من خرقة استربها راسی عن اعین النظار؟؛‌ای عمه! آیا پارچه‌ای هست كه با آن سرم را از چشم‌های تماشاچیان بپوشانم؟» فرمود: «یا بنتاه و عمتك مثلك؛ دخترم عمه ات نیز مثل تو است.» و من نگاه كردم دیدم سرش برهنه و دستش از شدت ضربه‌ها كبود شده است.» (11)

2- مقاومت در برابر هتك حجاب

علاوه بر این اهل بیت و بانوان در برابر این هجوم وحشیانه تا آن جا كه می‌توانستند در همان صحنه نابرابر هم مقاومت می‌كردند تا حجاب و عفافشان آسیب نبیند. لذا مرحوم مفید به نقل از حمید بن مسلم می‌نویسد: «به خدا قسم بارها دیدم كه زنی از زنان یا دختران اهل بیت امام حسین را كه چادرش از پشت سر گرفته و كشیده می‌شد [بعد از مقاومت زنان تا آخرین لحظه] بالاخره زن مغلوب می‌شد و چادر یا لباسش غارت می‌شد.» (12)

3- مطالبه پوشش‌های غارت شده

بانوان در اولین فرصتی كه برای ابراز درخواست می‌یابند، تقاضای بازگرداندن چادرها و حجاب هایشان را می‌كنند. به نقل از حمید بن مسلم:

«وقتی به علی بن الحسین كه بسیار مریض و در بستر افتاده بود رسیدیم، عمرسعد آمد، زنان در مقابل او شیون كردند و او متاثر از آن چه می‌دید گفت: هیچ كدام حق ندارید به خانه‌های این زنان وارد شوید یا متعرض این جوان مریض شوید. زنان نیز از او درخواست كردند كه دستور دهد لباس‌های غارت شده را برگردانند او نیز دستور صادر كرد ولی به خدا سوگند، هیچ كس دستور را اجرا نكرد.» (13)

ج - حضرت زینب علیها السلام و دوران اسارت

بخش سوم از حضور حضرت زینب علیها السلام مربوط به دوران اسارت می‌شود كه در این دوره نیز وی بارها كوشید موضوع پوشش و حجاب را پیش كشد و به هر نحو ممكن آن را برای خود و دیگر بانوان فراهم سازد كه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:

1- شیوه سخنرانی زینب علیها السلام در جمع مردم كوفه

بانوان اهل بیت علیهم السلام را وارد شهر كوفه كردند. زینب علیها السلام مصمم بود تا دل‌های كوفیان را منقلب كند. تصمیم گرفت در جمع آنان خطبه بخواند - خطبه‌ای آتشین كه دل‌ها را به آتش كشد و جان‌ها را سوزاند - اما مهم نحوه سخن گفتن اوست. شهید مطهری اوج عفاف و منزلت زینب را در این هنگامه به خوبی به تصویر می‌كشد: «... زینب شاید از روز تاسوعا اصلا خواب به چشمش نرفته. سرهای مقدس را قبلا برده بودند.... وضع عجیبی است، غیر قابل توصیف. دم دروازه كوفه دختر علی، دختر فاطمه، این جا تجلی می‌كند. این زن با شخصیت كه در عین حال زن باقی ماند و گران بهاء، خطابه‌ای می‌خواند، راویان چنین نقل كرده اند كه در یك موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص داد و «قد اومات.» دختر علی یك اشاره كرد.... گویی نفس‌ها در سینه حبس شد و صدای زنگ‌ها و هیاهوها خاموش شد.... راوی گفت: «ولم ار والله خفرة قط انحلق منها» این «خفره.» خیلی ارزش دارد. خفره یعنی، زن با حیاء، این زن نیامد مثل یك زن بی حیا حرف بزند. زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القا كرد.... این است نقش زن به شكلی كه اسلام می‌خواهد. شخصیت در عین حیا، عفاف، عفت، پاكی و حریم.» (14)

2- مجلس عبیدالله بن زیاد

ابن زیاد كه حداكثر بی شرمی را نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله روا داشته بود، در آستانه ورود اسرا نیز مجلس جشنی برقرار كرد. او مجلس مفصلی تدارك دید و دستور داد سر شهدا را نیز بیاورند پس از آن اهل بیت علیهم السلام را وارد كردند. شیخ مفید می‌نویسد: «دخلت زینب علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنكرة.» و ابو مخنف می‌نویسد: «هی تستر وجهها بكمها» و طریحی در منتخب می‌نویسد «كانت تتخفی بین النساء و هی تستر وجهها بكمها لان قناعها اخذ منها» آری، هنگامی كه زینب به مجلس پسر زیاد وارد می‌شد، پست‌ترین لباس به تن داشت و صورتش را با آستین پوشانده بود، او میان زنان، خود را مخفی می‌كرد و صورتش را با آستنین می‌پوشاند، چون مقنعه‌اش را از او گرفته بودند.» و در تاریخ طبری نیز آمده كه در گوشه‌ای نشست و زنان و دختران دورادور او را گرفتند. (15)

به این ترتیب زینب علیها السلام در این مجلس نیز نهایت تلاش را برای حفظ عفاف و پوشش به كار برد. همین كار توجه ابن زیاد را جلب كرد و او پرسید: «این زن كیست؟ پاسخی نشنید، بار دوم هم پاسخ نشنید و بار سوم یكی از دختران جواب داد: «هذه زینب بنت فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله.» ابن زیاد به گمان این كه با این همه فشاری كه بر بانوان آورده، حالا می‌تواند استفاده‌ای عوام فریبانه هم از وجود آنان ببرد، گفت: «الحمدلله الذی افضحكم و قتلكم و اكذب احدوثتكم؛ شكر خدایی را كه شما را رسوا كرد و كشت و افسانه شما را دروغ نمود» اما زینب سخن او را بی پاسخ نگذاشت و فرمود: «الحمد لله الذی اكرمنا بنبیه محمد و طهرنا من الرجس تطهیرا انما یفتضح الفاسق و یكذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله....؛ ستایش خدای راست كه ما را به وجود پیامبرش گرامی داشت و ما را از پلیدی پاك ساخت، به درستی كه فاسق رسوا می‌شود و فاجر دروغ می‌گوید و او غیر از ماست و ستایش مخصوص خداست.» آن گاه ابن زیاد پرسید: رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟ حضرت زینب علیها السلام پاسخ داد: «ما رایت الا جمیلا هؤلاء قوم كتب الله علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم و سیجمع الله بینك و بینهم فتحاج و تخاصم فانظر لمن یكون الفلج یومئذ هبلتك امك یابن مرجانه؛ (16) من جز نیكی ندیدم. اینان مردمی بودند كه خداوند كشته شدن را برای آن‌ها مقرر فرموده بود و آنان نیز به آرامگاه خود شتافتند. ولی [بدان كه] به زودی خدا میان تو و ایشان جمع می‌كند و تو را بازخواست می‌كند. پس نگران باش كه در آن روز پیروزی از آن كیست؟‌ای پسر مرجانه! مادرت به عزایت بنشیند.»

3- تقاضای دور نگاه داشتن سرها از كاروان

به محض آن كه نامه عبیدالله بن زیاد به یزید رسید، وی دستور داد كه سر بریده امام و دیگران را همراه با اموال و زنان و عیالات حضرت به شام بفرستند. او نیز محضر بن ثعلبه عائذی را مامور كرد تا اسیران را همچون كفار شهر به شهر ببرد و به شام برساند. با هر مصیبتی بود، كاروان به شام نزدیك شده،‌ام كلثوم (زینب) به شهر نزدیك شد و فرمود: «نیازی دارم... اذا دخلت بنا البلد فاحملنا فی درب قلیل النظارة و تقدم الیهم ان یخرجوا هذه الرؤوس من بین المحامل و ینحونا عنها فقد خزینا من كثرة النظر الینا و نحن فی هذه الحال؛ (17) ما را كه به این شهر می‌بری، از دروازه‌ای ببر كه تماشاگر كمتر باشد و [دیگر این كه] به این‌ها پیشنهاد كن سرها را از میان كجاوه‌ها بیرون ببرند و ما را از آن‌ها دور كنند كه از بس ما را به این حال دیدند، خوار شدیم.» كه البته شمر به دلیل خباثتی كه داشت، درست بر عكس توصیه حضرت عمل كرد. حضرت سكینه علیها السلام نیز از راهی دیگر كوشید به این هدف برسد و یكی از حاضران (سهل بن سعد) به توصیه حضرت مبلغ چهارصد دینار به مامور مربوطه داد تا سرها را از بین جمعیت بیرون ببرد و او نیز چنین كرد (18) و به این ترتیب تلاش بانوان برای حداقل كمتر دیده شدن به نتیجه رسید.

4- در مجلس یزید

در این مجلس وقایع شرم آوری روی داد كه تقاضای به كنیزی دادن فاطمه بنت الحسین، را می‌توان نام برد كه با درایت حضرت زینب علیها السلام خنثی شد و بعد جسارت و اشعار كفرآمیز یزید. به نوشته ابن طاووس: یزید چوب خیزرانی به دست گرفت و با آن به دندان‌های امام كوبید و این اشعار را خواند:

«لیت اشیاخی ببدر شهدوا                                                   جزع الخزرج من وقع الاسل

لاهلوا واستهلوا فرحا                                                        ثم قالوا یا یزید لاتشل؛

ای كاش! بزرگان قبیله من كه در جنگ بدر كشته شدند، اكنون زنده بودند و زاری قبیله خزرج را از زدن شمشیرها و نیزه‌ها می‌دیدند. در آن وقت از شدت خوشحالی فریاد می‌كشیدند كه‌ای یزید! دست تو درد نكند.» این حركات، خشم برخی مانند ابو برزه سلمی را برانگیخت. باری، موقعیت مناسب برای حضرت زینب كبری علیها السلام فراهم آمد. او برخاست و خطبه‌ای خواند كه تمام رشته‌های یزید را پنبه كرد. از جمله در مورد سلب حجاب بانوان فرمود:

«... امن العدل یابن الطلقا تخدیرك حرائك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبایا؟ قد هتكت ستورهن و ابدیت وجوههن تحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد و یشرفهن اهل المناهل والمنافل و یتصفح وجوهی القریب والبعید والدنی والشریف ولیس معهن من رجالهن ولی ولا من حماتهن حمی... (19)

ای فرزند آزاد شدگان! این رسم عدالت است كه زنان و كنیزان خود را پشت پرده جای داده‌ای ولی دختران رسول خدا را اسیر در برابرت [به طوری كه] پرده‌های احترامشان هتك شده و صورت هایشان نمایان، آنان رادشمنان شهر به شهر می‌گردانند و در مقابل دیدگان مردم بیابانی و كوهستانی و در چشم انداز هر نزدیك و دور و پست و شریف، نه از مردانشان سرپرستی دارند و نه از یارانشان حمایت كننده‌ای؟»

بنابراین حضرت زینب علیها السلام در آخرین لحظات اسارت نیز دست از اعتراض به خاطر هتك حجاب بانوان برنمی‌دارد و آن را به عنوان سند خباثت یزید بارها و بارها مطرح می‌كند.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) بحارالانوار، ج 43، ص 179؛ دلایل الامامة، طبری، ص 44.

2) بحارالانوار، ج 78، ص 310.

3) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 51. نقل از عمدة الطالب و ناسخ التواریخ، زندگانی حضرت زینب علیها السلام، ص 191.

4) زینب كبری، علامه نقدی، ص 40؛ ریاحین الشریعه، ج 3، ص 60 و خصائص زینبیه، سید نورالدین جزایری، ص 169.

5) شیخ مفید، ارشاد، ج 2، ص 95.

6) همان، ص 93.

7) بحارالانوار، ج 45، ص 51 و اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص 119.

8) مناقب آل ابی طالب، ابوالفرج اصفهانی، ج 4، ص 58 و بحارالانوار، ج 45، ص 51.

9) اللهوف، صص 132 و 131.

10) همان، ص 132 و ابن نمادر مشیر الاحزان می‌گوید: «ثم اشتغلوا بنهب عیال الحسین و سنائه حتی تسلب المراة مقنعتها من راسها و خاتمها من اصبعها و قرطها من اذنها و حجلها من رجلها...» ریاحین الشریعه، ج 3، ص 105.

11) بحارالانوار، ج 45، صص 60 و 61.

12) ارشاد مفید، ج 2، ص 112.

13) همان، ص 113.

14) حماسه حسینی، ج 2، ص 336. متن روایت در لهوف، ص 146؛ بحارالانوار، ج 45، ص 108 و مقتل الحسین، خوارزمی، ج 2، ص 40.

15) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 141 و بحارالانوار، ج 45، ص 116.

16) ارشاد مفید، ص 244؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 263 و لهوف، ص 160.

17) لهوف، ص 174 و بحارالانوار، ج 45، ص 127.

18) بحارالانوار، ج 45، ص 127.

19) همان، ج 45، ص 134؛ احتجاج طبرسی، ص 122؛ جلاء العیون، ص 737 و لهوف، ص 182.

411 دفعه
(0 رای‌ها)